اکبر ادراکی/ جوانان به واسطه داشتن روحيه و انرژي جواني و به دلیل برخورداری از روح پويايي و تحول و تحرک اجتماعي در هر نظام سياسي به نوعی موتور پيشرفت و توسعه و آباداني به شمار میآیند. اين ويژگي مورد توجه طراحان و برنامهريزان اجتماعي قرار دارد که از آن به «سرمايه اجتماعي» ياد ميکنند. اين سرمايه اجتماعي هرچند فرصت ارزشمندي است، اما در نظامهاي توتاليتر و ديکتاتورمآب از آنجا که با هرگونه پويايي و تکثر و آزادگي در تعارض است، تهديدي به شمار ميآيد که بايد به هر نحو مهار شود!
حکومت پهلوي که شکلگيري و تداوم حياتش را بر وابستگي به بيگانگان و تکيه بر خشونت و سرکوب، قوام بخشيده بود و از حداقل پايگاه اجتماعي محروم بود، از جمله حکومتهايي بود که به جوانان به مثابه تهديد مينگريست! و به شدت نگران سياسي شدن جوانان و شورشهاي اعتراضيـ اجتماعي آنان بود؛ از این رو از همه ابزار و توان خود براي مهار و سرکوب ايشان بهره ميگرفت!
غربزدگي و خودباختگي در برابر غرب را ميتوان مهمترين اقدام رژيم پهلوي براي مهار جوانان جامعه دانست! اين جريان از زمان رضاخان کليد خورد و شاهد اقدامات گستردهاي در اين زمينه بوديم که از آن جمله ميتوان به راهاندازي نظام آموزشي جديد دانشگاهي اشاره کرد. رهبر معظم انقلاب اسلامي درباره فلسفه شکلگيري دانشگاه در دوران رضاخاني میفرمایند: «هدف اول، باسواد کردن جوانان نبود. هدف اول، ساختن و پرداختن جوانان به شکلي بود که در جهت پيوستن هرچه سريعتر به قطبهاي استعمار و استکبار جهانيـ يعني در جهت نوکريـ به دستگاهها کمک کنند. در اين دستگاهها، آن کسي عزيزتر بود که نوکرتر باشد. فکر مستقل و آزاد و انسان سازنده مطلوب نبود؛ چون دولتها، دولتهايي بودند که اساس کارشان بر وابستگي به بيگانهها بود.»(11/10/1369)
غربگرايي که از زمان رضاخان آغاز شده بود، در دوره پهلوي دوم هم با شدت و حدت بيشتري تداوم يافت و ابعاد خود را در عرصههاي گوناگون نشان داد. در اين دوران يکي از مهمترين شيوههاي به کار گرفته شده براي مشغول کردن و مهار جوانان، آلوده کردن آنان به سبک زندگي غربي و رواج فساد جنسي و قبحزدايي از روابط دختران و پسران بود! در اين راستا، هر روز ايدهاي جديد در دستگاههاي متولي فرهنگ مطرح ميشد که يکي از نمونههاي آن راهاندازي کاخ جوانان بود!
فرح پهلوي که به نوعي مجري برنامههاي فرهنگي غرب در ايران بود، با هدف تثبيت حکومت چندين اقدام انجام داد که گسترش راديو و تلويزيون، ايجاد موزه هنرهاي معاصر، فرهنگسراي نياوران، جذب روشنفکران و تأسیس کاخ جوانان، از جمله اين اقدامات بود. طرحي که در اواسط دهه 1340 براي جذب جوانان در ايران اجرا شد، در اقتباسي از برنامه سازمانها، انجمنها و مؤسساتی بود که در کشورهاي گوناگون، به ويژه آمریکا و رژیم صهیونیستی در امور جوانان فعاليت داشتند. در دوره نخستوزيري علي اميني در سال 1340 سازماني به نام «سازمان رهبري جوانان» تأسیس شده بود که در واقع نخستين تشکل مربوط به جوانان به شمار ميرفت. اين سازمان در زمينههاي متعدد، چون ورزش، سخنراني، تئاتر، موسيقي و البته به جز مسائل سياسي به مدت چهار سال فعاليت کرد و به دليل استقلال نکردن مناسب از سوي جوانان به باشگاه ورزشي تبديل شد.
در شعب کاخ مرکزي کتابخانه، سينما، کافه تريا، اتاقهاي شطرنج و موسيقي و بيليارد تعبيه شده بود و در حياط آن استخري بزرگ براي دختران و پسران ساخته شده بود. هر روز در سالن اجتماعات آن برنامههاي متنوع از قبيل فيلم و کنسرت و سخنراني به اجرا در ميآمد. در جريان افتتاح شعب جنوبي و غربي در تهران مسئولان کاخ اعلام کردند به منظور به وجود آمدن محيط مناسب براي پرورش ذوق و استعداد و نيروهاي فکري جوانان شهرستاني در شهرستانها نيز شعب کاخ جوانان تأسیس شود که در تبريز، کرمان، اصفهان، شهر ري، رشت، سنندج و... شعباتي احداث شد.
از ديگر ابزارهاي مشغولسازي جوانان به فساد، گسترش صنعت سينما و به طور خاص فيلم فارسي بود. فيلمهايي که مرزهاي اخلاق و حيا را درنورديده و با عياشي و اباحيگري و لودگي تلاش داشتند مخاطبان اصلي خود، یعنی جوانان جامعه را غرق در فساد کنند تا جوانان آلوده آنچنان مشغول نفسانيت شوند که از آنچه در عرصه اجتماع، اقتصاد، سياست و قدرت جامعه ميگذرد، غافل شوند.
امام خمینی(ره) در نقد سياستهاي رژيم پهلوي در مواجهه با جوانان ميفرمايند: «اصل برنامه اين بوده است كه جوانهاي ما را به فساد بكشند براي اينكه مبادا يك قدرتي در مقابلشان قيام كند... اينها ميخواستند هر فكري را كه احتمال بدهند كه اين فكر در مقابل آنهاست از بين ببرند... مراكز فسادي كه سرتاسر مملكت بود جوانها را مشغول ميكرد به امور شهواني كه به كلي افكار را از دستشان ميگرفت.»
انقلاب اسلامي را ميتوان انقلابي متعلق به جوانان دانست که توانست با هويتبخشي، عزت و خودباوري را براي جوان مسلمان ايراني به همراه آورد. جوانان هم در مرحله شکلگيري و هم در مراحل تداوم و نظامسازي، محوريت اصلي انقلاب اسلامي را در دست داشتند و رهبر بزرگ نهضت اسلامي جوانان را همهکاره انقلاب قرار دادند.
اعتماد امام(ره) به جوانان و متقابلاً ايمان آنها به رهبرشان سبب شد که پس از پيروزي انقلاب نيز قشر جوان با عزمي استوار و اتکاي به نفس فراوان، وارد عرصههاي گوناگون شوند. امام خميني(ره) همواره بر اين نکته تأکيد داشتند که همانگونه که انقلاب با همت جوانان پيروز شد، با همين حضور تداوم خواهد يافت و اين جوانان بايد در صحنههاي متعدد انقلاب حضوري فعال داشته باشند.
پس از پيروزي، امور اجرايي انقلاب اغلب در اختيار جوانان قرار گرفت، به ویژه نهادهاي انقلابي اعم از سپاه، بسيج، کميته، جهاد و... که وظيفه حراست از نهضت اسلامي و جمهوري اسلامي را بر عهده گرفتند! مقابله با فتنههاي بزرگي، چون اقدامات واگرايانه و تجزيهطلبانه، مقابله با گروهکهاي تروريستي و جريان نفاق، تلاش براي خدمترساني به محرومان و جبران عقبماندگيهاي به جاي مانده از دوران ستمشاهي و... همگي بر دوش جوانان گذاشته شد! آغاز جنگ تحميلي سرآغاز شکوفايي استعدادهاي جواناني بود که به منظور دفاع همهجانبه از خاک و سرزمين و انقلابشان به ميدان آمده و در قالب سپاه، ارتش و بسيج سامان يافته بودند. نوجوانان و جواناني که حماسههاي بزرگ را خلق کردند و در برابر قدرتهاي بزرگ جانانه ايستادند.
پس از پايان جنگ نيز اعتماد به جوانان در عرصههاي متفاوت علمي، اقتصادي و سازندگي خودنمايي کرد. در عرصه فعاليتهاي سياسي نيز اين جوانان بودند که در انتخابات گوناگون نتايج نهايي رقابتهاي سياسي را رقم زدند. به هر حال، عرصهاي نبوده است که جوانان نتوانسته باشند در آن نقشآفرين باشند. در عرصههاي فرهنگي نيز جوانان با تشکيل تشکلهاي خودجوش و با اقدامات برخاسته از روحيه انقلابيگري و با الگوي «آتش به اختيار» ميداندار خلاقيت و توليد ايدههاي نو بودهاند.
پايان اين نوشتار را اين توصيه و مطالبه رهبر حکيم انقلاب اسلامي قرار ميدهيم که فرمودند: «مسئله جوانان در كشور ما، بايد به يك مسئله حقيقتاً ملّي تبديل بشود. همه بايد در قبال اين مسئله احساس مسئوليت كنند؛ هم دولت، هم روحانيت، هم بسيج، هم سازمانهاي ورزشي، هم صداوسيما. همة دستگاههايي كه در زمينههاي مربوط به جوانان ميتوانند نقشي ايفا كنند، بايد درخصوص مسئلة جوانان در اين كشور احساس مسئوليت كنند.»(1/2/1379)