قاسم غفوری/ انتخابات پارلمانی لبنان که آخرین بار در سال 2009 برگزار شده بود، پس از 9 سال بر اساس قوانین جدید انتخاباتی و با حضور مردم در داخل و خارج از لبنان برگزار شد. شاید از نکات مهم در این انتخابات نحوه برگزاری و نیز مشارکت لبنانیهای خارج از کشور بود که نشاندهنده اهمیت و میزان توجه مردم به آینده کشورشان است.
خردادماه سال گذشته (1396) بود که پارلمان لبنان قانونی جدید را برای انتخابات، بدون مداخلات خارجی تصویب کرد و آن قانون، «تناسبی» بود. بنا بر قانون جدید، لبنانِ هشت اُستانه، به 15 حوزه انتخاباتی تقسیم شد؛ شمال اول، شمال دوم، شمال سوم؛ بقاع اول، بقاع دوم، بقاع سوم؛ بیروت اول، بیروت دوم؛ جنوب اول، جنوب دوم، جنوب سوم؛ جبل لبنان اول، جبل لبنان دوم، جبل لبنان سوم، جبل لبنان چهارم.
در انتخابات کنونی حدود 600 نامزد در قالب 77 فهرست برای کسب 128 کرسی پارلمان با یکدیگر رقابت کردند که 83 نفر آنها زن بودند. مجموع کرسیهای پارلمان لبنان 128 کرسی است و 64 کرسی به مسیحیان و 64 کرسی به مسیحیان و اقلیتها تعلق خواهد گرفت.
بر اساس گزارشهای منتشر شده از نتایج انتخابات، ائتلاف شیعی، یعنی ائتلاف حزبالله لبنان و جنبش امل توانست ۲۶ نماینده شیعه را به اضافه همپیمانان دیگرشان در طوایف دیگر راهی پارلمان کند. در واقع، حزبالله و گروه ۸ مارس در شمال لبنان، بیروت، البقاع و صیدا پیروز شدهاند.
با این آمارهای منتشر شده، تعداد نمایندگان «۸ مارس» افزایش یافته و به بیش از یکسوم کرسیها رسیده است. به این ترتیب این جناح قدرت تعطیل کردن تصمیمگیریهای اصلی و سرنوشتساز، نظیر تعیین رئیسجمهوری را که به رأی دوسوم نمایندگان نیاز دارد، خواهد داشت.
در حالی که فراکسیون المستقبل وابسته به سعد حریری، نخستوزیر لبنان تعداد نمایندگانش از ۳۳ به ۲۱ نماینده کاهش یافته است، جریان آزاد ملی مورد حمایت میشل عون به ریاست «جبران باسیل» وزیر خارجه لبنان، تقریباً حجم نمایندگانش را حفظ کرده (۲۰ نماینده)؛ در حالی که امیدوار بود فراکسیونش در پارلمان را گسترش دهد.
اما حزب «القوات اللبنانیه» وابسته به سمیر جعجع دیگر پیروز این انتخابات است؛ به گونهای که نمایندگانش را از هشت نماینده به ۱۵ نماینده افزایش داد.
تعداد نمایندگان جریان آزاد ملی در جبل لبنان کاهش داشت، اما حزب سوسیال پیشرو و دروزیها توانستند ۹ نماینده را حفظ کنند و حزب الکتائب به منزله جناحی که متحمل بیشترین شکست شده، با سه نماینده وارد پارلمان شد.
بسیاری از ناظران سیاسی این انتخابات را همهپرسی مردمی در میان دو طیف جریان 14 مارس و 8 مارس میدانند که خط مشی آینده راهبرد سیاسی و امنیتی لبنان را مشخص خواهد کرد.
نتایج انتخابات نیز نشان داد، جریانهای مقاومتی نظیر حزبالله و جنبش امل در کنار متحدانشان توانستهاند بیشترین آرای مردمی را کسب کنند؛ در حالی که جریانهای غربگرا مانند المستقبل نتوانستهاند آرای گذشته را حفظ کنند و حتی گمانهزنیها از ناتوانی سعد حریری برای تشکیل کابینه حکایت دارد.
حال این سؤال مطرح میشود که این انتخابات چه پیامهایی دارد و چه نتیجهای برای سرنوشت لبنان خواهد داشت؟
آنچه در این انتخابات مشاهده شد، رأی مردم به جبهه مقاومت است؛ از این رو میتوان دریافت که خواست و مطالبه مردمی ادامه حرکت لبنان در جهت تقویت مقاومت است. مقاومتی که از یکسو در جنوب با رژیم صهیونیستی درگیر است و از سوی دیگر در سوریه با تروریسم مبارزه میکند. این نگاه مردمی به مقاومت چنان است که وزیر آموزش و پرورش رژیم صهیونیستی به طور رسمی اعلام میکند حزبالله یعنی لبنان. در همین حال، جریانهای غیر مقاومتی که نگاهی به آمریکا و سعودی داشتهاند نیز در این انتخابات نتوانستهاند از آرای مردمی برخوردار شوند که خود سندی بر مخالفت مردمی بر وابستگی به غرب و سعودی است. با این شرایط میتوان گفت، پارلمان و دولت آینده لبنان یک گزینه پیش رو دارد و آن، حرکت در مسیر اهداف و اقدامات مقاومت است.
این مسئله به طور قطع با واکنش دشمنان داخلی و خارجی مقاومت همراه خواهد شد. رفتارهایی همچون ایجاد تشکیک در نتایج انتخابات، کارشکنی در روند تشکیل دولت، استفاده از سیاست تحریم علیه حزبالله و حتی لبنان به بهانه حزبالله، استمرار تحرکات گروههای تروریستی در لبنان و نیز اقدامات رژیم صهیونیستی علیه امنیت لبنان میتواند از جمله اقدامات دشمنان این کشور باشد.
در این میان، در تحلیل دلیل شکست المستقل بسیاری معتقدند، رویکرد به سعودی و آمریکا زمینهساز این شکست بوده است. روزنامه فرامنطقهای «رأیالیوم» در تحلیل انتخابات لبنان آورده است: «سعد حریری یکسوم از کرسیهای فراکسیون خود در پارلمان را از دست داد؛ زیرا او در اردوگاه بازداشتکنندگان خود ایستاد، تسلیم دیکتههای آنها شد و دشمنیاش با جریان مقاومت را علنی و هرگونه ائتلاف با حزبالله را رد کرد. این وضعیت به وضوح خوانش اشتباه وی از نقشه سیاسی و مزاج عمومی افکار عمومی لبنان را بازتاب میدهد. حریری با این رویکردش محبوبیت بزرگی را که به دلیل همبستگی لبنانیها با وی در محنتش در جریان بازداشت(در عربستان) کسب کرده بود، قربانی کرد.»
پیروزی حزبالله در این انتخابات در واقع تکمیل پیروزی میدانی این جنبش در ارتفاعات عرسال لبنان واقع در مرز سوریه بود؛ ارتفاعاتی که تروریستهای حاضر در سوریه اشغال کرده بودند و برای خود در این مناطق جولان میدادند و امنیت آنجا را بر هم میزدند.
به هر تقدیر، پیروزی مقاومت در انتخابات لبنان میتواند زمینهساز دستاوردهای جدید در عرصه سیاسی باشد که دامنه آن به عراق و یمن نیز خواهد رسید. هر چند دشمنان مقاومت بر آن بودهاند تا با ایجاد فضای منفی در داخل و خارج از لبنان مانع دستاوردهای انتخاباتی مقاومت شوند؛ اما عملکردهای جریانهای مقاومتی لبنان موجب شده است نه تنها در حوزه نظامی و امنیتی، بلکه در مرحله سیاسی نیز مردم به مقاومت اعتماد کنند که نتیجه انتخابات لبنان خود گواهی بر این مهم است که شکستی بزرگ برای دشمنان لبنان و مقاومت ارزیابی میشود و میتواند دوران جدیدی را برای آینده سیاسی لبنان در داخل و منطقه به همراه داشته باشد.
نتایج این انتخابات نشان داد، مردم لبنان بر اصل راهبردی مقاومت تأکید دارند که استمراردهنده راهبرد دفاعی لبنان با سه ضلعی مردم، ارتش و مقاومت است و این یعنی ناکامی همه سناریوهایی که برای دور کردن لبنان از مقاومت صورت گرفته بود. البته به طور قطع دشمنان لبنان ساکت نخواهند ماند و برآنند تا در روند تشکیل دولت بحرانسازی سیاسی و تبدیل این پیروزی شیرین به تلخ کامی برای مردم لبنان و مقاومت را اجرایی کنند که بیداری جریانهای سیاسی و هواداران آنها برای گرفتار نیامدن در این بازی میتواند ضمن تحمیل شکستی دیگر بر دشمنان زمینههای تقویت ثبات و یکپارچگی لبنان را محقق کند.