دکتر یدالله جوانی/ شرکت در دو مراسم تشییع پیکر شهید مدافع حرم حججی عزیز در میدان امام اصفهان و شهر نجف‌آباد توفیقی بود که نصیب شد تا به از نزدیک معجزه جاری انقلاب اسلامی را مشاهده کنم. از برکات مشاهده این معجزه تقویت روح امید به آینده انقلاب اسلامی و ایران فردا بود. حضور گسترده جوانان در چهار مراسم تشییع این شهید والامقام، اثبات کرد که قطار انقلاب اسلامی در گذر زمان، لحظه‌‌ای توقف نخواهد داشت تا به مقصد و مقصود خود برسد. بسیاری معتقدند، شهید حججی، یک پدیده قابل مطالعه در عصر کنونی است. پدیده از این منظر که، چگونه یک جوان پاسدار ۲۵ ساله و رزمنده مدافع حرم، با شهادتش در کشور این چنین غوغا به پا می‌کند و همگان را متحول می‌سازد. بازتاب گسترده حضور مردم از اقشار مختلف مراسم تشییع پیکر این مدافع حرم، رسانه‌های خارجی صاحب‌نظران را به فکر فرو برد و هر کس در این باره سخنی گفت. واشنگتن‌پست در گزارش خود نوشت: «رزمنده ایرانی همچون یک نماد تشییع شد.» خبرگزاری فرانسه درباره این مراسم نوشت: «سیل جمعیت عظیمی از افراد، در دریایی از رنگ‌های قرمز و سیاه، روز چهارشنبه برای سوگواری سربازی که به نماد و سمبل جنگ با داعش تبدیل شده است، به مرکز تهران آمدند. دستگیری و بریده شدن سر محسن حججی، جوان ۲۵ ساله نیروی داوطلب سپاه پاسداران،‌ حمایت گسترده و نادر عمومی از کارزار نظامی ایران در سوریه و عراق را به دنبال داشته است.» آسوشیتدپرس هم در گزارشی تشریح کرد: «از زمان شهادت محسن حججی، هنرمندان و دیگران صحنه مرگ حججی را در ویدئو یا در قالب نقاشی‌هایی یادآوری کرده‌اند. شهادت آگاهانه، ابعاد مقدسی در مذهب شیعه دارد.»
در داخل کشور نیز، نظرات بسیار تأمل‌برانگیزی، در وصف شهید حججی و مراسم تشییع او داده شده است. سردار سلامی جانشین فرمانده کل سپاه در مراسم تشییع پیکر این شهید مدافع حرم گفت: «محسن حججی روح عاشورا را دوباره در کالبد این ملت زنده و بعثتی ایجاد کرد و چشمان زیبایش در قلب‌ها نفوذ یافت، او همه دستگاه‌ محاسباتی دشمنان و معیارهای آنان درباره جوانان این نسل را تغییر داد.» به راستی چرا شهادت محسن اینچنین تحولی را ایجاد کرد؟ به یقین عزتی که محسن به دست آورد، جز از ناحیه حضرت حق نبود. اما او چه کرد و چگونه زیست تا به این عزت و مقام دست یافت؟ تأمل در برخی جملات و عبارات اطرافیان، مرور بر زندگی و افکار و اندیشه‌ها و رفتار او، برای رسیدن به پاسخ راه‌گشا خواهد بود. در مراسم تشییع محسن عزیز در نجف‌آباد، یکی از برگ‌نوشته‌هایی که بسیار جلب توجه می‌کرد، این جمله همسر شهید حججی بود که گفته بود؛ «محسن عاشق امام خامنه‌ای بود.» به طور حتم این عشق، یک حقیقتی دارد و از عشق به خداوند متعال سرچشمه می‌گیرد. در واقع، محسن عاشق خدا، رسول خدا و ائمه‌اطهار(ع) بود. عشق محسن به ولایت فقیه، ریشه در اعتقادات و باورهای دینی او داشت. این معنا را هنگامی می‌توان به درستی دریافت که، در جمله پدر محسن تأمل کنیم که در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم می‌گوید: «محسن می‌گفت، به یقین رسیده‌ام حضرت آقا نائب بر حق امام زمان(عج) است.» آری، این یقین او به ولایت رهبر معظم انقلاب، و آن عشق، کاری کرد کارستان؛ محسن عاشق خدا و ولایت بود و خداوند هم عاشق او شده بود و اینچنین پاداشش را داد. رهبر فرزانه انقلاب در وصف این سرباز مخلص و فداکار، سخنان پرمغزی دارند. معظم‌له در دیدار خانواده شهید محسن حججی، این شهید والامقام را نشانه خدا و سخنگوی شهدای مظلوم و سر جدا، خواندند و با اشاره به حضور باشکوه و کم‌سابقه مردم در تشییع پیکر آن شهید دلاور فرمودند: «خداوند به واسطه مجاهدت محسن عزیز، ملت ایران را عزیز و سربلند کرد و او را نماد نسل جوان انقلابی و معجزه جاری انقلاب اسلامی قرار داد.»رهبر معظم انقلاب اسلامی در این دیدار، خصوصیات محسن را،‌ افکار و اندیشه‌‌های او را،‌ رفتار و مجاهدت‌های او را، عامل این عزت برشمردند و با اشاره به فراگیر شدن نام برجسته‌، ممتاز و درخشان این شهید در سراسر کشور در اثر مجاهدت و شهادت مظلومانه،‌ فرمودند: «همه شهدای ما مظلومند و غیر از محسن شما، شهدای دیگری نیز هستند که دشمن سر از تن‌‌شان جدا کرده و همگی در نزد خداوند عزیز و صاحب درجات هستند، اما خدای متعال براساس حکمت خود و خصوصیات این جوان، او را نماینده و سخنگوی این شهیدان کرد.» معظم‌له در وصف بیشتر محسن در دیدار با خانواده‌اش افزودند: «همه شهیدانی که از ایران، افغانستان، عراق و مناطق دیگر در مبارزه با اشرار تکفیری و دست‌نشانده آمریکا و انگلیس به شهادت رسیدند، در این جوان خلاصه و دیده می‌شوند و خداوند او را، نماد شهادت مظلومانه و شجاعانه کرد.»
آری! محسن با حیات و شهادت خود ثابت کرد که، اگر عاشق خدا شوی، او هم عاشق تو می‌شود و به تو عزت و سرافرازی می‌بخشد. اما تجلی عشق به خداوند، ‌در عشق به ولایت است و عشق محسن به ولایت را،‌ همسرش در این جمله خلاصه کرد: «محسنم عاشق امام خامنه‌ای بود.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی
رهبر معظم انقلاب اسلامی، با اشاره به منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی از برگزاری همه‌پرسی در منطقه کردستان عراق، خاطرنشان کردند: «آمریکا و قدرت‌های خارجی، غیر قابل اعتماد و به‌دنبال ایجاد یک «اسرائیل جدید» در منطقه هستند.»
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای در دیدار رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه، برگزاری همه‌پرسی در کردستان عراق را خیانت به منطقه و موجب تهدید آینده‌ آن، خواندند و با اشاره به عوارض درازمدت این اقدام برای همسایگان، تأکید کردند: «ایران و ترکیه باید در مقابله با این حادثه، هر اقدام ممکنی را انجام دهند و دولت عراق نیز باید در این قضیه به ‌صورت جدی، تصمیم‌گیری و اقدام کند.»
ایشان، «همکاری، همفکری و تصمیم‌های واحد و جدی سیاسی و اقتصادی» از سوی ایران و ترکیه در مقابله با این قضیه را بسیار مهم دانستند و خاطرنشان کردند: «نگاه آمریکا و دولت‌های اروپایی به این موضوع با نگاه ایران و ترکیه کاملاً متفاوت است و آمریکا مایل است که همواره یک عامل ایذایی علیه ایران و ترکیه در اختیار داشته باشد؛ بنابراین به آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها و مواضع آنها به ‌هیچ‌ وجه نمی‌توان اعتماد کرد.»
حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای، با اشاره به تلاش دشمنان برای مشغول‌سازی ایران و ترکیه و دور کردن دو کشور از مسائل مهم منطقه، افزودند: «قدرت‌های خارجی و به ‌ویژه رژیم صهیونیستی به‌دنبال ایجاد یک «اسرائیل جدید» در منطقه و به‌ وجود آوردن وسیله‌ای برای اختلاف و نزاع هستند.»
رهبر معظم انقلاب اسلامی تأکید کردند: «باید با نگاهی بلندمدت و راهبردی به قضایای اخیر، تصمیمات جدی و سریع گرفت و در قالب اقدام واحد، با این موضوع مقابله کرد.»
ایشان با تأکید بر لزوم گسترش همکاری‌های اقتصادی دو کشور، افزودند: «متأسفانه با وجود ظرفیت‌های فراوان، سطح همکاری‌های اقتصادی در چند سال اخیر هیچ پیشرفتی نکرده و باید در این خصوص، بیش از پیش تلاش و فعالیت کرد.»
رهبر حکیم انقلاب اسلامی با ابراز خرسندی از همکاری‌های ایران و ترکیه در اجلاس آستانه و روند رو به بهبود قضایای سوریه در اثر این همکاری‌ها، یادآور شدند: «البته مسئله‌ داعش و تکفیری‌ها به این شکل پایان نخواهد یافت و حل این مسئله، نیازمند یک برنامه‌ بلندمدت و واقعی است.»
در این دیدار که آقای روحانی رئیس‌جمهور کشورمان نیز حضور داشت، رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه با تأکید بر لزوم ایجاد اتحاد قدرتمند بین ایران و ترکیه در منطقه، گفت: «در مذاکرات با رئیس‌جمهور اسلامی ایران در خصوص سوریه و عراق توانستیم به جمع‌بندی برسیم.»
رئیس‌جمهور ترکیه با اشاره به لزوم اقدامات مشترک و همزمان ایران، ترکیه و عراق در مسئله‌ کردستان عراق، گفت: «بر اساس اسناد و شواهد انکارناپذیر، آمریکا و اسرائیل در خصوص مسئله‌ کردستان به یک توافق کلی رسیده‌اند و بارزانی با برگزاری همه‌پرسی، خطایی غیر قابل بخشش مرتکب شد.»
اردوغان با بیان اینکه به‌جز رژیم صهیونیستی، هیچ‌کس کردستان عراق را به رسمیت نشناخته است، گفت: «همسایگان عراق، قطعاً نمی‌توانند این تصمیم را قبول کنند؛ بنابراین مسئولان کردستان عراق از این پس نمی‌توانند قدمی بردارند و راه رهایی نخواهند داشت.»
رئیس‌جمهور ترکیه با بیان اینکه آمریکا، فرانسه و رژیم صهیونیستی می‌خواهند کشورها را در خاورمیانه تجزیه و از این شرایط به نفع خود بهره‌برداری کنند، خاطرنشان کرد: «آنها برای سوریه نیز همین نقشه را دارند و اتحاد و تصمیم واحد ایران و ترکیه در این خصوص بسیار مهم است.»

با شعار شعر پاسدار بصیرت‌افزا و گفتمان‌ساز
معاونت فرهنگی و تبلیغات نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه در راستای توانمندسازی و انسجام‌بخشی به ظرفیت فرهنگیاران شاعر، جهت‌دهی و بهره‌گیری حداکثری از هنر شعر در راستای تأمین اهداف فرهنگی سپاه ششمین کنگره شعر فرهنگیاران پاسدار را در هفت محور و با شعار «شعر پاسدار، بصیرت‌افزا، گفتمان‌ساز، ظلم‌ستیز، حماسه‌آفرین، پیش‌رونده و پیش‌برنده در خدمت اسلام و انقلاب» برگزار می‌کند.
بر اساس اعلام این معاونت محورها و موضوعات این فراخوان شامل؛ راهکار آتش به اختیار در جبهه مؤمن و انقلابی، مدافعان حرم پاسداران حریم ولایت، هجو جاهلیت مدرن و حقوق بشر آمریکایی، امام خمینی(ره) تمایز بخش اسلام ناب و اسلام آمریکایی، شیعه انگلیسی زمینه‌ساز خشونت داعشی، جهاد کبیر و فرجام برجام و رونق اقتصادی، اشتغال و تولید؛ مطالبه مردم و رهبری، است.
در ششمین کنگره شعر فرهنگیاران پاسدار علاوه بر شاعران، دکلمه‌خوانان نیز می‌توانند شرکت داشته باشند.
بنابر اعلام معاونت فرهنگی و تبلیغات نمایندگی ولی‌فقیه در سپاه همه کارکنان سپاه در عضویت‌های مختلف می‌توانند در این جشنواره شرکت داشته باشند.
لازم به توضیح است که برای شرکت در بخش دکلمه‌خوانی علاقه‌مندان می‌توانند اشعار مربوط به خود یا دیگر شاعران را دکلمه و فیلم اجرای پنج دقیقه‌ای شعرخوانی خود را به روابط عمومی و تبلیغات نمایندگی ولی‌فقیه در رده‌ها تحویل دهند.
شاعران و دکلمه‌خوانان با مراجعه به روابط عمومی و تبلیغات نمایندگی ولی‌فقیه در سراسر سپاه نسبت به تحویل اشعار و فیلم اجرای شعرخوانی خود به همراه فرم مشخصات فردی و اطلاعات آثار، اقدام و نسبت به نام‌نویسی در شبکه فرهنگیاران رده اقدام کنند.
مهلت ارسال اشعار به روابط عمومی و تبلیغات نمایندگی ولی‌فقیه در رده‌ها در سراسر کشور تا 20 آبان است و آیین اختتامیه ششمین کنگره شعر فرهنگیاران پاسدار دی ماه 1396 برگزار خواهد شد.

   محمد رضایی/ از زمانی که با پافشاری «مسعود بارزانی» رئیس اقلیم کردستان، برگزاری همه‌پرسی برای جدایی این منطقه از عراق جدی شد، رژیم صهیونیستی نیز حمایت‌های خود را از این موضوع، علنی کرد؛ حمایت‌هایی که در پس پرده خود، اهدافی داشت که صهیونیست‌ها برای خود متصور بودند؛ اما موضع‌گیری واحد طرف‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای و پیش از آن موضع‌گیری تمام گروه‌های سیاسی عراقی، به ویژه دولت، پارلمان و مرجعیت شیعه و نپذیرفتن نتیجه همه‌پرسی کردستان سبب شد تا صهیونیست‌ها دریابند که در حساب‌های خود درباره بحث تشکیل دولت کردی در شمال عراق، مرتکب اشتباهاتی شده‌اند. ضمن اینکه با توجه به وضع موجود و نوع نگرش جامعه جهانی به استقلال کردستان عراق، محتمل‌ترین گزینه برای این منطقه تحقق یک فدرالیسم واقعی است که کشور عراق را هم به سمت یک آینده بهتر سوق دهد و به تبع برای صهیونیست‌هایی که مجموعه‌ای از اهداف را در قضیه استقلال کردستان دنبال می‌کردند، خوشایند نخواهد بود.
‌ـ رژیم صهیونیستی امیدوار بود با شکل‌گیری کردستان مستقل جای پایی در مثلث سه کشور عراق، ترکیه و ایران برای خود پیدا کند و از این طریق پاسخی به جمهوری اسلامی ایران داده باشد که توانسته است در سوریه و لبنان خود را به رژیم نزدیک کند؛ اما این امید صهیونیست‌ها نقش بر آب شد و دولت عراق توانست با مدیریت بحران، مانع از شکل‌گیری یک درگیری عربی‌ـ کردی شده و با تلاش برای حفظ وحدت سرزمینی این کشور، طرح‌های تجزیه عراق را هم ناکام بگذارد.
‌‌ـ ناکامی دیگر صهیونیست‌ها به تعجیل آنها نسبت به اعلام حمایت و طرفداری خود از تشکیل دولت کردی در شمال عراق بازمی‌گردد که واکنش‌های تندی هم به دنبال داشت؛ این در حالی است که صهیونیست‌ها در سال‌های اخیر تمام تلاش خود را به کار گرفته‌اند تا درگیری‌های فرقه‌ای را در سطح منطقه دامن زده و اختلاف بین شیعه و سنی را جایگزین منازعه راهبردی و تاریخی (منازعه عربی‌ـ صهیونیستی) خاورمیانه کنند و برای این منظور هم تلاش کرده‌اند تا ائتلاف موسوم به کشورهای میانه‌رو سنی را در مقابل آنچه محور شیعی‌ـ به رهبری جمهوری اسلامی ایران‌ـ توصیف می‌کنند، قرار دهند. 
‌ـ بخش دیگری از حساب‌های اشتباه صهیونیست‌ها در حمایت از جدایی اقلیم کردستان به کشور ترکیه مربوط می‌شود؛ جایی که ترک‌ها موضوع برگزاری همه‌پرسی را تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی خود تلقی کرده و بر این باور هستند که تشکیل یک کشور کرد در عراق می‌تواند تقویت‌کننده مطالبات کردهای ترکیه برای دنبال کردن اهدافی مشابه باشد و از همین رو بود که مقامات آنکارا علاوه بر اعمال محدودیت‌ها برای منطقه کردستان عراق به این نتیجه رسیدند که باوجود اختلاف‌هایی که با تهران در صحنه سوریه دارند، هم‌پیمانی با ایران مهم‌ترین گام برای ناکام گذاشتن جدایی طلبی در اقلیم کردستان است. در همین راستا دیدارهایی بین مقامات نظامی دو کشور صورت گرفت و در تازه‌ترین تحول، رئیس‌جمهور ترکیه نیز به تهران سفر کرد.
‌ـ موضع‌گیری‌های صهیونیست‌ها نسبت به موضوع استقلال کردستان سبب شد تا روابط بین این رژیم و ترکیه نیز تحت ‌تأثیر قرار گیرد؛ تا جایی که «رجب‌طیب اردوغان» در سخنانی تصریح کرد که اگر اسرائیل در حمایت خود از موضوع استقلال کردستان تجدیدنظر نکند، آنکارا هیچ گامی برای عادی‌سازی روابط خود با تل‌آویو برنخواهد داشت. 
‌ـ دیگر پیامد حمایت رژیم صهیونیستی از استقلال کردستان عراق را می‌توان در عملکرد دولت بغداد دید؛ جایی که برخلاف رویه اخیر دولت عراق که قصد داشت نوعی توازن در روابط خود با ایران و کشورهای عربی برقرار کند، اکنون حیدر العبادی بیش از هر زمان دیگری نیازمند نزدیکی با جمهوری اسلامی ایران‌ـ که خواسته صهیونیست‌ها نیست‌ـ شده است. با اینکه جدی شدن بحث جدایی کردها در عراق سبب شده است تا همگرایی بیشتری بین سنی‌ها و شیعیان عراق پدید آید و آرزوهای صهیونیست برای تجزیه عراق بر باد رود. 

ارزیابی کارشناسان از نحوه مواجهه آمریکا با برجام
حسن فلاح/ با وجود اینکه «یوکیا آمانو» مدیرکل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به تازگی اعلام کرده که ایران به طور کامل به همه تعهدات خود در برجام عمل کرده است؛ اما همچنان بهانه‌های تازه از راه می‌رسد؛ برنامه موشکی، حمایت از مقاومت و هزار بهانه دیگر که نشانه‌ بدعهدی طرف غربی در اجرای برجام است؛ بهانه‌هایی که رهبر معظم انقلاب مدت‌ها پیش به آن اشاره کرده بودند. رهبر فرزانه انقلاب اسلامی با یادآوری سخنان گذشته خود در جلسات خصوصی و عمومی به مسئولان گوشزد کرده‌اند: «بارها گفته‌ایم که اگر در هسته‌ای عقب‌نشینی کنید، آنها مسئله‌ موشک را پیش می‌کشند، اگر باز هم عقب بروید، بحث حمایت از مقاومت را مطرح می‌کنند، اگر به عقب‌نشینی ادامه دادید، موضوع حقوق بشر را جلو می‌آورند و بعد اگر معیارهای آنها را پذیرفتید، سراغ حذف معیارهای دینی در حکومت می‌روند.» این پیش‌بینی‌های رهبر معظم انقلاب که مدت‌ها پیش مطرح کرده بودند، در سخنان اخیر وزیر امور خارجه آمریکا به حقیقت پیوست. به بهانه تحقق این پیش‌بینی‌ها که خود دولتی‌ها هم در امتداد این پیش‌بینی‌ها قرار گرفته‌اند و چندین بار هم ظریف در گفت‌وگوهایش به این اشتباه دیپلماسی و این همه اعتمادی که به آمریکا و غربی‌ها کرده، اشاره داشته است، با دکتر محمد جمشیدی و دکتر فؤاد ایزدی از استادان دانشگاه و کارشناسان برجسته بین‌المللی هم‌کلام شدیم. مشروح این دیدگاه‌ها را در ادامه بخوانید.
*می‌دانید پس از برجام، آمریکا در موارد مختلف برجام را نقض کرده است. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب بارها بر قابل اعتماد نبودن آمریکا تأکید کرده بودند. به نظر شما، این شناخت نسبت به دولت آمریکا بر اثر چه موضوعاتی برای ایشان به وجود آمده است؟
 جمشیدی: امام  خامنه‌ای در دوره‌های مختلف، رفتارهای آمریکا را دیده و تجربه کرده‌اند. موضعی که صرفاً موضع نیست و بیان تجربه است؛ چه در مناسبات بین ایران و آمریکا و چه در جنگ افغانستان که پس از حملات یازده سپتامبر بود و چه در مذاکراتی که درباره امنیت عراق ایجاد شد. آمریکایی‌ها یک الگوی رفتاری دارند که رهبر معظم انقلاب هم به نوعی آن را بیان کردند؛ آنها چون خودشان را دولت برتر می‌دانند، پس از یک دور مذاکره، شروع به پیشروی می‌کنند. این‌گونه نیست که توافق می‌کنند برای تحقق توافق! بلکه این رویکرد مذاکرات‌شان قدرت‌محور است، در یک گام برخی مسائل را برای خودشان تصویب کرده و از آنجا حرکت بعدی را شروع می‌کنند‌. این رفتاری است که در حوزه برجام هم دیده شد. در واقع، آمریکایی‌ها عملاً زیاده‌خواهی می‌کنند؛ یعنی به آنچه در توافق کسب کرده‌اند، راضی نیستند و در حال حاضر دور بعدی فشارها را شروع کرده‌اند.
 ایزدی: ایشان حداقل پس از انقلاب در حال مطالعه آمریکا هستند و به دلیل مسئولیت‌هایی که در نظام داشته‌اند، چه در زمان مسئولیت رهبری و چه در زمانی که مسئولیت‌های دیگر داشتند، به نوعی با آمریکا مرتبط بودند. اگر فردی بیش از سه دهه موضوعی را مطالعه کند، به طور حتم شناخت عمیقی از آن موضوع پیدا می‌کند. از سویی معظم‌له از نظر هوشی و بصیرت از افراد معمولی خیلی قوی‌تر هستند  و وقتی چنین شخصیتی سی‌وچند سال برای مطالعه موضوعی وقت بگذارد، به یقین کارشناس آن موضوع می‌شود. من این نکته را بارها گفته‌ام که شاید بهترین کارشناس ایران در موضوع آمریکا معظم‌له هستند و  بهتر از ایشان کی در حوزه کارشناسی آمریکا نیست. با توجه به این سابقه ایشان به این مسئله پی برده‌اند که طرف آمریکایی قابل اعتماد نیست. افراد دیگری هم که در انتقاد برجام نقش داشتند، این موضوع را مطالعه می‌کردند و از ابتدا با این مسئله درگیر بودند. اینها هم کم سابقه نداشته‌اند! برخی از اینها سال‌ها در شورای‌ امنیت ملی حضور داشتند آمریکا مطالعه می‌‌کردند؛ اما وقتی به متن برجام رجوع می‌کنید این مسئله به طور کامل مشخص می‌شود که متن براساس اعتماد به آمریکایی‌ها نوشته شده برای درک این مسئله هم لازم نیست شما دیپلمات کارکشته‌ای باشید. مردم معمولاً توافقی را می‌نویسند و امضا می‌کنند؛ هر‌ کسی یک ماشینی یا خانه‌ای خریده، مهم در این زمینه متن قرارداد است؛ یا شما به طرف قرارداد اعتماد دارید و به محتوا اهمیت نمی‌دهید یا اینکه اعتماد ندارید و به گونه‌ای دقت می‌کنید که سرتان کلاه نرود! متن برجام به گونه‌ای نوشته شده است که طرف ایرانی به طرف آمریکایی اعتماد کرده است و اگر طرف آمریکایی آن را نقض کند، دست‌مان به هیچ‌جایی بند نیست و اگر ایران کوچک‌ترین کاری هم بکند می‌تواند به نقض برجام متهم شود. در حقیقت، در صورت نقض برجام از سوی آمریکا راهکار برون‌رفت وجود ندارد؛ اما معظم‌له هم در زمان مذاکرات و هم در نامه‌ای که به رئیس‌جمهور نوشتند و شروطی را تعیین کردند، بی‌اعتمادی صرف به آمریکا مشهود بود؛ اما متأسفانه آن کسانی که مسئول این کار بودند، به این نکات توجه نکردند و وضعیت فعلی پیش آمد. 

*مهم‌ترین مواردی که امام خامنه‌ای نسبت به آمریکا انتقاد داشتند و معتقد بودند نقض برجام انجام می‌شود، چه بود؟
 جمشیدی: ما در توافق هسته‌ای چند موضوع مهم داریم؛ اول، شناسایی و تثبیت حقوق هسته‌ای و دوم، رفع تحریم‌ها. از منظر رهبر معظم انقلاب این دو محور اصلی هستند و هر حرکتی که این منفعت را به چالش بکشد یا اساساً خود توافق به چالش برود، مشکل دارد. به تازگی نیز ایشان فرموده‌اند این چه توافقی است که هر غلطی آنها انجام می‌دهند، نقض برجام محسوب نمی‌شود و هر کاری که ما انجام می‌دهیم، نقض برجام است. ایشان تأکید کردند، توافق‌نامه را منصفانه بنویسید؛ اما آمریکایی‌ها در هر دو مورد زیاده‌خواهی کرده و نقض کرده‌اند.بر اساس برجام، قرار بود دیگر تحریم‌های جدید وضع و در کنگره مطرح نشود؛ اما آمریکایی‌ها به وفور این کار را انجام می‌دهند. نکته مهم است که این برجام باید به گونه‌ای نوشته می‌‌شد یا د به شکلی مطرح می‌شد که تفسیرپذیر نباشد و تفسیرهای متعدد پشت آن نیاید. قرار نیست هر روز آمریکایی‌ها انتظارات جدید پیدا کنند و آن را بیاورند جزء برجام! به نظرم این موضوع از مهم‌ترین مباحثی است که مدنظر رهبر معظم انقلاب بوده است.

*این پیمان‌شکنی آمریکا تا کجا ادامه پیدا می‌کند و شامل چه مواردی می‌شود؟ چرا آمریکا، باوجود اینکه می‌داند مردم ایران نسبت به این کشور بدبین می‌شوند به تکرار این رفتار اصرار دارد؟ 
 جمشیدی: آمریکایی‌ها نشان داده‌اند نگاه‌شان به مردم ایران صرف بهره‌برداری و ابزاری است. آنها می‌خواهند از جامعه ایران علیه حاکمیت و نظام استفاده کنند. برای آنها تأمین منافع‌شان اهمیت دارد؛ یعنی به دلیل این مسئله اساساً سیاست خودشان را تغییر نمی‌دهند؛ افکار عمومی جهان و مردم خودشان هم همین طور هستند. آنها می‌خواهند این افکار را مدیریت کنند، نه اینکه افکار عمومی جهان را مبنا قرار بدهند و براساس آن برنامه‌ریزی کنند. آمریکا یک‌سری منافع دارد و می‌خواهد دست ایران را در حوزه‌های دیگر ببندد و محدودیت‌های راهبردی علیه قدرت نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند. به عبارتی، برنامه اصلی‌ آمریکا تحریم و فشار اقتصادی است! حال باید مشخص شود که برنامه اصلی ایران در این قبال چیست؟ به ویژه اینکه برنامه هسته‌ای ایران برای آنها موضوعیت دارد. البته نظر من این است که هدف اصلی‌ آنها خود برجام نیست؛ بلکه محدود کردن قدرت منطقه‌ای ایران است. در واقع، آنها از تمرکزی که بر روی برجام دارند، به منظور قانع کردن ایران برای ورود به مذاکرات منطقه‌ای و موشکی استفاده می‌کنند؛ از این رو سیاست آمریکا این است و مسائل دیگر، مانند افکار عمومی برای‌شان چندان موضوعیت ندارد.
 ایزدی: آمریکا دشمن مردم ایران است و دستور اخیر ترامپ هم که اجازه ورود اتباع ایرانی را محدود کرده، نشان می‌دهد آمریکایی‌ها با مردم ایران مشکل دارند. (در ونزوئلا تنها مقامات را به آن لیست اضافه کردند و با مردم آن کشور کاری ندارند.) به عبارتی، برخلاف ادعای‌شان در زمینه احترام به افکار عمومی ایران، در عمل بیشترین ضربه را به مردم زدند؛ چرا که متوجه شده‌اند این مردم بودند که در این کشور انقلاب کردند. از این رو کینه عمیقی با مردم دارند و نشان دادند با انجام سیاست‌های‌شان با افکار عمومی توجه دیگری ندارند و سعی می‌کنند وجهه خودشان را کمی اصلاح کنند؛ اما سیاست‌های خودشان را تغییر نمی‌دهند و این جای تعجبی ندارد. دولت آمریکا سال‌ها با جمهوری اسلامی دشمن است، چیزی که طبیعی نیست، این است که شما به طرف مقابل اعتماد کنید. طرف مقابل دنبال تعامل با شماست؛ در حالی که می‌خواهد به شما ضربه بزند و نقض‌های مختلف را توجیه کند. 

*به نظر شما، رفتار ما باید چگونه باشد تا آمریکا از تخلف در برجام به منزله یک اهرم فشار علیه ما استفاده نکند؟
 جمشیدی: متأسفانه، آمریکایی‌ها از برجام به مثابه ابزار فشاری علیه ما استفاده کرده و در حوزه‌های دیگر هم آن را دنبال می‌کنند. مهم‌ترین مسئله این است که اینها این کار را براساس یک محاسبه و برآوردی انجام می‌دهند و احساس می‌کنند که آنجا با یک مشکلی مواجه می‌شود. این نوع تفکرات آنها در اینجا غلط است. به عبارتی، باید سیاست، مواضع و کارهایی را در پیش بگیریم که اینها احساس کنند ایران محتاج برجام نیست و فشار بر ایران جواب نمی‌دهد. مهم‌تر از آن، اثر معکوس می‌گذارد؛ لذا دولت ما باید به گونه‌ای رفتار کند که نگاه آنها به جمهوری اسلامی تغییر کند؛ به همین دلیل لازم است در مقابل رفتارهای آمریکایی‌ها اقدام عملی کنیم که این اصلاً به معنای نقض برجام نیست. در واقع، باید به صورت هوشمندانه طراحی‌هایی داشته باشیم که آمریکا مقصر این رفتار خصمانه‌اش بشود.
 ایزدی: این موضوع باید در متن برجام دقت می‌شد که انجام نشد و حالا باید برجام را مدیریت کنیم. قرار بود برجام مشکلات کشور را حل کند؛ اما در حال حاضر آمریکایی‌ها سعی می‌کنند برجام را به یک مشکل تبدیل کنند؛ یعنی چیزی که قرار بود مشکل کشور را حل کند، خودش به یک مشکل تبدیل شده! و همواره به جای حل مشکلات بهانه‌جویی می‌کنند. و در حوزه نفوذ نظامی فشار می‌آورند. به هر روی سیاست کشور باید به گونه‌ای باشد که از برجام درس بگیرد و دوباره این تفکر تکرار نشود و دنبال برجام دو و سه نروند که الان گروهی پیگیر هستند و می‌خواهند این کار را در داخل کشور انجام بدهند. باید عبرت‌های برجام به صورت شفاف مطرح شود تا برجام بیشتر از اینها به منافع ملی ضربه وارد نکند.

  محمدرضا مرادی/ رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، روز چهارشنبه ۱۲ مهر ماه برای گفت‌وگو با مقامات ارشد جمهوری اسلامی ایران وارد تهران شد. سفر اردوغان به ایران دو روز پس از سفر رئیس ستاد مشترک ارتش ترکیه به تهران صورت گرفت. اردوغان پیش از سفر به تهران اعلام کرد، سفر من به ایران برای شرکت در یک نشست همکاری استراتژیک در سطح عالی خواهد بود، ما درباره مسئله شمال عراق هم گفت‌وگو خواهیم کرد و با یک نقشه راه جدی برمی‌گردیم. این سفر از اهمیت بسیاری برخوردار بود؛ چرا که زمانی اتفاق افتاد که همه‌پرسی کردستان عراق برگزار شده و همه جامعه جهانی به جز رژیم صهیونیستی با آن مخالفت کردند. اما نکته مهم این است که ترکیه در حالی بار دیگر به تهران نزدیک شده است که این کشور در شش سال گذشته برخلاف مسیرها و راهبردهای منطقه‌ای عمل کرده است. نمود عینی این مسئله در سوریه بود که ایران بر حاکمیت سرزمینی و حمایت از رئیس‌جمهور قانونی سوریه حمایت می‌کرد، در حالی که اردوغان در مسیر مخالف این جریان بود. اما زمانی که طرح ترکیه به همراه دیگر کشورهای مرتجع عربی برای پیروزی تروریست‌ها در سوریه و برکناری بشار اسد به بن‌بست رسید، اردوغان به ایران نزدیک شده است. در واقع، زمانی که آمریکا کردهای شمال سوریه را مسلح کرد و زمینه‌های لازم برای استقلال آنها را فراهم آورد، ترکیه احساس نگرانی کرد؛ چرا که وابستگی کردهای سوریه به ترکیه می‌تواند جمعیت 20 میلیونی کردهای ترکیه را علیه دولت آنکارا تحریک کند. افزون بر این، همه‌پرسی کردستان عراق سبب نوعی هراس راهبردی در ترکیه شده است؛ چرا که در صورت تحقق ایده استقلال کردستان عراق، ترکیه خود را بزرگ‌ترین قربانی این مسئله می‌داند، به همین دلیل اردوغان برای مهار این تهدید به تهران سفر کرد. در واقع، ایران و ترکیه اکنون در یک مسیر مشترک و برای مقابله با یک مسئله مشترک به هم نزدیک شده‌اند و سفر اردوغان به تهران می‌تواند نویدبخش گسترش روابط تهران و آنکارا باشد.
 در دیدار رهبر معظم انقلاب و اردوغان نکات بسیار مهمی مطرح شد که به نوعی می‌توان از آن به نقشه راه آینده دو کشور برای مقابله با همه‌پرسی کردستان عراق و مسائل منطقه یاد کرد. معظم‌له در دیدار اردوغان با تأکید بر لزوم افزایش همکاری‌های اقتصادی دو کشور، توافق و همکاری ایران و ترکیه در مسائل مهم جهان اسلام را بسیار مهم و اثرگذار خواندند و با ‌اشاره به منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی از برگزاری همه‌پرسی در منطقه کُردستان عراق، خاطرنشان کردند: «آمریکا و قدرت‌های خارجی، غیر قابل اعتماد و به دنبال ایجاد یک «اسرائیل جدید» در منطقه هستند.» حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای با‌ اشاره به مشکلات جدی در جهان اسلام از شرق آسیا و میانمار تا شمال آفریقا، گفتند: «در مقابل این مشکلات، اگر ایران و ترکیه در مسئله‌ای به توافق دست پیدا کنند، آن توافق قطعاً محقق خواهد شد و نفع آن به هر دو کشور و به دنیای اسلام خواهد رسید.» آقای اردوغان هم با بیان اینکه به‌ جز رژیم صهیونیستی، هیچ‌کس کردستان عراق را به رسمیت نشناخته است، گفت: «همسایگان عراق، قطعاً نمی‌توانند این تصمیم را قبول کنند؛ بنابراین مسئولان کردستان عراق از این پس نمی‌توانند قدمی بردارند و راه رهایی نخواهند داشت.»
در واقع، با سفر اردوغان به تهران، ایران و ترکیه بر سر دو موضوع بسیار مهم یعنی همه‌پرسی کردستان عراق و آینده سوریه به توافق رسیده‌اند. این مسئله بسیار مهم است؛ چرا که دو کشور قدرت‌های برتر منطقه هستند و اساساً یکی از دلایل اصلی ناکامی‌ها در رسیدن به راه‌حل سیاسی در سوریه، مخالفت ترکیه بود. نزدیکی مواضع تهران و آنکارا می‌تواند در تأمین امنیت منطقه‌ای نیز مهم باشد و قدم نخست پروژه تجزیه منطقه، یعنی همه‌پرسی کردستان عراق را با شکست مواجه کند. از سوی دیگر، این مسئله به صورت طبیعی به معنای تضعیف جبهه مقابل خواهد بود، به ویژه اینکه قطر نیز با فاصله گرفته از عربستان به ایران متمایل و نزدیک شده است.

 سعید مهدوی/ اقتصاد هر منطقه جزء لاینفکی است که میزان استقلال و وابستگی آن را به کشورهای همسایه و جامعه بین‌الملل تعیین می‌کند. منابع و درآمدهای اقتصادی به حدی حائز اهمین است که می‌تواند شاخصه‌های دیگری، همچون قومیت، ملیت، زبان و جغرافیا را تحت تأثیر قرار دهد. اقلیم کردستان از جمله مناطقی است که به دلایل متعددی مدعی جدایی از کشور عراق بوده که در ادامه وضعیت اقتصادی آن به همراه ظرفیت‌ها و تهدیدات آن بررسی می‌شود.
همه‌پرسی جدایی منطقه کردستان عراق با وجود فشارهای بغداد، تهدیدهای ترکیه و ایران و هشدارهای بین‌المللی روز دوشنبه (سوم مهر ماه) در مناطقی از شمال عراق، از جمله استان‌های اربیل، سلیمانیه و دهوک و مناطق مورد اختلاف از جمله کرکوک و خانقین برگزار شد. کمیته همه‌پرسی جدایی کردستان اعلام کرد، 72 درصد از واجدان شرایط، در همه‌پرسی استقلال کردستان مشارکت کردند و طی آن 92 درصد از مشارکت‌کنندگان به جدایی این منطقه از عراق رأی دادند. نتیجه این همه‌پرسی الزام‌آور نیست؛ اما به مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان اجازه می‌دهد بر سر جدایی این منطقه با بغداد و دیگر کشورهای همسایه مذاکره کند.

ذخایر نفتی اقليم كردستان
در سال ۲۰۰۵، مجلس عراق خودمختاری اقلیم کردستان را به تصویب رساند و به این ترتیب راه برای سرمایه‌گذاری شرکت‌های نفتی باز شد. شرکت «جنل انرژی» در جولای سال ۲۰۰۲، قرارداد مشارکت در تولید برای میدان تق‌تق را به امضا رساند. سه سال بعد، گروه آداکس سوئیس نیز در تق‌تق سرمایه‌گذاری کرد. در همین حال، شرکت نروژی DNO عملیات‌های اکتشافی را در سال ۲۰۰۴ آغاز کرد؛ امری که به کشف میدان تاکه در آوریل سال ۲۰۰۶ منجر شد. در حالی که پیش از این منابع نفتی اقلیم کردستان ۴۵ میلیارد بشکه تخمین زده شده است، بر اساس گزارش آژانس بین‌المللی انرژی درباره چشم‌انداز عراق در سال ۲۰۱۲، اقلیم کردستان برخوردار از چهار میلیارد بشکه ذخایر تأیید شده است. دیگر ارزیابی‌های انجام شده از سوی کردها یا U.S. Geological Survey  به دلیل در نظر گرفتن ذخایر تأیید نشده و ظرفیت اکتشاف رقم بیشتری را نشان می‌دهد.

میزان صادرات نفت و گاز
  اقلیم خودمختار
سیدحمید حسینی، عضو ارشد اتحادیه صادرکنندگان فرآورده‌های نفت، گاز و پتروشیمی ایران اظهار داشت، در حال حاضر اقلیم کردستان روزانه بیش از ۳۵۰ هزار بشکه نفت صادر می‌کند و طبق ادعای کردها تا سال ۲۰۱۹ صادرات نفت این منطقه به دو میلیون بشکه در روز افزایش خواهد یافت. در صورت تحقق این امر، سهم بسیار بزرگی از صادرات ۳۰ میلیون بشکه‌ای اوپک به این منطقه اختصاص می‌یابد. حسینی با بیان اینکه کردها معتقدند پنج درصد از ذخیره نفت و گاز جهان در کردستان عراق قرار دارد و میادین بزرگ نفتی، از جمله شیخان و تق‌تق نیز در این منطقه واقع شده‌اند، تصریح کرد: «اقلیم کردستان ۳۰ میدان نفتی فعال دارد که ۱۹ کشور خارجی، از جمله کانادا، آمریکا، روسیه و فرانسه در آن سرمایه‌گذاری کرده‌اند.» به گفته حسینی، برخی از این شرکت‌ها از جمله اکسون موبیل، شورون آمریکا، توتال فرانسه و گازپروم روس به منظور مشارکت در کشف و استخراج نفت در اقلیم کردستان سرمایه‌گذاری کرده‌اند.
همچنین، اقلیم کردستان بر اساس قراردادی که با کشور ترکیه منعقد کرده، روزانه حدود ۱۰ میلیون متر مکعب (نصف ایران) گاز به این کشور صادر می‌کند.

پیامدهای اقتصادی منفی
 مورد انتظار
۱ـ اولین پیامد اقتصادی که برای اقلیم کردستان در انتظار است ممانعت ترکیه از صادرات نفت و گاز است. بن‌علی ییلدریم، نخست‌وزیر ترکیه گفت که آنکارا نتایج این همه‌پرسی را «بی‌اثر و پوچ» می‌داند و رجب‌طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه، کردستان عراق را به اعمال تحریم‌های فلج‌کننده تهدید کرد. دولت ترکیه همچنین در پی آغاز همه‌پرسی جدایی، گذرگاه مرزی «خابور» با این منطقه در شمال عراق را که تنها دروازه ارتباط کردهای عراق با جهان غرب است، مسدود کرد.
۲ـ مشکل عمده دیگر این منطقه وابستگی زیاد آن به واردات است که 80 تا 90 درصد کالاها را تشکیل می‌دهند. از آنجایی که کردستان محصور است و به دریای آزاد راه ندارد، بسته شدن مرزهای زمینی ایران و ترکیه و مرزهای هوایی عراق می‌تواند به سرعت موجب افزایش شدید قیمت‌ها یا کمبود کالاهای اساسی، مانند غذا و سوخت شود. در حال حاضر، 20 تا 25 درصد حجم کل صادرات ایران به عراق، به منطقه اقلیم کردستان عراق صادر می‌شود.
3ـ یحیی آل‌اسحاق، رئیس اتاق مشترک ایران و عراق اظهار داشت: «جدایی کردستان آثار اقتصادی سوئی برای این اقلیم و طرف‌های تجاری به دنبال خواهد داشت و همکاری‌های اقتصادی با این منطقه را با چالش جدی مواجه می‌کند؛ چرا که فعالیت‌های اقتصادی به فضایی آرام، آزاد و قابل اعتماد نیاز دارد.» وی افزود: «آثار منفی جدایی اقلیم کردستان عراق بر اقتصاد این منطقه و روابط تجاری با همسایگان بسیار سنگین‌تر از پیامدهای احتمالی مثبت این اتفاق است.» آل‌اسحاق تصریح کرد: «پروژه‌های عمرانی با سرمایه‌گذاری پیمانکاران ایرانی در کردستان عراق انجام شده و بخش عمده مبادلات تجاری با این منطقه نیز به همین واسطه با چالش مواجه خواهد شد.»
۴ـ اربیل تا پیش از این به دلیل برخورداری اقلیم از منابع مختلف معدنی، جمعیت جوان و بازار بیش از پنج میلیونی که مشتاق انواع سرمایه‌گذاری‌ها بود، جذابیت ویژه‌ای برای کشورهای منطقه و فرامنطقه داشت؛ اما محصور شدن اقلیم در مرزهای خودش و اعلام صریح عدم پذیرش همه‌پرسی و نتیجه آن از سوی اتحادیه عرب، شورای امنیت سازمان ملل و چند کشور، مانند ترکیه، ایران، سوریه، مصر، قطر، آلمان و آمریکا (هرچند به صورت اعلامی)، آینده ساکنان این منطقه را با چالش‌های جدی روبه‌رو می‌کند؛ از این رو امید اربیل به تغییر رویه سیاسی کشورها به دلیل پیوندهای اقتصادی کشورهای همجوار با اقلیم یا جذابیت منافع اقتصادی برای کشورهای فرامنطقه‌ای، تنها یک تصور ساده‌انگارانه است؛ زیرا پذیرش نتیجه همه‌پرسی استقلال افزون بر مغایرت با قانون اساسی عراق، می‌تواند زمینه‌ساز برهم ریختن مرزهای منطقه و تسری آن به دیگر حوزه‌های جغرافیایی شود.

اقتصاد نفتی و وابسته 
بارزانی و حزب دموکرات کردستان بر این باورند که همسایگان کردستان، به ویژه ترکیه، این اقلیم را محاصره نکرده یا حداقل برای مدت زمان زیادی این کار را انجام نخواهند داد؛ چرا که از تجارت با کردستان، سود زیادی عایدشان می‌شود؛ اما بسیاری از کارشناسان معتقدند، اقلیم کردستان با در اختیار داشتن منابع نفتی که ذکر شد، اقتصادی به شدت نفتی و وابسته دارد که در مقابل تحریم‌ها و محدودیت‌های دولت مرکزی عراق و کشورهای همسایه آسیب‌پذیر و شکننده است. بر اساس این، موضوع اقتصاد و مسائل مربوط یه آن از مهم‌ترین عواملی است که کردستان مستقل را تهدید کرده و مردم این منطقه را برای آینده خود به راهکاری برای خروج از این وضعیت وامی‌دارد.
 رضا اشرفي/ اروپا كه بحران امنيت همچنان از اصلي‌ترين چالش‌هاي آن به شمار می‌آید، در چالشي جديد، شاهد همه‌پرسي استقلال منطقه «كاتالونيا» بود. كاتالونيا بخش خودمختار در شمال شرقي اسپانيا است كه تمايل استقلال‌طلبي آن ريشه تاريخي دارد. اين منطقه از نظر اقتصادي بسیار اهمیت دارد و به تنهايي حدود 20 درصد توليد ناخالص ملي، 27 درصد صادرات اسپانيا و 25 درصد منابع درآمد توريستي را تشكيل مي‌دهد. اين منطقه كه هفت‌ونيم ميليون نفر جمعيت دارد، در حالي به سمت همه‌پرسي استقلال پيش رفت كه پليس اسپانيا براي جلوگيري از استقلال آن دست به اسلحه و خشونت برد. اين منطقه در ژوئيه 2006 خودمختاري خود را كسب كرد و پس از آن تمايلاتش براي استقلال قوت بيشتري گرفت. مقامات اين منطقه در ژوئيه 2017 فراخوان همه‌پرسي را اعلام كردند كه فصل جديدي را در اسپانيا و حتي تصميم‌گيري‌هاي اتحاديه اروپا ايجاد كرده است. 
طي سال‌هاي گذشته، اتحاديه اروپا با بحران‌هاي متعدد و عميقي مواجه بوده است كه با ورود به تجزيه‌طلبي، آينده سياسي خود را بيش از گذشته خطرناك مي‌بيند. استقلال‌خواهي و تجزيه‌طلبي در اين منطقه در حالي كليد خورده است كه برخي از كشورهاي ديگر نيز با اين تهديد مواجه هستند؛ به ویژه آنکه اين مسئله با رشد روزافزون افراط‌گرايي در كشورهايي، همچون فرانسه،‌ آلمان، هلند و ايتاليا همراه است. انتخابات‌هاي شكل گرفته در سال 2017 در هلند، فرانسه و آلمان نشان مي‌دهد، افراط‌گرايان به شدت در حال تبديل شدن به قدرت تأثیرگذار در سطح ملي هستند. بين همه احزاب حاضر در فرانسه كه سنت و ريشه‌اي قديمي و قوي دارند،‌ حزب افراطی «جبهه ملي» به رهبري «مارين لوپن» توانست براي اولين بار به دور دوم انتخابات رياست‌جمهوري راه پيدا كرده و با «ايمانوئل ماكرون» رقابت كند. مارين لوپن حتي پس از رشد چشمگير افراط‌گرايان در آلمان كه به تفكرات نئونازيسم نزديك هستند و با حزب «جايگزين براي آلمان» فعاليت مي‌كنند،‌ گفت كه «مردم اروپا در حال بيدار شدن هستند.» اين حزب آلماني در انتخابات پارلماني آلمان (بوندس تاگ) توانست براي اولين بار وارد مجلس شده و با حدود 13 درصد 87 كرسي را به دست آورد. 
اين مسئله زماني بيشتر خود را نشان مي‌دهد كه بدانیم اروپا طي سال‌هاي گذشته با سه بحران بزرگ ديگر نيز مواجه بوده است. نخست بحران مالي و اقتصادي كه در سطح كلان و در بستر سرمايه‌داري است؛ دوم هجوم پناه‌جويان به اين منطقه كه مي‌تواند بخشي از سياست‌هاي نادرست نظامي، امنيتي، سياسي، آب و هوايي و... غرب در قبال خاورميانه و آفريقا باشد و سوم تهديد همگرايي در سطح كلان با همه‌پرسي خروج بريتانيا از اتحادیه اروپا. ناگفته پيدا است كه اتحاديه اروپا به هر جهت با اين تحركات به ویژه تجزيه‌طلبي و تمايلات استقلال‌خواهانه به شدت تضعيف خواهد شد و همگرايي خود را در آينده پرخطر مي‌بيند. اين در حالي است كه متحدان سنتي ظاهري و حتي همسايگان رقيب اتحاديه اروپا نگاه منفي به آن ندارند؛ زيرا تضعيف اروپا را به دلايل مختلف به نفع خود مي‌دانند. 
در اين ميان، آمریکایی كه دونالد ترامپ رئيس‌جمهور آن است، خواهان تضعيف اتحاديه اروپا است و ترامپ اين موضوع را در قالب‌هاي مختلف تأکید كرده است. آمریکا از زمان طرح مارشال، پس از جنگ جهاني دوم تا كنون همواره به دنبال اين بوده كه اروپا به آن وابسته باشد. اين در حالي است كه طي سال‌هاي گذشته نشانه‌هايي از اختلافات بين اروپا و آمریکا مشاهده شده و اروپا در مواقعي اعلام كرده است كه نمي‌خواهد تا هميشه زيرمجموعه قدرت آمريكا باشد. اين موضوع مي‌تواند تضعيف اروپا را به راهبرد مهم آمریکا تبديل كند تا شاهد اروپاي قوي نباشد. تجزيه‌طلبي، رشد افراط‌گرايي، هجوم پناه‌جويان و اختلاط هويتي و فرهنگي در اروپا مي‌تواند زمينه‌هاي لازم را براي تضعيف اروپا فراهم كند كه خوشايند آمريكا خواهد بود. 
از سوی ديگر، روسيه در جایگاه قدرت ديگر منطقه‌اي و بين‌المللي همواره به دنبال اين است كه در همسايگي‌اش يك اتحاديه قوي وجود نداشته باشد؛ زیرا در سطح كلان همسايه قوي قادر خواهد بود به تهديدي تبديل شود؛ اما اروپاي ضعيف در سطوح مختلف به روسيه وابسته خواهد بود. اين همان مسئله‌اي است كه مسكو را راضي نگه مي‌دارد. اتفاقاً به همين دليل است كه روسيه اعلام كرده است «همه‌پرسي كاتالونيا مسئله‌اي داخلي است» و به شكل ضمني از آن حمايت كرده است. چين نيز از اين موضوع چندان ناراضي نيست؛ زيرا با تهديدات مداومي كه اروپا با آن مواجه است،‌ عملاً يك قدرت و رقيب اقتصادي پكن ضعيف مي‌شود و اين همان مسئله‌اي است كه چين را راضي نگه مي‌دارد؛ زيرا اقتصاد اين منطقه را به خود وابسته مي‌بيند. 
مجموعه اين مسائل سبب مي‌شود اروپا در آينده نقش كمتري در نظام بين‌الملل داشته باشد و اگر نتواند بر چالش‌ها و تهدیدها غلبه كند، در آينده به كشورها يا منطقه‌اي ضعيف، دنباله‌رو،‌ وابسته و منفعل تبديل مي‌شود. البته بايد به اين مهم توجه داشت كه ميان آنچه در اروپا در جريان است و آنچه در عراق با همه‌پرسي غير قانوني اقليم كردستان روي داد، هيچ تناسبي وجود ندارد؛ چرا كه مناطق جدايي‌طلب در اروپا با ساختار مركزي همخواني ندارند يا با ضميمه شدن به خاك سرزميني به تمكين وادار شده‌اند؛ حال آنكه در عراق كردها بخش مهم و ريشه‌اي از عراق هستند كه جدايي آنها از عراق واحد به معنای از دست دادن ريشه و ماهيت بنيادين آنهاست و قطعاً نه تنها دستاوردي براي آنان ندارد؛ بلكه مي‌تواند مشكلاتي پايان‌ناپذير با آینده‌ای مبهم و سياه بدون هيچ هويت و ريشه‌اي را به همراه داشته باشد.

بررسی سند 2030 و پیامدهای اجرای آن‌ـ بخش دوم
   شیرین زارع‌پور/ درست زمانی که سازمان‌های بین‌المللی با اهداف مشخص توانمندسازی یک میلیارد و صد میلیون دختر جهان شروع به اجرای سند 2030 کردند، معاونت امور زنان و خانواده ریاست‌جمهوری برنامه آموزش با کیفیت با عنوان «پایان دادن به خشونت و تبعیض علیه دختران و اقدامات آسیب‌رسان» که ازدواج هم بخشی از این پروژه است، را در قالب «اقدامی هوشمندانه» عملیاتی کرد و تحت عنوان خشونت علیه زنان و دختران، سوء‌استفاده جنسی و دیگر اشکال بهره‌کشی و از بین بردن اقدامات مضر، از جمله ازدواج زودهنگام و اجباری بر اساس 9 هدف ذیل  آرمان توسعه تعریف شد و خانم مولاوردی آن را چنین مطرح کرد که «مسئولیت کمیته آرمان پنجم بر عهده معاونت زنان و خانواده بوده و ما در حال بومی‌سازی هستیم تا بتوانیم در گزارش‌دهی‌ها به سازمان ملل و تأثیر بر عمل در جامعه قدم‌هایی برداریم و در این زمینه؛ کنفرانس منع تبعیض و خشونت علیه زنان (CEDAW)، بیانیه پکن، کنوانسیون حقوق کودک (CRC)، BEIJING+5، اهداف توسعه هزاره، قطعنامه شورای امنیت، پروتکل‌های منطقه‌ای در خصوص حقوق زنان و... همه از جمله برنامه‌های توانمندسازی زنان هستند که در واقع با همکاری دستگاه‌هایی چون؛ صندوق جهانی کودک (UNICEF)، برنامه جمعیت سازمان ملل (UNDP)، سازمان فرهنگی آموزشی علمی سازمان ملل (UNESCO)، انستیتو پژوهش و آموزش جهانی برای آموزش زنان (INSTRAW)، بانک جهانی (World Bank)، دیده‌بان زنان (WOMEN WATCH)، صندوق سازمان ملل متحد برای توسعه زنان (UNIFEM)، دفتر نماینده ویژه دبیر کل در امور جنسیتی (OSAGI)، سازمان جهانی کار (ILO)، کمیساریای عالی حقوق بشر (UHCHR) و... صورت گرفت.»

عواقب اصلاح ماده 1041 
سند توسعه پایدار، یکی از دلایل ممانعت از ازدواج زیر 18 سال را، جلوگیری از باروری و افزایش جمعیت دانسته است. اصطلاح بهداشت باروری به کار رفته در سند و تشریح آن نشان می‌دهد آموزش جنسیتی به کودکان و حرکت دادن آنها به سمت روابط ناصحیح و پس از آن سقط جنین، از اهداف مورد توجه توسعه است. به همین منظور لازم است به گزارش unfpa باعنوان Icpd و حقوق بشر نگاهی بیندازیم. این سند شامل 11 اشاره به گرایش جنسی، 6 اشاره به تراجنسی و 5 اشاره به هویت جنسی است. دسترسی به خدمات باروری و جنسی بدون نیاز به مجوز شخص ثالث (قیم، والدین و دیگران) در چارچوب قانونی و «کنوانسیون رفع هرگونه اشکال تبعیض علیه زنان»، «کنوانسیون مربوط به ازدواج با رضایت، حداقل سن برای ازدواج و ثبت ازدواج‌ها»، «توصیه درباره رضایت با ازدواج، حداقل سن برای ازدواج و ثبت ازدواج‌ها» ازگام‌های دیگر این هدف است. 
روابط از هم گسیخته، کاهش میزان باروری و افزایش مخاطرات باروری در سنین بالا، اختلالات روانی، افزایش آسیب‌های اجتماعی خودکشی و اعتیاد، بیماری‌های مقاربتی، بارداری‌های نامشروع و سقط جنین، گسترش ازدواج سفید و خانواده‌های تک‌والدی، افزایش فاصله نسلی با فرزندان از عواقب دیگر اصلاح ماده 1041 است.  
اما براساس آمارهای ارائه شده سازمان ثبت احوال کشور ازدواج گروه‌های سنی زیر ۱۸ سال پایدارترین ازدواج‌ها است و کمترین تعداد طلاق نیز به همین گروه سنی مربوط است. این در حالی است که براساس همین آمارها دختران ۲۵ تا ۲۹ سال بیشترین تعداد طلاق را داشته‌اند. از سوی دیگر ۲۶ درصد از مرگ‌ومیر مادران در هنگام زایمان نیز مربوط به مادرانی با گروه سنی ۳۵ به بالا بوده است، این در حالی است‌ که تنها ۱ درصد از مرگ‌ومیرهای مربوط به مادران در گروه سنی زیر ۱۸ سال بوده است. در بند دوم از سیاست‌های کلی جمعیت ابلاغی ۳۰/۲/13۹۳ رهبر معظم انقلاب نیز به «رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند، کاهش سن ازدواج و حمایت از زوج‌های جوان و توانمندسازی آنان در تأمین هزینه‌های زندگی و تربیت نسل صالح و کارآمد» تأکید شده است. از مهم‌ترین عواقب افزایش حداقل سن ازدواج بالا رفتن سن ازدواج و در نتیجه تشدید بحران پیری جمعیت کشور است؛ آن ‌هم در حالی که اسناد بالادستی نظام بر کاهش سن ازدواج جوانان بسیار تأکید می‌کند.

واقعیت موجود
طبق آخرین اطلاعات آمار جمعیت ثبت احوال کشور، میانگین سن ازدواج دختران در سال گذشته، 23 سال و برای پسران 26 سال بوده است، سؤال اصلی اینجاست که این نگرانی و ایجاد موج رسانه‌ای، از کدامین اطلاعات و آمار رسمی سخن می‌گوید؟ افزون بر اینکه طرح موردنظر، مخالفت صریح با احکام اسلامی دارد، همچنانکه رهبر معظم انقلاب ازدواج دیرهنگام را سنت غلطی می‌دانند که بی‌تفاوتی نسبت به آن، ممکن است پیامدهای ناخوشایندی برای جامعه داشته باشد و زمینه‌سازی برای ازدواج به ویژه در میان دختران مورد تأکید ایشان بوده است. 
اما آنچه مورد نکوهش اسلام در این زمینه است، تحمیل ازدواج یا واداشتن دختران به ازدواج زودهنگام است. با کمی دقت، به راحتی ردپای اجرای سند توسعه را در این موضوع می‌توان مشاهده کرد که نهادهای بین‌المللی در ذیل تبیین رویه‌های زیانبار و پایان دادن به خشونت، بسیار فراتر از مصادیق رایج آن رفته و مرزهای اخلاقی و اسلامی ‌را که زیربنای بسیاری از جوامع در سراسر جهان بوده، درنوردیده است که از جمله آنها عبارتند از: شناسایی آزادی بی‌حد روابط جنسی نامشروع و رفع هرگونه محدودیت یا ممنوعیت برای آن، جواز سقط جنین، ضدارزش جلوه‌ دادن «عفت جنسی دختران»، نفی هرگونه مقابله با همجنس‌گرایی، به ‌رسمیت شناختن فعالیت جنسی دختران یا مشارکت ایشان در فحشا و نیز منع هرگونه نظارت بر امور جنسی زنان و دختران از سوی همسر یا والدین که تزلزل و فروپاشی بنیان خانواده را به دنبال خواهد داشت.

بررسی وضعیت کتب درسی در گفت‌وگوی صبح‌صادق با دکتر فاضلی و دکتر تقی‌آبادی:
مجتبی برزگر/ طرح تغيير کتاب‌هاي درسي دانش‌آموزان از چند سال پیش در مقاطع مختلف تحصيلي شروع شده که با توجه به تجربه جديد آن، محتوا و حجم جديد اين کتاب‌ها مشکلاتي را براي معلمان، دانش‌آموزان به همراه داشته است، به طوري که در برخي موارد به اصلاحاتي در سال‌هاي پس از تغيير منجر شده است؛ تغییراتی که در پی آن برخی از ارزش‌ها هم فراموش‌ شده‌اند. در یک مصداق بارز، درس مقاومت و ایثار در پرتو چهره دوست‌داشتنی نوجوان سال‌ها پیش این سرزمین، شهید فهمیده و خیلی ارزش‌های دیگر نیز حذف شده است! همزمان با مهر و آغازین روزهای سال تحصیلی بر آن شدیم تا این موضوع را واکاوی کنیم. با بسیاری از کارشناسان دیگر و حتی وزرای آموزش و پرورش دولت‌های گذشته تماس گرفتیم تا در این باره صحبت کنند، اما یا نخواستند، ‌یا مانند خیلی از اتفاقات دیگر در جریان نبودند و یا هراس داشتند از اینکه پای تبیین سند 2030 به میان بیاید، از این رو با دکتر سیدنصرت‌الله فاضلی معاون سابق سازمان پژوهش کتب درسی و دبیر فعلی شورای هماهنگی و علمی این سازمان و دکتر سعید تقی‌آبادی از مدیران سابق آموزش و پرورش و کارشناس حوزه آموزش در این باره به گفت‌وگو نشستیم.
*تهیه و تنظیم کتب درسی تابع چه اصول و اساسنامه‌هایی است؟ و کتب درسی بر اساس چه قوانین و مقررات و چارچوبی تهیه
 می‌شود؟
فاضلی: کتاب‌های درسی براساس راهنمای برنامه‌های درسی تدوین می‌شود و سیاست‌گذاری کلان آن در سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی تعیین شده است، برای نمونه اینکه دانش‌آموزان چه علومی را باید بیاموزند در ۱۱ حوزه تصمیم‌گیری شده است که شامل حوزه زبان و ادبیات فارسی، حکمت و معارف اسلامی، ریاضی، علوم تجربی، علوم انسانی و مطالعات اجتماعی، آداب و مهارت زندگی و خانواده، فرهنگ و هنر، سلامت و تربیت بدنی، زبان‌های خارجی، کار و فناوری، قرآن و عربی است و در این اسناد تلقی از دانش‌آموز، محیط یادگیری، ارزشیابی و محتوا معین شده و در حوزه یادگیری ۱۱گانه ضرورت اینکه چرا بچه‌ها باید ریاضی و علوم و حوزه دیگر را بخوانند، تبیین شده است؛ برای نمونه ‌از آنجا که کار و اشتغال در آموزه‌های اسلامی مهم است و جوهر آدمی را شکل می‌دهد و خداوند انسان بیکار را دشمن می‌دارد و کار، مشارکت افراد را در زندگی اجتماعی افزایش می‌دهد، حوزه یادگیری کار و فناوری تعریف شده است، تا دانش‌آموزان در دوران تحصیل دست کم یک مهارت را یاد بگیرند. افزون بر ضرورت هر حوزه، ساماندهی محتوای مواد و رسانه‌های آموزشی سیاست‌گذاری شده که دانش‌آموزان برای آموختن مهارت‌های سطح یک تا سه به سه گروه اول، دوم و سوم برسند.
 برای پاسخ به این سیاست کتاب کار و فناوری در دوره ابتدایی و متوسطه اول پیش‌بینی شد و در دوره دوم متوسطه شاخه فنی و حرفه‌ای و کار و دانش برای تربیت دانش‌آموزان با مهارت‌هایی در زمینه صنعت، خدمات، ‌کشاورزی با رشته‌های متعدد پیش‌بینی شده و جداول دروس آنان در شورای‌عالی آموزش و پرورش مصوب و از سوی رئیس‌جمهور ابلاغ شد. به طور خلاصه اسناد مرتبط برای تولید مواد و رسانه‌های آموزشی، از جمله کتاب‌های درسی اهداف کلی دوره‌های تحصیلی مبتنی بر ساحت‌های شش‌گانه، سند تحول بنیادین، برنامه درسی ملی و حوزه‌های تربیت و یادگیری برنامه‌های درسی است که در یک فرآیند نیازسنجی، تولید محتوا، اعتباربخشی، اجرای آزمایشی و ارزشیابی پایانی کتاب‌های درسی تألیف و تجدیدنظر می‌شود. 
تقی‌آبادی: براساس سند تحول بنیادین، برنامه درس ملی تدوین شده است و برای تدوین کتب درسی یک راهنمای برنامه درسی در شورای سازمان پژوهش کتب درسی محسوب می‌شود که براساس آن مؤلف یا شورای مؤلفان در درس مربوط عمل می‌کنند.
 البته، در 90 درصد موارد، مبنای تألیف ذهنیات مؤلف یا مؤلفان است و برنامه‌ای از شورای سازمان ارائه نمی‌شود؛ لذا روند مذکور صرفاً روی کاغذ باقی مانده است.
* با توجه به منابعی که اشاره شد، در نهایت چه کسانی درباره محتوای کتب درسی تصمیم می‌گیرند؟
فاضلی: سیاست‌گذاری کلان را شورای‌عالی انقلاب فرهنگی و شورای‌عالی آموزش و پرورش که سند تحول بنیادین و برنامه درسی ملی و حوزه‌های یادگیری نمونه‌ای از آن است، صورت می‌دهند.
 در داخل سازمان پژوهش شورای هماهنگی علمی نقش تصویبی و پیشنهادی نسبت به اسناد واسطه‌ای و اسناد ملی را دارد و هر یک از حوزه‌های یادگیری ۱۱‌گانه دارای گروه درسی است که نقش برنامه‌ریزی، تألیف و نظارت را با اشراف مدیران کل تألیف ریاست سازمان بر عهده دارد. همه اینها در شناسنامه و صفحه حقوقی کتاب درسی آمده است.
تقی‌آبادی: با توجه به مراحل پیش‌بینی شده تهیه محتوای کتب درسی نظام‌مند است، اما در عمل مؤلف یا مؤلفان برنامه خود را عملیاتی می‌کنند و روند مذکور تحت‌الشعاع نظر شخصی مؤلف یا مؤلفان است و آن‌طور که باید نظارت محتوایی در این بخش صورت نمی‌گیرد.

*به طور طبیعی و به فراخور زمان و اقتضائات آن برخی از درس‌ها باید تغییر پیدا کند، ولی در سال‌های اخیر برخی از درس‌ها مانند درس شهید فهمیده که قهرمان دفاع مقدس ما محسوب می‌شوند، حذف شده است به نظر شما علت آن چه بوده است؟
فاضلی: یکی از ملاک‌های تعیین محتوای کتاب‌های درسی افزون بر نیاز فرد، جامعه حال و آینده، ترویج و تحکیم ارزش‌های اسلام و انقلاب اسلامی و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت و مطالبات رهبر معظم انقلاب است. کتاب‌های کار و فناوری، تحلیل فرهنگی، تفکر و پژوهش، تفکر و سبک زندگی و تفکر و سواد رسانه‌ای در همین راستاست؛ در واقع همه کتاب‌ها به تناسب محتوا، فرهنگ ایثار و شهادت را ترویج می‌کنند؛ برای نمونه کتاب ریاضی در طرح مسئله‌های ریاضی و کتاب فارسی در بحث مقاومت و دروس معارف فرهنگ شهادت را تبیین و ترویج می‌کنند. همه کتاب‌ها در گروه‌های متفاوت به حماسه، جهاد و شهادت توجه دارند. برای نمونه، کتاب‌های فنی و حرفه‌ای خلاقیت جبهه و جنگ در ساختن پل و امور دیگر را معرفی می‌کند. درباره درس شهید فهمیده هم باید گفت که این درس حذف نشد؛ بلکه عنوان درس از «رهبر کوچک» به «سرزمین‌های سبز» تغییر کرد و متن درس ارتقا یافت. شهید فهمیده با یکی از شهدای کربلا به مثابه یک فعالیت برای پژوهش و تحقیق بچه‌ها طراحی شد؛ اگرچه نباید عنوانش تغییر می‌کرد.
تقی‌آبادی: برنامه سند به اصطلاح ملی 2030 که برگرفته از سند توسعه پایدار، مصوبه سند چارچوب عمل پاریس و بیانیه اینچئون کره جنوبی است، باید ضامن جدایی تعالیم دینی از آموزش ملی باشد؛ از این رو طبیعی است که در راستای جهانی کردن آموزش براساس نگاه اومانیستی غرب، حذف مبانی دینی و ارزشی الزام‌آور شود. با این اوصاف، درس شهید فهمیده از پایه سوم، درس شهید نواب صفوی از پایه نهم و شعر قیصر امین‌پور حذف می‌شود.

*اینکه می‌گویند به دلیل رعایت حقوق کودکان و منع به‌کارگیری آنها در صحنه‌های جنگ و درگیری، درس شهید فهمیده حذف شده، صحت دارد؟
فاضلی: زندگی شهید فهمیده حذف نشده و به شکل دیگری که عرض کردم، حداقل در کتاب‌های پیام‌های آسمانی و آمادگی دفاعی به آن پرداخته می‌شود.
تقی‌آبادی: دولت در سال ۹۵ لایحه پروتکل الحاقی کنوانسیون حقوق کودک درباره منع به‌کارگیری کودکان در منازعات مسلحانه را به مجلس ارائه کرد که خوشبختانه با روشنگری به موقع از دستور کار صحن علنی مجلس خارج شد. این در حالی است که کمیسیون حقوقی مجلس بدون درنگ این لایحه را برای طرح به صحن ارسال کرده بود. براساس این پروتکل اختیاری متعهد می‌شویم همه اقدامات لازم برای جلوگیری از به‌کارگیری افراد 18 سال به پایین در مناقشات مسلحانه را به کار گیریم و این یعنی حذف بسیج دانش‌آموزی، آموزش دفاعی مدارس و اردوهای راهیان نور؛ از این رو ارائه این پروتکل آگاهانه یا ناآگاهانه در راستای اهداف غرب از طریق سازمان ملل به منظور تغییر رفتار ایران محسوب می‌شود.

*مطلب دیگری که عنوان می‌شود، نگاه‌های سیاسی در حذف و اضافه دروس است. این مطلب را تأیید می‌کنید؟
فاضلی: نه خیر، فقط در حد سلیقه و تعیین اولویت‌ها در نوع طراحی موقعیت و تسهیل و تثبیت یادگیری می‌دانم.
تقی‌آبادی: حذف مبانی دینی و ارزشی با وجود تذکرات نهادهای نظارتی را نمی‌توان ناآگاهانه و اتفاقی فرض کرد؛ از این رو نفوذ فرهنگی شکل گرفته و اقدامات سیاسی در جهت تحقق خواست دشمن تلقی می‌شود.

*چند درصد از تغییرات کتب درسی با توجه به نیازهای روز دانش‌آموزان و فضای جامعه اعمال شده است؟
فاضلی: نیازهای دانش‌آموزان در شایستگی‌های پایه به تفکر و تعقل، ایمان و علم و عمل و اخلاق در دوره‌های عمومی سیاست‌گذاری شده و نیازها در اهداف کلان و اهداف عملیاتی و در بیانیه‌های حوزه‌های یادگیری مشخص شده است. از رویکرد رفتاری به رویکرد فطرت‌گرایی توحیدی با تلفیق پنج مؤلفه فوق در چهار عرصه ارتباط با خالق خود،‌ خلق و خلقت تعیین شده و میزان قابل توجهی از نیازهای دانش‌آموزان را ساختار هر علم تعیین می‌کند؛ برای نمونه ساختار علوم تجربی تعیین می‌کند که دانش‌آموزان برای کسب سواد علوم تجربی که امری جهانی است، چه چیزهایی را باید بخواند.
تقی‌آبادی: نیاز امروز دانش‌آموزان حیات طیبه اسلامی در جهت زندگی شهروندی براساس مدل حکومت دینی است که متأسفانه جایی در کتب درسی ندارد و روح تربیت اسلامی در مکتب ملاحظه نمی‌شود. از سویی تغییر رویکرد از حفظ محوری به فکر محوری و آموزش متناسب با بازار کار جامعه مورد توجه قرار نگرفته است؛ بنابراین تغییرات متناسب با نیاز امروز دانش‌آموزان نیست. 

*آیا در سند 2030 مقرراتی وجود دارد که درباره محتوای کتاب‌ها هم اعمال نظر کند؛ چه باید باشد و چه نباید باشد، یعنی برای ما تعیین تکلیف کند؟
تقی‌آبادی: هدف 2030 تغییر نظام فرهنگی جهان براساس نگاه اومانیستی غرب و تحت سیطره بودن افکار به منظور تغییر رفتار است؛ برای نمونه الزام برابری جنسیتی و... .

   مهدي سعيدي/ تحقق عدالت و تلاش براي برقراری مساوات در جامعه و مقابله با رانت‌خواري و مفاسد اقتصادي يکي از مهم‌ترين آرمان‌هاي جامعه اسلامي است که متأسفانه پس از گذشت نزدیک به چهار دهه از پيروزي انقلاب اسلامي به شکل مطلوب و ايده تحقق نيافته و کار دشواري پيش روي مسئولان باقي است.
فساد همچون آفتي ريشه‌هاي انقلاب را سست کرده و بنياني‌ترين توان جمهوري اسلامي را که اعتماد و حمايت و پشتيباني مردم است، مورد هجمه قرار داده و حاصل شيوع آن ايجاد گسست ميان ملت و حاکميت خواهد بود؛ از این رو بدون تحقق عدالت هيچ يک از اقدامات کشور به طور کامل به ثمر نخواهد رسيد يا آنکه به طور حداکثري در خدمت مردم به‌کار گرفته نخواهد شد. با همين نگاه بود که حکيم فرزانه انقلاب اسلامي در آغاز دهه چهارم انقلاب اسلامي، آن را دهه تحقق «پيشرفت و عدالت» ناميدند تا سرلوحه همه تلاش‌ها و جهت‌گيري‌هاي دولت‌مردان نظام اسلامي تحقق عدالت باشد و در نگاهي فراتر، متضمن تحقق پيشرفت شود.
اين مسئله در مرحله سوم از تمدن‌سازي اسلامي ـ که مرحله تشکيل دولت اسلامي است ـ نيز بيش از پيش ضرورت يافته است. بی‌شک، يکي از مهم‌ترين ويژگي‌های دولت اسلامي دولت سالم و به دور از فساد است. دولتي که در آن امکان به قدرت رسیدن فاسدين وجود داشته يا آنکه فساد در ساختارها نهادينه و قانوني شده باشد، با تابلوي دولت اسلامي هيچ تناسبي نخواهد داشت.
نماد و سردمدار مبارزه با فساد را مي‌توان قوه قضائيه دانست که وظيفه مقابله با هرگونه کژي و تخلف را مطابق با قانون اساسي برعهده دارد و همه به عملکرد آن چشم دوخته‌اند. در سال‌هاي اخير، اخبار پرونده‌های متعدد فساد مالي از سوی افرادي که به برخي مسئولان و شخصيت‌هاي نام‌آشناي کشور منتسب بوده‌اند، رسانه‌اي شده که افکار عمومي را سخت متأثر کرده است. آخرين نمونه در اين زمينه انتشار خبر بازداشت برادر معاون اول رئيس‌جمهور است که در روزهاي گذشته انتشار يافته و به يکي از داغ‌ترين اخبار افکار عمومي و فضاي رسانه‌اي بدل شده است. وي که رئيس‌گروه مالي گردشگري و نايب‌‌رئيس‌ اتاق بازرگاني تهران است، سمت‌هاي ديگري چون رئيس ‌هيئت‌‌مديره مجتمع فولاد صنعت بناب، عضو هيئت‌‌رئيسه فدراسيون هندبال، رئيس‌ هيئت‌مديره شرکت نگين گردشگري، رئيس‌ هيئت‌مديره شرکت هلدينگ صنايع و معادن ماهان را نيز بر عهده دارد و در آيين بزرگداشت روز جهاني جهانگردي از وي به عنوان کارآفرين برتر اين صنعت تقدير و تنديس شايستگي به دست روحاني به او اهدا شده بود. در مواجهه با انتشار اخبار اين چنيني مردم و افکار عمومي از مسئولان چنين انتظاراتي دارند: 1ـ قاطعيت و تسليم نشدن در برابر فشارهاي سياسي که ممکن است براي آزادي مجرمان احتمالي به قوه قضائیه وارد شود و کار را ابتر بگذارد. طبيعي است که اين قاطعيت بايد با قانون همراه باشد و گناهکار واقعي از بي‌گناه به درستي تشخيص داده شود. 2ـ پاسخگويي، اطلاع‌رساني و شفاف‌سازي دقيق و به موقع، ديگر ضرورتي است که در کنار قاطعيت مورد تأکيد است. اين امر خواهد توانست اعتماد مردم به دستگاه قضايي را دوچندان کند و از ديگر سو از پخش هرگونه شايعات و اخبار دروغين که با هدف مخدوش کردن افکار عمومي و بدنام کردن مسئولان و دستگاه قضايي انتشار مي‌يابد، جلوگيري کند. واقعيت آن است که در عصر فراگيري فضاي مجازي و رسانه‌هاي ديجيتال، هرگونه تأخير، سانسور و... جاي ندارد و بهترين راه اطلاع‌رساني صحيح و به موقع است. 3ـ برخورد فراگير و به دور از شائبه سياسي با همه متخلفان با هر مرام و مسلکي که دارند، يکي ديگر از مطالباتي است که مردم از قوه قضائيه داشته و دارند. آنها انتظار دارند اگر دستگاه قضايي با فردی از منسوبان معاون اول رئیس‌جمهور برخورد کرده، با ديگر افرادي هم که در معرض اتهام فساد با گرايش‌هاي سياسي مخالف جهانگيري هستند، برخورد کنند. هر چند در اين باره اطمينان است که دستگاه قضايي چنين مرام و مسلک و رويه‌اي را در پيش دارد؛ اما متأسفانه شایعه‌پراکني رسانه‌هاي ضد انقلاب و حتي بي‌مبالاتي بخشي از سياسيون داخلي نيز موجب ترديدافزايي شده است. برای نمونه، اسحاق جهانگيري در واکنش به دستگيري برادرش در صفحه شخصي خود در اينستاگرام مي‌نويسد: «اطلاع دقيقي از دليل، چگونگي دستگيري، اتهام، ضابط و شاکي برادرم ندارم، البته وي هيچ‌گونه مسئولیت و فعاليت دولتي ندارد. مسئله قابل پيش‌بيني بود و بايد صبر کرد. اميدوارم سوءاستفاده سياسي نباشد و عدالت، مبارزه با فساد و حاکميت قانون براي همه يکسان اجرا شود.»! 4ـ طبيعي است که در اين مسير دستگاه قضا مورد هجمه و اتهام قرار گيرد و دشمنان عدالت با جعل شايعات و دروغ‌پراکني و متهم کردن نزديکان و منسوبان دستگاه قضايي به جنگ با عدالت‌خواهان برخيزند. در اين بين، بهترين راهکار ايستادگي در مسير تحقق عدالت است؛ عدالتي که همچنان تحقق آن در صدر مطالبات ملت بزرگ ايران قرار دارد و مي‌تواند انقلاب را در برابر بسياري از تهديدات مصون کند.

 ابوذر احمدی/ در حالی که حملات رژیم صهیونیستی به مواضع ارتش سوریه ادامه دارد و جریان صهیونیستی همچنان تلاش می‌کند که از گروه‌های تکفیری‌ـ تروریستی حمایت‌ کند، «یوسی کوهن» رئیس «موساد» درباره اقدامات این سرویس جاسوسی صهیونیستی در «کشورهای دشمن» اظهاراتی مطرح کرد که «ایران هدف اصلی عملیات کارمندان و جاسوسان موساد» مهم‌ترین بخش این اظهارات بود.
روزنامه صهیونیستی «جروزالم‌پست»، در این باره در گزارشی نوشت: «یوسی کوهن در مراسم تجلیل از موساد و کارکنان آن اعلام کرد که هدف اصلی عملیات سازمان تحت مدیریت او، کشور ایران است و سالیانه صدها و هزاران عملیات جاسوسی و اطلاعاتی از سوی کارمندان و مأموران این سازمان، در این راستا انجام می‌شود.»
این روزنامه صهیونیستی به نقل از رئیس سرویس جاسوسی رژیم غاصب صهیونیستی افزود: «موساد در یک چارچوب چند لایه‌ای کار می‌کند و تمرکز آن، بر روی اولویت‌های ملی و امور دیپلماتیک است. اهداف موساد کاملاً روشن است. ایران به برنامه دستیابی خود به توانایی‌های هسته‌ای ادامه می‌دهد و به ‌شدت در حال تقویت نیروهای نظامی و عملیاتی در نزدیکی اسرائیل در خاورمیانه است؛ از سوریه و لبنان گرفته، تا به تازگی همراه حماس در فلسطین، ایران در همه این سرزمین‌ها، به فعالیت مشخص نظامی و راهبردی مشغول است و سازمان‌های تروریستی را به تسلیحات مدرن و کنترل‌ شده مجهز می‌کند.»
هر چند این اظهارات رئیس موساد در نگاه اول جنبه عملیات روانی داشته و تلاشی برای پوشاندن شکست پروژه صهیونیستی «داعش» در منطقه است؛ اما از زوایایی دیگر مهم و قابل بررسی است. 
رئیس موساد در اظهارات خود اشاره می‌کند که ایران به شدت در حال تقویت نیروهای نظامی و عملیاتی خود در نزدیکی مرزهای رژیم صهیونیستی است که این مسئله نشان می‌دهد، دشمن صهیونیستی با درک خطر استقرار محور مقاومت در نزدیکی مرزهای اراضی اشغالی، تلاش دارد تا به نوعی با مهار آن، سناریوی جدیدی را در منطقه کلید بزند که در آن عملیات‌های امنیتی و اطلاعاتی نقش محوری دارند. بنابراین اهمیت دارد زوایا و اهداف مهم رویکرد امنیتی و اطلاعاتی سرویس جاسوسی رژیم غاصب صهیونیستی در چنین وضعیتی بررسی و تحلیل شود که در ادامه به آن اشاره خواهیم کرد.
پیش از بررسی  این مسئله، باید این نکته مهم را مدنظر داشت که یوسی کوهن در وضعیتی مسئولیت ریاست موساد را برعهده گرفت که زیر ذره‌بین‌بردن برنامه هسته‌ای ایران و تلاش برای تخریب توافق حاصل شده ایران با قدرت‌های غربی و همچنین افزایش تلاش‌ها برای مقابله و توقف نفوذ روزافزون ایران در منطقه، مهم‌ترین سرفصل کاری تشکیلات سرویس جاسوسی رژیم غاصب صهیونیستی بود. 
حال در وضعیتی که همه سناریوهای جریان صهیونیسم برای تضعیف محور مقاومت و بر هم زدن معادلات امنیتی منطقه، یکی پس از دیگری به شکست منتهی شده است، کارشناسان امنیتی صهیونیستی را بر آن داشته که تنها راه نجات دولت جعلی صهیونیست‌ها از این مخمصه سخت امنیتی را در طراحی و اجرای سلسله عملیات‌های اطلاعاتی برای به آشوب کشاندن فضای امنیتی جست‌وجو کنند که ناامن کردن مرزهای جمهوری اسلامی به منزله محور اصلی مقاومت در منطقه مهم‌ترین رکن آنها است. 
به باور تحلیلگران سیاسی، حمایت علنی سران صهیونیستی، به ویژه نتانیاهو از برگزاری همه‌‌پرسی استقلال در اقلیم کردستان، بخشی از این سناریوی کلان امنیتی جریان صهیونیسم بود که در راستای دامن زدن به مناقشات قومی و تجزیه‌طلبانه کلید خورد.
اما همان طور که یوسی کوهن در اظهارات خود به آن تکیه داشت، انجام اقدامات وسیع و چندلایه امنیتی علیه جمهوری اسلامی ایران، مهم‌ترین رکن در این سناریوی اطلاعاتی است که هدف اصلی عملیات کارمندان و جاسوسان موساد به شمار می‌آید. حال آنچه در این میان حائز اهمیت است، اینکه رویکرد امنیتی جریان صهیونیسم علیه ایران در ورای پروژه نفوذ و جاسوسی، در دامن زدن به مناقشات قومی و سست کردن روحیه انقلابی و معنوی ملت ایران تعریف شده است که ما را بیش از پیش متوجه نبرد همه‌جانبه نرم نظام سلطه جمهوری اسلامی ایران می‌کند.

نگاهی به فیلم «6 روز»
 مهدی امیدی/  فیلم «6 روز» تازه‌ترین محصول ضد ایرانی سینمای غرب است. با توجه به اینکه معمولاً مرکز تولید و ساخت فیلم‌های ضد ایرانی، هالیوود بوده و سینمای آمریکا در تولید چنین آثاری سابقه‌ای طولانی داشته است، هرگاه از فیلمی علیه کشورمان صحبت می‌شود، توجه همه به هالیوود جلب می‌شود؛ اما این بار، ضلع دیگری از استکبار جهانی فیلم ضد ایرانی ساخته است؛ به همین دلیل فیلم «6 روز» همانند فیلم‌های هالیوودی شناخته شده نیست و در کشور خودمان هم بسیاری از مردم و حتی مخاطبان و دنبال‌کنندگان حرفه‌ای سینما نیز اسم این فیلم را نشنیده‌اند؛ اما اهمیت این اثر، نوع نگاه یک فیلم انگلیسی به ایران است. فیلم مذکور به کارگردانی توآ فریزر، محصول مشترک انگلیس و نیوزلند، ماجرای حمله به سفارت ایران در لندن در سال 1980 میلادی (1359 شمسی) را روایت می‌کند؛ فیلمی که می‌توان مایه‌هایی از «تجزیه‌طلبی» را هم در آن دید.
 در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و چند ماه مانده به شروع جنگ تحمیلی، یک گروه شش نفره عرب‌تبار، سلاح به دست به سفارت کشورمان حمله می‌کنند. آنها خود را جنبش دموکراتیک آزادی عربستان معرفی می‌کنند. البته منظورشان عربستان سعودی نیست؛ بلکه خوزستان را با نام مجعول عربستان یاد می‌کنند! این گروه در واقع همان‌هایی هستند که در داخل کشورمان به جریان «خلق عرب» مشهور هستند. جریانی که خواستار استقلال مناطق عرب‌نشین ایران بوده‌اند و همچون منافقین در دوران جنگ تحمیلی با رژیم بعث عراق همکاری می‌کردند و پیش از شروع جنگ، فعالیت‌هایی مانند بمب‌گذاری در معابر عمومی و به شهادت رساندن نیروهای انقلابی را انجام می‌دادند. یکی از اقدامات آنها در همان دوران، حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در انگلستان بود؛ اتفاقی که به شهادت دو نفر از کارکنان سفارتخانه انجامید.
فیلم «6 روز» متظاهر به روایت واقع‌گرایانه این رویداد است؛ اما حلقه مفقوده فیلم، دقیقاً موضوعی است که محتوای فیلم را با آنچه در واقعیت رخ داده، معکوس می‌کند. آنچه در این فیلم یک معماست و پاسخ حل آن مشخص نمی‌شود، این است که گروه مسلح عرب‌تبار، چگونه به این راحتی به سفارت ایران پا می‌گذارند و چرا هیچ کس مانع آنها نمی‌شود؟ گروه مهاجم منتسب به یک جریان تجزیه‌طلب بودند. از این موضوع نمی‌توان چشم‌پوشی کرد که در آن دوران، دولت انگلیس از این جریان و همه گروه‌های معاند و تجزیه‌طلب حمایت می‌کرد؛ اما در فیلم، این حقیقت دقیقاً واژگونه معرفی می‌شود و گروگان‌گیرها که برخی از آنها فارسی صحبت می‌کنند، هیچ اشاره‌ای به هدف اصلی‌شان، یعنی جدا کردن بخشی از خاک ایران نمی‌کنند؛ بلکه بارها تأکید می‌کنند که «ایران، تعدادی از عرب‌ها را بازداشت کرده و ما خواهان آزادی آنها هستیم» و در بخش‌هایی از فیلم هم گفته می‌شود که «ایرانی‌ها، عرب‌ها را آزار می‌دهند»(!) این در حالی است که دولت ایران هیچ‌گاه کسی را به دلیل تعلق داشتن به یک قومیت یا نژاد خاصی هدف قرار نداده است. اتهام افرادی که بازداشت می‌شدند، مشارکت در فعالیت‌های تروریستی بود که به طور طبیعی دولت موظف بود برای برقراری امنیت، این افراد را مجازات کند؛ اما فیلم هیچ اشاره‌ای به این نمی‌کند که گروه خلق عرب، در ایران اقدام به کشتار عرب‌ها می‌کرد. نکته دیگر این است که در فیلم به این حقیقت که حمله‌کنندگان به سفارت ایران، تحت حمایت رژیم بعث عراق بودند و حتی سرکرده آنها از افسران ارتش صدام بود، هیچ اشاره‌ای نمی‌شود!
نکته جالب این است که در این فیلم، دولت و نیروهای نظامی و امنیتی بریتانیا چهره‌ای قهرمانانه دارند و به مثابه آدم‌هایی محبوب و دوست‌داشتنی به تصویر کشیده شده‌اند. هیچ یک از پلیس‌ها یا مأمورهای امنیتی انگلیس در این فیلم، عصبانی یا بداخلاق و فاسد نیستند و همه آنها خانواده‌دوست، دلیر و نابغه به نمایش درآمده‌اند؛ به گونه‌ای که مخاطب فیلم، مجذوب آنها می‌شود. همچنین متهم اصلی در این فیلم، گروگان‌گیرها نیستند؛ بلکه ایران است! از نگاه این فیلم، دولت ایران حتی حاضر نمی‌شود برای نجات ایرانیان شاغل در سفارت کشورمان در لندن همکاری کند و در نهایت این دستگاه امنیتی انگلیس است که ایرانی‌ها را نجات می‌دهد!
نکته تأسف‌بار این است که ما باز هم شاهد روایت یک واقعه سیاسی و تاریخی درباره کشورمان از نگاه سینمای غرب هستیم که این مسئله از خود فیلم، دردناک‌تر است. همچنان که تا به حال در داخل، هیچ فیلمی درباره ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا ساخته نشده و در مقابل، این آمریکایی‌ها هستند که درباره این موضوع چند فیلم ساخته‌اند. این بار نیز حادثه حمله به سفارت ایران در لندن، پس از گذشت 36 سال سوژه سینمای انگلیس شده است و آنها با این فیلم، تاریخ را به سود خود تحریف کرده‌اند.

سرلشکر باقری در دومین سالگرد شهید همدانی
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: «اگر بخواهیم افتخارات شهید حسین همدانی را لیست بکنیم، باید یک کتاب بنویسیم.»
سردار سرلشکر پاسدار «محمد باقری» رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در مراسم گرامیداشت سردار سرلشکر شهید مدافع حرم «حسین همدانی» که پنج‌شنبه شب (13 مهرماه) در تالار وزارت کشور برگزار شد، ضمن قدردانی از سپاه محمد رسول‌الله(ص) به منظور برگزاری مراسم گرامیداشت شهید همدانی، حضور در این مراسم و در جمع خانواده‌های ایثارگران را برای خود افتخار دانست و افزود: «شهید همدانی از ابتدای نوجوانی در راه اسلام حرکت، تلاش و خودسازی کرد و لحظه‌ای به فکر آسایش نبود و در نهایت با شهادت در راه خدا و در جبهه دفاع از حریم اهل‌بیت(ع) اجرش را دریافت کرد.»
وی ادامه داد: «فاصله نوشتن وصیت‌نامه شهید و شهادت وی اندکی بیش از دو هفته است. او چقدر باید اخلاص داشته باشد تا بداند که ایام پایانی عمرش است و باید وصیت‌نامه‌اش را بنویسد. شهید همدانی دریایی از معارف را در سینه داشت و آنچه در وصیت‌نامه‌اش آمده، شمه‌ای از آن است. خواندن وصیت‌نامه‌های شهدا همواره ضروری است و دانسته‌های ما را بیشتر می‌کند؛ در این بین وصیت‌نامه شهید همدانی ویژه است و باید بارها آن را بخوانیم؛ چرا که مملو از عرفان و بصیرت است.»
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به همراهی سردار همدانی با روحانیت اظهار داشت: «او از ابتدا تابع و همراه روحانیت بوده است؛ در کنار شهید مدنی درس اخلاق و مشی انقلاب را آموخت و در کنار آیت‌الله نوری‌همدانی بود. تربیت اسلامی و قرآنی و پیروی از امام و رهبری در این شهید مدافع حرم موج می‌زد. وی از ابتدای شکل‌گیری انقلاب اسلامی در همدان، در ارتباط با قم و تهران، معارف امام(ره) و انقلاب را دریافت می‌کرد و تلاش می‌داشت تا جوانان همدانی را به صحنه بیاورد.»
وی اضافه کرد: «شهید همدانی جزء مؤسسان سپاه همدان بود و نقش اساسی در مقابله با کودتای نقاب، برقراری امنیت در کردستان، آزادسازی گردنه صلوات‌آباد در سنندج، فرماندهی در جبهه سرپل ذهاب، گیلانغرب و بازی‌دراز و حفظ خط سرپل ذهاب داشت.»
سرلشکر باقری ادامه داد: «در انتقال رزمندگان از جبهه غرب به جنوب به منظور شکل‌گیری تیپ 27 محمد رسول‌الله(ص) پیش از اجرای عملیات فتح‌المبین نقش مهمی داشت و همراه احمد متوسلیان و شهیدان همت و شهبازی بود. در شناسایی، طرح‌ریزی، فرماندهی و اجرا نیز بسیار تأثیرگذار بود. وی سطح به سطح از یک رزمنده تا یک فرمانده را طی و نقش‌آفرینی کرد. فرماندهی سپاه همدان و برخورد با منافقین در عملیات مرصاد نیز از دیگر افتخارات شهید همدانی است که اگر بخواهیم افتخارات وی را لیست بکنیم، باید یک کتاب بنویسیم.»
سرلشکر باقری عنوان کرد: «پس از دفاع مقدس شهید همدانی در نیروی زمینی سپاه، نیروی مقاومت بسیج و سازمان بسیج مسئولیت‌هایی را بر عهده داشت. در مقابله با فتنه 88 در سپاه حضرت محمد رسول‌الله(ص) تهران بزرگ، نقش بی‌بدیلی داشت و در حالی که 60 سال داشت، به فکر دفاع از حرم بود و در سال 90 در شرایطی که سوریه وضعیت خاصی داشت، به این کشور رفت. تروریست‌های تکفیری هیچ کمبودی نداشتند و در سراسر سوریه جبهه تشکیل داده بودند. ارتش این کشور نیز خسته و آسیب‌دیده بود و در ده‌ها جبهه می‌جنگید. شهرها در حال سقوط بود و خطر پیشروی تکفیری‌ها وجود داشت و در این بین، داعش وارد عراق نیز شد.»
وی گفت: «شهید همدانی با درس گرفتن از تجربه بسیج در دفاع مقدس، بسیج را در سوریه شکل داد و در این رابطه پیگیری و اصرار کرد و از فِرَق مختلف شیعه، سنی و علوی و غیر مسلمان به عضویت آن درآمدند که در سوریه دفاع وطنی نام گرفت. اگر دفاع وطنی نبود با معیارهای مادی قطعاً سوریه سقوط کرده بود.»

بازنگاه مقایسه‌ای صبح صادق به رهاوردها و تهدیدات بحران سوریه برای جبهه مقاومت و صهیونیست‌ها
دکتر مسعود اسداللهی/ تاریخ جهان در بستر زمان با بحران‌های بزرگ فراوانی از جمله؛ جنگ کره، ویتنام، مسئله فلسطین و... مواجه بوده است، اما بحران اخیر سوریه پیچیده‌ترین بحرانی است که جهان پس از جنگ جهانی دوم با آن روبه‌رو شده است؛ که علت اصلی پیچیدگی آن به کمّ و کیف بازیگران و اهداف آنها برمی‌گردد. بحران سوریه با تعدد بازیگران و وجود بازیگران غیردولتی مانند جبهه‌ النصره و دیگر گروه‌های تروریستی روبه‌رو است که به هیچ قواعدی از قواعد و قوانین بین‌المللی پایبند نبوده، خود را به هیچ چارچوبی ملزم نمی‌دانند. همچنین اهداف بازیگران در این بحران، حتی آنهایی که با هم متحد هستند، چه در جبهه متحدان دولت قانونی سوریه و چه در جبهه مقابل با هم متفاوت است. همه این اسباب و عوامل سبب شده بحران سوریه از جنبه‌های مختلف نظامی، سیاسی، اجتماعی و... بسیار پیچیده شود، چنانکه اگر شما بحران سوریه را با بحران عراق مقایسه کنید، می‌بینید که در عراق موضوع تا این حد پیچیده نیست. برای نمونه در موضوع نظامی پیشروی‌ها با سرعت بالاتری نسبت به سوریه صورت می‌پذیرد. در واقع، در سوریه با یک معادله چند مجهولی روبه‌رو هستیم؛ افزون بر اینکه عمر این بحران هم بسیار طولانی شده و اکنون در سال هفتم آن قرار داریم. از منظرهای مختلفی می‌توان در بحران سوریه تأمل کرد. اما آنچه در این نوشتار پیگیری می‌شود، ارزیابی متأملانه دستاوردها و تهدیدات بحران سوریه برای رژیم صهیونیستی و جبهه مقاومت است.
 دستاوردهای بحران سوریه
 برای محور مقاومت
بحران سوریه در کنار خسارت‌های فراوان مالی و جانی که به دولت و مردم سوریه و جبهه مقاومت تحمیل کرد، تهدیدها و چالش‌هایی را نیز علیه رژیم صهیونیستی ایجاد یا تقویت کرد که در واقع، می‌توان از آنها تحت عنوان دستاوردهای بحران سوریه برای جبهه مقاومت اسلامی در غرب آسیا نام برد. برخی از این دستاوردها عبارتند از: 
1ـ افزایش تجربه‌های جنگی جبهه مقاومت
اولین دستاورد این بحران برای حزب‌الله، ایران و حتی روسیه، کسب تجربه جنگی جدید بود که تا پیش از بحران سوریه آن را تجربه نکرده بودند، برای نمونه ارتش روسیه که پس از جنگ افغانستان در هیچ جنگی شرکت نکرده است، نیروهایش را برای کسب تجربه حضور در جنگ مدام تغییر می‌دهد تا همه ارتش این کشور تجربه جنگی به دست آورد. ما در جنگ با صدام درگیر جنگی کلاسیک در دوسوی خاکریز بودیم و پس از جنگ تحمیلی هم با تهدید آمریکا مواجه شدیم که الگوی جنگ نامتقارن را طراحی کردیم، اما به یکباره وارد بحران سوریه شدیم که در آن با یک دشمن کاملاً متفاوت روبه‌رو شدیم که ادعای اسلامی بودن داشته و دارد و با انگیزه بسیار بالایی می‌جنگد. افزون بر اینکه این دشمن به سبب حضور در افغانستان، یمن، بوسنی و... تجربه جنگی بالایی هم دارد و با انواع سلاح‌ها و تاکتیک‌های جدید نظامی آشنا است و حتی در مسائل رسانه‌ای و فضای مجازی و عملیات روانی نیز بسیار ماهرانه عمل می‌کند؛ همه این ویژگی‌ها دست به دست هم می‌دهد تا در بحران سوریه با دشمن عجیب و غریبی روبه‌رو باشیم. بحران سوریه ترکیبی است از جنگ چریکی، کلاسیک و شهری، یعنی ویژگی هر سه را به صورت همزمان دارد که هر یک از این جنگ‌ها به تنهایی دشواری‌های خاص خود را دارد. حالا فرض کنید بخواهید هر سه را به صورت همزمان اداره و مدیریت کنید و این برای ما و محور مقاومت تجربه خیلی خوبی شد. لذا امروز صهیونیست‌ها به شدت نگران تجربه جدید حزب‌الله در سوریه هستند و می‌دانند در جنگ بعدی میان رژیم صهیونیستی و حزب‌الله، حزب‌الله دیگر دفاع نخواهد کرد؛ بلکه وارد فلسطین اشغالی خواهد شد و سرزمین‌های اشغالی را آزاد خواهد کرد؛ موضوعی که سیدحسن نصرالله هم به صراحت اعلام کرد. علاوه بر این، در این بحران، تجارب بسیار ارزشمندی در مباحثی چون؛ توپخانه، موشکی، پهپاد و بهداری رزمی به دست آمد که می‌توان گفت در برخی از این زمینه‌ها مانند پهپاد به باشگاه قدرت‌های بزرگ جهانی وارد شده‌ایم. 
2ـ وسعت یافتن میدان عمل حزب‌الله لبنان
دومین دستاورد این بود که حزب‌الله در بحران سوریه مجبور شد در یک مساحت وسیع جغرافیایی بجنگد. در واقع، میدان جنگی حزب‌الله در همه این سال‌ها فقط به جنوب لبنان محدود بود و حتی پس از فرار صهیونیست‌ها از جنوب لبنان این میدان محدودتر هم شده بود و تنها در خط مرزی حضور داشت؛ یعنی چیزی حدود 70‌، 80 کیلومتر، اما به یکباره در این بحران از این محدوده به کشوری آمد که مساحت آن 18 برابر کل لبنان است. خود این موضوع زمینه‌ساز ایجاد سازوکارها و تشکیلات لازم برای اداره جنگ شد که این ساختارسازی را می‌توان نوعی دستاورد بزرگ برای حزب‌الله دانست، به گونه‌ای که  خود صهیونیست‌ها اعلام کرده‌اند امروز حزب‌الله شبیه ارتش‌های مهم و توانای جهان عمل می‌کند و در سطح ارتش‌های قدرتمند تجهیزات دارد.
3ـ حضور نیروهای مقاومت در جبهه جولان
سومین دستاورد، فعال شدن جبهه جولان است. باید گفت که از سال 1973 و در آخرین جنگ میان اعراب و رژیم صهیونیستی که در آن سوریه نقش محوری داشت، در جبهه جولان حتی یک گلوله شلیک نشده است؛ به همین دلیل همواره در لبنان به حزب‌الله کنایه و طعنه می‌زدند که اگر مقاومت خوب است، چرا سوریه در جولان مقاومت نمی‌کند؟ مبارزه تنها باید در لبنان باشد، البته دلیل این مسئله واضح بود؛ چون دولت در لبنان افزون بر آنکه از حزب‌الله حمایت نمی‌کرد، توطئه هم می‌کرد و به همین دلیل رژیم صهیونیستی هنگام حمله به لبنان نمی‌توانست به ارتش این کشور حمله کند و فقط مقاومت را مورد هجوم قرار می‌داد؛ اما اگر در جولان مقاومت شکل می‌گرفت و درگیری رخ می‌داد، همه می‌دانستند که دولت سوریه از مقاومت حمایت می‌کند؛ بنابراین میان دولت سوریه و رژیم صهیونیستی جنگ صورت می‌گرفت، این در حالی است که پایتخت سوریه فقط 45 کیلومتر با مرز سرزمین‌های اشغالی فاصله دارد و در صورت بروز درگیری به شدت در معرض خطر قرار می‌گرفت. اما در جنگ وقتی مسلحان به جولان رفتند و در درعا حضور یافتند، این فرصت فراهم شد که برای مبارزه با مسلحان و با عنوان اینکه رژیم صهیونیستی از مسلحان حمایت می‌کند، در جولان مقاومت تشکیل شود. البته صهیونیست‌ها بارها از طرق مختلف پیغام داده‌اند که ما شکل‌گیری مقاومت در جولان را تحمل نمی‌کنیم.
4ـ گسترش فرهنگ شهادت در خانواده‌های لبنانی
چهارمین دستاورد نزدیکی بیش از پیش خانواده‌های شهدا با حزب‌الله است. یکی از مسئولان اجتماعی حزب‌الله می‌گفت، وقتی با رژیم صهیونیستی درگیر بودیم و شهید می‌دادیم، واقعاً برای‌مان مشکل بود که چگونه به خانواده شهید بگوییم، در حالی که همه در جنگ با رژیم غاصب صهیونیستی متفق‌القول بودند؛ اما در جنگ سوریه اوضاع کاملاً دگرگون شده بود و این خانواده شهید بود که به ما دلداری می‌داد و می‌گفت نکند به دلیل اینکه فرزند ما شهید شده است، شما سست شوید! فرزند ما برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) شهید شده است.
5ـ افزایش روحیه جنگ‌آوری نیروهای مقاومت
پنجمین دستاورد بحران سوریه برای ما این است که در این میدان با دشمنی جنگیدیم که وحشی است و از مرگ نیز هراسی ندارد. این دشمن در سخت‌ترین وضعیت هم می‌جنگد و پیش می‌رود. نتیجه روحی و روانی غلبه ما بر چنین دشمنی این است که به این جمع‌بندی می‌رسد که تقابل با ما چقدر دشوار خواهد بود و طبیعتاً وحشت این رژیم از ما چندین برابر خواهد شد. این موضوع، هم عامل بازدارندگی است و هم در صورت آغاز درگیری یک برگ برنده خواهد بود که دشمن با ترس و نگرانی در برابر ما قرار خواهد گرفت.
6ـ افزایش وفاق ملی در لبنان به نفع حزب‌الله
ششمین دستاورد، ایجاد وفاق ملی در لبنان از سوی حزب‌الله است که در نوع خود دستاورد بسیار مهمی است. چنانکه جریان‌های سیاسی مختلف در لبنان تلاش کردند تا فردی غیر از گزینه حزب‌الله برای ریاست‌جمهوری این کشور انتخاب شود که موفق نشدند و در نهایت میشل عون گزینه مدنظر حزب‌الله انتخاب شد. 
7ـ موفقیت حزب‌الله در از بین بردن گروه‌های تکفیری در داخل لبنان
در ابتدای بحران، وضعیت لبنان نیز بسیار پیچیده و نگران‌کننده بود و انفجار‌های لبنان به ویژه در ضاحیه، حمله به سفارت ایران و دیگر حوادث بر این نگرانی‌ها افزوده بود؛ حتی شهر طرابلس از اختیار دولت لبنان خارج شده بود و عملاً در آنجا عده‌ای پرچم داعش را بلند کردند؛ ولی حزب‌الله با کار نظامی و فراتر از آن با کار اطلاعاتی بساط همه آنها را برچید.
8ـ تضعیف شدید اقدامات صهیونیست‌ها در جهت تروریست نامیدن حزب‌الله
هشتمین دستاورد بحران سوریه تضعیف شدید صهیونیست‌ها برای تروریست اعلام کردن حزب‌الله است. دلیل آن هم واضح است؛ اول آنکه در لبنان حزب‌الله قهرمان ملی شده و نقش مهمی در نابودی تروریسم در این کشور داشته است. در بحث سوریه هم طرف مقابل حزب‌الله، داعش و گروه‌های تکفیری هستند که همه جهان به تروریست بودن آنها اذعان دارند. به همین دلیل وقتی جان کری، وزیر وقت خارجه آمریکا به بیروت آمد، در مصاحبه‌ای در فرودگاه گفت که ما می‌توانیم علیه گروه‌های تروریستی با حزب‌الله کار کنیم. جمله‌ای که جنجال بزرگی به پا کرد و انگار 14 مارسی‌ها در لبنان تیر خلاص خوردند و صهیونیست‌ها فریادشان به هوا رفت که ما می‌گوییم حزب‌الله تروریست است؛ ولی وزیر خارجه آمریکا از همکاری با حزب‌الله علیه تروریسم می‌گوید! 
9ـ افزایش حضور مردمی ایران و حزب‌الله در لایه‌های اجتماعی سوریه
حضور عمیق مردمی حزب‌الله در لایه‌های اجتماعی سوریه، دستاورد دیگری است که در این بحران به دست آمد، اما در گذشته چنین شرایطی فراهم نبود. ایران و سوریه چندین دهه است که با یکدیگر رابطه دارند؛ اما این رابطه تا پیش از بحران در این کشور از طریق رأس هرم بود؛ اما امروزه در حوزه اجتماعی و در دل مردم سوریه جایگاه و احترام ویژ‌ه‌ای داریم.
10ـ حضور روسیه در کنار جبهه مقاومت
اساساً ساختار، سلاح و آموزش‌های ارتش سوریه روسی است و همواره مستشاران روسی که تعدادشان کم هم نیست، در این کشور حضور دارند؛ اما تا پیش از مهر سال 94 روسیه در این  بحران فقط به حمایت سیاسی بسنده کرده بود؛ از این رو وقتی روسیه پای کار آمد، سطح و جایگاه بحران تغییر کرد؛ زیرا روسیه عضو ثابت شورای امنیت است و حق وتو دارد؛ بنابراین در تغییر معادلات بسیار تأثیرگذار است. در واقع، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها نمی‌توانند به روسیه اتهام حمایت از تروریست بزنند. به این ترتیب، وقتی روسیه اعلام کرد برای مبارزه با تروریسم وارد میدان شده، معادلات متفاوت ‌شد.
11ـ رسوایی رژیم صهیونیستی
صهیونیست‌ها در بحران سوریه در دو حوزه با شکست فاحش و رسوایی مواجه شدند؛ یکی پیش‌بینی درباره ماندگاری نظام سوریه بود که ایهود باراک در مصاحبه‌ای در روزهای آغازین بحران کار نظام سوریه را تا دو هفته تمام شده اعلام کرد؛ اما این پیش‌بینی کاملاً غلط از آب درآمد و نظام سوریه پابرجا ماند. این اشتباه همه توان اطلاعاتی و تحلیلی رژیم صهیونیستی را زیر سؤال برد. موضوع دوم، حمایت علنی و همه‌جانبه این رژیم از تروریسم تکفیری بود که این امر سبب شد افکار عمومی به سهولت بپذیرد که رژیم صهیونیستی و تروریست‌ها در یک جبهه قرار دارند.  
12ـ از بین رفتن تصور قدرت تعیین‌کنندگی رژیم صهیونیستی
دستاورد مهم دیگری که بحران سوریه برای محور مقاومت به ارمغان آورد، از بین رفتن این تصور بود که رژیم صهیونیستی قدرت تعیین‌کنندگی دارد. پیش از این، تصور می‌شد رژیم غاصب صهیونیستی در هر جنگی ورود کند، پیروز است و جنگ را به نفع خود فیصله می‌دهد؛ اما ابتدا در جنگ 33 روزه، جنگ 22 روزه، جنگ 8 روزه و حالا هم در این بحران هیمنه این رژیم فروپاشید و مشخص شد رژیم صهیونیستی دیگر توان تعیین‌کنندگی ندارد. 

 دستاوردهای بحران سوریه 
برای رژیم صهیونیستی
بی‌تردید، یکی از طراحان و عاملان یا حداقل منتفعان اصلی بحران سوریه، رژیم غاصب صهیونیستی است. این رژیم برای حفظ و بقای موجودیت و امنیت خود همواره به دنبال بحران‌سازی و تجزیه کشورهای منطقه غرب آسیا بوده است که موج بیداری اسلامی و طراحی کاریکاتوری از آن در سوریه، این فرصت را به آنها داد. صهیونیست‌ها در بحران سوریه اهداف بزرگی را دنبال می‌کردند که در مقاطعی به بخشی از آنها نیز دست یافتند. برخی از دستاوردهای این بحران برای این رژیم جعلی را می‌توان به صورت زیر برشمرد:    
1ـ تعمیق شکاف میان شیعه و سنی
اولین دستاورد بحران سوریه برای رژیم صهیونیستی تعمیق شکاف میان شیعه و سنی است. بسیار بدیهی است که وحدت جهان اسلام بزرگ‌ترین خطر و تهدید برای رژیم صهیونیستی و جبهه استکبار است؛ به همین دلیل سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» همواره جزء سیاست‌های اصلی جبهه استکبار، به ویژه رژیم صهیونیستی بوده و آنها همیشه به دنبال تعمیق این اختلاف هستند.
این اختلاف‌ها به صورت تاریخی وجود داشته، به ویژه آنکه عربستان نیز به این اختلافات دامن زده است. اوج این اختلافات که از عراق شروع شد، به انفجار حرم امامین عسکریین(ع) در سامرا در سال 2006، یعنی پنج سال پیش از آغاز درگیری‌ها در منطقه برمی‌گردد. عراق در جهان عرب، میان اهل سنت و در رأس آنها عربستان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ چرا که قرن‌ها پایتخت عباسی‌ها و اوج شکوفایی حکومت عباسی در  بغداد بوده و عربستان مدعی برادر بزرگی منطقه تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند وضعیت امروز عراق را که قدرت در دست شیعیان باشد، بپذیرد. این نکته هم بسیار جالب توجه است که ایران، صدام را سرنگون نکرد؛ بلکه این آمریکا بود که از خاک کشورهای عربی، مانند بحرین و کویت به عراق حمله کرد؛ اما عربستانی‌ها این را به پای ایران می‌گذارند.
2ـ خود درگیری ارتش‌های عربی و فراموشی مسئله فلسطین
با تعمیق اختلافات شیعه و سنی حاشیه امنی برای صهیونیست‌ها فراهم شده است؛ به گونه‌ای که صهیونیست‌ها به طور رسمی در اجلاس هرتزلیا گفتند که از ابتدای تأسیس تا به امروز، هیچ‌گاه مانند حالا از نظر امنیتی شرایط‌شان مطلوب نبوده است. همچنین اعلام کردند، اکنون هیچ تهدیدی از سوی ارتش‌های عربی علیه آنها وجود ندارد. در واقع، مبتنی بر نگاه راهبردی صهیونیست‌ها به مسئله ارتش‌های عربی، کشورهای عربی آنچنان در مسائل خود درگیر شده‌اند که در صورت داشتن اراده برای پرداختن به مسئله فلسطین هم دیگر توان و فرصت آن را ندارند. این اتفاق بزرگ‌ترین دستاورد برای رژیم صهیونیستی است.
3ـ فرسایش توان جبهه مقاومت/ سومین دستاورد و هدف در این بحران برای رژیم صهیونیستی این بود که این جنگ را به جنگی گسترده، طولانی، فرسایشی و پرهزینه از نظر اقتصادی و تلفات انسانی برای جبهه مقاومت تبدیل کند. از نظر صهیونیست‌ها بحران سوریه بسیار مطلوب بود؛ چرا که به زعم باطل آنها، ایران و حزب‌الله کاملاً در این بحران اسیر شده، همه توان خود را مصروف حفظ نظام سوریه می‌کنند. در چنین شرایطی نه ایران می‌توانست تهدید تلقی شود و نه حزب‌الله. بر همین اساس می‌گویند از نظر امنیتی شرایط مطلوبی داریم و این جنگ باید همچنان ادامه داشته باشد.
4ـ از بین رفتن قبح رابطه با رژیم صهیونیستی/ چهارمین دستاورد برای رژیم صهیونیستی در این بحران از بین رفتن قبح رابطه با رژیم صهیونیستی است. این رژیم به اندازه‌ای میان ملت‌های مسلمان بدنام است که تا پیش از بحران سوریه دولت‌هایی که با رژیم صهیونیستی رابطه داشتند، یا باید این تماس را مخفی می‌کردند یا اگر مانند مصر در دوران سادات آشکارا با این رژيم رابطه برقرار می‌کردند، باید تاوان این اقدام را می‌دادند، همان‌طور که سادات تاوان داد و کشته شد؛ اما  بحران سوریه‌ـ به صورت غیر مستقیم‌ـ سبب شد با طرح استدلال‌های عجیب و بی‌مبنایی، همانند تهدید قریب و بعید (به این معنا که اکنون با دو دشمن روبه‌رو هستیم؛ یکی صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها که دشمن دور هستند و دیگری ایران و شیعیان که دشمن نزدیک هستند و هیچ انسان عاقلی دشمن نزدیک را رها نمی‌کند و برود با دشمن بعید مقابله کند؛ پس اول باید تهدید شیعیان را برطرف کنیم و بعد به سراغ صهیونیست‌ها برویم) پایان دشمنی با رژیم صهیونیستی را توجیه کردند و تا آنجا پیش رفتند که در رسانه‌های وابسته به همین دولت‌ها نوشته شد: «ایران به دشمن بزرگ تبدیل شده است و اگر لازم باشد علیه ایران با رژیم صهیونیستی متحد می‌شویم!» 
5ـ فاصله‌گیری حماس از جبهه مقاومت/ اشتباه راهبردی حماس، دستاورد دیگر رژیم صهیونیستی بود. تلقی حماسی‌ها در سال 2011 این بود که یک موج اخوانی در تونس، مغرب، یمن، مصر، ترکیه، قطر و... به راه افتاده است که این کشورها را در اختیار آنها قرار می‌دهد. آنها به این جمع‌بندی رسیدند که ما دیگر به هم‌پیمانان تاریخی خود نیاز نداریم، نه به سوریه نیاز داریم، نه به ایران و حزب‌الله و وقتی بحران سوریه آغاز شد، به سوریه پشت کردند. خالد مشعل رفت و در غزه پرچم معارضان سوریه را به دست گرفت؛ اما در عرض یک سال وضعیت دگرگون شد، اخوانی‌ها سقوط کردند، در یمن آن اتفاقات افتاد و سیر حمایت‌های ترکیه و قطر رو به کاهش گذاشت. حماس هر دو طرف را از دست داد و به عنوان مهم‌ترین و قوی‌ترین گروه فلسطینی ضربه خورد که هم آسیبی جدی برای مقاومت بود و هم دستاورد بزرگی برای رژیم صهیونیستی به شمار می‌آمد. 
حرف آخر/ در پایان، گفتنی است باید با تدابیری دستاوردهای جبهه مقاومت تثبیت و تقویت شود و در مقابل تهدیدات رژیم صهیونیستی از قِبَل بحران سوریه و مداخلات منطقه‌ای افزایش یابد. این موضوع منوط به عواملی است که زنده نگه داشتن مسئله فلسطین در حوزه سیاسی، رسانه و افکار عمومی در راستای وحدت‌بخشی به جهان اسلام یکی از مهم‌ترین آنهاست. فلسطین باید همچنان سوژه اول جهان اسلام باشد و باقی بماند تا رژیم صهیونیستی به مثابه دشمن شماره یک جهان اسلام و مانع بزرگ ترویج و توسعه آیین پیامبر اعظم(ص) و مسبب اصلی اختلافات مذهبی مسلمانان معرفی شود. تعمیق روابط اقتصادی، هنری، دانشگاهی، اجتماعی و مردمی میان ایران و سوریه و تلاش برای تحکیم روابط دمشق با دیگر کشورهای اسلامی و دوست گام مهم دیگری است که می‌تواند در ثبات و امنیت آینده منطقه حساس غرب آسیا نقش‌آفرینی کند.