«لغو کنسرت»، عبارتی است که در ماههای اخیر به شدت در نزد برخی رسانههای خاص، به عبارتی محبوب تبدیل شده است؛ به طوری که مدام در تلاش بوده و هستند که این موضوع را در صدر مطالب خود قرار داده و با دلیل و بیدلیل به شکل پر رنگی به آن بپردازند! اصرار عجیبی با تلاشی پر تکرار که سؤالات متعددی در برابر جامعه قرار داده است، امروز بسیاری از ما، در رویارویی با عباراتی از این دست از خود میپرسیم؛ واقعیت ماجرا چیست؟ آیا هیچ کنسرت موسیقی در کشور برگزار نمیشود؟ آیا جداًً اوضاع و احوال موسیقی در کشور همان سان است که این رسانهها مینویسند و برخی اهالی موسیقی به آن دامن میزنند؟ آیا این ادعا صحت دارد که در کشور نوعی موسیقیستیزی وجود دارد؟ یا آنکه واقعیت، حکایت از روایتی متفاوت با این ادعاها دارد؟ از این رو در گزارش پیش رو تلاش میکنیم تا پاسخ منطبق با واقعیت این پرسشها را بیابیم.
در بررسی شرایط موسیقی کشور به منظور یافتن پاسخ دقیق برای پرسشهایی که اکنون افکار عمومی با آن روبهرو است، به موضوعات و مسائلی برمیخوریم که روایتی کاملاً متفاوت با آنچه در رسانه مذکور مطرح میشود را بیان میکند! و نشان میدهد نه تنها در برابر جریان موسیقی در ایران، سد یا مانعی جدی و اساسی وجود ندارد؛ بلکه در حقیقت ما شاهد زمینهسازی گسترده به منظور رشد هنر موسیقی در کشور هستیم و آمارهای مختلفی نیز وجود دارد که نشان میدهد هنر موسیقی در کشور ما حداقل از نظر تعدد آثار تولید شده با رشد فزایندهای روبهرو بوده است.
حضور متعدد و پر تکرار خوانندگان موسیقی در برنامه مختلف رسانه ملی، تولید و پخش برنامههای موسیقیمحور در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، برگزاری هر ساله جشنواره موسیقی فجر از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد، اعطای مجوزهای فراوان به منظور انتشار قطعات و آلبومهای موسیقی که تنها در سال 94 شامل بیش از 400 مورد بود، فعالیت نزدیک به 500 شرکت و استودیو با مجوز رسمی دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در زمینه تولید آثار موسیقی، وجود صدها آموزشگاه رسمی موسیقی در سراسر کشور، فعالیت خانه موسیقی ایران با بیش از 16هزار عضو و برگزاری کنسرتهای متعدد، حتی در شهرهای کوچک نیز بیانکننده واقعیتی متفاوت است از آنچه رسانههایی مانند، دویچهوله آلمان، بخش فارسی رسانه دولتی انگلستان و برخی رسانههای داخلی سعی در القای آن دارند.
برخلاف آنکه این رسانهها مدام در حال شکلدهی به این تصور هستند که در کشورمان از فعالیت اهالی موسیقی جلوگیری میشود و درصدد ترسیم چهرهای ضد هنری و ضد موسیقی از نهادهای مختلف کشور هستند. ما در واقع، شاهد هستیم حتی برخی مسئولان و بخشهایی از جامعه بیش از آنچه باید به این مسئله توجه دارند.
یکی دیگر از مواردی که نشان میدهد، فعالان فضای موسیقی کشور به دور از فضاسازیهای بیجهت، فعالیت خود را گسترش دادهاند، آمد و شد هنرمندان مطرح جهان به کشور است. در سالهای اخیر هنرمندان عرصه موسیقی ایران نه تنها به تکرار توانستهاند با برگزاری کنسرتها در نقاط مختلف کشور، فعالیتهای هنری خود را ادامه دهند؛ بلکه تعدادی از چهرههای سرشناس موسیقی جهان نیز راهی تهران شده و به اجرای موسیقی پرداختهاند! اجرای گیتارو از جمله نوازندگان مطرح ژاپن در تالار بزرگ وزارت کشور در سال گذشته و حضور «یارُوسلاو سوییِتسِنی» از برجستهترین نوازندگان کشور چک در تالار رودکی در آینده نزدیک را میتوان از جمله آنها دانست.
نکته دیگری که به وضوح نشان میدهد این جنجالها با اهداف خاصی صورت میگیرد، آمار تعداد کنسرتهای برگزار شده در کشور است. براساس اعلام مسئولان دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تنها در سال گذشته حدود 1600 مجوز برگزاری کنسرت از سوی این دفتر صادر شده است که حدود 350 میلیارد تومان گردش مالی برای هنر موسیقی به همراه داشته است؛ کنسرتهایی که تنها و تنها کمتر از سه درصد آنها به دلایل مختلف لغو شدهاند!
با این تفاسیر، پرسشی که مطرح میشود این است که چرا و به چه دلیل این رسانهها فراتر از جریانی که این رسانهها را اداره میکند، به دنبال ایجاد این تصور هستند که چرا به اجرای کنسرتهای موسیقی و فعالیت هنرمندان این رشته مجوز داده نمیشود؟
از شواهد و قرائن موجود چنین برمیآید که این جریانات چند هدف عمده را در این میان پیگیری میکنند؛ از یک سو تلاش میکنند با بزرگنمایی و پرهزینه کردن لغو کنسرتها، مسئولان مرتبط با این حوزه را چنان تحت فشار قرار دهند که آنان دیگر توان جلوگیری از کنسرتهایی را که شرایط قانونی و عمومی ندارند، نداشته باشند. به عبارت دیگر، مسئولی که وظیفهاش جلوگیری از کنسرتهایی است که به دلایل قانونی و موجه نباید برگزار شود، به دلیل نگرانی از هجمه و فضاسازیهای رسانهای، رضایت به برگزاری آن بدهد.
یکی دیگر از اهدافی که از سوی این جریانات دنبال میشود و تنها به مسئله موسیقی نیز منحصر نیست، تلاش برای سیاهنمایی از اوضاع کشور است و مدتهاست که متأسفانه شاهد هستیم در فضاهای شبهروشنفکری و هنری اعم از موسیقی، تئاتر، سینما و... افراد و گروههایی فعالیتهای خود را با کمک جریانهای خارجی آغاز کردهاند که به دنبال القای این مسئله هستند که در ایران اجازه هیچگونه فعالیت داده نمیشود و در ایران درک درستی از مسائل وجود ندارد ، جریانی که در عرصه سینما، هم با نام سینمای سفارتخانهای و جشنوارهای شناخته میشود، این روزها در پوشش جنجال درباره لغو کنسرتهای موسیقی در فضای موسیقی بروز و ظهور پیدا کرده است.
اما نکتهای که در پایان باید به آن اشاره کرد این است که، احترام به هنر و اجازه فعالیت هنری به معنای آن نیست که اجازه داده شود که هر فردی بتواند به نام فرهنگ و هنر، فعالیتهای ضد فرهنگی و مغایر با اصول، ارزشها و هنجارهای جامعه اسلامی را به اجرا درآورد از طرفی دیگر نباید بیجهت مانع فعالیت هنرمندان کشور شد و کسانی که بدون دلیل اینگونه جلسات را به هم میریزند هم نیز باید پاسخگوی رفتار و عملکرد خود باشند.