یکی از مؤلفه‌ها و ارکان چند دهه اخیر کشورهای عربی را مقابله با رژیم صهیونیستی تشکیل می‌دهد. آنچه در فرآیند مذکور مشاهده می‌شود طراح‌های آمریکایی ـ صهیونیستی برای تبدیل این جنگ به جنگ عربی – عربی و غفلت کشورهای عربی از دشمن اصلی یعنی رژیم صهیونیستی است.
آمریکایی‌ها همواره معتقدند عرب‌های سنی منطقه می‌توانند طرح‌های آمریکایی را اجرایی کنند و ضمن توسعه قلمرویی به دستاوردهای مهم منطقه‌ای و جهانی نیز دست یابند. این ادعاها در حالی مطرح شده که روند تحولات منطقه نشان می‌دهد که آمریکا نه تنها اقدامی برای تحقق این وعده‌ها صورت نداده، بلکه عملکردش عملاً در مسیر نابودسازی کشورهای عربی است. آمریکا در حالی سعی دارد تا از به اصطلاح عرب‌های سنی برای مقابله با مقاومت یا آنچه هلال شیعی می‌نامد، بهره گیرد که همزمان طرحی جامع علیه کشورهای عربی صورت می‌گیرد. 
یکی از ابعاد رفتاری آمریکا در منطقه ترویج تروریسم است. گروه‌های تروریستی که زمانی فقط در افغانستان و پس از آن در عراق بودند، اکنون در سراسر منطقه پخش شده‌اند که تحولات سوریه، عراق، لبنان، مصر، لیبی، اردن، عربستان و... نمودی از این وضعیت است. تروریست‌ها در حال قتل‌عام عرب‌ها از شیعه و سنی هستند. بخش تأسف‌بار ماجرا آنجاست که آمریکا با ادعای دادن موقعیت منطقه‌ای، از کشورهای عربی برای تقویت تروریست‌ها بهره می‌گیرد. در هفته‌های اخیر نیروهای ویژه آمریکا و انگلیس به طور رسمی وارد سوریه شده‌اند که محور آن را نیز تقویت موقعیت تروریست‌ها تشکیل می‌دهد. 
نکته دیگر در جنگ عربی ـ عربی را می‌توان در ایجاد تقابل مستقیم میان کشورهای عربی مشاهده کرد که نمود عینی آن تحولات یمن است. 
بعد دیگر جنگ عربی ـ عربی را گرفتارسازی کشورهای عربی در جنگ‌های مستقیم تشکیل می‌دهد که جنگ یمن نمودی از آن است. رژیم سعودی و ائتلافی از کشورهای عربی در حالی ۱۵ ماه یمن را آماج حملات خود قرار داده‌اند که یمن کشوری عربی با سابقه‌ای تاریخی است که آمریکا نابودی مقاومت مردمی آن را با تحریک کشورهای عربی برای تجاوز به این کشور اجرا می‌سازد. البته، ناتوانی ائتلاف عربی، غرب را به ورود مستقیم به جنگ وارد ساخته که حضور نظامی آمریکا، انگلیس و فرانسه به بهانه مقابله با القاعده نمودی از آن است. نکته دیگر در فریب‌خوردگی عربی و جنگ عربی ـ عربی را می‌توان در تحولات فلسطین مشاهده کرد. در حالی فلسطین بخشی از جامعه عربی ـ اسلامی است که آمریکا با ادعای اجرای صلح عربی (طرح عربستان در سال ۲۰۰۲) آنها را به سمت روند سازشی سوق داده که نتیجه آن دوری این کشورها از مسئله فلسطین بوده است. این دوری نه تنها زمینه‌ساز اشغالگری بیشتر صهیونیست‌ها شده است، بلکه متأسفانه در مواردی کشورهای عربی علیه فلسطین اقدام کرده‌اند. 
نکته قابل توجه آنکه غربی‌ها برای تکمیل سناریوی خود از پروژه تقسیم جهان عرب به حامی و دشمن کشورهای غیرعربی منطقه نیز استفاده کرده‌اند که نمونه آن القای دشمنی ایران با کشورهای عربی و تحریک برخی از کشورهای منطقه از سوی آن علیه آنچه جهان عرب نامیده می‌شود، است. غرب با این پروژه همزمان دو هدف را پیگیری می‌کند؛ از یک سو از کشورهای عربی برای تضعیف ایران بهره می‌گیرد و از سوی دیگر با ادعای مقابله با ایران بعد دیگر سناریوی جنگ عربی ـ عربی را اجرا می‌سازد که نمونه آن تحولات سوریه، عراق و لبنان است. هدف نهایی آمریکا تضعیف تمام جهان اسلام و منطقه با سایش ایجاد شده میان ایران و کشورهای عربی است. متأسفانه برخی از کشورهای عربی با توهم رسیدن به قدرت منطقه‌ای در بازی آمریکایی گرفتار آمده و با تصور مقابله با ایران به بحران‌سازی در منطقه می‌پردازند، حال آنکه جمهوری اسلامی ایران همواره بر اصل همگرایی منطقه‌ای و حمایت از همسایگان تأکید داشته است که نمود عینی آن حضور مؤثر ایران در مبارزه با تروریسم است، در حالی که ائتلاف آمریکایی مدعی مبارزه با تروریسم تاکنون اقدامی برای خواست کشورهای منطقه، حتی متحدان عربش در باب مبارزه با تروریسم صورت نداده است. 
به هر ترتیب می‌توان گفت که آمریکا در حال فریب کشورهای عربی و گرفتارسازی آنان در جنگ عربی ـ فارسی است که در نتیجه آن از یک سو کشورهای عربی را از مقابله با دشمن اصلی یعنی رژیم صهیونیستی دور سازد و از سوی دیگر با سایش کشورهای منطقه، سیاست‌های خود را بر کشورهای منطقه تحکیم بخشد. بعد خطرناک‌تر طرح غربی تجزیه کشورهای منطقه در لوای نام فدرالی است که عملاً کشورها را به چند پاره تقسیم و زمینه را برای سلطه گسترده غرب بر منطقه فراهم می‌سازد. 

یمن در طول 15 ماه اخیر آماج حملات گسترده ائتلاف آمریکایی ـ سعودی و البته، سکوت مجامع جهانی در برابر کشتارهای مردم و ویرانی گسترده این سرزمین بوده است. نکته قابل توجه در فرآیند تحولات یمن برخی تغییر گفتارهای کشورهای غربی و سازمان ملل درباره مقاومت مردمی یمن با محوریت انصارالله است. در حالی که آمریکا، انصارالله را گروه مخلّ امنیت جهان می‌نامید و سازمان ملل نیز قطعنامه‌هایی علیه انصارالله صادر و بر لزوم خلع سلاح آن تأکید کرده بود، اما اکنون تغییرات قابل تأملی در مواضع آنان در قبال انصارالله مشاهده می‌شود. منابع خبری اعلام کردند سازمان ملل انصارالله را به مثابه رکن مهمی از یمن به رسمیت شناخته است. پایگاه خبری اخبارالساعه نوشت: «احمد عسیری، سخنگوی عربستانی ائتلاف حمله به یمن، از به رسمیت شناخته شدن جنبش انصارالله یمن از سوی سازمان ملل متحد شدیداً انتقاد کرد.» عسیری گفت: «اسناد و مدارکی در اختیار داریم که سازمان ملل متحد، حوثی‌های یمن(انصارالله) را به‌مثابه دولت رسمی یمن به رسمیت شناخته است.» وی افزود: «سازمان ملل متحد از طریق نماینده خود در صنعا به حوثی‌ها اطلاع داده که این سازمان دولت و حکومت آنها در یمن را به رسمیت می‌شناسد.» پیش از این نیز بان کی‌مون دبیرکل سازمان ملل، در گزارشی تصریح کرد: «ائتلاف به‌رهبری عربستان سعودی، مسئول کشتار و زخمی کردن 60 درصد از کودکان در یمن در سال گذشته است. در حملات ائتلاف سعودی 510 کودک کشته و 667 کودک زخمی شده‌اند. قابل توجه آنکه وزارت خارجه آمریکا نیز اعلام کرد که واشنگتن جنبش انصارالله یمن به رهبری سیدعبدالملک بدرالدین الحوثی را یک سازمان تروریستی نمی‌داند. جاستین سایبریل، هماهنگ‌کننده مبارزه با تروریسم وزارت خارجه آمریکا گفت: «آمریکا حوثی‌ها را یک سازمان تروریستی نمی‌داند، بلکه آنها از یک سو در درگیری و از سوی دیگر در مذاکرات برای حل‌وفصل این درگیری هستند.» حال این سؤال مطرح است که دلیل این تغییر نگرش‌ها چیست و چه اهداف احتمالی در ورای آن نهفته است؟
آنچه آمریکایی‌ها به شدت به دنبال القای آن هستند برجسته‌سازی حضور انصارالله در مذاکرات کویت و به نوعی تأثیر رویکرد به سازش سیاسی در این تغییر رفتار است. این ادعا در حالی مطرح می‌شود که کنار نگذاشتن سلاح از سوی انصارالله، تأکید آن بر اجرای مطالبات مردمی در روند مذاکرات و نیز استمرار حمایت مردم یمن از انصارالله  نشان‌دهنده واهی بودن ادعاهای القایی آمریکا در باب سازشکار شدن انصارالله است. با توجه به این شرایط، مؤلفه‌های دیگری زمینه‌‌ساز رویکرد اجباری آمریکا و سازمان ملل به انصارالله شده است. درباره سازمان ملل بسیاری از ناظران سیاسی تأکید دارند این سازمان در برابر مطالبات جهانی برای مقابله با جنایات ائتلاف سعودی گزینه‌ای جز رویکرد واقع‌گرایانه در قبال یمن ندارد که قرار دادن سعودی در فهرست سیاه و نیز پذیرش جایگاه انصارالله (در کنار ارتش یمن) در جایگاه حامی و پشتیبان مردم در برابر متجاوزان سعودی بخشی از این حقیقت است که سازمان ملل باید پذیرای آن باشد.
در زمینه دلایل و ابعاد رویکرد آمریکا نیز برخی ناظران سیاسی شکست سناریوی آمریکایی را زمینه‌ساز این وضعیت می‌دانند. معادله آمریکا برای نابودی یمن در کوتاه‌مدت با شکست همراه شده و عملاً رشته جنگ از مدیریت آمریکایی خارج شده است. سران کاخ سفید که به دلیل حمایت از سعودی منفور افکار عمومی شده‌اند، گزینه‌ای جز پایان جنگ یمن با پذیرش حقایق جاری در این کشور ندارند و لذا تنها گزینه پیش روی آنان پذیرش انصارالله در جایگاه جریانی تأثیرگذار و حذف‌ناپذیر در ساختار یمن است. در این میان دو نکته قابل توجه دیگر مطرح است. نخست آنکه تجاوز ائتلاف سعودی به یمن زمینه‌ساز گسترش تروریسم و القاعده در این کشور شده و می‌روند تا بر میزان تهدیدات تروریستی برای غرب بیفزایند. آمریکا برای گرفتار نشدن در وضعیت بحرانی تروریسم گزینه‌ای جز رویکرد به مبارزان با تروریسم در مناطق مختلف جهان ندارد که اذعان به جایگاه انصارالله یمن و نیز اعتراف به نقش حشد الشعبی عراق در مبارزه با تروریسم نمودی از آن است. 
دوم آنکه بسیاری تأکید دارند اختلاف درونی میان آمریکا و ساختار حاکم بر عربستان شدت بیشتری گرفته است. در حالی که خاندان سلمان پادشاه سعودی به دنبال یک‌جانبه‌گرایی قدرت است، آمریکایی‌ها گرایش بیشتری به تقسیم قدرت و به گفته برخی ناظران سیاسی تقویت موقعیت نایف ولیعهد دارند. اقداماتی همچون پذیرش انصارالله، مخالفت نکردن آشکار با قرار گرفتن سعودی در فهرست سیاه سازمان ملل، برخی انتقادهای آشکار محافل سیاسی و رسانه‌ای آمریکا از عملکردهای بحران‌ساز سعودی نشانه‌هایی از اختلافات آمریکا با ساختار مد نظر سلمان پادشاه سعودی است. به عبارتی، میان آمریکا و سعودی تنش‌های درونی بسیاری ایجاد شده که برگرفته از تضاد منافع میان خاندان پادشاه با اهداف آمریکا در عربستان و منطقه است، به ویژه اینکه آمریکا از ناتوانی سعودی در تحقق اهداف منطقه‌ای آمریکا ناراضی بوده و به دنبال تغییراتی در ساختار درونی سعودی است، حال آنکه خاندان سلمان با محوریت محمدبن‌سلمان، جانشین ولیعهد و وزیر دفاع سعودی، با زنجیره‌ای از رفتارهای افراطی سعی در نشان دادن ظرفیت‌های خود برای تحقق اهداف آمریکا دارد تا شاید در بازی قدرت بتواند تغییر نگاه آمریکا و رسیدن به قدرت مطلق را اجرایی کند. 

جمهوری گابن در همسایگی کشورهای کامرون و کنگو در غرب آفریقا واقع شده است و با اینکه بیش از 80 درصد جمعیت دو میلیون نفری آن را مسیحیان تشکیل می‌دهند، اما چون علی بونگو رئیس‌جمهور آن مسلمان است جزو کشورهای سازمان کنفرانس اسلامی محسوب می‌شود.
عوامل جغرافیایی متعددی نظیر دسترسی فراوان به آب‌های آزاد جهان-800 کیلومتر ساحل در اقیانوس اطلس- منابع غنی زیر زمینی مانند نفت و گاز و وجود کانی‌هایی چون اورانیوم‌، منگنز و طلا و حجم وسیع جنگل‌های انبوه از انواع گران‌قیمت چوب‌های حاره‌ای به انضمام مؤلفه‌هایی چون امنیت نسبتاً مناسب داخلی‌، ثبات سیاسی‌، جمعیت اندک و شبکه راه‌آهن مناسب برای حمل‌و‌نقل گابن را به کشوری راهبردی در منطقه غرب آفریقا تبدیل کرده است. از اینرو بسیاری از کشورهای صاحب قدرت قصد دارند در این کشور مهم نفوذ کنند.
گابن مانند بسیاری از کشورهای آفریقایی در دهه 1960 به استقلال رسید و از همان ابتدا به دلیل نداشتن کارشناس در بسیاری از زمینه‌ها مانند کشاورزی، عمران، آبیاری، بهداشت، آموزش و پرورش از کشورهای غربی به ویژه رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد. طی دهه 1960تا اواسط 1970 روابط گابن با رژیم اشغالگر قدس سیر صعودی داشت، وجود منابع عظیم نفت و گاز و معادن مختلف از جمله طلا از مهم‌ترین دلایلی بود که مسئولان رژیم صهیونیستی را به برقراری روابط با این کشور ترغیب کرد. پس از شکست اعراب از صهونیست‌ها و بنا به درخواست ناصر روابط این کشور با رژیم صهیونیستی رو به کاهش گذاشت، اما هرگز قطع نشد، بلکه مسئولان اقتصادی و سیاسی دو طرف دیدارهای مخفیانه با یکدیگر داشتند.
در سال 1975 آبرت نبارد بنگو رئیس‌جمهور این کشور تحت تأثیر یک معلم سنگالی و شخص معمر قذافی رهبر اسبق لیبی به دین اسلام مشرّف شد و پس از سفر حج نام الحاج عمر بنگو را بر خود نهاد. وجود یک مسلمان در رأس کشوری که بیش از 80 درصد آن را مسیحیان تشکیل می‌دادند برای رقبای مسیحی بنگو بهترین دلیل بود تا با قدرت سیاسی و نفوذی که در بین امرای ارتش داشتند زمینه را برای سقوط حکومت وی مهیا کنند، عمر بنگو که به شدت از سوی رقبای خود احساس خطر می‌کرد از موساد خواست تا ضمن کنترل اوضاع امنیتی نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و گارد ریاست جمهوری کشورش را آموزش دهند.
به دنبال این درخواست گروهی از کارشناسان موساد با حضور در گابن ضمن نظارت بر اوضاع این کشور به آموزش نیروهای اطلاعاتی و گارد ریاست‌جمهوری اقدام کردند، این حمایت سازمان موساد از دولت گابن سبب شد تا شخص عمر بنگو بتواند یک تنه بیش از 40 سال بر گابن حکومت کند و پس از مرگش نیز قدرت به فرزندش علی بنگو برسد. از ویژگی‌های این پدر و پسر که بیش از 50 سال است که بر گابن حکومت می‌کنند این است که با وجود مسلمان بودن‌شان و با وجود حضور مستمر در سازمان‌های اسلامی نظیر کنفرانس اسلامی هرگز از آرمان‌های فلسطین در سازمان ملل و سایر نهادهای غیر اسلامی حمایت نکرده‌اند و به این ترتیب وامدار بودن خود را به اربابان صهیونیسم‌شان نشان داده‌اند.
در سال 2012 گابن میزبان برگزاری مسابقات جام قهرمانی جوانان آفریقا بود. با توجه به تهدیدهای گروه‌های تروریستی نظیر بوکوحرام و الشباب، مسئولان این کشور تصمیم گرفتند امنیت مسابقات را به یک شرکت صهیونیستی به نام «ماگال» بسپارند.
ماگال یکی از معروف‌ترین شرکت‌های صهیونیستی است که در زمینه نصب دوربین‌های مدار‌بسته، دیوارهای امنیتی و گیت‌های ورود و خروج تخصص فراوان داشته و کارمندان آن نیز دوره‌های آموزشی خاصی را برای ورود به این شرکت طی می‌کنند. مسئولان شرکت ماگال با قراردادی 36 میلیون دلاری امنیت مسابقات درطول 15 روز برگزاری آن در پایتخت را بر عهده گرفتند و توانستند با وجود تهدید‌های فراوانی که گروه‌های تروریستی پیش از آغاز مسابقات به راه انداخته بودند، مسابقات را به بهترین وجه اداره کند و به پایان برساند.ماگال با امنیت خوبی که برقرار کرد و ضمن دریافت رضایت‌مندی میزبان خود، خود را یکی از شرکت‌های مهم امنیتی برای برگزاری جشن‌ها، مراسمات و مسابقات ورزشی درسطح آفریقا مطرح و طی چهار سال گذشته پیشنهاد‌های فراوانی در این زمینه دریافت کرد.
یکی دیگر از شرکت‌های مهم صهیونیستی حاضر در گابن شرکت مخابراتی «گیلات» است. گیلات از مهم‌ترین شرکت‌های مخابراتی در آفریقاست که در بسیاری از کشورهای این قاره فعال بوده و نقش مهمی در توسعه تلفن همراه و اینترنت در این قاره داشته است. در حال حاضر گیلات با نفوذی که در گابن دارد مهم‌ترین اپراتور تلفن همراه در این کشور شناخته شده و توانسته است بخش اینترنت و تلفن همراه این کشور را به طور کامل تحت سیطره خود درآورد.


ایتالیا: وضعیت بحرانی بی‌خانمان‌ها
ایتالیا از جمله کشورهای اروپایی است که مجری طرح‌های ریاضت اقتصادی بوده، هر چند این طراحی نتیجه مثبتی به همراه نداشته است و نمود آن را می‌توان در وضعیت بحرانی بی‌خانمان‌ها مشاهده کرد. اوضاع دشوار اقتصادی و کاهش تسهیلات اجتماعی در ایتالیا، هزاران نفر را به خیابان‌ها کشاند. بر اساس گزارش‌های منتشرشده، بی‌خانمان‌ها از کلیه حقوق شهروندی محروم هستند. یک تبعه خارجی مقیم ایتالیا گفته است: «ما امروز به همراه فرزندان‌مان برای برخورداری از حقوق شهروندی در این تظاهرات شرکت کردیم. چطور می‌شود ایتالیا که مدعی حقوق بشر است، بچه‌های افراد تنگدست را از حق تحصیل و بهداشت و درمان رایگان محروم کند.» وی افزود: «من 25 سال است که در ایتالیا زندگی می‌کنم، متأسفانه این کشور نظام تأمین اجتماعی کارآمدی ندارد و از اقشار آسیب‌پذیر حمایت‌های لازم به عمل نمی‌آید.»
آمریکا: پلیس مسئول پاکسازی قومی سیاه‌پوستان
بسیاری از تحلیلگران و کارشناسان امور اجتماعی خشونت پلیس آمریکا علیه غیرنظامیان در شیکاگو، بزرگ‌ترین شهر ایالت ایلینوی را نوعی «سرکوب» نظام‌مند و «پاکسازی قومی» علیه سیاه‌پوستان می‌دانند. مؤسسه مستقل بازبینی عملکرد پلیس آمریکا پس از بررسی بیش از 100 فیلم و مدرک درباره نحوه رویارویی پلیس با مردم، گزارشی را منتشر کرده است که از رفتار خشن و حتی تیراندازی نیروهای پلیس شیکاگو به غیرنظامیان حکایت دارد. فیلم‌های خشونت پلیس از دوربین‎های کار گذاشته شده بر روی لباس مأموران و داخل خودروهای پلیس، دوربین‌های مداربسته در خیابان‎ها و تصاویر گرفته‌شده با تلفن همراه به دست آمده است. آنچه در شیکاگو روی داده است، تنها مشت نمونه خروار است و برای کسی عجیب نیست؛ پلیس در این روند نقشی عمده داشته و موارد نقض حقوق بشر از سوی نیروهای امنیتی در این کشور صورت گرفته است.
استرالیا: برده‌داری نوین
 نمایه سوم برده‌داری جهانی، ناظر بر مواردی است که چگونه کسانی برای برده شدن به دنیا می‌آیند، برای بهره‌کشی جنسی قاچاق می‌شوند و یا در گرداب بدهی و کار اجباری گرفتار می‌شوند. در این میان استرالیا هم ایمن نبوده است. جمعیتی حدود چهار هزار و 300 نفر برده‌وار در استرالیا زندگی می‌کنند که از نظر آماری برابر ۰۱۸/۰ درصد جمعیت کل کشور است. از نظر اقدام علیه برده‌داری، استرالیا پنجمین کشور جهان پس از کشورهای هلند، آمریکا، انگلیس و سوئد به شمار می‌رود. از سال 2004 تاکنون، پلیس فدرال استرالیا حدود 700 پرونده مرتبط با برده‌داری و قاچاق انسان را به سرانجام رسانده است. از آن زمان 18 مورد مجازات اعمال شده است که دو مورد آن مشارکت در قاچاق کودکان به منظور بهره‌برداری جنسی بوده است. اکنون زنان و مردانی هستند که در قالب اشکال دیگری از برده‌داری شناسایی شده‌اند که برای کارهای خانگی، کشاورزی، ساختمانی یا آشپزخانه‌های تجاری به کار گرفته شده‌اند. 
سوئد: اخراج پناه‌جویان 
با وجود هشدارهای جهانی، کشورهای اروپایی همچنان از پذیرش پناه‌جویان سر باز می‌زنند؛ چنانکه سوئد ده‌ها هزار پناه‌جو را که سال گذشته از مرزهای این کشور عبور کرده بودند، اخراج کرده است. دولت سوئد به بهانه آنکه درخواست پناهندگی این افراد رد شده، آنها را اخراج کرده است. سوئد که حدود 10 میلیون نفر جمعیت دارد، سال گذشته با درخواست پناهندگی 160 هزار پناهنده موافقت کرد. حال آنکه با وجود تعهدات صورت‌گرفته، بر اخراج پناه‌جویان اصرار داشته و با ادعاهای امنیتی به دنبال مقابله با ورود پناه‌جویان است. نهادهای حقوق بشر بارها درباره وضعیت بحرانی پناه‌جویان در سوئد و بسیاری از کشورهای اروپایی هشدار داده‌اند.

رایس: به ایران اجازه نمی‌دهیم راحت باشد 
خبرگزاری فارس: مشاور امنیت ملی کاخ سفید با تأکید بر تداوم حمایت‌های واشنگتن از رژیم صهیونیستی گفت: راهنمای آمریکا در برجام، «بی‌اعتمادی و راستی‌آزمایی» است و به ایران اجازه نمی‌دهیم راحت باشد.
«سوزان رایس» درباره برجام گفت: ‌«مصداق دیگر حمایت بلندمدت ما از امنیت اسرائیل، توافق هسته‌ای ایران است». مقام ارشد کاخ سفید افزود: «البته ما در توهمات به سر نمی‌بریم و همان‌طور که گفته‌ایم،‌ اصل راهنمای ما «بی‌اعتمادی و راستی‌آزمایی» ‌است. ما همه امکانات لازم برای مقابله با رفتارهای ثبات‌زدای ایران را در اختیار داریم و ما داریم این کار را می‌کنیم.» وی تأکید کرد، ما برای مقابله با ایران از هر ابزار و امکاناتی بهره خواهیم گرفت و این تعهد اوباما به تل‌آویو است. 
انتقاد از لغو تحریم‌های ایران
خبرگزاری مهر: عضو جمهوری‌خواه و رئیس کمیته خاورمیانه کنگره آمریکا از سیاست کاخ سفید در قبال ایران انتقاد کرد. مجلس نمایندگان کنگره آمریکا در بیانیه‌ای گزارش «رز لتینن» درباره حمایت ایران از تروریسم و موضوع تحریم‌های ایران را منتشر کرد. 
لتینن از عملکرد دولت اوباما در برخورد با ایران انتقاد کرد و گفت: گزارش وزارت خارجه آمریکا نشان می‌دهد، ایران حامی تروریسم است؛ ولی اوباما در این زمینه کاری نکرده است.
بن رودز: توافق هسته‌ای تنها برای ایران طراحی شده است
خبرگزاری نسیم: بن رودز، مشاور امنیت ملی آمریکا درباره برجام و نحوه اجرای آن گفت: برجام تنها برای برنامه هسته‌ای ایران طراحی شده است. وی افزود: نگرانی‌های دیگر به غیر از برنامه هسته‌ای ایران، مانند مسائل حقوق بشر در ایران، باید برطرف شود و ایران به قوانین بین‌المللی پایبند باشد. رودز به گزارش‌های منتشر شده از تصمیم کنگره در تمدید تحریم‌های ایران اشاره کرد و افزود: کاخ سفید در قبال برجام تعهداتی دارد و کنگره نباید در این زمینه اختلال ایجاد کند.
جوابیه  توهین‌آمیز سه نماینده کنگره آمریکا 
خبرگزاری فارس: نمایندگان کنگره آمریکا به بیابیه وزارت خارجه ایران که درخواست آنها را برای صدور روادید سفر به تهران رد کرده بود، واکنش نشان دادند. «مایکل پامپئو» نوشت: «نامه مزخرف وزارت خارجه ایران، امضا ندارد، چند ماه با تأخیر صادر شده و درخواست ما برای روادید سفر به ایران را یک «کارزار تبلیغاتی» شمرده است.»  «لی زلدین» نیز گفته است: «این نامه نیز همانند برجام سندی بدون امضاست که به صورتِ جهانِ دوستدار آزادی، تف می‌اندازد. این پاسخ شرم‌آور تقریباً از تمامی درخواست‌های نامه ما طفره رفته است، چون آنها از تبعات صداقت هراس دارند.»
تقلای نمایندگان کنگره برای وضع تحریم‌های جدید 
خبرگزاری باشگاه خبرنگاران: یک سناتور ارشد آمریکایی می‌گوید، وی خواستار تصویب طرحی برای تمدید قانون تحریم‌های ایران و اعمال تحریم‌های جدیدتر علیه این کشور به بهانه آزمایش‌های موشکی است.
وی گفته است تمایل دارد طرح مربوط به تمدید «قانون تحریم‌های ایران» را که در حال انقضاست،  تصویب کرده تا در صورت لزوم زمینه برای اعمال تحریم‌های جدید علیه برنامه موشکی ایران  فراهم شود. «قانون تحریم‌های ایران» مصوب سال 1996 که زیربنای وضع تحریم‌ها را به بهانه‌های هسته‌ای، موشکی و تروریسم علیه ایران فراهم کرد، در پایان سال 2016 منقضی می‌شود و قانون‌گذاران هر دو حزب آمریکا با تمدید آن موافقند.