در جذبه نورت ته‌نشين شده‌ام. 
هوايي چنين روشن، بي‌تابم مي‌کند.
در اين لحظات که روزي‌ام مقدّر خواهد شد،
 مرا با دست‌هايي گشوده بر درگاهت برانگيز.
خدايا! بر پيمان تو صبح کرده‌ام 
و به وعده‌اي که با تو داشته‌ام، ايمان دارم.
بايد گام‌هايم را محکم‌تر بردارم؛ 
وقتي با هر نشانه روشن، 
بوي دوست را نزديک‌تر حس مي‌کنم،
بايد همه چيز در من آغازي تازه داشته باشد.
اين منم در صبحي سرشار
 آغشته از خورشيد
خدایا به اميد تو...

محمدبن‌مسلم از امام محمدباقر(ع) روایت کرده است: «اگر مردم می‌دانستند، زیارت امام حسین(ع) چقدر فضیلت و ثواب دارد، به درستی که از شوق می‌مردند و نفس‌های‌شان از روی حسرت بند می‌آمد.» گفتم: «چقدر فضیلت دارد؟» حضرت فرمودند: «هر کس امام حسین(ع) را زیارت کند از روی اشتیاقی که به او دارد، خدا برایش هزار حج مقبول و هزار عمره مبرورة و اجر هزار شهید از شهدای بدر و اجر هزار روزه‌دار و ثواب هزار صدقه قبول شده و ثواب هزار بنده آزاد کردن که مراد از آن رضای خدا باشد، می‌نویسد.»
(وسائل‌الشیعه، ج 14، ص 453)

نگاهی به فیلم «6 روز»
 مهدی امیدی/  فیلم «6 روز» تازه‌ترین محصول ضد ایرانی سینمای غرب است. با توجه به اینکه معمولاً مرکز تولید و ساخت فیلم‌های ضد ایرانی، هالیوود بوده و سینمای آمریکا در تولید چنین آثاری سابقه‌ای طولانی داشته است، هرگاه از فیلمی علیه کشورمان صحبت می‌شود، توجه همه به هالیوود جلب می‌شود؛ اما این بار، ضلع دیگری از استکبار جهانی فیلم ضد ایرانی ساخته است؛ به همین دلیل فیلم «6 روز» همانند فیلم‌های هالیوودی شناخته شده نیست و در کشور خودمان هم بسیاری از مردم و حتی مخاطبان و دنبال‌کنندگان حرفه‌ای سینما نیز اسم این فیلم را نشنیده‌اند؛ اما اهمیت این اثر، نوع نگاه یک فیلم انگلیسی به ایران است. فیلم مذکور به کارگردانی توآ فریزر، محصول مشترک انگلیس و نیوزلند، ماجرای حمله به سفارت ایران در لندن در سال 1980 میلادی (1359 شمسی) را روایت می‌کند؛ فیلمی که می‌توان مایه‌هایی از «تجزیه‌طلبی» را هم در آن دید.
 در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی و چند ماه مانده به شروع جنگ تحمیلی، یک گروه شش نفره عرب‌تبار، سلاح به دست به سفارت کشورمان حمله می‌کنند. آنها خود را جنبش دموکراتیک آزادی عربستان معرفی می‌کنند. البته منظورشان عربستان سعودی نیست؛ بلکه خوزستان را با نام مجعول عربستان یاد می‌کنند! این گروه در واقع همان‌هایی هستند که در داخل کشورمان به جریان «خلق عرب» مشهور هستند. جریانی که خواستار استقلال مناطق عرب‌نشین ایران بوده‌اند و همچون منافقین در دوران جنگ تحمیلی با رژیم بعث عراق همکاری می‌کردند و پیش از شروع جنگ، فعالیت‌هایی مانند بمب‌گذاری در معابر عمومی و به شهادت رساندن نیروهای انقلابی را انجام می‌دادند. یکی از اقدامات آنها در همان دوران، حمله به سفارت جمهوری اسلامی ایران در انگلستان بود؛ اتفاقی که به شهادت دو نفر از کارکنان سفارتخانه انجامید.
فیلم «6 روز» متظاهر به روایت واقع‌گرایانه این رویداد است؛ اما حلقه مفقوده فیلم، دقیقاً موضوعی است که محتوای فیلم را با آنچه در واقعیت رخ داده، معکوس می‌کند. آنچه در این فیلم یک معماست و پاسخ حل آن مشخص نمی‌شود، این است که گروه مسلح عرب‌تبار، چگونه به این راحتی به سفارت ایران پا می‌گذارند و چرا هیچ کس مانع آنها نمی‌شود؟ گروه مهاجم منتسب به یک جریان تجزیه‌طلب بودند. از این موضوع نمی‌توان چشم‌پوشی کرد که در آن دوران، دولت انگلیس از این جریان و همه گروه‌های معاند و تجزیه‌طلب حمایت می‌کرد؛ اما در فیلم، این حقیقت دقیقاً واژگونه معرفی می‌شود و گروگان‌گیرها که برخی از آنها فارسی صحبت می‌کنند، هیچ اشاره‌ای به هدف اصلی‌شان، یعنی جدا کردن بخشی از خاک ایران نمی‌کنند؛ بلکه بارها تأکید می‌کنند که «ایران، تعدادی از عرب‌ها را بازداشت کرده و ما خواهان آزادی آنها هستیم» و در بخش‌هایی از فیلم هم گفته می‌شود که «ایرانی‌ها، عرب‌ها را آزار می‌دهند»(!) این در حالی است که دولت ایران هیچ‌گاه کسی را به دلیل تعلق داشتن به یک قومیت یا نژاد خاصی هدف قرار نداده است. اتهام افرادی که بازداشت می‌شدند، مشارکت در فعالیت‌های تروریستی بود که به طور طبیعی دولت موظف بود برای برقراری امنیت، این افراد را مجازات کند؛ اما فیلم هیچ اشاره‌ای به این نمی‌کند که گروه خلق عرب، در ایران اقدام به کشتار عرب‌ها می‌کرد. نکته دیگر این است که در فیلم به این حقیقت که حمله‌کنندگان به سفارت ایران، تحت حمایت رژیم بعث عراق بودند و حتی سرکرده آنها از افسران ارتش صدام بود، هیچ اشاره‌ای نمی‌شود!
نکته جالب این است که در این فیلم، دولت و نیروهای نظامی و امنیتی بریتانیا چهره‌ای قهرمانانه دارند و به مثابه آدم‌هایی محبوب و دوست‌داشتنی به تصویر کشیده شده‌اند. هیچ یک از پلیس‌ها یا مأمورهای امنیتی انگلیس در این فیلم، عصبانی یا بداخلاق و فاسد نیستند و همه آنها خانواده‌دوست، دلیر و نابغه به نمایش درآمده‌اند؛ به گونه‌ای که مخاطب فیلم، مجذوب آنها می‌شود. همچنین متهم اصلی در این فیلم، گروگان‌گیرها نیستند؛ بلکه ایران است! از نگاه این فیلم، دولت ایران حتی حاضر نمی‌شود برای نجات ایرانیان شاغل در سفارت کشورمان در لندن همکاری کند و در نهایت این دستگاه امنیتی انگلیس است که ایرانی‌ها را نجات می‌دهد!
نکته تأسف‌بار این است که ما باز هم شاهد روایت یک واقعه سیاسی و تاریخی درباره کشورمان از نگاه سینمای غرب هستیم که این مسئله از خود فیلم، دردناک‌تر است. همچنان که تا به حال در داخل، هیچ فیلمی درباره ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا ساخته نشده و در مقابل، این آمریکایی‌ها هستند که درباره این موضوع چند فیلم ساخته‌اند. این بار نیز حادثه حمله به سفارت ایران در لندن، پس از گذشت 36 سال سوژه سینمای انگلیس شده است و آنها با این فیلم، تاریخ را به سود خود تحریف کرده‌اند.

 وحید کرایلی/ «صبر کن سی‌دیش که اومد می‌بینیم»؛ جمله آشنایی که همه ما بارها و بارها آن را شنیده‌ایم. یک جمله ساده و کوتاه که با اندکی تأملی در آن، به اهمیت موضوع شبکه نمایش خانگی پی خواهیم برد. با ظهور فناوری‌های جدید در نسل جدید نمایش خانگی که دسترسی به محصولات تصویری را برای عموم مردم آسان کرد و از سویی دیگر سبب ریزش مخاطبان سینما در کشورمان شد، رفته رفته اقبال به تماشای آثار سینمایی در خانه‌ها قوت گرفت. اقبال مخاطبان به این حوزه و گردش مالی حاصل از آن، سرمایه‌گذاران و هنرمندان را به استفاده بیش از پیش از این قالب ترغیب کرد که نتیجه‌اش در تولید سریال‌های ویژه به این شبکه ظهور و بروز یافت.
اما در این میان باید توجه داشت که استقبال از این دست محصولات و گردش مالی حاصل از آن، یک سوی ماجرا است. بعد دیگر این داستان را قطعاً باید در فرهنگ‌سازی و تأثیر جدی خروجی‌های این شیوه در سبک زندگی آحاد مردم بررسی کرد. با نگاهی به آمار دو سریال اخیر شبکه نمایش خانگی و اضافه کردن آمار تقریبی دانلود نسخه‌های غیر مجاز آن و در نظر گرفتن این نکته که به طور متوسط هر نسخه از این سریال‌ها حداقل با دو یا سه نفر به اشتراک گذاشته می‌شود، متوجه اهمیت بسیار بالای این محصولات خواهیم شد.
جامعه آماری بالای مخاطبان در کنار درگیر کردن ذهن آنان در طول هفته بر حساسیت این موضوع می‌افزاید؛ اما با وجود همه این حساسیت‌ها متأسفانه شاهد آن هستیم که برخلاف آنچه باید اتفاق بیفتد، نظارت بر این حوزه بسیار کمتر از دیگر قالب‌های عرضه آثار هنری، مانند سینما و تلویزیون است. گواه روشن این ادعا نیز عرضه آثار توقیف ‌شده یا ممیزی شده سینما همراه با تمامی صحنه‌های حذف ‌شده و پشت صحنه در شبکه نمایش خانگی است.
همین سهل‌انگاری‌ها و خواب غفلت مسئولان فرهنگی سبب شده است تا آثاری به این شبکه راه پیدا کنند که نه تنها تناسبی با فرهنگ و سبک زندگی ایرانی‌ـ اسلامی ندارند؛ بلکه در تضاد با آن هم هستند. در برخی موارد حتی کار به جایی کشیده است که مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد با این استدلال که «جلوی ضرر را هر وقت بگیری منفعته»! تلاش کردند با ممیزی‌های سطحی و ظاهری، اندکی از حجم این مشکلات بکاهند؛ اما غافل از آنکه «خانه از پای‌بست ویران است»!
رنگ باختن مفاهیمی، مانند خانواده، پدر و مادر و در عین حال عادی‌سازی رابطه دختر و پسر در جامعه تنها یکی از دستاوردهای این قبیل محصولات برای سبک زندگی جامعه ایرانی بوده است. خانواده به منزله رکن اصلی جامعه بشری در همه فرهنگ‌ها و از جمله دین مبین اسلام از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. این مهم در بیانات رهبر معظم انقلاب نیز به صراحت تمام مطرح شده است.
حال با همه این اهمیت و تأکیدات مکرر رهبر معظم انقلاب بر تقویت خانواده، متأسفانه شاهد آن هستیم که سریال‌های نمایش خانگی گویا به جنگ این نهاد اساسی جامعه آمده‌اند. بدیهی است، پایه و اساس تأسیس و حفظ نهاد خانواده، عشق و اعتماد یک زوج است. وقتی مضمون اصلی آثار سینمایی و سریال‌های نمایش خانگی بر خیانت و عشق‌های مثلثی و مربعی استوار است، نتیجه‌اش همان جنگی می‌شود که ابزارش این روزها در هر مغازه و کوی و برزنی در دسترس عموم قرار گرفته است و بی‌شک یکی از مسببان اصلی این جنگ نیز مدیران فرهنگی هستند که قطعاً مسئولیت پیامدهای آن نیز به گردن‌شان خواهد بود.

 حضور سه سینماگر در جشنواره تجزیه‌طلب‌ها
یک هفته پس از غائله کردستان عراق اتفاقی در بخش سینما همه را شوکه کرد؛ عکس فاطمه معتمدآریا، کامبوزیا پرتوی و شهریار اسدی در رسانه‌ها پخش شد که جشنواره سلیمانیه را افتتاح می‌کردند؛ اتفاقی که در این شرایط برخلاف مصالح ملی ایران است.
ابتدا نام رضا درمیشیان به ‌عنوان داور جشنواره فیلم این اقلیم تجزیه‌طلب به چشم می‌خورد؛ اما با پیگیری‌ رسانه‌ها در نهایت سخنگوی خانه سینما با انتشار متنی اعلام کرد که درمیشیان به دلیل تصادف شدید در خیابان ولی‌عصر(عج) تهران در این جشنواره حضور نخواهد یافت!
حال با این اوصاف باید پرسید که آیا این جماعت مردمی و میهن‌دوستند؟ جماعتی که در شرایط بحران و درگیری باید پشت کشورشان بایستند و در کنار مردم سرزمین‌شان باشند، حالا طرف مقابل را ترجیح داده‌اند و در کنار افرادی ایستاده‌اند که صهیونیست‌ها تأییدشان کرده و از آنها حمایت می‌کنند. شاید آنها بعدها ژست مردمی بودن بگیرند و خود را حامی وطن‌شان نشان دهند و از این دست بازی‌های بی‌نمک، اما باید بدانند که مردم هیچ وقت این کارشان را فراموش نخواهند کرد و هیچ‌گاه افرادی را که در بحران کنارشان نایستادند و طرف مقابل را انتخاب کردند، نمی‌بخشند. 


شهاب حسینی باز هم در نقش شهید بابایی
قرار است در بخش‌هایی از سریال «کارگاه ۴۸»، شهاب حسینی برای دومین بار نقش شهید بابایی را ایفا کند.
به گزارش فارس، نگارش سریال «کارگاه 48» به نویسندگی رسول صانعی به پایان رسیده است و لوکیشن اصلی این سریال پایگاه هوایی شهر اصفهان است.
 این سریال 25 قسمتی درباره تولید قطعه‌ای مهم از هواپیمای۱۴ F است که یکی از مهم‌ترین هواپیماهای جنگنده در دوران جنگ تحمیلی ایران و عراق بود.
ماجرای سریال از این قرار است که یک جوان مخترع از اهالی نجف‌آباد اصفهان موفق می‌شود این قطعه را بسازد و کشور را از بحرانی استراتژیک نجات می‌دهد. این قصه از روی واقعیت نوشته شده است، اما بنا به مقتضیات درام بخش‌هایی به آن اضافه شده است. ماجرای «کارگاه 48» به سال‌های 60 تا 64 برمی‌گردد و با شهادت شهید بابایی به پایان می‌رسد. گفتنی است، در این سریال از شهاب حسینی که پیشتر در سریال «شوق پرواز» نقش شهید عباس بابایی را بازی کرده، دعوت به همکاری شده است.


اثر نقاشی «به ‌زودی لشکر شهدا» رونمایی شد
دومین تابلوی عبدالحمید قدیریان با موضوع شهید حججی رونمایی شد. قدیریان درباره تابلوی خود به صورت لوحی که در کنار آن نصب است با تیتر «شهید حججی حجتی برای ما است» این‌گونه نوشته است: «شهادت شهید حججی، یک آیه الهی است، نباید به سادگی از کنارش عبور کرد، زیرا عبور از کنار آیات الهی و اعراض از آنها با رسم مواجه شدن با آیات الهی مغایرت دارد. خداوند در سوره احزاب «جُنُودًا لَم تَرَوها» از لشکریانی یاد می‌کند که دیده نمی‌شوند. لشکریانی که در طول تاریخ کارهای بزرگی انجام داده‌اند، اما هیچ‌گاه دیده نشده‌اند... شهید حججی قلب‌ها را تسخیر کرد و اثر‌گذاری وسیعی داشت. این تأثیرگذاری فردی است، اما ان‌شاءالله حاکی از شروع تأثیرگذاری لشکر شهدا به صورت جمعی باشد.»


واکنش هالیوود 
به فاجعه لاس‌وگاس
سینمای آمریکا که معمولاً مروج خشونت معرفی می‌شود، این بار دو نفر از اعضا و فعالانش در فاجعه لاس‌وگاس کشته و زخمی شدند.
جامعه سرگرمی و شماری از چهره‌های سرشناس هالیوودی به تیراندازی که جان بیش از ۵۰ نفر را در لاس‌وگاس گرفت، واکنش نشان داد و بی‌عملی کنگره در کنترل اسلحه را محکوم کرد.
به گزارش مهر به نقل از اسکرین دیلی، «باب ایگر» مدیر عامل و رئيس شرکت دیزنی اعلام کرد که یکی از اعضای این شرکت در تیراندازی لاس‌وگاس کشته و یک نفر دیگر مجروح شده ‌است.
گفتنی است، در این سانحه مرگبار در یک کنسرت موسیقی بیش از ۵۰ نفر کشته و بیش از ۴۰۰ نفر مجروح شدند.


مستند «آیت‌الله جنتی»
 تولید می‌شود
مدیر مرکز مستند سوره، از تولید مستندی درباره آیت‌الله احمد جنتی خبر داد. محسن یزدی قلعه درباره تولیدات جدید این مرکز گفت: «مستند بلندی درباره محمدرضا پهلوی با عنوان «شاهفارسی» به کارگردانی مهدی نقویان، مستند «راه طی شده» به کارگردانی علی ملاقلی‌پور درباره مهدی بازرگان، نخست‌وزیر دولت موقت و کاری با محوریت یکی از جداشدگان منافقین با عنوان «ادوارد» به کارگردانی محمدباقر شاهین، از جمله‌ آثاری است که تاکنون به مرحله تولید رسیده‌اند.» وی تأکید کرد: «اثری هم درباره آیت‌الله جنتی به کارگردانی محمدعلی فارسی در دست تولید داریم که این فیلم به همراه دیگر تولیدات ما در جشنواره عمار حضور خواهند داشت.»



هزینه 20 میلیارد تومانی جشنواره فجر
تفکیک جشنواره فیلم فجر به دو بخش ملی و بین‌المللی، هزینه هنگفتی را به سینمای کشور تحمیل کرد، بدون اینکه تأثیر فرهنگی قابل توجهی داشته باشد.
به گزارش سینماپرس، رضا میرکریمی دبیر جشنواره جهانی فجر درباره بودجه این جشنواره گفته بود: «من مجاز نیستم این بودجه را اعلام کنم»؛ اما ثبت درخواست یک خبرنگار در سامانه دسترسی آزاد مشخص کرد هزینه جشنواره ملی در بهمن سال گذشته بیش از یازده‌ونیم میلیارد تومان و در بخش جهانی که بهار امسال برگزار شد، بیش از هشت‌ونیم میلیارد تومان بوده است! این در حالی است که به گفته محمد خزاعی، دبیر جشنواره سی‌ام برگزاری هر دو بخش ملی و بین‌الملل در آن دوره پنج میلیارد تومان هزینه داشته است.

تو چه می‌دانی که از غم حسین(ع)
به فاطمه(س) چه‌ها گذشت
و بر سر علی(ع) چه آمد
اما شنیدی که از غم حسین(ع)
زینب(س) مویه کرد
رقیه(س) جان داد
کربلا محزون شد
کوفه ماتم گرفت
حرّ سر به زیر افکند
حتی ذوالجناح شیهه کرد
فرات خجلت برد
آسمان هم گریست
برخیز و مویه کن
روضه بخوان
سینه بزن
ناله سر ده
و بدان که؛ غم حسین(ع) پایان ندارد
منتقم خون حسین(ع) در راه است 
او نیز غم حسین(ع)، به دل دارد...

بازنگاه مقایسه‌ای صبح صادق به رهاوردها و تهدیدات بحران سوریه برای جبهه مقاومت و صهیونیست‌ها
دکتر مسعود اسداللهی/ تاریخ جهان در بستر زمان با بحران‌های بزرگ فراوانی از جمله؛ جنگ کره، ویتنام، مسئله فلسطین و... مواجه بوده است، اما بحران اخیر سوریه پیچیده‌ترین بحرانی است که جهان پس از جنگ جهانی دوم با آن روبه‌رو شده است؛ که علت اصلی پیچیدگی آن به کمّ و کیف بازیگران و اهداف آنها برمی‌گردد. بحران سوریه با تعدد بازیگران و وجود بازیگران غیردولتی مانند جبهه‌ النصره و دیگر گروه‌های تروریستی روبه‌رو است که به هیچ قواعدی از قواعد و قوانین بین‌المللی پایبند نبوده، خود را به هیچ چارچوبی ملزم نمی‌دانند. همچنین اهداف بازیگران در این بحران، حتی آنهایی که با هم متحد هستند، چه در جبهه متحدان دولت قانونی سوریه و چه در جبهه مقابل با هم متفاوت است. همه این اسباب و عوامل سبب شده بحران سوریه از جنبه‌های مختلف نظامی، سیاسی، اجتماعی و... بسیار پیچیده شود، چنانکه اگر شما بحران سوریه را با بحران عراق مقایسه کنید، می‌بینید که در عراق موضوع تا این حد پیچیده نیست. برای نمونه در موضوع نظامی پیشروی‌ها با سرعت بالاتری نسبت به سوریه صورت می‌پذیرد. در واقع، در سوریه با یک معادله چند مجهولی روبه‌رو هستیم؛ افزون بر اینکه عمر این بحران هم بسیار طولانی شده و اکنون در سال هفتم آن قرار داریم. از منظرهای مختلفی می‌توان در بحران سوریه تأمل کرد. اما آنچه در این نوشتار پیگیری می‌شود، ارزیابی متأملانه دستاوردها و تهدیدات بحران سوریه برای رژیم صهیونیستی و جبهه مقاومت است.
 دستاوردهای بحران سوریه
 برای محور مقاومت
بحران سوریه در کنار خسارت‌های فراوان مالی و جانی که به دولت و مردم سوریه و جبهه مقاومت تحمیل کرد، تهدیدها و چالش‌هایی را نیز علیه رژیم صهیونیستی ایجاد یا تقویت کرد که در واقع، می‌توان از آنها تحت عنوان دستاوردهای بحران سوریه برای جبهه مقاومت اسلامی در غرب آسیا نام برد. برخی از این دستاوردها عبارتند از: 
1ـ افزایش تجربه‌های جنگی جبهه مقاومت
اولین دستاورد این بحران برای حزب‌الله، ایران و حتی روسیه، کسب تجربه جنگی جدید بود که تا پیش از بحران سوریه آن را تجربه نکرده بودند، برای نمونه ارتش روسیه که پس از جنگ افغانستان در هیچ جنگی شرکت نکرده است، نیروهایش را برای کسب تجربه حضور در جنگ مدام تغییر می‌دهد تا همه ارتش این کشور تجربه جنگی به دست آورد. ما در جنگ با صدام درگیر جنگی کلاسیک در دوسوی خاکریز بودیم و پس از جنگ تحمیلی هم با تهدید آمریکا مواجه شدیم که الگوی جنگ نامتقارن را طراحی کردیم، اما به یکباره وارد بحران سوریه شدیم که در آن با یک دشمن کاملاً متفاوت روبه‌رو شدیم که ادعای اسلامی بودن داشته و دارد و با انگیزه بسیار بالایی می‌جنگد. افزون بر اینکه این دشمن به سبب حضور در افغانستان، یمن، بوسنی و... تجربه جنگی بالایی هم دارد و با انواع سلاح‌ها و تاکتیک‌های جدید نظامی آشنا است و حتی در مسائل رسانه‌ای و فضای مجازی و عملیات روانی نیز بسیار ماهرانه عمل می‌کند؛ همه این ویژگی‌ها دست به دست هم می‌دهد تا در بحران سوریه با دشمن عجیب و غریبی روبه‌رو باشیم. بحران سوریه ترکیبی است از جنگ چریکی، کلاسیک و شهری، یعنی ویژگی هر سه را به صورت همزمان دارد که هر یک از این جنگ‌ها به تنهایی دشواری‌های خاص خود را دارد. حالا فرض کنید بخواهید هر سه را به صورت همزمان اداره و مدیریت کنید و این برای ما و محور مقاومت تجربه خیلی خوبی شد. لذا امروز صهیونیست‌ها به شدت نگران تجربه جدید حزب‌الله در سوریه هستند و می‌دانند در جنگ بعدی میان رژیم صهیونیستی و حزب‌الله، حزب‌الله دیگر دفاع نخواهد کرد؛ بلکه وارد فلسطین اشغالی خواهد شد و سرزمین‌های اشغالی را آزاد خواهد کرد؛ موضوعی که سیدحسن نصرالله هم به صراحت اعلام کرد. علاوه بر این، در این بحران، تجارب بسیار ارزشمندی در مباحثی چون؛ توپخانه، موشکی، پهپاد و بهداری رزمی به دست آمد که می‌توان گفت در برخی از این زمینه‌ها مانند پهپاد به باشگاه قدرت‌های بزرگ جهانی وارد شده‌ایم. 
2ـ وسعت یافتن میدان عمل حزب‌الله لبنان
دومین دستاورد این بود که حزب‌الله در بحران سوریه مجبور شد در یک مساحت وسیع جغرافیایی بجنگد. در واقع، میدان جنگی حزب‌الله در همه این سال‌ها فقط به جنوب لبنان محدود بود و حتی پس از فرار صهیونیست‌ها از جنوب لبنان این میدان محدودتر هم شده بود و تنها در خط مرزی حضور داشت؛ یعنی چیزی حدود 70‌، 80 کیلومتر، اما به یکباره در این بحران از این محدوده به کشوری آمد که مساحت آن 18 برابر کل لبنان است. خود این موضوع زمینه‌ساز ایجاد سازوکارها و تشکیلات لازم برای اداره جنگ شد که این ساختارسازی را می‌توان نوعی دستاورد بزرگ برای حزب‌الله دانست، به گونه‌ای که  خود صهیونیست‌ها اعلام کرده‌اند امروز حزب‌الله شبیه ارتش‌های مهم و توانای جهان عمل می‌کند و در سطح ارتش‌های قدرتمند تجهیزات دارد.
3ـ حضور نیروهای مقاومت در جبهه جولان
سومین دستاورد، فعال شدن جبهه جولان است. باید گفت که از سال 1973 و در آخرین جنگ میان اعراب و رژیم صهیونیستی که در آن سوریه نقش محوری داشت، در جبهه جولان حتی یک گلوله شلیک نشده است؛ به همین دلیل همواره در لبنان به حزب‌الله کنایه و طعنه می‌زدند که اگر مقاومت خوب است، چرا سوریه در جولان مقاومت نمی‌کند؟ مبارزه تنها باید در لبنان باشد، البته دلیل این مسئله واضح بود؛ چون دولت در لبنان افزون بر آنکه از حزب‌الله حمایت نمی‌کرد، توطئه هم می‌کرد و به همین دلیل رژیم صهیونیستی هنگام حمله به لبنان نمی‌توانست به ارتش این کشور حمله کند و فقط مقاومت را مورد هجوم قرار می‌داد؛ اما اگر در جولان مقاومت شکل می‌گرفت و درگیری رخ می‌داد، همه می‌دانستند که دولت سوریه از مقاومت حمایت می‌کند؛ بنابراین میان دولت سوریه و رژیم صهیونیستی جنگ صورت می‌گرفت، این در حالی است که پایتخت سوریه فقط 45 کیلومتر با مرز سرزمین‌های اشغالی فاصله دارد و در صورت بروز درگیری به شدت در معرض خطر قرار می‌گرفت. اما در جنگ وقتی مسلحان به جولان رفتند و در درعا حضور یافتند، این فرصت فراهم شد که برای مبارزه با مسلحان و با عنوان اینکه رژیم صهیونیستی از مسلحان حمایت می‌کند، در جولان مقاومت تشکیل شود. البته صهیونیست‌ها بارها از طرق مختلف پیغام داده‌اند که ما شکل‌گیری مقاومت در جولان را تحمل نمی‌کنیم.
4ـ گسترش فرهنگ شهادت در خانواده‌های لبنانی
چهارمین دستاورد نزدیکی بیش از پیش خانواده‌های شهدا با حزب‌الله است. یکی از مسئولان اجتماعی حزب‌الله می‌گفت، وقتی با رژیم صهیونیستی درگیر بودیم و شهید می‌دادیم، واقعاً برای‌مان مشکل بود که چگونه به خانواده شهید بگوییم، در حالی که همه در جنگ با رژیم غاصب صهیونیستی متفق‌القول بودند؛ اما در جنگ سوریه اوضاع کاملاً دگرگون شده بود و این خانواده شهید بود که به ما دلداری می‌داد و می‌گفت نکند به دلیل اینکه فرزند ما شهید شده است، شما سست شوید! فرزند ما برای دفاع از حرم اهل بیت(ع) شهید شده است.
5ـ افزایش روحیه جنگ‌آوری نیروهای مقاومت
پنجمین دستاورد بحران سوریه برای ما این است که در این میدان با دشمنی جنگیدیم که وحشی است و از مرگ نیز هراسی ندارد. این دشمن در سخت‌ترین وضعیت هم می‌جنگد و پیش می‌رود. نتیجه روحی و روانی غلبه ما بر چنین دشمنی این است که به این جمع‌بندی می‌رسد که تقابل با ما چقدر دشوار خواهد بود و طبیعتاً وحشت این رژیم از ما چندین برابر خواهد شد. این موضوع، هم عامل بازدارندگی است و هم در صورت آغاز درگیری یک برگ برنده خواهد بود که دشمن با ترس و نگرانی در برابر ما قرار خواهد گرفت.
6ـ افزایش وفاق ملی در لبنان به نفع حزب‌الله
ششمین دستاورد، ایجاد وفاق ملی در لبنان از سوی حزب‌الله است که در نوع خود دستاورد بسیار مهمی است. چنانکه جریان‌های سیاسی مختلف در لبنان تلاش کردند تا فردی غیر از گزینه حزب‌الله برای ریاست‌جمهوری این کشور انتخاب شود که موفق نشدند و در نهایت میشل عون گزینه مدنظر حزب‌الله انتخاب شد. 
7ـ موفقیت حزب‌الله در از بین بردن گروه‌های تکفیری در داخل لبنان
در ابتدای بحران، وضعیت لبنان نیز بسیار پیچیده و نگران‌کننده بود و انفجار‌های لبنان به ویژه در ضاحیه، حمله به سفارت ایران و دیگر حوادث بر این نگرانی‌ها افزوده بود؛ حتی شهر طرابلس از اختیار دولت لبنان خارج شده بود و عملاً در آنجا عده‌ای پرچم داعش را بلند کردند؛ ولی حزب‌الله با کار نظامی و فراتر از آن با کار اطلاعاتی بساط همه آنها را برچید.
8ـ تضعیف شدید اقدامات صهیونیست‌ها در جهت تروریست نامیدن حزب‌الله
هشتمین دستاورد بحران سوریه تضعیف شدید صهیونیست‌ها برای تروریست اعلام کردن حزب‌الله است. دلیل آن هم واضح است؛ اول آنکه در لبنان حزب‌الله قهرمان ملی شده و نقش مهمی در نابودی تروریسم در این کشور داشته است. در بحث سوریه هم طرف مقابل حزب‌الله، داعش و گروه‌های تکفیری هستند که همه جهان به تروریست بودن آنها اذعان دارند. به همین دلیل وقتی جان کری، وزیر وقت خارجه آمریکا به بیروت آمد، در مصاحبه‌ای در فرودگاه گفت که ما می‌توانیم علیه گروه‌های تروریستی با حزب‌الله کار کنیم. جمله‌ای که جنجال بزرگی به پا کرد و انگار 14 مارسی‌ها در لبنان تیر خلاص خوردند و صهیونیست‌ها فریادشان به هوا رفت که ما می‌گوییم حزب‌الله تروریست است؛ ولی وزیر خارجه آمریکا از همکاری با حزب‌الله علیه تروریسم می‌گوید! 
9ـ افزایش حضور مردمی ایران و حزب‌الله در لایه‌های اجتماعی سوریه
حضور عمیق مردمی حزب‌الله در لایه‌های اجتماعی سوریه، دستاورد دیگری است که در این بحران به دست آمد، اما در گذشته چنین شرایطی فراهم نبود. ایران و سوریه چندین دهه است که با یکدیگر رابطه دارند؛ اما این رابطه تا پیش از بحران در این کشور از طریق رأس هرم بود؛ اما امروزه در حوزه اجتماعی و در دل مردم سوریه جایگاه و احترام ویژ‌ه‌ای داریم.
10ـ حضور روسیه در کنار جبهه مقاومت
اساساً ساختار، سلاح و آموزش‌های ارتش سوریه روسی است و همواره مستشاران روسی که تعدادشان کم هم نیست، در این کشور حضور دارند؛ اما تا پیش از مهر سال 94 روسیه در این  بحران فقط به حمایت سیاسی بسنده کرده بود؛ از این رو وقتی روسیه پای کار آمد، سطح و جایگاه بحران تغییر کرد؛ زیرا روسیه عضو ثابت شورای امنیت است و حق وتو دارد؛ بنابراین در تغییر معادلات بسیار تأثیرگذار است. در واقع، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها نمی‌توانند به روسیه اتهام حمایت از تروریست بزنند. به این ترتیب، وقتی روسیه اعلام کرد برای مبارزه با تروریسم وارد میدان شده، معادلات متفاوت ‌شد.
11ـ رسوایی رژیم صهیونیستی
صهیونیست‌ها در بحران سوریه در دو حوزه با شکست فاحش و رسوایی مواجه شدند؛ یکی پیش‌بینی درباره ماندگاری نظام سوریه بود که ایهود باراک در مصاحبه‌ای در روزهای آغازین بحران کار نظام سوریه را تا دو هفته تمام شده اعلام کرد؛ اما این پیش‌بینی کاملاً غلط از آب درآمد و نظام سوریه پابرجا ماند. این اشتباه همه توان اطلاعاتی و تحلیلی رژیم صهیونیستی را زیر سؤال برد. موضوع دوم، حمایت علنی و همه‌جانبه این رژیم از تروریسم تکفیری بود که این امر سبب شد افکار عمومی به سهولت بپذیرد که رژیم صهیونیستی و تروریست‌ها در یک جبهه قرار دارند.  
12ـ از بین رفتن تصور قدرت تعیین‌کنندگی رژیم صهیونیستی
دستاورد مهم دیگری که بحران سوریه برای محور مقاومت به ارمغان آورد، از بین رفتن این تصور بود که رژیم صهیونیستی قدرت تعیین‌کنندگی دارد. پیش از این، تصور می‌شد رژیم غاصب صهیونیستی در هر جنگی ورود کند، پیروز است و جنگ را به نفع خود فیصله می‌دهد؛ اما ابتدا در جنگ 33 روزه، جنگ 22 روزه، جنگ 8 روزه و حالا هم در این بحران هیمنه این رژیم فروپاشید و مشخص شد رژیم صهیونیستی دیگر توان تعیین‌کنندگی ندارد. 

 دستاوردهای بحران سوریه 
برای رژیم صهیونیستی
بی‌تردید، یکی از طراحان و عاملان یا حداقل منتفعان اصلی بحران سوریه، رژیم غاصب صهیونیستی است. این رژیم برای حفظ و بقای موجودیت و امنیت خود همواره به دنبال بحران‌سازی و تجزیه کشورهای منطقه غرب آسیا بوده است که موج بیداری اسلامی و طراحی کاریکاتوری از آن در سوریه، این فرصت را به آنها داد. صهیونیست‌ها در بحران سوریه اهداف بزرگی را دنبال می‌کردند که در مقاطعی به بخشی از آنها نیز دست یافتند. برخی از دستاوردهای این بحران برای این رژیم جعلی را می‌توان به صورت زیر برشمرد:    
1ـ تعمیق شکاف میان شیعه و سنی
اولین دستاورد بحران سوریه برای رژیم صهیونیستی تعمیق شکاف میان شیعه و سنی است. بسیار بدیهی است که وحدت جهان اسلام بزرگ‌ترین خطر و تهدید برای رژیم صهیونیستی و جبهه استکبار است؛ به همین دلیل سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» همواره جزء سیاست‌های اصلی جبهه استکبار، به ویژه رژیم صهیونیستی بوده و آنها همیشه به دنبال تعمیق این اختلاف هستند.
این اختلاف‌ها به صورت تاریخی وجود داشته، به ویژه آنکه عربستان نیز به این اختلافات دامن زده است. اوج این اختلافات که از عراق شروع شد، به انفجار حرم امامین عسکریین(ع) در سامرا در سال 2006، یعنی پنج سال پیش از آغاز درگیری‌ها در منطقه برمی‌گردد. عراق در جهان عرب، میان اهل سنت و در رأس آنها عربستان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ چرا که قرن‌ها پایتخت عباسی‌ها و اوج شکوفایی حکومت عباسی در  بغداد بوده و عربستان مدعی برادر بزرگی منطقه تحت هیچ شرایطی نمی‌تواند وضعیت امروز عراق را که قدرت در دست شیعیان باشد، بپذیرد. این نکته هم بسیار جالب توجه است که ایران، صدام را سرنگون نکرد؛ بلکه این آمریکا بود که از خاک کشورهای عربی، مانند بحرین و کویت به عراق حمله کرد؛ اما عربستانی‌ها این را به پای ایران می‌گذارند.
2ـ خود درگیری ارتش‌های عربی و فراموشی مسئله فلسطین
با تعمیق اختلافات شیعه و سنی حاشیه امنی برای صهیونیست‌ها فراهم شده است؛ به گونه‌ای که صهیونیست‌ها به طور رسمی در اجلاس هرتزلیا گفتند که از ابتدای تأسیس تا به امروز، هیچ‌گاه مانند حالا از نظر امنیتی شرایط‌شان مطلوب نبوده است. همچنین اعلام کردند، اکنون هیچ تهدیدی از سوی ارتش‌های عربی علیه آنها وجود ندارد. در واقع، مبتنی بر نگاه راهبردی صهیونیست‌ها به مسئله ارتش‌های عربی، کشورهای عربی آنچنان در مسائل خود درگیر شده‌اند که در صورت داشتن اراده برای پرداختن به مسئله فلسطین هم دیگر توان و فرصت آن را ندارند. این اتفاق بزرگ‌ترین دستاورد برای رژیم صهیونیستی است.
3ـ فرسایش توان جبهه مقاومت/ سومین دستاورد و هدف در این بحران برای رژیم صهیونیستی این بود که این جنگ را به جنگی گسترده، طولانی، فرسایشی و پرهزینه از نظر اقتصادی و تلفات انسانی برای جبهه مقاومت تبدیل کند. از نظر صهیونیست‌ها بحران سوریه بسیار مطلوب بود؛ چرا که به زعم باطل آنها، ایران و حزب‌الله کاملاً در این بحران اسیر شده، همه توان خود را مصروف حفظ نظام سوریه می‌کنند. در چنین شرایطی نه ایران می‌توانست تهدید تلقی شود و نه حزب‌الله. بر همین اساس می‌گویند از نظر امنیتی شرایط مطلوبی داریم و این جنگ باید همچنان ادامه داشته باشد.
4ـ از بین رفتن قبح رابطه با رژیم صهیونیستی/ چهارمین دستاورد برای رژیم صهیونیستی در این بحران از بین رفتن قبح رابطه با رژیم صهیونیستی است. این رژیم به اندازه‌ای میان ملت‌های مسلمان بدنام است که تا پیش از بحران سوریه دولت‌هایی که با رژیم صهیونیستی رابطه داشتند، یا باید این تماس را مخفی می‌کردند یا اگر مانند مصر در دوران سادات آشکارا با این رژيم رابطه برقرار می‌کردند، باید تاوان این اقدام را می‌دادند، همان‌طور که سادات تاوان داد و کشته شد؛ اما  بحران سوریه‌ـ به صورت غیر مستقیم‌ـ سبب شد با طرح استدلال‌های عجیب و بی‌مبنایی، همانند تهدید قریب و بعید (به این معنا که اکنون با دو دشمن روبه‌رو هستیم؛ یکی صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها که دشمن دور هستند و دیگری ایران و شیعیان که دشمن نزدیک هستند و هیچ انسان عاقلی دشمن نزدیک را رها نمی‌کند و برود با دشمن بعید مقابله کند؛ پس اول باید تهدید شیعیان را برطرف کنیم و بعد به سراغ صهیونیست‌ها برویم) پایان دشمنی با رژیم صهیونیستی را توجیه کردند و تا آنجا پیش رفتند که در رسانه‌های وابسته به همین دولت‌ها نوشته شد: «ایران به دشمن بزرگ تبدیل شده است و اگر لازم باشد علیه ایران با رژیم صهیونیستی متحد می‌شویم!» 
5ـ فاصله‌گیری حماس از جبهه مقاومت/ اشتباه راهبردی حماس، دستاورد دیگر رژیم صهیونیستی بود. تلقی حماسی‌ها در سال 2011 این بود که یک موج اخوانی در تونس، مغرب، یمن، مصر، ترکیه، قطر و... به راه افتاده است که این کشورها را در اختیار آنها قرار می‌دهد. آنها به این جمع‌بندی رسیدند که ما دیگر به هم‌پیمانان تاریخی خود نیاز نداریم، نه به سوریه نیاز داریم، نه به ایران و حزب‌الله و وقتی بحران سوریه آغاز شد، به سوریه پشت کردند. خالد مشعل رفت و در غزه پرچم معارضان سوریه را به دست گرفت؛ اما در عرض یک سال وضعیت دگرگون شد، اخوانی‌ها سقوط کردند، در یمن آن اتفاقات افتاد و سیر حمایت‌های ترکیه و قطر رو به کاهش گذاشت. حماس هر دو طرف را از دست داد و به عنوان مهم‌ترین و قوی‌ترین گروه فلسطینی ضربه خورد که هم آسیبی جدی برای مقاومت بود و هم دستاورد بزرگی برای رژیم صهیونیستی به شمار می‌آمد. 
حرف آخر/ در پایان، گفتنی است باید با تدابیری دستاوردهای جبهه مقاومت تثبیت و تقویت شود و در مقابل تهدیدات رژیم صهیونیستی از قِبَل بحران سوریه و مداخلات منطقه‌ای افزایش یابد. این موضوع منوط به عواملی است که زنده نگه داشتن مسئله فلسطین در حوزه سیاسی، رسانه و افکار عمومی در راستای وحدت‌بخشی به جهان اسلام یکی از مهم‌ترین آنهاست. فلسطین باید همچنان سوژه اول جهان اسلام باشد و باقی بماند تا رژیم صهیونیستی به مثابه دشمن شماره یک جهان اسلام و مانع بزرگ ترویج و توسعه آیین پیامبر اعظم(ص) و مسبب اصلی اختلافات مذهبی مسلمانان معرفی شود. تعمیق روابط اقتصادی، هنری، دانشگاهی، اجتماعی و مردمی میان ایران و سوریه و تلاش برای تحکیم روابط دمشق با دیگر کشورهای اسلامی و دوست گام مهم دیگری است که می‌تواند در ثبات و امنیت آینده منطقه حساس غرب آسیا نقش‌آفرینی کند.