جعفر ساسان- داوود عسگری/
بیشتر کانونهای یهودی با همکاری انگلیس، مهمترین کشور پرورشدهنده صهیونیسم که از قضا در پرورش بهائیت هم نقش مهمی دارد، در قرن نوزدهم فعالیت خود را در فلسطین آغاز کردند. پیوستگی و همسویی استعمار با صهیونیسم در خطمشی سیاسی بریتانیا، زمانی به اوج خود رسید که «بنیامین دیزرائیلی» نخستوزیر یهودی بریتانیا، در سال 1254ش (1875م) در یک مقطع بسیار حساس تصمیم گرفت تا سهام کانال سوئز را با چهار میلیون لیرۀ استرلینگ که از «لئونیل ناتان روچیلد» وام گرفته بود، خریداری کند؛ این اقدام، آغاز فعالیت اساسی یهودیان در مستعمرهسازی در فلسطین شمرده شده است. در سال 1256ش (1877م)، یعنی کمتر از دو سال از خرید سهام کانال سوئز از خدیو مصر، خانوادۀ روچیلد عملیات احداث نخستین مستعمره یهودینشین به نام «پتاح تکفاه» را در فلسطین با مساحتی حدود چهار هزار و 200 متر مربع آغاز کرد و این فعالیت با تأسیس مستعمرات یهودینشین دیگری در دیگر مناطق فلسطین ادامه یافت تا جایی که در سال 1271ش (1892م) 20 شهرک مهم یهودینشین در فلسطین تأسیس شد. با برپایی نخستین کنگرۀ صهیونیستها در شهر بال سوئیس در سال 1276ش (1897م)، فعالیت صهیونیستها در کوچ دادن یهود و مستعمرهسازی در فلسطین افزایش چشمگیری یافت.
فروپاشی عثمانی
توطئه انگلیسیـ بهایی
امپراتوری عثمانی که مانع اصلی صهیونیسم بود، با یک برنامه توطئهآمیز بلندمدت و حساب شده از طریق دولت انگلیس، صهیونیستها و بهائیان، در جنگ جهانی اول فروپاشید و عباس افندی، رهبر وقت بهائیان، به پاس خدماتش به استعمار در این جنگ، لقب «سر» از دولت انگلیس دریافت کرد. با صدور اعلامیه بالفور در سال 1917 مبنی بر تأسیس یک موطن ملی برای قوم یهود در فلسطین، از سوی وزیر خارجه انگلیس و قیمومیت انگلیس بر فلسطین، زمینه تشکیل رژیم صهیونیستی فراهم شد. با انتخاب «سر هربرت ساموئل» یهودی در سمت نخستین کمیسر عالی بریتانیا در فلسطین در سال 1923م، صهیونیستها در فلسطین قدرت یافتند. ساموئل، نسبت به بهائیان و عباس افندی که در ماجرای تصرف فلسطین و اشغال آن به دست نیروهای انگلیس، جاسوسی انگلستان را برعهده داشتند، توجهی خاص پیدا کرد و با شرکت در تشییع جنازه عباس افندی، به او ادای دین کرد.
بنابراین، روند حضور صهیونیستها و بهائیان در فلسطین، بیانگر این است که هر دو گروه تقریباً به طور همزمان وارد این منطقه شدند و با همکاری انگلیس، این غده سرطانی را در جهان اسلام به وجود آوردند.
حمایت بهائیان
از تشکیل رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی در سال 1948م (1327ش) از سوی سازمان ملل به رسمیت شناخته شد و آمریکا و دیگر کشورهای غربی نیز آن را به رسمیت شناختند. رژیم پهلوی نیز که در این زمان جزء کشورهای بلوک غرب شناخته میشد، در سال 1328 این رژیم را به رسمیت شناخت. رهبری بهائیان نیز که در این دوره به شوقی افندی، نوه عباس افندی رسیده بود، با اظهار خرسندی از تشکیل رژیم صهیونیستی میگوید:
«مصداق وعده الهی به ابنای خلیل و وارث کلیم، ظاهر و باهر و دولت اسرائیل در ارض اقدس، مستقر و به روابط متینه به مرکز بینالمللی جامعه بهایی مرتبط و به استقلال و اصالت آیین الهی مُقرّ و معترف و به ثبت عقدنامه بهائی و معافیت کافه موقوفات امریه در مرج عکا و جبل کرمل و لوازم ضروریه بنای بنیان مقام اعلی از رسوم دولت و اقرار به رسمیت ایام تسعه متبرکه محرمه، موفق و مؤید.»(۱)
خانم روحیه ماکسول، همسر آمریکایی شوقی افندی، درباره رابطه بهائیت با رژیمصهیونیستی و صهیونیسم نیز گفته است:
«من ترجیح میدهم که جوانترین ادیان (بهائیت) از تازهترین کشورهای جهان (اسرائیل) نشو و نما نماید و در حقیقت باید گفت؛ آینده ما (یعنی بهائیت و اسرائیل)، چون حلقههای زنجیر به هم پیوسته است.»(۲)
رهبر بهائیان، همچون یک یهودی صهیونیست، تشکیل این رژیم جعلی را تحقق وعده الهی میداند و اظهار خوشحالی میکند. او سپس خدمات این رژیم به بهائیان را ذکر میکند و میگوید:
«به یاران بشارت دهید که کلیدهای قصر (باغ) توسط حکومت اسرائیل تسلیم بیتالعدل گردید. این مکان مقدس که حضرت بهاءالله پس از خروج از عکا در آن اقامت فرمودند، اکنون مفروش میگردد تا هنگام افتتاح، باب تشرف برای زائران مهیا باشد.»(۳)
وی همچنین اظهار میکند: «دولت اسرائیل برای مصالح ساختمانی مقام اعلی (مقبره علیمحمد باب) گمرک نمیگیرد.»(۴) و «دولت اسرائیل وسایل راحتی ما را فراهم کرده.»(۵)
«زمانی که شوقی افندی، آخرین رهبر بهائیان، در لندن از دنیا رفت و قرار شد در همان شهر دفن شود، دولت اسرائیل به پاس خدمات بهائیان به صهیونیستها، به سفارت خود در انگلستان دستور داد در این مراسم حضور فعالانه داشته باشد؛ از اینرو، در غیاب سفیر کبیر اسرائیل در لندن، کاردار سفارت به نام گیرشون اولر، در مراسم تشییع شرکت جست.»(۶)
رژیم صهیونیستی، همچنین در اقدامی دیگر، مسلک بهائیت را به رسمیت شناخت و آن را جزء مذاهب رسمی مملکت خود قرار داد. هیئت بینالمللی بهائی حیفا، در نامهای به محفل روحانی ملی بهائیان ایران در اول ژوئیۀ ۱۹۵۲م، با تأیید این مطلب، رابطه شوقی افندی را با حکومت رژیمصهیونیستی، چنین به اطلاع بهائیان رسانید:
«روابط حکومت (اسرائیل) با حضرت ولی امرالله (شوقی افندی) و هیئت بینالمللی بهائی، دوستانه و صمیمانه است و فیالحقیقه جای بسی خوشوقتی است که راجع به شناسایی امر [بهائیت] در ارض اقدس، موفقیتهایی حاصل گردیده است...»(۷)
این روابط متقابل، حاکی از روابط تنگاتنگ صهیونیستها و بهائیان است که از گذشته ادامه داشته است و با تشکیل رژیم صهیونیستی، به اوج خود رسید. نکته مهم این است که از این دوره به بعد، نفوذ بهائیان و صهیونیستها در ساختار سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ایران بسیار گستردهتر از قبل میشود و با کودتای 28 مرداد 1332، پایههای رژیم پهلوی به کمک آنان مستحکمتر میگردد. حضرت امام(ره) که با نگاه نافذ و تیزبین خود، همه حوادث را در این دوره زیر نظر داشتند، درباره این مسئله هشدار میدهند و میفرمایند: «دولت شما میخواهد به دست بهائیها و اسرائیلیها شما را از بین ببرد.»(۸)
ایشان همچنین در پاسخ به استفتائات بازرگانان و اصناف قم در تاریخ 30/9/1341 فرمودند:
«استقلال مملکت و اقتصاد آن، در معرض قبضه صهیونیستهاست که در ایران به حزب بهائی ظاهر شدند؛ و مدتی نخواهد گذشت که با این سکوت مرگبار مسلمین، تمام اقتصاد این مملکت را با تأیید عمال خود قبضه کنند.»(۹)
بنابراین، فرضیه بیارتباط بودن بهائیان با صهیونیستها و رژیم صهیونیستی، با این شواهد و مدارک ابطال میشود و اگر بهائیان مدعی طرفداری از حقوق بشر و تساوی حقوق همه انسانها و تعالیم جهانیاند، چرا در برابر بیش از شش دهه جنایت صهیونیستها در فلسطین سکوت کرده و حتی یک بیانیه نیز تاکنون صادر نکردهاند؟
*پینوشتها در دفتر هفتهنامه موجود است.