حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمهدی میرباقری گفت: ماه شعبان، ماه نبی اكرم(ص)، ماهی است كه رحمت و رضوان در آن منتشر است. در این ماه، می‌توان به مقام رحمت و رضوان رسید. راه رسیدن به مقام رضوان كه فوق همه درجات بهشت است، به بركت حضرت باز می‌شود. به نظر می‌آید كه صیام و قیام نبی اكرم(ص) برای قرب و شفاعت بوده است. هر كس بخواهد به شفاعت حضرت برسد باید همان صیام و قیام را داشته باشد. به واسطه ایشان، مقام رضوان پایین آمده و قابل دسترس شده است.

شرح فرازی از مناجات شعبانیه


اعجاز توکل!
«الهی کانّی بنفسی واقفة بین یدیک و قد اظلّها حسن توکّلی علیک، فقلت ما أنت اهله و تغمّدتنی بعفوک»
الهی می‌بینم که نزدیک است نفس من در محضرت به بازداشت درآید، در حالی که حسن توکلم بر تو سایه بر وی افکنده پس آنچه تو اهل آنی خواهی فرمود و مرا به عفو خود مستور می‌گردانی.

توکل بر خداوند
راغب در مفردات می‌گوید: توکل بر دو وجه گفته می‌شود:
یک‌ـ برای فلانی وکالت را پذیرفتم؛ یعنی سرپرستی امورش را قبول کردم.
دوـ بر فلانی توکل کردم؛ یعنی به او اعتماد و اطمینان کردم و او را ثقه و مؤتمن در انجام امورم یافتم. 
تردیدی نیست همان‌گونه که اصل وجود هر شیء از رشحات فیض خداوند متعال است، زمام امور هر یک نیز در قبضه جناب ربوبی است، چنانکه اعلام فرموده است: «الله خالق کل شیء و هو علی کلّ شیء وکیل» خداوند آفریننده هر چیز است و او وکیل و قیّوم بر امور هر موجودی از علوّ مقام ربوبی است و چنانکه براهین متقنه بر توحید ذات حضرت واجب‌الوجود در وجوب وجود قائم است، همان‌گونه بر توحید حضرتش در الهیت و خالقیت و تدبّر امور مخلوقات نیز قائم است و این واقعیت یعنی قرار داشتن زمام همه امور همه موجودات در قبضه جناب ربوبی، امری است تکوینی و هیچ امری از امور در تملّک احدی نیست تا بتواند آن را به خداوند متعال تفویض کند و در انجام و اجرای آن امر تفویض شده بر خداوند متعال اعتماد کند و مآلاً معنای «توکل علی الله» تحقق یابد، بلکه برهان و قرآن در این جهت هماهنگند که: «ان الامر کله لله» و با آهنگ انحصاری مخصوص، جمله اهل عالم را بدون استثنا از تملّک هر امری، ناامید می‌کند و حتی با خطابی خاص، اشرف موجودات، خاتم‌الانبیاء(ص) را از تملّک کمترین امری مأیوسش می‌فرماید: «لیس لک من الامر شیء».
بنابراین، امری در اختیار کسی نیست تا به حق‌تعالی تفویض کند و در انجام آن بر حضرتش اعتماد کند و او را ثقة و مؤتمن در امر مزبور بداند و مقام «توکل علی‌الله» را که از دشوارترین منازل سالکین الی‌الله است حائز شود؛ زیرا امری نیست تا تسلیم خدای تعالی کند و آن حضرت را وکیل خود گرداند، پس با این عنایت، توکل علی‌الله غیرمعقول است؛ زیرا بی‌موضوع است، پس ناگزیر تحقق «توکل علی‌الله» با عنایت دیگری است که درک آن در توان قریحه: «یکاد زیتها یضیء و لو لم تمسسه نار» می‌باشد.

نیاز به اسباب طبیعی
 و امدادهای روحی
به مراد و نیل به مقصد در جهان ماده چنانکه نیازمند به اسباب طبیعی است، نیازمند به امدادهای روحی است و انسانی که همه اسباب طبیعی نیل به مرادش را فراهم آورده، هیچ حائلی بین او و مقصدش نیست مگر اختلال از ناحیه امدادها و اسباب روحی، مانند سستی اراده و خوف و حزن و سوء‌ظنّ و طمع و نظایر اینها و با یقین به اینکه خداوند متعال یگانه سببی است که مغلوبیّت در ساحت قدس او راه ندارد، اگر کسی با چنین اعتقادی به او اعتماد کند و امور خویش را به او تفویض نماید، لزوماً اراده و قدرت خویش را با اراده و قدرت بی‌پایان خداوند متعال مرتبط ساخته، بلکه در اراده و قدرت خدای تعالی مستهلک کرده است و لازم آن، آنکه، آنچه را که خدا می‌خواهد، خواسته اوست و طبعاً هیچ فعلی از وی صادر نمی‌شود مگر آنکه نشئت گرفته از اراده خداوند است و خواسته‌های نفس امّاره و هوساتش، بالتّمام بر باد رفته است.
با توجه به اینکه همه اسباب به او منتهی می‌شود و او مسبّب‌الاسباب است و هر چه را که اراده کند، تحقق آن حتمی است و هیچ چیزی ممکن نیست مانع نفوذ اراده حق‌تعالی شود، پس اعتمادکننده چنانی بر خدای عزیز و مقتدر، ظفرمند و پیروز است و سند پیروزی وی، آیه کریمه: «و من یتوکل علی‌الله فهو حسبه ان‌الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیء قدرا» می‌باشد که صراحتاً متوکل علی‌الله را در کفالت و کفایت خدای تعالی اعلام می‌فرماید که بدون هیچ قیدی، امرش نافذ و فرمانش بالغ است و همه اسباب دیگر مقدّر و محدود است و احیاناً اثر توکل بر خداوند متعال خرق عادت است. 
پس بی‌اعتنایی به اسباب طبیعی در تحصیل مطلوب نه تنها صبغه‌ای از توکل ندارد که بی‌ادبی و دهان‌کجی به کتاب و سنّت و عقل است و اعتماد بر آنها علی سبیل الاصالة و الاستقلال نیز شرک است؛ بلکه حقیقت توکل علی‌الله تعالی، اعتماد به خداوند متعال در انجام امور و تفویض کارها به آن حضرت است که یگانه سبب غیر مغلوب است و در عین حال اعتنا کردن به علل طبیعی، اما نه بر وتیره استقلال..
مردی به رسول‌الله(ص) عرض کرد: «ارسل ناقتی و اتوکّل؟ قال: اعقلها و توکل» شترم را رها کنم و توکل بر خدا بنمایم؟» رسول‌الله(ص) فرمودند: «عقالش کن و زانویش ببند و توکل بر خدا کن.»

درجات توکل
باری توکل به معنایی که گفته آمد، بهره نخبگان از اولیاء‌الله تعالی است و امّا مؤمنین متوسط‌الحال در توحید، برای آنان نیز، وکالت و ولایت الله به میزان توحید و اخلاص از شرک، ثابت است؛ زیرا قرآن شریف در مواضع متعدد، ولایت الله تعالی را بر رئوس عموم مؤمنان می‌گستراند: «الله ولی الذین آمنوا» و طبعاً هر کس به قدر استهلاک اراده‌اش در ارادة الله تعالی از طیب معیشت و سعادت حیات برخوردار است و به مقداری که شرک در ایمانش رخنه کرده است، از طیب معیشت و سعادت به همان مقدار محروم است و شاید اکثر اهل ایمان از این قسمند و می‌توان از این آیه شریفه همین احتمال را استظهار کرد: «و ما یؤمن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون» از مجموع آنچه گذشت، معنای «حسن توکّل» که در این مناجات آمده روشن می‌شود که چگونه در محضر خدای تعالی در رستاخیز، سایبان برای متوکل می‌شود، و در بحار عفو و رحمت الهی غوطه‌ورش می‌کند، رزقنا الله تعالی.

متوکّلین بر غیر خدا
از امام جعفر صادق(علیه‌السّلام) روایت شده است: خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید؛ به عزت و قهّاریتم و به کرم نامتناهی و استیلا بر عرشم، سوگند یاد می‌کنم که آرزوی هر آرزومند به غیرم را به نومیدی قطع می‌کنم و در میان مردم، لباس خواری به اندامش می‌پوشانم و از حریم قرب خویش او را می‌رانم و به دوری از فضل و عنایتم مبتلایش می‌کنم. آیا در گرفتاری‌ها به غیر من آرزو می‌بندد، در صورتی که چاره همه گرفتاری‌ها در دست من است؟ و به غیر من امیدوار می‌شود و به فکر خویش باب غیر مرا می‌کوبد، در حالی که کلید همه ابواب در دست من است؟ و جمله ابواب بسته، فقط باب من است که به روی دعاکنندگانم باز است. 
کیست آن کس که در گرفتاری‌هایش به من آرزو بسته و من آرزویش را قطع کرده باشم؟ و کیست آن کس که در مشکلی عظیم به من امید بسته و من نومیدش کرده باشم؟ آرزوهای بندگانم را در حفاظت خویش قرار دادم، امّا به حفاظتم راضی نشدند و آسمان‌هایم را از فرشتگانی نستوه از تسبیح من، پر کرده‌ام و فرمان دادم که باب‌های اجابت بین من و بندگانم را نبندند، ولی بندگانم وعده مرا باور نداشته و به قولم اعتماد نکردند، آیا کسی که گرفتار مصیبتی شده، نمی‌داند که احدی نمی‌تواند آن را رفع کند جز من یا با اذن من؟ پس چرا از من روی گردان است؟

سهل‌بن‌حنیف‌ـ 4

سهل نه تنها در عرصه اعتقاد راسخ و بر سبیل حق بود؛ بلکه در وادی التزام نیز پا در رکاب و زبانزد بود؛ این به معنای‌ آن است که اعتقاد او به حقانیت امیرالمؤمنین علی(ع) تنها زبانی و بر اساس تعصبات نبوده؛ بلکه با بینشی عمیق این اعتقاد را در قلب و جانش جای داده است؛ به همین دلیل حضرت امیر(ع) نیز برای او حساب ویژه‌ای باز می‌کرد و از جمله معتمدان ایشان بود. 
پس از آنکه امام(ع) کارگزاران خود را به سوی نواحی گوناگون فرستاد، سهل را به عنوان والی شام انتخاب کرد و این در حالی بود که حتی ابن‌عباس این امر را نپذیرفت. سهل با وجود خطرات این مأموریت آن را پذیرفت؛ چرا که این ناحیه در دست معاویه و هواخواهان وی بود و آنها از اطاعت امام(ع) به منزله خلیفه سرباز زده بوده و به بهانه خونخواهی خلیفه سوم و درحقیقت در پی رسیدن به قدرت در حال آمادگی برای جنگ با امام(ع) بودند. در چنین شرایطی امام(ع) با اعتمادی که نسبت به سهل داشت، وی را به عنوان والی شام انتخاب کرد.
وقتی سهل به مرز شام رسید، عمال معاویه با اهانت، وی را متوقف کردند و به وی گفتند تو کیستی و برای چه آمده‌ای؟ همچنین به سهل اعلام کردند که آنها امام علی(ع) را به منزله خلیفه نمی‌شناسند. 
سهل با شجاعت و صلابت و از موضع بالا، با بیان اینکه خلیفه برحق امام علی(ع) است، این اقدام آنان را طغیان در برابر امام(ع) و خلیفه برحق دانست و آنها را از این کار برحذر داشت. در پایان نیز به آنها گفت، این طغیان آنها بدون پاسخ نخواهد ماند. 
سهل از رفتار کارگزاران متوجه شد که معاویه قصد خروج و جنگ علیه امام(ع) را دارد، لذا به مدینه بازگشت و موضوع را با امام(ع) در میان گذاشت. امام(ع) نیز آماده مقابله با اقدامات خصمانه معاویه شد. ایشان به کارگزارانش نامه نوشت که آماده جنگ شوند و تدارکات لازم را مهیا کنند. 
در این زمان حساس برخی از اشراف، چون طلحه و زبیر که در ماجرای عثمان نیز نقش اساسی داشتند، پس از آنکه امام(ع) با زیاده‌خواهی آنان مخالفت کرد، با امام(ع) مخالفت کردند. در واقع، آنها از فضای موجود سوءاستفاده کردند و با آگاهی از این موضوع آنان را تحریک کرده و جنگ جمل را به راه انداختند. 
امام علی(ع) در ماه صفر سال سی‌وششم هجری، سهل را به عنوان والی مدینه انتخاب و خود نیز به سمت طغیانگران که در بصره بودند، حرکت کرد. انتخاب سهل در مقام والی مدینه از سوی امام(ع) زمانی برای ما روشن می‌شود که وی مدینه را که مرکز سیاسی و دینی مسلمانان بود، به خوبی اداره کرد و مانع ایجاد فتنه در آن شد. 
بدین شرح که وقتی اصحاب جمل به سرکردگی عایشه، طلحه و زبیر با عثمان‌بن‌حنیف، برادر سهل که در این زمان از سوی امام(ع) والی بصره بود، درگیر شدند، پس از چند جنگ پراکنده صلح کرده و پیمان نوشتند که شخصی را به مدینه بفرستند تا از اهل مدینه سؤال کنند که آیا طلحه و زبیر به اجبار بیعت کرده‌اند یا از سر رضایت؟ زمانی که فرستاده اهل بصره به مدینه رسید، این موضوع را در مسجد بیان کرد. اسامه‌بن‌زید گفت، به اجبار و از روی کراهت بیعت کردند. سهل‌بن‌حنیف سریع به همراه یارانش واکنش نشان داده و به سمت وی حمله کردند و مانع از شورش شدند. همچنین انتخاب سهل در مقام والی مدینه سبب شد تا اصحاب جمل از بیم خویشاوندان خود که در مدینه و زیرنظر سهل بودند، از کشتن برادر سهل، یعنی عثمان‌بن‌حنیف که والی بصره بود و به دست اصحاب جمل اسیر شده بود، صرف‌نظر کنند. 



 حجت‌الاسلام محمدجواد حاج‌علی‌اکبری/
 حضرت امام سجاد(ع) در دعایی خدمت پروردگار عرضه می‌دارد: «وَ اجْعَلِ الْقُبُورَ بَعْدَ فِرَاقِ الدُّنْيَا خَيْرَ مَنَازِلِنَا»؛ بعد از اینکه ما از دنیا جدا شدیم و فاصله گرفتیم، قبرهای ما را برای‌مان منازل و فرودگاه‌های خوبی قرار بده. نقطه‌ مقابلش آن است که انسان وارد شهر یا منزل یا اداره‌ای شود که برای او نکبت داشته باشد و او را به گناه بکشاند و دلبستگی او را به دنیا زیاد کند.
حالِ شما باید این‌گونه باشد که وقتی از مرکب جسم پیاده شدید و به عنوان راکب منتقل شدید، به نحوی اینجا زندگی کرده باشید که آنجا برای‌تان منزل مبارک باشد. چگونه؟ به این صورت که حشر ما با دوستان خدا باشد و همسایه دوستان خدا باشیم و با شهدا همنشین شویم. شهید سعید عزیزی در عالم خواب به این کمترین گفت، ما اینجا گروه‌هایی داریم و سرگروه برخی از ما آقای مطهری و سرگروه بعضی از ما آقای بهشتی است. مشغول ذکر و فکر و ارتقا هستیم. بعد هم گفت که هر از چند گاهی ما را به محضر سیدالشهداء(علیه‌السلام) می‌برند.
در دوران دفاع مقدس انسان می‌دید که شهدا چه اشتیاق و لحظه‌شماری برای سفر آخرت داشتند. اگر چنین وعده‌ وصالی به کسی داده شود، معلوم است که چنین اشتیاقی ایجاد می‌شود. هرچه جان پاکیزه‌تر باشد، نشست و برخاست با اولیا در آنجا بیشتر خواهد بود.
خطاب به خدای عزیز می‌گویی من در این دنیا نتوانستم پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و حضرت رضا(علیهم‌السلام) را ببینم، نکند از مصاحبت آنها در آن طرف هم محروم شوم؟ به من و شما وعده داده‌اند که اگر آنها را اینجا ندیدی، اما اهلیت داشته باشی، دقیقاً لحظه‌ ورود تو به برزخ، لحظه‌ دیدار خواهد بود و به محض ملاقات مرگ و کنار رفتن پرده، می‌بینی امیرالمؤمنین(ع) در مقابل تو است. این مرگ مبارک است و این قبر، برای چنین اشخاصی مبارک است. 

سردار دکتر جوانی در اولین نشست مدیران سیاسی سپاه


اشاره: 
سردار دکتر یدالله جوانی معاون سیاسی سپاه در اولین جلسه رسمی همفکری عمومی با حضور مدیران سیاسی رده‌های مختلف سپاه که در مجموعه فرهنگی رسانه‌ای صبا برگزار شد، به بازخوانی مأموریت‌‌های معاونت سیاسی در وضعیت جدید پرداخت و مهم‌ترین مأموریت امروز مجموعه سیاسی سپاه و بسیج را بصیرت‌افزایی و دفع تهدیدات جنگ نرم دشمنان نسبت به انقلاب اسلامی و مقابله با ناامیدسازی جامعه عنوان کرد. این ضرورت منوط به الزامات است که می‌توان آنها را در سخنرانی وی در جمع همکاران معاونت سیاسی ملاحظه کرد.

معاونت راهبردی با نیروی انسانی ارزشمند
باور بنده این است که این معاونت راهبردی مجموعه‌ای از نیروی انسانی فوق‌العاده ارزشمندی را در اختیار دارد؛ از دوستانی که در معاونت سیاسی در مرکز هستند، تا معاونت سیاسی و نیروها، رده‌های همتراز و سپاه‌های استانی و نواحی. درست است که ما یک جا‌به‌جایی نسلی داشتیم و در واقع افرادی از سازمان خارج شدند و نیروهای جوان در جایگاه‌های بالاتر قرار گرفته‌اند، ولی این جوانان هم نیروهای بسیار توانمند و ارزشمندی هستند و لذا، ما هر یک در هر جایی که هستیم باید قدر این سرمایه انسانی و این موقعیت را بدانیم و از آنها بهره‌برداری لازم را داشته باشیم. تأکید می‌کنم که باید از ظرفیت و استعداد افرادی که در گذشته در این مجموعه بودند هم برای تولید محتوا بهره‌برداری شود.
امروز انتظاراتی وجود دارد که شاید این انتظارات است که می‌طلبد ما دقت بیشتر و تلاش بیشتر داشته باشیم و با توجه به شرایط فعالیت بیشتری انجام دهیم. تمام حرف ما و شما باید یک سمت‌وسو داشته باشد و آن، این است که چه کنیم تا برنامه‌های ما مؤثر واقع شود. نماینده محترم ولی‌فقیه در سپاه بر روی چهار محور تأکید دارند، ما با این مجموعه سرمایه انسانی، ظرفیت‌ها، بودجه و اعتبارات و تجهیزات در کدام بخش می‌توانیم به ایشان کمک کنیم؟ 
درست است که ما معاونت سیاسی هستیم و در بخش بصیرت سیاسی که بخشی از بصیرت دینی است تخصصی کار می‌‌کنیم، ولی آن سه محور در پیام رهبر معظم انقلاب که ارتقای معنویت، بصیرت دینی و تقویت روحیه جهادی و انقلابی و محور چهارم که از نظر نماینده محترم ولی‌فقیه در سپاه، ولایتمداری است، متوجه مأموریت ما است.
این را از این نظر عرض می‌کنم که کار ما عمدتاً در ارتباط با جامعه مخاطبان است و از این باب که در حدیث فرموده‌اند مردم را نه با زبان، بلکه با اعمال خود دعوت به خیر کنید، از این نظر مدیران، مسئولان و هادیان سیاسی می‌توانند بهترین مبلّغ برای بحث معنویت باشند. 

همه شما الگو هستید
یعنی نیاز نیست که ما کلاس عقیدتی برویم و هفته‌نامه صبح صادق بحث‌های اخلاقی متعدد داشته باشد که وجود اینها هم خوب است، ولی این جمع کثیر در معاونت سیاسی خودش می‌تواند الگو باشد. در موضوع معنویت‌افزایی بیشتر عمل، رفتار و کردار مهم است. در حوزه عمل جهادی هم رفتارها است که الگو می‌شود، به خصوص در سپاه امروز که بسیاری از نیروهای آن جوان هستند.
 در حوزه بصیرت دینی یا همان نگاهی که سیاست ما عین دیانت ماست، رهبر حکیم انقلاب بر این اساس بصیرت دینی را مطرح کردند و در واقع بصیرت سیاسی در دل بصیرت دینی است که امام راحل(ره) هم می‌فرمایند: «والله اسلام همه‌اش سیاست است» و لذا ما باید پرچمدار بصیرت دینی در حوزه سیاسی باشیم و بصیرت‌افزایی سیاسی کنیم. اگر می‌خواهیم در این حرکت موفق باشیم لازمه‌اش این است که خود ما و این مجموعه برخوردار از چهار ویژگی باشیم؛ اول اینکه معنوی باشیم. این تفکر خطا است که می‌توان انسان‌ها را هدایت و ارشاد کرد، ولو خود ما هنوز در مسیر نباشیم. ابتدا باید در مسیر قرار بگیریم. این عرض من به این معنا نیست که خدایی نکرده ما در مسیر نیستیم،‌ نه؛ بلکه چون معنویت ذو مراتب است باید با کار و تلاش همواره این بعد را تقویت کرد.
دوم، داشتن بصیرت دینی و افزودن به آن است. این متوجه مجموعه مسئولان و هادیان سیاسی در سپاه و بسیج است. 
سوم، داشتن روحیه جهادی و انقلابی است و واقعاً هر یک در هر کجایی که هستیم باید از این روحیه برخوردار باشیم. حالا خود این شاخصه‌هایی دارد.
ما اگر بخواهیم در تحقق منویات رهبر معظم انقلاب در حکم‌شان به نماینده ولی‌فقیه در سپاه، نقش ایفا کنیم، لازمه‌اش این است که خود ما در این شاخصه‌ها سرآمد، برتر و پیشگام باشیم. در واقع در پاسخ به این پرسش که، اگر بخواهیم در این مسیر در حوزه مشخص بصیرت‌افزایی توفیق صددرصدی داشته باشیم، چه رویکردی باید داشته باشیم؟ می‌توان گفت، باید برنامه ما اثربخش باشد که اگر نبود، یا برنامه اصلاح یا حذف شود. این مطلب از طرف نماینده محترم ولی‌فقیه در سپاه تصریح و مطالبه شده است. 
من الآن برگشتم به مسئولیتی که 18 سال پیش به آن ورود پیدا کرده بودم. در این مسیر باید نگاه‌مان این باشد که این امکانات، اعتبارات و سرمایه انسانی که در اختیار ما قرار دارد، برای چه کاری باید صرف شود؟ رهبر معظم انقلاب از نماینده خود کار اثربخش و مؤثر می‌خواهند و تأکید کردند از روحانیون استفاده شود، فرمودند از عالمان عامل و اثرگذار؛ لذا ما هر کاری که می‌خواهیم بکنیم باید اثربخشی آن را مدنظر قرار بدهیم.

مهمترین شاخصه اثربخشی
به نظر من مهم‌ترین شاخصه اثربخشی این است که در انجام هر کاری، سؤال کنیم آیا این برنامه‌ها و کارهایی که می‌کنیم در راستای هم‌افق کردن چهار گروه با منظومه فکری ولی‌فقیه مؤثر است، یا خیر؟ این چهار گروه فرماندهان، آحاد پاسداران، بسیجیان و خانواده‌های آنها هستند.
اما هم‌افق کردن با ولی‌فقیه یعنی چه؟ ولی‌فقیه یک منظومه فکری دارد که لازم است تک‌تک مدیران سیاسی و مسئولان و هادیان با آن آشنا باشند. در مسائل داخلی سیاسی، سیاست خارجی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... چون قرار است که همسو و هم‌جهت با این منظومه باشیم و همچنین چون خروجی کار ما از ارتقای معنویت و بصیرت دینی و تقویت روحیه جهادی و انقلابی در عمل باید ولایتمداری باشد، باید این کار را انجام دهیم. 

عشق به ولایت
در تشخیص این اثربخشی هم دو شاخصه مهم است؛ اول اینکه بتوانیم عشق مخاطب را به ولایت و ولی‌فقیه افزایش دهیم، دوم اینکه اثر این عشق در عمل هم دیده شود؛ یعنی مخاطب عاشق و یاری‌کننده ولی‌فقیه باشد. در مسئله عاشق ولی‌فقیه بودن عمیقاً این اعتقاد را هم داریم که این عشق در امتداد عشق به امام زمان(عج) است و در طول آن عشق به خدا قرار دارد.
همسر شهید حججی یک جمله کلیدی بیان کرد که الهام‌بخش است. وی گفت؛ «محسنم عاشق امام خامنه‌ای بود.» این عشق را پدر شهید حججی در یک مصاحبه با خبرگزاری تسنیم، این طوری بیان می‌کند که محسن می‌گفت یقین دارم که حضرت آقا نائب امام زمان(عج) است. این را گفتم که در ادامه بگویم کارهای ما حداقل باید در حوزه بصیرت‌افزایی، حججی بسازد و خروجی‌اش ولایتمداری شود. حاج آقای حاجی‌صادقی اشاره خیلی دقیقی دارند که رهبر معظم انقلاب، خودشان نمی‌گویند که ولایتمدار باشید، اما ما باید خودمان این درک را داشته باشیم که خروجی تمام این فعالیت‌ها که بر اساس راهبردهای معظم‌له است، باید ولایت‌مداری باشد. نوشته‌ها، تحلیل‌ها، سخنرانی‌ها و دیگر تولیدات باید در این جهت باشد. خروجی همه کارهای ‌ما در نهایت باید این بحث باشد و اثرگذاری در آن بالا باشد. 
این ولایتمداری که عرض شد، اول در اوج محبت و عشق به ولی است و دوم این است که این عشق و محبت به ولی، در مقام عمل و حمایت از او وارد شود؛ لذا برنامه‌های سال 97 را باید بر این اساس مورد بررسی قرار دهیم و به بحث اثربخشی در محتوا توجه داشته باشیم؛ چرا که اثربخشی مهم‌ترین اصل در اجرای برنامه است.
با این معیار و ملاک امروز که در 40 سالگی انقلاب هستیم، باید ببینیم که کارهای‌مان را چگونه و با چه محتوایی به پیش ببریم که همسویی و همراستا کردن نیروها در سطوح مختلف با منظومه فکری رهبر فرزانه انقلاب اتفاق بیفتد. نقشه راه چه می‌تواند باشد؟ نماینده محترم ولی‌فقیه در سپاه خودشان فرمودند که بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب می‌تواند برای نیروهای معاونت سیاسی بسیاری از سرفصل‌ها را تعیین کند. چه بسا که هفته‌نامه صبح صادق بتواند در چندین شماره از این سخنرانی مطلب استخراج و تولید محتوا کند. 
اعتقاد من هم این است که به خصوص بعد از اغتشاشات سال گذشته، تحلیلی که می‌شود کرد این است که بزرگ‌ترین تهدید متوجه انقلاب در شرایط امروز، جداسازی مردم از سوی مجموعه‌ای از عوامل، از نظام و انقلاب اسلامی است و این از طریق ایجاد بدبینی، بی‌اعتماد ساختن و ناامید کردن اتفاق می‌افتد. رهبر حکیم انقلاب تأکید دارند که دشمن سعی دارد دستاوردها و افتخارات ما نادیده گرفته شود و مشکلات برجسته شوند. مثلاً همین که القا کنند که فساد همه جای کشور را فراگرفته است. گهگاه ما هم همین کار را می‌کنیم و فکر می‌کنیم در حال روشنگری هستیم.
یک نکته اساسی دیگر در این مسیر، این است که چرا ما در عملیات‌های دوران دفاع مقدس پیروز بودیم، اما امروز در برخی از کارها موفق نمی‌شویم. البته در حوزه‌های دفاعی، ‌امنیتی و منطقه‌ای مثل لبنان، سوریه، عراق و... دستاوردهای ارزشمندی داریم، ‌اما در برخی حوزه‌ها از این نوع دستاوردها خبری نیست؟ حال باید پرسید چه چیزی آنجاست که اینجا نیست؟ 

قابلیت دریافت نصرت الهی
در اینجا یک نکته مهم وجود دارد و آن اینکه در دفاع مقدس و در جبهه‌های مقاومت وضعیتی به وجود آمد که باعث شد رزمندگان شایستگی دریافت نصرت الهی را به دست بیاورند. تمام این دستاوردهایی که عرض شد از دفاع مقدس و جبهه مقاومت، همگی ناشی از قدرت الهی است؛ لذا برای به علاوه شدن با قدرت الهی باید زمینه‌ها را فراهم کرد. نهضت روشنگری با هدف بصیرت‌افزایی و دفع تهدیدات جنگ نرم علیه انقلاب، چه فرقی می‌کند با عملیاتی که می‌خواهد خرمشهر در آن آزاد شود؟ فرق آن فقط این است که آن نهضت، نظامی است و این نهضت، فکری و سیاسی. لذا اینجا هم باید تلاش کنیم تا قابلیت دریافت نصرت الهی را در انجام کارها داشته باشیم. 
حضرت امام(ره) فرمودند؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد و حضرت رهبر معظم انقلاب هم در این راستا می‌فرمایند که عامل اصلی آزادسازی خرمشهر، باور و اعتماد رزمندگان به نصرت الهی بود، باید این نگاه در کارهای ما به باور تبدیل شود. کار ما تأثیر بر روی ذهن‌هاست، یا باید ذهن‌ها را در باور سیاسی و اعتقادی صحیح تثبیت ‌کنیم، یا اینکه ذهن‌هایی را که به اشغال دشمن درآمده آزاد ‌کنیم. این در جنگ نرم اتفاق می‌افتد. در این میدان نبرد همان طور که عامل اصلی و اول در دفاع مقدس توپ و تانک ما نبود، در اینجا هم تعدد نشریه، رسانه و بولتن نیست، عامل اصلی اخلاص، تقوا، زهد و پارسایی است و آن آمادگی‌هایی است که انسان را در شرایطی قرار می‌دهد که از نصرت الهی بهره‌مند شود. البته این به این معنا نیست که ما از این مسائل دور بودیم؛ بلکه به معنای تقویت اینها است. به یقین اگر با صداقت و خلوص در این مسیر حرکت کنیم و برای هم هم‌افزا باشیم، حرکت شتابدار در این مسیر خواهیم داشت؛ چرا که «یدالله مع ‌الجماعه».