سعدالله زارعی/ نطق رئیس‌جمهور آمریکا که با تأخیری یک روزه ایراد شد و درباره موضوعات اصلی دچار تنزل شد، بیش از آنکه از «عزم جدید» حکایت کند، از مشکل جدید آمریکا حکایت داشت. در واقع، آمریکایی‌ها در خلال تصویب برجام در روز سه‌شنبه 24 تیر 94 تا نطق ترامپ در روز جمعه 21 مهر ماه 96 در مواجهه با ایران دچار مشکل مضاعفی شدند. قرار بر این بود که تصویب برجام قدرت بازیگری و اقتدار ایران را کاهش دهد، اما در این فاصله 27 ماهه ایران با سرعت زیادی به مهم‌ترین عنصر قدرت در منطقه غرب آسیا تبدیل شده است.روابط رو به رشد ایران و روسیه، بازسازی روابط ایران و ترکیه که تحت تأثیر بحران سوریه به سردی گراییده بود،‌ بازسازی روابط ایران و فلسطینی‌ها که تحت تأثیر تحولات سوریه کاهش یافته بود، گرایش به برقراری رابطه استراتژیک با ایران در پاکستان و عراق، محوریت یافتن انصارالله در یمن با وجود جنگی که به او تحمیل شده است، پیروزی در عملیات‌های متعدد ضد تروریست‌های تکفیری در عراق، سوریه و لبنان که در واقع با توجه به حمایت فراوان وابستگان آمریکا، غلبه انقلاب اسلامی بر جبهه آمریکا محسوب می‌شود، عبور دولت متحد سوریه و عراق از بحران امنیتی و چندین موضوع مهم دیگر همه در این فاصله زمانی اتفاق افتاد. پس برای آمریکا مسجل شد که قرارداد هسته‌ای آنقدر قدرتمند نبوده که مانع حرکت ایران شود، اما نه از این رو که در قرارداد هسته‌ای به اندازه کافی غل و زنجیر به دست و پای ایران بسته نشده، بلکه از این رو که با همین غل‌ها سرعت ایران به اندازه‌ای بوده که همه را پشت سر گذاشته است. دقیقاً به همین دلیل،‌ ترامپ در نطق خود مکرر از روابط ایران و خیز‌ش‌ها و تحولات منطقه‌ای سخن گفت و البته از روی نادانی و با سر هم کردن رطب و یابس، ایرانی را به تصویر کشید که از درون آمریکا تا سواحل اقیانوس هند به مهم‌ترین چالش واشنگتن تبدیل شده است. ترامپ گمان کرد از این طریق احساسات دیگران را علیه ایران تحریک می‌کند، اما واقعیت این است که آمریکا در این نطق به عظمت ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعتراف کرد. آمریکا بر اساس تبلیغات گسترده، ‌قرار بود سپاه پاسداران را که نجیب‌ترین و مردمی‌ترین نیروی نظامی جهان به شمار می‌آید را در لیست تروریست‌ها قرار دهد، اما روز جمعه آمریکا به جای سخن گفتن از «پاسدارانی تروریست» از «پاسدارانی محصور» سخن گفت و در واقع نشان داد که کار تازه‌ای نمی‌تواند بکند. «پاسداران در محاصره»، پدیده جدیدی نیست؛ چرا که از همان آغاز شکل‌گیری سپاه، پاسداران همیشه در محاصره اقتصادی آمریکا و عوامل آن قرار داشته‌اند. بنابراین بدون آنکه بخواهیم برخی آثار اقدام جدید آمریکا را نفی کنیم، ممنوعیت معامله با سپاه، موضوع جدیدی محسوب نمی‌شود. رئیس‌جمهور ‌آمریکا در نطق جمعه خود بر روی قدرت موشکی ایران نیز تمرکز داشت و به طور خاص به تهدید‌پذیر شدن رژیم صهیونیستی و دولت عربستان سعودی و نیروهای نظامی آمریکا در منطقه اشاره کرد و گفت نه تنها موشک‌های بالستیک، بلکه موشک‌های قاره‌پیمای با برد 1000 کیلومتر ایران نیز خطری مهم و جهانی به شمار می‌آیند. هراس آمریکا از جنگ‌افزارهای بومی ایران حقیقت دارد. ایران پس از چهار کشور مطرح در صنعت نظامی، پنجمین قدرتی است که همه سلاح‌های مورد نیاز خود را تولید می‌کند، اما با وجود ابهت نظامی و موشکی ایران، آمریکا وقتی از جنگ‌افزار سخن می‌گوید، منظور او خود جنگ‌افزار نیست؛ چرا که به هر حال آنچه در بعد جنگ‌افزار در اختیار آمریکایی‌ها و عوامل آن است از تسلیحات سپاه و ارتش ایران بیشتر و احیاناً دقیق‌تر است. آنچه آمریکا را نگران می‌کند «اراده» پشت سلاح است؛ یعنی دوباره آمریکا به عنصر انسانی می‌رسد و آن «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» است. آمریکا برای حل مشکل خود با ایران و جبهه مقاومت گزینه‌ای ندارد؛ بنابراین بهتر است خود را به دردسر نیندازد و در منطقه‌ای که همه او را «شیطان بزرگ» می‌خوانند، ‌زندگی نکند. 


روحانی در واکنش به سخنان ترامپ
حجت‌الاسلام دکتر حسن روحانی در پاسخ به مواضع ضد ایرانی دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا تصریح کرد: «در صحبت‌های آقای ترامپ جز فحاشی و مشتی اتهامات واهی نسبت به سیاست ایران و علیه ملت ایران حرف دیگری وجود نداشت.»
رئیس‌جمهور افزود: «ترامپ ثابت کرد که آمریکای امروز با چه شکاف عظیمی از واقعیت‌های تاریخی، ساختارهای حقوقی و بین‌المللی و حتی هم‌پیمانان اروپایی خود مواجه شده است.»
وی با دعوت از رئیس‌جمهور آمریکا به خواندن تاریخ، جغرافیا و روابط دیپلماتیک، ادامه داد: «ایشان خبر ندارد که دولت آمریکا، دولت کودتا را در 60 و چند سال پیش در این کشور روی کار آورد و قدرتی بود که با پول و اعمال نفوذ و استفاده از مزدورانش، حکومت قانونی این سرزمین را سرنگون کرد.»
وی در ادامه گفت: «ایشان فراموش کرده که در طول مبارزات یکپارچه ملت ایران علیه دیکتاتوری و برای به دست آوردن آزادی‌، استقلال و جمهوری اسلامی در این سرزمین، کشوری که بیشترین حمایت را از دیکتاتور وقت در ایران می‌کرد، آمریکا بود. در هشت سال دفاع مظلومانه ملت ایران در برابر تجاوزکار، آمریکا از متجاوز حمایت کرد.»
وی با طرح این سؤال که چطور یک رئیس‌جمهور هنوز اسم خلیج معروف، تاریخی و جهانی را یاد نگرفته است، ادامه داد: «لااقل از نظامیان خودش می‌پرسید که در نقشه‌هایی که دست آنان هست، نقشه‌هایی که دست خلبان‌های خودش است، اسم این خلیج را چگونه نوشته‌اند؟»
دکتر روحانی در زمینه بی‌سوادی دیپلماتیک ترامپ هم گفت: «او چطور نمی‌داند نسبت به یک معاهده‌ای که معاهده چند‌جانبه است و به یک معنا چون در سازمان ملل متحد و طبق قطعنامه تأیید شده، یک سند سازمان بین‌المللی است، یک رئیس‌جمهور نمی‌تواند این سند را به تنهایی لغو کند.»
وی در رابطه با بی‌ادبی‌های ترامپ هم افزود: «حرف‌های او حرف‌هایی ناصحیح، ناروا، دروغ و اتهامات بی‌اساس نسبت به ملت بزرگ ایران بود. آیا دولت و ملتی که دموکراسی را توأم با فرهنگ و ایمانش مورد دقت قرار می‌دهد و به تمام معاهدات و تعهدات بین‌المللی‌اش همواره احترام گذاشته، یاغی است؟ یا دولتی که همواره در پی تجاوز و کودتا در این منطقه و در جهان بوده، صدها هزار نفر را در مناطق مختلف جهان از ویتنام گرفته تا آمریکای لاتین و تا کشورهای دیگر با بمب‌ها مورد کشتار قرار داده است؟»
رئیس‌جمهور افزود: «کسی ادعا می‌کند می‌خواهد در برابر سلاح هسته‌ای، ایستادگی کند که تنها کشوری است که در تاریخ جهان از سلاح هسته‌ای علیه یک ملت استفاده کرده است. آن هم نه یک بار، بلکه دو بار.»
وی تأکید کرد: «یک بار دیگر برای مردم ما روشن شد که دولت آمریکا، دولتی است که علیه مردم منطقه، علیه ملت ایران و علیه ملت‌های مظلوم، همواره می‌خواهد خط قبلی‌اش را ادامه دهد، اما ملت ایران ملتی نیست که با حرف‌های ناروا و سخنان تنفرانگیز در برابر یک دیکتاتور سر فرود بیاورد.»
دکتر روحانی در زمینه مقابله ایران با تروریسم و نقش آمریکا در ایجاد آن گفت تأکید کرد: «ما با صراحت می‌گوییم در برابر تروریسم در منطقه ایستاده‌ایم و خواهیم ایستاد. همان تروریست‌هایی که خود این آقا، در مبارزات انتخاباتی سال گذشته‌اش، اعلام کرد که به وجود آورنده داعش، خود دولت آمریکا بوده است.»
دکتر روحانی درباره سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هم یادآور شد: «سپاه پاسداران، نیرویی قدرتمند است و مردم ایران همواره در کنار سپاه و سپاه همیشه در کنار مردم بوده است و از کشورش قبل از جنگ تحمیلی در برابر گروهک‌هایی که خود شما آنها را علیه ملت ایران تحریک کردید، ایستادگی و مقابله کرد و در دوران جنگ تحمیلی نیز در برابر متجاوزان ایستاد و امروز هم به ندای مظلومیت مردم مظلوم منطقه، پاسخ مثبت داده و پاسخ مثبت خواهد داد.»
وی گفت: «آیا دولت ایران دیکتاتور است؛ دولتی که تمام ارکانش با انتخابات و با رأی مردم است، یا دولت‌هایی که مورد حمایت آمریکا هستند و هنوز قبیله‌ای کشورشان را اداره می‌کنند و یک بار رنگ انتخابات را در کشورشان ندیده‌اند؟! رژیمی که در این منطقه بر مردم مظلوم فلسطین و لبنان و دیگر کشورهای منطقه ظلم کرده و ظلم می‌کند، شما حامی آن رژیم هستید، اما نیرویی که با تروریسم در منطقه مبارزه می‌کند و هیچ‌گاه به هیچ کشوری تجاوز نکرده، ‌نسبت به آنها لحن بی‌ادبانه را به کار می‌گیرید.»
آقای روحانی درباره توان موشکی ایران اظهار داشت: «آیا شما درباره موشک‌های ایران نگران هستید؟ چطور آن سلاح‌هایی که هر روز به کشورهای متجاوز می‌دهید و با هواپیماها و بمب‌های ساخت خودتان، مردم مظلوم یمن را هدف قرار می‌دهند، شما نسبت به آن سلاح‌ها و آن تجاوزها اعتراضی ندارید؟ شما سکوهای نفتی ایران را مورد تجاوز قرار دادید و همیشه به این منطقه تجاوز کرده‌اید. سلاح و موشک ما برای دفاع ماست. همیشه برای دفاع مصمم بوده و امروز مصمم‌تر شده‌ایم.»
رئیس‌جمهور گفت: «ملت ما مثل همیشه در برابر توطئه‌گران ایستادگی می‌کند. هدف اصلی آنها این است که ما را از رشد اقتصادی بازدارند، ‌هدف آمریکا این است که دنیا را نسبت به ایران و برجام متزلزل کند و در نهایت می‌خواهد جلوی سرمایه‌گذاری و رشد اقتصادی و رونق اقتصای را بگیرد، علی‌رغم حرف‌های ترامپ و اهدف شوم سیاستمداران آمریکایی، ملت ما برای رشد و رونق اقتصادی، بیش از پیش تلاش و فرمان رهبری را برای اقتصاد مقاومتی اجرایی و عملیاتی خواهد کرد.»

   رسول سنائی‌راد/ سرانجام دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور جنجالی و شومن آمریکایی جمعه گذشته طی سخنانی بدون انسجام محتوایی و با استفاده از ادبیاتی کابویی، با اتهاماتی ناروا و بی‌اساس، راهبردهای جدید خود علیه جمهوری اسلامی ایران را اعلام داشت که خلاصه آن را می‌توان تشدید فشار و تحریم با چاشنی تهدید دانست.
عواملی که موجب شده سران کاخ سفید، با استفاده ابزاری از شخصیت کاباره‌ای ترامپ این‌گونه راهبرد غلط و بی‌سرانجام را علیه کشورمان اتخاذ کنند، احتمالاً در موارد ذیل قابل جست‌وجو باشد:
۱ـ ناکامی و شکست آمریکا در سیاست‌های منطقه‌ای غرب آسیا که حتی ورود مستقیم این کشور به میدان در سوریه و یمن نتیجه نداده و امروز داعش که به اعتراف خود ترامپ زاییده سیاست‌های غلط اسلاف او در منطقه و اصلی‌ترین بازیگر جنگ نیابتی به نفع آمریکا و متحدان غربی‌اش، رژیم صهیونیستی و آل‌سعود، علیه محور مقاومت بوده، آخرین نفس‌های حیات تروریستی‌اش را می‌کشد و محور مقاومت قوی و معتبر از این مبارزه خارج می‌شود.
۲ـ در خطر افتادن سرمایه‌داری در آمریکا به دلیل عقب‌ ماندن از رقابت با قدرت‌های اقتصادی جدید، ناکارآمدی سازوکارهای بازتولید در داخل و بروز شکاف‌های سیاسی‌ـ اجتماعی خطرناکی که هر از گاهی در قالب جنبش‌هایی چون ۹۹ درصدی‌ها خود را نشان می‌دهد و حوادثی چون کشته و زخمی شدن حدود ۶۰۰ نفر در لاس‌وگاس به دست یک بیمار روانی محصول نظام ناکارآمد سرمایه‌داری آمریکا و نشانگانی از اوضاع داخلی آمریکا است.
۳ـ طمع حفظ سلطه و موقعیت کانونی در جهان قدرت و بهره‌مندی از مواهب این جایگاه در ساختار متکی به هژمون که وابستگی نظام‌های پوسیده و قرون وسطایی به آمریکا مولد شرایط غارت و چپاول ملت‌ها‌ و جبران‌کننده خلأها و ناکارآمدی‌ها است که قراردادهای سنگین اقتصادی  با آل‌سعود دغدغه آن است.
۴ـ عصبانیت دونالد ترامپ از بی‌نتیجه بودن طرح‌ها و تهدیداتی چون کشیدن دیوار با مرز مکزیک، دریافت هزینه‌های امنیت از اروپا، به عقب راندن چین در اقتصاد و نابودی کره شمالی و... که تنها بی‌اعتباری ناشی از این قمارهای سیاسی را متوجه شخصیت تجارت‌پیشه و کاباره‌ای رئيس‌جمهور آمریکا کرده است.
۵ـ موفقیت رژیم صهیونیستی، انگلیس و آل‌سعود در استفاده ابزاری از آمریکا برای پیشبرد اهداف خود در منطقه غرب آسیا و تحریک شومن حاکم بر کاخ سفید به ورود در عرصه نمایش و خودنمایی که پس از تحقیر در برابر چین، مکزیک و کره شمالی خود را نیازمند بازیافت شخصیتی و قدرت‌نمایی می‌بیند.
بنابراین عوامل فوق سرمایه‌سالاران کاخ سفید را متقاعد کرده برای انسجام‌بخشی به داخل و حفظ پرستیژ قدرت در بیرون، از شخصیت کاباره‌ای و گانگستری ترامپ استفاده کرده و شوی جدیدی را به راه بیندازند که از نگاه مردم و مسئولان جمهوری اسلامی یک صحنه تکراری و بدون جذابیت و برعکس فرصتی برای شفاف دیدن بازیگران و اهداف آنان است. این تئاتر تکراری پرده از اهداف سناریو‌سازان کاخ سفید برداشته و نشان می‌دهد که:
۱ـ آمریکا و سردمداران آن به قواعد مذاکرات و توافقات دیپلماتیک هیچ تعهد و پایبندی نداشته و تنها قدرت است که رفتار آنان را تنظیم می‌کند، والّا خوی گرگ‌صفتانه آنان جای هیچ‌گونه عقلانیت رفتاری باقی نمی‌گذارد.
۲ـ فرسایش قدرت و توان کشورهای رقیب یا ناهمسو با آمریکا با بهانه‌های واهی و اتهام‌زنی یک رویه آمریکایی برای حمله نظامی مطمئن و کم‌خطر شده که مدلی تکراری مثل حمله به عراق و لیبی پیامد آن است.
۳ـ انجام مذاکره سیاسی و پایبندی به تعهدات پس از مذاکرات، همواره از سوی آمریکا به منزله پدید آمدن فرصتی برای فرسایش قدرت کشور مقابل تلقی و زمینه‌ساز حمله نظامی و نابودی کامل می‌شود.
با توجه به این واقعیت است که مواضع اخیر سردمداران کاخ سفید و دونالد ترامپ که ناشی از اشتباه بزرگ محاسباتی آنان و لحاظ نکردن تفاوت‌های اساسی بین نظام مردم‌سالاری دینی در ایران با نظام‌های دیکتاتوری صدام و قذافی است، امروز شرایط مناسبی پدید آورده که با شفاف‌سازی اهداف سیاستمداران آمریکا و گروه افراطی حاکم بر کاخ سفید برای مردم کشورمان، روند اقدامات ذیل سرعت و استحکام بیشتری پیدا کند:
۱ـ وحدت و انسجام ملی؛ ۲ـ پیاده‌سازی اقتصاد مقاومتی؛ ۳ـ تقویت بنیه دفاعی کشور و افزایش آمادگی‌های دفاعی نیروهای مسلح؛ ۴ـ تقویت مناسبات و تعاملات سیاسی، اقتصادی با کشورهای رقیب و حریف آمریکا؛ ۵ـ پیگیری حقوقی تهدیدات و اقدامات ظالمانه آمریکا در محافل و نهادهای جهانی؛ ۶ـ تقویت و گسترش توان نهضتی کشور و محور مقاومت.
خلاصه اینکه پادزهر ویروس ترامپیسم آمریکایی فقط افزایش قدرت و توانمندی همه‌جانبه کشور در اوضاع پیش‌رو می‌باشد.



در گفت‌وگوی صبح‌صادق با کارشناسان مسائل منطقه‌ای بررسی شد
حسن فلاح/ این روزها کمتر کسی است که ماجرای همه‌پرسی کردستان عراق را تاکتیک جدید آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها برای بحران‌سازی در منطقه نداند. برگزاری همه‌پرسی استقلال از سوی بارزانی شوک بزرگی را به صحنه سیاسی عراق وارد کرده است و زمینه مناسبی برای تحکیم حضور نظامی آمریکا و افزایش مداخله‌گری این کشور در فضای پساداعش خواهد بود. در حالی که ارتش عراق با همراهی نیروهای مردمی موفق شد شبه‌نظامیان داعش را از مناطقی که از سال 2015 در اختیار داشتند، خارج کند، یک بحران جدید و البته دامنه‌دار، شوک بزرگی به عراق وارد خواهد کرد و این هدفی است که آمریکا، رژیم صهیونیستی و هم‌پیمانان‌شان دنبال می‌کنند. در بررسی بیشتر این موضوع به سراغ دکتر محمدعلی مهتدی کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه و دکتر سیدهادی سیدافقهی کارشناس مسائل جهان اسلام رفتیم تا آنها این بحران جدید منطقه را تحلیل کنند.
*با توجه به مخالفت همه کشورهای جهان با همه‌پرسی کردستان عراق، به نظر شما آیا توطئه جدیدی در خاورمیانه در حال شکل‌گیری است؟ ریشه تاریخی این تحولات در کجاست؟
مهتدی: از نظر تاریخی در مجموع محافل صهیونیستی درصددند کشور کردستان را در منطقه شکل بدهند، اما نه به این دلیل که به حقوق کردها علاقه‌مندند بلکه به این دلیل که آغازی باشد برای درگیری‌ها در منطقه و تجزیه کشورهای عربی و اسلامی. این مسئله تاریخچه مفصلی دارد. به لحاظ ارتباطاتی که میان مرحوم ملامصطفی بارزانی با رژیم صهیونیستی برقرار بود و پس از فروپاشی شوروی در اوایل دهه 90 میلادی، قرن گذشته که بحث خاورمیانه جدید پیش آمد، تصمیم گرفتند کشورهای منطقه را بر اساس تقسیمات قومی و مذهبی، تجزیه کنند. این موضوع باید از عراق شروع می‌شد؛ علت اشغال عراق در سال 2003 به دست آمریکا هم اجرای همین طرح‌ها و اهداف شوم تجزیه‌طلبانه بود. الآن با پایان یافتن کار گروه تروریستی داعش در عراق و سوریه به نظر می‌رسد محافل صهیونیستی و خود آمریکا پشت این موضوع هستند، با این هدف که زخم جدیدی در منطقه ایجاد کنند و زمینه جدیدی برای درگیری‌های نظامی دیگر به وجود بیاورند.
افقهی: داستان حرکت جدایی‌طلبانه اقلیم کردستان یک داستان قدیمِ جدید است، به این معنا که از زمان استقلال عراق به دست پدر مسعود بارزانی بنای جدا شدن از خاک عراق را گذاشت، با تشویق انگلیسی‌ها، رژیم صهیونیستی و برخی از کشورهای عربی، به ویژه سعودی‌ها که متأسفانه این روزها هم نمی‌توانند خباثت‌ها و توطئه‌های‌شان را پنهان کنند، شرایط فعلی مقطعی است که مسعود بارزانی تصور می‌کند حالا که عراق در موقعیت ضعف قرار دارد، نیروهای عراق تحلیل رفته‌اند، درگیر دفع حملات و تجاوزهای داعش هستند و از سویی نیز با اختلافات سیاسی با جریان‌ صدر و اختلافات پارلمانی و مسائل بد اقتصادی مواجه هستند، وقت اعلام همه‌پرسی فرارسیده تا منتظر واکنش دولت مرکزی عراق باشد. این ظاهر و صورت‌ مسئله تجزیه است، ولی باطن قضیه خود بارزانی است که قربانی یک توطئه استکباری و جهانی خواهد شد و آثار این خیانت و آثار توطئه از همان روزهای آغاز همه‌پرسی و اصرار بر همه‌پرسی و سپس مخالفت‌های جهانی و منطقه‌ای حتی در درون کردها نشان می‌دهد وی باید مأموریت خطیری را که استکبار بر دوش او نهاده انجام دهد. اگر شما به وزن سیاسی و حتی اقتصادی و نظامی بارزانی نگاه کنید و آن را در یک کفه ترازو قرار دهید و به این همه مخالفت، تهدید و قوانینی که پارلمان عراق و دادگاه فدرال تصویب کرده‌اند توجه کنید و همچنین اقداماتی که دولت ترکیه و جمهوری اسلامی ایران در مقابل‌شان انجام می‌دهند توانسته‌اند مقاومت کنند اگر پشت آن قدرت پنهان شیطانی نباشد، به نظر شما چطور امکان دارد بتواند جلوی این صف‌آرایی‌ها دوام بیاورد؟!

*استکبار در یکصد سال اخیر با چه اهدافی تجزیه کشورها را دنبال کرده است؟
مهتدی: وقتی نام استکبار را می‌آوریم کشور آمریکا را قصد می‌کنیم، اما در جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی، دو کشور بریتانیا و فرانسه کشورهای استکباری محسوب می‌شدند. در آن زمان در منطقه دو امپراتوری به نام‌های ایران و عثمانی داشتیم و چیزی به نام دولت و ملت در منطقه وجود نداشت. پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی امپراتوری عثمانی، وزرای خارجه دو کشور بریتانیا و فرانسه با هم طی نشستی این منطقه را تجزیه کردند. منطقه‌ای که یک منطقه واحد با هویت اسلامی و نه هویت‌های قومی بود را خط‌کشی و سوریه، عراق، اردن و... را تجزیه کردند و به اصطلاح فلسطین را تحت غنیمت بریتانیا گذاشتند تا دولتی به نام یهودیان در آنجا تشکیل دهند. این اولین تقسیم بود که پس از فروپاشی عثمانی به دست استکبار آن زمان انجام شد. پس از فروپاشی اتحاد شوروی و پایان جنگ سرد، آمریکایی‌ها گفتند این تقسیمات در منطقه خاورمیانه مربوط به پیروزی اروپاست و الان ما پیروز هستیم و ما باید به این منطقه شکل جدیدی بدهیم، این شکل جدید که اندیشمند صهیونیست به نام «برنارد لوئیس» تحت عنوان خاورمیانه جدید مطرح کرد، دوباره تقسیم‌های مجدد بر اساس وابستگی‌های قومی و فرقه‌ای مذهبی بود. راه اجرای این طرح ایجاد هرج‌ومرج خلّاق در منطقه بود. برای ایجاد هرج‌ومرج خلّاق جریان‌های تکفیری و داعش را به وجود آوردند و برای تجزیه منطقه آنها را به عراق و سوریه اعزام کردند و از زمانی که داعش به وجود آمده تا الان شاهد تلاش استکبار برای تجزیه این کشورها هستیم.
افقهی: استکبار جهانی پس از جنگ جهانی اول بحث انقلاب انگلیسی و فرانسوی را مطرح کردند و بسیاری از کشورها را تحت حمایت‌های خودشان قرار داده و آنها را میان خود تقسیم کردند. در حال حاضر، حدود صد سال از آن ماجرا می‌گذرد؛ از این رو تشخیص دادند یک‌سری معادلات، قلمروها و جغرافیای منطقه را با پنج هدف تغییر دهند. هدف اول، بی‌شک تفکیک کشورها در منطقه و تجزیه و اقتدار رژیم صهیونیستی را در منطقه تضمین می‌کند. هدف دوم، خود آمریکا و هم‌پیمانان آمریکا، یعنی ناتو برای مدیریت منطقه به حضور مستقیم نیاز دارند؛ چرا که 28 پایگاه هوایی، زمینی و دریایی در منطقه ما در اختیار دارند. اصلاً دغدغه‌شان تسلط بر آبراه‌ها، مناطق راهبردی و حساس است. مسئله بعد با همین اشراف و تسلط آمریکا و هم‌پیمانان منطقه دست‌اندازی بر ثروت‌های خدادادی منطقه، به ویژه نفت و گاز است. مسئله بعد بحث مقابله با خیزش اسلامی به رهبری جمهوری اسلامی ایران و حمایت آن از سازمان‌های آزادی‌بخش فلسطین و بحث آزادسازی فلسطین است؛ با این پنج محور در تلاشند تا با شرکای خود بتوانند از طریق ایجاد جنگ نرم، به‌کارگیری بستر جنگ‌های قومیتی و جدایی‌طلبی و تحریم‌های اقتصادی نقشه را پلان‌به‌پلان ادامه دهند؛ از این رو استکبار بنا ندارد ما را راحت بگذارد؛ به همین دلیل است که رهبر معظم انقلاب همواره بر این شیطان‌صفتی استکبار تأکید کرده‌اند.

*در پشت‌ پرده طرح همه‌پرسی عراق بین کشورهای استکباری و جریان‌های وابسته به استکبار چه رابطه‌ای وجود دارد؟
مهتدی: کردها همه در این مسئله متحد نیستند. برای نمونه اتحادیه میهنی و بسیاری دیگر از جریان‌های سیاسی معتقد نیستند که این کار به سود کردهاست؛ اما شخص مسعود بارزانی به شدت پافشاری می‌کند و با وجود اینکه بسیاری از او درخواست کردند که این کار را انجام ندهد، باز زیر بار نرفت و همه‌پرسی را انجام داد. سؤال این است که وی به اتکای چه قدرتی این کار را انجام داد؟ گویا آمریکایی‌ها موضع منافقانه‌ای دارند. آنها در ظاهر می‌گویند مخالفند؛ اما در حقیقت بارزانی را برای انجام همه‌پرسی تشویق کردند رژیم صهیونیستی نیز روابط نزدیکی با مسعود بارزانی و حزب دموکرات دارد. از سویی اطلاعاتی داریم که نشان می‌دهد عربستان و امارات هم کمک کردند و حتی 20 میلیون دلار هزینه این همه‌پرسی را هم دولت امارات پرداخت کرده است. 
افقهی: آنها می‌خواهند منطقه را تفکیک کنند و یک کانون بحران را در منطقه و در جوار ایران نگه دارند. بحث حمایت علنی رژیم صهیونیستی داستان کمی نیست. چرا رهبر معظم انقلاب در ابتدای طرح همه‌پرسی در حضور حیدر العبادی مخالفت صریح خودشان را اعلام کردند؟ این در حالی است که اخلاق سیاسی رهبری این‌گونه نیست که در منطقه دخالت کنند. مسئله دیگر موضوع اسرائیل دوم است که ما اجازه نمی‌دهیم در منطقه شکل بگیرد. حدود 38 سال است که از سازمان‌های جهادی حماس، حزب‌الله و... حمایت کرده‌ایم تا رژیم صهیونیستی به مرز ما نرسد. در واقع، آن را در منطقه خودش مدیریت می‌کنیم و اجازه نمی‌دهیم به منطقه ما در میان کردها برسد و حیاط خلوت صهیونیست‌ها بشود. این در حالی است که این استکبار با تمام تلاش خود درصدد برآوردن این رویای باطل است.

* بعضی از جریان‌های سیاسی داخلی مدافع همه‌پرسی کردستان شده‌اند. به نظر شما اینها با چه اهدافی این رفتار حمایتی را انجام می‌دهند؟
مهتدی: این دفاع جنبه عقلانی ندارد. کردها در ایران، عراق، ترکیه، لبنان و آذربایجان با هم متفاوتند؛ چرا که کردها در ترکیه و عراق عرب نیستند؛ ولی کردها در ایران، ایرانی هستند. وضعیت کردهای ما با کردهای موجود در سوریه، ترکیه، لبنان یا در عراق متفاوت است. بنابراین، مشکلی که ترکیه با کردها یا عراق با کردها دارد، ما نداریم. در ترکیه کردها بارها قتل عام شدند؛ اما گفتنی است، ما مخالف کردستان نیستیم؛ بلکه ما مخالف این هستیم که اسرائیل جدیدی در منطقه ایجاد شود تا بخواهد برای کشورهای منطقه مزاحمت ایجاد کند.
افقهی: بی‌شک، اینها خارج از چارچوب فعلی سیاست‌های نظام حرکت می‌کنند و حتی برخی اوقات هم‌دست و هم‌صدای دشمن می‌شوند. به واقع، ادبیات سران جریان فتنه همان ادبیاتی است که اوباما، بوش و امروز ترامپ و نتانیاهو مطرح می‌کنند. اینها تکلیف‌شان روشن است و ستون پنجمی هستند. برخی هم هستند که راه‌حل‌های جایگزینی را مطرح می‌کنند و توجهی به این توطئه ندارند.

*عواقب طولانی‌مدت جدایی‌طلبی کردستان عراق چیست و چگونه باید از دریچه افکار عمومی با آن مقابله کرد؟
مهتدی: این مقدمه‌ای برای تجزیه عراق خواهد بود. برخی از چهره‌های سنی‌مذهب عراق در اربیل جمع شده‌اند و درخواست تشکیل یک اقلیم سنی را دارند؛ همچنین شیعه را وادار می‌کنند که یک اقلیم شیعی در جنوب عراق داشته باشد. در نهایت، ممکن است در اول کار بگویند این تقسیمات در چارچوب یک کنفدراسیون است و ادعای استقلال کنند و عراق تجزیه شود. مرض تجزیه به سوریه و بقیه کشورها سرایت کرده است. نقشه‌ای که رژیم صهیونیستی و آمریکا برای تجزیه منطقه کشیده‌اند، منابع آمریکایی نیویورک‌تایمز چاپ کرده‌اند. آنها می‌خواهند هیچ کشور قدرتمندی در منطقه وجود نداشته باشد و صهیونیست‌ها با قدرت از نظر امنیت و نظامی بر دیگر کشورها سلطه داشته باشند. 
افقهی: اولاً باید اهداف این جدایی‌طلبی را هم برای جامعه خودمان و هم جامعه کشورهای اطراف با دقت واکاوی و مطرح کنیم. در حال حاضر، کردهای عراق اختیاراتی دارند و اگر بخواهند مستقل بشوند، تازه اول محاصره و جنگ‌های پیرامونی و داخل اقلیم است؛ ولی در حال حاضر هم در داخل اقلیم خودشان آزاد هستند و هم سهمی در دولت مرکزی دارند. رئیس‌جمهور آنها کرد است و 9 سال وزیر خارجه شان کرد بود. بخش عمده‌ای از ژنرال‌های ارتش کرد است و چندین نماینده کرد در پارلمان دارند. از سویی کردستان 17 درصد کل عراق را به خود اختصاص داده است که اگر اینها جدا شود، تحریکاتی در مناطق دیگر ایجاد می‌شود. از سوی دیگر، استکبار جهانی اقلیت‌ها و حکومت‌های دیگر را تحریک می‌کند و ما کماکان شاهد جنگ‌های ادواری در کشورهای مختلف خواهیم بود؛ در این صورت با نابودی داعش؛ آرامش استقرار رژیم صهیونیستی گرفته خواهد شد، مگر اینکه جایگزینی برای داعش در منطقه ایجاد شود و دوباره کشورهای منطقه را سرگرم جنگ‌های داخلی بکنند.

  محمدرضا مرادی/ به نظر می‌رسد بار دیگر موج جدایی‌طلبی در اروپا شدت گرفته است. پس از برگزیت و رأی مردم انگلیس به خروج از اتحادیه اروپا، ایالت‌ها و مناطق مستعد جدایی در اروپا بار دیگر فعال شده‌اند. در حال حاضر مهم‌ترین کانون‌های جدایی‌طلب اروپایی در منطقه «اسکاتلند» در بریتانیا، «کاتالونیا» و «باسک» در اسپانیا و منطقه «فلامان» در بلژیک قرار دارد. در این فهرست نام شش منطقه در ایتالیا، از جمله جزایر «سیسیل» و «ساردینی» و جزیره «کورسیکا» از فرانسه نیز به چشم می‌خورد. اما در این میان ایالت کاتالونیا در اسپانیا جایگاه ویژه‌ای دارد و چندین بار است که این منطقه با برگزاری همه‌پرسی خواستار استقلال از اسپانیا شده است، اما این مسئله هر بار با مخالفت دولت مرکزی مواجه شده است. در جدیدترین اقدام در این زمینه، مقامات منطقه کاتالونیا در اسپانیا با برگزاری همه‌پرسی بحث‌برانگیزی که به شدت با مخالفت دولت مرکزی رو‌به‌رو شد، مقدمات استقلال این منطقه را فراهم کردند. سخنگوی دولت محلی کاتالونیا اعلام کرد، ۹۰ درصد از دو میلیون کاتالانی که در این همه‌پرسی شرکت کرده بودند، به استقلال این منطقه خودمختار و جدایی آن از اسپانیا رأی «آری» داده‌اند. تعداد واجدان شرایط شرکت در این همه‌پرسی پنج میلیون نفر اعلام شده است. این همه‌پرسی در حالی برگزار شد که پلیس اسپانیا با حمله به مراکز رأی‌گیری در بسیاری از نقاط مانع از برگزاری انتخابات شد. 
مقامات کاتالونیا گفته بودند سه‌شنبه (18 مهر ماه) به طور رسمی اعلام استقلال خواهند کرد و در همین راستا نیز جلسه  پارلمان کاتالونیا برای بررسی استقلال این منطقه برگزار شد، اما در حالی که انتظار می‌رفت رهبر کاتالونیا در سخنرانی خود استقلال این منطقه را اعلام کند، این اتفاق نیفتاد و «پوجدمون» در اظهاراتی مبهم زمان اعلام استقلال آن را به تعویق انداخت و خواهان مذاکره و توافق جدیدی با دولت مادرید شد. بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، وی زمان اعلام رسمی استقلال کاتالونیا را به تعویق انداخت و تصریح کرد، نسبت به نتایج همه‌پرسی مقید است، اما در ابتدا به دنبال راهکاری مبتنی بر مذاکره با اسپانیا خواهد بود. رهبر منطقه کاتالونیا اقدام برای اعلام رسمی استقلال را به پارلمان این منطقه واگذار کرد و در عین حال از نمایندگان خواست در راستای ایجاد امکان مذاکره با مادرید، این اقدام را به زمان دیگری موکول کنند.
بحث استقلال کاتالونیا از اسپانیا پیشینه تاریخی بسیار گسترده‌ای دارد و این همه‌پرسی تنها نشان می‌دهد که با گذشت سال‌ها از آغاز تلاش‌های استقلال‌طلبان در این زمینه، عزم مردم این منطقه هنوز هم تا چه اندازه جدی است. «کاتالونیا» منطقه‌ای ثروتمند و خودمختار در شمال شرق اسپانیاست که طبق «اساسنامه خودمختاری» خود، وضعیت یک «کشور» را دارد. این منطقه شامل چهار استان «بارسلونا»، «گیرونا»، «لییدا» و «تاراگونا» است. «بارسلونا» پایتخت و بزرگ‌ترین شهرستان کاتالونیا، دومین شهرستان اسپانیا از نظر وسعت و مرکز یکی از بزرگ‌ترین مناطق شهری در اروپا به شمار می‌آید. کاتالونیا از نظر جغرافیایی، از سوی فرانسه و کشور کوچک «آندورا» در شمال، دریای مدیترانه در شرق، و مناطق خودمختار «آراگون» و «والنسیا» به ترتیب در غرب و جنوب احاطه شده است. بسیاری از تاریخدانان کاتالان، اولین جنبش‌های استقلال‌طلبانه در این منطقه را به سال‌‌های حدود 1640 مرتبط می‌دانند. به نظر می‌رسد که دولت اسپانیا این بار هم در برابر اندیشه‌های استقلال‌طلبان کاتالونیا مقاومت خواهد کرد. 
واقعیت این است که در اوضاع کنونی بین برخی از مقامات کاتالونیا اختلافات جدی وجود دارد و همین مسئله مانع بزرگی بر سر راه طرح استقلال کاتالونیا خواهد بود. از سوی دیگر هرچند شرکت‌کنندگان در همه‌پرسی اخیر با رأی قاطع جدایی کاتالونیا را انتخاب کردند، اما میزان مشارکت مردم در این همه‌پرسی ۴۳ درصد بود و این به معنای آن است که بیش از 50 درصد مردم در همه‌پرسی به دلایل مختلف شرکت نکرده‌اند. در هر صورت، به نظر می‌رسد همه‌پرسی اخیر کاتالونیا همانند ادوار گذشته به نتیجه مطلوبی ختم نشود.

 محمدابراهيم ميانجي/ طرح توزیع سهام عدالت پیش از دولت نهم و در سال آخر دولت هشتم کلید زده شد که آیین‌نامه‌ای تحت عنوان افزایش ثروت خانوارهای ایرانی در پنجم آبان‌ماه 1384 در هیئت دولت وقت تصویب شد؛ ولی اجرایی نشد. سپس با روی کار آمدن دولت نهم این آیین‌نامه به نام سهام عدالت اصلاح شد كه در ابتدا این آیین‌نامه دو دهک درآمدی (مشمولان بهزیستی، کمیته امداد امام خمینی(ره) و...) را هدف‌گذاری کرده بود؛ ولي در ادامه به شش دهك افزايش پيدا كرد. دولت نهم اين طرح را نشانه‏اي از اقدام خود براي تحقق «شعار عدالت اجتماعي» كه در ايام انتخابات داده بود، قلمداد کرد. پس از گذشت 10 سال از توزيع سهام عدالت و فراز و فرودهاي توزيع سود اين سهام و تحويل برگه‌هاي مالكيت آن براي ورود به بورس، اين موضوع یکی از چالش‌های اصلی اقتصاد کشور و برای دولت‌ها به مثابه گره کور خصوصی‌سازی به شمار مي‌رود.

آزادسازي معاملات
 سهام عدالت 
در اواخر دولت دهم موضوع آزادسازي سهام عدالت براي ورود به تالار بورس و امكان خريد و فروش آن مطرح شد. براي آزادسازي خريد و فروش سهام عدالت بايد موضوع تسويه بهاي سهام عدالت از محل سود آن و همچنين کمک بلاعوض دولت در اين زمينه مشخص مي‌شد؛ چرا كه براي انجام معاملات اين سهام در بورس باید مالکيت قانوني سهام عدالت مشخص مي‌شد؛ با روي كار آمدن دولت يازدهم موضوع آزادسازي معاملات سهام عدالت با جديت بيشتري مطرح و قرار شد دولت در اين زمينه پيشنهاد خود را به مجلس ارائه کند كه اين موضوع با اتمام دوره چهار ساله دولت يازدهم محقق نشد و موضوع آزادسازي سهام عدالت اتفاقي بود که رفته‌‌رفته به وعده و وعيد منجر شد.
سهام عدالت
دارايي ناشناخته
فارغ از هر اقدام و سیاستی که از سوی چهار دولت، پس از گذشت 10 سال از آغاز توزیع سهام عدالت در سال 1385 تاکنون صورت گرفته است، سهام عدالت برای بیش از 49 میلیون مشمول دریافت آن، همچنان به مثابه دارایی ناشناخته به شمار می‌رود. از یک‌طرف با توجه به پایان مهلت 10 ساله برای تسویه اقساط ناشی از تخصیص سهام عدالت به مشمولان از محل سود شرکت‌های سرمایه‌پذیر، سازمان خصوصی‌سازی تسویه الباقی اقساط 470 هزار تومانی را از مردم طلب می‌کند و از سوی دیگر مشمولان دريافت اين سود از مسئولان امر می‌پرسند، به طور دقیق برای دریافت چه مبلغي باید این پول را به دولت بدهند؟

پرداخت سود سهام
 شايد وقتي ديگر
بنابر اظهارات مسئولان دولت يازدهم پیش از برگزاري انتخابات دوازدهم رياست‌جمهوري، قرار بر اين بود كه سود سهام عدالت تا پایان شهریور ماه امسال به حساب سهامداران واریز شود؛ اما این روزها سازمان خصوصی‌سازی این آمادگی را به اذهان عمومی می‌دهد که امکان برگشت سود آنها تا پایان امسال نیز به طول می‌انجامد؛ چرا كه سازمان خصوصي‌سازي به شرکت‌های سرمایه‌پذیر سهام عدالت پنج ماه دیگر فرصت قانونی داده تا سود سهام را در اختیار سازمان خصوصی‌سازی قرار دهند. آنها از اول مرداد تا پایان اسفندماه موظف به پرداخت سودهای مربوط به سهام عدالت به سازمان خصوصی‌سازی بوده و سازمان خصوصی‌سازی موظف به پرداخت آن به سهامداران می‌باشد كه تاکنون فقط ۵۰۰ میلیارد تومان به حساب سازمان خصوصی‌سازی برای پرداخت سهام عدالت واریز شده است.  

زمان نامعلوم
 پرداخت سود سهام 
 قرار بود که جلسه‌ای از سوی شورای‌عالی سیاست‌های اصل ۴۴  تشکیل شده و دهک‌ها و میزان پرداختی سود سهام عدالت به مشمولان مشخص شود؛ اما پس از تشكيل جلسه در هفته اول مهر ماه، اعضای این شورا به تمدید مهلت تسویه باقی‌مانده بدهی سهام عدالت از سوی مشمولان به مدت یک ماه موافقت کردند و به پرداخت سود این سهام رأی منفی دادند؛ بنابراین هنوز زمان پرداخت سود این سهام نامعلوم است. به گفته شهرياري، یکی از اعضای شورای‌عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، هنوز حسابرسی تمام ۶۱ شرکت دولتی که سهام آنها به مردم فروخته شده، انجام نشده است. حسابرسی‌ها ادامه دارد تا میزان سود سبد سهام عدالت نهایی شود؛ اما احتمالاً اولین واریزی سود سهام عدالت علی‌الحساب خواهد بود تا زمانی که محاسبه سود به پایان برسد و رقم سود نهایی مشخص شود.

ساز ناكوك 
سازمان خصوصي‌سازي
به تازگی سازمان خصوصی‌سازی از موضوع تازه‌ای درباره سهام عدالت پرده برداشته است. در این باره پوری‌حسینی، رئیس سازمان خصوصی‌سازی گفته است: «اگر مشمولان دريافت سود سهام عدالت مابقی سهام خود تا یک میلیون تومان را نپردازند، فقط به اندازه همان میزان کنونی سهام خود، سود دریافت می‌کنند و باقی سهام پس از اتمام مهلت مقرر (پایان مهرماه) به مالکیت دولت خواهد رسید.»

وعده دولت
 در عمل به تعهد
در جلسه شورای‌عالی اجرای سیاست‌های کلی اصل ۴۴ قانون اساسی، اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور سهام عدالت را طرحی پراهمیت ارزیابی کرد و گفت: «براساس طرح سهام عدالت، تعدادی از بهترین و سودآورترین شرکت‌ها و کارخانه‌های کشور به این طرح اختصاص داده شده‌اند و عملاً مشمولان سهام عدالت به نسبت مبلغ واریزی و به نسبت سهامی که دارند از سود این طرح برخوردار خواهند شد.» او همچنین به مردم دلگرمی داد و گفت: «دولت متعهد به پرداخت سود سهام عدالت به مردم است و قطعاً به این تعهد خود عمل خواهد کرد. در حال حاضر به گفته دولتمردان موانع و مسائلي پیش روی ساماندهی طرح سهام عدالت وجود دارد که با دستور معاون اول رئیس‌جمهور دستگاه‌های ذی‌ربط یک ماه فرصت دارند تا راهکارهای حل این موانع را تدوین و در جلسه آینده شورای‌عالی ارائه کنند.»  

دريافت سود
 بهانه افزايش موجودي
با این وجود، به نظر می‌رسد که سهام عدالت به این زودی به دست سهامداران نمی‌رسد؛ چرا كه از يك‌سو به شرکت‌ها پنج ماه فرصت داده شده تا سود سهام را در اختیار سازمان خصوصی‌سازی قرار دهند و از سوي ديگر به همان دليلي كه شركت‌ها تاكنون نتوانسته‌اند سود را به سازمان ارائه کنند، از اين به بعد هم توان اين كار را نخواهند داشت و اين مهلت باز هم تمديد خواهد شد. از طرف ديگر سازمان خصوصي‌سازي در تلاش است تا با اطلاع‌رسانی وسیع به مشمولان سهام عدالت، آنها را مجاب کند تا صورت حساب خود را افزایش دهند و با پرداخت مبلغي بالغ بر پنج ميليون ريال، سود كامل وعده داده شده را دريافت کنند كه اين امر نشان از آن دارد كه دولت مي‌خواهد از اين طريق آورده خود در اين حوزه را افزايش دهد و كسري موجود را جبران کند. 

 قاسم غفوری/ آمریکا به ریاست‌جمهوری جرج بوش پسر و البته همراهی ناتو با ادعای انتقام‌گیری از عاملان حادثه 11 سپتامبر در اواسط ماه سپتامبر 2001 حملات سراسری به افغانستان را آغاز کرد. جنگی که اولین مأموریت خارج از خانه ناتو بوده و بعدها بسیاری آن را سرآغازی مهم در راهبرد و رویکرد ناتو به شرق عنوان کردند.
اکنون 16 سال از آن زمان می‌گذرد؛ در حالی که کارنامه اقتصادی، سیاسی، امنیتی و اجتماعی افغانستان نشان می‌دهد، این دوران نه تحقق بخش ادعای برقراری امنیت و مبارزه با تروریسم و کمک به آبادی و بازسازی افغانستان، بلکه راهبردی برای تحقق اصلی بوده که بوش بر آن تأکید داشته و آن، ابعاد جدید جنگ صلیبی است. بوش در کنگره آمریکا اعلام می‌کند نبرد افغانستان همان جنگ‌های صلیبی است که آمریکا با ناتو با پیروزی آن را به پایان می‌رسانند. هر چند وی بعدها تحت فشار افکار عمومی این ادعا را پس گرفت؛ اما در عمل جز جنگ‌های صلیبی، یعنی همان کشتار مسلمانان در قالب جنگ مذهبی کارکرد دیگری نداشته است. 16 سال حضور در افغانستان با میلیاردها دلار هزینه اقتصادی و ده‌ها هزار تلفات غیر نظامی و البته تلفات سنگین نیروهای خارجی در کنار افزایش بحران‌های اجتماعی و البته رشد روزافزون تولید مواد مخدر تنها بخشی از کارنامه غرب در این کشور است. توافق‌نامه امنیتی کابل‌ـ واشنگتن نیز که بر اساس آن از سال 2014 باید نیروهای خارجی از افغانستان خارج می‌شدند، هرگز اجرایی نشد و نه نیرویی خارج شده و نه آموزش نیروهای افغان محقق شده است. بر اساس این، می‌توان افغانستان را سرزمینی نامید که در طول قرن بیستم و بیست‌ویکم روی آرامش را ندیده و هر روز با بحرانی خانمان‌سوز همراه بوده است. زمانی اشغالگری انگلیس، دورانی جنگ داخلی، زمانی جنگ شوروی و سپس سلطه القاعده و طالبان و از سال ۲۰۰۱ تاکنون به بهانه حادثه ۱۱ سپتامبر حضور نیروهای غربی کابوس ناتمام ناامنی و سرنوشت نامعلوم را برای این سرزمین رقم زده است. 
آنچه این روزها در برآیند تحولات این کشور قابل توجه است، اقدام دوباره کشورهای غربی برای اعزام نیرو به افغانستان است. 
رئیس‌جمهور آمریکا گفته است واشنگتن در نظر دارد چند هزار نیروی نظامی بیشتر به افغانستان اعزام کند. سفیر آمریکا در سازمان ناتو نیز اعلام کرد، آمریکا بیش از سه هزار نیروی نظامی به افغانستان اعزام می‌کند و کشورهای عضو سازمان ناتو نیز با اعزام هزار نظامی دیگر تعهد خود را به افغانستان ثابت می‌کنند. در همین حال، انگلیس از اعزام نیرو به افغانستان سخن گفته است؛ چنانکه وزیر دفاع آمریکا طرح اعزام ۸۵ نظامی انگلیسی به افغانستان را ناکافی دانسته و از انگلیس خواسته است مشارکت خود را در افغانستان افزایش دهد. 
وزارت دفاع آلمان افزایش نظامیان خود را در افغانستان بررسی می‌کند و فرماندهان نظامی این کشور با توجه به وضعیت امنیتی افغانستان بر افزایش نظامیان خود به ۱۴۰۰ نفر تأکید دارند. گفتنی است، اکنون ۹۸۰ نظامی آلمانی در افغانستان مستقر هستند. ترکیه و دیگر کشورهای عضو ناتو نیز آمادگی خود را برای افزایش نیرو اعلام کرده‌اند. با توجه به اینکه براساس توافقات صورت گرفته در سال ۲۰۱۴، نیروهای غربی باید این کشور را ترک کنند و صرفاً در حد نیروهای آموزشی برای دوره‌ای ۱۰ ساله در افغانستان حضور داشته باشند، این سؤال مطرح می‌شود که چرا غرب طرح افزایش نیرو را اجرا می‌کند و چه اهدافی را در ورای آن دارد؟ 
هر چند موضوع امنیت مؤلفه‌ای مهم برای اعزام نیرو به افغانستان است؛ به ویژه اینکه به اذعان فرماندهان نظامی، غرب با وجود ۱۶ سال حضور گسترده نتوانسته است کارکردی برای مبارزه با تروریسم در افغانستان داشته باشد و بلکه زمینه‌ساز گسترش آن شده است؛ اما در کنار آن چند نکته مهم قابل توجه است:
نخست آنکه، غرب همچنان موازنه تقابلی با قدرت‌های جدید، یعنی چین، روسیه، هند و جمهوری اسلامی ایران را در سر دارد و توسعه حضور خود در افغانستان را مؤلفه‌ای برای ایجاد بحران علیه این کشورها و البته مقابله با طرح اقتصادی جاده ابریشم می‌داند. دوم آنکه، غرب در قالب ائتلاف ضد داعش با رسوایی شکست و البته اذعان جهانیان به جایگاه جبهه مقاومت و متحدانش در مبارزه با تروریسم مواجه شده است؛ از این رو می‌توان گفت غرب با افزایش نیرو سعی دارد افکار عمومی را به افغانستان سوق داده و خود را محور مبارزه با ریشه‌های تروریسم معرفی کند. سوم آنکه، ترامپ در درون با اعتراض‌های بسیاری مواجه است؛ در حالی که سیاست خارجی چندان موفقی هم نداشته است؛ در این میان اروپا نیز با بحران ملی‌گرایی و نداشتن مؤلفه وحدت مواجه است. می‌توان گفت، آمریکا با رویکرد به افغانستان، اوضاع بحرانی درونی و بیرونی خود را پنهان می‌کند و اروپا نیز از افغانستان به منزله مؤلفه وحدت بهره‌ می‌گیرد تا شاید از فروپاشی خود جلوگیری کند.
به هر تقدیر می‌توان گفت، افغانستان بار دیگر قربانی منافع غرب شده و تا زمانی که نیروهای خارجی در این کشور حضور دارند، امیدی به پایان درد و رنج این سرزمین و ملت آن نخواهد بود. آنچه این روزها در افغانستان در حال روی دادن است، زنجیره اقداماتی است که غرب تلاش دارد به واسطه آنها هم فروپاشی درونی خود را پنهان کند و هم اقدامی برای مقابله با رقبای خویش، یعنی ائتلاف شرقی صورت دهد؛ روندی که زمینه‌ساز بحران‌های جدید برای افغانستانی شده که از سال 2001 تاکنون هر روز با وعده بهبود شرایط سپری کرده؛ اما هدیه هر روزه غرب به آنها جز استمرار و تشدید بحران و کاستی‌ها چیز دیگری نبوده است. 

صبح صادق چرایی تحریم‌ها و تهدیدات آمریکایی‌ها علیه سپاه را واکاوی می‌کند
دکتر یدالله جوانی / در قانون تحریمی «کاتسا»، از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به یک سازمان تروریستی نام برده شده است. دولت آمریکا مصمم است در آینده نزدیک به استناد این قانون، تحریم‌های مربوط به تروریسم را درباره سپاه پاسداران و تمامی افراد و مجموعه‌های مرتبط اعمال کند. اقدام آمریکایی‌ها در اتخاذ چنین رویکردی، در نوع خود بی‌سابقه است. بنابراین واکاوی دلایل این اقدام از یک سو و پیامدهای اجرایی شدن این قانون از سوی دیگر، از موضوعات بسیار مهمی است که ذهن صاحب‌نظران و تحلیلگران را به خود مشغول کرده است. در این نوشتار، ‌به اختصار پاسخی برای دو پرسش مذکور ارائه می‌شود:
الف‌ـ چرایی معرفی کردن سپاه
 به عنوان یک سازمان تروریستی 
براساس قوانین بین‌المللی و عرف جامعه جهانی از یک سو و تعریف تروریسم و سازمان‌های تروریستی از سوی دیگر، ‌معرفی کردن نیروی مسلح قانونی یک کشور به عنوان سازمان تروریستی، ‌فاقد وجاهت حقوقی و مبنای منطقی است. جمهوری اسلامی ایران، ‌یک کشور به رسمیت شناخته شده در عرصه بین‌المللی، ‌با نهادها و سازمان‌های قانونی و رسمی است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یک سازمان و نهاد انقلابی و قانونی معتبر در ساختار حقوق اساسی جمهوری اسلامی و نزد مردم ایران است؛ بنابراین، رفتار خلاف حقوق بین‌الملل و خلاف عرف آمریکایی‌ها مبنی بر معرفی سپاه به یک گروه و سازمان تروریستی، ‌باید دلایل قابل توجهی برای خود آنان داشته باشد. نگارنده معتقد است، سه دلیل اساسی و بسیار مهم را برای این رفتار آمریکایی‌ها می‌توان برشمرد:
1ـ شکست‌های راهبردی آمریکا در سال‌های اخیر
کارنامه آمریکا به عنوان مدعی قدرت برتر و رهبر جهان، ‌کارنامه یک امپراتوری با شکست‌های بزرگ و راهبردی و در حال فروریختن است. آمریکا پس از فروپاشی بلوک شرق،‌ سلطه بر جهان و به دست گرفتن رهبری و مدیریت بین‌المللی را هدف‌گذاری کرده از دیدگاه استراتژیست‌های آمریکایی، سلطه کامل بر خاورمیانه،‌ کلید رهبری جهان برآورد شده است. از آن زمان تاکنون، طرح‌ها و برنامه‌های پرهزینه‌ای از سوی آمریکایی‌ها برای تسلط بر خاورمیانه به مرحله اجرا درآمد. «خاورمیانه بزرگ» و «خاورمیانه جدید»‌ عناوین طرح‌های آمریکا برای تحقق هدف مذکور بود. لشکرکشی به منطقه غرب آسیا با پوشش مبارزه با تروریسم و اشغال دو کشور افغانستان و عراق، جنگ‌های رژیم صهیونیستی علیه حزب‌الله لبنان و گروه‌های مقاومت فلسطینی در غزه، به راه انداختن جنگ‌های نیابتی از طریق ایجاد داعش و دیگر گروه‌های تروریستی، ‌مجموعه اقدامات آمریکا برای پیاده‌سازی طرح خاورمیانه جدید بود. اما برخلاف تصور و برآوردهای آمریکا،‌ تمامی این طرح‌ها در منطقه با شکست روبه‌رو شد. ترامپ رئیس‌جمهور کنونی آمریکا، در دوران رقابت‌های انتخاباتی، رقم هزینه‌های جنگی آمریکا در منطقه را شش تریلیون دلار اعلام کرد. وی تصریح کرد ایالات متحده شش تریلیون دلار برای جنگ‌های خاورمیانه هزینه کرده و هیچ نتیجه‌ای نگرفته، در حالی که با این پول می‌شد دو بار آمریکا را ساخت. به یقین کسانی که در آمریکا، ‌به چنین هزینه‌ای برای جنگ در خاورمیانه رضایت دادند، می‌دانستند که تسلط بر خاورمیانه به عنوان شرط لازم برای تسلط بر جهان، چه فواید بلندمدتی را می‌تواند برای ایالات متحده به دنبال داشته باشد. اکنون آمریکا با پرداخت چنین هزینه‌هایی و تحمل خسارات انسانی در جنگ‌های عراق و افغانستان،‌ دچار شکست راهبردی شده است. افزون بر شکست‌های خود آمریکا، متحدین آمریکا در منطقه (رژیم صهیونیستی و حکومت‌های قبیله‌ای مانند آل‌سعود)، ‌دچار تنگناهای راهبردی و موقعیت‌های متزلزل شده‌اند؛ موضوعی که برای آمریکایی‌ها تحمل‌ناپذیر شده و آنان را، به شدت عصبانی و مستأصل کرده است. 
شکست‌ سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا پس از دادن این همه هزینه و خسارت، یعنی شکست سیاست‌های قرن بیست‌و‌یکمی آمریکایی‌ها،‌ که با هدف سلطه بر جهان تحت عنوان نظم نوین جهانی طراحی کرده بودند. 
2ـ سپاه عامل اصلی شکست طرح‌های آمریکا در منطقه 
عصبانیت آمریکایی‌ها از سپاه، یک دلیل اصلی دارد و آن اینکه، ‌آنان سپاه را عامل اصلی شکست‌های آمریکا در منطقه غرب آسیا و به ویژه در عراق، سوریه و لبنان می‌دانند. از نظر آمریکایی‌ها،‌ فرماندهی محور مقاومت در منطقه با جمهوری اسلامی ایران است و سپاه پاسداران در منطقه با کمک متحدین جمهوری اسلامی، ‌تمامی طرح‌های آمریکا را با شکست و ناکامی مواجه کرده است. آمریکایی‌ها تمامی شکست‌ها،‌ ناکامی‌ها و خسارت‌های بزرگ خود در منطقه را،‌ از چشم سپاه می‌بینند. اوباما رئیس‌جمهور سابق آمریکا، تصریح کرد که ایالات متحده حدود دو هزار میلیارد دلار در عراق هزینه کرد؛ لکن اکنون عراق تحت نفوذ جمهوری اسلامی ایران است. اکنون نفوذ راهبردی جمهوری اسلامی در عراق، ‌سوریه، ‌لبنان،‌ سرزمین‌های اشغالی و کشورهای دیگری چون یمن،‌ به دغدغه اصلی آمریکایی‌ها تبدیل شده است. آمریکایی‌ها معتقدند تثبیت نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه، پایان‌بخش حضور غرب و به خصوص آمریکا در خاورمیانه خواهد بود. غربی‌ها و به ویژه آمریکایی‌ها، ‌سپاه را عامل اصلی موقعیت‌بخشی به ایران در منطقه می‌دانند. 
3ـ سپاه عامل اصلی نظم‌دهی به منطقه غرب آسیا (خاورمیانه)
در حالی که آمریکایی‌ها تصور می‌کردند با شکل‌دهی به نظم و ترتیبات منطقه خاورمیانه در قالب «خاورمیانه بزرگ» یا «خاورمیانه جدید» و با صرف هزینه‌های بسیار برای این مقصود ده‌ها سال بر این منطقه راهبردی از جهان تسلط خواهند داشت و از طریق سلطه بر این منطقه؛ جهان را مدیریت می‌کنند، اما ‌سپاه را در موقعیت نظم‌دهی به خاورمیانه مشاهده می‌کنند! آمریکایی‌ها از طریق پیاده‌سازی طرح خاورمیانه بزرگ یا خاورمیانه جدید،‌ به دنبال مهار، ‌تضعیف و ساقط کردن جمهوری اسلامی ایران بودند؛ اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، ‌بلکه سپاه پاسداران ضمن حفظ انقلاب و جمهوری اسلامی، ایران را در یک موقعیت برتر منطقه‌ای قرار داده است. آمریکایی‌ها معتقدند جمهوری اسلامی ایران، سیاست‌های منطقه‌ای خود را از طریق سپاه پیش می‌برد، به طوری که شورای روابط خارجی آمریکا چندی پیش در یک گزارش تحلیلی در این باره نوشت: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در صدر خبرهای چند سال گذشته بوده است. آنها در زمان‌های مختلف در جایگاه مهم‌ترین نیروی نظامی در خاورمیانه و کارآفرینان اقتصادی در اقتصاد ایران از سوی رسانه‌های خارجی و داخلی معرفی شده‌اند و به مثابه یک نیروی ایدئولوژیک وفادار، مهم‌ترین نیرو برای حفظ نظام جمهوری اسلامی تلقی می‌شوند. در کنار همه این توصیفات، نیروی قدس سپاه نقش برجسته‌ای در سیاست ایران و نظم خاورمیانه ایفا می‌کند.» از نظر آمریکایی‌ها، تنها نیروی قدرتمندی که می‌تواند در خاورمیانه آنان را از پای درآورد، سپاه است؛ موضوعی که در گزارش تحلیلی شورای روابط خارجی آمریکا به آن چنین اشاره شده است: «سپاه پاسداران در خط مقدم مقابله با آمریکا در منطقه قرار دارد و معتقد است که ایالات متحده قدرتی بی‌رمق و از پا درآمده‌ در خاورمیانه است. آنها پس از دستگیری ملوانان آمریکایی‌ در خلیج‌فارس در ژانویه، جشن گرفتند و دریادار علی فدوی به آمریکایی‌ها هشدار داد که سپاه از قدرت و توانایی لازم برای مقابله با آمریکا برخوردار است.»

ب‌ـ آمریکا و رؤیای
 مقابله با سپاه 
آمریکایی‌ها به دنبال شکست طرح‌های‌شان در منطقه راهبردی غرب آسیا، به دنبال انتقام‌گیری از سپاه به عنوان عامل اصلی شکست‌های آمریکا هستند. دشمنی آمریکایی‌ها با سپاه، به اصل دشمنی آنان با انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی برمی‌گردد. غربی‌ها و در رأس‌ آنها کشورهای آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان،‌ از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست شکست انقلاب را در پیش گرفتند؛ اما شکست و ناکامی غربی‌ها در این سیاست،‌ آنان را متوجه نقش کلیدی سپاه در جمهوری اسلامی و پاسداری از انقلاب اسلامی کرد. در برخی اظهانظرات غربی‌ها از سپاه به «ستون فقرات نظام سیاسی ایران» یاد شده است. بر مبنای چنین تحلیلی، از نظر آمریکایی‌ها انقلاب اسلامی پایان نمی‌پذیرد و جمهوری اسلامی فرونمی‌ریزد، مگر اینکه،‌ سپاه از میان برود یا توانش گرفته و دست بسته شود. طی یک دهه گذشته، رسانه‌های غربی عملیات روانی سنگینی را علیه سپاه داشته‌اند. مبنای رفتاری رسانه‌های غربی و اقدامات تخریبی آنان و همچنین قرار دادن بخش‌هایی از سپاه مانند نیروی قدس و برخی از فرماندهان سپاه در لیست تحریم‌های تروریسم و حقوق بشری آمریکا و اتحادیه اروپا، به نقش‌آفرینی‌های سپاه در حفظ انقلاب و جمهوری اسلامی ایران برمی‌گردد. کمیته خطر جاری در آمریکا،‌ کمیته‌ای است که حدود 50 سال پیش جمعی از مدیران مجرب سیا و پنتاگون،‌ استادان مشهور دانشگاه‌های آمریکا، سناتورها و مؤسسه تحقیقاتی امریکن اینترپرایز آن را تأسیس کردند. این کمیته در گزارش سال 1384 خود تحت عنوان «ایران و آمریکا، ‌رهیافت جدید» سه محور اساسی «نظریه مهار، مبارزه رسانه‌ای و نظام‌مند کردن نافرمانی مدنی» را، ‌برای براندازی جمهوری اسلامی ایران، ‌با 15 سرفصل ارائه کرد. در یکی از این فصول آمده است: «باید قدرت سپاه و بسیج را از بین برد.» آمریکایی‌ها برای رسیدن به این هدف در یک دهه گذشته‌، مجموعه‌ای از اقدامات را انجام داده‌اند که مواردی از آن عبارت است از:
1ـ تخریب جایگاه و موقعیت سپاه در بین مردم ایران از طریق عملیات روانی و جنگ نرم با بهره از تمام ظرفیت‌‌های رسانه‌ای؛
2ـ تحریم بخش‌هایی از سپاه و تعداد زیادی از شرکت‌های مرتبط با سپاه و همچنین عده‌ای از فرماندهان سپاه.
۳ـ تحریم کل سپاه
ناکامی آمریکایی‌ها در اقدامات پیشین علیه سپاه سبب شد تا آنان برای مهار سپاه و تضعیف آن، تحریم کل سپاه و مجموعه‌های مرتبط را برخلاف تمامی قواعد و عرف بین‌الملل، در دستور کار خود قرار دهند. ۲۵ خرداد ماه سال جاری اکثریت سنای آمریکا، به متمم‌های طرح تحریم‌های جدید ایران، موسوم به طرح «مقابله با اقدامات بی‌ثبات‌کننده ایران» رأی دادند. این طرح به دلیل ابعاد و ماهیت، به «مادر تحریم‌ها» و «سیاه‌چاله‌ تحریم‌ها» شهرت یافته است. در این طرح که در نهایت به قانون تبدیل شد و به امضای ترامپ رسید و در آستانه اجرایی شدن قرار دارد؛ تحریم‌های جدیدی با سرفصل‌های تحریم‌های موشکی، تحریم‌های تروریسم، تحریم‌های نظامی و تحریم‌های حقوق بشری وضع شده است. در این قانون که به «قانون تحریمی کاتسا» معروف شده، آمده است: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نه تنها نیروی قدس، مسئول اجرای برنامه فعالیت‌های بی‌ثبات ‌سازنده، پشتیبانی از اقدامات تروریسم و برنامه موشکی بالستیک ایرانی است.»
قانون تحریمی کاتسا، قدرت دفاعی و نظامی جمهوری اسلامی ایران را که در سطح بازدارندگی قرار دارد نشانه گرفته است. در این قانون سپاه به دلیل نقش کلیدی و برجسته‌اش در تولید قدرت ملی و اقتدار نظامی و موقعیت‌بخشی به ایران در منطقه، در کانون فشارها و تحریم‌ها قرار گرفته است. در ادامه به نمونه‌هایی از اظهارنظرها که دلیل این فشارها می‌باشد، اشاره می‌شود: 
ـ چندی پیش روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» نوشت: «وقتی سپاه، موشک‌های زمین به زمین از این فاصله شلیک می‌کند، جایگاه یک قدرت بزرگ نظامی در سطح منطقه و حتی در سطح جهان را برای خود به تصویر می‌کشد.»
ـ پنتاگون در گزارش سالیانه خود تصریح کرد: «ایران به قدری پیشرفت کرده که می‌تواند اهدافی در سراسر منطقه و در شرق اروپا هدف قرار بدهد. ایران افزون بر فناوری‌های موشکی و راکتی فزاینده‌اش، در تلاش است میزان کارایی سامانه‌های موجودش را تقویت کند. ایران در حال ساخت موشک بالستیک ضد کشتی به نام خلیج‌فارس است. وسیله پرتاب فضایی سیمرغ ایران نشان‌دهنده عزم این کشور برای توسعه فناوری‌های موشک‌های بالستیک قاره‌پیماست.»
سناتور باب منندز از اعضای دموکرات سنا که از معدود دموکرات‌های مخالف برجام است، طراح و ارائه‌دهنده پیش‌نویس قانون تحریم‌های جدید علیه جمهوری اسلامی ایران می‌باشد. وی دلیل اصلی از ارائه طرح خود را این‌گونه توضیح می‌دهد: «آمریکا نباید مقابل اقدامات منطقه‌ای ایران ساکت بنشیند و به همین علت است که لایحه تشدید تحریم‌های موشکی و تحریم کل سپاه پاسداران در دستور کار قرار گرفته است.» ایشان در همین باره می‌گوید: «آمریکا نمی‌تواند اجازه بدهد که رفتار ثبات‌زدایانه و تهاجمی ایران، مورد اغماض قرار بگیرد، به همین دلیل بود که پیش‌نویس قانون تحریم‌های جدید ایران را ارائه دادم.»

ج‌ـ پیامدهای اجرایی شدن
 قانون کاتسا
به یقین اجرایی شدن قانون تحریمی کاتسا از سوی آمریکایی‌ها، آثار و پیامدهای گوناگونی خواهد داشت. آمریکایی‌ها از طریق اعمال این تحریم‌ها، اهداف چندلایه‌ای را دنبال می‌کنند. اما نقطه هدف در این قانون در خصوص ایران به زعم آمریکایی‌ها، نابود کردن اقتدار دفاعی جمهوری اسلامی ایران و پایان‌بخشی به نفوذ راهبردی آن در منطقه راهبردی غرب آسیا است. آمریکایی‌ها تصور می‌کنند از طریق اعمال تحریم‌های جدید و فشار بر عوامل اصلی تولید قدرت دفاعی جمهوری اسلامی، ایران در نهایت پای میز مذاکره حاضر شده و برجام‌های منطقه‌ای و موشکی هم به برجام هسته‌ای اضافه خواهد شد. اما به یقین، آنچه در پی اجرایی‌شدن قانون کاتسا و اعمال تحریم‌های جدید و معرفی سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی پدید خواهد آمد، برخلاف تصورات آمریکایی‌ها، موارد دیگری است که اهم آن عبارت است از:
۱ـ خروج ایران از برجام
بی‌شک اعمال تحریم‌های جدید، نقض فاحش برجام است. آمریکایی‌ها با اعمال قانون کاتسا، تیر خلاص را به پیکر نیمه‌جان برجام شلیک خواهند کرد. با پیاده‌سازی این قانون، شرایط تحریمی به مراتب بدتر از پیش از برجام می‌تواند شکل بگیرد. در این صورت، دلیل منطقی برای ماندن ایران در برجام از بین رفته وجود ندارد. به همین دلیل دکتر ظریف از احتمال خروج ایران از برجام در صورت اعمال تحریم‌های جدید و عبور آمریکایی‌ها از برجام سخن گفت.
۲ـ هم‌سنگ شدن ارتش آمریکا با داعش
اگر قرار باشد روزی ارتش و نیروهای مسلح یک کشور، یک سازمان تروریستی به ملت‌های جهان معرفی شود، ارتش آمریکا از هر نظر در اولویت این معرفی قرار دارد. کیست که نداند در یک دهه گذشته، عمده گروهک‌های تروریستی را در منطقه غرب آسیا، آمریکایی‌ها پدید آوردند. آیا سندی بهتر از سخنان رئيس‌جمهور کنونی آمریکا برای اثبات این ادعا وجود دارد. آقای ترامپ در دوره رقابت‌ها انتخاباتی، با صراحت و به تکرار، آمریکا را مؤسس داعش معرفی کرد! او تصریح کرد که در پشت صحنه داعش افرادی چون اوباما و خانم هیلاری کلینتون وجود دارند. بنابراین، اگر روزی آمریکایی‌ها بخواهند آن نیروی اصلی ضد تروریسم یعنی سپاه پاسداران را به اتهام حمایت از تروریسم مورد تحریم قرار دهند، بدانند ارتش آنان در جهان و منطقه یک گروه تروریستی معرفی خواهد شد. سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه بر اساس چنین منطقی، در قبال قانون کاتسا موضعی قاطع اتخاذ کرد و گفت: «اگر اخبار حماقت آمریکا مبنی بر در نظر گرفتن سپاه به عنوان گروه تروریستی صحیح باشد، سپاه نیز ارتش آمریکا را در جهان هم‌سنگ داعش در نظر خواهد گرفت.»
فرمانده کل سپاه هفته گذشته، در جلسه شورای راهبردی سپاه با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران اجرای قانون کاتسا را معادل با خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام می‌داند، یادآور شد: «همان‌طور که در گذشته نیز اعلام کرده‌ایم، در صورتی که قانون تحریم‌های جدید آمریکا اجرا شود، این کشور باید پایگاه‌های منطقه‌ای خود تا شعاع دو هزار کیلومتری برد موشک‌های ایران را منتقل کند.»
بنابراین آمریکایی‌ها باید بدانند، این نقشه شیطانی آنان همانند دیگر نقشه‌های‌شان در گذشته، موجب تضعیف قدرت آمریکا و تقویت جمهوری اسلامی ایران و قدرت بیشتر سپاه خواهد شد. سپاه دهه‌ پنجم انقلاب اسلامی، به مراتب قدرتمندتر و با نفوذ‌تر از سپاه کنونی خواهد بود. حماقت آمریکایی‌ها در معرفی سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی، زمینه‌ها و بسترهای فعلیت یافتن بیشتر توانایی‌های سپاه در منطقه را فراهم خواهد کرد؛ توانایی‌های مردم‌پایه‌ای که، منطقه را بر سر آمریکایی‌ها خراب خواهد کرد.
۳ـ وحدت و انسجام داخلی در حمایت از سپاه
آمریکایی‌ها با معرفی سپاه به عنوان یک سازمان تروریستی و اعمال تحریم‌ها علیه آن، به دنبال تشدید فشارهای اقتصادی بیشتر بر ملت ایران هستند. تصور آمریکایی‌ها آن است که این تحریم‌ها، به مرور زمان پایگاه‌ مردمی سپاه در ایران را تخریب خواهد کرد؛ اما برخلاف تصور آمریکایی‌ها، این تحریم‌ها موجب همبستگی بیشتر ایرانیان و افزایش محبوبیت سپاه در کشور و منطقه خواهد شد. تشییع باشکوه معجزه جاری انقلاب اسلامی، شهید حججی عزیز، نشان داد که پاسداران و سپاه، از چه جایگاهی در میان مردم ایران برخوردارند. اظهارنظرهای این روزهای مسئولان سیاسی کشور، دورنمای همبستگی‌ها و حمایت از سپاه را نشان می‌دهد.



   نقی ‌پوررضائی*/  در دنیای امروز، دانش مهم‌ترین سرمایه به شمار می‌آید. انسان هر چه بیشتر بداند، بهتر عمل می‌کند. دانش مخلوطی از تجربیات، ارزش‌ها، اطلاعات موجود و نگرش‌های کارشناسی نظام‌یافته است و در هر سازمان دانش(مبتنی بر تجربه) یک منبع کلیدی به شمار می‌آید. گفتنی است، حفظ و نگهداری کارکنان یک سازمان و پرورش ظرفیت یادگیری آنان نقش تعیین‌کننده‌ای در ارتقای سازمان دارد.
مفهوم دانش و اطلاعات
 چیست؟ 
دانش از اطلاعات و اطلاعات از داده‌ها ریشه می‌گیرد؛ از این رو پیش از بررسی دانش باید اطلاعات و داده را تعریف کنیم. داده اولین سطح مدیریت دانش است که عبارت است از ارقام، اعداد و... داده‌ها رشته واقعیت‌های عینی و مجرد درباره رویدادها هستند. 
اطلاعات دومین سطح مدیریت دانش است. در این سطح، داده‌ها گروه‌بندی، ذخیره، پالایش و سازماندهی می‌شوند، معنا می‌گیرند و از داده‌های خام بزرگ‌تر هستند.
تعریف پژوهش
پژوهش فرایندی برای بررسی دقیق، منظم و موشکافانه یک موضوع مبهم و نامعین برای رسیدن به جوابی قانع‌کننده است.
مدیریت دانش چیست؟
1ـ یافتن راهی به منظور خلق‌ شناسایی شکار و توزیع دانش سازمانی به افراد نیازمند است. در تعریفی دیگر آمده است: «مدیریت دانش جمع‌آوری و توزیع استفاده کارا از منابع دانشی است؛ طیف وسیعی از فعالیت‌ها که برای مدیریت، مبادله، خلق یا ارتقای سرمایه‌های فکری در سطح کلان به کار می‌رود. در اختیار قرار دادن نظام‌مند اطلاعات و اندوخته‌های علمی به گونه‌ای که به هنگام نیاز در اختیار افرادی قرار گیرد که نیازمند هستند.
تاریخچه مدیریت دانش
با اختراع ماشین چاپ به دست «یوهانس گوتنبرگ» تحول عظیمی در علم و دانش به وجود آمد و به دلیل سابقه طولانی از استفاده از آگاهی و دانش بشر در 3000 سال پیش از میلاد مسیح پس از تحولات رنسانس در اروپا علم و دانش از جنبه مدیریتی در تمام شئونات زندگی انسان پدیدار شد. 
در کشور ما موضوع مدیریت دانش از سال 1384 آغاز شد و اولین بار شرکت‌های وابسته به وزارت نفت به دلیل بازنشستگی تعداد زیادی از متخصصان خود تلاش کرد دانش نخبگان و خبرگان خود را استخراج کند. در نیروهای مسلح نیز در دهه 1380 حرکت‌هایی برای مدیریت دانش انجام شد و تأکیدات فرماندهی معظم کل قوا بر اهمیت مدیریت دانش در نیروهای مسلح سبب رشد حرکت دانشی در نیروهای مسلح شد؛ البته به دلیل تازگی این علم و تخصص با چالش‌هایی نیز همراه بود.
مشکلات اساسی پژوهشگران کشور در امر تولید علم و پژوهش
‌ـ علاقه و تمایل به کار گروهی و تیمی در بین پژوهشگران در کشور کم دیده می‌شود؛
ـ قانون کپی رایت در امر پژوهش در کشور ما به خوبی رعایت نمی‌شود؛ 
ـ علاقه به منافع مادی پژوهش بیشتر وجود دارد تا روح و هدف اصلی کار پژوهش؛
ـ در موارد زیادی پژوهش‌ها کاربردی نیستند و نمی‌توانند مشکلات علمی و پژوهشی کشور را کاربردی و به طور نظام‌مند حل کنند؛
ـ بوروکراسی سنگین و پیچیده سبب کندی حرکت‌های پژوهشی در کشور شده است؛
چالش‌های مدیریت دانش
 و پژوهش در نیروهای مسلح
ـ نبود یک نقشه راه علمی و ترسیم آن در جامعه تحقیقاتی و علمی کشور؛ این نقشه راه به ترسیم چشم‌انداز، تعیین اهداف کلان، تعیین وضعیت موجود، تعیین شاخصه‌های سنجش، ترسیم راهبرد، ترسیم جغرافیای علمی و ترسیم فرصت‌ها و چالش‌ها می‌پردازد.
ـ دانش یک دغدغه جدی و اولویت برای فرماند‌هان ما نیست و موضوع علم و دانش در حد حرف و شعار مانده است. در حالی که مؤکدات رهبر معظم انقلاب بر ایجاد یک دغدغه جدی برای فرماند‌هان و مدیران نظامی است؛ اما یک عزم جدی برای مدیریت دانش و پژوهش وجود ندارد.
ـ باید از کپی‌برداری الگوها و نمونه‌های غربی به طور جدی بپرهیزیم؛
‌ـ پایگاه فناوری اطلاعات در مدیریت دانش و پژوهش بسیار کم‌رنگ است؛
ـ ارتباط بین ستادها و صف‌ها باید یک ارتباط واقعی و نظام‌مند باشد و نباید در حد شعار باقی بماند؛
ـ همخوانی نداشتن بین اجرای برنامه‌های ستاد کل نیروهای مسلح با دیگر نیروها در رده‌های پایین‌تر محسوس است؛
ـ در نیروهای مسلح مانند سازمان‌های کشوری وجود بوروکراسی پیچیده و سنگین مانع چالاکی و حرکت مدیریت دانش و پژوهش می‌شود؛ 
ـ خروجی کار مدیریت دانش و پژوهش در نیروهای مسلح  ملموس نیست و این یک چالش جدی به شمار می‌آید؛ 
ـ در اجرای برنامه‌های مدیریت دانش و پژوهش ما سامانه علمی جامع در سطح نیروهای مسلح نداریم؛
ـ برای نیروهای زبده و کارآمد در موضوع مدیریت دانش و پژوهش و کاربرد آن در سازمان‌های نظامی، هنوز فرهنگ‌سازی کافی صورت نگرفته است؛
ـ ابتدا در زمینه احصای مشکلات دانشی و پژوهشی سازمان‌های نظامی باید نیازسنجی صورت گیرد که این موضوع در نیروهای مسلح هنوز نهادینه نشده است؛
ـ شتابزدگی در بسیاری از امور محسوس است و گاهی بدون برنامه و عمل می‌کنیم.
فرصت‌های مدیریت دانش
 و پژوهش در نیروهای مسلح
ـ مطالبه فرماندهی معظم کل قوا در حوزه مدیریت بهینه دانش و پژوهش در نیروهای مسلح؛
ـ اجماع و اراده عمومی در نیروهای مسلح برای رسیدن به حوزه‌های دانشی؛
ـ رشد علم و فناوری در جهان و نیروهای مسلح کشورهای دیگر؛
ـ نیاز یک دانش بومی در نیروهای مسلح؛
ـ فرهنگ‌سازی و تولید قدرت نرم در نیروهای مسلح؛
ـ کم کردن فاصله‌های علمی و‌ پژوهشی نیروهای مسلح با نیروهای مسلح دشمن به منظور مقابله با آنان؛
ـ ایجاد زیرساخت‌های فنی و تکنولوژیکی؛
ـ فرهنگ‌سازی ستاد کل نیروهای مسلح به منزله یک خواسته جدی از سوی فرماندهی معظم کل قوا.
برای ارتقای سطح مدیریت دانش و پژوهش در نیروهای مسلح چه باید کرد؟
ـ باید نظام طراحی کنیم.
ـ جریان علم و دانش را در سازمان جاری‌وساری کنیم.
ـ آینده‌نگری و آینده‌پژوهی داشته باشیم.
ـ ارتباطات شغلی و سازمانی را در زمینه علم و دانش برقرار کنیم.
ـ کادرسازی در حوزه نیروی انسانی داشته باشیم.
ـ اندیشکده‌ها و مراکز فکری راه بیندازیم و ضمن ارائه، خدمات علمی نشریات، کتب، مقالات و محصولات علمی تولید کنیم؛
ـ با توجه به اینکه تجربه خود نوعی دانش محسوب می‌شود، تجربه‌ها را به طور نظام‌مند جمع‌آوری کنیم؛
ـ تفکر راهبردی را از طریق قابلیت محوری در حوزه مدیریت دانش و پژوهش نهادینه کنیم؛
ـ قدرت گفتمان‌سازی داشته باشیم که این مهم از طریق نخبگان علمی می‌تواند صورت گیرد؛
ـ گروه‌های مولد اندیشه داشته باشیم و از آنها حمایت کنیم؛
ـ رهبران دانشی تربیت کرده و از آنان حمایت کنیم؛
ـ کرسی‌های آزاداندیشی را در اندیشکده‌ها راه بیندازیم تا این کرسی‌ها به مراکز تولید فکر و اندیشه و مراکز تصمیم‌سازی تبدیل شود.
ـ پاسداری از مرزهای دانشی باید به دغدغه‌ای برای مدیران و دست‌اندرکاران مدیریت دانش و پژوهش تبدیل شود. 
* مسئول معاونت دانش و پژوهش نیروی دریایی سپاه


در سومین همایش داروسازی نظامی و شرایط اضطراری مطرح شد
 حسن ابراهیمی/ سومین همایش داروسازی نظامی و شرایط اضطراری شنبه 22 مهر ماه در دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله الاعظم(عج) سپاه برگزار شد. در این همایش سردار «حسن عراقی‌زاده» رئیس اداره بهداشت و درمان ستاد کل نیروهای مسلح، سردار «احمد عبداللهی» معاون بهداشت، درمان و آموزش پزشکی کل سپاه، دکتر «غلامرضا اصغری» رئیس سازمان غذا و داروی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و دکتر «علیرضا جلالی» فرمانده دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله(عج) درباره اهمیت موضوع دارو و داروسازی نظامی و فعالیت‌های سپاه در این حوزه سخنرانی کردند.

کمک سپاه برای احداث بیمارستان آوارگان میانماری
سردار «حسن عراقی‌زاده» رئیس اداره بهداشت و درمان ستاد کل نیروهای مسلح در ابتدای سخنان خود در این همایش درباره وضعیت آوارگان میانمار، اظهار داشت: «در سفری که به تازگی به منظور بررسی وضعیت آوارگان میانمار به بنگلادش داشتیم، مشاهده کردیم که در یک ماه اخیر سازمان های بین‌المللی، مانند WHO و هلال احمر اقداماتی انجام داده‌اند که می‌توان به برپایی چادرهایی در قالب اردوگاه برای اسکان آوارگان اشاره کرد؛ ولی باز هم از نظر امکانات اولیه بهداشتی در تنگنا قرار دارند.
وی همچنین اضافه کرد: «این موضوع نیازمند کارهای زیربنایی است؛ از این رو مقرر شده است سپاه به منظور کمک به وضعیت بهداشتی و درمانی آوارگان میانمار، جمعیت هلال احمر کشورمان را در احداث بیمارستان صحرایی یاری دهد.»
رئیس اداره بهداشت و درمان ستاد کل نیروهای مسلح در ادامه تصریح کرد: «در بخش دارویی باید بسترهای از قبل تعریف‌شده‌ای را داشته باشیم؛ چون در زمان بروز حادثه امکان نیازسنجی وجود ندارد؛ از این رو افزون بر تنوع دارویی، اشکال بسته‌بندی نیز باید با توجه به شرایط بحرانی باشد.»
وی با بیان اینکه در زمینه صادرات دارو با وجود ظرفیت در منطقه، خیلی به آن توجه نکردیم، عنوان کرد: «در بخش دفاعی، به داروهای خاص و بسته‌بندی‌هایی در اشکال خاص نیازمندیم؛ برای نمونه برای تسکین درد مجروحان جنگی هنوز در جهان دارویی ساخته نشده و این موضوع هنوز حل نشده باقی ‌مانده است؛ پس این یکی از موضوعاتی است که در داروسازی نظامی باید به آن توجه کرد.»
سردار عراقی‌زاده گفت: «استفاده از تخصص داروسازان بالینی در کنار دیگر متخصصان در بیمارستان‌ها به شدت احساس می‌شود؛ بنابراین وجود مراکز مشاوره دارویی از اولویت‌هایی است که باید به آن در مراکز بهداشتی و درمانی نیروهای مسلح توجه کرد.»

تلاش سپاه تربیت داروساز و بومی‌سازی داروها 
سردار «احمد عبداللهی» معاون بهداشت، درمان و آموزش پزشکی سپاه در این همایش، اظهار داشت: «پس از پیروزی انقلاب اسلامی در کشورمان در بحث داروسازی به واسطه شرایطی که کشور با آن مواجه بود، با بهره‌مندی از روح خودکفایی در بعد کلان، پیشرفت‌های قابل تحسینی را به دست آورده‌ایم.»
 وی افزود: «در واقع تحریم و تنگناهای فراروی کشور مزید بر علت شد تا صنعت داروسازی کشور پیشرفت کند و بر همین اساس اکنون در منطقه رتبه نخست را داریم و حتی از پایین‌ترین قیمت در صنعت داروسازی در منطقه برخوردار هستیم.»
سردار عبداللهی عنوان کرد: «در این بین، نقشی که نیروهای مسلح در حوزه داروسازی دارند، موجب شده است تا در کنار سازمان غذا و دارو وزارت بهداشت به این بخش از صنعت کشور کمک‌هایی صورت گیرد.»
 وی بیان داشت: «مجموعه تلاش‌هایی که در حوزه صنعت داروسازی کشور صورت گرفته، سبب شده است تا حدود 100 کارخانه داروسازی و ده‌ها شرکت توزیع دارو و نیز چندین شرکت واردات دارو فعالیت داشته باشند؛ این تلاش‌ها همچنین سبب شده است 80 درصد داروهای مورد نیاز در داخل کشور تولید شود. به عبارت دیگر، از 2900 قلم داروی مصرفی کشور، دو سوم آن را در کشورمان تولید می‌کنیم.»
 معاون بهداشت و درمان سپاه خاطرنشان کرد: «سیاست‌های سپاه در حوزه دارو و ملزومات پزشکی عبارتند از: ارتقای دانش داروسازی و جایگاه آن در سپاه و نیروهای مسلح، تربیت و جذب نیروی انسانی مورد نیاز و نیز توانمندسازی نیروی متخصص داروساز، بهبود و ارائه هرچه بهتر خدمات دارویی، دسترسی به داروهای اختصاصی و ملزومات پزشکی مورد نیاز، بومی‌سازی و تولید دارو و ملزومات مورد نیاز و تأسیس و راه‌اندازی مراکز تولید داروهای گیاهی.»
سردار عبداللهی تصریح کرد: «میزان مصرف دارو در کشورمان نشان می‌دهد، فرهنگ استفاده از دارو را نداریم؛ از این رو سه برابر استانداردهای جهانی دارو مصرف می‌کنیم.»

سپاه نخستین یاری‌کننده مردم
رئیس سازمان غذا و دارو با اشاره به اینکه سپاه پاسداران یکی از مردمی‌ترین سازمان‌ها در جهان به شمار می‌رود و کمک‌رسانی آن بسیار تعیین‌کننده است، گفت: «سپاه نخستین یاری‌کننده مردم در زمان بروز بحران‌ها و شرایط اضطراری بوده و هست.»
وی افزود: «دارو موضوع مهمی است که از چند جنبه به آن پرداخته می‌شود؛ از این رو باید نگاه ویژه‌ای به آن داشت. صنعت داروسازی یکی از پرسودترین صنعت‌های جهان پس از اسلحه‌سازی است. دارو همچنین یک کالای استراتژیک بوده و از آن می‌توان به منزله ابزار سیاست در جهان استفاده کرد.»
غلامرضا اصغری ادامه داد: «از طرفی دارو نیاز اساسی مردم بوده و توجه به آن ضرورت دارد. همه این مسائل نشان می‌دهد.  باید حداقل وابستگی‌ها را به واردات دارو داشته باشیم.»
رئیس سازمان غذا و دارو گفت: «بیشتر داروهای جهان با فاصله کمی در ایران تولید می‌شود و این مسئله بسیار جای شکر دارد. همچنین به دلیل وضعیت جغرافیای ایران که روی خط زلزله قرار دارد و همچنین به دلیل اینکه دشمنان زیادی با انقلاب اسلامی داریم، توجه به شرایط اضطرار و بحران در حوزه داروسازی حائز اهمیت است.»
اصغری افزود: «هر سال در جهان بحران‌های مختلفی رخ می‌دهد و ما باید آمادگی داشته باشیم که کمترین آسیب را در زمان بحران ببینیم. همچنین، اقتصاد مقاومتی آسیب‌پذیری ما را به‌ شدت کاهش می‌دهد، بنابراین توجه به آن ضرورت دارد.»

متون فعلی کفایت تهدیدات جدید را نمی‌کند
دکتر «علیرضا جلالی» فرمانده دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله(عج) هم در این همایش اضطراری اظهار داشت: «باید دانشجوی متعهد، انقلابی و جریان‌ساز تربیت کنیم. افزون بر آن، نیازمند تربیت استاد و نیز تهیه متن و محتوای انقلابی هستیم.»
وی افزود: «بسیاری از متون پزشکی که تدریس می‌شود، هر چند دربرگیرنده پایه‌های تخصصی است، اما برای مأموریت‌های نظامی کفایت نمی‌کند؛ چون این متون و دانشی که وجود دارد، درباره تهدیدات نوین مباحث جدیدی ارائه نمی‌کند.»
 جلالی بیان داشت: «متن‌های علمی داروسازی باید با نگرش جدید به نیازمندی‌های نظامی کشورمان تدوین و تدریس شود؛ از این رو می‌توانیم با توجه به سابقه هشت سال دفاع مقدس، متن‌های‌ علمی مورد نیاز را تولید کنیم.»
 وی عنوان کرد: «پس با این دیدگاه این همایش یکی از اقداماتی است که می‌تواند راهکارهای لازم در مقابله با تهدیدات نوین را ارائه دهد.»

پاسدار بازنشسته فعال اقتصادی در گفت‌وگو با صبح صادق
 اکبر کریمی/ گزارش این هفته ما بازتاب زحمات پاسدار بازنشسته‌ای است که با همت و اراده‌اش توانسته است در مدت زمانی محدود نیاز بخشی از صنعت کشور را به محصولات خارجی برطرف کند.
«عزیز حقیقی» ساکن شهر تبریز است. وی چند سال پیش به دلیل بیماری از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازنشسته می‌شود، اما بیماری وی موجب نمی‌شود تا از تلاش برای اعتلای کشورش دست بکشد. او که اکنون 49 سال دارد، تنها تولیدکننده گیربکس‌های کمباین در کشور است و از این طریق توانسته اعتماد کارخانه‌های سازنده کمباین کشور را به خود جلب کند. 
آقای حقیقی بدون گذراندن تحصیلات دانشگاهی یا دوره‌های آموزشی، طراحی، ساخت و تراشکاری قطعات صنعتی را انجام می‌دهد. همه توانمندی‌های او در این حوزه برآمده از استعداد ذاتی، علاقه، اراده بالا و آزمون و خطای تجربی بوده است.

نحوه شروع فعالیت
از کودکی علاقه فراوانی به حوزه صنعت داشت. مشاهده اشکالات کمباین پدر که موقع درو درصد بالایی از محصول گندم را به زمین می‌ریخت، اولین جرقه برای ورود او به این فعالیت بود. وی تصمیم می‌گیرد برخی نواقص کمباین‌های کشور را با راه‌اندازی خط تولید گیربکس و قطعات آن برطرف کند. جمع‌آوری درصد بالای محصول مزارع یکی از هدف‌های او در تولید گیربکس کمباین بود که امروز این ایده در تولیدات شرکتش تحقق یافته است.
وی 21 میلیون تومان پاداش بازنشستگی را سرمایه اولیه این حرفه کرده و با خرید اقساطی برخی دستگاه‌ها و اجاره کارگاه در حومه تبریز به این کار دست زده است.
در گفت‌وگویی که با این فعال اقتصادی داشتم، وی تأکید بسیاری بر اجرای فرموده‌های رهبر معظم انقلاب در زمینه اقتصاد مقاومتی از سوی آحاد جامعه و بخش دولتی داشت و مسیر صحیح پیشرفت کشور را سرمایه‌گذاری بر روی توان و ظرفیت‌های داخلی می‌دانست. او در این باره می‌گوید: «مشوق اصلی من برای تحمل سختی‌ها و مشکلات این حرفه، توصیه‌های رهبر معظم انقلاب است که با حمایت بی‌دریغ‌شان از بخش تولید کشور و تأکیدشان بر تولید و مصرف محصولات داخلی به ما و تولیدکنندگان کشور دلگرمی می‌دهند.»
اکنون پس از گذشت شش سال از شروع فعالیت، حقیقی در کارگاه 150 متری خود در شهرک شهید رجایی افزون بر اینکه مالک سرمایه تجهیزاتی چشمگیری شده، برای چهار نفر شغل مستقیم و برای نزدیک به 30 خانواده شغل غیر مستقیم ایجاد کرده است.

انواع تولیدات شرکت
حوزه کاری شرکت وی ساخت قطعات کمباین و ادوات کشاورزی است. این شرکت فعالیت خود را در سال 90 با تولید گیربکس اره شروع کرد. این محصول در سال90 برای اولین بار در کشور به همت شرکت آرال کمباین تولید شد.
مرحله بعدی تولید در این شرکت، تحقیق و آزمون و خطا روی شفت‌های حرکت کمباین بود. به این شفت‌ها، گیربکس‌های کله‌گاوی هم می‌گویند. شرکت در تولید این محصول صنعتی نیز موفق بود و در این حوزه عملاً بازار داخل را از دست‌چینی‌ها پس گرفت.
تولید انواع فولی‌ها و‌ سیستم سیم‌پیچی کامل کمباین از دیگر فعالیت‌هایی است که در این شرکت انجام می‌شود.
در حال حاضر این مجموعه صنعتی همت خود را بر روی راه‌اندازی خط تولید گیربکس‌های حرکت کامل کمباین متمرکز کرده است. نمونه‌هایی از این نوع گیربکس‌ها که بیش از 50 قطعه در آنها به کار می‌رود، در این شرکت تولید شده و خط تولید آن به زودی راه‌اندازی می‌شود. بنا به گفته آقای حقیقی محصولات این حوزه از بهمن ماه امسال به شکل انبوه روانه بازار خواهد شد.
تأمین نیاز شرکت‌های کمباین‌سازی کشور
تا پیش از راه‌اندازی این شرکت، شرکت‌های کمباین‌‌سازی کشور، گیربکس‌های آلمانی،‌ آمریکایی، برزیلی و چینی وارد می‌کردند، ولی شرکت آرال کمباین با تولید محصولات با کیفیت و قابل رقابت توانسته است اعتماد شرکت‌های سازنده کمباین را به محصولاتش جلب کند و مانع از واردات محصولات خارجی به کشور شود. آقای حقیقی قناعت و رضایتمندی در دریافت سود کمتر از مشتری را عامل موفقیت شرکت در فروش بالای محصول می‌داند.
او در این باره می‌گوید: «به دو کارخانه کمباین‌سازی کشور قطعه می‌دهیم. ارتباط مستمر با فروشندگان قطعات کمباین در بازارهای تهران، همدان، گلستان و شیراز داریم و بخشی از تولیدات‌مان را از این طریق می‌فروشیم. علاوه بر این تقاضاهای زیادی از دیگر استان‌ها و شهرهای کشور داشته‌ایم که به تناسب میزان تولیدات‌مان تا حدی توانسته‌ایم نیاز آنها را برآورده کنیم.»
تبلیغات در فضای مجازی و سامانه‌های فروش یکی دیگر از روش‌های تبلیغاتی برای معرفی و فروش تکی و موردی محصولات شرکت است که هدف از آن، ارتباط‌گیری مستقیم متقاضیان با شرکت و رساندن قطعات با قیمت مناسب به دست کشاورزان است. آقای حقیقی تصمیم دارد با گسترش تبلیغات در فضای مجازی و فروش محصولات شرکت از این طریق، پل ارتباطی مستقیمی با مصرف‌کننده واقعی ایجاد کند.
این شرکت برای تمامی محصولاتش یک دوره کاری ضمانت می‌دهد. قیمت ادوات تولیدی این شرکت در مقایسه با محصولات خارجی کاملاً مناسب و قابل رقابت است. برای نمونه گیربکس‌های وارداتی ساخت کشورهای برزیل و چین در بازارهای کشور با قیمت 5/4 میلیون تومان و بدون هیچ نوع ضمانت‌نامه به فروش می‌رسد، اما شرکت آرال کمباین همین نوع گیربکس را با کیفیت و کارایی بهتر به قیمت 5/2 میلیون و با تضمین یک فصل کاری به مشتریانش ارائه می‌دهد. 
گیربکس حرکت کامل کمباین در بازار امروز با قیمت 13 میلیون تومان، بدون ضمانت‌نامه و به زحمت یافت می‌شود. اما همین محصول را مجموعه آقای حقیقی در آینده نزدیک با قیمتی نزدیک به 8 میلیون تومان و با تضمین یک دوره کاری به دست مصرف‌کننده خواهد رساند.
با تمامی نکات مثبت و اجناس با کیفیت تولیدی،‌ شرکت طی سال‌های فعالیت خود تاکنون اقدامی برای صادرات محصول خود انجام نداده است. آقای حقیقی علت این امر را نداشتن سرمایه اولیه کافی و سرمایه‌گذاری نکردن شرکت‌های دولتی و خصوصی در این زمینه اعلام می‌کند. وی در صورت تأمین سرمایه کافی، قصد دارد خط تولید کامل کمباین را در آذربایجان شرقی راه‌اندازی کند.
برای تهیه گزارش از فعالیت‌های اقتصاد مقاومتی در استان خود با شماره تلفن 09193472981  تماس بگیرید.

سیاست و امامت امام سجاد(ع) در گفت‌وگوی صبح صادق با حجت‌الاسلام سیدحسین آقامیری و حجت‌الاسلام مهدی دهقان
مجتبی برزگر/ مبلّغ بزرگ قیام عاشورا حضرت امام سجاد(ع) با سخنرانی و ایراد خطبه‌های آتشین خود توانست نهضت حق‌طلبانه سالار شهیدان را از هجوم تحریف نجات دهد. اینک پس از گذشت ۱۴ قرن همچنان این قیام، پرشکوه و جاودانه است. امام سجاد (ع) با توجه به اوضاع خاص آن زمان مواضع ویژه‌ای را برای پاسداری از اسلام اتخاذ کردند تا مسیر هدایت و امامت استوارانه، استمرار یابد. به همین منظور تمام اهداف قیام امام‌حسین(ع) در دوره اسارت و پس از آن را تبیین کردند؛ چرا که برای رهایی از ذلت و بردگی و بازیابی عزت و آزادگی و فراهم کردن بسترهای یک انقلاب ریشه‌دار و بنیادی در سطح گسترده بر ضد بیداد و اختناق، راهی جز آگاهی و بیدارسازی مردم وجود نداشت و امام حسین(ع) برای رسیدن به این هدف مهم به امر خداوند قیام کرده بودند. در ابتدای این مسیر امام سجاد(ع) به سختی بیمار می‌شوند، اما مجاهدت امام پس از عاشورا رنگ و بوی حماسه‌آفرینانه‌ای به خود می‌گیرد که از مهم‌ترین آنها می‌توان به خطبه‌های آتشین در کاخ یزید، کوفه و شام اشاره کرد. در دوران امامت و خفقان هم به گزارش تاریخ، حضرت تلاش‌ بسیاری کردند تا بسترهای مستحکمی فراهم شود تا اسلام ناب محمدی توسعه یافته و ادامه یابد. تلألو و پرتو این موفقیت‌ها را می‌توان در گسترش علم علوی و تشکیل مذهب جعفری مشاهده کرد. به بهانه ایام شهادت حضرت امام سجاد(ع)، طی نشستی با حجت‌الاسلام سیدحسین آقامیری واعظ نام‌آشنا و کارشناس معارف اسلامی و حجت‌الاسلام مهدی دهقان واعظ برجسته، مدیر زکات اسلامی و مبلّغ بین‌المللی تاریخ و سیره این امام بزرگوار، را بازخوانی کردیم.
*لطفاً بفرمایید با توجه به اینکه ائمه(ع) هر یک وظیفه‌ و رسالتی برای امامت و هدایت بشریت بر عهده داشتند، امام سجاد(ع) در آن برهه حساس چه مسئولیتی داشتند؟
دهقان: امام سجاد(ع) معارف را براساس دعا مطرح می‌کردند، چون اختناق در آن دوران موج می‌زد و وضع نامساعد، اجازه نمی‌داد ایشان بی‌پرده و صریح با مردم سخن بگویند. البته تنها دستگاه‌های حکومتی نبودند که نمی‌گذاشتند، مردم هم نمی‌خواستند و جامعه نالایق بود. 34، 35 سال از سال 61 تا 95 زندگی امام سجاد(ع) این طور گذشته است. البته با گذشت زمان وضع بهتر شد؛ لذا امام صادق(ع) می‌فرمایند: «بعداً مردم ملحق شدند و دوران امام باقر(ع) وضع به مراتب تغییر کرد. امام سجاد(ع) همواره بر توجه به کادرسازی جامعه تأکید داشتند. این زندگی امام سجاد(ع) است که در طول 35 سال آرام آرام آن محیط تاریک و ظلمانی و آن مردم غافل و بی‌خبر را از جنگ شهوات، از یک طرف و تسلط دستگاه‌ها از طرف دیگر رهایی می‌بخشد و مجموعاً یک عده و یک مجموعه مؤمن علاقه‌مند و صالحی که بتواند قاعده‌ای شوند برای کارهای آینده، به وجود می‌آورد.»
 آقامیری: اول باید بدانیم دوران امام سجاد(ع) چه ویژگی‌هایی داشته است. دوران امامت امام سجاد(ع) چهار ویژگی داشت؛ اول اختناق شدید، دوم شبهات و انحرافات فکری. سوم فساد فرهنگی، چهارم، بی‌تفاوتی و وادادگی خواص. با توجه به این ویژگی‌ها، امام سجاد یکی از مهم‌ترین کارهایی که انجام دادند این بود که؛ اگرچه تبیین و تفسیر دین با دیدگاه مخصوص اهل‌بیت(ع)، وحی و تحریفات و کج‌فهمی‌ها از معارف اسلامی و احکام دینی بود، اما بالاترین هدف طبق قرائن حتمی جهاد برای تشکیل حکومت علوی و تأسیس نظام عادلانه اسلامی بود؛ لذا بیشترین دشواری‌های زندگی‌های مرارت‌بار و مملو از ایثار ائمه با این هدف صورت گرفت. این هدف اصلی حضرت سجاد(ع) است.

*یکی از موضوعاتی که درباره امام سجاد(ع) گفته می‌شود عارضه بیماری حضرت در حادثه کربلا بود، بسیاری عنوان این بیماری را تمارض گذاشته‌اند؛ لطفاً بفرمایید که آیا حضرت از همان ابتدای حادثه کربلا بیمار بودند یا در حین نبرد بیمار شدند، یا اینکه معجزه‌ای بود که این بیماری اتفاق بیفتد، در این باره توضیح دهید.
دهقان: شیخ مفید درباره بیماری امام سجاد(ع) در کربلا معتقد است: «همین که امام حسین(ع) شربت شهادت نوشید، شمر برای کشتن امام سجاد(ع) به وی حمله برد، امام زین‌العابدین که در بستر بیماری به سر می‌برد با دفاع حمید‌بن‌مسلم از شر حمله شمر در امان ماند. عمربن‌سعد آن حضرت را در حالی که از بیماری رنج می‌برد با اهل بیت به کوفه انتقال داد. امام سجاد(ع) در قیام خونین کربلا مدت ‌کوتاهی بنا به مشیت الهی بیمار بود و پس از بهبودی به مدت 35 سال امامت و زعامت جامعه مسلمین را تداوم بخشید. اینکه برخی این امام همام را دائم‌المریض معرفی کرده‌اند تا آنجا که در اذهان عوام این قضیه مانده است، در حقیقت نسبت به امام چهارم(ع) و فداکاری‌های ایشان بی‌توجهی کرده‌اند.»
آقامیری: به نظرم استناد به آیات قرآن برای نشان دادن قدرت و اراده خدا برای حفظ ولی‌اش برای مسیری که اراده کرده قابل توجه است، مثل اینکه خداوند تبارک و تعالی به اراده خودش اصحاب کهف را در خواب فرو می‌برد. به همین طریق آنها را علاوه بر اینکه آیه الهی قرار می‌دهد، از شر طاغوت زمان خودشان حفظ می‌کند، یا درباره حضرت عیسی(ع) برای اینکه او را از آسیب و گزند طاغوت‌های زمانش حفظ کند برای آنها شبهه مرگ حضرت عیسی(ع) را پیش می‌آورد، در حالی که او را حفظ شده به آسمان‌ها عروج می‌دهد. همین مسئله را ما درباره امام سجاد(ع) هم داریم. پس بیماری آن حضرت در آن مقطع با اراده خداست، برای اینکه تکلیف جهاد برای ایشان نباشد و ایشان از این طریق از گزند بدخواهی کسانی که قصد شهادت ایشان را داشتند، نجات پیدا کند.

*در وقایع پس از عاشورا و اسارت اهل‌بیت(ع)، حضرت(ع) خطبه‌های پرصلابتی در رسوایی آل‌امیه ایراد کردند، بفرمایید آن خطبه‌ها، چه در آن مقطع و چه پس از آن چه نقش یا تأثیری برای بیداری بشر داشتند؟
دهقان: حضرت امام سجاد(ع) و حضرت زینب کبری(ع) در میان مردم شام انقلاب به پا کردند؛ شامیان دریافتند کسانی که با چنین وضع فجیعی در کربلا شهید شدند، شورشی نبودند. آنها خاندان کسی هستند که یزید به نام وی بر مسلمانان حکومت می‌کند. مؤذن دربار یزید اعتراض کرد و با شگفتی پرسید تو که می‌دانستی اینها فرزندان پیامبر هستند، به چه علت آنان را کشتی و دستور دادی اموال آنها را غارت کنند؟! عالم یهودی که در مجلس یزید بود پس از شنیدن سخنان امام سجاد(ع) از یزید پرسید این جوان کیست؟ یزید گفت، فرزند حسین. یهودی گفت: کدام حسین؟ وقتی فهمیدند از خاندان پیامبر اکرم(ص) هستند، حسین کسی است که مظلومانه در کربلا به شهادت رسیده و از فرزند دختر رسول‌الله است، یزید را سرزنش کرد و گفت: شما دیروز از پیامبرتان جدا شدید و امروز فرزندش را کشتید.
آقامیری: در این باره که خطبه‌های حضرت سجاد(ع) چقدر راه‌گشای بشر بوده به نظر می‌آید کسانی که فکر می‌کنند مسئله عاشورا یک مسئله مقطعی در یک برهه از تاریخ است، اشتباه بزرگی می‌کنند و قیام عاشورای امام حسین(ع) یک جریانی را ایجاد کرد که این جریان در نهایت حرکت تاریخی خودش به سقوط کامل جبهه طاغوت در عالم منجر شد. اکنون نقش خطبه‌های امام‌سجاد(ع) و حضرت زینب(س) مشخص می‌شود، تداوم این جریان تاریخی که با رشادت امام حسین(ع) ایجاد شد، با این نگاه و این خطبه‌ها تضمین شد.

*یک شبهه دیگری وجود دارد که بسیاری از معاندان به آن می‌پردازند و البته برخی هم ناآگاهانه موضوع قیام مختار را مطرح می‌کنند. در همین مختارنامه هم دیدیم! در عین حال آیا حضرت اذن دادند یا همان طور که مشاهده شده، این کار از طریق محمد‌بن‌حنفیه انجام شد؟
دهقان: آیت‌الله خوئی در کتاب خود آورده است که برخی روایات مختار را تأیید می‌کنند. در یکی از روایات آمده است، امام سجاد(ع) این وظیفه را به محمدبن‌حنفیه سپردند و به او فرمودند، وی در رابطه با مختار عمل کند. همچنین، آیت‌الله خوئی این موضوع را که مختار مؤسس فرقه «کیسانیه» است، رد می‌کند؛ اما به هر حال حتی در انقلاب اسلامی خودمان نیز که به رهبری فقیه عادل شکل گرفت؛ هم در اول انقلاب و هم اکنون نمی‌توانیم بگوییم که هیچ جا اشتباه نکرده‌ایم و هیچ تخلفی صورت نگرفته است؛ قاعدتاً در قیام مختار هم ممکن است تخلفاتی صورت گرفته باشد.
 آقامیری: دو نقل مشهور است؛ برخی از بزرگان ما قائل هستند که به طور حتم خونخواهی امام حسین(ع) امری ممدوح است. مختار شخصیتی است که مورد عنایت اهل‌بیت(ع) بوده و مورد لطف و محبت اهل‌بیت(ع) ما قرار گرفته است. امام باقر(ع) می‌فرمایند: «مختار را بد نگویید که او دشمن ما را کشت و انتقام خون ما را گرفت.» در جایی امام باقر(ع) به پسر مختار می‌فرمایند: «خدا پدرت را بیامرزد. حق ما را از هر که بر او حق داشتیم گرفت.» یا در مورد شخصیت مختار وقتی حضرت مسلم وارد کوفه شد، اولین جایی که رفت خانه مختار بود. ایشان جزء شخصیت‌های برجسته و جزء محبان اهل‌بیت(ع) بوده است. آیت‌الله خوئی که در مباحث علم رجال سخت‌گیرانه نکاتی را مطرح می‌کردند، مختار را «ثقه» می‌داند و صفحاتی را به شخصیت ایشان اختصاص داده است؛ اما بعضی از بزرگان اعتقاد دارند این کار با اذن ولی خدا بوده؛ اما با توجه به اینکه جان ولی خدا امام سجاد(ع) در خطر بوده، به طور مستقیم با ایشان ارتباط نمی‌گرفتند و با محمدبن‌حنفیه ارتباط نزدیک‌تری داشتند؛ چراکه اگر زبیری‌ها و یزیدیان متوجه می‌شدند محمد‌بن‌حنفیه ارتباط جدی با مختار دارد، به طور حتم او را به شهادت می‌رساندند. با همه این ملاحظات، می‌بینیم که چندین بار محمدبن‌حنفیه و بعضی از بنی‌هاشم دستگیر می‌شوند و مورد بازخواست قرار می‌گیرند. پس اکثریت بزرگان ما قیام مختار را به طور قطع قیامی می‌دانند که مورد تأیید حضرت بوده؛ ولی به دلیل تقیه آن زمان که امام سجاد(ع) در آن زمان زندگی می‌کرد، خفقانی داشته و متأسفانه مردم نسبت به امام سجاد(ع) مردمی جاعل و بی‌معرفت بودند. همه اوضاع و احوال دست به دست هم می‌دهد تا امام(ع) نتواند به طور مستقیم به این قضیه ورود کنند و به طور حتم و جریان مختار غیر مستقیم مورد تأیید حضرت بوده است.

* امام سجاد(ع) در حفظ و ماندگاری عاشورا چه از جنبه احساسی و چه از جنبه حماسی، چه نقشی را ایفا کردند؟
دهقان: در اینکه کار مختار در جهت سرکوب قاتلان امام حسین(ع) مورد تأیید بوده، شکی نیست؛ اما اینکه بگوییم امام سجاد(ع) تا چه حد این قیام را تأیید کرد، باید گفت که اگر ما حتی در ظاهر تأییدیه‌ای هم نداشتیم، نمی‌توانستیم بگوییم که ائمه مخالف کار مختار بودند؛ مگر اینکه ادله مخالف پیدا شود. 
آقامیری: به بعضی از اقدامات امام سجاد(ع) که سبب شد در اهداف کوتاه‌مدت بنی‌امیه براندازی شود و در اهداف بلندمدت مسیر جریان تاریخ به سمت حاکمیت مطلق توحید در عالم به ویژه در عصر مهدوی پیش برود، به چند نمونه اشاره می‌کنم؛ اقدام اول مقابله امام سجاد(ع) با سرشبکه‌های انحراف و رخوت بود. در واقع، امام(ع) با کسانی که در جامعه انحراف، سستی و تنبلی ایجاد می‌کردند، برخورد می‌کرد؛ برای نمونه به عالم دینی و تأثیرگذاری که خودش را در اختیار دستگاه بنی‌امیه قرار داده بود، نامه‌ای می‌نویسد و وی را توبیخ می‌کند؛ چرا که روند حرکت این شخص به گونه‌ای بود که مردم از او تقلید و تبعیت می‌کردند. اقدام دوم، بهره‌گیری از ابزار رسانه و هنر است. رسانه آن چیزی است که ما به وسیله آن یک حرف را به افراد بیشتری منتقل کنیم؛ از این رو وقتی این کاروان را از کربلا تا شام منزل به منزل حرکت می‌دادند، هرجا که امام و حضرت زینب فرصت پیدا می‌کردند، با خطبه‌خوانی‌شان جریان بنی‌امیه را رسوا می‌کردند که یکی خطبه کوفه خیلی مورد توجه قرار گرفت و دیگر خطبه امام سجاد(ع) که در شام و مجلس یزید بود. سومین اقدام حضرت رفع شبهات بود؛ برای نمونه پاسخ امام سجاد(ع) درباره عاشورا که مردم نسبت به این حادثه شبهاتی داشتند و حضرت با سعه‌صدر این شبهات را پاسخ می‌دادند. پنجمین اقدام، زنده نگه‌داشتن و تبیین قیام عاشورا و ششمین اقدام تبیین، تعمیق و گسترش معارف اسلامی بود که در ضمن دعاهای صحیفه سجادیه انجام شد.
یکی از عوامل بروز حادثه عاشورا و انحراف در مسیر اسلام سطحی‌نگری مردم نسبت به مبانی اسلامی بود؛ از این رو در صحیفه سجادیه مطالب ویژه‌ای را ما درباره توحید، احکام، اخلاق، ولایت و حقوق امام بر معموم می‌بینیم که حضرت این مأموریت را در ذیل صحیفه سجادیه دارد. هفتمین اقدام حضرت تهذیب اخلاق عمومی بود؛ چه به صورت فردی و چه به صورت عمومی برای مردم. انحطاط و فساد اخلاقی مردم سبب شد جریان بنی‌امیه بتواند در جامعه جولان بدهد. اگر مردم اخلاق اسلامی داشتند، به طور حتم جریان بنی‌امیه نمی‌توانست این‌گونه جولان بدهد. دیگر اقدامات امام سجاد(ع) می‌توان به احیای فرهنگ ادای حق بندگی، احیای فرهنگ اعتماد و توکل به خدا، تقویت روحیه مبارزان، زمینه‌سازی برای مرجعیت علمی اهل‌بیت و سازماندهی تشکیلات شیعه و تقویت آن به صورت مخفیانه اشاره کرد که بعدها امام باقر(ع) و امام صادق(ع) این‌گونه کار آموزشی شیعه را پیش ببرند. 

* با توجه به اینکه پس از کربلا، گروه‌های زیادی، از جمله امویان، مروانیان، زبیریان و از این طرف توابین و... برای انتقام از حادثه کربلا به میدان آمدند، در این وضعیت امام سجاد(ع) چه کار سیاسی اساسی انجام داده بودند؟ آیا این تقیه و سکوت راهبرد حضرت بوده یا اینکه ایشان کار ایجابی و فعالی انجام دادند؟
دهقان: امام چهارم(ع) پس از حادثه عاشورا بر سر دو راهی دشواری قرار گرفته بودند. یا باید با ایجاد هیجان و احساسات که کسی چون او به سهولت قادر بود در میان جمع منتقدان و علاقه‌مندان خود به وجود آورد، به یک حرکت تند و عمل متهورانه دست بزند و پرچم مخالفتی بر افراز و حادثه‌ای شورانگیز بیافریند، یا بر اثر آماده نبودن شرایط برای پایداری و اقدام عمیق چون شعله‌ای سرد بخوابد و احساسات سطحی را به وسیله تدبیری پخته و سنجیده مهار کند، همچنین اندیشه راهنما و نیز عناصر صالح برای بازآفرینی جامعه اسلامی و نظام اسلامی را تأمین و تربیت کند. افزون بر این، جان خود و محدود یاران قابل اتکای خود را حراست کند و میدان را در برابر حریف رها نکند و دور از چشم جست‌وجوگر و هراسان دستگاه بنی‌امیه به مبارزه بی‌امان ولی پنهان مشغول باشد؛ آنگاه ادامه این راه را که بی‌گمان به سرمنزل مقصود نزدیک‌تر بود، به امام پس از خود بسپارد. شکی نیست که راه نخست با راه فداکاری است؛ ولی رهبر مسلکی که شعاع تأثیر عمل او نه تنها دایره محدود زمان خود، بلکه سراسر عمر تاریخ را دربر می‌گیرد. کافی نیست که فداکار باشد؛ بلکه باید ژرف‌نگر و دوراندیش هم بوده و با حوصله و باتدبیر نیز باشد؛ این همان شرایطی است که راه دوم را برای امام چهارم حتمی و قطعی کرد.

*امام سجاد(ع) در همین دوران آشوب بین پیش از صدر اسلام تا پس از اسلام پلی زدند تا زمینه برای کارهای علمی و توسعه مفاهیم شیعه ایجاد شود. این شاگردان امام باقر(ع) و گسترش شیعه در زمان امام صادق(ع) به بسترهایی نیاز داشتند که امام سجاد(ع) ایجاد کردند. بفرمایید حضرت چه اقداماتی انجام دادند تا این مفاهیم و معارف به اوج خودشان برسند؟
 دهقان: اولین امامی که امامت ایشان در آغاز این دوره قرار داشت، امام سجاد(ع) بود. همه می‌دانیم که صبغه حرکت ایشان علمی و فرهنگی بود و در قالب‌ها و مناجات و رساله حقوق به عنوان مربی اخلاق و ارشاد انسان‌ها و با هدف مبارزه با ابتذال فرهنگی و اخلاقی این حرکت را انجام می‌دادند؛ امام بعدی که این حرکت را دنبال کردند، امام محمد باقر(ع) بودند. از اینجا روشن می‌شود که پیوستگی مورد سؤال شما در سیره ائمه معصوم(ع) چگونه بوده است.