آویگدور لیبرمن، وزیر جنگ رژیم صهیونیستی گفت: بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه در جنگ این کشور پیروز شد و شاهد آن هستیم که صفی از کشورهای بین‌المللی در حال جمع شدن پشت اسد هستند که شامل برخی کشورهای غربی و عربی میانه‌رو می‌شود. او ضمن ابراز نگرانی از افزایش حمایت‌های بین‌المللی از اسد، گفت: امیدواریم آمریکا در عرصه سوریه و به طور کلی خاورمیانه فعال‌تر شود.


 رضا اشرفي/ اروپا كه بحران امنيت همچنان از اصلي‌ترين چالش‌هاي آن به شمار می‌آید، در چالشي جديد، شاهد همه‌پرسي استقلال منطقه «كاتالونيا» بود. كاتالونيا بخش خودمختار در شمال شرقي اسپانيا است كه تمايل استقلال‌طلبي آن ريشه تاريخي دارد. اين منطقه از نظر اقتصادي بسیار اهمیت دارد و به تنهايي حدود 20 درصد توليد ناخالص ملي، 27 درصد صادرات اسپانيا و 25 درصد منابع درآمد توريستي را تشكيل مي‌دهد. اين منطقه كه هفت‌ونيم ميليون نفر جمعيت دارد، در حالي به سمت همه‌پرسي استقلال پيش رفت كه پليس اسپانيا براي جلوگيري از استقلال آن دست به اسلحه و خشونت برد. اين منطقه در ژوئيه 2006 خودمختاري خود را كسب كرد و پس از آن تمايلاتش براي استقلال قوت بيشتري گرفت. مقامات اين منطقه در ژوئيه 2017 فراخوان همه‌پرسي را اعلام كردند كه فصل جديدي را در اسپانيا و حتي تصميم‌گيري‌هاي اتحاديه اروپا ايجاد كرده است. 
طي سال‌هاي گذشته، اتحاديه اروپا با بحران‌هاي متعدد و عميقي مواجه بوده است كه با ورود به تجزيه‌طلبي، آينده سياسي خود را بيش از گذشته خطرناك مي‌بيند. استقلال‌خواهي و تجزيه‌طلبي در اين منطقه در حالي كليد خورده است كه برخي از كشورهاي ديگر نيز با اين تهديد مواجه هستند؛ به ویژه آنکه اين مسئله با رشد روزافزون افراط‌گرايي در كشورهايي، همچون فرانسه،‌ آلمان، هلند و ايتاليا همراه است. انتخابات‌هاي شكل گرفته در سال 2017 در هلند، فرانسه و آلمان نشان مي‌دهد، افراط‌گرايان به شدت در حال تبديل شدن به قدرت تأثیرگذار در سطح ملي هستند. بين همه احزاب حاضر در فرانسه كه سنت و ريشه‌اي قديمي و قوي دارند،‌ حزب افراطی «جبهه ملي» به رهبري «مارين لوپن» توانست براي اولين بار به دور دوم انتخابات رياست‌جمهوري راه پيدا كرده و با «ايمانوئل ماكرون» رقابت كند. مارين لوپن حتي پس از رشد چشمگير افراط‌گرايان در آلمان كه به تفكرات نئونازيسم نزديك هستند و با حزب «جايگزين براي آلمان» فعاليت مي‌كنند،‌ گفت كه «مردم اروپا در حال بيدار شدن هستند.» اين حزب آلماني در انتخابات پارلماني آلمان (بوندس تاگ) توانست براي اولين بار وارد مجلس شده و با حدود 13 درصد 87 كرسي را به دست آورد. 
اين مسئله زماني بيشتر خود را نشان مي‌دهد كه بدانیم اروپا طي سال‌هاي گذشته با سه بحران بزرگ ديگر نيز مواجه بوده است. نخست بحران مالي و اقتصادي كه در سطح كلان و در بستر سرمايه‌داري است؛ دوم هجوم پناه‌جويان به اين منطقه كه مي‌تواند بخشي از سياست‌هاي نادرست نظامي، امنيتي، سياسي، آب و هوايي و... غرب در قبال خاورميانه و آفريقا باشد و سوم تهديد همگرايي در سطح كلان با همه‌پرسي خروج بريتانيا از اتحادیه اروپا. ناگفته پيدا است كه اتحاديه اروپا به هر جهت با اين تحركات به ویژه تجزيه‌طلبي و تمايلات استقلال‌خواهانه به شدت تضعيف خواهد شد و همگرايي خود را در آينده پرخطر مي‌بيند. اين در حالي است كه متحدان سنتي ظاهري و حتي همسايگان رقيب اتحاديه اروپا نگاه منفي به آن ندارند؛ زيرا تضعيف اروپا را به دلايل مختلف به نفع خود مي‌دانند. 
در اين ميان، آمریکایی كه دونالد ترامپ رئيس‌جمهور آن است، خواهان تضعيف اتحاديه اروپا است و ترامپ اين موضوع را در قالب‌هاي مختلف تأکید كرده است. آمریکا از زمان طرح مارشال، پس از جنگ جهاني دوم تا كنون همواره به دنبال اين بوده كه اروپا به آن وابسته باشد. اين در حالي است كه طي سال‌هاي گذشته نشانه‌هايي از اختلافات بين اروپا و آمریکا مشاهده شده و اروپا در مواقعي اعلام كرده است كه نمي‌خواهد تا هميشه زيرمجموعه قدرت آمريكا باشد. اين موضوع مي‌تواند تضعيف اروپا را به راهبرد مهم آمریکا تبديل كند تا شاهد اروپاي قوي نباشد. تجزيه‌طلبي، رشد افراط‌گرايي، هجوم پناه‌جويان و اختلاط هويتي و فرهنگي در اروپا مي‌تواند زمينه‌هاي لازم را براي تضعيف اروپا فراهم كند كه خوشايند آمريكا خواهد بود. 
از سوی ديگر، روسيه در جایگاه قدرت ديگر منطقه‌اي و بين‌المللي همواره به دنبال اين است كه در همسايگي‌اش يك اتحاديه قوي وجود نداشته باشد؛ زیرا در سطح كلان همسايه قوي قادر خواهد بود به تهديدي تبديل شود؛ اما اروپاي ضعيف در سطوح مختلف به روسيه وابسته خواهد بود. اين همان مسئله‌اي است كه مسكو را راضي نگه مي‌دارد. اتفاقاً به همين دليل است كه روسيه اعلام كرده است «همه‌پرسي كاتالونيا مسئله‌اي داخلي است» و به شكل ضمني از آن حمايت كرده است. چين نيز از اين موضوع چندان ناراضي نيست؛ زيرا با تهديدات مداومي كه اروپا با آن مواجه است،‌ عملاً يك قدرت و رقيب اقتصادي پكن ضعيف مي‌شود و اين همان مسئله‌اي است كه چين را راضي نگه مي‌دارد؛ زيرا اقتصاد اين منطقه را به خود وابسته مي‌بيند. 
مجموعه اين مسائل سبب مي‌شود اروپا در آينده نقش كمتري در نظام بين‌الملل داشته باشد و اگر نتواند بر چالش‌ها و تهدیدها غلبه كند، در آينده به كشورها يا منطقه‌اي ضعيف، دنباله‌رو،‌ وابسته و منفعل تبديل مي‌شود. البته بايد به اين مهم توجه داشت كه ميان آنچه در اروپا در جريان است و آنچه در عراق با همه‌پرسي غير قانوني اقليم كردستان روي داد، هيچ تناسبي وجود ندارد؛ چرا كه مناطق جدايي‌طلب در اروپا با ساختار مركزي همخواني ندارند يا با ضميمه شدن به خاك سرزميني به تمكين وادار شده‌اند؛ حال آنكه در عراق كردها بخش مهم و ريشه‌اي از عراق هستند كه جدايي آنها از عراق واحد به معنای از دست دادن ريشه و ماهيت بنيادين آنهاست و قطعاً نه تنها دستاوردي براي آنان ندارد؛ بلكه مي‌تواند مشكلاتي پايان‌ناپذير با آینده‌ای مبهم و سياه بدون هيچ هويت و ريشه‌اي را به همراه داشته باشد.

  قاسم غفوری/ غرب آسیا را همچنان می‌توان محور اصلی تحولات جهانی دانست. این منطقه هر روز با مؤلفه‌های جدیدی همراه می‌شود که محور آن را نیز تغییر بازیگران اصلی از غرب به جبهه مقاومت تشکیل می‌دهد، به گونه‌ای که امروز دیگر این آمریکا نیست که تعیین‌کننده سرنوشت منطقه است؛ بلکه این جبهه مقاومت است که نقش اصلی را در تأمین امنیت و حتی چینش ساختار ایفا می‌کند. 
در این میان تحولاتی همچون سوریه و عراق به ویژه اقدام وحدت‌شکنانه و غیر قانونی سران اقلیم کردستان عراق علیه یکپارچگی این کشور، هر چند در صدر تحولات غرب آسیا قرار دارند؛ اما این روزها عربستان نیز شاهد تحولات چشمگیری است. ساختار حاکم بر سعودی، حکم‌های جدیدی را صادر کرده که محور آن را اعلام برخی شرایط جدید برای زنان تشکیل می‌دهد. پس از اعلام آزادی حضور زنان در ورزشگاه‌ها و اعطای حق رانندگی به زنان، این بار عربستان با فتوا دادن زنان نیز موافقت کرد. همچنین سلمان‌بن‌عبدالعزیز، پادشاه عربستان در پیامی خطاب به عبدالعزیز‌بن‌سعود‌بن‌نایف، وزیر کشور به او دستور داد قانونی برای مبارزه با تعرض جنسی به زنان را تا ۶۰ روز آینده تدوین کند. نکته جالب توجه آنکه محافل رسانه‌ای نزدیک به دربار سعودی آورده‌اند که پادشاه عربستان خواستار انتقاد مردمی از وی و حکومت شده و بر فضای باز انتقادی تأکید کرده است. 
مجموع این تغییرات در حالی صورت می‌گیرد که یک سؤال مطرح است و آن اینکه چرا چنین تغییراتی آن هم پس از بازگشت سران سعودی از نشست سالیانه سازمان ملل صورت گرفته است؟ برای یافتن جواب این سؤال ارزیابی اوضاع داخلی و بیرونی عربستان امری لازم است. 
در عرصه داخلی در حالی خاندان‌ ‌سلمان به دنبال انحصار قدرت است که از یک‌سو با رقابت شدید دیگر شاهزادگان مواجه است که انحصارطلبی سلمان‌ها به ویژه به تخت نشستن بن‌سلمان ولی‌عهد به جای پادشاه را با چالش مواجه کرده است. از سوی دیگر اعتراض‌های مردمی به ساختار حاکم بر سعودی هم ابعاد گسترده‌ای گرفته است، به گونه‌ای که مناطق مختلف عربستان از جمله عوامیه، اعتراض‌های سراسری برگزار کرده‌اند که البته با سرکوب حاکمیت، هر ماه شدیدتر شده است. 
در عرصه بیرونی نیز از یک‌سو عربستان در تحقق اهدافش در بحرین و یمن که دخالت مستقیم نظامی داشته ناکام مانده و به ویژه اینکه در یمن محکوم به جنایت علیه بشریت و نسل‌کشی شده است، به گونه‌ای که سازمان ملل به تازگی بار دیگر تحقیق درباره کشتار در یمن را خواستار شده است. حمایت‌های سعودی از تروریسم و نقش اتباع این کشور در حملات تروریستی در اروپا و آمریکا نیز بر چالش‌های بیرونی سعودی افزوده است. اکنون افکار عمومی به عربستان به عنوان محور تروریسم و نقض حقوق بشر می‌نگرد و این قطعاً پیامدهای منفی برای سیاست‌های سعودی به ویژه در جلب حمایت سران غرب برای انحصار قدرت در خاندان سلمان به همراه دارد. 
براین اساس سران سعودی باید طرحی را اجرا سازند که از یک‌سو از میزان اعتراض‌های داخلی بکاهد و از سوی دیگر چهره‌ای مثبت و دموکراتیک از خاندان سلمان به ویژه بن‌سلمان به نمایش گذارد. با توجه به جنجال‌هایی که در سال‌های اخیر در حوزه وضعیت زنان در عربستان مطرح بوده، سران سعودی با رویکرد به اعلام برخی تغییرات در این عرصه، برآنند تا از آن هم برای کاهش و البته پنهان‌سازی سرکوب‌های داخلی بهره گیرند و همزمان خود را محور اصلاحات موردنظر غرب نشان داده تا شاید از حمایت آنها برای انحصار قدرت برخوردار شوند. 
براین اساس اقدامات مطرح شده در حوزه زنان در عربستان نه برگرفته از تغییر رفتار و نگاه دموکراتیک، بلکه ناشی از مجموعه اجبارهای داخلی و خارجی است که نشئت گرفته از ناکامی در سرکوبگری‌های داخلی و بحران‌سازی خارجی است که به صورت ظاهری و پوسته‌ای نه به صورت عمیق و مطالبات واقعی جامعه عربستان صورت می‌گیرد که استمرار سرکوب و کوچ اجباری ساکنان «قطیف» نمودی از این وضعیت است. 

‌ بايد در برجام بمانیم
خبرگزاري مهر: «جیمز متیس» وزیر دفاع آمریکا می‌گوید؛ هیچ مدرکی دال بر پایبند نبودن ایران به توافق هسته‌ای مشاهده نشده و در چنین وضعیتی، وی مدافع ماندن در توافقی است که بودن در آن، امنیت ملی آمریکا را تأمین می‌کند. وی ادامه داد: «در مشورت با رئیس‌جمهور و وزیر خارجه، در حال بررسی توافق هسته‌ای از منظر امنیت ملی خودمان هستیم. ما از سوی کنگره الزام قانونی داریم برای تأیید پایبندی ایران به توافق هسته‌ای و این یک امر مجزا از توافق هسته‌ای است و می‌توان بدون بیرون آمدن از یکی، وضعیت دیگری را بررسی کرد.» وزیر دفاع آمریکا سپس به صراحت گفت که دولت باید راهی برای گزارش به کنگره درباره توافق هسته‌ای و احترام همزمان به معاهدات بین‌المللی پیدا کند.
 دبه کردن در برجام حماقت عجیبی است
خبرگزاری فارس: تحلیلگر سرشناس آمریکایی و از مقامات دولت سابق این کشور در اظهار نظری گفت: «آزمایش موشک‌های بالستیک ایران، نقض توافق نیست و این سلاح قابلیت حملات متعارف برد بلند را فراهم می‌کند». «گری سیمور» تحلیلگر مشهور آمریکایی که مدتی نیز در کاخ سفید در سمت هماهنگ‌کننده تسلیحاتی و جنگ‌افزارهای کشتار جمعی دولت «باراک اوباما» فعالیت می‌کرد، خطاب به مخالفان برجام و آنهایی که مدعی‌اند تنش هسته‌ای با ایران برای طولانی مدت برطرف نشده است، گفت:  «موافقم که توافق هسته‌ای ایران، تهدید این کشور برای دستیابی به سلاح‌های اتمی را در  طولانی‌مدت حل نمی‌کند.»
 نقض توافق هسته‌ای از سوی ایران دیده نشده است
خبرگزاري باشگاه خبرنگاران: در نشست کمیته نیروهای مسلح سنای آمریکا با حضور وزیر دفاع و رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا درباره برجام نیز بحث شد. جوزف دانفورد، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا  در جلسه استماع کمیته نیروهای مسلح سنا مدعی شد: «توافق هسته‌ای دستیابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای را به تأخیر انداخته است.» دانفورد همچنین تأکید کرد که هیچ‌گونه نقض عمده توافق هسته‌ای از سوی ایران دیده نشده است.
 اروپا با آمریکا همراه می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود
باشگاه خبرنگاران جوان: «ریچارد گلدبرگ»، مشاور چند نماینده ضدایرانی کنگره آمریکا ادعا دارد در صورت اقدام واشنگتن برای بازگرداندن تحریم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها علیه ایران، متحدان آمریکا با این کشور همراه خواهند شد. وی تصریح کرده «مارک کرک» در نوامبر سال 2011 با اضافه کردن طرحی برای اعمال «تحریم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های فلج‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کننده» به لایحه بودجه دفاعی آمریکا، دولت «باراک اوباما»، رئیس‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمهور وقت آمریکا را شگفت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌زده کرده است. گلدبرگ ادعا می‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌کند در آن زمان مقام‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های دولت اوباما در نشستی غیر علنی با سناتورهای آمریکایی با بیان اینکه آمریکا نمی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌تواند متحدانش را برای اجرای این تحریم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها متقاعد کند، از سناتور «کرک» و همکارانش خواسته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اند طرح پیشنهادی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شان برای تحریم بانک مرکزی ایران را پس بگیرند.
 كنكاش برجام در کاخ سفید
خبرگزاری فارس: منابع آگاه آمریکایی از مذاکراتی در کاخ سفید برای انتخاب عبارت‌پردازی‌های مربوط به اعلام نشدن پایبندی ایران به برجام خبر داده‌اند. یک رسانه آمریکایی با اشاره به تلاش‌های «رکس تیلرسون»، وزیر خارجه آمریکا برای حفظ توافق هسته‌ای برجام به نقل از یک مشاور کاخ سفید نوشته است: «تیلرسون هنوز در تلاش برای متقاعد کردن ترامپ است.» یک منبع دیگر که از رایزنی‌ها در وزارت خارجه و دفاع آمریکا درباره برجام آگاه است به پالیتیکو گفت؛ دیدگاه تیلرسون در کاخ سفید با مخالفت روبه‌رو است، هر چند که او در این دو وزارتخانه مورد حمایت است.
اتهام تازه آمریکا به ایران
خبرگزاري تسنيم: وزارت خارجه آمریکا نام ایران، ونزوئلا و چهار کشور آفریقایی را به فهرست کشورهایی که از مبارزه با قاچاق انسان خودداری کرده‌اند، اضافه کرد. واشنگتن همچنین قصد دارد محدودیت‌های بیشتری از جمله در زمینه ممنوعیت مبادلات علمی و فرهنگی علیه کره شمالی، سوریه، اریتره و روسیه که پیش از این نام آنها در این فهرست بوده، اعمال کند. کاخ سفید به نمایندگان آمریکا در صندوق بین‌المللی پول و دیگر نهادهای مالی بین‌المللی هم دستور داده است که در سال مالی 2018 به اعطای وام به کره شمالی، روسیه و ایران رأی منفی دهند.

  عبدالله عبادی/ تاریخ مناسبات آمریکا و عربستان به سال 1932 همزمان به پیدایش پادشاهی عربستان سعودی بازمی‌گردد.
در 14 فوریه 1945 «ملک عبدالعزیز» در نخستین سفر خود به خارج از کشور با «روزولت» رئیس‌جمهور وقت آمریکا در عرشه ناو یو‌اس‌ای کوئینس در کانال سوئز مصر ملاقات کرد، در این ملاقات با بحث و گفت‌وگو درباره موضوعات متعدد میان موضع عربستان در رابطه با مسئله فلسطین به طور آشکار مطرح شد و طرفین به تفاهمات مهمی دست یافتند، ارتقا روابط دو کشور به سطح سفارت، از جمله نتایج این ملاقات بود.
در این تفاهم‌نامه تأمین امنیت خاندان سعودی در قبال دسترسی به منابع نفت و حمایت نکردن از مقابله با خواست مردم فلسطین در تعیین سرنوشت خود مورد توافق قرار گرفت، در واقع این تفاهم‌نامه زیربنای سیاست آمریکا در خاورمیانه و مبنای 60 سال روابط عربستان و آمریکا محسوب می‌شود.
نخستین توافق‌نامه رسمی نظامی بین عربستان و آمریکا نیز در هجدهم ژوئن 1951 در ریاض منعقد شد. بر این اساس عربستان در جایگاه یکی از طرف‌های مهم خرید تسلیحات آمریکا قرار گرفت، به گونه‌ای که ارسال آنان با سمت‌گیری‌های امنیتی آمریکا در منطقه هم‌سویی نشان داده است.
عربستان در زمینه‌های بازرگانی و تجاری نیز یکی از شرکای عمده واشنگتن و از واردکنندگان بزرگ محصولات آمریکایی محسوب می‌شود، به طوری‌ که اقتصاد آمریکا به واسطه حضور پنج شرکت بزرگ از هفت شرکت نفتی عمده در منطقه خلیج‌فارس و بهره‌مندی از منافع اقتصادی آن، درآمدهای سرشاری را به دست آورده است، تا حدی که درآمدهای مزبور 20 درصد از مجموع درآمدهای آمریکا را تشکیل می‌دهد. در سال 1974 کمیسیون مشترک همکاری‌های اقتصادی میان دو کشور تشکیل شد که یکی از اهداف آن، انتقال تکنولوژی از آمریکا به عربستان بود.
همکاری‌های فرهنگی و مالی برای مقابله با اتحاد شوروی و کمونیسم مقابله با ارتش سرخ در افغانستان، همکاری در فرآیند جنگ عراق علیه ایران و نیز حضور فرهنگی در منطقه قفقاز، بخش دیگری از حوزه‌های همکاری آمریکا و عربستان در ده‌های گذشته محسوب می‌شود.
فشارهای ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران بر کشورهای منطقه و پیامدهای جنگ هشت ساله عراق علیه ایران همراه با تأثیرات ناشی از هجوم شوروی به افغانستان و جنگی که سال‌ها ادامه داشت موجب افزایش اهمیت عربستان برای آمریکا شد.
اشغال کویت به دست عراق در دوم اوت 1990 پیامدهای گسترده و بزرگی در منطقه خلیج‌فارس به دنبال خود داشت، نتیجه این تجاوز، شکل‌گیری ائتلاف بزرگ عربستان‌ـ آمریکا بود تا ابتدا از عربستان و سپس کویت آزاد شود. پایان جنگ دوم خلیج‌فارس در بهار 1991 روابط عربستان و آمریکا را به نقطه اوج خود رساند.
وقوع انفجارهای 11 سپتامبر 2001 در آمریکا و مشخص شدن نقش اتباع عربستان در آن حادثه نقطه عطفی در روابط دو کشور به شمار می‌رفت.
با رخداد‌های 11 سپتامبر، عربستان از دایره متحدان راهبردی آمریکا فاصله گرفت و بعد از اولین ساعات حادثه، محافل تبلیغاتی، مطبوعاتی، مراکز تحقیقاتی و برخی از مراکز فرعی تصمیم‌گیری آمریکا و غرب هجمه تبلیغاتی گسترده‌ای را علیه عربستان سعودی به راه انداختند.
رویکرد تنش‌گرایانه واشنگتن و فشار آمریکا بر عربستان در این مقطع به طور عمده در راستای تغییر رفتار عربستان و همسوتر کردن آن با دیدگاه‌ها و سیاست‌های آمریکا در منطقه اعمال شده است. اگرچه واکنش به تهدیدات و فشارهای آمریکایی در سطوح غیر رسمی در مطبوعات و افکار عمومی سعودی وسعت و عمق بسیاری نداشت، به گونه‌ای که گاه تحریم کالاهای آمریکایی و دعوت به قطع روابط با آمریکا مطرح می‌شد؛ ولی در سطح رسمی مقامات عربستان سعودی به دنبال تغییر ناگهانی در مناسبات با واشنگتن نبوده و به دنبال بررسی و دستیابی به راه‌های مناسب برای کم کردن وابستگی عربستان به آمریکا بودند.
سفر «امیر عبدالله» به آمریکا در سال 2005 و استقبال گرم «بوش» از وی و متعاقباً اعلام موافقت آمریکا با پیوستن عربستان به سازمان تجارت جهانی، نشان داد که بحران دو کشور مهار و مدیریت و روابط تا حدی بازسازی شده است.
با پیروزی حماس و شروع جنگ سی‌وسه روزه حزب‌الله در مقابل رژیم صهیونیستی در سال 2006 به تدریج واقعیت‌های جدیدی در حوزه خاورمیانه کشف شد که در نهایت پیامدهای مهمی را برای رویکردهای آمریکا و عربستان در منطقه و روابط آنها با یکدیگر به دنبال داشت.
در کنار تحولات و واقعیت‌های جدید خاورمیانه در عراق، فلسطین و لبنان تداوم برنامه هسته‌ای ایران نیز نگرانی‌های آمریکا و عربستان را از برهم خوردن توازن قدرت منطقه‌ای و افزایش نقش ایران بیشتر کرد. این تحولات به تدریج و به ویژه بعد از سال 2006 به نزدیکی بیشتر این دو کشور برای حل‌وفصل مسائل منطقه‌ای و گذار از وقفه در روابط راهبردی شد و فرآیند شکوفایی روابط دو کشور دوباره به حالت عادی خود بازگشت. بستن قرارداد تسلیحاتی 60 میلیارد دلاری در دسامبر 2011 اوج این
 روابط بود.
در مجموع اهمیت سیاسی، اقتصادی و راهبردی عربستان در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی از چنان جایگاهی برخوردار است که آمریکا نمی‌تواند خود را نسبت به آن بی‌تفاوت نشان دهد، عربستان سعودی همچنان از نظر نفت برای آمریکا و غرب از اهمیت حیاتی برخوردار است و آمریکا نیز برای تضمین امنیت عربستان نقش مهمی در منطقه خلیج‌فارس ایفا می‌کند، به نظر نمی‌رسد هیچ‌یک از دو کشور آمریکا و عربستان بتوانند هزینه از دست دادن دیگری را تحمل کند.


 آمریکا: جاسوسی آژانس امنیت ملی از اتباع خارجی
برخی منابع آگاه فاش کردند؛ بیش از ۱۰۰ هزار تبعه خارجی که بیرون از آمریکا زندگی می‌کنند نیز تحت نظارت آژانس امنیت ملی این کشور هستند. این اقدام بخشی از برنامه امنیتی موسوم به «بند 702» است که ادعا می‌شود؛ در آن مقامات دولتی به نهادهای اطلاعاتی کمک می‌کنند «تهدیدات امنیت سایبری» دولت‌های متخاصم را شناسایی کرده تا مانع از وقوع حملات سایبری مخرب یا اجرای طرح‌های تروریستی از جانب داعش شوند. «بند 702» بخشی از قانون فیسا (قانون نظارت بر اطلاعات خارجی) است که به آژانس امنیت ملی آمریکا اجازه می‌دهد رایانامه‌ها و تماس‌های تلفنی اتباع غیرآمریکایی خارج از این کشور را نیز تحت نظر داشته باشند.  نهادهای حقوق بشر بارها بر حفظ حریم خصوصی شهروندان تأکید و از «بند 702» به شدت انتقاد کرده‌اند، آنها معتقدند؛ اجرای این قانون آزادی‌های مردم آمریکا را تهدید می‌کنند.
 یونان: اوضاع فاجعه‌بار پناهندگان 
کمیته ضد شکنجه شورای اروپایی در گزارشی به اوضاع فاجعه‌بار و غیر انسانی پناهندگان در یونان اشاره کرده است. شورای اروپایی انتقاد شدیدی به اوضاع فاجعه‌بار پناهندگان در یونان وارد کرده و به وضعیت بد بهداشتی در اقامتگاه‌های شلوغ و پر ازدحام، خشونت پلیس و کمبود آب آشامیدنی برای پناهندگان در این کشور اشاره کرده است. مهاجران در یونان که در بین آنها زنان با کودکان و نوجوانان هستند، در وضعیتی در این کشور زندگی می‌کنند که نه تنها غیر انسانی و تحقیرآمیز است؛ بلکه خطری برای سلامت عمومی نیز می‌باشد. همچنین نمایندگان این کمیته اروپایی در یکی دیگر از اردوگاه‌های پناهندگان با سلول‌های بسیار آلوده و غیر بهداشتی برخورد کردند که برخی از پناهندگان در این اردوگاه‌ها مبتلا به بیماری‌های پوستی یا حتی سل شده بودند. 
 سوئد: تلاش برای ممنوعیت حجاب
در ادامه سیاست‌های ضد اسلامی، حزب لیبرال سوئد در انتقاد از سیاست‌های ائتلاف حاکم به منظور همگرایی، قصد دارد در قالب برنامه‌ای 12بندی، حجاب را در یکی از شهرهای این کشور ممنوع کند. این پیشنهاد، بخشی از اقداماتی است که در اعتراض به سیاست‌های هم‌راستا با همگرایی صورت می‌گیرد. ممنوعیت حجاب در مدارس و دیگر نهادهای اجتماعی تنها یکی از 12 پیشنهاد این حزب است. چندین ماه پیش دادگاه اروپایی به کارفرمایان اجازه داد تا استفاده از حجاب اسلامی و به کار بردن نمادهای مذهبی را برای کارکنان ممنوع اعلام کنند. در بیانیه‌ای که دادگاه منتشر کرد، آمده بود که هرگونه نماد مشخصی که نشانه‌ای از دیدگاهی سیاسی، فلسفی یا مذهبی باشد، ممنوع شده است.
اتریش: اجرای قانون ضد حجاب
بر اساس قوانین جدید، دیگر زنی اجازه ندارد در اتریش با روبنده، چهره‌اش را بپوشاند. برای آغاز اجرای قانون جدید فرودگاه «وین» انتخاب شده است. یک سخنگوی پلیس اتریش گفت که شمار مأموران پلیس در بخش اطلاعات فرودگاه افزایش ‌یافته است. او گفت؛ پلیس قرار است قانون جدید را اجرا کند و در عین حال با احتیاط و با در نظر داشتن حساسیت‌ها عمل کند. این قانون شامل همه کسانی می‌شود که از برقع یا روبنده بدون داشتن ضرورت پزشکی و دلایل تنفسی استفاده می‌کنند. کسی که از نشان دادن صورتش امتناع کند، ۱۵۰ یورو جریمه خواهد شد. در تمامی شهرهای اتریش، از جمله در منطقه تفریحی «تسل ام زه» در زالتسبورگرلند هم قانون ممنوعیت روبنده و برقع اجرا خواهد شد. هر تابستان ده‌ها هزار شهروند عرب برای تفریح به این منطقه سفر می‌کنند.