آیت‌الله مهدوی‌کنی(ره)
امام حسین(ع) می‌فرمایند: «كَانَ رَسُولُ اللهِ(ص) يَخْزُنُ لِسَانَهُ إِلّا فِيمَا يَعْنِيهِ»؛ معمولاً پیامبر اکرم(ص) این‌گونه بودند که زبان خود را حفظ می‌کردند و بی‌جا سخن نمی‌گفتند؛ بلکه آن سخنانی را که برای جامعه مفید بود، می‌گفتند و این عادت رسول‌الله(ص) است.
«وَ يُؤَلِّفُهُمْ وَ لَا يُفَرِّقُهُمْ»؛ یکی دیگر از خصوصیّات پیامبر اکرم(ص) که لازم است هر مدبّر و مربّی از آن برخوردار باشد، این بود که ایشان در برخوردشان با اصحاب در میان آنها ایجاد الفت می‌کردند و نه تفرقه. عدّه‌ای هستند که معتقدند برای حکومت کردن باید تفرقه انداخت، اصولاً آنها که حکومت‌شان باطل است. افزون بر این، مدیر واقعی کسی است که در عین حال که افراد زیادی زیر دست او قرار دارند و هر یک ذوق و سلیقه و طرز فکر مختلف دارند، بتواند همۀ آنها را جمع کند و در عین این اختلاف‌ها همه را وادار کند که مسئولیّت‌های خویش را انجام دهند. بسیاری از افراد هنگامی که با یک جمع متفرّق برخورد می‌کنند، از اِعمال مدیریت عاجز می‌مانند و مایلند یک محیط آماده در اختیارشان قرار داده شود.

مراقبت از فتنه
«وَ يُحَذِّرُ النَّاسَ الْفِتَنَ» خصوصیت دیگر پیامبر اکرم(ص) که در برخورد با مردم به آن اهمیّت می‌دادند، برحذر داشتن مردم از آشوب و فتنه بود. فتنه در لغت به معنای آشوب و غوغا است که به وسیلۀ دخالت عوامل دشمن و بیگانه در میان صفوف مسلمین و ایجاد افتراق و جدایی صورت می‌گیرد تا به این وسیله بتوانند حکومت مرکزی را تضعیف کنند؛ از این رو پیامبر اکرم(ص) مردم را همیشه از این مسئله که مبادا فریب فتنه‌ها و آشوب‌ها  را بخورند، می‌ترساندند.
«وَ يَحْتَرِسُ مِنْهُمْ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَطْوِيَ عَنْ أَحَدٍ بِشْرَهُ وَ لَا خُلُقَهُ»؛ پیامبر اکرم(ص) تنها به موعظه و نصیحت و تحذیر مردم از فتنه‌ها اکتفا نمی‌کردند؛ بلکه در مقام یک رهبر مراقب بودند تا مبادا امّت اسلام گرفتار فتنه دشمنان شوند؛ زیرا بالاخره ممکن است مردم گرفتار فتنه شوند و لازمۀ یک رهبری واقعی این است که افزون بر آگاهی دادن و بیدار باش دادن و انذار مردم از عواقب ناگوار فتنه‌ها مراقب مردم هم باشند.

جدی ولی خوشرو
خصیصۀ مهم دیگر پیامبر اکرم(ص) این بود که در عین حال که ایشان در مسائل جدّی بودند و در مجالس حرف بی‌مورد نمی‌زدند و برخوردی حکیمانه و مدبّرانه داشتند، در عین حال همیشه با خوشرویی و اخلاق حسنه با اصحاب و مردم برخورد می‌کردند. اصولاً لازمۀ چنین مقام و مسئولیّتی خشونت و گرفتگی است و افرادی که از چنین مسئولیّتی برخوردارند، بسیار جدّی بوده و کمتر می‌خندند و مردم کمتر می‌توانند به او نزدیک شوند؛ ولی پیامبر اکرم(ص) که از جمیع مراتب اخلاق یک رهبر و یک انسان والا برخوردار بودند، در عین داشتن چنین صفات جدّی هیچ گاه خوشرویی در برخوردارهای‌شان از میان نمی‌رفت و همه اصحاب و مردم را به چشم برادر و یک پدر مهربان مشاهده می‌کردند.
 «يَتَفَقَّدُ أَصْحَابَهُ»؛ همیشه از احوال اصحابش جویا بودند. تفقد از مادّۀ فقد در فارسی به معنای مورد مهر و محبّت قرار دادن افراد است؛ ولی در زبان عرب به معنای دنبال اشخاص بودن و سؤال از احوال آنهاست. اگر احیاناً مشاهده می‌کردند که یکی از اصحاب‌شان نیست، به جست‌وجوی او برمی‌آمدند و از محل او سؤال می‌کردند. ایشان هیچ یک از اصحاب‌شان را فراموش نمی‌کردند که این فراموش نکردن دو نتیجه دارد:
اوّلاً، تعلیم نظم و ترتیب به اصحاب و ثانیاً، احساس شخصیّت یافتن افراد. هنگامی که فردی از یک مجلسی که مدّت‌ها در آن شرکت می‌کرده، مدّتی غیبت کند ولی هیچ کس درصدد جویا شدن احوال او برنیاید، برای فرد چنین فکری پیش می‌آید که بود و نبود او در جلسه علی‌السویّه است؛ از این رو پیامبر اکرم(ص) همیشه درصدد جویا شدن از احوال افرادی که غیبت داشتند، برمی‌آمدند و در صورتی که برای آن فرد گرفتاری پیش آمده بود، اصحاب درصدد چاره‌جویی آن برمی‌آمدند و اگر بیمار شده بود، به عیادت او ‌می‌رفتند.

 اطلاعات مردمی!
خصوصیّت دیگر پیامبر اکرم(ص) این بود که «يَسْأَلُ النَّاسَ عَمَّا فِي النَّاسِ»؛ از مردم از آنچه در میان مردم جریان داشت، سؤال می‌کردند. اصولاً اطّلاعات واقعی و دست اوّل همیشه در میان مردم است و باید همیشه از آنها سؤال کرد.
«فَيُحَسِّنُ الْحَسَنَ وَ يُقَوِّيهِ وَ يُقَبِّحُ الْقَبِيحَ وَ يُوهِنُهُ»؛ هنگامی که اخبار را از مردم می‌گرفتند، در صورتی که خبرهای خوبی می‌شنیدند، آنها را تقویت و تحسین می‌کردند و اگر اخبار قبیح و زشت بود، به تقبیح و موهون شمردن آن اقدام می‌کردند. اصولاً هرگاه در مجمع مسلمانان رهبری یک امّت عملی را تقویت کند، مردم نسبت به انجام آن تشویق و ترغیب می‌شوند و بر عکس اگر عملی را تقبیح کند، قهراً کسانی که مرتکب آن اعمال می‌شوند، دیگر در جامعه ارزشی ندارند. بُرد و تأثیر سخن رهبر با سخن دیگران متفاوت است. هنگامی که پیامبر اکرم(ص) کلامی را در مسجد می‌فرمودند، آن سخن در شهر مدینه به یکباره منتشر می‌شد که حضرت فلان کار را ستوده یا نکوهش کرده‌اند و این موضوع تأثیرات خاصّی بر جامعه داشته است.
بعد می‌فرمایند: «لايَغْفُلُ مَخَافَةَ أَنْ يَغْفُلُوا أَوْ يَمَلُّوا»؛ پیامبر اکرم (ص) هیچ گاه از اصحاب غفلت نمی‌کردند تا مبادا آنها غافل شده یا سستی ورزند، هم راهنمایی می‌کردند و دست‌شان را می‌گرفتند و هم آنها را تشویق و ترغیب می‌کردند؛ زیرا نیرو و توان انسان مانند باطری ضعیف می‌شود و باید در مواقع لازم تقویت شده تا بتواند به راه خود ادامه دهد.

همنشینان نیک
«الَّذِينَ يَلُونَهُ مِنَ النَّاسِ خِيَارُهُمْ أَفْضَلُهُمْ عِنْدَهُ أَعَمُّهُمْ نَصِيحَةً»؛ یکی دیگر از خصوصیّات پیامبر اکرم(ص) این بود که اطرفیان‌شان از بهترین مردم بودند؛ یعنی برخورد و معاشرت پیامبر اکرم(ص) با بهترین‌ها بوده است. در احادیث، یکی از معیارهای شناخت افراد، همنشینان او معرّفی شده است؛ برای نمونه گفته شده است: «يَعْرِفَ الْمَرْءُ بِجَليسِهِ»؛ یعنی انسان را باید به وسیلۀ همنشینان او شناخت. اگر دیدید شخصی همیشه و دائماً با اشخاص ناجور معاشرت دارد و بیشتر با آنها انس و الفت دارد، کشف می‌شود که او هم کششی نسبت به آنها دارد و نمی‌تواند آنها را دفع کند، همان‌گونه که مرحوم استاد شهید مطهّری در کتاب «جاذبه و دافعۀ علی(ع)» گفته‌اند، انسان باید هم جاذبه داشته باشد و هم دافعه، اگر جاذبۀ مطلق یا دافعۀ مطلق باشد، غلط است. 

خیرخواهان؛ محبوب پیامبر
بعد می‌فرمایند: «أَفْضَلُهُمْ عِنْدَهُ أَعَمُّهُمْ نَصِيحَةً»؛ کسانی در نزد پیامبر اکرم(ص) برتر بودند که خیرخواهی و نصیحت آنها بیش از دیگران بود. نصیحت در لغت عرب به معنای موعظه نیست؛ بلکه به معنای خیرخواهی است و کسانی نزد ایشان احترام بیشتری داشتند که نسبت به جامعه خیرخواه بودند. معمولاً در جامعه جمعی پیدا می‌شوند که همیشه به دنبال صلاح افراد و کارهای آنها هستند و بر عکس جمع دیگری یافت می‌شوند که تنها به فکر خودشان هستند. اگر ناراحتی به آنها رو آورد، دیگران را به فریاد می‌طلبند؛ ولی آنگاه که فریاد دیگران از درد بلند می‌شود، به یاری آنها نمی‌شتابند و تنها خودشان مطرح هستند و همیشه گرفتاری‌های شخصی مطرح می‌کنند. اصولاً خیرخواهی عمومی از یک نظر صفت بسیار خوبی است که صاحب آن هم در نزد خداوند و هم در نزد مردم محترم است و بر عکس آدم‌های خشک و بخیل و خودخواه را نه خداوند و نه مردم دوست ندارند و اعتنا نمی‌کنند.
عدّه‌ای هستند که نسبت به بهشت هم بخیل‌ هستند و آن را تنها برای خود می‌خواهند و درصددند تا همۀ کارهای خوب و همه عبادت‌ها را خود انجام دهند و اجازه ندهند کسی دیگر به آنها مقدّم شود؛ برای نمونه در حرم امام رضا(ع) عدّه‌ای هستند که از اوّل شب تا آخر بالای سر حضرت را اشغال کرده و نماز می‌خوانند و به دیگران که از راه دور به قصد زیارت مشرّف شده‌اند، اجازه نمی‌دهند؛ حال آنکه اگر دو رکعت نماز بخواند و بعد جای خود را به دیگر مؤمنان که به انتظار ایستاده‌اند بدهد، قول می‌دهم که صدها برابر بیشتر ثواب می‌برد. اینها نکات ظریف و دقیقی است؛ چه بسا اشخاصی که به گمان خود کار خیر و عبادت بسیاری به جا می‌آورند؛ ولی همه جنبۀ شخصی دارد و این موضوع آنگاه بروز می‌کند که امر دایر شود بین خود و دیگران، اگر در آنجا گذشت داشت و دیگران را بر خود ترجیح داد، منافع شخصی مدّ نظرش نبوده و ارزش دارد؛ از این رو انسان باید دقّت کند و بکوشد تا نفع اجتماعی داشته باشد و برای دیگران سودمند و خیرخواه باشد.
می‌فرمایند: «وَ أَعْظَمُهُمْ عِنْدَهُ مَنْزِلَةً أَحْسَنُهُمْ مُوَاسَاةً وَ مُؤَازَرَة»؛ آنهایی نزد پیامبر اکرم(ص) منزلت‌شان بیشتر بود که مواسات و کمک‌شان بیشتر بود. «مواساة» به معنای شریک دانستن دیگران در زندگی خود است. این مواساة صفت عمومی است که همۀ مسلمانان باید داشته باشند و دیگران را شریک زندگی خود قرار دهند. این یک روش اسلامی بوده است؛ چنانکه در صدر اسلام پیامبر اکرم(ص) مسلمانان را با یکدیگر برادر خواندند و هر کس را در مالش با برادرش شریک کردند.
 با تربیت جامعه و بالا بردن و معرّفی ارزش‌های اسلامی و ارزش قائل شدن برای آن کسانی که اهل ایثار و مواسات هستند، اهل خیرخواهی و نصیحتند، می‌توان محیط جامعه را پرورش و تربیت کرد و قهراً آن دسته که اهل دنیا و خودخواهی هستند، هنگامی که ببینند فقط این ارزش‌هاست که در جامعه خریدار دارد، به سوی آن ارزش‌ها باز می‌گردند.
از این رو باید جامعه‌ای ساخت که در فرهنگ آن خیرخواهی‌ها، تقوا،‌ ایثار و مواسات ارزش داشته باشد. 


آیت‌الله قرهی گفت: یکی از فریب‌های شیطان این است که تو همه چیز را می‌دانی و به پیروی از اولیای الهی نیاز نیست؛ در حالی که وقتی انسان خود را به خداوند و اولیای او سپرد، نجات پیدا می‌کند. برای هدایت باید تابع محض اولیای الهی، یعنی ائمه معصوم(ع) بود. همنشینی با انسان‌های صالح، شخص را به سوی خیر و صلاح دعوت می‌کند و ادب، تضرع و خشوع مقابل علما و اولیای الهی سبب افزایش عقل و معرفت انسان می‌شود. مؤدب‌ترین شخص نسبت به امام راحل، رهبر معظم بودند، در حالی که اشخاصی هم بودند که همواره با امام محاجه داشتند.
 هاشم‌بن‌عتبه‌ ـ 2
در خلافت عثمان‌بن‌عفان، سعید‌بن‌عاص حاکم کوفه بود. در پایان ماه رمضان «هاشم مرقال» هلال ماه را مشاهده کرد و به این دلیل روزه‌اش را افطار کرد. خبر به سعیدبن‌عاص رسید. او از هاشم علت را جویا شد، هاشم از مشاهده هلال ماه سخن گفت، سعید گفت: «آیا در میان مردم تنها تو با این یک چشمت آن را دیده‌ای؟» سپس دستور داد تا هاشم را حد زدند. گفته شده پس از قتل عثمان، حضرت علی(ع) حکومت کوفه را به هاشم مرقال داد و او سعید بن عاص را قصاص کرد.
مرزباني گفته: «وقتي خبر كشته شدن عثمان به مردم كوفه رسيد، هاشم به ابوموسي‌اشعري گفت: اي ابوموسي بيا و با بهترين فرد اين امت؛ يعني علي(ع) بيعت كن. ابوموسي گفت: عجله نكن. در واقع ابوموسی سعی داشت اوضاع را بسنجد تا یقین کند اگر حکومت به علی(ع) می‌رسد، بیعت کند و اگر این‌گونه نیست با بیعت با علی(ع) امارت خود را از دست ندهد.»
پس هاشم يك دستش را بر روي دست ديگرش گذاشت و گفت: «اين دستم براي علي(ع) و اين هم براي خودم، من با علي(ع) بيعت كردم آیا می‌ترسی اگر با علی(ع) بیعت کنی، عثمان زنده شود و تو را سرزنش کند؟» و سپس اين شعر را سرود:
أبایع غیر مکترث علیا
و لا أخشی أمیرا أشعریا
أبایعه و أعلم أن سأرضی
بذاک الله حقّا و النّبیا
 بي‌درنگ با علي(ع) بيعت مي‌كنم و از امير اشعري هراسي ندارم. با او بيعت مي‌كنم و مي‌دانم كه خدا و پيامبرش از اين كار خشنود خواهند شد.
این کار او سبب شد تا ابوموسی و دیگران با حضرت علی(ع) بیعت کنند. به واقع با این حرکت هاشم، عذری برای ابوموسی باقی نماند و در صورت بیعت نکردن مردم می‌فهمیدند که او فردی قدرت‌طلب و مقام‌دوست است و چون ابوموسی سعی داشت خود را انسانی موجه جلوه دهد از سر اجبار با امیرالمؤمنین بیعت کرد. بعدها مشخص شد که او هیچ اعتقادی به حضرت علی(ع) ندارد و در ماجرای حکمیت با کمترین تحریکی از سوی عمروعاص، روی از علی برگرداند!
در مقابل بیعت هاشم با مولایش، نشان از درک او از مقام علوی دارد؛ چرا که همان‌گونه که خودش سروده است بی‌درنگ با ایشان بیعت کرد و این بیعت را موجب خشنودی و رضای خداوند و پیامبر(ص) عنوان کرد تا مشخص شود او هم از بصیرت سیاسی و هم معرفت دینی خوبی برخوردار بوده است.
هاشم‌بن‌عتبه در جنگ جمل حضور داشت. هنگامی که خبر بیعت مردم بصره (به جز بنی‌سعید) با طلحه و زبیر، به حضرت علی(ع) رسید، امام(ع) هاشم‌بن‌عتبه را از ربذه یا ذی‌قار همراه با نامه‌ای به سوی ابوموسی‌اشعری، والی کوفه فرستاد و از او خواست تا مردم را به حرکت وا دارد. ابوموسی‌اشعری با توجیه صلح‌طلبی و جلوگیری از خونریزی مسلمین، از تحریک مردم به جنگ طفره رفت. این در حالی بود که ابوموسی تحت ولایت حضرت امیر بود و بر طبق قواعد سیاسی و حکومتی حق سرپیچی از دستور مقام بالاتر خود را نداشت، افزون بر اینکه آن شخص حاکمی مانند حضرت امیر(ع) بود که همگان در عدالت و درایت و شجاعت او معترف بودند. همین امر نیز نشان می‌دهد که ابوموسی درکی از مسئله امامت و ولایت نداشته و تنها بر مبنای قدرت تصمیم می‌گرفته است.
 به همین دلیل هاشم نزد امام بازگشت و حضرت(ع)، ابن‌عباس و محمد‌بن‌ابی‌بکر را به سوی کوفه فرستاد تا ابوموسی را از عمارت کوفه عزل کنند. 

استفان لندمن تحلیلگر آمریکایی در گفت‌وگو با صبح صادق
تحلیلگر ارشد مسائل سیاسی، از ایالت ایلی‌نویز آمریکا، معتقد است سخنرانی ترامپ درباره عدم تأیید توافقنامه‌ هسته‌ای ایران عملی در چارچوب سریال دروغ‌پردازی‌های آمریکا بود. استفان لندمن نویسنده، مقاله‌نویس سندیکایی، فعّال سیاسی، است. او از سال 2007 برای پایگاه‌های MoneyNewsNow.com و VeteransToday.com و چند برنامه رادیویی می‌نویسد. لندمن در سال 2011 جایزه بین‌المللی روزنامه‌نگاری محققانه باشگاه مطبوعاتی مکزیک را در یک مراسم تلویزیونی که در سراسر مکزیک پخش می‌شد، از آن خود کرد. دو کتاب‌ او به نام‌های «چگونه وال‌استریت کلاه آمریکا را برمی‌دارد؟» و «شغل بانکدار» بارها در چین تجدید چاپ شده است. لندمن مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه هاروارد و کارشناسی ارشدش را از دانشگاه وارتون دریافت کرده است. در گفت‌وگوی اختصاصی با استفان لندمن محورهای سخنرانی جمعه شب دونالد ترامپ تحلیل و بررسی شد. تأیید نشدن توافق هسته‌ای از سوی ترامپ، تروریستی دانستن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ادعای دروغین ترامپ مبنی بر نقش ایران در بی‌ثباتی منطقه، تلاش کاخ سفید برای بی‌اعتبار کردن برجام و فشار بر طرف‌های دیگر آن از محورهای اصلی این گفت‌وگو بود. در جریان این گفت‌وگو، این نویسنده آمریکایی بارها از حقایق و واقعیت‌های مغفول مانده از چشم مردم جهان پرده برداشت و این حقایق را سندی در برابر ادعاهای دروغین کاخ سفید دانست. این مصاحبه به زبان انگلیسی در بخش انگلیسی پایگاه خبری تحلیلی بصیرت منتشر شده است.در ادامه متن کامل این مصاحبه تقدیم می‌شود.
* دونالد ترامپ در سخنرانی روز جمعه خود از تأیید کردن توافق هسته‌ای سال 2015 خودداری کرد، نظر شما در این باره چیست؟ لطفاً توضیح دهید.
سخنرانی او مایه تأسف بود. فکر می‌کنم بدترین مورد آن دروغ‌های بزرگ و اطلاعات غلط گسترده‌اش بود. او خودش را بیش ‌از پیش رسوا کرد. من شک دارم که کشورهای اروپایی از این موضوع خوش‌شان آمده باشد، اگرچه آنها بسیار نگران حفظ اعتبار توافق هسته‌ای هستند؛ اما فکر هم نمی‌کنم چیز زیادی بگویند، غالباً اروپایی‌ها در موضوعات مهم تسلیم آمریکا می‌شوند.
سخنان ترامپ و تأیید نکردن توافق هسته‌ای ایران از سوی او، در واقع عملی در چارچوب سریال دروغ‌پردازی‌های آمریکا بود. ترامپ دراین‌باره دروغ می‌گوید، راهبرد جدید وی در قبال ایران «بر این موضوع متمرکز است تا بر اساس دروغ‌های سریالی خود، نفوذ بی‌ثبات‌کننده حکومت ایران را خنثی کند و از تجاوزاتش، به‌ خصوص از حمایتش از تروریست‌ها و جنگ‌طلبان بکاهد.» اکنون اجازه دهید تا واقعیاتی را برای شما روشن کنم.
واقعیت این است که هیچ نفوذگری بی‌ثبات‌کننده‌ای که منسوب به ایران باشد، وجود ندارد؛ نه تجاوزی و نه حمایت از تروریسمی.
واقعیت این است که آمریکا و هم‌پیمانان دغلبازش، جنایتکاران بزرگ جنگی هستند. ترامپ هم مانند پیشینیانش یک جنایتکار جنگی است.
ترامپ گفته است: «ما هم‌پیمانان سنتی و شرکای منطقه‌ای خود را به مثابه یک دیوار دفاعی در برابر خرابکاری‌های ایران بازسازی و احیا خواهیم کرد و تعادل قدرت بیشتری را به منطقه باز خواهیم گرداند.»
ولیکن واقعیت این است که هیچ خرابکاری‌ای از سوی ایران وجود ندارد. تا هنگامی ‌که جنگ‌های متجاوزانه و امپریالیستی آمریکا وجود دارد، ثبات برای منطقه جنوب غرب آسیا (خاورمیانه) امری دست نیافتنی است.

* ترامپ سپاه پاسداران را یک نیروی تروریستی‌ توصیف کرد که بر جنگ و ترور در خارج از کشور سرمایه‌گذاری کرده است، به نظر شما با توجه به اقدامات بی‌ثبات‌ساز آمریکا در منطقه این برچسب به سپاه می‌خورد؟
نمی‌دانم که آیا ترامپ، به طور رسمی و همگانی، سپاه را یک گروه تروریستی اعلام خواهد کرد یا خیر؟! اما اگر این کار را هم بکند درست مثل این می‌ماند که کل ایران را یک ملت تروریست تلقی کرده باشد، اگرچه اساساً به این موضوع هم در سخنرانی‌اش اشاره داشت؛ بنابراین این بسیار محتمل است که ترامپ به شکل دروغ‌آمیزی به سپاه انگ تروریست بزند.
ترامپ می‌گوید ما تلاش خواهیم کرد تا رژیم ایران (و به ‌خصوص سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) را به دلیل فعالیت‌های بدخواهانه‌شان رد کنیم و همچنین با فعالیت‌های سپاه پاسداران نیز مخالف هستیم؛ اینهایی که ثروت ایرانیان را گرفته‌اند. واقعیت این است که هیچ فعالیت بدخواهانه‌ای از سوی ایران وجود ندارد و هیچ غصب ثروتی از مردم ایران صورت نگرفته، این واضح نیست که چگونه ترامپ خیال دارد پشتوانه یک کشور را حاشا کند و آن را منکر شود. ایران از منابعش برای حمله به دیگر کشورها بهره نمی‌گیرد، مثل آنچه همیشه آمریکا انجام می‌دهد؛ آمریکایی که خود بزرگ‌ترین تهدید برای صلح و ثبات و امنیت جهانی محسوب می‌شود.
ترامپ ادعا می‌کند؛ ما با هر خطری که ایالات‌متحده و هم‌پیمانان ما را تهدید کند، مقابله خواهیم کرد، چه این تهدید موشک‌های بالستیک باشد، چه دیگر سلاح‌های نامتقارن.
اما واقعیت این است که پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا از سوی هیچ کشوری با تهدید مواجه نشد، نه ایران، نه روسیه و نه هیچ کشور دیگری.
همچنین یکی از دیگر ادعاهای ترامپ این است که ما دوباره جامعه جهانی را گرد هم خواهیم آورد تا نقض‌های فاحش حقوق بشر از سوی سپاه را محکوم کنیم و همچنین بازداشت غیر منصفانه شهروندان آمریکایی و دیگر خارجی‌ها را به بهانه‌ اتهامات عجیب‌وغریب محکوم کنیم.
اما باز هم واقعیت چیز دیگری است، در واقع هیچ تخلف و نقض فاحش حقوق بشری از سوی سپاه پاسداران، وجود خارجی ندارد. آمریکا خود سردسته ناقصان حقوق بشر است، چه در داخل کشورش، چه خارج از آن، به طوری که هیچ ملتی با سنگدلی آمریکا همراه نمی‌شود، البته به‌ جز رژیم صهیونیستی!
در واقع ایران هیچ‌ کس را به بهانه‌های واهی بازداشت نکرده است. این اردوگاه‌های سراسری کار اجباری آمریکایی هستند که پر است از زندانیان سیاسی، درحالی‌که اکثریت آنها را هم مردم رنگین‌پوست و مسلمانان تشکیل می‌دهند.
ترامپ گفته است که ما با بستن همه راه‌ها برای رسیدن به سلاح هسته‌ای با رژیم ایران مقابله می‌کنیم، در حالی‌ که ایران داشتن سلاح هسته‌ای را رقت‌بار می‌داند و درصدد است که جنوب غرب آسیا (خاورمیانه) عاری از هرگونه سلاح هسته‌ای شود. تنها کشوری که در منطقه مجهز به سلاح‌های خطرناک هسته‌ای است، رژیم صهیونیستی است.
حقیقت این است که ایران کشورها را تهدید نمی‌کند و به هیچ کشوری حمله نکرده است، در حالی‌ که آمریکا همواره در جنگ به سر می‌برد. در واقع، برخلاف آنچه ترامپ به اشتباه مدعی است ایران به پایه‌های نظام بین‌الملل ضربه نمی‌زند.

* ترامپ مدعی است که ایران موجب بی‌ثباتی در منطقه شده است، آیا شما هم‌چنین اعتقادی دارید؟
همان‌طور که گفتم؛ بیشتر گفته‌های او دروغ است. در واقع، رهبری ایران، به درستی آمریکا را شیطان بزرگ خطاب کرد. پیشینه‌ ظالمانه‌ آمریکا، بزرگ‌ترین عذاب برای بشر است.
ایران به دنبال خشونت نیست و همسایگانش را بی‌ثبات نمی‌کند و از تروریسم در هیچ کجای جهان دفاع نکرده و نخواهد کرد. در واقع، این آمریکاست که چنین مقصودی را همه جا دنبال می‌کند.
انتخابات ایران ساختگی و مهندسی‌شده نیست، آنها از (پیروی) روند آمریکایی شرم دارند؛ روندی که پول در آن کنترل‌کننده همه‌چیز است، ایرانی‌ها شرم دارند از اینکه با هر کسب‌وکار کثیفی همه وقت هر چیزی را به دست آورند.
اینکه ترامپ مدعی است که رفتار بی‌پروای ایران (به ‌ویژه سپاه پاسداران)، یکی از بزرگ‌ترین خطرها برای منافع آمریکا و ثبات منطقه محسوب می‌شود، این ادعا کذب محض است.
این ادعای ترامپ هم خطاست که گفته است؛ رژیم ایران از بی‌ثباتی و درگیری‌های منطقه‌ای سود می‌برد تا به نحو تجاوزگرایانه‌ای نفوذ منطقه‌ای‌اش را گسترش دهد و همسایگانش را تهدید کند. این فعالیت‌ها هم در عین‌ حال کمترین هزینه را در داخل و خارج برای او به همراه دارد.
فهرست بلندپایه ترامپ درباره دیگر فعالیت‌های (به قول او) بدخواهانه، حقیقت را واژگون کرده است. اتهامات او یک انحراف فاحش از واقعیت است و حاکی از آن است که او یک دروغ‌پرداز سریالی است و ارزش اعتماد کردن را ندارد.
سخنان رقت‌بار ترامپ کافی بود تا اینکه از اول تا به آخر، دروغ‌های بزرگ و اطلاعات غلط را به نحو ناعادلانه و خجالت‌آوری خلق کند، آن‌ هم بدون اینکه ذره‌ای واقعیت داشته باشند.
ایران به حق پاسخ کوبنده‌ای به اظهارات ترامپ داد. ایران وعده داد در قبال هرگونه اقدامی که نیروهای سپاه پاسداران را مورد هدف قرار دهد، پاسخی تلافی‌جویانه خواهد داشت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، پاسدار امنیت ملی است، سپاه یک نیروی بازدارنده است، نه متجاوزی همچون پنتاگون.

* آینده برجام را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟
ترامپ درصدد است توافق هسته‌ای ایران ترمیم شود تا برنامه موشکی (بالستیک) ایران را هم دربربگیرد و بندهای «مقررات زوال‌پذیر» نیز حذف شوند. در غیر این صورت توافق‌نامه خاتمه خواهد یافت. در حالی تحریم‌های غیر قانونی برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وضع می‌شود که به خطا آن را متهم به حمایت از تروریسم می‌کنند.
تعداد بیشتری از تحریم‌های کنگره می‌توانند، دست آخر، پایان پذیرند. (اگرچه) ترامپ به دنبال تحریم‌های سخت‌تری است تا توافقنامه را از میان ببرد. اما بعید است آنچه را که می‌خواهد به دست آورد.
بیشتر اعضای کنگره تمایل دارند که قرارداد هسته‌ای حفظ شود، پایان دادن به برجام می‌تواند چهره‌ آمریکا را ‌منفورتر نشان دهد.
* از اینکه وقتی را برای گفت‌وگو با ما اختصاص دادید، بسیار متشکریم.