باراک اوباما در سال 2009 در حالی در سمت رئیس‌جمهور آمریکا وارد کاخ سفید شد که شعار تغییر با ادعای پایان لشکرکشی‌های نظامی را مطرح کرد. وی مدعی بود که با راهبرد قدرت نرم می‌تواند منافع آمریکا را تأمین کند. اوباما در سال 2012 هنگام ورود دوباره به کاخ سفید باز هم این ادعا را تکرار کرد، چنانکه وی در وست پونت در میان نظامیان آمریکایی می‌گوید قدرت آمریکا نه به توان نظامی آن بلکه به قدرت نرمش، یعنی اقتصاد و دیپلماسی است. اوباما سال 2016، سال پایانی ریاست‌جمهوری خود را در حالی آغاز کرد که باز هم ادعای قدرت نرم و به دور از نظامی‌گری را سر داد. با وجود تمام این ادعاها ساختار سياست خارجي آمريكا در طي هفته‌هاي اخير با تحولات چشمگیری همراه شده كه بعضاً با ادعاها و شعارهاي رئيس‌جمهوري اوباما همخواني ندارد. در حوزه نظامي رفتار آمريكا مجموعه‌اي از تغييرات در حال رخ دادن است كه محور آن نيز اعزام نيروهاي نظامي به مناطق حساس جهان است. آمريكا به طور رسمی در عراق نيروهاي نظامي را افزايش داده و خواستار گسترش حضور نظامي خود شده است؛ چنانكه براي توجيه اين امر در عمليات فلوجه نيز مشاركت ‌هوايي دارد. در سوريه، آمريكا به‌طور رسمی از اعزام ۲۵۰ نيروي ويژه به رقه با ادعاي حمايت از كردها خبر داده و فرمانده ارشد نظامي آمريكا در اين منطقه حضور مي‌يابد. گزارش‌های منتشر شده از حضور فرماندهان نظامی  آمریکا در رقه با ادعای همکاری با کردهای سوریه برای مبارزه با تروریسم حکایت دارد. آمریکایی‌ها در يمن نيز اقدام به اعزام نيروي نظامي از منطقه حضرالموت كرده‌اند و گزارش‌ها از ايجاد تأسيسات گسترده نظامي در اين منطقه حكايت دارد. آمریکا ادعا دارد که به‌دنبال مقابله با القاعده است، اما در اصل طرح حضور نظامی دائم در این منطقه را در سر دارد.
 در افغانستان نيز آمريكايي‌ها در كنار اعلام افزايش نيروي نظامي، خبر كشته شدن ملا اختر منصور سركرده طالبان افغانستان در حملات پهپادي آمريكا را مطرح كردند. بر اساس مصوبه جدید کنگره، آمریکا از بازگشت نیروهای آمریکایی به وضعیت جنگی خبر داده است، در حالی که از سال 2014 این نیروها صرفاً در قالب نیروهای آموزشی فعالیت داشتند. آمريكايي‌ها در ليبي نيز از همكاري با ناتو براي حضور نظامي در اين كشور خبر داده و منابع اطلاعاتي اعلام كرده‌اند از ماه‌ها پیش نيروهاي آمريكايي‌ها در اين كشور حضور يافته‌اند. در اروپا نیز آمریکا در کنار اجرای طرح سپر موشکی در رومانی، اقدام به استقرار نیرو در اروپای شرقی و حتی کشورهایی مانند اسپانیا، آلمان و... کرده است. 
مجموع اين تحركات در حالي صورت مي‌گيرد كه اوباما در دكترين ادعايي خود از گزينه نظامي به‌مثابه گزينه آخر سخن گفته و در طول هشت سال گذشته ژست عدم رويكرد به اين گزينه را مطرح كرده بود. حال اين سؤال پيش مي‌آيد كه چرا آمريكا به سمت اين گزينه پيش رفته و چه اهدافي را پيگيري مي‌كند؟ بخشی از این تحرکات را می‌توان در وضعیت داخلی آمریکا، یعنی جنگ قدرت گسترده‌ای که در میان جمهوریخواهان و دموکرات‌ها ایجاد شده جست‌وجو کرد. ناکامی‌های گسترده اوباما در عرصه سیاست خارجی، به‌ویژه افول شدید جایگاه آمریکا از ناجی امنیت جهان به تهدید امنیت بین‌الملل، زمینه‌ساز فشار سنگین جمهوریخواهان به دموکرات‌ها شده است، در حالی که خواست فردی اوباما مبنی بر ثبت شدن نامش در تاریخ در مقام رئیس‌جمهوری مقتدر و کارآمد نیز در حال نابودی است. با توجه به ناکامی دیپلماسی نرم اوباما، در نهایت وی رویکرد اجباری به گزینه نظامی جهانی را در پیش گرفته تا شاید بتواند حداقل دستاوردی را کسب کند تا هم به مطالبات دموکرات‌ها برای پاسخگویی به مبارزات انتخاباتی جمهوریخواهان پاسخ دهد و هم اینکه رؤیای خود را برای ثبت‌نام در سمت رئیس‌جمهوری مقتدر محقق کند. نکته دیگر آنکه آنچه آمريكايي‌ها ادعا دارند مبارزه با تروريسم و جلوگيري از قدرت‌يابي آنان است. اين ادعا در حالي مطرح مي‌شود كه يك نكته كليدي در اين ميان وجود دارد و آن اينكه آمريكايي‌ها در طول سال‌هاي اخير براي رسيدن به اهداف خود از دو مؤلفه تروريسم و شركاي منطقه‌اي  بهره گرفته‌اند.
با توجه به دو كليدواژه فوق مقامات كاخ سفيد، يعني آمريكا براي منافع خود صرفاً وارد ميدان مي‌شود و ديگر آنكه گزينه نظامي، آخرين گزينه اوباما براي تأمين اين منافع است، مي‌توان گفت رويكرد آمريكا به نظامي‌گري سراسري برگرفته از تهديد شدن منافع آمريكا و در عين حال ناتواني مهره‌هايي همچون تروريسم و شركاي منطقه‌اي آمريكا در تحقق منافعش است. به عبارتي، ورود آمريكا به عرصه نظامي مستقيم را بايد نتیجه نااميدي آمريكا از شركايي چون مرتجعان عرب، تركيه، صهيونيست‌ها و تروریست‌ها، در اجراي اهدافش دانست كه ورود اجباري آمريكا را به همراه داشته است. اين امر زماني نمود بيشتري مي‌يابد كه سران كاخ سفيد بارها اعلام كرده‌اند پليس جهان نيستند و هر جا منافع آمريكا لازم بداند وارد ميدان مي‌شوند.

كشورهای غربی از زمانی كه سیاست استعمار را در برنامه اصلی خود قرار دادند،‌ همواره بار مالی و كسری‌های اقتصادی خود را از طریق وارد کردن فشار بر كشورهای مستعمره جبران می‌كردند. این موضوع در قبال انگلیس ـ هند بیشتر نمایان بوده است، اما دیگر كشورها از جمله فرانسه نیز از این سیاست استفاده می‌كردند. یكی از بزرگ‌ترین دلایلی كه سبب شده كشورهای استعمارزده به جهان سوم تبدیل شده و از توسعه باز بمانند،‌ به همین مسئله بازمی‌گردد. 
این رویكرد تا زمان وجود استعمار وجود داشته است، اما از زمانی كه كشورهای عقب نگه داشته شده،‌ علیه استعمارگران دست به اعتراض و شورش زدند،‌ بحران‌های سرمایه‌داری یكی‌یكی خود را نشان دادند. دهه 1970 و سال‌های 2008 به بعد از نمونه‌های این بحران بوده است كه هنوز هم ادامه دارد. اما مسئله این است كه دولت‌های غربی دیگر نمی‌توانند سیاست استعماری خود را ادامه داده و بار مالی و كسری‌های اقتصادی خود را بر دوش كشورهای مستعمره بیندازند. به همین منظور برخی از این شورش‌ها و تظاهرات به كشورهای غربی رسوخ كرده است. فرانسه یكی از این كشورها است كه بیش از دیگر كشورهای استعمارگر دچار شورش‌های خیابانی می‌شود و اعتصابات را هر چند سال یك بار تجربه می‌كند. 
شورش‌ها و اعتصاب‌های اخیر فرانسه كه از دو هفته گذشته آغاز شده، تنها یك نمونه از اعتراضات جمعی است كه هر چند سال یك بار در این كشور رخ می‌دهد. فرانسه از جمله كشورهای اروپایی است كه شهروندان آن از قوم و تبار مختلفی هستند كه بسیاری از آنها به دلیل عقب نگه داشته شدن و زندگی در فقر با سیاست‌های دولتی مخالفند. 
بحران سرمایه‌داری شكل‌گرفته از سال 2008 در میان كشورهای اروپایی،‌ فرانسه را به شدت تحت تأثیر قرار داده است؛ به گونه‌ای كه دولتمردان این كشور در روابط خود با دیگر كشورها و همچنین مذاكرات پیش رو به گدایی دیپلماتیك روی آورده‌اند تا بخشی از مشكلات مالی خود را حل كنند؛ اما این روند نتوانسته است همانند دوران استعمار از مشكلات مالی فرانسه بكاهد! به همین دلیل فرانسه طی روزهای اخیر با شورش‌ها و اعتصابات فراوانی مواجه شده است. 
اعتصابات شكل‌گرفته در فرانسه مختص بخش خصوصی نیست؛ بلكه بخش‌های دولتی نیز به این اعتراض وارد شده‌اند و به دنبال مطالبات خود از دولت هستند. طیف‌های مختلف حاضر در اعتصابات متعهد شده‌اند تا رسیدن به اهداف خود عقب‌نشینی نخواهند كرد. این مسئله زمانی به تهدید ملی تبدیل می‌شود كه تعداد آنها بسیار افزایش پیدا كند. خبرها حاکی است كه تعداد اعتصاب‌كنندگان به چند میلیون نفر رسیده است كه حوزه‌های مختلفی را پوشش می‌دهد. از جمله حمل‌ونقل،‌ بخش‌های بیمارستانی، اداره مالیات، بانك‌ها، كنترلرهای هوایی، شركت مخابراتی فرانس تله‌كام، كاركنان ایرفرانس، كاركنان ادارات برق،‌ پالایشگاه‌ها و...
اصلاحاتی را كه دولت فرانسه در پیش گرفته و حذف پست‌های دولتی كه در راستای كاهش بار مالی صورت گرفته سبب این اعتصابات شده است. دولت معتقد است كه برای عبور از بحران پیش‌آمده باید بیش از 23 هزار پست دولتی را حذف كند. این در حالی است كه شهروندان دولتی در انتخابات گذشته خود با نه گفتن به نیكلا ساركوزی و كنار گذاشتن راست‌گرایان، كرسی قدرت را در اختیار سوسیالیست‌ها به رهبری فرانسوا اولاند قرار دادند تا از این طریق دست‌كم مشكلات مالی از روی دوش مردم برداشته شود،‌ اما محاسبه مردم فرانسه در این زمینه نادرست بود؛ زیرا دولت اولاند نیز مجبور شد برای عبور از بحران، به مردم فشار بیاورد.
حال با شكست راست‌گرایان و همچنین ادامه سیاست‌های ریاضتی و حذف پست‌های دولتی و فشار به شهروندان فرانسوی،‌ این گرایش وجود دارد كه مردم به راست‌گرایان افراطی روی آورند. این گرایشی است كه فرانسه طی سال‌های گذشته نیز از آن رنج می‌برده است؛ اما راست‌گرایان افراطی با توجه به سیاست‌های افراطی خود هنوز نتوانسته‌اند كرسی قدرت را در سطح كلان به دست بگیرند. در حالی كه اگر مشكلات فرانسه به همین شكل ادامه پیدا كند و مردم از چپ‌گرایان سوسیالیست نیز ناامید شوند به سمت راست‌گرایان افراطی روی می‌آورند تا تجربه‌ای جدید را محك بزنند. این روندی است كه چشم‌انداز آن وجود دارد و راست‌گرایان افراطی با حزب جبهه ملی به رهبری لوپن در انتخابات منطقه‌ای اخیر توانست شش منطقه از 13 منطقه را از آن خود كند؛ موضوعی كه دیگر دولتمردان اروپایی، به ویژه آلمان به شدت نسبت به آن نگران هستند.

گامبیا کشور کوچکی در غرب آفریقاست، موقعیت جغرافیایی این کشور به گونه‌ای است که در داخل مرزهای سنگال محصور شده است و هیچ همسایه دیگری جز سنگال ندارد. کوچک بودن این کشور و کم بودن جمعیت آن در مقایسه با سنگال سبب شده تا سیاستمداران آن همواره برای رهایی از زیر سایه سنگین همسایه قدرتمند خود به دنبال تکیه‌گاه‌های خارجی باشند.
در اواخر دهه 1990 یحیی جامه، رئیس‌جمهور این کشور با سفر به جمهوری اسلامی ایران و دیدار با رهبر معظم انقلاب خواستار دریافت کمک‌های اقتصادی از ایران شد. بر این اساس، در اوایل دهه 2000 روابط اقتصادی بین دو کشور برقرار شد، اما این روابط چندان گسترده نبود. با پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات ریاست جمهوری 1384 و اولویت یافتن آفریقا در سیاست‌های خارجی جمهوری اسلامی ایران، گامبیا به یکی از اهداف جمهوری اسلامی ایران در غرب آفریقا تبدیل شد. یحیی جامه در سال 1385 به مناسبت برگزاری اجلاس سران اتحادیه آفریقا در بانجول از احمدی‌نژاد به عنوان میهمان افتخاری دعوت به عمل آورد و با حضور احمدی‌نژاد در این کشور فصل نوینی در روابط ایران و گامبیا آغاز شد و سطح روابط این دو کشور به حدی گسترش یافت که احمدی‌نژاد در سفر به ونزوئلا در بانجول توقف و با یحیی جامه دیدار و گفت‌وگو کرد. 
این روابط از چشم وزارت خارجه رژیم صهیونیستی دور نماند و از آنجا که این رژیم همواره ایران را رقیبی قدرتمند در عرصه بین‌الملل می‌داند، با طرح یک راهبرد پیچیده مانع از ادامه روابط ایران و گامبیا شد. رژیم صهیونیستی در اولین گام سطح روابط خود با سنگال را افزایش داد و چندین پروژه اقتصادی موفق را در این کشور به اجرا گذاشت. اجرای این پروژه‌های اقتصادی که بیشتر در زمینه عمرانی و کشاورزی بود در سطح وسیعی در روزنامه‌های منطقه انعکاس یافت، این اقدامات یحیی جامه را بر آن داشت تا با کمک گرفتن از صهیونیست‌ها خواستار اجرای پروژه‌های مشابه در گامبیا شود؛ چراکه زمان ریاست جمهوری وی در حال سپری شدن بود و او قصد داشت در سال‌های پایانی حکومتش با انجام یک سری اصلاحات کشاورزی نظر مردم را دوباره به سوی خود جلب کند. دولت گامبیا به طور پنهانی با سفارت رژیم صهیونیستی در سنگال وارد مذاکره شد و صهیونیست‌ها شرط حضور خود در گامبیا را اخراج دیپلمات‌های ایرانی اعلام کردند. از این رو یحیی جامه که فقط به ادامه حکومت خود می‌اندیشید، با فشار بر دیپلمات‌های ایرانی خواستار خروج آنها از کشورش شد و بهانه خود را فشار کشورهای غربی اعلام کرد و در نهایت با این بهانه سفارتخانه ایران در بانجول تعطیل شد. 
به فاصله چند ماه پس از این اتفاق، «الی بن تورا» سفیر رژیم صهیونیستی در سنگال با سفر به گامبیا استوارنامه خود را به یحیی جامه رئیس‌جمهور این کشور تقدیم کرد. 
وی گفته بود؛ از اینکه موفق شدم با رئیس‌جمهور گامبیا دیدار کنم بسیار خوشحالم، گفت‌وگوهای ما طولانی و مفید بود، آقای جامه خواستار تعمیق روابط دو طرف شدند. سفیر رژیم صهیونیستی در ادامه گفته بود: رئیس‌جمهور گامبیا خواستار اعزام کارشناسان این کشور در زمینه‌های کشاورزی، آموزش و پرورش و جهانگردی به اسرائیل [سرزمین‌های اشغالی] برای آموزش و افزایش توانمندی‌های آنان شد. یحیی جامه همچنین خواستار سفر مقامات عالی‌رتبه اسرائیل از جمله بنیامین نتانیاهو به گامبیا شده بود.
در سال 2010 به درخواست دولت گامبیا هیئتی از کارشناسان رژیم صهیونیستی وارد این کشور شدند تا مطالعات اولیه را برای تأسیس یک کارخانه تولید پنبه در بانجول آغاز کنند. علاوه بر این، سازمان کمک‌های خارجی رژیم صهیونیستی ماشاو، گامبیا را در اولویت خود قرار داد و چندین پروژه عمرانی و کشاورزی را در این کشور آغاز کرد. 
در سال 2013 به مناسبت شصت‌وپنجمین سالگرد تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی مراسمی در گامبیا برگزار شد که در نوع خود کم‌سابقه بود. بر این اساس، سفیر رژیم صهیونیستی در سنگال، که سفیر آکرودیته در گامبیا نیز بود، مراسمی را در یکی از هتل‌های گامبیا برگزار کرد که در آن علاوه بر مقامات گامبیایی، تعدادی از سفرای سایر کشورها نیز حضور داشتند. 
در این مراسم «الی بن تورا» سفیر رژیم صهیونیستی خوشحالی خود از حضورش در بین مردم گامبیا را اعلام کرد و گفت: «رژیم صهیونیستی از بدو تأسیس با ایجاد سازمان ماشاو به ارائه کمک‌های اقتصادی و آموزشی به کشورهای فقیر و در حال توسعه، پرداخته است و این اولین‌باری است که ما چنین مراسمی را در گامبیا برگزار کرده و امیدواریم که روابط دو طرف بیش از پیش مستحکم شود.»
در این مراسم «سوزان وافااوگومو» وزیر خارجه گامبیا نیز طی سخنانی گفت: «رژیم صهیونیستی نمونه یک کشور مدرن و توسعه‌یافته است و ما باید اعتمادبه‌نفس و سخت کار کردن را از آن بیاموزیم.»(!)
در سال 2016 سفیر جدید رژیم صهیونیستی در سنگال طی سفر سه‌روزه‌ای به گامبیا از رفتار مردم این کشور نسبت به خود تعجب و آن را در روزنامه‌های رژیم صهیونیستی منعکس کرد. وی نوشته بود: «با اینکه بیش از 95 درصد مردم گامبیا مسلمان و طرفدار آرمان‌های فلسطین هستند، اما از حضور من در کشورشان هیچ نارضایتی و شکایتی نداشتند؛ بلکه در خیابان‌ها و اماکن عمومی به من خوشامد هم می‌گفتند.»

آمریکا: رشد روزافزون تبعیض نژادی در نظام آموزشی
دادگاه فدرال در منطقه می‌سی‌سی‌پی آمریکا دستور داده است مدارس راهنمایی و دبیرستان در این منطقه از نظر نژادی تفکیک شوند. این حکم در حالی صادر شده است که تفکیک نژادی مدارس برخلاف قانون اساسی آمریکا شناخته شده و از شش دهه پیش دادگاه عالی در این کشور اعلام کرده است که تفکیک نژادی در مراکز آموزشی ذاتاً نوعی نابرابری تلقی می‌شود. با وجود این، به طور شگفت‌انگیزی از سال 1990 به این سو، تصویب برخی قوانین پیچیده، اقدامات تبعیض‌آمیز، تقسیم‌بندی‌های غیرعادلانه و تغییرات و جابه‌جایی‌های جمعیتی در عمل به آغاز دوباره تبعیض نژادی کاملاً واقعی در آمریکا انجامیده است. در این مدارس یک درصد و یا تعداد کمتری از دانش‌آموزان را سفیدپوستان تشکیل می‌دهند. نتیجه برخی بررسی‌ها نشان می‌دهد، تعداد این مدارس از سال 1988 تاکنون دو برابر شده و از رقم 2762 مدرسه به 6727 مدرسه افزایش یافته است.
استرالیا: سرزمینی برای کارتل‌ها
تبعیض در قالب نظام سرمایه‌داری از مؤلفه‌های ساختارهای غربی شده است. برای نمونه چهار شرکت بزرگ در استرالیا هم‌اکنون اداره بیش از چهارپنجم از کل بازار این کشور مرتبط با فروشگاه‌های بزرگ زنجیره‌ای، رسانه‌ها، نظام بانکی، بیمه‌های سلامت، خطوط هوایی داخلی، سوپرمارکت‌ها، شرکت‌های ارائه خدمات اینترنتی، کارخانجات تأمین مواد غذایی کودکان و همچنین نوشابه‌های الکلی و غیرالکلی را در اختیار خود دارند. چهار شرکت بزرگ دیگر نیز در این کشور وجود دارند که اختیار بیش از دوسوم جایگاه‌های توزیع بنزین و گازوئیل، اتحادیه‌ها و مؤسسات اعتباری، سندیکاهای سینمایی، مخابرات و ارتباطات راه دور، کارخانجات تولید آبمیوه، کارخانجات تولید بطری‌های آب و همچنین برخی از مشروبات الکلی را در دست دارند. همچنین، بیش از 50 درصد بازارهای مرتبط با دارو، ابزارآلات، صنایع چسب، مجلات، روزنامه‌فروشی‌ها، غذاهای آماده و خطوط هوایی بین‌المللی نیز تنها تحت نظارت چهار شرکت بزرگ دیگر در این کشور اداره می‌شوند.
بلژیک: محروم شدن 1500 کودک از حق پناهندگی 
با وجود هشدارهای جهانی همچنان رفتارهای تبعیض‌آمیز و مغایر با قوانین بشردوستانه در قبال پناه‌جویان ادامه دارد، چنانکه وزارت کشور بلژیک هزار و 500 پناه‌جو را با ادعای جعل و دروغگویی درباره سن واقعی‌شان، از حقوق و مزایایِ اعطایی به کودکان پناه‌جویِ بی‌سرپرست محروم کرد. بلژیک به پناه‌جویان خردسالی که بدون همراهی با فردی بالغ وارد خاک این کشور می‌شوند، امکانات و خدمات درمانی و اجتماعی اعطا می‌کند و در خاک خود نگه می‌دارد و از بازگرداندن آنها به کشورشان جلوگیری می‌کند. این اقدام در حالی صورت می‌گیرد که بسیاری از نهادهای حقوق بشر این رفتارها را با اصول بشردوستانه و تعهدات کشورها در قبال پناه‌جویان و آواره‌های بازمانده از جنگ مغایر می‌دانند.
کانادا: فرار از مسئولیت با ادعای آزادی
در اقدامی که بسیاری آن را طرحی برای فرار از مسئولیت در قبال جان شهروندان می‌دانند، دولت کانادا طرحی را برای تصویب آماده کرده است که بر اساس آن، افراد دارای مشکلات جسمی حاد و بیماری‌های لاعلاج، برای گرفتن جان خود با استفاده از امکانات پزشکی مجاز خواهند شد. گفتنی است، دادگاه عالی کانادا، سال گذشته پیش از روی کار آمدن دولت «ترودو» با این قانون مخالفت کرده بود. نهادهای حقوق بشر بر این امر تأکید دارند که اقدام مذکور این بهانه را به دولت و مراکز نگهداری بیماران می‌دهد که از مسئولیت خود در قبال بیماران با ادعای آزادی فردی و حق انتخاب برای مرگ یا زندگی شانه خالی کنند. نکته مهم این مسئله آنجاست که بخش عمده‌ای از بومیان کانادایی هستند که با این بهانه حذف آنها توجیه می‌شود؛ قشری که از بسیاری از حقوق اجتماعی و فردی محروم بوده و همواره مورد تبعیض واقع شده‌اند.

آژانس بهانه جدید آمریکا
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران: به تازگی دو سناتور آمریکایی طرحی را پیشنهاد کرده‌اند که بر اساس آن رفع تحریم‌های ضد ایرانی به ارائه گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی موسوم به «جمع‌بندی مبسوط» منوط می‌شود. طرح پیشنهادی «تیم کین» و «کریس مورفی» خواستار تمدید «قانون تحریم‌ ایران» است. این قانون که سال 1996 در کنگره آمریکا تصویب شد، در پایان سال جاری میلادی تمام می‌شود؛ به همین دلیل، نمایندگان کنگره آمریکا خواستار تمدید آن هستند. این طرح در صورت تصویب مقرر می‌کند که تحریم‌ها علیه ایران زمانی برداشته شود که رئیس‌جمهور آمریکا بتواند به کنگره گواهی بدهد که مدیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به «جمع‌بندی مبسوط» رسیده و می‌تواند تأیید کند که تمامی فعالیت‌های برنامه هسته‌ای ایران صلح‌آمیز است. تیم کین و کریس مورفی هدف از معرفی طرح پیشنهادی برای تمدید قانون یادشده را ضمانت صلح‌آمیز بودن مواد هسته‌ای موجود در ایران بیان کرده‌اند. 
برجام حمله نظامی را ساده‌تر می‌کند
خبرگزاری فارس: دو چهره سیاسی آمریکایی و سفیر امارات متحده عربی در نشست اندیشکده «بروکینز» به مسئله توافق هسته‌ای با ایران پرداختند و مسائل قابل‌توجهی را به زبان آوردند. «رابرت اینهورن» عضو سابق وزارت خارجه آمریکا درباره برنامه جامع اقدام مشترک گفت: پس از 15 سال که عمر توافق هسته‌ای به پایان می‌رسد، تهران قادر به افزایش توان غنی‌سازی خود نخواهد بود. وی افزود: آنها امروز می‌گویند که در آینده غنی‌سازی صنعتی خواهند داشت تا نیاز رآکتورهای خود را تأمین کنند؛ اما واقعیت این است که ایران برای دهه‌ها رآکتورهای خود را نخواهد داشت و نیازمند خارجی‌ها خواهد ماند. ریچارد نفیو، عضو سابق تیم مذاکره‌کننده آمریکا گفت: «حتی پس از اتمام عمر توافق هسته‌ای، واشنگتن ابزارهای کنونی برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران را در اختیار خواهد داشت و اگر ایران به سمت سلاح اتمی حرکت کند، آمریکا می‌تواند به تحریم یا حمله نظامی متوسل شود.»
تحریم‌ها علیه ایران را حفظ کنید
خبرگزاری تسنیم: فرماندار ایالت «تگزاس» در اظهاراتی که نشان‌دهنده یکی دیگر از ضعف‌های «برجام» در ملزم کردن آمریکا به عمل به تعهداتش تحت این توافق هسته‌ای است، همتایانش در تمامی ایالت‌ها را به حفظ تحریم‌ها علیه ایران دعوت کرد. «گرگ آبوت» فرماندار ایالت تگزاس پس از پاسخ تند به نامه ترغیب‌گرانه دولت «باراک اوباما»، رئیس‌جمهوری آمریکا مبنی بر تجدید نظر ایالت‌ها در تحریم‌ها علیه ایران، همتایانش در تمامی ایالت‌های کشور خود را به حفظ تحریم‌ها علیه ایران دعوت کرد. آبوت در نامه‌ای دو صفحه‌ای از فرمانداران تمامی ایالت‌های آمریکا خواست تا درخواست اوباما درباره تجدیدنظر ایالت‌ها در تحریم‌ها علیه ایران را نادیده بگیرند.
اصرار لابی آمریکایی به استمرار تحریم‌ها
خبرگزاری فارس: گروه «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» که نقش مهمی در لابی‌گری برای تحریم ایران داشته است، به شرکت‌های سوئدی درباره تجارت با ایران هشدار داد. یک گروه مظنون به داشتن ارتباطات با دولت آمریکا که نقش مهمی در لابی‌گری برای تحریم ایران به بهانه مسائل هسته‌ای داشته است، به شرکت صنایع سنگین «ولوو» درباره تجارت با ایران در آستانه سفر محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران به سوئد هشدار داد. گروه «اتحاد علیه ایران هسته‌ای» در بیانیه‌ای نوشته است: «همزمان با سفر محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران در رأس یک هیئت تجاری به سوئد در روز چهارشنبه، گروهی از دیپلمات‌ها و قانونگذاران فشار بر ولوو و سایر شرکت‌های سوئدی را افزایش و به آنها درباره خطرهای تجارت با ایران هشدار داده‌اند.»