اشاره: پس از ماجرای جنگ جمل حضرت امیرمؤمنان علی(ع) در خطبهای اهل بصره را توصیف میکند. در این خطبه نکات عبرتآموزی برای سایر اقوام و ملل نهفته است. حضرت در بخشی از این خطبه میفرماید: «أَخْلَاقُكُمْ دِقَاقٌ وَ عَهْدُكُمْ شِقَاقٌ وَ دِينُكُمْ نِفَاقٌ»؛ اخلاق شما پست و پيمانهايتان بىاعتبار و گسسته و دين شما نفاق و دورويى است!
تعبير به «دقاق» که از ریشه «دقّت» گرفته شده و در اينجا به معناى خُردى و پستى است، به دنياپرستى «بصريان» و آلودگيها و هوسرانيهاى آنان اشاره دارد، پيمانشکنى آنها که در آغاز با امام(ع) بيعت کردند، سپس بيعت خود را شکسته به دشمنان پيوستند. نفاق آنها از آنجا سرچشمه مىگيرد که ظاهرشان مسلمان، امّا باطنشان قيام بر ضدّ حکومت اسلامى و جانشين به حقّ پيامبر و همسويى با نفاقافکنان شام بود و تعبير به «ناکثين» در مورد لشکريان «جمل» به دلیل همين پيمانشکنى و نفاقشان بود.
قوم بیخیر!
سپس مىفرمايد: «وَمَاؤُکُمْ زُعاق»؛ آب شما شور و تلخ است
معلوم است چنين آبى که علاوه بر تلخى و شورى، به دلیل مجاورت ساحل دريا آلودگيهاى زيادى نيز دارد؛ براى سلامتى جسمانى زيانبار بوده و با توجّه به رابطه روح و جسم، در روح و فکر انسان نيز موثّر است. بنابراين مذمّت از آب آنها در واقع نوعى مذمّت از اخلاق آنان است. (شاید جدای از این معنای ظاهری، یکی از معانی این عبارت حضرت این باشد که در مردم بصره خیری وجود ندارد و مانند آب شور که در رفع تشنگی اثر عکس دارد و در ظاهرش شبیه آب است، ولی باطن ناپسند دارد، میمانند.)
مىفرمايد: «وَالْمُقيمُ بَيْنَ اَظْهُرِکُمْ مُرْتَهَن بِذَنْبِهِ» آن کس که در ميان شما اقامت گزيند، در دام گناه گرفتار آيد (چرا که فتنهگری و شبهات شما او را به شرکت در گناه دعوت مىکند، يا حداقل در برابر گناه شما سکوت مىکند).
«وَالشّاخِص عَنْکُمْ مُتَدارَک بِرَحْمَة مِنْ رَبِّهِ»؛ و آن کس که از شما دورى گزيند و رخت بربندد و به جاى ديگر رود، رحمت خدا را دريابد (چرا که از محيط ظلم و گناه و فساد که در انتظار عذاب الهى است، رهايى يافت).
اين سخن اشارهاى است به آنچه در روايات ديگر آمده است، از جمله در حديثى که مرحوم «کلينى» در کافى از امام هادى(ع) نقل مىکند آمده است که حضرت به يکى از ياران خود به نام فرمود: چرا تو را نزد «عبدالرحمنبنيعقوب» (عبدالرحمنبنيعقوب يکى از منحرفان عقيدتى بود) ديدم؟.
او عرض مىکند: «عبدالرحمن» دايى من است. فرمود: مگر نمىدانى که او درباره خداوند سخن بسيار بدى مىگويد و او را به صفات مخلوقات توصيف مىکند، در حالى که چنين نيست، سپس فرمود: يا نزد او باش و ما را ترک کن، يا با ما بنشين و او را ترک نما!
آن فرد گفت: او هرچه مىخواهد بگويد، وقتى من با او همعقيده نباشم چه گناهى بر من است؟ حضرت فرمود: «اَما تَخافُ اَنْ تُنَزِّلَ بِهِ نِقْمَةً فَتُصيبَکُمْ جَميعاً؛ آيا نمىترسى که بلايى بر او نازل شود و همه شما را در بر بگيرد؟
به همين دليل هنگامى که فسادـ مخصوصاً فساد عقیدتیـ محيطى را فرا بگیرد و مؤمنان نتوانند با آن مقابله کنند و بيم آلودگى آنان برود، بايد از آن محيط هجرت کنند و فلسفه هجرت مسلمانان در آغاز اسلام نيز، درست همين معنا بود.
تعبير به «مُرْتَهَن بِذَنْبِهِ»؛ در گرو گناه خويش است، اشاره به اين موضوع است که گناه انسان را اسير خود میکند و گويى به گروگان مىگيرد و رها نمىکند، همان گونه که در قرآن مجيد آمده است: «کُلُّ نَفْس بِما کَسَبَتْ رَهينَة؛ هر انسانى در گرو اعمال خويش است.» به هر حال اين جمله دليل روشنى است بر تأثير محيط بر اخلاق انسانها، يا بايد محيط آلوده را پاک کرد، يا از آن هجرت کرد.
غرق در گناه!
سپس امام(ع) به يکى از مجازاتهاى دنيوى مردم بصره اشاره کرد و فرمود: «کَاَنّي بِمَسْجِدِکُمْ کَجُؤجُؤِ سَفينَة قَدْ بَعَثَ اللهُ عَلَيْها الْعَذابَ مِنْ فَوْقِها وَ مِنْ تَحْتِها، وَ غَرِقَ مَنْ في ضِمْنِها.»؛ گويا مىبينم تنها کنگرههاى مسجدتان همچون سينه کشتى روى آب نمايان است و خداوند عذاب را از بالا و پايين بر شهر شما فرستاده و همه کسانى که در آن بودهاند زير آب غرق شدهاند.
اين سخن اشاره به طوفان شديدى دارد که آن شهر را در خود فرو مىبرد، از بالا سيلاب فرو مىريزد و از زمين آب مىجوشد، همچون «طوفان نوح» همه جا را فرا مىگيرد، تنها چيزى که از شهر باقى مىماند، سقف بلند مسجد آن است.
تشبيه به «جُؤجُؤ سَفينَة»؛ سينه کشتى، ممکن است اشاره به منارهها و کنگرههاى بالاى ديوار مسجد باشد که شکل نيمدايره دارد و شبيه سينه کشتى است. در اينکه اين پيشگويى چه زمانى تحقّق يافته است، شارحان نهجالبلاغه بحثهاى فراوانى دارند. «ابن ابىالحديد» مىگويد اين پيشگويى دو بار تحقّق يافت و تمام بصره در زير آب غرق شد و تنها قسمتى از «مسجد جامع» از آب بيرون بود.
امواج عظيمى از درياى فارس برخاست و سيلابى نيز از کوههاى اطراف سرازير شد و تمام خانهها و آنچه را در آنها بود در کام خود فرو برد و بسيارى از اهل بصره هلاک شدند. اخبار اين دو حادثه نزد اهل بصره معروف است و هر نسلى از نسل قبل آن را روايت مىکند.
نود درصد بدیها!
حضرت(ع) در ادامه میفرماید: «وَ بِها تِسْعَةُ اَعْشارِ الشَّرِّ»، نُه عُشر (نُه دهم) بدىها در محيط شماست!
(این امر شاید اشاره به قیام مردم بصره علیه امیرمؤمنان علی(ع) داشته باشد؛ چرا که آنچه از روایات و کلام رسول خدا(ص) برمیآید این است که از ارکان مهم اسلام، ولایت است و کسی که علیه ولایت الهی بشورد در واقع هجمه به درصد بالایی از خوبیها و پاکیها کرده است و به همین نسبت مبتلا به گفتار شر و فتنه شده است.)
آنچه در خطبه بالا از مذمّت اهل «بصره» آمد، مربوط به صفات و روحيّات ساکنان آنجا بوده، که اين قسمت لزومى ندارد در هر عصر و زمانى چنان باشد؛ بلکه اشاره به مردم همان عصر و همان زمان است که به آسانى تسليم برنامههاى زشت و نفاقافکن شدند و پيمان خود را با امیرمؤمنان على(ع) شکستند و آن همه کشته در اين راه خطا دادند. بنابراين مانعى ندارد که در اعصار ديگر، نيکان و پاکانى در آنجا باشند.
به همين دليل در برخی از روايات، مدح و ستايش اين شهر نيز ديده مىشود؛ هيچ منافاتى ندارد که قوم و ملّتى بر اثر برخوردار شدن از تعليم و تربيت کافى و خودسازى و تهذيب نفوس، رذايل اخلاقى را کنار بگذارند و به سوى فضايل گام بردارند؛ به خصوص اينکه مفاسد اخلاقى آنها رسواييهايى همچون جنگ جمل و پيامدهاى نامطلوب به بار آورد و آنها را تکان دهد و بيدار کند.
اگر ملتی از حوادث و فتنهها عبرت بگیرد و خواص جامعه به خوبی در ارتقای بصیرت و بینش مردم بکوشند، هر فتنه مانند دارویی میماند که آن مردم و نظام را واکسینه خواهد کرد، در غیر این صورت بسان یک غده سرطانی میماند که در گذر زمان رشد کرده و در نهایت به آن ملت را از پا درخواهد آورد!
تصرف و تلخیص: مهدی عامری