عملکرد جریان فمینیسم در ایران را میتوان به دو بخش عمده تقسیم کرد؛ بخشی فعالیتهایی با صبغه ملیگرایانه و غیرجنسیتی است و بخش دیگر، صبغهای جنسیتی دارد. منظور از اقدامات جنسیتی، فعالیتهایی است که جریان فمینیسم در خصوص زنان انجام داده است. به عبارت دیگر، موضوع و هدف اصلی آن فعالیت، زن و حقوق زنان بوده است.
تأسیس انجمنهای زنانه، تأسیس مدارس ملی دخترانه جدید، تأسیس روزنامههای زنان، انتشار مقالات در موضوع حقوق زنان از جمله فعالیتهای جنسیتی جریان فمینیسم در ایران است.
اما شرکت در قیام مشروطه، حمایت از تأسیس بانک ملی، اقدام به تحریم منسوجات و کالاهای خارجی و تشویق به استفاده از محصولات داخلی، انتشار مقالات در انتقاد به عملکرد مجلس و دولت برآمده از مشروطه، از جمله فعالیتهای غیرجنسیتی و ملیگرایانه جریان فمینیسم در ایران به شمار میآید.
زمینههای گسترش
فعالیتهای فمینیستی
فضای باز سیاسی و فرهنگی دوران مشروطه، شرایط مساعدی را برای گسترش فعالیتهای جریان فمینیسم در ایران فراهم کرد. در این دوره، شاهد تأسیس مدارس دخترانۀ متعددی از سوی روشنفکران تجددطلب، به ویژه زنان فعال در عرصۀ حقوق زنان هستیم. البته، سابقۀ تأسیس مدارس دخترانۀ جدید در ایران به سالها پیش از دوران مشروطه باز میگردد. این مدارس را در ابتدا میسیونهای مسیحی در ایران به وجود آوردند و زمینهساز تولد جریان فمینیسم در ایران شدند. مهمترین شاهد این مدعا نیز نقش فعال فارغالتحصیلان این مدارس، به ویژه دانشآموختگان نسوان آن در دوران مشروطه و پهلوی در تأسیس مدارس دخترانۀ جدید است.
مدرسۀ دخترانۀ پرورش، تنها مدرسۀ دخترانۀ جدید غیردولتی(ملی) پیش از انقلاب مشروطه بود که توسط طوبی رشدیه در سال 1321ق، تأسیس شد و پس از چهار روز به دلیل مخالفت علما و متدینین توسط دولت منحل گردید.(1)
با وجود آن مخالفتها، فعالان جریان فمینیسم در راستای تأسیس مدارس دخترانه جدید در ایران، شروع به انتشار مقالات متعددی در موضوع آموزش زنان کردند. این مقالات از یکسو، وجه انتقادی داشتند و ممانعت از تحصیل زنان در مدارس جدید را زیر سؤال میبردند و از سوی دیگر، وجه تبیینی داشتند و به ضرورت آموزش زنان و تأثیر آن در پیشرفت کشور اشاره میکردند. به عبارت دیگر، این مقالات در راستای آمادهسازی اذهان عمومی در پذیرش تحصیل دختران در مدارس جدید فعالیت میکردند.(2)
هفتهنامۀ «حبلالمتین» از جمله نشریات فعال در جریان فمینیسم و طرفدار آموزش زنان در مدارس جدید محسوب میشود. در یکی از شمارههای این نشریه به بسته شدن مدارس دخترانه جدید به شدت انتقاد شده است: «از زنان خواستهاید که دستی از آستین درآورده به تربیت بنات خود بپردازند؛ اگر مردهای بیتربیت بگذارند. بارها به خیال این بیبضاعت رسید که به طور مختصر مدرسه زنانه باز کنم و در جزو فایده هم ببرم. افسوس که تأسیس این اساس نشده بسته خواهد شد.»(3)
رفتارشناسی گروههای مرجع
با تأسیس مدارس جدید
برخی از مجتهدان طراز اول تهران، با تأسیس مدارس دخترانۀ جدید مخالفت کردند. شیخ فضلالله نوری از آن جمله است. وی مدارس دخترانۀ جدید را محلی معرفی میکند که لامذهبان و فاسدان مُفسد در آن، فرزندان مسلمان ایران را از اسلام منحرف میکنند و میگوید: «... این مجلسی که میبینید که در تحت استیلا و استبداد لامذهبان و آزادیطلبان واقع شده است و مجاری و احوال و اوضاع آن را مستقیماً بر سیاق پارلمنتهای اروپا اداره میکنند.... آیا فِرَق فاسده مُفسِده بر لفظِ امر به معروف و سایر عناوین شریعتی سخریه نمیکنند؟! و آشکارا بر نوامیس الهیه استخفاف نمیآورند؟!...و [آیا] در مکاتبِ اطفالِ ما، همکیشهای خویش را مستخدم نمیسازند؟! و به تبدیل فطرت و تلویث بهجیّت نونهالان ما نمیپردازند؟!...اینهاست نُوبَر امر به معروفات و نهی از منکراتی که فرقه ضالّه مُضِلّه از بهارستان حریّت و شورویّت برای ما فرستادهاند؟!...»(۴)
منظور ایشان از لامذهبان و فاسدان مفسد کسانی هستند که در میان مردم به بابی بودن معروف هستند و همچنین دنیاگرایانی که شریعت الهی را انکار میکنند.
برخی از روشنفکران و طرفداران مدارس دخترانۀ جدید این مخالفتها را به معنای مخالفت با تحصیل دختران جلوه داده و ادعا کردند که مراجع مزبور مخالف پیشرفت و یادگیری و علمآموزی زنان جامعه هستند. هفتهنامه حبلالمتین به عنوان یکی از نشریات روشنفکر دوران مشروطه، علمای مخالف مدارس دخترانه جدید را مخالف درس خواندن و علمآموزی دختران معرفی میکند.(۵)
روزنامۀ «شکوفه» نیز مخالفان تحصیل دختران در مدارس جدید را عوام و مخالف علمآموزی دختران معرفی میکند. «چشم باز کنید و سخنان و اقوال بعضی از عوام را دور اندازید که عقیده دارند که زنها نباید علم و خط و سواد داشته باشند.»(۶)
همانطور که از عبارات شیخفضلالله نوری آشکار است، وی دغدغهای به جز حفظ دین و ایمان دانشآموزان آن مدارس نداشت، زیرا مؤسسان، طرفداران و حامیان آن مدارس، فرهنگ غیر اسلامی و غربی را به روح و ذهن محصلان تزریق میکردند و خروجی آن مدارس، فارغالتحصیلانی بود که نسبت به اسلام هیچ تقیدی نداشتند و به سبک زندگی غربی متمایل بودند.
روزنامهنگاری، تهیۀ محتوا و مقالهنویسی یکی از مهمترین فعالیتهای زنان در دورۀ مشروطه بود. زنان تا پیش از ایجاد روزنامههای مخصوص نسوان، مقالات خود را در نشریاتی که مردان تأسیس کرده بودند به چاپ میرساندند. «حبلالمتین»، «ندای وطن»، «صوراسرافیل»، «کانون» و «ثریا»، از جمله روزنامههایی بودند که در دوران مشروطه به چاپ مقالاتی در موضوع حقوق زنان میپرداختند.(۷) ژانت آفاری درباره مقالهنویسی زنان فعال انجمنهای مخفی در روزنامههای عصر مشروطه نوشته است: «برخی از اعضای انجمنهای زنان برای روزنامههای آن دوره مطلب مینوشتند و به تشریح موضوعات سیاسی و اجتماعی موجود میپرداختند.»(۸)
گفتنی است که بسیاری از مدارس دخترانۀ جدید در عصر مشروطه به ویژه مدارس تأسیسی به دست روشنفکران غربگرا، از یکسو در جهت ترویج سبک زندگی غربی در حوزۀ مسائل زنان حرکت میکردند و از سوی دیگر علیه فرهنگ اسلامی در آن حوزه، شبهاتی را در ذهن دانشآموزان ایجاد میکردند. به بیان دیگر، معلمان آن مدارس از روشنفکرانی انتخاب میشدند که با رفتار و نیز با سخنانی که خارج از درس به هر عنوان، مانند مشورت، طرح سؤال و... بیان میکردند، دانشآموزان را به سوی سبک زندگی و فرهنگ غربی و دوری از روش زیست و فرهنگ اسلامی سوق میدادند. بنابراین، صِرفِ توجه به برنامه درسی یک مدرسه برای تشخیص فمینیستی بودن آن مدرسه کفایت نمیکند؛ بلکه باید به ویژگیهای بانیان، حامیان و مدرّسان آن مدرسه نیز توجه داشت.
واکنش مجتهدان دوران مشروطه به مدارس جدید، به ویژه مدارس دخترانه را میتوان به طور کلی، به دو قسمت بخش کرد؛ ۱ـ برخی موضعی سلبی اتخاذ کردند و با آن مدارس مخالفت کردند. آیتالله شیخفضلالله نوری و آیتالله شوشتری از جمله این مجتهدان بودند. ۲ـ برخی دیگر نیز موضعی ایجابی اتخاذ کردند و دست به بومیسازی مدارس دخترانۀ جدید زدند. به این معنا که با نظارت و اشراف خود، مدارس دخترانهای را افتتاح کردند. آیتالله شیخمحمدحسن یزدی و آیتالله طباطبایی از جمله آن مجتهدان هستند. صفیه یزدی همسر آقا شیخمحمدحسن یزدی، مدرسۀ دخترانهای را به نام مدرسۀ عفتیه در سال 1328ق در تهران تأسیس کرد.(۹)
*منابع در دفتر نشریه موجود است.