سرلشکر باقری در همایش ملی پدافند غیرعامل گفت: مسئولیت سازمان پدافند غیرعامل این است که با همکاری نهادهای اجرایی بتواند دشمن‌شناسی، تهدید‌شناسی و الزامات دیگر را برای مصون‌سازی کشور انجام دهد. در یک کلمه تمام نهادهای دولتی و خصوصی برای مصون‌سازی در برابر تهدیدات باید همراه و هماهنگ به دنبال اجرای سیاست‌های پدافند غیرعامل باشند. اساسنامه‌ای برای این موضوع تهیه کرده‌ایم که در مراحل تصویب نهایی آن هستیم.
کاروان خدمت‌رسانی سپاه در نقاط محروم کشور
 مهدی عجم‌ـ حسن هنرور/  فقر و محرومیت شلاق‌وار بر چهره مظلوم این مردم نشسته است. هیرمند در فاصله چند متری نقطه مرزی ما و افغانستان واقع شده است و با زابل فاصله چندانی ندارد؛ اما از ابعاد گوناگون در محرومیت به‌سر می‌برد. نظام سلامت نیز از این قاعده تلخ مستثنی نیست، حتی شاید محرومیت حوزه بهداشت و سلامت در این منطقه چشمگیرتر باشد. حال کاروانی با بیش از ۳۰ متخصص و فوق تخصص و جمعی از پرستاران و کادر درمانی در رشته‌های گوناگون، جهادگونه از تهران و دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله(عج) با نیت خدمت‌رسانی به محرومان و مستضعفان برخاسته‌اند و این‌بار قرعه به نام هیرمند و حاشیه‌نشینان هامون افتاده است.

هیرمندی که از هامون 
محروم شد
شهرستان هیرمند به مرکزیت «دوست محمد» در استان سیستان‌وبلوچستان قرار دارد. جمعیت کل شهرستان طبق سرشماری سال ۱۳۸۵، برابر با ۷۴ هزار و ۲۷۳ نفر بوده است. همچنین این شهرستان دارای دو بخش مرکزی و قرقری است و از غرب به شهرستان زابل، از شرق به کشور افغانستان، از شمال به دریاچه هامون و افغانستان و از جنوب به شهرستان زهک منتهی می‌شود. خشکسالی‌های پیاپی و خشک شدن دریاچه هامون همراه با بسته شدن مرز افغانستان و بدی آب و هوا و بادهای همراه با گرد و خاک و غبار ناشی از خشک شدن هامون آسیب بسیار جدی به این شهرستان و سلامت مردمش وارد کرده است که به سبب آن عده بسیاری از اهالی این شهرستان به دیگر شهرهای کشور کوچ کرده‌اند. در سرشماری سال ۱۳۹۵ این شهرستان با ریزش جمعیت مواجه بوده است.  بنا به اعلام مرکز آمار ایران جمعیت این شهرستان در سرشماری دهه جدید ۶۳ هزار ۹۷۹ نفر اعلام شده است.

پنج روز پر رونق
 بیمارستان شهدای هیرمند
 این گروه جهادی متشکل از اعضای دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله‌ الاعظم(عج) با همکاری بهداری نیروی زمینی سپاه و دانشگاه علوم پزشکی زابل به این منطقه اعزام شدند و در محل بیمارستان شهدای هیرمند تخصص و تعهد خود را به مدت پنج روز بدون داشتن هیچ چشم‌داشتی به نمایش گذاشتند.

آشنایی متخصصان پزشکی
 با محرومیت
دکتر علیرضا جلالی استاد دانشگاه، فوق تخصص بیهوشی قلب و فرمانده دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله(عج) که در منطقه هیرمند حضور یافته بود درباره این حرکت جهادی می‌گوید: «در راستای طرح‌های محرومیت‌زدایی و حرکت‌های جهادی دانشگاه علوم پزشکی بقیه‌الله(عج) در این اردو تیم کاملی از متخصصان و پزشکان دانشگاه (حدود 40  نفر) از مراکز درمانی تابعه با حضور در شهر هیرمند در استان سیستان‌وبلوچستان از توابع شهرستان زابل و استقرار در بیمارستان شهدای هیرمند در سه شیفت کاری به ارائه خدمت به مردم شهیدپرور و شریف منطقه پرداختند. 
در این تیم متخصصان جراحی، بیهوشی، اطفال، ارتوپدی، چشم‌پزشکی، داخلی، زنان و دندانپزشک و پزشکان عمومی و پرستاران و تکنیسین‌ها حضور دارند و در مدت پنج روز به فعالیت‌های تخصصی خود به شکل جهادی می‌پردازند.
ما در این حرکت جهادی چند هدف عمده را دنبال می‌کنیم. اول اینکه، باید این فرهنگ در کشور نهادینه شود که متخصصان برجسته کشور با حضور در مناطق محروم و کمتر برخوردار میهن اسلامی‌مان به شکل مرتب و زمان‌بندی شده با درد و رنج مردم شریف از نزدیک آشنا شوند و دوم آنکه، مردم این مناطق کشورمان نیز خدمات تخصصی را به شکل رایگان و جهادی دریافت کنند تا کمی از دردها و آلام آنها که به دلایل مختلف محروم مانده‌اند، رفع شود.
امیدواریم روزی برسد که یکی از آرمان‌های بزرگ امام(ره) و امام خامنه‌ای را که محرومیت‌زدایی در حوزه سلامت بود، جامه عمل پوشانده و به این وسیله رضایت خداوند متعال را به دنبال کسب رضایت ولی او کسب کنیم.»
با دکتر مهدی خداپرست، فوق تخصص قلب و عروق که در این تیم حضور دارد هم به گفت‌وگو نشستیم. وی می‌گوید: «برای من یک وجبی مرز هم خود ایران است و با دیگر نقاط کشور فرقی ندارد؛ زیرا هدف اصلی خدمت‌رسانی است.»
دکتر دریاباری، فوق تخصص جراحی قرنیه چشم هم که با این حرکت جهادی همراه شده است، در این منطقه ده‌ها عمل آب مروارید را انجام داده است. او نیز معتقد است: «متخصصان کشور باید هر از چند گاهی با حضور در مناطق کمتر برخوردار، با درد و محرومیت‌ها آشنا شوند.»

سوگندی که پزشکان متعهد خورده‌‌اند
دکتر حمیدرضا اسکندریون نیز از پزشکانی است که عاشقانه در این سفر جهادی حضور یافته است. وی می‌گوید: «به عقیده من حرکت جهادی، وظیفه انسانی تمامی کسانی است که سوگند پزشکی خورده و این لباس مقدس را بر تن کرده‌اند و در راستای ادای این رسالت بزرگ، حضور در این مناطق جزء وظایف پزشکان متعهد است.»
بر اساس جمع‌بندی‌های نهایی که در پایان این حرکت جهادی انجام شد، در این سفر بیش از ۳۰ عمل جراحی صورت گرفت که از میان آنها به خارج کردن یک توده پنج کیلویی از شکم یک بیمار و عمل لب شکری یک دختر 16 ساله و اصلاح فک وی می‌توان اشاره کرد که هر کدام یک عمل تخصصی و مهم بود.

مادر شهید مدافع حرم حجت‌الاسلام محمد کیهانی
 احسان امیری/ شهید حجت‌الاسلام محمد کیهانی، شهید روحانی خوزستانی مدافع حرم، هشتم آبان سال 95 در منطقه 3000 سوریه، فدایی حضرت زینب(س) شد. «گل‌انار حسنی‌مقدم» مادر این شهید درباره فرزندش می‌گوید: «زمانی که محمد می‌خواست به مدرسه برود، هنگام ثبت‌نام به من گفت: «مادر، من بزرگ شده‌ام، نمی‌خواهم شما مرا ثبت‌نام کنید و خودم می‌روم.»
محمد بسیار زیرک و باهوش بود. از دو برادر خود «علی» و «رحیم» کوچک‌تر بود؛ ولی رفتارش از آنها بزرگ‌تر بود. از هفت سالگی نماز می‌خواند. محمد در تمام مراحل زندگی پیشقدم بود، بیشتر از سنش می‌‎فهمید و عمل می‌کرد. توجه و علاقه خاصی به من داشت و بسیار مهربان بود. بسیار غیرتی و باتعصب رفتار می‌کرد؛ دوست نداشت من تنهایی به خانه اقوام بروم، می‌خواست همه ‌جا همراهم باشد، حتی اگر کسی به من اخم می‌کرد، محمد خیلی ناراحت و عصبانی می‌شد.
همیشه هدیه روز پدر و روز مادر را برای ما می‌فرستاد، حتی یادم می‌آید که در زمان طلبگی با اینکه خیلی در مضیقه بود، برای هدیه روز مادر، انگشتری خرید و به من هدیه داد. برای همه دلسوز و مهربان بود.
فرزندم در طول یک‌سال مرتب به سوریه رفت‌ و آمد می‌کرد. آخرین بار پیش از اعزام بعد از زیارت «امام رضا(ع)» سه روز آمد اندیمشک و کنار ما ماند و بعد به همراه همسر و فرزندانش به اهواز رفتند. دو روز بعد به محمد تلفن کردم، پاسخ نداد، به همسرش تلفن کردم و پرسیدم، محمد به این زودی که به سوریه  نمی‌رود؟ او گفت: محمد تلفن کرده بود؛ شما جواب ندادید، به سوریه رفت. خیلی گریه کردم که چرا محمد نیامد تا او را ببینم. غروب تلفن کرد و از من خواست شیرم را حلالش کنم، می‌گفت؛ من خیلی شما را اذیت کردم، ببخشید. او حرف می‌زد و من فقط گریه می‌کردم.
چند روز بعد از رفتن به سوریه دوباره تلفن کرد و گفت: مادر حلالم کن. گفتم؛ حلالت کردم، خودم این رزم و مبارزه در راه خدا و برای حفظ دین اسلام و دفاع از مظلومان را دوست دارم و آرزوی قلبی من گام برداشتن و تلاش در این مسیر است. هر سال محرم خیمه اباعبدالله(ع) در خانه ما برپا می‌شود که محمد گفت؛ می‌آیم و خود را به روضه می‌رسانم؛ او روضه تمام شد و او نرسید.
در آخرین تماسش گفت: «مادر دعا کن، شهید شوم؛ اگر شهید نشوم، دیوانه می‌شوم. مادر من را رها کن». من هم روز جمعه در  روضه اباعبدالله(ع) شرکت کردم، رو به قبله ایستادم و گفتم؛ حضرت زینب(س) محمد هدیه ناقابل من به پیشگاه شما است، قبول کنید، هرطور که شما می‌خواهید، من راضی هستم. روز شنبه ساعت هفت غروب به سر فرزندم تیر می‌خورد و دم صبح به شهادت می‌رسد.
در عالم خواب محمد را دیدم، طوری که انگار از ناحیه سر برایش اتفاقی افتاده است، صبح که از خواب بیدار شدم، به پدر محمد گفتم؛ محمد از ناحیه سر تیر می‌خورد و به شهادت می‌رسد و خوابی را که دیده بودم تعریف کردم. حضرت زینب(س) فرزندم را قبول کرد و هشتم آبان ماه به شهادت رسید.

  حسن ابراهیمی/پیاده‌روی اربعین اگرچه در گذشته به دلیل وضعیت سرزمین بین‌النهرین انجام نمی‌گرفت یا در خفا صورت می‌گرفت؛ اما پس از سقوط دولت بعث عراق به دست هم‌پیمان سال‌های دور آن یعنی آمریکا، مردم این کشور؛ به این آیین مهم و سیاسی رونق دادند و در این میان نیز ایرانیان که با این سنت بیگانه بودند، وارد عرصه شده و در فضای عصر ارتباطات به سرعت این راه‌پیمایی در جهان که بزرگ‌ترین اجتماع انسانی و میثاق انسانی به شمار می‌آید، در حال شناخته شدن است. اگر به سیر مراحل نیل و اتصال انقلاب اسلامی به انقلاب جهانی بقیه‌الله‌الاعظم(عج) دقت کنیم، با اطمینان می‌توانیم به اهمیت این راه‌پیمایی پی ببریم. در دورانی که ماجرای عاشورا با وجود تلاش‌های منفی استعمارگران رسانه‌ای غربی در حال گسترش و صدور است، میثاق اربعین به منزله یک تجمع منحصربه‌فرد چه به لحاظ جمعیت، چه به لحاظ مردمی بودن و چه به لحاظ اهداف، کمک شایانی به ترویج بیشتر فرهنگ عاشورا، و شناخت مردم از امام حسین(ع) و قیام حسینی کرده است. در واقع اربعین بیش از خود ماجرای عاشورا، امروز عاملی برای شناخت امام حسین(ع) شده است. ماجرای اربعین را هیچ‌کس جز خود مردم مدیریت نمی‌کند. اربعین یک اتفاق فراملی برای سرزمین عراق است که دولت‌های مختلف را درگیر خود کرده و آرام‌آرام هم رسانه‌ها را به سمت خود می‌کشد. اربعین محملی شده است که عالم امام حسین(ع) را بشناسد و آرام‌آرام با الفاظی که منجی آخرالزمان در آغاز ظهورش، خود را با آن معرفی می‌کند، آشنا شود؛ اینکه او امام قائم است و شمشیر انتقام‌گیرنده جدش امام حسین(ع) است، جزء اولین سخن‌هایی است که ایشان در آغاز ظهور در کنار خانه کعبه بیان خواهند کرد.
انقلاب اسلامی مقدمه ظهور است و از این رو پاسداران انقلاب اسلامی هم باید مقدمه‌ساز این ظهور باشند. بر این اساس سپاه به مثابه بازوی انقلاب اسلامی وظیفه مهمی را در جهانی‌سازی و معرفی حرکت اربعین و آشنایی مردم جهان با امام حسین(ع) برعهده دارد.
بنابراین در این میان پاسداران انقلاب اسلامی چند وظیفه برعهده دارند؛ اول اینکه تجربه و امکانات راهیان نور را برای اعزام راحت‌تر و ساماندهی شده‌تر زائران  به‌کار گیرند که این تلاش در حال انجام است. دوم آنکه برای فراهم شدن اعزام عده بیشتری از مشتاقان بیشتر تلاش شود و مشکلاتی را که در اثر ازدحام در مرزها و نیز نبود توانایی جابه‌جایی گسترده زائران وجود دارد، با همکاری همه دست‌اندرکاران مردمی و دولتی مرتفع کنند. از سویی، باید روی این موضوع که دشمن هم در قالب مراکز مطالعاتی و فرستادن میدانی دانشمندان خود در این مراسم روی این موضوع مطالعاتی را کرده، کار کرد. سابقه دستگاه‌های جاسوسی دشمن نشان داده است هر لحظه مترصد کشف نقاط آسیب و ضعف هستند تا با همان نقاط اقدام به نابودی یا انحراف این حرکت عظیم کنند. با توجه به گستردگی جهانی این حرکت، دولت و مردم عراق به تنهایی نمی‌توانند بار این پذیرایی و تأمین امنیت را بکشند؛ بنابراین مهم‌تر از همه کمکی است که باید به دولت و نیروهای عراقی کرد.

مرکز اسناد انقلاب اسلامی خاطرات مسعود ده‌نمکی از دوران کودکی تا پایان جنگ را در کتاب «آدم باش» منتشر کرد. خاطرات شخصی مسعود ده‌نمکی از نگاه او در جایگاه یک رزمنده نوجوان به دفاع مقدس است. این کتاب را مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده و خاطرات مسعود ده‌نمکی از دوران کودکی تا پایان جنگ است. قرار است خاطرات وی از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی و دوران روزنامه‌نگاری‌اش از شلمچه، صبح دوکوهه و دوران فیلمسازی وی در جلدهای بعدی این کتاب عرضه شود.
«من و جنگ و آقاجون!»، «فرش قرمز از زمین تا بهشت»، «نیل و عصای موسی، اروندرود و عصای خمینی»، «شهید که بشم همه ‌چی کوفتت می‌شه!»، «یه ذرّه آدم باش!»، «تو تا حالا شهید شدی؟»، «دربست بهشت!»، «رزمنده شعبده‌باز!»، «اخراجی‌ها و معراجی‌ها» و «مرد هم گاهی گریه می‌کنه!» عناوین 10 فصل «آدم باش» به قلم مسعود ده‌نمکی است که کارگردان اخراجی‌ها در این 10 فصل خاطرات و زندگی خود از جنگ را به رشته تحریر درآورده و چای تلخ واقعیات جنگ را با کمی قند طنز به خورد مخاطب می‌دهد. در پشت جلد این کتاب می‌خوانیم: «زمزمه‌های شروع آتش‌بس در تاریخ 26 مرداد به گوش رسید. اخبار رادیو مدام روی این تاریخ تأکید می‌کرد. بالاخره 26 مرداد و روز آتش‌بس فرا رسید. چند وقت بعد از آن به مرور لشکرها، نیروهای خود را مرخص کردند و فقط گردان مالک‌اشتر و یکی دو گردان دیگر مأمور شدند تا برای احتیاط به خطوط پدافندی جنوب اعزام شوند... گردان ما هم به همه نیروهایش تسویه‌حساب داد و آنها را مرخص کرد. چادرها را از اردوگاه کوزران جمع کردیم و از غرب کشور عازم پادگان دوکوهه شدیم...»  کتاب «آدم باش» به قلم مسعود ده‌نمکی در 524 صفحه با شمارگان 2000 نسخه را انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر کرده است.

درس را رها كرد و رفت دوره نظامی دید. دوره که تمام شد، آمد و گفت مي‌خواهم به جبهه بروم، به او گفتم: درس واجب‌تر است؛ اما محمدحسین در جوابم گفت: بعداً هم مي‌شود درس خواند. من به او گفتم: تو خيلي كوچك هستي و هنوز دوازده سال بيشتر نداري، به جبهه مي‌روي چكار كني؟ گفت: مي‌گویید نروم؟ آيا نمي‌توانم براي رزمندگان اسلام آب هم ببرم؟ وقتی محمدحسین این‌گونه جواب من را داد، من دیگر مجاب شدم.  در آن زمان برادر شهيدش، عليرضا هم در جبهه بود؛ ولي ما نتوانستيم مانع رفتن او شويم. يك‌ روز خبر آوردند  كه عليرضا شهيد شده است. او را با افتخار تشييع كرده و به خاك سپرديم. محمدحسين هم از جبهه برگشته بود. درست برخلاف تصور ما سه روز پس از شهادت عليرضا، عازم جبهه‌ها شد و به ما گفت: من بايد برگردم. نبايد اسلحه عليرضا و امثال او بر روي زمين بماند. او دو سه بار به جبهه رفت و 28 دی ماه سال 1360، هنگام برگزاري مراسم چهلمين روز شهادت عليرضا به ما خبر دادند كه محمدحسين نيز در منطقه شوش بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيده است. محمدحسین دهمین شهید منطقه بود که در کنار برادرش به خاك سپرديم.
به نقل از حاج‌رجب پدر شهید محمدحسین ذوالفقاري 
محمدحسين فروردين سال 1348 مصادف با ایام عاشورا در بخش شورک (شهیدیه) واقع در شهرستان میبد متولد شد. كوچك‌ترين و در عین حال شجاع‌ترین و جسورترين فرزند خانواده بود. قرآن را پیش پدر آموخت. دوران دبستان را پشت سر گذاشت و همزمان تابستان‌ها کار هم می‌کرد. پایان ابتدایی محمدحسین همزمان با آغاز جنگ تحمیلی بود. سال 60 به دوره راهنمایی رفت که عشق و علاقه وافرش به جنگیدن سبب شد تا به جبهه برود. محمدحسین پیش از آن به واسطه یکی از اقوام در کویت، دو بار به زیارت کربلا رفته بود و حتی امام‌خمینی(ره) را در نجف زیارت کرده بود. کوچک‌ترین رزمنده دفاع مقدس در 28 دی ماه سال 60 همزمان با چهلم برادر شهیدش در منطقه شوش به شهادت رسید.

آیا اتحادیه اروپا به برجام پایبند می‌ماند؟
چهاردهمین هم‌اندیشی پیامکی تریبون را به موضوع همراهی سه کشور اروپایی و اتحادیه اروپا با آمریکا در ماجرای برجام اختصاص دادیم؛ در حالی که آمریکا به دنبال بهانه‌های جدید برای نقض برجام و آوردن ایران به صحنه مذاکرات دوباره است. در ادامه جمع‌بندی نظرات همراهان گرامی را می‌خوانید.
سگ زرد برادر شغال است/ جمعی از همراهان با ضرب‌المثل «سگ زرد برادر شغال است» پیام خود را رسانده‌اند؛ از جمله «عباسی» از ابهر، «مرتضي اميري‌نژاد» از بوئين‌زهرا، «پولادوند» از قم، «عليرضا فيروزي» از خرمدره، «موسي پندار‌هفشجاني»، «مصطفي صالحي» از کهنوج و «مقصودي‌فر» از خوانسار که معتقدند تفاوتی بین آمریکا و اتحادیه اروپا نیست.
نمی‌ماند/ «حميد حسين‌زاده» از بناب، «م. خ» از فريمان، «محمد زارعي برآبادي» از خواف، «حسن شفيعي» از شيراز، «الله‌قلي کوشکي» از خرمي، «حسين کوشکي» از صفاشهر و «حسين حسنوند» از کرمانشاه معتقدند اروپا به برجام پایبند نمی‌ماند.
می‌ماند/ «حامد حسين‌زاده» از بناب و «قاسمي» از گناباد هم معتقدند، اروپا به برجام پایبند می‌ماند.
توبه گرگ مرگ است/ «توبه گرگ مرگ است» را هم «محسن کوشکي» از خرم‌بيد و «مهدي حجت‌پناه» از قم مطرح کرده‌اند.
اتحادیه اروپا متحد آمریکاست نه ایران/ «رحيميان» از شهرکرد، «مرضيه احمدي» و «مصطفي اکبري» از داران، «وليزاده» از اروميه، «رضا خوش‌کلام» از بستان‌آباد، «حمزه محمدپور چهلگز» از اردبيل، «علي مجيدي» از آذرشهر، «رضا گودرزي» از بروجرد، «محمدرضا شعباني» از هنديجان، «علي عباسي سملي» از تنگستان، «مجيد فياضي‌پور» از دهدشت و «خاوريان» از بندرعباس مسئله متحد بودن اروپا با آمریکا و تبادلات عظیم تجاری بین سه کشور اروپایی و آمریکا را عامل همراهی اروپا با آمریکا و نه ایران دانسته‌اند.
در ظاهر پایبند در عمل همراه آمریکا/ «سميرا فيروزي» از خرمدره، «غلام‌رسول کريمي» از گرگان، «شيرزاد صحرايي» از صحنه، «وحيد احمدي» از زنجان و «سيروس رضايي ميرقائد» معتقدند، اروپا در ظاهر برجام را تأیید می‌کند و در عمل همراه آمریکا خواهد بود که فواید آن را برای ایران بی‌اثر می‌کند.
منافع اروپایی‌ها/ «سيدمحمد خدايي» از اردکان، «حقيقي» از کرمانشاه و «شهبازي» از زنجان تصمیم بر پایبند بودن یا نبودن سه کشور اروپایی را بر اساس تأمین منافع آنها در برجام دانسته‌اند. 
«علي حيدرپور» از مراغه پایبندی اروپا را ظاهری دانسته و «موسي‌الرضا حيدري» از مشهد مقدس اروپا را غیرقابل اعتماد می‌داند. پلیس خوب و پلیس بد را هم «حميده محمدي کردعليوند» و «علي پورفتحي» از خرم‌آباد درباره آمریکا و اروپا بیان کرده‌اند. «اصغر جوانشير» از بندرعباس معتقد است، اروپا با پایبندی به برجام اعتبار جهانی خود را حفظ می‌کند. «حامد جعفري» از تنگستان اهرم هم شرط باقی ماندن اروپا در برجام را به خطر نیفتادن منافع آنها دانسته است. «ابراهيم ترکمند» از بوئين‌زهرا هم اروپا را پیرو قطعی آمریکا می‌داند.
برندگان تریبون 14
«سيروس رضايي ميرقائد»/ «محمدرضا شعباني» از هنديجان
 «غلام‌رسول کريمي» از گرگان
پرسش تریبون 15
امروز مهم‌ترین کارکرد بسیج چیست؟
پیام: برندگان محترم تریبون 6 تا 14 لطفاً شماره کارت بانکی خود را همراه با نام با همان شماره تلفنی که در تریبون شرکت کرده‌اند، به سامانه پیامکی صبح صادق ارسال کنند.