گزارشی از بیست‌وسومین میثاق اهالی رسانه در مصلی تهران
نمایشگاه مطبوعات که سیاسی‌ترین نمایشگاه کشور است، در حالی بیست‌وسومین دوره خود را از پنجم تا دوازدهم آبان ماه برگزار کرد که کشور بزرگ‌ترین رویداد سیاسی خود را در روزهای آخر اردیبهشت ماه تجربه کرده و هم اکنون سه ماهی از استقرار دولت دوازدهم می‌گذرد. نمایشگاه امسال نسبت به سال گذشته که پیش از انتخابات ریاست‌جمهوری بود، بیشتر نگاهش به بیرون و موضوع برجام و عهدشکنی‌های آمریکا بود. 
فرصت دید و بازدید فعالان رسانه‌ای
نمایشگاه مطبوعات محملی را برای دیدار اهالی رسانه کشور در فرصت یک هفته‌ای فراهم می‌کند و بسیاری از اهالی رسانه و خبرنگاران می‌توانند دوستان و همکاران خود را در این نمایشگاه ببینند. این دیدارها فارغ از همه گرایش‌های سیاسی فضای صمیمی را بین اهالی رسانه به وجود می‌آورد.
یکی از مهم‌ترین مسائلی که امسال در نمایشگاه مطبوعات ملموس بود، حضور نداشتن برخی رسانه‌های مطرح دو جریان سیاسی کشور بود. خبرگزاری فارس، خبرگزاری تسنیم، پایگاه خبری مشرق از یک سو و روزنامه‌های شرق، آرمان و اعتماد و برخی پایگاه‌های اصلاح‌طلب از سوی دیگر در نمایشگاه حضور نداشتند یا حضورشان خیلی کم‌رنگ بود. 
پوشش دولتی 
برای خالی نماندن فضاها
حضور نداشتن بسیاری از رسانه‌هایی که سال‌های گذشته در نمایشگاه حضور داشتند، زمانی مشخص می‌شود که در چینش شبستان مصلی تعداد انبوه جایگاه‌های مطالعه، اطلاعات نمایشگاه و سالن‌های نشست‌ها مشاهده می‌شود. تعدادی از غرفه‌ها نیز خالی بود. وسعت غرفه‌های دولتی و نیز حضور پر رنگ نشریات زرد در موضوعات خانواده، هنر و ورزش هم فضای نمایشگاه را از سیاست کمی دور کرده بود.اما مهم‌ترین وجه نمایشگاه امسال حضور پر رنگ روابط عمومی‌های دولتی بود؛ در حالی که این نمایشگاه به مطبوعات، خبرگزاری‌ها و پایگاه‌های خبری و... اختصاص داشت. در کنار همه اینها، وجود غرفه برخی شرکت‌های حوزه فناوری رسانه به منظور بازاریابی در نمایشگاه هم ملموس بود. 
افزایش صد هزار نفر
 بازدیدکننده
اما نمایشگاه امسال ابعاد مثبتی هم داشت. چنانکه بر اساس اعلام مدیریت روابط عمومی مصلی تهران امسال حدود 400 هزار نفر از نمایشگاه مطبوعات دیدن کرده‌اند که رشد صد هزار نفری نسبت به سال گذشته داشته است. البته باید دید چند درصد از این جمعیت از فعالان رسانه‌ای و اصحاب قلم نبودند تا بتوان رشد نمایشگاه در جذب مخاطب عمومی را تشخیص داد.
آلودگی صوتی
از نکات مهم امسال نمایشگاه، برگزاری نشست‌ها و کارگاه‌های فراوان در سالن‌های نشست جنبی نمایشگاه و غرفه‌ها بود. البته در برخی موارد صداها در نمایشگاه بیش از حد بالا بود که احتمالاً مسئولان نمایشگاه برای سال‌های آینده باید فکری برای حل این مشکل بکنند. برخی افراد پر حاشیه نیز با حضور در نمایشگاه در غرفه‌های مطبوعه خودشان میتینگ سیاسی برگزار کردند که این شاید از سیاسی‌ترین اتفاقات داخل نمایشگاه بود.
در کنار همه این موضوعات، بازدید مقامات و مسئولان هم از نمایشگاه جزء لاینفک کار است. تمام رسانه‌های خبری کشور در جایی جمع‌ هستند و این بار مسئولان به بازدید از رسانه‌ها می‌آیند. فعالان سیاسی و افراد  مشهور هم از فرصت نمایشگاه برای در اذهان ماندن استفاده می‌کنند. 

صبح‌ صادق در نمایشگاه
امسال و در نمایشگاه بیست‌وسوم حضور صبح صادق تا روز آغاز نمایشگاه نامشخص بود؛ اما با مسجل شدن این حضور همکاران هفته‌نامه به سرعت شرایط حضور در این نمایشگاه را فراهم کردند و با مشورت‌هایی که با نیروهای خوش‌فکر همکار شد، قرار شد نشست‌هایی با عنوان «عصرانه‌های صبح صادق» در غرفه 24 متری هفته‌نامه برگزار شود. عصرانه‌های صبح صادق با حضور علی قاسمی، کارشناس مسائل اقتصادی؛ دکتر سعدالله زارعی، کارشناس ارشد مسائل منطقه و بین‌الملل و سردار رسول سنائي‌راد، معاون سیاسی سپاه در موضوعات سیاسی و اقتصادی برگزار شد و یک روز از این برنامه نیز به روایتگری برادر بسیجی آقای بهرامیان، از مدافعان حرم و رزمندگان دفاع مقدس و نیز اجرای زنده قطعه موسیقی مدافع وطن و حرم و قهرمان قهرمانان با صدای خواننده ارزشی علیرضا بیرانوند درباره سردار سلیمانی و شهید حججی اختصاص یافت.
عصرانه‌های پر حاشیه
غرفه هفته‌نامه صبح‌ صادق رو‌به‌روی غرفه معاونت روابط عمومی و دیپلماسی عمومی وزارت امور خارجه قرار گرفته بود و همین امر سبب ‌شد وزیر امور خارجه که از قضا شلوغ‌ترین مسئول بازدیدکننده نمایشگاه بود، از مقابل غرفه هفته‌نامه عبور کند و چند دقیقه‌ای در غرفه مربوط به وزارتخانه متبوعش حاضر شود. همه دوستان این گمان را داشتند؛ اما هیچ کس تصور نمی‌کرد آقای ظریف درست زمانی در مقابل غرفه صبح‌صادق قرار بگیرد که دکتر سعدالله زارعی در حال بررسی و آسیب‌شناسی برجام و نیز بیان توصیه‌هایی به وزارت امور خارجه در مسئله ترامپ و اروپا است. 

  فتح‌الله پریشان/ اول و آخر این هفته به دو مناسبت ملی و مذهبی مزین شده است؛ یکی، سی‌وهشتمین سالگرد انقلاب دوم دانشجویان در 13 آبان 1358 که بر حیات و فعالیت جاسوسخانه آمریکا در تهران مهر پلمب زد و مدال تأیید از امام گرفت و دوم، بزرگداشت کنگره عظیم اربعین حسینی(ع) که فرصت بازخوانی راه امام حسین(ع) و فلسفه قیام ایشان و پیام‌های راهبردی آن به قرائت امام سجاد(ع) و زینب کبری(س) را به ما اعطا می‌کند. 
هر دو مناسبت برای شرایط امروز ما یک خروجی دارد و آن، «ضرورت تداوم مبارزه با سلطه و ایستادگی در برابر ظلم و زور» است. البته 13 آبان و بزرگ‌تر از آن قیام امام خمینی(ره) پرتویی از جلوه ولایی امام حسین(ع) و پژواکی از حرکت و انقلاب حسینی است که با عبور از دالان تاریخ به ملت عزیز ایران رسیده و عزمی انقلابی در آنها برانگیخته است.
دقیقاً هم راز دشمنی‌ها با انقلاب اسلامی ایران همین موضوع است. اکنون آمریکای پلید ما وارثان مکتب سرخ عزت حسینی را بین «سِلّت و ذلت» مخیر کرده است. و گویا هر فرد و جامعه‌ای، کربلا و عاشورایی دارد و به قول سید شهیدان اهل قلم «کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام‌ها؛ کربلا حرم حق است و هیچ‌کس را جز یاران امام حسین(ع) راهی به سوی حقیقت نیست» و ما آموخته‌ایم هیهات منا الذله.
ترامپ امروز امتداد یزید دیروز است که از همه توان و ابزارهای خود بهره می‌برد تا جمهوری اسلامی را در طی مسیر حق و حقیقت متوقف کند. اعلام راهبرد جدید مبتنی بر استانداردسازی رفتار موشکی و منطقه‌ای ایران از سوی آمریکایی‌ها روی دیگری نیز دارد و آن، موفقیت راهبرد جمهوری اسلامی در مدیریت تحولات منطقه از تهران تا بیروت و سواحل مدیترانه است که راهبردشناسانی، چون مایکل روبین و کیسینجر را به وحشت می‌اندازند که اگر دولت آمریکا راهبرد میان‌مدتی مبنی بر مهار ایران را کلید نزند، به زودی باید دامن خود را از منطقه غرب آسیا، شمال آفریقا، آسیای میانه و جهان اسلام برچیند و این، یعنی افول کامل هژمونی آمریکا.
جمهوری اسلامی ایران با وجود مانع‌تراشی‌ها و توطئه‌های رنگارنگ قدرت‌های غربی، به ویژه آمریکای جهان‌خوار، که از سرعت انقلاب کاسته است، راه‌های ناهموار زیادی را پیموده و موانع بزرگی را پشت سر گذاشته است و تنها باید سرپیچی را بپیماید تا وارد باشگاه قدرت‌های بزرگ شود و این همه به برکت درس‌ها و عبرت‌هایی است که ملت ما و رهبر ما از انقلاب امام حسین(ع) آموخته‌اند به فرموده رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با دانش‌آموزان، تنها راه علاج و چاره‌ «ایستادگی و مقاومت» بر اصول اسلامی، قدرت‌بخش و الهام‌آفرین انقلاب اسلامی است.
 مبتنی بر این نگاه، نه تنها باید قاطعانه پاسخ تهدیدات را داد؛ بلکه از هرگونه اعلان نظر و اظهار موضعی از مسئولان و ابراز صدایی از داخل که دال بر نمایش ضعف باشد یا چهره دشمن را تطهیر کند یا آمریکا را پشت نقاب ترامپ نبیند یا اروپا را متفاوت از آنها ببیند، باید اجتناب کرده، ناظر به معاهدات حقوقی مانند برجام و قطعنامه 2231 اقدام تناظری مقابل اقدامات نقض‌آمیز آنها را کلید بزند تا پیام عاشورایی ایران بار دیگر در گوش سنگین غرب طنین‌انداز شود که جمهوری اسلامی زیر بار ظلم نخواهد رفت و در پرتو مؤلفه‌های قدرتی که دارد، اجازه تکرار وقایع کربلا را نیز نمی‌دهد.


   دکتر یدالله جوانی/ غرب آسیا (خاورمیانه) بی‌تردید راهبردی‌ترین منطقه جهان است. در بیان دلایل راهبردی بودن این منطقه؛ همان بس که آمریکایی‌ها تنها راه به دست گرفتن مدیریت بین‌المللی برای یک دور طولانی را، از طریق سلطه انحصاری بر خاورمیانه می‌دانند. آمریکایی‌ها با همین استدلال، حاضر به خودزنی در داستان برج‌های دوقلو در یازده سپتامبر شده، سپس با متهم کردن دیگران به انجام این کار و به بهانه مبارزه با تروریسم به منطقه لشکر‌کشی کردند. تصور آمریکایی‌ها این بود که با لشکرکشی و اشغال برخی از کشورهای منطقه، ملت‌های منطقه تسلیم آنان می‌شوند و از این طریق خاورمیانه بزرگ یا خاورمیانه جدید شکل می‌گیرد. اما شکست استراتژیک آمریکایی‌ها در عراق با تحمل خسارت‌های سنگین مادی و معنوی و همچنین شکست‌های سنگین رژیم صهیونیستی در جنگ‌های۳۳ روزه و جنگ‌های غزه، آنان را به سمت راهبرد راه‌اندازی جنگ‌های مذهبی و فرقه‌ای در منطقه سوق داد. راه‌اندازی جنگ‌های مذهبی از طریق ایجاد و تجهیز گروه‌های تروریستی تکفیری و به ویژّه داعش، مهم‌ترین راهبرد جبهه استکبار برای نابودی مقاومت در منطقه با هدف سلطه بر خاورمیانه بود که به اجرا درآوردند. آمریکا طی ۱۵ سال گذشته برای سلطه بر منطقه، هر نوع اقدام ممکن را انجام داد. دونالد ترامپ در دوره رقابت‌های انتخاباتی آمریکا، بخشی از این اقدامات را برشمرد و به صراحت گفت:
۱ـ آمریکا شش تریلیون دلار (معادل شش هزار میلیار دلار)، خرج جنگ‌های خاورمیانه در سال‌های اخیر کرده و هیچ نتیجه‌ای به دست نیاورده است.
۲ـ آمریکا مؤسس داعش است.
۳ـ ایران در منطقه خاورمیانه به نفوذ راهبردی دست یافته است.
اعترافات ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا نشان می‌دهد که آمریکا پس از شکست در لشکرکشی مستقیم، از طریق گروه‌های تروریستی و از جمله داعش، اولاً، به دنبال مهار جمهوری اسلامی ایران و ثانیاً، به دنبال سلطه بر منطقه بود و ثالثاً، با شکست داعش، ایران بر منطقه خاورمیانه مسلط می‌شود. معنای این سخن آن است که، شکست گروه‌های تکفیری‌ـ تروریستی به منزله شکست آمریکا و پیروزی جمهوری اسلامی ایران در راهبردی‌ترین منطقه جهان است. بی‌تردید آن شکست و این پیروزی، دارای آثار، نتایج و پیامدهایی گسترده خواهد بود. پیامدهای ژئوپلیتیکی، از جمله پیامدهای سرنوشت‌ساز و تعیین‌کننده نظم جدید در منطقه می‌باشد. منطقه خاورمیانه پس از داعش و آمریکا، نقش اصلی را در شکل‌دهی به نظم نوین جهانی خواهد داشت. شکست داعش، یعنی مرگ حتمی طرح‌های خاورمیانه بزرگ یا خاورمیانه جدید، و پدید آمدن خاورمیانه‌ای با مختصات متفاوت از آنچه تاکنون استعمارگران و مداخله‌گران غربی برایش تصویر و ترسیم می‌کردند. آری در خاورمیانه در حال ظهور، ایران در کنار ملت‌های منطقه و کشورهای عضو محور مقاومت و همچنین با کمک‌ تمامی جریان‌های فکری‌ـ سیاسی و گروه‌های مبارز علیه مستکبران، خاورمیانه اسلامی را در راستای منافع ملت‌های این منطقه شکل خواهد داد. در خاورمیانه اسلامی، جمهوری اسلامی ایران وصل‌کننده تمامی ملت‌ها به یکدیگر و مأموریت هم‌افزا کردن آنان را خواهد داشت. اگر تاکنون آمریکایی‌ها و بیش از آنها اروپایی‌ها، با ایجاد اختلاف و جنگ و درگیری میان ملت‌ها و دولت‌های منطقه، به دنبال سلطه بر منطقه و غارت منابع ملت‌های منطقه بوده‌اند، جمهوری اسلامی ایران به دنبال وحدت و انسجام‌بخشی به ملت‌های منطقه و کمک به پیشرفت تمامی آنها خواهد بود. روزهای پیش‌رو، روزهای پایانی داعش است. آزادسازی شهر القائم در عراق و شهرهای دیرالزور و البوکمال در سوریه، عملاً به ماهیت داعش پایان خواهد داد. معنای آزادی این مناطق و پایان داعش، یعنی حضور جمهوری اسلامی ایران در جایگاه یک نیروی انسجام‌بخش به ملت‌های منطقه بر روی زمین، از مرزهای شرقی ایران تا سواحل مدیترانه، مرزهای جنوبی لبنان و مرزهای شمالی سرزمین‌های اشغالی. باز شدن ژئوپلیتیک ایران تا سواحل مدیترانه و مرزهای شمالی سرزمین‌های اشغالی و تا جنوب لبنان، نویدبخش آینده‌ای درخشان برای تمامی ملت‌های منطقه است. افزون بر این، باید تحولات شبه‌جزیره عربستان و قدرت‌یابی ملت مظلوم یمن، در امتداد انقلاب اسلامی را هم مورد توجه قرار داد. پایان استیلای چند صد ساله غرب بر منطقه و قدرت‌یابی ملت‌ها با پرچمداری جمهوری اسلامی، از پیامدهای شکست داعش خواهد بود.

اربعین حسینی در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام قاسمیان و حجت‌الاسلام معرفت
مجتبی برزگر/ اربعین سرور و سالار شهیدان، الگوی آزادگان و سومین امام معصوم(ع) در راه است و شیعیان حضرتش در تکاپوی گرامیداشت هرچه باشکوه‌تر این روز بزرگ هستند. راه‌پیمایی اربعین، یک پیاده‌روی معمولی یا یک سنت محلی نیست و به یقین حضور میلیون‌‌ها نفر مسلمان و آزاده در این راه‌پیمایی، درس‌های مهم و عبرت‌آموزی داشته و حامل پیام‌های مهمی است که معرفی شخصیت امام حسین(ع) و اهداف ایشان از مهم‌ترین آنهاست. در حقیقت، گرامیداشت «اربعین حسینی» گرامیداشت اصول، اعتقاد و ارزش‌هایی است که امام حسین(ع) و یاران شهیدش برای پاسداری از ‌آنها از همه هستی خود گذشتند و در این راه به مقام شهادت نائل شدند. راه‌پیمایی اربعین، تأکید دوباره‌ای است بر ادامه حرکت و توجه به اهداف شهدای عاشورا تا یزیدیان بدانند که قیام حضرت اباعبدالله‌الحسین(ع) و یاران فداکارش هیچ‌گاه فراموش نشده و این حرکت با شهادت، اسارت و سرکوب متوقف نخواهد شد و در طول زمان ادامه خواهد داشت با حجت‌الاسلام محمد معرفت استاد حوزه و دانشگاه و حجت‌الاسلام غلامرضا قاسمیان واعظ برجسته کشور و مسئول قرارگاه جهادی امام رضا(ع) درباره این حرکت عظیم انسانی که دارای ابعاد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است به گفت وگو پرداختیم. در ادامه مشروح دیدگاه‌ آنان از نظرتان می‌گذرد.
*در مقدمه درباره، فلسفه اربعین حسینی و اهمیت این روز بزرگ توضیح دهید.
قاسمیان: به یقین تا به امروز راه‌پیمایی اربعین حرکتی بی‌نظیر در این کره خاکی بوده است. بی‌شک چه از نظر کمّی و چه از نظر کیفی این راه‌پیمایی در جهان نمونه‌ای نداشته است. در راه‌پیمایی اربعین جمعیتی بیش از 20 میلیون نفر شرکت می‌کنند؛ راه‌پیمایان حاضر در حماسه باشکوه اندیشه حسینی و انگیزه الهی دارند؛ اندیشه اربعینی در مقابل اندیشه استکباری، تکفیری و انحرافی است و امروز ما شاهد تقابل این دو اندیشه هستیم. حامیان اندیشه حسینی، دین را تنها راه اصلاح اجتماع می‌دانند و معتقدند ندای امام حسین(ع) در سال 61 باقی نمانده و همچنان این ندا، حق و باطل را از یکدیگر متمایز می‌کند و مدافعان حقیقت را به مبارزه با استکبار و جریان تکفیری دعوت می‌کند و ما امروز نشانه‌های قطعی این مبارزه را می‌بینیم. به صراحت می‌توان گفت راه‌پیمایی اربعین مختص به شیعیان نیست؛ بلکه عموم و قالب برادران اهل‌سنت ما از عاشقان اهل بیت و امام حسین(ع) هستند و حتی در راه‌پیمایی اربعین حضوری باشکوه دارند؛ منتها انگلیسی‌ها برای تفرقه در اسلام، جریان دست‌ساز وهابیت و بهائیت را طراحی و تقویت کردند؛ اما شیعه و سنی با اتحاد خود این دو جریان دست‌ساز را کنار زده و در دفاع از اسلام متحد شدند.
معرفت: اربعین حضرت سیدالشهداء(ع) ‏ابعاد سازنده و تربیتی فراوانی دارد که می‌توان مهم‌ترین آنها را چنین برشمرد: تجدید میثاق با حضرت زینب(س) و کاروان اسرای کربلا که به استناد برخی از منابع، روز اربعین به خاک کربلا و بر مزار شهدای کربلا رسیدند و ناله و عزاداری سر دادند؛ هم‌قدم شدن با جابربن‌عبدالله انصاری که در این روز برای زیارت امام حسین(ع) وارد کربلا شد؛ زنده نگه داشتن یاد و تاریخ پرشكوه نهضت حسینی؛ اقامه مجالس دینی در سطح وسیع و آشنا شدن گروه‌های مردم با معارف دینی؛ اعلام وفاداری به مظلوم و مخالفت با ظالم؛ پیوند عمیق عاطفی و تقویت اتحاد بین شیعیان، پالایش روح و تزكیه نفس؛ ترویج فرهنگ کرامت، سخاوت، ایثارگری و کمک به همنوعان. امام حسن عسکری(ع) فرموده‌اند: از نشانه‌های مؤمن می‌توان به پنج اقدام او اشاره کرد: اقامه پنجاه و یک رکعت نماز، زیارت اربعین حسینی، انگشتر در دست راست کردن، سجده بر خاک و بلند «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم» گفتن. بر اساس این روایت، اهمیت زیارت اربعین، تنها به این نیست که از نشانه‌های ایمان است؛ بلکه در ردیف نمازهای واجب و مستحب قرار گرفته است. بر پایه این روایت، همان‌گونه که نماز ستون دین و شریعت است، زیارت اربعین و حادثه کربلا نیز ستون ولایت است. به دیگر سخن، بر اساس فرموده رسول خدا(ص) عصاره رسالت، قرآن و عترت است؛ «انی تارک فیکم الثقلین کتاب‌الله و عترتی اهل بیتی». عصاره کتاب الهی که دین خدا است، ستونی دارد که آن ستون نماز است و عصاره عترت نیز ستونی دارد که آن ستون زیارت اربعین است. این دو ستون در روایت امام حسن عسکری(ع) کنار هم ذکر شده است.

*به نظر شما چرا از این حرکت عظیم به رزمایش و مانور تعبیر شده است؟
قاسمیان: در حقیقت می‌توان گفت این قدرت‌نمایی لشکر حضرت ولی‌عصر(عج) است؛ باید اعتراف کرد این حرکت یک حرکت عادی نیست. در واقع جریان اربعین رزمایش، لشکریان حضرت در مقابل لشکریان دشمن است. پیام این رزمایش هم استحکام نظام و هم استحکام جریان مقاومت در بلاد اسلامی است. همان‌گونه که مقام عظمای ولایت در بیانات در جمع مردم اصفهان فرمودند؛ اربعین یک مسئله عادی نیست؛ اربعین رمز بقای دین و کشور است. اصلاً خود اربعین پرچمی است که حضرت زین‌العابدین(ع) بلند کردند، برای اینکه عاشورا بماند و عاشورا رمز بقای دین و شریعت است. 
معرفت: در اکثر برهه‌های تاریخی زیارت سید‌الشهداء(ع) به سختی انجام می‌شده و همواره جان زائران در خطر بوده است؛ اما با این وجود زائران، عاشقانه خطرات را به جان می‌خریدند و در روز اربعین به پابوس امام حسین(ع) می‌رفتند. در سال‌های گذشته هم هرچند خطر دشمنان از جمله گروهک‌های تکفیری وجود داشت؛ اما هرساله این راه‌پیمایی عظیم‌تر و باشکوه‌تر انجام می‌شد؛ زیرا از یک سو، بی‌تردید پیاده‌روی اربعین از نشانه‌های ظهور صغری و بسترساز ایجاد یک جامعه معنوی و مناسب برای ظهور امام عصر(ع) است و از سوی دیگر، زيارت مرقد شريف امام حسين(ع) مانند دیگر ائمه، به مردمان و زيارت‌كنندگانش به ویژه مردم ستمدیده عراق، نوعی آرامش و اطمينان می‏بخشد. در اين عصر كه انسان پيوسته با پديده‏هايی چون جنگ، محرومیت، ناكامی، تشويش، ترس و ناسازگاری با محيط مواجه است و هر روز شاهد كاهش‌ها و فرسايش‌هاست و نمی‌تواند از اضطراب در امان بماند، زيارت مرقد اين مردان خدا و پيشوايان دين به انسان آرامش خاطر می‌دهد.

*برخی از جریان‌ها سعی کردند از رونق راه‌پیمایی عظیم اربعین حسینی بکاهند؛ این در حالی است رهبر معظم انقلاب در این باره فرمودند که پیاده‌روی اربعین ضامن بقای کشور است، نظر شما در این باره چیست؟
قاسمیان: وقتی امام زمان(ع) ظهور می‌کنند، از همه‌ جا و همه نوع قشری به خدمت حضرت صاحب می‌رسند. این موضوع باید پیشینه‌ای داشته باشد و یک عادتی در ملت شکل گرفته باشد که به زیارت یک جایی بروند. وقتی جماعت شیعه در زمان مشخصی این کار را انجام می‌دهند، به نظر من آن زمان که منتقم امام حسین(ع) هم ظهور می‌کنند، از همه بلاد به سمت حضرت پیش می‌روند و  دستور لازم را می‌گیرند. بدانید که این سفر خودش سفر سختی است. هیچ چیز دیگری نمی‌تواند مردم را آنقدر جمع کند؛ حتی اگر بگویند مقداری پول یک‌ جا توزیع می‌کنند، مردم هیچ وقت آنقدر دور هم جمع نمی‌شوند. فکر می‌کنم اینکه برای دین و فرهنگ‌شان چنین حرکتی را ترتیب می‌دهند، شوری است که هر سال باید یک بار در مردم ایجاد شود. 
معرفت: این اجتماع بزرگ ضمن آنکه اعلام صریح وفاداری و علاقه شدید محبان و ارادتمندان به ساحت مقدس حضرت سیدالشهداء(ع) است، رژه عظیمی در راستای تبری جستن از اقدامات ضد بشری مستکبران جهانی، تکفیری‌ها و دشمنان اهل بیت(ع) به شمار می‌رود. دشمن از این پیاده‌روی می‌ترسد؛ چرا که نزدیکی قلوب مؤمنان برای دشمن خطرناک است. برای نمونه، کافی است این جمعیت چند ده میلیونی مسیرش را به سمت سرزمین‌های اشغالی کج کند، نه با سلاح حتی با دست خالی و سنگ، آن هنگام است که رژیم صهیونیستی در یک چشم به هم زدن نابود خواهد شد. دشمن از همین می‌ترسد!

*فلسفه پاسداشت اربعین حضرت اباعبدالله الحسین(ع) به شکل پیاده‌روی پس از گذشت حدود ۱۴ قرن از واقعه عاشورا چیست؟
قاسمیان: عاشورا یک مراسم عزاداری و سینه‌زنی است. در واقع یک مراسم سخت و حرکت جانفرسا نیست؛ ولی حرکت اربعین این‌گونه نیست و تلاشی در راه عقیده است. پاها تاول می‌زند و حال افراد دگرگون می‌شود. سختی‌های جدی دارد؛ با هر شرایطی بیایید سختی‌های جدی وجود دارد. ما خیلی نمی‌توانیم معادل جبهه و جنگ را جایی بازسازی کنیم مگر در این صحنه‌ها و صحنه‌های اردوهای جهادی که امام خامنه‌ای بر روی آن هم تأکید می‌کنند. امسال نیز اتفاق خوبی افتاده است و این دو با هم ترکیب شد‌ه‌اند؛ یعنی عده‌ای هم برای زیارت اربعین آمده‌اند و هم کارهای جهادی انجام می‌‌دهند.
معرفت: پیاده‌روی و زیارت حرم مطهر امام حسین(ع) در روز اربعین ریشه تاریخی دارد؛ چرا که جابربن‌عبدالله انصاری و عطیه عوفی در سال ۱۲۸۱ قمری با پای پیاده از مدینه حرکت کردند و در صبح اولین اربعینی که از شهادت حضرت سیدالشهداء(ع) می‌گذشت، به کربلا رسیدند. طبق آنچه در منابع شیعه معتبر مشهود است، در روز اربعین حضرت زینب کبری(س) و امام سجاد(ع) همراه با 84 نفر وارد کربلا شدند و پس از گفت‌وگو با جابرعبدالله انصاری، قبر مطهر امام(ع) را زیارت کردند و از آنجا زیارت اربعین آغاز شد. پیاده‌روی اربعین در سیره علما نیز وجود داشته است؛ شیخ‌میرزا‌حسین نوری اولین بار در عید قربان به پیاده‌روی از نجف تا کربلا اقدام کرد که سه روز در راه بود و حدود ۳۰ نفر از دوستان و اطرافیانش وی را همراهی می‌کردند. مرحوم محدث نوری از آن پس تصمیم گرفت، هر سال این کار را تکرار کند؛ ایشان آخرین بار در سال ۱۳۱۹ قمری با پای پیاده به زیارت حرم اباعبدالله‌الحسین(ع) رفت. مرحوم آیت‌الله‌العظمی بهجت(ره) نیز فرموده‌اند: «امام زمان(عج) پس از ظهور، خود را به واسطه امام حسین(ع) به همه عالم معرفی می‌کند؛ بنابراین در آن زمان باید همه مردم عالم، امام حسین(ع) را شناخته باشند و پیاده‌روی اربعین بهترین فرصت برای این کار است.»

*حرکت عظیم مردم در پیاده‌روی اربعین حسینی در کنار شور و معنویت آن، چه کارکردهای سیاسی و فرهنگی دارد؟
معرفت: همواره آیین‌ها و ادیان مختلف با هدف همبستگی میان پیروان و هویت‌بخشی به جریان اجتماعی خود، ایامی را در سال مشخص کرده و پیروان خویش را به شرکت در این اجتماعات ملزم می‌کنند. یکی از پیامدهای این‌گونه تجمعات، نمود جهانی و به نوعی تبلیغ آن جریان اجتماعی است که معمولاً در جامعه جهانی تأثیرگذار است؛ از همین رو حضور میلیونی در پیاده‌روی عظیم اربعین حسینی خلأ وجود اجتماعی عظیم و بین‌المللی در میان شیعیان را پر می‌کند؛ یکی از پیامدهای این سنت دیرینه، نمود جهانی و به نوعی تبلیغ دین اسلام است؛ بنابراین کربلا می‌تواند نماد تبلور وحدت و بیعت با امام(ع) باشد که نمودی جهانی خواهد داشت.

  محمدرضا مرادی/ تلویزیون دولتی سوریه اعلام کرد که ارتش این کشور و متحدان آن موفق شدند به صورت کامل بر شهر «دیرالزور» مسلط شوند. ستاد کل ارتش و نیروهای مسلح سوریه نیز با انتشار بیانیه‌ای اعلام کرد؛ پس از یک مجموعه عملیات دقیق، یگان‌های نیروهای مسلح ما با همکاری نیروهای هم‌پیمان، مأموریت خود را در بازگرداندن امنیت و ثبات به صورت کامل به شهر دیرالزور انجام دادند. ارتش سوریه تأکید کرد که اهمیت بازگرداندن امنیت و ثبات به شهر دیرالزور به دلیل موقعیت راهبردی این شهر است؛ به گونه‌ای که حلقه ارتباطی منطقه شرق سوریه به مناطق شمالی و مرکزی است. آزادسازی دیرالزور، مرحله پایانی نابودی نهایی داعش در سوریه است؛ چرا که این شهر مقر اصلی سرکرده‌های داعش بود و با از دست دادن سیطره بر آن، توانمندی داعش در فرماندهی عملیات‌های تروریستی گروه‌هایی از بین می‌رود که در ریف شرقی این شهر محاصره شده‌اند؛ اما چرا شهر دیرالزور اهمیت راهبردی در معادلات
 سوریه دارد؟
نیروهای ویژه تیپ 137 ارتش سوریه به همراه رزمندگان مقاومت اوایل شهریور ماه موفق شدند از محور غربی وارد شهر «دیرالزور» در شرق سوریه شوند و با این اقدام خود، عملاً محاصره سه ساله «داعش» را درهم شکستند. دیرالزور از 23 تیر سال 1393 در محاصره داعش قرار داشت. دیرالزور از بُعد جمعیت شناختی به مثابه یک معدن و ذخیره نیروی انسانی در بیشتر بخش‌هاست و از منابع طبیعی سرشاری مانند ثروت‌های سرشار نفتی و گذرگاه آبی(رود فرات) برخوردار است؛ بنابراین آزادی دیرالزور بر توان مالی دمشق می‌افزاید و ثروت طبیعی سرشاری را به دولت سوریه بازمی‌گرداند؛ زیرا زمانی که داعش بر میادین نفتی سوریه مسلط شد از نظر انرژی، دمشق با مشکلات زیادی روبه‌رو شد و با بازپس‌گیری این مناطق توازن اقتصادی برقرار می‌شود. حدود ۴۰ درصد منابع نفت و گاز سوریه که ستون اقتصاد این کشور محسوب می‌شود از استان دیرالزور تأمین می‌شود؛ اما این تمام اهمیت دیرالزور نیست و این شهر در معادلات آمریکا برای تجزیه سوریه اهمیت راهبردی دارد که اکنون با این پیروزیِ ارتش سوریه، تیر آمریکا به سنگ خورده است. 
تجزیه سوریه یکی از اهداف کشورهای غربی از سال 2011 به بعد بود. در سوریه سیطره بر شمال و دیرالزور در شرق، جزء برنامه‌های طرح تجزیه در سوریه بود تا این کشور در جایگاه بازوی محور مقاومت اسلامی تجزیه شود و در نهایت طرح نیل تا فرات یا طرح (ارض موعود) صهیونیست‌ها نیز در ادامه آن به بار بنشیند. دیرالزور در صورت سیطره آمریکا و گروه‌های تروریستی تابع مانند داعش یا زیرمجموعه‌های ارتش آزاد، پایه‌ای برای تجزیه سوریه و عراق می‌توانست باشد.
اکنون که شهر «الرقه» به دست کردهای سوریه از تصرف داعش خارج شده است، دیرالزور یکی از آخرین پایگاه‌های داعش در سوریه آزاد شده و هدف بعدی آزادسازی شعر «البوکمال» در استان دیرالزور است؛ البته آزادسازی شهر الرقه سبب شده تا آمریکا و عربستان به دنبال اجرای طرح‌های جدید و فتنه‌انگیزانه جدیدی در سوریه باشند؛ اما در اوضاع کنونی، آزادسازی رقه و دیرالزور را می‌توان پایان داعش در سوریه قلمداد کرد. دیرالزور که پل راهبردی فرات و نقطه ثقل در بیابان سوریه است، آنچنان مهم و حیاتی است که آمریکا در چندین حمله هوایی برای خارج کردن دیرالزور از دست دولت مرکزی، اقدام به بمباران مواضع ارتش سوریه کرد؛ اما در نهایت این ارتش سوریه بود که این شهر را از تصرف داعش آزاد کرد و اکنون تمام نگاه‌ها به سمت آزادسازی کامل استان دیرالزور است؛ چرا که این استان شامل سه شهر مهم دیرالزور، البوکمال و المیادین است. 
در کل آزادسازی شهر دیرالزور از یک طرف سبب افزایش درآمدهای دمشق خواهد شد، از سوی دیگر مقر اصلی داعش را پس از رقه از تصرف این گروه تروریستی درآورده و در نهایت پروژه تجزیه سوریه نیز با این پیروزی با بن‌بست مواجه خواهد شد.

 محمد نوری/ پیاده‌روی 30 ميليون نفري اربعین تبلور عظمت و عزت شیعيان و تمام دوستداران اهل‌بیت(ع) در مسير 80 كيلومتري نجف تا كربلاست. استقبال میلیونی دوستداران و ارادتمندان امام حسين(ع) برای حضور در مراسم اربعین حسینی بیش از ده سال است که به اوج رسیده است و اين حركت براي تداوم به تقويت و تسهيل حضور مردم براي شركت در اين مراسم معنوي و دشمن‌شكن، از سوی مسئولان و دست‌اندرکاران نیاز دارد؛ به همین دلیل مسئولان باید با برنامه‌ریزی مناسب، بیشترین تسهیلات و امكانات را برای شرکت زائران فراهم کنند و اجازه دهند که مردم، این سفر را ساده‌تر از هر سفر دیگری انجام دهند.
در اين ميان، افزايش هزینه‌هاي اين سفر معنوي و ایجاد موانع مالی برای زائران اربعین مي‌تواند تداوم اين حركت عظيم و باشكوه را به مخاطره بیندازد. اين هزينه‌تراشي‌هاي نابجا نوعی سودجویی و منفعت‌طلبی را نشان می‌دهد که برای یک جامعه‌ اسلامی و شیعی شایسته نیست. این اقدامات مي‌‌تواند راه را برای سودجویان در دیگر عرصه‌هاي خدمات‌رساني باز كرده و فرصت مغتنمي را در ایام اربعین به منظور كسب درآمدهاي كلان براي آنها فراهم کند؛ از این رو انتظار می‌رود دولت اسلامي در اين عرصه افزون بر خدمات‌رساني مناسب جلوی سوءاستفاده فرصت‌‌طلبان از اين حضور با عظمت مردم را بگيرد، نه اينكه خود نيز نگاه كاسب‌كارانه به اين حركت معنوي داشته و به دنبال كسب درآمد از اين رهگذر باشد.

هزینه دو تا سه برابری بلیت‌ها
در ایام عادی، هزينه بلیت هواپيما به مقصد نجف كمتر از 600 هزار تومان و بلیت چارتر به مقصد بغداد و نجف با هزینه‌ای نزدیک به 300 هزار تومان است؛ اما وقتی به ایام اربعین می‌رسیم و تعداد زائران چند صد برابر می‌شود، نه تنها هزينه‌ها كاهش پيدا نمي‌كند؛ بلكه هزينه‌اي چند برابر شرایط عادی از زائران اخذ می‌شود.
حال پرسش این است اگر در شرایطی که تعداد زائر کمتر است می‌توان با 300 هزار تومان از تهران به نجف پرواز داشت، در شرایطی که در کمتر از یک هفته بیش از سه میلیون نفر زائر نجف و کربلا هستند، نمی‌توان هزینه سفر هوایی را به این رقم رساند؟ 
اين در حالي است كه سفر زميني هم قصه مشابهي دارد. در روزهای عادی هزینه سفر زمینی از تهران به ایلام (فاصله 25 کیلومتری شهر مرزی مهران) برای اتوبوس‌های درجه یک 35 هزار تومان و برای اتوبوس‌های VIP 59 هزار تومان است؛ اما هم اکنون قيمت فروش بلیت اتوبوس در مسیر تهران به مهران براي اتوبوس درجه یک 76 هزار تومان و برای اتوبوس VIP، مبلغ 128 هزار تومان است.
اما «داوود کشاورزیان» معاون وزیر راه و شهرسازی در مصاحبه با یکی از خبرگزاری‌ها درباره این موضوع گفته است: «معتقدم قیمت بلیت اتوبوس در ایام اربعین برای مقاصد شهرهای مرزی با عراق باید 2 برابر قیمت روزهای عادی افزایش یابد. در بازه زمانی ویژه اربعین حسینی اتوبوس‌ها یک‌سر خالی از مقاصد شهرهای مرزی با کشور عراق بر می‌گردند؛ این‌گونه که در زمان رفت زائران، اتوبوس‌ها خالی برمی‌گردند و در زمان برگشت زائران، ناوگان اتوبوسی بدون مسافر  عازم  شهرهای مرزی با کشور عراق می‌شوند.» 

افزايش هزينه‌هاي
 دريافتي زائران
در حال حاضر، مبلغ کل پرداختی زائران اربعین که شامل هزینه روادید، بیمه، هلال احمر و کارمزد شرکت‌ها و کارگزاران می‌شود، ۱۹۹ هزار و ۵۰۰ تومان است. اين در حالی است که پیش از این، مسئولان در ستاد مرکزی اربعین هزینه نام‌نویسی شامل همه موارد فوق را ۱۹۰ هزار تومان اعلام کرده بودند که از این مبلغ ۱۶۰ هزار تومان معادل ۴۰ دلار هزینه صدور روادید و مابقی شامل ۱۸۸۰۰ تومان هزینه بیمه، ۶۲۰۰ تومان هزینه هلال احمر و حدود ۱۱ هزار تومان حق کارگزاری‌ها پیش‌بینی شده بود. افزايش 9500 توماني اين هزينه‌ها با وجود اعلام قبلي مسئولان دولتي جاي بسي تأمل دارد.

درآمد 186 میلیارد ریالی
 هلال احمر 
هلال احمر در حالی از هر نفر 6200 تومان دریافت می‌کند که خدمات ارائه‌شده از سوی هلال‌احمر را داوطلبان صورت می‌دهند و رایگان است. تعداد روادید صادر شده در سال گذشته نسبت به سال 94 بیش از 900 هزار نفر افزایش یافته و طبق پیش‌بینی‌های به عمل آمده، در سال جاری سفارت عراق برای بیش از سه میلیون زائر ایرانی، روادید اربعین صادر خواهد کرد و با یک حساب سر انگشتی می‌توان درآمد 186 میلیارد ریالی هلال احمر را از این فرصت محاسبه کرد.

گران‌فروشي دلار به زائران
سفارت عراق در تهران برای روادید هر نفر۴۰ دلار مطالبه می‌کند. بانک مرکزی قیمت دلار دولتی را حدود ۳۵۰۰ تومان اعلام کرده و قیمت اين ارز در بازار آزاد نیز ۴۰۱۰ تومان است. این در حالی است که دولت در سامانه سماح متعلق به سازمان حج و زیارت،‌ برای روادید زائران اربعین قیمت دلار را ۴۲۵۰ تومان محاسبه می‌کند. در سامانه سماح به ازای هر نفر ۱۷۰ هزار تومان پول دريافت مي‌شود كه براي 40 دلار مورد مطالبه سفارت عراق، هر دلار به قيمت ۴۲۵۰ تومان محاسبه می‌شود؛ یعنی دولت در این سامانه دلار را ۲۴۰ تومان بالاتر از نرخ بازار آزاد با زائران حساب می‌کند.

باشکوه‌تر از سال‌های گذشته 
با توجه به تأکیدات رهبر معظم انقلاب در زمینه باشکوه برگزارشدن این همایش عظيم كه به نماد اقتدار شيعي تبدیل شده است، باید همه دستگاه‌ها و مسئولان کشور در حد توان خود تلاش کنند تا این همایش جهانی به بهترین شکل ممکن برگزار شود.
با همه این اوصاف، امسال هم مانند سال‌های گذشته اين مردم ولايتمدار و عاشق اهل بيت(ع) هستند که بیش از پیش در این سفر یکدیگر را یاری می‌‌کنند و منتظر اقدام دستگاه‌هاي اجرايي نمي‌مانند. در اين ميان، ساکنان شهرهای مرزی بدون چشمداشت از زائران استقبال و پذیرایی کرده و اسباب آرامش آنها را مهیا می‌کنند. بسیاری از مردم زائران را با خودروهای شخصی به طور رایگان جابه‌جا می‌کنند تا زائران مجبور به پرداخت هزینه مضاعف نشوند. امید که این رخداد مذهبي، سياسي و فرهنگي همه‌ساله باشکوه‌تر از سال‌های گذشته برگزار شود و با اعمال نظارت‌ها، سودجویان نتوانند از شور و اعتقاد مردم سوء‌استفاده کنند.


 قاسم غفوری/ فضای درونی و بیرونی عربستان از زمان به قدرت رسیدن خاندان سلمان با دگرگونی‌های فراوانی همراه شده است. اقدامات ملک‌سلمان برای موروثی کردن قدرت در کانون این دگرگونی‌ها قرار دارد، چنانکه روند حذف دیگر شاهزادگان و حتی نادیده‌گرفتن قوانین سنتی این کشور در همین راستا قابل ارزیابی است. 
این روند به تازگی با ابعاد جدیدتری همراه شده که محور آن را تحرکات اقتصادی و نظامی تشکیل می‌دهد، در حالی که پیش از این نیز در حوزه اجتماعی اقداماتی صورت دادند که اعلام کاهش محدودیت‌های اجتماعی برای زنان نمودی از آن است. در حوزه نظامی نیز محور اقدامات در قالب طراحی‌های جدید در قبال یمن فعالیت بن‌سلمان شدت گرفته است. در همین چارچوب نشستی در ریاض با حضور وزرای خارجه و رؤسای ستاد مشترک ارتش‌های کشورهای هم‌پیمان عربستان در جنگ علیه یمن و ائتلاف موسوم به «حمایت از دولت قانونی یمن» برگزار شد. بررسی نیازهای مراحل آینده جنگ علیه یمن و تلاش‌های اعضای ائتلاف کشورهای هم‌پیمان عربستان در این جنگ، برای رفع این نیازها و همچنین تلاش برای جلوگیری از آنچه مداخلات ایران در منطقه نامیده می‌شود، از دیگر اهداف نشست وزرای خارجه و رؤسای ستاد مشترک ارتش‌های کشورهای ائتلاف ضد یمن عنوان شده است. این نشست در حالی برگزار ‌شد که وضعیت درونی یمن نکات چشمگیری را آشکار می‌کند. در یک‌سوی معادله سعودی و متحدانش قرار دارند که در طول دو سال‌ونیم اخیر جز کشتار و جنایت در یمن اقدام دیگری صورت نداده‌اند. سران سعودی در حالی ادعا داشتند که در کوتاه‌ترین زمان ممکن می‌توانند بر یمن مسلط شوند که بعد از دو سال‌ونیم تنها دستاوردشان ده‌ها هزار کشته و ویران‌سازی زیرساخت‌های یمن بوده‌ است. نکته مهم دیگر آنکه درون این ائتلاف اختلافات بسیاری ایجاد شده که نمونه بارز آن تنش‌ها میان امارات و عربستان است، به گونه‌ای که هر کدام علیه دیگری اقدامات نظامی و سیاسی بسیاری در یمن صورت دادند. 
در طرف دیگر معادله، ارتش و نیروهای مردمی یمن قرار دارند که در برابر تجاوز ائتلاف سعودی نه تنها تسلیم نشده‌اند؛ بلکه هر روز دستاوردهای نظامی و سیاسی جدیدی کسب کرده‌اند. از یک‌سو ارتش توانسته توان موشکی خود را ارتقا بخشد، چنانچه اکنون بسیاری از مناطق عربستان و حتی امارات در تیررس این موشک‌ها قرار دارند و از سوی دیگر روند سیاسی در یمن با تشکیل پارلمان و دولت وحدت ملی روند رو به رشدی را نشان می‌دهد، حتی استفاده ائتلاف سعودی از گروه‌های تروریستی نیز نتوانسته مانع از استمرار این دستاوردها شود. 
با توجه به وضعیت یاد شده می‌توان گفت؛ محور نشست ریاض گردهمایی مجموعه‌ای از بازندگان با اختلاف‌های شدید است که در ورای این نشست سعی دارند در فضای تبلیغاتی با پنهان‌سازی اختلافات درونی همگرایی خود برای ادامه جنگ در یمن را به نمایش گذارند، این فرایند در حالی است که کشورهای غربی به ویژه آمریکا، فرانسه و انگلیس برای حفظ منافع اقتصادی خود همچنان به حمایت از کشتار و جنایت در یمن ادامه می‌دهند، چنانکه «فالون» وزیر دفاع انگلیس رسماً اعلام می‌کند که نباید از عربستان انتقاد کرد، چرا که مانعی برای فروش تسلیحات به این کشور خواهد شد. 
نکته مهم، سفر تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا به عربستان است که همچون مقامات انگلیسی به دنبال منافع اقتصادی راهی این کشور شد.  
بعد دیگر طراحی سران سعودی در قالب اقتصادی است، چنانکه در اقدامی مهم، طرح ساخت شهری مدرن در شمال غربی عربستان سعودی از سوی «محمدبن‌سلمان» ولی‌عهد این کشور رسماً اعلام شد. براساس گزارش‌های منتشره این طرح موسوم به پروژه «نئوم» برگرفته از سیاست سعودی برای ایجاد شهری مدرن با فناوری روز دنیا در وسعت 26 هزار و 500 کیلومتر مربعی است که به ادعای آنها زمینه‌ساز تبدیل عربستان به یکی از قطب‌های اقتصادی و گردشگری جهان می‌شود. 
مرحله نخست این طرح در سال ۲۰۲۵ آماده خواهد شد که از جمله ویژگی‌های پروژه نئوم، اشراف آن بر ساحل دریای سرخ است که شریان اقتصادی مهمی به شمار می‌رود و ۱۰ درصد از مسیر عبورومرور تجارت جهانی از آن می‌گذرد، هر چند که اهداف اقتصادی برای این طرح عنوان شده؛ اما بررسی ساختار درونی و بیرونی عربستان نکات دیگری را در خود دارد. 
مهم‌ترین مسئله برای ساختار حاکم بر سعودی با محوریت خاندان سلمان حفظ قدرت و تبدیل آن به نظام موروثی و حذف دیگر شاهزادگان است. این سیاست زمانی محقق می‌شود که در داخل و خارج عربستان از حمایت همگانی برخوردار باشد. بعدی از این طراحی در قالب ایجاد فضای باز اجتماعی، به ویژه برای زنان صورت گرفته است و بعد دیگر آن شامل اقدامات اقتصادی می‌شود. بن‌سلمان از زمان به قدرت رسیدن پدرش در سال ۲۰۱۵ اصل ترمیم چهره جهانی عربستان را در پیش گرفته و صدها میلیارد دلار نیز در این عرصه هزینه کرده است. 
بر این اساس می‌توان گفت که پروژه نئوم با محوریت بن‌سلمان می‌تواند اهدافی ورای مسائل اقتصادی را در خود داشته باشد. از یک‌سو این طرح که ادامه برنامه ۲۰۳۰ سعودی است، چهره یک اصلاح‌گر اقتصادی و اجتماعی را از بن‌سلمان به نمایش می‌گذارد که طرح‌های بلندمدتی دارد و راه تحقق آن نیز حمایت از افزایش قدرت او عنوان شده است. از سوی دیگر، این طرح در کنار نشان دادن چهره جهانی مثبت از بن‌سلمان موجب تحقق اهداف اقتصادی سعودی در قبال غرب نیز می‌شود. 
این امر برای عربستان مسلم شده که دیگر نقش آن منجی غرب در منطقه را ندارد و احتمال کنار گذاشتن آن نیز وجود دارد. سعودی با طرح اقتصادی ۵۰۰ میلیارد دلاری چند هدف اقتصادی را با هم انجام می‌دهد. بعدی از این طرح مقابله اقتصادی با ایران است به ویژه اینکه جهانیان اذعان دارند ایران می‌تواند قطب اقتصادی منطقه شود. 
بعد دیگر این طرح درگیرسازی شرکت‌های غربی است که در کنار خرید تسلیحات درآمدهای کلان برای غرب، بحران اقتصادی به همراه دارد. بعد مهم این پروژه تحقق طرح آمریکا برای مناسبات اقتصادی سعودی و عربی با رژیم صهیونیستی است که در لوای کارهای عمرانی صورت می‌گیرد، چنانکه واگذاری دو جزیره «صنافیر» و «تیران» مصر به سعودی در دریای سرخ در چارچوب این طرح بوده است. 
گزارش‌ها نشان می‌دهد که تعداد زیادی از شرکت‌های صهیونیستی در مذاکرات برای شرکت در این طرح حاضر هستند. با این وضعیت می‌توان گفت، طرح نئوم بیش از آنکه در چارچوب منافع ملی و خواست مردم عربستان باشد، در چارچوب اهداف سلطه‌گرایانه خاندان سلمان صورت می‌گیرد که در آن منافع غرب و شرکای آن محور اصلی است و مردم عربستان دستاوردی از آن نخواهند برد.

  احمدرضا هدایتی/مدت‌هاست این موضوع، ذهن نگارنده را به خود مشغول کرده است که علت اصلی برخی از نابسامانی‌های موجود در جامعه چیست؟ آیا توطئه‌های مستمر و متعدد بیگانگان، عامل بروز ناهنجاری‌های مورد اشاره است؟ آیا ناهنجاری‌های اجتماعی موجود، حاصل تأثیر فرهنگی ماهواره‌هاست؟ اصولاً نقش توطئه‌های دشمنان از جمله؛ جنگ تحمیلی، تحریم‌ها و ترورهای صورت گرفته از سوی معاندان، در این رابطه در چه حد بوده است؟
چرا با اینکه تمامی مبانی، احکام و اصول ارزشی اسلام، یا حتی اسناد بالادستی تنظیم شده در کشور و نیز بیانات و رهنمودهای رهبری، وفق مصالح کشور و منافع مردم و هم‌راستا با آرمان‌های بلند و ارزشی انقلاب و افراد جامعه است، همچنان با رشد تدریجی پدیده‌های نامطلوبی مانند؛ اختلاس، ارتشا، رانت‌خواری یا فساد اخلاقی و اجتماعی در کشور مواجه هستیم؟
آیا ارائه نکردن فراگیر و اصولی منابع اسلامی و بی‌توجهی جامعه نسبت به کسب فضائل و معارف اسلامی در بروز مشکلات تأثیرگذار نبوده است؟ آیا می‌شود همه مشکلات را فقط ناشی از ناکارآمدی، کم‌کاری و بعضاً سوءاستفاده و خیانت احتمالی برخی مدیران و مسئولان دانست؟ 
در پاسخ باید گفت که بی‌شک، توطئه‌ها و اقدامات خبیثانه دشمن در بروز این مشکلات بی‌تأثیر نبوده است و شاید اگر هر کشور دیگری جای جمهوری اسلامی ایران قرار داشت و با این همه توطئه خارجی مواجه می‌شد، نه ‌تنها حکومتش دگرگون می‌شد؛ بلکه احتمالاً خاک کشور خود را نیز از دست می‌داد. 
با این‌حال؛ به یقین هیچ‌یک از این عوامل و دیگر عوامل مشابه که از ذکر آنها اجتناب شده است، به اندازه نظام آموزشی معیوب و ناکارآمد موجود، به کشور خسارت تحمیل نکرده باشد؛ چرا که توطئه دشمنان و مزدوران داخلی آنها یا ناهنجاری‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی، هنگامی مؤثر واقع می‌شود که نظام آموزشی و تربیتی کشور، به شکل نهان و آشکار و محسوس و نامحسوس، دچار ضعف و نقصان باشد. 
البته، طی سال‌های گذشته تلاش فراوانی برای اصلاح نظام آموزشی کشور در مقاطع و سطوح مختلف صورت گرفته است، اما به ‌نظر می‌رسد، این اقدامات بیشتر و البته به شکل غیر مؤثر، پوسته و قالب کار را دستخوش تغییر کرده است. تغییر چند باره‌ مقاطع تحصیلی در آموزش و پرورش از 5، 3، 4 به 6، 3، 3 یا مزین کردن متون آموزشی مدارس و مراکز آموزش‌عالی به آیات و روایات اسلامی، نمونه‌ای از این اقدامات است.
این در حالی‌ است که اولاً، اسلامی کردن و بهبود بخشیدن محتوایی متون درسی، لزوماً با افزودن آیات و روایات اسلامی به متون آموزش، محقق نمی‌شود، ثانیاً، تا عوامل تغییر محتوا و نیز مدرسان این متون، خود به آنچه می‌نویسند یا تدریس می‌کنند، اشراف و باور قلبی نداشته باشند، نتیجه لازم عاید نخواهد شد. ثالثاً، آموزش بدون توجه به مفاهیم و مطالب پرورشی و تربیتی، نمی‌تواند نتیجه مطلوبی داشته باشد.
 در واقع، چنانچه نظام آموزشی کشور (در مقاطع و سطوح مختلف) نتواند، همزمان و در کنار تربیت افراد متخصص، افراد مؤمن، متعهد، مسئولیت‌پذیر، پاسخگو، متفکر، آرمانگرا، هدفمند، خلّاق، خودباور و خوداتکا، اهل مطالعه و تحقیق و با قدرت و قابلیت برنامه‌‌ریزی و کارآفرینی و در نهایت، دلسوز برای حال و آینده کشور به جامعه تحویل دهد، نباید تردید کنیم که چرخه‌ آموزشی ما، معیوب است.
وقتی در برخی از مراکز آموزشی روند و ساختار کار به شکلی است که؛ فقط به امر آموزش در حد رفع تکلیف اکتفا می‌شود و بدتر از آن اینکه؛ باورهای دینی و اصول و ارزش‌های اعتقادی و اجتماعی جوان ایرانی، پس از ورود به محیط آموزشی، متزلزل و روزبه‌روز تضعیف می‌شود، باید پذیرفت که نظام آموزشی ما دچار بیماری خطرناکی است که آینده کشور را در معرض خطر جدی قرار داده و تغییرات رفرمیک به عمل آمده، نتوانسته مشکل آن را برطرف کند.
بی‌شک وقتی مبانی اعتقادی دانشجوی جوان و متدین ما (هرچند در موارد محدود) در دانشگاه مورد نقد و اهانت دیگران واقع می‌شود و حتی حضور وی در صف نماز جماعتِ محیط آموزشی، مورد تمسخر برخی از استادان و دانشجویان قرار می‌گیرد و رفتار و سلوک او به‌تدریج و تحت تأثیر رفتارهای ناهنجار دیگر دانشجویان، به فرهنگ مذموم غربی و شرقی گرایش پیدا می‌کند، باید بپذیریم که اِشکالی در کار وجود دارد. 
تردیدی نیست که وقتی برخی از استادان، معلمان و دیگر مربیان به مبانی دینی، اعتقاد قلبی و التزام عملی نداشته و از معارف دینی و اعتقادی بی‌بهره باشند، نمی‌توانیم از آنها انتظار داشته باشیم که بتوانند یک محیط آموزشی الگو و در تراز نظام اسلامی را ایجاد و دانش‌اموخته‌ای در شأن نظام اسلامی تربیت کنند.
این تأسفبار است که وقتی خبرنگار یک رسانه داخلی، بخشی از توصیه‌های مدیریتی امام علی(ع) را بدون درج نام در اختیار عده‌ای از جوانان ایرانی قرار می‌دهد و از آنان می‌خواهد که نام صاحب این جملات را بگویند، در کمال ناباوری، ابتدا احتمال تعلق آن به یک اندیشمند ایرانی یا اسلامی را ناممکن دانسته و سپس در قامت یک مدافع تمام‌عیار فرهنگ بیگانه، به شکل بعضاً ناقص و غلط، نام چند نفر از دانشمندان غربی را بر زبان می‌رانند.
این باعث تأسف است که بر اثر غفلت مسئولان نظام آموزشی کشور، نه‌ تنها سیره و سلوک رفتاری، علمی و عملی ائمه و اولیای دینی، بلکه شخصیت اخلاقی و دستاوردهای علمی بسیاری از دانشمندان ایرانی مانند غیاث‌الدین جمشید کاشانی و حتی دانشمندان معروفی چون ابن‌سینا، به درستی تبیین و عرضه نشده است.
به صراحت می‌توان گفت، اگر نظام آموزشی ما درست عمل می‌کرد، هم‌اکنون باید نسل‌های دوم و سوم جامعه، با رفتار و عملکرد خود، مانع از بروز مشکلات فعلی می‌شدند و ایران اسلامی، طعم شیرین پیشرفت و توسعه همه‌جانبه و رفاه و آسایش عمومی را، به مراتب بیش از آنچه تاکنون کسب کرده، می‌چشید، اما اینک این سؤال مطرح است که اگر عملکرد بخش تربیت و آموزش درست بوده، چرا برخی از دانش‌‌آموختگان نظام آموزشی ما، نمی‌توانند به یک الگوی کامل، در ابعاد مختلف معنوی، علمی و عملی برای دیگران تبدیل ‌شوند. 
قطعاً همان‌گونه که اشاره شد، باید ریشه همه این مسائل و مشکلات را در کاستی‌ها و نواقص نظام آموزشی، (از مدرسه و دانشگاه تا حوزه‌های علمیه و دیگر مراکز آموزشی) جست‌وجو کرد؛ لذا شایسته است، پیش از اینکه بیش از این فرصت‌ها را از دست بدهیم، از طریق؛ بازنگری و اصلاح محتوایی متون تربیتی و آموزشی، فرهنگ‌سازی عمومی، قانون‌گذاری مناسب و دیگر اقدامات مشابه، این بخش را به طور اساسی و اصولی درمان کنیم. 

به بهانه بازی «نهنگ آبی»
 مهدی امیدی/ خبر «خودکشی دو نوجوان، تحت تأثیر بازی نهنگ آبی» بار دیگر اهمیت توجه به سرگرمی‌های رایانه‌ای و مجازی را برجسته کرد. 
این مطلب مبنای اصلی را بر این موضوع قرار نداده که تمامیت فضای مجازی و بازی‌های رایانه‌ای را محکوم کند؛ بلکه همه سخن بر آگاهی نسبت به چنین پدیده‌ها و ابزارهایی است. مردم باید بدانند که بازی‌های رایانه‌ای و تلفن همراه، برخلاف عنوان‌شان به هیچ وجه ابزارهایی صرفاً سرگرم‌کننده و تفریحی نیستند. به ویژه بازی‌های خارجی، ابزارهایی راهبردی برای کاشت انواع ذهنیت‌ها و روحیات در خردسالان هستند. حتی بازی‌هایی که به ظاهر هیچ‌ وجه ایدئولوژیک یا غیر اخلاقی هم ندارند؛ اما به طور غیر مستقیم بر ضمیر ناخودآگاه کودکان تأثیر می‌گذارند. تأثیری که شاید سال‌ها پنهان بماند و در دوران بلوغ یا بزرگسالی، در قالب ناهنجاری روانی و رفتاری یا انحراف جنسی و اخلاقی بروز پیدا کند.
بنابراین، اگر نظارت دستگاه‌های مربوطه و به ویژه خانواده‌ها اعمال نشود، نمی‌توان انتظاری جز آسیب دیدن نسل جدید از این‌گونه ابزارها داشت. 
واقعیت تأمل‌برانگیز در زمینه بازی‌های رایانه‌ای این است که در حال حاضر خطر این موضوع فقط از یک جنبه نیست. طی سال‌های اخیر و با گسترش فضای مجازی، بازی‌های رایانه‌ای از چنان دامنه رشد کمی و کیفی برخوردار شده‌اند که اگر برخورد حساب شده و هوشمندانه‌ای در برابر آنها صورت نگیرد، خسارت‌های فراوانی را باید پرداخت. همچنان که خودکشی دو نوجوان در اثر آموزه‌های روانی و ذهنی یک بازی، خسارت جبران‌ناپذیری است. چند سال گذشته، رسانه‌ها درآمد بازی‌های رایانه‌ای در منطقه غرب آسیا را بیش از 100 میلیارد دلار در سال تخمین زده بودند که این آمار به طور حتم امروز بیشتر هم شده است. نکته مهم این است که رژیم صهیونیستی نیز در تولید بسیاری از بازی‌های مخرب که در کشورهای اسلامی و از جمله ایران منتشر می‌شود، مشارکت دارد. 
آنچه حساسیت و اهمیت این بازی‌ها را بالاتر برده، پیشرفت کیفی آنهاست؛ یعنی بازی‌های مجازی جدید، برخلاف بازی‌های قدیمی که در قالب‌هایی، چون «آتاری»، «میکرو»، «سه‌گا» و... مشهور بودند، تنها به یک سناریو محدود نیستند. ویژگی خاص بازی‌های نوین، تعاملی بودن آنهاست؛ یعنی نرم‌افزار بازی‌ها به گونه‌ای است که به بازیگر می‌گویند چه برنامه‌ها و فعالیت‌هایی را می‌توانند اجرا کنند و چه اقداماتی را نمی‌توانند. هر چه فرد امکان بیشتری برای دخل و تصرف در گزینه‌ها و سناریوهای بازی‌ها داشته باشد، بیشتر لذت می‌برد، در نتیجه احتمال اعتیاد و تأثیرپذیری از چنین بازی‌هایی بیشتر از گذشته است. افزون بر این، بازی‌های نوین از نظر گرافیکی نیز واقع‌گرا و جذاب‌تر هستند و می‌توانند فضایی شبیه به زندگی واقعی را بازسازی کنند. به همین دلیل هم رخنه آنها در ضمیر ناخودآگاه کودکان و نوجوانان در زمینه نهادینه شدن سبک زندگی، شدیدتر و عمیق‌تر صورت می‌گیرد. شاید بسیاری از خانواده‌ها ندانند؛ اما واقعیت این است که برخی از بازی‌های مجازی جدید که در دسترس فرزندان آنهاست، مضمون و محتوای وحشت و توهم دارند. این بازی‌ها ‌ـ که حتی استفاده از آنها در غرب هم ممنوع است ‌ـ یکی از عوامل ایجاد اختلالات عصبی و روانی در نوجوانان هستند. حتی کارشناسان اعتقاد دارند، بعضی از توهمات و کابوس‌ها در بچه‌ها، ثمره بازی‌های مجازی است. همچنین، بیشتر بازی‌های رایانه‌ای خارجی و غیر مجاز، روایت‌هایی جنسی دارند؛ یعنی بچه‌ها در حین بازی، گاهی در نقش یک فعال جنسی ظاهر می‌شوند و این نتیجه‌ای جز درگیر شدن ذهن کودکان و نوجوانان با موضوعات ضد اخلاقی ندارد که خود به ضعف عصبی و بحران‌های روانی منتج خواهد شد.
اما پس از طرح همه این مسائل، این سؤال پیش می‌آید که چه باید کرد؟ قدم اول این است که مسئولان فرهنگی، به ویژه در حوزه‌هایی چون فضای مجازی و بازی‌های رایانه‌ای، احساس مسئولیت بیشتری کنند؛ یعنی مسئولان باید همه کودکان و نوجوانان ایرانی را فرزند خودشان بدانند. متأسفانه، طی سال‌های اخیر با اهداف سیاسی و برای جلب رأی و حمایت نسل جوان، برخی از سیاست‌گذاران و مدیران فرهنگی و رسانه‌ای به سمت تضعیف نظارت رفته‌اند. غافل از اینکه نبود نظارت بر این عرصه به معنای آزادی نیست؛ بلکه نتیجه‌ آن سلطه دشمن بر این عرصه و محدود شدن توان ماست. ضمن اینکه نظارت به هیچ وجه به معنای کاهش آزادی و حذف و سانسور نیست؛ بلکه از یک سو باید دائم درباره تهدیدات فضای مجازی و از جمله بازی‌های عرضه شده در این فضا به خانواده‌ها هشدار داد و از سوی دیگر، روش‌های جایگزین افزایش یابد؛ یعنی باید بازی‌ها و سرگرمی‌های سالم فضای مجازی به مردم معرفی شوند.

صبح‌صادق از واقعیت راهبرد تقابلی غرب با جمهوری اسلامی رمزگشایی می‌کند
علیرضا جلالیان / هفته گذشته بیست‌وسومین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری‌ها در مصلی تهران برگزار شد که غرفه هفته‌نامه صبح‌صادق در این نمایشگاه بعدازظهر هر روز با عصرانه‌های تحلیلی میزبان علاقه‌مندان بود. در یکی از نشست‌ها دکتر سعدالله زارعی، تحلیل‌گر ارشد مسائل بین‌المللی و سردبیر اسبق صبح‌صادق تحلیلی درباره «چشم‌انداز تقابل آمریکا با ایران» ارائه کرد و به پرسش‌های خبرنگاران و بازدیدکنندگان پاسخ داد که در ادامه خلاصه این بحث از نظر شما می‌گذرد.
آغاز روابط بین ایران و آمریکا به مقطع پایان جنگ جهانی دوم برمی‌گردد؛ یعنی حدود سال 1324 شمسی که ایران به اشغال طرف پیروز جنگ جهانی درآمد؛ اما دعوای بین ایرن و آمریکا پس از انقلاب اسلامی، دو چهره دارد: یکی استیلا و دیگری استقلال. در واقع، آنها به دنبال تداوم استیلای خود بوده و هستند و جمهوری اسلامی به دنبال حفظ استقلال است. در دوران پیش از انقلاب اسلامی ایران برای آمریکایی‌ها ظرفیتی بود تا با آن اهداف استیلاجویانه خود را در منطقه پیش ببرند و پس از انقلاب دعوا بر سر استقلال یا وابستگی ایران به آمریکایی‌ها و استیلای آنها بر ایران بوده است.
در فضای فعلی عده‌ای معتقدند، ترامپ سیاستمدار تازه‌‌واردی است که صفحه جدیدی را برای ایران در آمریکا باز کرده است؛ از این رو ایران هم باید با بررسی‌های لازم به دنبال روش جدیدی برای مقابله باشد. در واقع، امروز عده‌ای با شخصی کردن مسئله ترامپ، سعی دارند مسئله آمریکا را از روی میز بردارند و مسئله ترامپ را جایگزین آن کنند و بگویند وضع خطرناکی است و خطر در کمین کشور است، لذا باید در رفتارها تغییر ایجاد کنیم؛ چون رفتار آمریکایی‌ها تغییر کرده است. این تحلیل تنها می‌تواند ناشی از ساده‌لوحی باشد؛ چرا که باید توجه داشت، این تاکتیک قدیمی است که آمریکایی‌ها از آن استفاده می‌کنند. ترامپ هم یک وجه تکراری از وجوه آمریکا است و حتی باید اذعان کرد که نسبت به نفرات پیش از خود در کاخ سفید خطرات کمتری دارد؛ یعنی در کلان، آمریکا همان است، اما حال در لباس ترامپ ظاهر شده است.

بوش خطرناک‌تر
 از ترامپ
درباره اینکه می‌گوییم خطرات ترامپ حتی کمتر از قبل شده، می‌توان به دوران جرج بوش پسر اشاره کرد. وی در سال 2001، پس از حملات 11 سپتامبر در آمریکا که ماهیت آن هم پیچیده بود، به سمت شرق و غرب کشور ما حمله گسترده‌ای را ترتیب داد. حدود 300 هزار نیروی آمریکایی و انگلیسی به عراق حمله کردند و یک سوم این تعداد در حمله به افغانستان حضور داشتند؛ یعنی حدود 400 هزار نیروی ائتلاف آمریکایی‌ـ انگلیسی وارد کارزار جنگ با افغانستان و عراق شده و جنایت‌های زیادی هم مرتکب شدند. در همان زمان، رئیس‌جمهور ایران در مجمع عمومی موضوع گفت‌وگوی تمدن‌ها را مطرح کرده بود و اتفاقاً هم به تصویب رسیده و قرار بود سال گفت‌وگوی تمدن‌ها هم داشته باشیم؛ اما در دگر سو بوش پسر در سخنرانی خود ایران، عراق و کره شمالی را در فهرست کشورهای محور شرارت بعد از افغانستان بیان کرد و تهدید کرد که به این کشورها حمله می‌کند و حمله به عراق را تحقق بخشید. سال 2007 بوش، رئیس‌جمهور و فرمانده عالی نیروهای مسلح آمریکا در جلسه سالانه کنگره پشت تریبون خطاب به نیروهای ارتش کشورش دستور داد تا از آن زمان به بعد هر فرمانده و سرباز ایرانی را که در عراق دیدند، به آنها شلیک کنند. دقیقاً فردای این ماجرا، نیروهای آمریکایی با سه بالگرد وارد کنسولگری ایران در اربیل عراق شده و تعدادی دیپلمات و نیروی مستشاری ایران را که به دعوت رسمی دولت عراق در این کشور و آن زمان در محل کنسولگری حضور داشتند، بازداشت کرده و به نقطه نامعلومی منتقل کردند. این دیپلمات‌ها یازده نفر بودند. سفیر وقت ایران در عراق تعریف می‌کند که همان زمان نامه‌ای رسمی برای دولت عراق نوشته شد و وی شخصاً نیمه شب زنگ در منزل مرحوم جلال طالبانی را که به تازگی رئیس‌جمهور عراق شده بود، زد و با اصرار سفیر، آقای طالبانی را از خواب بیدار کردند. در خاطرات سفیر ایران است که آقای طالبانی با لباس خواب آمد و وقتی مراتب ماجرا به او اطلاع داده شد، تلفن را برداشت و تأکید کرد که آقای زلمای خلیل زاد، سفیر آمریکا در عراق را هر کجا که هست پیدا کنند و اگر خواب است، بیدار شود و تلفنی صحبت کند. همانجا زمانی که خلیل زاد پشت خط آمد، جلال طالبانی با عصبانیت گفت: «آقای زاد این افرادی که شما دستگیر کرده‌اید مهمانان بنده هستند و به دعوت ما به عراق آمده‌اند، در صورتی که هر چه سریع‌تر آنها را آزاد نکنید، من از بغداد خارج می‌شوم و تمام عواقب این موضوع و مشکلاتی که در پی خواهد داشت، همگی متوجه آمریکا خواهد بود.» در واقع، آمریکایی‌ها را در این مسئله تهدید کرد که همین مسئله عاملی شد تا یازده نفر ایرانی آزاد شده و دستور جرج بوش هم که خیلی جدی صادر شده بود، عملاً دیگر اجرا نشد.

ضعف ترامپ
 در مقابل سپاه
وقتی به سخنرانی آقای ترامپ نگاه می‌کنیم، مشخص می‌شود که او موضع ضعیف‌تری نسبت به دوران بوش دارد، حتی آنچه قبلاً گفته می‌شد که وی در مواجهه با سپاه قرار است این نهاد را در فهرست گروه‌های تروریستی قرار دهد هم محقق نشد و بر اساس تهدیدات جدی فرمانده کل سپاه علیه آمریکا، تنها بر اساس قانون‌های قبلی، سپاه در فهرست تحریم‌ها قرار گرفت. در واقع، این در مقایسه با سال 2007 که تحریم‌های اقتصادی همراه با دستور حمله به ایرانی‌ها صادر شد، یک پله عقب‌تر است تا اینکه تهدید جدی‌تری نسبت به قبل تلقی شود.
اما امروز عده‌ای با توجه به حرف‌های ترامپ معتقدند که او چیز جدیدی می‌گوید و ما باید احتمالاً امتیاز بزرگ‌تر از اوباما در برجام را به ترامپ بدهیم تا خطر او را دفع کنیم که این دیدگاه غلط است.

مهار منطقه‌ای ایران  
آنها در مسئله مواجهه ما با آمریکا دو موضوع را مدنظر دارند؛ یکی مهار قدرت ایران در منطقه و در محدوده حضور آمریکایی‌ها و دیگری مسئله عراق.
در نگاه عام، آمریکایی‌ها به دنبال مهار قدرت ایران در هر کجایی که خودشان حضور دارند، هستند و این به آن علت است که حضور ایران همواره در هر منطقه‌ای سبب شده است تا جلوی استیلاطلبی آنها سد شود و مسیر تحولات به سمتی باشد که رشته کار از دست‌شان خارج شده و مسیری به جز طرح‌هایی، مانند خاورمیانه بزرگ را طی کند. در واقع، در طرح خاورمیانه جدید که آنها به دنبال تجزیه کشورهای بزرگ منطقه بودند، ظرفیت‌های فراوانی را تعریف کرده و سفرهای متعددی را صورت دادند که در این میان به تازگی سفرهای کوتاه آقای تیلرسون به عراق، افغانستان، عربستان، کویت، قطر و... انجام شد؛ اما دیده می‌شود که اینها در همه این طرح‌ها در نهایت با حضور مؤثر ایران با شکست مواجه شده‌اند که نمونه عینی آن شکست طرح جداسازی منطقه اقلیم کردستان عراق بود که با تدبیر جمهوری اسلامی و طرف‌های دوست ایران در شمال عراق کل ماجرا به هم ریخت.

تلاش آمریکا برای جداسازی عراق از جبهه مقاومت
آمریکایی‌ها در مواجهه با ایران روی مسئله خاص عراق تأکید دارند. در واقع عراق کشور مهمی محسوب می‌شود و جداسازی عراق از ایران نقش اساسی در شکستن اقتدار منطقه‌ای ایران خواهد داشت. این مسئله را در شرایطی باید دید که پیش از این ایران و عراق دو بار با هم درگیر شده‌اند که یکی در سال 1975 در زمان رژیم بعثی سابق بوده که به قرارداد الجزایر منجر شده و دیگری در دفاع هشت ساله که امروز پس از این همه تقابل، این دشمنی‌ها از سطح رقابت و تقابل به سمت دوستی و همکاری‌های راهبردی رفته و بر اساس اینکه نفوذ گفتمانی جمهوری اسلامی عمدتاً در مرزهای غربی و در کشورهای حوزه عربی در غرب آسیا و شمال آفریقا است، عراق دروازه این نفوذ منطقه‌ای محسوب می‌شود و کلیدی‌ترین کشور برای ایران است که این همگرایی یعنی قدرت یافتن بیشتر ایران. عراق هم ظرفیت‌های بسیار بزرگی دارد که اتفاقاً با ایران هم همسو و عامل اتصال مردم و دولت‌های دو کشور است. مسئله مرجعیت دینی در نجف اشرف و حوزه علمیه نجف که البته در دوران‌هایی از تاریخ هم یک حوزه سیاسی بوده و موضوعاتی، همچون تحریم تنباکو و جنبش مشروطه از این محل آغاز شده است، حرم شش امام معصوم(ع) در این کشور است و همواره بین ایران و عراق سفرهای زیارتی بی‌شماری صورت می‌گیرد که در این میان از همه مهم‌تر و جریان‌سازتر همایش بزرگ راه‌پیمایی اربعین به منزله یک برنامه بزرگ جهانی برگزار می‌شود که مشارکت‌کننده اصلی آن مردم عراق و در مرحله بعدی مردم ایران هستند. این راه‌پیمایی موجب تعاملات عمیق بین دو کشور هم شده است و 18 میلیون نفر شیعه عراق در پیوند با شیعیان ایران موقعیت ویژه‌ای را برای بسط نفوذ و پایان سلطه و استیلای آمریکایی‌ها بر منطقه ایجاد کرده است. اینها در واقع عواملی هستند که موجب شده است آمریکایی‌ها به طور خاص روی عراق تمرکز کنند. 
برای این منظور حتی سعودی‌ها و بعد از سال‌ها، مشوق‌ها و امتیازات بسیار زیادی به عراقی‌ها دادند. عربستان سه‌ونیم میلیون بشکه از سهم تولید نفت خود را کم کرد و این اختیار را به عراق داد تا از این سهم استفاده کند. به این ترتیب شرکت‌های سعودی هم پس از سال‌ها توانستند وارد بازار عراق شده و وعده‌های اقتصادی فراوانی هم به عراق داده شد. آمریکایی‌ها هم فشارهای زیادی را به دولت عراق آورده‌اند که عراق باید در حوزه کشورهای اتحادیه عرب عمل کند و نه در جبهه مقاومت و هنوز هم برای جدایی عراق از ایران و جبهه مقاومت تلاش می‌کنند. 
از سویی باید در نظر داشت که این تلاش آمریکایی‌ها برای‌شان بسیار مهم است؛ چرا که در شرایط تحریم ایران حجم تبادلات ایران و عراق بسیار بالا است و این کشور قسمت زیادی از عواقب تحریم را برای ایران جبران می‌کند؛ برای نمونه آورده ارزی بین ایران و عراق در سال گذشته 18 میلیارد دلار برای ایران بوده است که مجموعه صادرات غیر نفتی و کالاهای ایرانی را شامل می‌شده و بخشی هم سلاح‌های ایرانی بوده که در اختیار ارتش و نیروهای حشدالشعبی عراق قرار گرفته و برای مبارزه با تروریسم استفاده شده است. تعاملات ایران و عراق از سطح تعاملات اقتصادی به تعاملات دفاعی، فرهنگی و... هم رسیده است. در این فضا و با این شرایط ارتباط ایران با عراق عملاً در حصر اقتصادی نیست.

خواسته اروپا 
و آمریکا یکی است
اما در کشور ما امروز افرادی هستند که آمریکا را پر قدرت، غیر قابل رقابت و مؤثر معرفی می‌کنند و معتقدند، برای در امان ماندن از این قدرت بزرگ باید در برخی جاها کوتاه آمد و این کوتاه آمدن را توصیه می‌کنند. آنها به صورت بسیار دقیقی هم در عباراتی شسته و رفته و با زبان دیپلماتیک می‌گویند که باید به اروپا در این میان که ترامپ بر ما خشم گرفته، آری بگوییم تا بتوانیم از خشم دیوانه‌ای مانند ترامپ در امان باشیم؛ اما باید از این افراد پرسید که اصولاً اروپا از ما چه چیزی می‌خواهد که آمریکایی‌ها نمی‌خواهند؟ اصولاً تفاوتی بین خواسته‌های این طرف وجود ندارد و اینها برای بازی دادن ما است.

مشکل مشترک
 سپاه و سلاح
الآن قدرت منطقه‌ای ما در دو قالب تبلور یافته؛ یکی سپاه و دیگری سلاح اروپایی‌ها هم رسماً گفته‌اند که با این دو مشکل دارند و اصولاً این درد مشترک آمریکا و اروپا با هم است. اصلاً شکاف بین اروپا و آمریکا مفهوم پیدا نمی‌کند. اختلاف سلیقه این دو این است که برجام راه موفق برای ادامه مسیر با ایران باشد یا نباشد؛ اما درباره اینکه باید در مسیر برجام ادامه طریق داد و موضوعات جدید منطقه‌ای و قدرت موشکی را هم مطرح کرد، دو طرف یک نظر دارند و تفاوتی وجود ندارد.
گفتنی است، درباره ارتباط با اروپا، ضمن تداوم ارتباطات و تعاملات با کشورهای اروپایی، نباید با شوق و ذوق‌زدگی به سمت برقراری تعامل و روابط رفت؛ بلکه باید با فکر و در نظر گرفتن استیلا نیافتن آنها بر خود این روابط ادامه پیدا کند. نباید با دیدن مسائل روی صحنه فریب خورد. امروز به هیچ وجه نمی‌توان روی طرف اروپایی حساب باز کرد. از سویی اروپایی‌ها متحد آمریکایی‌ها هستند و دشمنی زیادی هم با ما دارند. از سوی دیگر، حجم تبادلات و وابستگی اروپایی‌ها به آمریکا حدود چند صد برابر تبادلات و وابستگی آنها به ایران است و به هیچ وجه آنها نمی‌توانند به این فکر کنند که به دلیل منافع ایران، منافع سرشار گره خورده خود به منافع آمریکا را قربانی کنند.

کاروان خدمت‌رسانی سپاه در نقاط محروم کشور
 مهدی عجم‌ـ حسن هنرور/  فقر و محرومیت شلاق‌وار بر چهره مظلوم این مردم نشسته است. هیرمند در فاصله چند متری نقطه مرزی ما و افغانستان واقع شده است و با زابل فاصله چندانی ندارد؛ اما از ابعاد گوناگون در محرومیت به‌سر می‌برد. نظام سلامت نیز از این قاعده تلخ مستثنی نیست، حتی شاید محرومیت حوزه بهداشت و سلامت در این منطقه چشمگیرتر باشد. حال کاروانی با بیش از ۳۰ متخصص و فوق تخصص و جمعی از پرستاران و کادر درمانی در رشته‌های گوناگون، جهادگونه از تهران و دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله(عج) با نیت خدمت‌رسانی به محرومان و مستضعفان برخاسته‌اند و این‌بار قرعه به نام هیرمند و حاشیه‌نشینان هامون افتاده است.

هیرمندی که از هامون 
محروم شد
شهرستان هیرمند به مرکزیت «دوست محمد» در استان سیستان‌وبلوچستان قرار دارد. جمعیت کل شهرستان طبق سرشماری سال ۱۳۸۵، برابر با ۷۴ هزار و ۲۷۳ نفر بوده است. همچنین این شهرستان دارای دو بخش مرکزی و قرقری است و از غرب به شهرستان زابل، از شرق به کشور افغانستان، از شمال به دریاچه هامون و افغانستان و از جنوب به شهرستان زهک منتهی می‌شود. خشکسالی‌های پیاپی و خشک شدن دریاچه هامون همراه با بسته شدن مرز افغانستان و بدی آب و هوا و بادهای همراه با گرد و خاک و غبار ناشی از خشک شدن هامون آسیب بسیار جدی به این شهرستان و سلامت مردمش وارد کرده است که به سبب آن عده بسیاری از اهالی این شهرستان به دیگر شهرهای کشور کوچ کرده‌اند. در سرشماری سال ۱۳۹۵ این شهرستان با ریزش جمعیت مواجه بوده است.  بنا به اعلام مرکز آمار ایران جمعیت این شهرستان در سرشماری دهه جدید ۶۳ هزار ۹۷۹ نفر اعلام شده است.

پنج روز پر رونق
 بیمارستان شهدای هیرمند
 این گروه جهادی متشکل از اعضای دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله‌ الاعظم(عج) با همکاری بهداری نیروی زمینی سپاه و دانشگاه علوم پزشکی زابل به این منطقه اعزام شدند و در محل بیمارستان شهدای هیرمند تخصص و تعهد خود را به مدت پنج روز بدون داشتن هیچ چشم‌داشتی به نمایش گذاشتند.

آشنایی متخصصان پزشکی
 با محرومیت
دکتر علیرضا جلالی استاد دانشگاه، فوق تخصص بیهوشی قلب و فرمانده دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله(عج) که در منطقه هیرمند حضور یافته بود درباره این حرکت جهادی می‌گوید: «در راستای طرح‌های محرومیت‌زدایی و حرکت‌های جهادی دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله(عج) در این اردو تیم کاملی از متخصصان و پزشکان دانشگاه (حدود 40  نفر) از مراکز درمانی تابعه با حضور در شهر هیرمند در استان سیستان‌وبلوچستان از توابع شهرستان زابل و استقرار در بیمارستان شهدای هیرمند در سه شیفت کاری به ارائه خدمت به مردم شهیدپرور و شریف منطقه پرداختند. 
در این تیم متخصصان جراحی، بیهوشی، اطفال، ارتوپدی، چشم‌پزشکی، داخلی، زنان و دندانپزشک و پزشکان عمومی و پرستاران و تکنیسین‌ها حضور دارند و در مدت پنج روز به فعالیت‌های تخصصی خود به شکل جهادی می‌پردازند.
ما در این حرکت جهادی چند هدف عمده را دنبال می‌کنیم. اول اینکه، باید این فرهنگ در کشور نهادینه شود که متخصصان برجسته کشور با حضور در مناطق محروم و کمتر برخوردار میهن اسلامی‌مان به شکل مرتب و زمان‌بندی شده با درد و رنج مردم شریف از نزدیک آشنا شوند و دوم آنکه، مردم این مناطق کشورمان نیز خدمات تخصصی را به شکل رایگان و جهادی دریافت کنند تا کمی از دردها و آلام آنها که به دلایل مختلف محروم مانده‌اند، رفع شود.
امیدواریم روزی برسد که یکی از آرمان‌های بزرگ امام(ره) و امام خامنه‌ای را که محرومیت‌زدایی در حوزه سلامت بود، جامه عمل پوشانده و به این وسیله رضایت خداوند متعال را به دنبال کسب رضایت ولی او کسب کنیم.»
با دکتر مهدی خداپرست، فوق تخصص قلب و عروق که در این تیم حضور دارد هم به گفت‌وگو نشستیم. وی می‌گوید: «برای من یک وجبی مرز هم خود ایران است و با دیگر نقاط کشور فرقی ندارد؛ زیرا هدف اصلی خدمت‌رسانی است.»
دکتر دریاباری، فوق تخصص جراحی قرنیه چشم هم که با این حرکت جهادی همراه شده است، در این منطقه ده‌ها عمل آب مروارید را انجام داده است. او نیز معتقد است: «متخصصان کشور باید هر از چند گاهی با حضور در مناطق کمتر برخوردار، با درد و محرومیت‌ها آشنا شوند.»

سوگندی که پزشکان متعهد خورده‌‌اند
دکتر حمیدرضا اسکندریون نیز از پزشکانی است که عاشقانه در این سفر جهادی حضور یافته است. وی می‌گوید: «به عقیده من حرکت جهادی، وظیفه انسانی تمامی کسانی است که سوگند پزشکی خورده و این لباس مقدس را بر تن کرده‌اند و در راستای ادای این رسالت بزرگ، حضور در این مناطق جزء وظایف پزشکان متعهد است.»
بر اساس جمع‌بندی‌های نهایی که در پایان این حرکت جهادی انجام شد، در این سفر بیش از ۳۰ عمل جراحی صورت گرفت که از میان آنها به خارج کردن یک توده پنج کیلویی از شکم یک بیمار و عمل لب شکری یک دختر 16 ساله و اصلاح فک وی می‌توان اشاره کرد که هر کدام یک عمل تخصصی و مهم بود.

آیت‌الله محمدعلی جاودان
خدمت پیامبر(ص) عرض کردند که اسامه جنسی را به یک ماه خریده است؛ یعنی نسیه یک ماهه. فرمودند که اسامه چقدر آرزوهای بلند دارد. فکر می‌کند یک ماه زنده است. من چشمم را می‌بندم، امید ندارم باز کنم. وقتی چشمم را باز می‌کنم، امید ندارم ببندم. این می‌شود انسان کامل. کمال انسان کامل به چیست؟ آن قدر شعور که در تمام ذره‌ذره زندگی‌اش شعور حاکم است. من هزار بار چشمم را باز می‌کنم و می‌بندم و هزار تا کار انجام می‌دهم. اصلاً هیچ فکر نمی‌کنم که بعد چه می‌شود؟ الآن چه می‌شود؟ فرق ایشان با ما همین است. آنقدر شعور و قوت شعور. 
لحظه‌لحظه زندگی‌اش تحت اشراف و مدیریت عقل و شعور خودش است. عقلش همه جای زندگی‌اش حکومت دارد. هر چه لحظات زندگی آدم بیشتر تحت اشراف عقل و شعور است، این آدم کامل‌تر است. 
اگر شما را به بهشت می‌برند، از شما عقل و شعور می‌گیرند و می‌برند؛ یعنی چون عقل و شعور می‌دهید و اندازه‌اش کافی است، به بهشت می‌برند. اگر از درجه اول بهشت به درجه دوم می‌برند، شما عقل و شعور می‌دهید. مزد و پول و سرمایه‌ای که آدم برای خرید بهشت می‌دهد، سرمایه عقل و شعور است. 
این عقل و شعوری است که آدم آن را تحصیل می‌کند. آن عقل و شعوری که شما با آن ریاضیات حل می‌کنی و می‌توانی مشکلات فیزیک را حل کنی یا یک کشف فیزیکی کنی، آن عقل و شعور معمولی است که در خلقت شماست. آن عقل و شعور که در خلقت شماست، به شما داده‌اند. من می‌خواهم آن را بدهم و یک چیزی بگیرم؟ مال من نیست که بدهم و بگیرم؛ اما اگر یک عقل و شعوری به دست آوردی که مال خودت است، با آن عقل و شعور می‌توانی بهشت بخری.
گفتند چند درجه دارد؟ فرمودند به عدد آیات قرآن. این عقل و شعور، عقل و شعور تحصیل‌کردنی است. آدم می‌تواند آن را تحصیل کند. کسی که اینجا عقل تحصیل کرد، به سلطنت می‌رسد.

سخت‌ترین وظیفه!
روایت از حضرت صادق(ع) است که فرمودند: «مِنْ أَشَدِّ مَا فَرَضَ اللهُ عَلى خَلْقِهِ ذِكْرُ اللهُ كَثِيراً». جزء سخت‌ترین وظایفی که خدای تبارک و تعالی بر گردن بندگانش گذاشته، این است که خدا را بسیار یاد کنند. حرف خیلی خوبی است. آنگاه برای اینکه من و شما اشتباه نفهمیم، فرمودند: «لاَأَعْنى سُبْحَانَ اللهِ وَ الْحَمْدُ للهِ وَ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ»؛ نمی‌‌خواهم بگویم سخت‌ترین وظایفی که بنده دارد، این است که سبحان‌الله و الحمدلله زیاد بگوید. آن خیلی سخت نیست. «وَ إِنْ كَانَ مِنْهُ»، البته این هم ذکر خدا است؛ اما مقصود من این نیست. آنکه می‌گویم سخت است، این است؛ «لَكِنْ ذِكْرُ اللَّهِ عِنْدَ مَا أَحَلَّ وَ حَرَّمَ»، خدا را وقتی به حلال و حرام می‌رسد، یاد کند. حلال را برود و حرام را نرود. 
مقصودم آن است که من به خدا توجه دارم. وقتی به حرام می‌رسم برای خدا و از ترس خدا به طرف حرام نمی‌روم. چشمم را باز کنم، یک حرام است. اینجا خدا را یاد می‌کنم و چشمم را می‌بندم. این را گفتیم سخت است. این کاری که می‌خواهد بکند، لب مرز هر عملی متوقف می‌شود و فکر می‌کند. این فکر کردن یعنی تمرین عقل می‌کند؛ عقلی که قابل به دست آوردن و تحصیل کردن است. مقابل هر دو راهی که می‌رسد، می‌ایستد و فکر می‌کند. «فَإِنْ كَانَ طَاعَه»؛ اگر آن کار اطاعت خدا بود، می‌کند. اگر معصیت بود، نمی‌کند. چون این کار عاقلانه است. آن عقلی که اگر آدم داشته باشد، می‌تواند بدهد و بهشت بخرد. 
می‌گویند اهل بهشت وقتی وارد سرزمین بهشت می‌شوند، سرزمین بهشت... یک زمینی است بی‌نهایت. به مقداری که عقل آورده‌ای از این زمین خط می‌کشی و مال شماست. بهای آن سرزمین عقل است؛ عقلی که خوبی و بدی را تشخیص می‌دهد. 
من یک مدتی با خودم کل و کشتی می‌گیرم. معصیت را بروم؟ طاعت را بروم؟ این یک درجه است. یک وقت نه. تا دیدم رویم را برمی‌گردانم و می‌روم. 
اگر عقل را تمرین کنی، خالص می‌شود و می‌رسد به اینکه فرمود من وقتی چشمم را می‌بندم، دیگر امید ندارم باز کنم. تا این درجه از عقل و شعور. آدم هیچ کاری در دنیا نمی‌کند که هدف نداشته باشد. اگر هدفش عقلانی باشد، بازی نیست. اگر هدف غیر عقلانی باشد، نامش چیست؟ لهو و لعب. اگر من اصلاً لهو و لعب ندارم، همه‌اش عقل است. اگر همه‌اش عقل است، بهشت شما عالی می‌شود. ما نمی‌دانیم بهشت خالص، یعنی چه و چقدر؟ 
آدم باید هر لحظه تمرین عقل کند. ببینید یک لقمه که شما برمی‌داری، اگر این لقمه را برای خوشمزگی‌اش می‌خوری، غیر عقلانی است. اگر چون لازم است می‌خوری، عقلانی است. یک لقمه غذا خوردی، عقلت افزوده شده است؛ یعنی یک تمرین عقلی بیشتر کردی. پس عقلت بیشتر شده و تا بی‌نهایت افزوده می‌شود. عوالم عقلانی انتها ندارد. من هر کار درستی را که می‌بینم خدا به این کار بیشتر راضی است، آن را انتخاب می‌کنم که این تمرین عقل می‌شود. 

اربعین؛ جریان رحمت الهی 
داستان اربعین موهبت بزرگی برای عصر ماست. سال‌های گذشته حدود ده هزار نفر پیاده راه می‌افتادند و به اربعین می‌رفتند. اگر شما در راه بودی، تعداد انگشت‌شماری آدم می‌دیدی که راهی کربلا بودند. زمان صدام هم یک جریان سیاسی در این تظاهرات و پیاده‌روی اربعین ایجاد کردند. از بالا بالگردی آمد و به رگبار بست و بعد هم تعطیل کردند. دیگر کاملاً تعطیل بود. ما هم یک سالی اربعین آنجا بودیم. چیز خیلی خاصی نبود؛ اما با این جمعیت‌های امروزه جریان را به یک جریان جهانی تبدیل کرده است. هیچ نظیر ندارد. اینها از نظر جهانی معنادار است و ناگزیر رویش محاسبه می‌کنند. خیلی از شماها تظاهرات‌های خود ما را برای نمونه در سال 57 یادتان نیست. به خاطر دارم در تظاهرات سرچشمه حدود سه ربع ساعت خانم‌های چادری داشتند به پهنای خیابان عبور می‌کردند و قطع نمی‌شد. دنیا را به هم ریخت. حالا آن چه ربطی به این جریان  دارد؟ این جریان یک جریان جهانی است و ممکن است سرانجام آن به جریان ظهور پیوند بخورد. 
زیارت اربعین یک زیارت است؛ مانند همه زیارت‌های دیگر. زیارت پانزدهم شعبان برترین زیارت است. بعد از آن زیارت عرفه برترین زیارت است. زیارت‌های شب جمعه بسیار مهم است. شاید بیش از صد حدیث درباره شب جمعه هست. زیارت شب جمعه خیلی فوق‌العاده است. زیارت اربعین هم همانند آنهاست. این جریان، یک جریان است. جریان این پیاده‌روی از همه شهرهای عراق، از راه‌های دور، پانزده روز پیاده‌روی، با همان وضع‌هایی که خودتان می‌دانید. پا ندارد؛ خودش را نود کیلومتر و هشتاد کیلومتر روی زمین می‌کشد. من فکر می‌کنم یک جریانی از رحمت، سیلاب، نه از این سیل‌ها، سیلی که می‌رود تا سر عالم، یعنی عالم از این سیل پر می‌شود؛ سیل رحمت. 
در اینها شما هرچه خالص‌تر باشی، بهتر است. بیشتر چیز گیرت می‌آید. شاید بتوانیم بگوییم هر کس با هر صورتی که دارد می‌رود، چیز گیرش می‌آید. هر کس به هر صورتی، اما خب هر چه بیشتر خالص‌تر باشد... 


واکاوی امنیت اقتصادی در گفت‌وگوی صبح‌صادق با صاحب‌نظران
حسن فلاح/ نگاهی به ماهیت کلید‌واژه « اقتصاد امن» اقتصاد امن نشان می‌دهد، این مفهوم بخشی از شروط تحقق «اقتصاد مقاومتی» است. در اقتصادی که امن نباشد و فعالان اقتصادی دائم در معرض تکانه‌های پیش‌بینی‌ناپذیر باشند، مال و حقوق‌شان تعریف و تضمین نشده باشد و با فساد و تقلب و رانت‌خواری مواجه باشند، نه جوششی در دستیابی به فناوری اتفاق می‌افتد و نه تلاش مؤثری برای خلق ثروت از دانش. عجیب نیست که اقتصادهای مرفه مبتنی بر صادرات محصولات دانش‌بنیان، واجد شرایط اقتصاد امن هستند. حُسن کلیدی اقتصاد امن این است که تحقق آن به هزینه‌های هنگفت برای احداث زیرساخت‌ها نیاز ندارد؛ بلکه نیازمند اصلاح رفتارها است. اگر مسئولان اجرایی، قضایی، تقنینی و انتظامی، شرایط اقتصاد امن را محقق کنند، کارآفرینان بالقوه‌ ایرانی به میدان می‌آیند و هم برای کشور، زیرساخت‌های اقتصادی خواهند ساخت و هم با تولید و صادرات محصولات دانش‌بنیان، رفاه و ثروت را نصیب هم‌میهنان خود خواهند کرد. همان‌طور که رهبر معظم انقلاب اسلامی چندی پیش در جمع دانش‌آموختگان دانشگاه امام علی (ع) ارتش از کلیدواژه اقتصاد امن استفاده کردند و گفتند: «اقتصاد کشور باید امن باشد؛ اقتصاد وابسته به نفت ناامن است.این وابستگی اقتصاد به نفت موجب شده که ما در دوران‌های مختلف در زمینه فروش نفت و درآمد حاصل از آن، دغدغه داشته باشیم. تا وقتی اقتصاد کشور از نفت فاصله نگیرد، بنیان صحیح و امنی به‌ وجود نخواهد آمد.» به منظور تبیین و واکاوی بهتر موضوع اقتصاد امن با دکتر محمدرضا پورابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی و دکتر حجت‌الله عبدالملکی، استاد دانشگاه و اقتصاددان هم‌کلام شدیم. مشروح این گپ و گفت‌ها را در ادامه بخوانید.
* اقتصاد امن را تعریف کنید و محاسن و ویژگی‌های آن را بیان فرمایید.
پورابراهیمی: به نظر می‌رسد، می‌توان کلیدواژه «اقتصاد امن» را با ترجمان به سه موضوع مهم واکاوی کرد: در وهله اول اقتصادی را امن می‌گویند که بتواند در مقابل تحولات پیرامونی کمترین آسیب را از خود بروز داده و بدون توقف به حرکت خود ادامه دهد. اگر اقتصاد کشوری بخواهد اقتصاد سالم و امن باشد و مسیر خویش را استمرار بخشد، باید بتواند در مقابل تکانه‌های ناشی از اقدامات خصمانه دشمن در حوزه اقتصادی کمترین تأثیر را بپذیرد. نکته دوم آثار و پیامدهای ناشی از تحولات اقتصادی در جهان است که نشان‌دهنده شرایط رکود و رونق اقتصادی است؛ مانند کاهش قیمت نفت، یعنی به تعبیری قیمت جهانی نفت دستکاری می‌شود، فارغ از اینکه رکود شرایط خاص خود را دارد و اثر آن در اقتصاد ایران سبب می‌شود درآمدهای جامعه را کاهش دهد. پس دومین عاملی که باید مسئولان برای مدیریت آن چاره‌ای بیندیشند، ناشی از تأثیراتی است که با ناحیه متغیرهای کلان اقتصادی در جهان و منطقه ارتباط مستقیم دارد. سومین موضوع بحث مسائل مرتبط با حوزه مسائل طبیعی مانند خشکسالی و طوفان‌ها است که اینها هم عواملی غیرارادی هستند.اگر بتوانیم در این سه موضوع اتفاقات اقتصادی را مدیریت کنیم، به اصل مفهوم اقتصاد امن دست پیدا کرده‌ایم؛ زیرا اقتصاد امن اقتصادی است که بتواند روی پای خودش بایستد.
‌عبدالملکی: امام خامنه‌ای در حال نظام‌سازی و طراحی حکومت و جامعه دینی هستند. در این جریان بخش‌های مختلف نظام را طراحی کرده و بر پایه یک‌سری قوانین و اصطلاحات آن را انشا می‌کنند. معظم‌له در حوزه اقتصاد در همان سال‌های 68 و 69 کلیدواژه‌هایی را مطرح می‌کردند که در کنار هم یک مفهوم کلی از نظام اقتصادی اسلامی برای کشور ما ترسیم می‌کرد. ایشان از سال 89 به بعد کلیدواژه اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند که در واقع نقطه عطف معاصر نظام اقتصاد اسلامی است که متناسب با شرایط طبیعی کشور هم می‌تواند جلوی چالش‌ها را بگیرد و هم می‌تواند زمینه رشد و شکوفایی اقتصاد کشور را فراهم کند. اصطلاح اقتصاد امن که رهبری بیان می‌کنند، در چارچوب همین نظام‌سازی اقتصادی است که برای کشور مبتنی بر مکتب اقتصادی اسلام و به اصطلاح در چارچوب اقتصاد مقاومتی قرار می‌گیرد. به نوعی می‌توان گفت، اقتصاد امن در رأس مؤلفه‌های اقتصاد  مقاومتی قرار دارد، چراکه وابستگی نداشتن به نفت و خارج و اتکا به منابع داخلی در اقتصاد مقاومتی هم مطرح می‌شود.

*اقتصاد امن و اقتصاد مقاومتی چه رابطه‌ای با هم دارند؟
پورابراهیمی: اقتصاد امن کلیدواژه یا برآمده از کل جریان سیاست‌های اقتصاد مقاومتی است؛ یعنی اگر ما سیاست‌های اقتصاد مقاومتی را به طور کامل اجرا کنیم و ماده‌های سیاست‌های ابلاغی رهبر معظم انقلاب را درنظر بگیریم، به اقتصاد مقاومتی می‌رسیم. مروری بر فلسفه ابلاغی سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از سوی رهبر معظم انقلاب نشان می‌دهد، سیاست باید مسیری را طی کند که در مقابل تکانه‌‌ها کمترین واکنش را نشان بدهد؛ از این رو اقتصاد امن یعنی اقتصادی که نتیجه اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی به صورت جامع و کامل باشد.
عبدالملکی: اقتصاد امن در چارچوب و در امتداد اقتصاد مقاومتی است. شاید بتوانیم به نوعی بگوییم اقتصاد امن اصطلاح و تعریفی دیگر برای اقتصاد مقاومتی است. رهبر معظم انقلاب یکی از جنبه‌های متفاوت اقتصاد مقاومتی را مطرح کردند؛ یعنی اگر از زاویه‌ای دیگر به یک اقتصاد مقاوم نگاه کنیم، به امنیت اقتصادی می‌رسیم. البته این امنیت اقتصادی برای مردم و جامعه ملموس و مشهود است. 

*مسئولان و دستگاه‌های مختلف نظام در سه قوه اجرایی، تقنینی و قضایی چه وظایفی در ایجاد اقتصاد امن دارند؟
پورابراهیمی: همه ارکان نظام در تحقق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی وظایف مشخصی دارند. اگر بخواهیم این وظایف و مسئولیت‌ها را احصا کنیم، باید قاعدتاً به بند بند دستورهای رهبر ‌معظم انقلاب در اقتصاد مقاومتی مراجعه کنیم. در قوه مجریه که بیشترین سهم را در اقتصاد مقاومتی به خودش اختصاص می‌دهد، این انتظار وجود دارد که در ارتباط با این محورها برنامه‌ریزی کرده و کار عملیاتی انجام دهد و بتواند در مقابل شاخص‌ها دقیقاً مشخص کند از کجا شروع کرده و به کجا رسیده است. یکی از تکالیف مهم اقتصاد مقاومتی، کاهش سهم دولت از اقتصاد است که به نظر من نقطه چالش امروز کشور ما همین موضوع است. به یقین باید قوه مجریه مسیر خودش را برای کاهش سهم دولت از اقتصاد کشور براساس یک‌سری از معیارها چه کاهش سهم دولت به شکل مستقیم از طریق شرکت‌های دولتی و ادارات و چه به شکل غیرمستقیم از طریق دورزدن سیاست‌های اصل 44 قانون اساسی بکاهد. بحث دوم هم جایگاهی مانند مجلس است که مأموریت‌های خودش را در زمینه اصلاح قوانین و حذف قوانین مزاحم و نظارت‌های جدی در اجرای قوانین و مقررات سیاست‌های اقتصاد مقاومتی برعهده دارد. حوزه‌های فرهنگ‌سازی هم که ارکان خارج از قوه مجریه را شامل می‌شود، نمونه‌هایی از این دست است. به نظر من، اجرای بند بند این سیاست‌های ابلاغی وظیفه همه ارکان و مجموعه‌ها است.
عبدالملکی: در این موضوع همانند اقتصاد مقاومتی همه ارکان جامعه از حاکمیت گرفته تا نخبگان و آحاد مردم نقش دارند. مؤلفه‌های اصلی اقتصاد امن و مقاوم وقتی شناخته می‌شوند که همه تکلیف خودشان را بدانند. در چارچوب مؤلفه‌ها به نحوی رفتار کنند که به اصطلاح این امنیت اقتصادی محقق شود. برای نمونه، یکی از مؤلفه‌هایی که خود امام خامنه‌ای هم روی آن تأکید دارند، مؤلفه وابستگی نداشتن به نفت خام است. در این راستا، مسئولان در دستگاه‌های مختلف نسبت به آن مسئولیت دارند. بخش زیادی از این مسئولیت شاید متوجه دستگاه نفت کشور بشود که تلاش می‌کنند فروش فرآورده‌ها یا مشتقات نفتی را به عرضه نفت ‌خام ترجیح دهند. همچنین، تلاش کنند محصولات نفتی، گازی و منابع انرژی‌زا را بیش از پیش توسعه بدهند. حالا متناسب با این موضوع از آنجایی که اشراف بر علم و فناوری پیشرفته، ضرورت دارد، باید از دستگاه‌هایی، همچون معاونت علمی و فناوری رئیس‌جمهور و وزارت صنعت کمک بگیریم. از سوی دیگر، دستگاه اقتصادی کشور و سازمان امور مالیاتی باید نظاماتی را ساماندهی کنند تا جلوی فرار مالیاتی گرفته شود. تا اثر کاهش فروش نفت خام برای بودجه دولت اتفاق نیفتد. اگر بپذیریم یکی از مؤلفه‌های اقتصاد مقاومتی وابستگی نداشتن به کشورهای خارجی و تأمین کالاهای اساسی است، طبیعتاً بخش کشاورزی کشور مسئولیت پیدا می‌کند تا به حوزه تأمین کالاهای اساسی بنابر نیازمندی‌های کشور دست یابیم.

*مشخصاً از بین قوا، کلید اقتصاد امن در دست کدام است؟
پورابراهیمی: قاعدتاً قوه مجریه مهم‌ترین و تأثیرگذارترین رکنی است که در میان قوا مسئولیت دارند؛ چرا که تصمیم‌سازی، کارهای عملیاتی و اجرایی جزء اتفاقات طبیعی دولت است.
عبدالملکی: در همه شئونات اجتماعی و حاکمیتی 90 درصد جریان‌ها در اختیار دولت‌هاست. قوه مجریه اختیارات زیادی در تعاملات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی دارد و هرجا به قانون‌گذاری و مجوز نیاز باشد، می‌تواند از طریق ارائه لایحه اقدام کند و مجوزهای لازم را بگیرد. در حوزه اقتصاد امن بیشترین مسئولیت برعهده دولت‌هاست.

*در پایان بفرمایید بخش مردمی می‌تواند چه نقشی در این حوزه ایفا کند؟
پورابراهیمی: بخش مردمی قاعدتاً یکی از موضوعات اساسی ماست؛ یعنی اگر موفقیت‌های نظام جمهوری اسلامی را از ابتدای انقلاب اسلامی تبیین کنیم، هیچ ‌جا موفقیت برای جمهوری اسلامی رقم نخورده مگر اینکه عقبه آن تصمیم، مردم قرار داشتند؛ چه در ایام پیروزی انقلاب، چه در هشت سال دفاع مقدس و چه در دیگر مقاطع مختلف. به این ترتیب، یکی از عوامل مؤثر در موفقیت ما این است که مردم احساس کنند اجرای اصلی در اقتصاد مقاومتی بر دوش آنهاست. از موضوعات مهم این است که مردم با استفاده از کالاهای داخلی و استفاده نکردن از کالاهای قاچاق و خارجی، اصلاح الگوی مصرف، جلوگیری از اسراف در جامعه و رفتن به سمت کاهش بهای تمام شده و افزایش بهره‌وری فارغ از قوه مجریه، مقننه و دیگر دستگاه‌های اجرایی، نقش‌آفرینی جدی و تعیین‌کننده‌ای داشته باشند. به نظر من، به میدان آمدن مردم ما را زودتر به تحقق سیاست‌های اقتصاد مقاومتی می‌رساند. 
عبدالملکی: دولت قرار است برنامه‌ریزی کند؛ اما بیشتر فعالیت‌ها به کمک و پشتیبانی مردم انجام می‌شود. البته درست است که بیشترین مسئولیت برعهده دولت‌هاست؛ اما مردم هم با افزایش تولید و ارتقای زمینه‌های علمی و فناوری باید نقش‌آفرینی کنند. اگر این اتفاقات بیفتد، به یقین زمینه اقتصاد امن و اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی نیز فراهم می‌شود.