دیدگاههای جریان فمینیسم در دوره مشروطه را میتوان به دو قسم دیدگاههای جنسیتی (خاص زنان) و دیدگاههای غیرجنسیتی (عام و ملیگرایانه) تقسیم کرد. مشروطهخواهی و استقلالطلبی از جمله مهمترین دیدگاههای ملیگرایانه و غیرجنسیتی این جریان است. برابریخواهی با مردان در برخی حقوق، مانند برابری در فرصتهای آموزشی و تحصیلی، اصلاحطلبی برابریخواهانه در برخی مسائل خانواده مانند تعدد زوجات، حق طلاق (برابریخواهی سلبی) و رفع حجاب از جمله مهمترین دیدگاههای جنسیتی و خاص جریان فمینیسم در دوره مشروطه است.(۱)
صدیقه دولتآبادی از دیگر فعالان جریان فمینیسم در عصر مشروطه و پهلوی نیز در اینباره نوشته است: «مردان باید حقوق زنان را بفهمند و تساوی حقوق نسوان را منظور داشته باشند.»(۲)
۱ـ آموزش زنان
برابریخواهی در حوزه آموزش مهمترین مطالبه جنسیتی جریان فمینیسم در دوره قاجار است. این جریان برای تحقق مطالبه مذکور و ترغیب جامعه به ویژه زنان و دختران، به برخی فواید کاربردی آموزش زنان در خانواده و اجتماع اشاره میکند. آموزش زنان از دیدگاه این جریان، آنها را در انجام وظایف سنتی خود در خانواده مانند تربیت فرزندان و خانهداری یاری میرساند و نیز سبب استحکام بنیان خانواده میشود. از بعد اجتماعی نیز آموزش زنان سبب پیشگیری از برخی مفاسد اجتماعی مانند فقر و فحشا میشود. ژانت آفاری در اینباره نوشته است: «طرفداران حقوق زنان بهتدریج این نگرش را به بار آوردند که همه شرور و مفاسد اجتماعی چون فقر و فحشا و طلاق و هرجومرج جنسی از جهل و عدم آگاهی زنان نشئت میپذیرد. مدافعان زنان در ایران به سنت طرفداران حقوق زن در آمریکا و اروپا، تلاش میکردند تا مردان را به قبول این واقعیت وادار کنند که یک زن درسخوانده بیش از یک زن آموزشنیافته به ارزشها و هنجارهای سنتی خانواده پایبند باقی میماند و همچنین بهتر میتواند به ملت خود یاری دهد تا در مسیر ترقی افتد.»(۳)
در این دیدگاه، محرومیت زنان ایران از تعلیم و تربیت به سبک جدید، ریشه عقبماندگی اقتصادی و اجتماعی زنان ایران و در سطح کلان، عامل عقب ماندن کشور از قافله تمدن معرفی میشود: «نامه یک زن خطاب به مجلس: در این نامه از دولت درخواست میگردد که مدارس دختران را نیز مانند مدارس پسران مورد حمایت قرار دهد و متذکر شده بود که زنان ایران از آن رو در زمینههای اقتصادی و اجتماعی عقبمانده هستند که زنان از تعلیم و تربیت محروم ماندهاند. ... اما ایران در این زمان به علت محرومیت زنها از تعلیم، از کاروان تمدن دور افتاده بود. طبیعی است که هرگاه مادری از تربیت و تحصیل برخوردار نباشد، مخصوصاً در جوامع کنونی، واجد شرایط لازم برای پرورش فرزندان خویش نخواهد بود.»(۴)
در این دیدگاه، با استناد به عدم تفاوت زن و مرد در ادراک و قابلیت یادگیری و نقش زنان در تربیت مردان، محروم کردن دختران و زنان از تحصیل در مدارس جدید ناروا دانسته میشود.
«حس بشریت گواه است که زن و مرد را از حیث ادراک و شعور فرق و تفاوت نیست. همچنان که پسران قابل تعلیم و تربیت هستند دختران نیز لایق دانستن و آموختن خواهند بود و البته روا نیست که دختران و خواهران وطن عزیز را از مقامات سعادت علم محروم داریم؛ زیرا جنس اناث امهات کمال و مرصعات ادب و مربیات رجال اطفالند.»(۵)
نکتهای که ضروری است در زمینه دیدگاه جریان فمینیسم به آموزش زنان بیان شود این است که، اگرچه این جریان، فوایدی کاربردی را بر آموزش و تحصیل زنان مترتب میداند، اما باید توجه داشت که محتوای آموزشی مورد نظر این جریان تفاوت ماهوی با محتوای اسلامی دارد. در واقع، آموزش زنان و دختران در مدارس جدید، سبب تأثیرپذیری آنان از سبک زندگی غربی حتی در مسائل مربوط به پرورش فرزند و به طور کلی امور مربوط به خانواده میشود و در نتیجه به تضعیف اعتقادات آنان و عدم تقیّد در انجام احکام اسلامی منجر میشود. به همین دلیل نیز مراجع بزرگی همچون شیخفضلالله نوری با آموزش زنان و دختران مسلمان در مدارس جدید به سبک غربی مخالفت میکردند.
۲ـ مسائل خانواده
دیدگاه برابریخواهی سلبی و به عبارت دیگر اصلاحطلبی برابریخواهانه در حوزه برخی مسائل خانواده از جمله حق طلاق مردان، قانون تعدّد زوجات برای آنان، ازدواجهای کودکان و ازدواجهای اجباری(۶) از دیگر مطالبات جریان فمینیسم در دوره مشروطه است. دیدگاه این جریان درباره حق طلاق و تعدّد زوجات به دلیل ماهیت ضداسلامی آن در مقایسه با دیدگاه برابریخواهی در فرصتهای آموزشی که ماهیتی اسلامی نیز دارد، نمود کمتری داشته است.
فخرالسلطنه فروهر(۷) و صدیقه دولتآبادی(۸) از جمله کسانی هستند که دیدگاههای انتقادی نسبت به تعدّد زوجات و حق طلاق مردان اظهار کردهاند. «سبحانالله از این غفلت و جهالت و ظلم نسبت به نوع. آیا هیچ مردی بر خود میپسندد که زن او شوهر متعدد اختیار کند. حاشا و کلّا.»(۹) در این دیدگاه، مواردی از قبیل آموزش و تربیت دختران و زنان، گسترش مدارس دخترانه به سبک جدید، تغییر نگرش و رفتار مردان و اصلاح قوانین ازدواج و طلاق، به عنوان راهحل امنیت و اطمینان زنان نسبت به آینده خود در محیط خانواده معرفی میشود.(۱۰) به طور کلی میتوان گفت که انتقادات فعالان جریان فمینیسم نسبت به مسائل خانواده از قبیل تعدّد زوجات، ریشه در اعتقاد آنان به تساوی و برابری حقوق زنان و مردان دارد.(۱۱)
۳ـ رفع حجاب
یکی دیگر از دیدگاههای جریان فمینیسم در دوره مشروطه اعتقاد به رفع حجاب است. در این دیدگاه حجاب زنان ایرانی عامل اساسی محرومیت آنان از حقوق اجتماعی دانسته میشود. برخی روشنفکران و فعالان جریان فمینیسم پا را فراتر گذاشته و حجاب را عامل خرابی مملکت، بداخلاقی، بیعصمتی و عدم پیشرفت تمام امور معرفی میکنند.(۱۲) از این رو، آنان، خواستار ایجاد تغییراتی در نوع پوشش زنان و دختران ایرانی بودند. به اعتقاد این گروه، چادر بانوان ایرانی و به طور کلی حجاب آنان، ریشه در عدم آموزش و بیسوادی آنان دارد. به اعتقاد این افراد، در صورت حصول آگاهی و سواد به سبک غربی برای زنان ایرانی، حجاب نیز برداشته میشود.(۱۳)
سؤال مهمی که در اینجا مطرح میشود این است که آنچه علم و آموزشی است، به اعتقاد جریان فمینیسم تحصیل آن، خود به خود بیحجابی زنان را در پی خواهد داشت؟ اگر آن علم، علوم اسلامی و متناسب با فرهنگ ایرانی اسلامی باشد، هرگز چنین نتیجهای را دربر نخواهد داشت. بنابراین، میتوان فهمید که منظور از باسواد شدن زنان، از یک سو، آشناکردن زنان ایرانی با فرهنگ غرب و از سوی دیگر معرفی کردن آن فرهنگ به مثابه تنها فرهنگ صحیح و در مقابل، معرفی فرهنگ اسلامی به مثابه فرهنگی عقبمانده و نادرست است. از اینجا میتوان دلیل مخالفت مردم متدین ایران به رهبری روحانیت اصیل با تأسیس مدارس دخترانه به سبک جدید را به خوبی تحلیل کرد و آن ترویج سبک زندگی غربی، به ویژه زنان غربی در آن مدارس است. در واقع، تأسیس مدارس دخترانه جدید و دلسوزی روشنفکران و فمینیستها برای باسواد کردن زنان و دختران ایرانی، ترفندی است که به این واطه آنان را به مدارس بکشانند و با سبک زندگی زن غربی آشنا سازند.
جریان فمینیسم برای ترویج و تبلیغ دیدگاههای مخالف حجاب، علاوه بر نویسندگان روزنامهها و مجلههای زنان، از مدیران و معلمان مدارس دخترانه نیز استفاده میکرد. حمایت علنی از مخالفان حجاب نیز یکی دیگر از روشهای تبلیغی این جریان است. استقبال درهالمعالی، مدیر مدرسه مخدرات و ندیمالملوکالدوله، مدیر مدرسه دخترانه تربیت از ایرجمیرزا، شاعر ضدحجاب و هدیه دادن به وی در سال 1303، از جمله مصادیق ترویج دیدگاه رفع حجاب در جامعه است.(۱۴)
* منابع در دفتر هفتهنامه موجود است.