حسین عبداللهیفر/ سخنگو و معاون اول قوه قضائیه تأخیر در برخورد با احمدینژاد را حکمت و نه مصلحت نامید. تفاوت میان دو واژه در یک پرونده قضایی، آن هم برای شخصیت سیاسی و مشهور بسیار زیاد است. مصلحتسنجی در این زمینه میتواند دلایلی، مانند ناتوانی در برخورد، ملاحظات سیاسی، امنیتی، احترام خاص، ترس از واکنشهای احتمالی، پیامدهای اجتماعی و... داشته باشد.
اما مفهوم حکمت کاملاً برعکس، هرگونه مصلحتسنجیهای بیمورد را رد کرده و بر مواردی اشاره دارد که ابعاد آن هنوز مشخص نشده است. نکات و مسائلی که زمان از آن پرده برخواهد داشت و در حال حاضر حداقل برای همگان روشن نیست.
پرسشی که در این زمینه وجود دارد، این است که چه مسائل حکمتآمیزی میتواند وجود داشته باشد که برخورد نکردن با احمدینژاد را تا این حد به تأخیر انداخته و شائبه وجود برخی مصلحتسنجی را ایجاد کرده است؟!
اگرچه دستگاه قضایی تاکنون در این زمینه توضیحی نداده و نگارنده هم قصد گمانهزنی درباره حکمتهای سیاسی و حقوقی مدنظر مسئولان قضایی را ندارد؛ اما واقعیت این است که تقاضای برخورد با احمدینژاد از سطح نخبگی و جریانهای سیاسی گذشته است. امروز مطالبه برخورد با وی به دامنه جامعه کشیده شده و برای بسیاری از جوانان قابل
هضم نیست.
زمانی اصلاحطلبان به عنوان مخالفان دیرینه وی خواستار برخورد با وی بودند و به نکاتی اشاره میکردند، از جمله اینکه اگر شخص دیگری جای او بود یا یکی از عناصر وابسته به آنها کارهای احمدینژاد را انجام میداد، با بدترین شکل ممکن با او برخورد میشد. اصولگراها نیز همین اعتراضات را البته با دلایلی متفاوت مطرح میکردند. آنها بیشتر موضوع هزینههایی را پیش میکشند که احمدینژاد هر روزه برای نظام ایجاد میکند، در حالی که برخورد با وی میتواند هزینه کمتری داشته باشد. این در حالی است که:
1ـ برخورد حکمتآمیز و پرهیز از هر گونه تعجیل در این زمینه نشان داده که دایره مطالبهگران برخورد با احمدینژاد هر روز و از پس هر اقدام او وسیعتر شده و برای نظام اسلامی دامنه این مطالبهگری بسیار مهم است؛ چرا که روش نظام در گذشته نیز بر میل عمومی و رسیدن مردم به تحلیل درست دلالت داشته است.
2ـ احمدینژادیها نشان دادهاند که هرچه نظام، صبر و تحمل بیشتری از خود نشان داده، آنها ظرفیت خود را کاهش داده و رفتار سؤالبرانگیز دیگری از خود بروز دادهاند؛ موضوعی که برخورد با وی را منطقی و حقوقی جلوه میدهد.
3ـ نکته مهمتر اینکه روند تندتر شدن مواضع و رفتارهای احمدینژادیها میتواند حکایتکننده تلاش آنها برای برخورد تند باشد که به اصطلاح وادارسازی طرف مقابل به واکنش دلخواه تعبیر میشود. از این منظر، آنها خواستار اقدام شتابزده و پیش از موعد دستگاه قضایی هستند تا نتیجه محاکمات خود را نیز سیاسی جلوه دهند. احمدینژاد به خوبی میداند که ادامه روند کنونی به تنگ شدن حلقه برخورد منجر شده و به زودی نوبت وی نیز فرا میرسد؛ از این رو تلاش میکند این اتفاق را از مسیر طبیعی خود منحرف کرده و اجازه ندهد پرونده وی به شکل حقوقی بسته شود؛ چرا که نه تنها وی را برای همیشه از قدرت محروم میکند؛ بلکه مطرود ملت و تاریخ نیز خواهد کرد و این چیزی است که وی به شدت از آن
بیمناک است.