عبدالله عبادی/شکلگیری فرقه وهابیت در الجزایر به سال 1980 میلادی برمیگردد، یعنی زمانی که رئیسجمهور وقت الجزایر، شاذلیبنجدید، به طور رسمی فعالیت فِرق مذهبی و گروههای دینی را در الجزایر آزاد اعلام کرد که این تحول با پیروزی انقلاب اسلامی همراه بود. همین مسئله موجب گرایش مردم الجزایر به سمت اسلام انقلابی شد و حساسیت روزافزون افراطیون اهل سنت، به ویژه وهابیون را برانگیخت؛ از این رو برای مبارزه با رشد شیعهگرایی، به وهابیون میدان دادند تا علیه شیعه فعالیت کنند. در الجزایر که زمینههای تمایل به تشیع فراهم بود، با رسوخ تفکرات وهابیت درصدد مقابله با این تفکر پیشرو برآمدند و به این ترتیب با کمک مالی حکومت وهابی عربستان و دیگر بلاد همفکر آن، موج وهابیت در الجزایر به سرعت گسترش یافت. از جمله برنامههای مبلغان وهابی در الجزایر، اعزام جوانان الجزایری به مکه و مدینه برای آموزش دروس دینی و فراگیری تفکرات وهابی بود.
دانشجویان اعزامی پس از پنج سال، از عربستان به الجزایر مراجعت میکردند، در حالی که حامل تفکرات محمدبنعبدالوهاب بودند. از سویی، حکومت سعودی با ارسال کتب وهابی به الجزایر به صورت رایگان و با تطمیع برخی از علمای این کشور به سرعت تفکرات وهابیگری را در الجزایر رشد و نشر داد. از جمله کتب ارسالی، «موسوعه» ابن تیمیه بود که منشور تفکرات وهابیگری است و 45 جلد دارد. این کتاب به همه مساجد و کتابخانههای الجزایر اهدا شد و به این ترتیب، گروههای وهابی عملاً مساجد را به دست گرفتند، تفکرات وهابیگری در الجزایر را تبلیغ کردند و در ایام خاص، به میان مردم رفتند و اذهان مردم را به سمت این تفکر خطرناک سوق دادند؛ در حالی که دولت الجزایر کوچکترین مقابلهای با نشر این تفکر نکرد و عملاً زمینهها و بسترهای گسترش آن را نیز فراهم کرد. از جمله کسانی که تفکرات وهابی را در الجزایر نشر دادند، شیخ علی تیجانی بود که به داشتن تعصبات کور سلفی مشهور است.
گروههای مذهبی وهابی در طول ده سال، آزادانه وهابیگری را تبلیغ کردند تا اینکه در سال 1990 همزمان با تحرکات اسلامی در الجزایر و مقابله دولت این کشور با این تحرکات، فعالیتهای این فرقه نیز محدود شد. اگرچه فعالیتهای آنان اکنون نیز ادامه دارد؛ اما از شکل تبلیغ تحمیلی همراه با زور و تهدید، تجدید نظر کردهاند و با روی آوردن به مطالب ظاهراً علمی و مباحث کلامی، درصدد نشر و گسترش این تفکر در الجزایر هستند. نوعاً طبقه فقیر و جاهل به این تفکر گرایش پیدا میکنند.
عواملی که موجب گسترش وهابیت در الجزایر شد، عبارتند از:
1ـ نفوذ سعودیها در سیاست کشورهای عربی؛
2ـ تأثیرپذیری و ضعف علمی علمای الجزایر و نیز خودباختگی، تمایل به مادیات و انعطاف در مقابل تطمیع سعودیها؛
3ـ وجود بدعتهای فراوان در میان فرق دیگر اسلامی در الجزایر که موجب تمایل مردم به نظریات ظاهراً توحیدی وهابیون شد؛
4ـ نقش کشورهای استعمارگر در دامن زدن به اختلافات مذهبی و استفاده از وهابیت در مقابله با مذاهب دیگر از طریق این تفکر، به گونهای که دولتهای استعماری با چراغ سبز نشان دادن به گسترش این تفکر، اختلاف شدیدی میان مسلمانان ایجاد کردند.
گفتنی است، وهابیون در الجزایر به دو صورت، فعالیتهای خود را متمرکز کردند: گروهی صرفاً به فعالیتهای علمی و تبلیغی برای گسترش وهابیت دست زدند و گروهی دیگر با شکل دادن گروههای مبارزاتی، درصدد به دست گرفتن قدرت در الجزایر برآمدند. گروه اول مورد حمایت دولت سعودی بودند و با تفکر پیروی از سلاطین و اطاعت مطلق از حاکمان وقت، عملاً در خدمت حکومت الجزایر و منویات آن قرار گرفتند. فعالیت این گروه صرفاً مقابله و مبارزه با تفکرات شیعی، تکفیر شیعیان و... بود و همه همّ و غم آنان تبلیغ علیه شیعه بود؛ اما گروه مبارز وهابی، بر اساس تفکرات جهادی خود، علیه حکومت وقت قیام کرده و ضد حکومت الجزایر مبارزه کردند؛ البته این گروه نیز در مبارزات خود حتی نسبت به فرق دیگر اسلامی رحم و شفقتی نداشتند و همه فرق را کافر دانسته، مال، جان و ناموس آنان را حلال میدانستند. سرانجام این گروه در مقابله با دولت الجزایر متلاشی شد.
فعالیت شبکه وهابی اقرأ
شبکههای وهابی، مانند «اقرأ» از نخستین کانالهایی بودند که به بهانه دفاع از حقانیت مذهب سنی در برابر پیروان اباضیه به تحریک الجزایریها و دشمنی آنان با یکدیگر دست زدند.
لابی وهابی همچنین این قدرت را داشت که بر مساجد و شبکههای رسمی وابسته به وزارت امور دینی الجزایر و همچنین عقل و فکر معلمان و دانشجویان سیطره یابد و این خود سیطره تفکر فرقهگرایانه در جامعه این کشور را به شکل واقعیتی انکارناپذیر نشان داد.
سیطره وهابیت در الجزایر تا اندازهای پیش رفت که خانم «سمیره مواقی» که برای پوشش جنایتهای داعش به عراق رفته بود، به همراهی با نیروهای «حشد الشعبی»(بسیج مردمی عراق) متهم شد و حتی تکفیر نامیده شد و با بدترین شکل و شنیعترین صفتها از او یاد شد؛ زیرا به زعم اتهامزنندگان او از شیعه طرفداری کرده و به رافضیها(شیعیان) یاری رسانده و با کمک حشد الشعبی حوادث عرصه نبرد با داعش را رسانهای کرده بود.
همانطور که توضیح داده شد، دهه 1990 که از آن به دهه سیاه در الجزایر یاد میشود، اوج حضور سلفیها در صحنه اجتماعی الجزایر بود که با واکنش شدید دولت بوتفلیقه روبهرو شد. سلفیها در آن زمان برای دست برداشتن از مبارزه با دولت و اینکه خود را به نیروهای امنیتی تسلیم کنند، شرطهایی گذاشتند که یکی از این شروط، واگذاری برخی مساجد به علما و مشایخ وهابی بود که دولت وقت مجبور به اجرای این شرط شد و هم اکنون افراطیها در مساجد حاکم بوده و دولت هم کاری علیه آنها انجام نمیدهد. حضور دو دهه شیوخ سلفی در رأس امور مساجد این کشور سبب شد بسیاری از جوانان این کشور به سلفیگری روی آورند؛ به گونهای که پس از قدرت یافتن داعش در منطقه شامات، شیخ حمدان از رهبران وهابی الجزایر گفته بود اگر کار دست من بود، سفارت داعش را در الجزایر افتتاح میکردم.