«انقلابی بودن» و «انقلابی ماندن» یک معیار سنجش است. در اصل پایبندی افراد به اصول و میزان ایثارگری افراد نسبت به آن اصول از طریق انقلابی بودن سنجیده میشود. انقلابی بودن معیاری است که ادعای افراد را محک میزند، خیلیها میتوانند مدعی باشند که نسبت به ارزشهای انسانی و الهی احساس تعهد و تعلق میکنند، اما در عمل هیچ فداکاری و از خودگذشتگی در راه تقویت این اصول از خود نشان نمیدهند. در مقابل بسیاری از افراد هستند که از خودگذشتگی و ایثار بسیار زیادی دارند و از جان، مال، فرزند و خانواده در مسیر تقویت اصول دریغ نمیورزند.
بنابراین، انقلابیگری صرفاً یک معیار سنجش است. عدهای انقلابیگری را مبنای دستهبندیهای سیاسی میپندارند که البته این تفکر غلطی است؛ به این معنا که نمیتوان جریانات سیاسی را بر اساس آن دستهبندی کرد. انقلابیگری مبنای دستهبندی نیست؛ اما انقلابیگری معیاری برای سنجش نیروها در همه جریانات و گروههاست. شخصیتهای گروههای مختلف را میتوان بر اساس انقلابیگری سنجید.
متأسفانه، در گذشته تفسیر و برداشت غلطی از انقلابیگری در گروههای مختلف صورت گرفت. به عبارت دیگر، کسانی که به جای انقلابیگری منافع خود را دنبال میکردند، هر روز یک تفسیر جدیدی را از انقلاب ارائه میدادند. این افراد به حقیقت در وادی تندروی یا قانونشکنی قرار میگیرند؛ چراکه خود را مبنای ارزش قرار میدهند و این امر در ذهنیت جامعه تأثیر منفی میگذارد.
با بررسی دقیقتر درمییابید که هم در جریان اصلاحطلبان و هم در جریان اصولگرایان از برخی از نیروهای خودمحور در گذشته با عنوان انقلابی یاد میشد. رهبر معظم انقلاب با تأکید به موقع خود، جفایی را که نسبت به انقلابی بودن در هر دو گروه صورت میگرفت، محکوم و به نوعی برطرف کردند تا افراد خودمحور و کسانی که خودشان مبنای عملشان هستند، از افراد انقلابی جدا شوند، زیرا یک فرد انقلاب به مبانی اعتقادی پایبند است.
فرد انقلابی هر چه بیشتر به آرمانهای انقلاب اسلامی وفادار باشد، طبیعتاً انقلابیتر است؛ اما کسانی که بر اساس رأی و نظر خود هر روز میخواهند انقلاب کنند و بر مبنای فهم و درک خود اقدام میکنند، یک انقلابی حقیقی نیستند. در گذشته، متأسفانه این افراد یک فرد انقلابی و ارزشی شناخته میشدند. قطعاً کسانی که مبانی خود را به جای مبانی انقلاب اصل قرار میدهند و بر همین اساس اقدام میکنند، موجب رنجش جامعه میشوند.
در گذشته برخی از اصلاحطلبان دست به ساختارشکنی زدند، اصول انقلاب را زیر پا گذاشتند و خود را در وادی مبنای انقلاب شدن قرار دادند. در بین اصولگرایان هم چنین افرادی هستند که متأسفانه برخی از جوانان این افراد را عناصر انقلابی میدانند. با تلقی شدن چنین افرادی به منزله افراد انقلابی، جامعه از انقلابی شدن حقیقی فاصله میگیرد و چنین تصور میشود که انقلابی بودن به معنای قانونشکنی، زیر پاگذاشتن ارزشها، تعقل نداشتن و پایبند نبودن به مبانی مورد پذیرش جامعه است؛ در حالی که انقلابی حقیقی درست در نقطه عکس این ویژگیها قرار دارد. انقلابی واقعی اهل تدبر است و بیشترین پایبندی را به مبانی مورد پذیرش جامعه دارد. مقصر چنین فرآیندی ما هستیم که به افرادی از هر دو جریان به افراد شجاع پر و بال دادهایم که تفسیر بسیار غلطی از انقلابی بودن ارائه دادهاند. اگر شناخت مردم در این مسئله اصلاح شود، به تدریج معرفت جامعه نسبت به انقلاب و انقلابیگری اصلاح میشود و بالطبع ایثار جامعه نسبت به انقلاب بیشتر خواهد شد.
به اعتقاد بنده در گذشته در هر دو جریان در مقام تعریف انقلابیگری جفا شد و با اقدام اخیر رهبر معظم انقلاب یک بازنگری در این تعاریف صورت گرفت. معظمله بیان کردند که اگر ما هر روز بر مبنای اندیشه خود کاری انجام دادیم یا اگر ساختارشکنی کردیم، این به معنای انقلابیگری نیست. طبیعتاً اگر بیانات رهبر معظم انقلاب مورد توجه و دقت قرار بگیرد، تأثیر شگرفی در معادلات جامعه میگذارد.
بازگشت به مبانی که انقلاب بر اساس آن صورت گرفته، راهکار مناسبی برای بالا بردن روحیه انقلابی افراد است. به راستی، اگر مبانی و ارزشهایی که انقلاب بر اساس آن شکل گرفته، تبیین شود، روحیه انقلابی در مردم و مسئولان افزایش مییابد. به بیان دیگر، هر چه میزان شناخت جامعه از مبانی و ارزشهای انقلاب افزایش پیدا کند، به همان نسبت گرایش جامعه به مبانی و ارزشهای انقلابی بیشتر خواهد شد و روحیه انقلابیگری در افراد افزایش پیدا خواهد کرد.
* مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
مبانی انقلاب روحیه انقلابی را تقویت میکند
عباس سلیمی نمین*
درباره اینکه هدف رهبر معظم انقلاب از تبیین پنج شاخصه انقلابیگری چیست، میتوان به این نکته اشاره کرد که دستیابی به اهداف متعالی اساساً تنها از طریق اعتقاد و انقلابیگری امکانپذیر است.
پیش از این هم شاهد بودیم که رهبر معظم انقلاب به این مسئله تأکید فرمودند که انقلاب متوقفشدنی نیست و انقلاب با پیروزی پایان نمییابد و هدف انقلاب ایجاد حیات طیبه است.
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)، آن امام بزرگوار را با صفت مؤمن، متعبد و انقلابی توصیف کردند و فرمودند: دشمنان نظام و دشمنان امام راحل از صفت انقلابی وحشت دارند و اگر موضوعاتی مانند حقوق بشر یا موضوع هستهای را مطرح میکنند، در اصل با این مسائل و موضوعات مشکلی ندارند؛ بلکه از صفت انقلابیگری در هراس هستند.
علت هراس و وحشت دشمن این است که انقلاب اسلامی، ایران را از سلطه بیگانگان نجات داد، راه پیشرفت کشور را هموار کرد و الهامبخش دیگران در منطقه و جهان شد. انقلاب اسلامی آمد تا حاکمیت دین خدا را برقرار کند؛ از این رو شرط دستیابی به اهداف انقلاب اسلامی، انقلابی عمل کردن است. در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی هر گاه انقلابی عمل کردیم، پیش رفتیم و هر گاه که از انقلابیگری و حرکت جهادی غفلت کردیم، ناکام ماندیم.
شاخصههای پنجگانه عبارت بودند از: ۱ـ پایبندی به ارزشهای اساسی انقلاب، ۲ـ هدفگیری آرمانهای انقلاب و همت بلند برای رسیدن به آن اهداف، ۳ـ پایبندی به استقلال همهجانبه کشور به ویژه استقلال فرهنگی، ۴ـ حساسیت در مقابل دشمن و تبعیت نکردن از دشمن با توجه به اینکه قرآن کریم تبعیت نکردن از دشمن را جهاد کبیر خوانده است و ۵ـ رعایت تقوای دینی و سیاسی.
اساساً گفتمان انقلابیگری ضد گفتمان غربگرایی است. در محافل علمی و سیاسی غربی با اصل وقوع انقلاب مخالفت میشود و پس از وقوع انقلاب نیز از روند نتایج و پیامدهای انقلابها جلوگیری میشود. غربیها نتایج انقلاب را بروز خشونت معرفی کرده و به گونهای عمل میکنند که کسی از نتایج واقعی انقلابها آگاه نشود؛ زیرا در هر کجای جهان که انقلاب موفقی رخ میدهد، منافع استعماری غربیها مخدوش میشود. انقلابها بسته به نوع خود دارای اهداف بزرگ و تغییراتی در داخل یا بینالملل هستند؛ انقلابها نظام فکری بینالمللی را به چالش میکشند و میتوانند زمینههای فروپاشی آن را از طریق کسب استقلال از سوی دولتهای جهان فراهم کنند.
بهترین روش برای فهم ارزشها و آرمانهای انقلاب از زبان رهبر معظم انقلاب، توجه به شاخصههای حضرت امام(ره) و شناخت هر چه بیشتر ایشان است؛ زیرا حضرت امام(ره) در تمام شاخصهها در بالاترین رتبه قرار دارند رهبر معظم انقلاب میفرمایند: به گفتار و کردار امام اهتمام بورزید و در وصیتنامه امام راحل(ره) تأمل و تفکر کنید.
هدف اصلی انقلاب حاکمیت دین خداست؛ همچنین انقلاب به معنی عدالت اجتماعی، ریشهکنی فقر و استضعاف، تأمین سلامت جسمی، اخلاقی و معنوی، تأمین عزت ملی و اقتدار بینالمللی کشور است. دستیابی به این اهداف مستلزم تداوم انقلاب است. در حقیقت، انقلاب پدیدهای نیست که با پیروزی به پایان برسد. انقلابها اهدافی در راستای تغییرات بنیادی در سطوح داخلی و بینالمللی دارند که دستیابی به این اهداف از طرفی به زمان نیاز دارد و از طرف دیگر نیروهای انقلابی باید با تفکر انقلابی و آرمانها و اهداف انقلابی در صحنه باقی بمانند. گروههایی که انقلاب را پیش بردند و به پیروزی رساندند، باید پس از پیروزی انقلاب نیز همچنان برای دستیابی به اهداف و آرمانهای انقلاب تلاش کنند و حرکت انقلابی خود را ادامه دهند.
انقلابهایی هستند که پس از پیروزی اهداف و آرمانهای آن فراموش شده و به وضع پیش از انقلاب بازگشتهاند. آن انقلابها هیچ تغییر بنیادی و اساسی در اوضاع داخلی و بینالمللی ایجاد نکردند. بنابراین، موضوع انقلابی ماندن، تداوم انقلاب و تلاش برای دستیابی به همه اهداف و آرمانهای انقلاب مسئله بسیار مهم و اساسی در موفقیت هر انقلابی است و این مهم جز از طریق عمل و رفتار انقلابی میسر نخواهد بود و تنها با رفتار انقلابی است که میتوان در برابر دشمنان انقلاب ایستاد.
* عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی در گرو انقلابی عمل کردن است
دکتر مصطفی ملکوتیان*