دکتر یدالله جوانی/ «نباید کسب‌وکار کشور را معطل برجام نگه داشت.» این جمله و کلام کوتاه، از مهم‌ترین راهبردهایی است که رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی، در هفتمین روز ماه مبارک رمضان در دیدار با مسئولان نظام خطاب به آنها بیان فرمودند. در این کلام دو نکته مهم وجود دارد: اول اینکه، گره زدن حل مشکلات کشور در سال‌های اخیر به برجام، یک خطای راهبردی و مشکل‌ساز بوده است؛ دوم اینکه، ظرفیت‌های کشور و واقعیت‌های منطقه و جهان، به گونه‌ای است که می‌توان بدون توجه به برجام و بود و نبود آن، تمامی مشکلات کشور را به ویژه در حوزه اقتصادی، کسب‌وکار و معیشت مردم حل کرد. با چنین نگاه دقیق، منطقی و واقع‌بینانه، مسئولان نظام باید آینده برجام را رقم بزنند. آمریکا برخلاف تعهداتش از برجام خارج شده و از این معاهده بین‌المللی یک جسم و روح بی‌رمق باقی مانده است. اروپایی‌ها مدعی‌اند؛ با کمک روسیه و چین می‌توان برجام را حفظ و احیا کرد و به آن جان تازه‌ای بخشید. آیا برجام بدون آمریکا را می‌توان حفظ کرد؟ همه کارشناسان می‌گویند، اگر شدنی هم باشد کاری بسیار دشوار است. اما این دشواری بر روی دوش چه کسانی سنگینی می‌کند؟ به یقین بر روی دوش اروپایی‌های متحد آمریکا؛ زیرا ایران از ابتدا تاکنون به تمامی تعهداتش طبق برجام عمل کرده است. دشواری کار اروپایی‌ها در دادن تضمین به جمهوری اسلامی، برای منتفع شدن ملت ایران از برجام است. منافع اقتصادی مورد مطالبه جمهوری اسلامی برای کشور و ملت، در واقع مابه‌ازای تعهدات ایران در برجام است که به طور کامل به آن عمل کرده و همچنان به آن پایبند است. این تعهدات تماماً در حوزه فعالیت‌های هسته‌ای از قبیل توقف غنی‌سازی ۲۰ درصد، کاهش تعداد دستگاه‌های سانتریفیوژ، نیمه‌فعال نگه داشتن تأسیسات هسته‌ای فردو، رعایت سقف حداکثری نگه داشتن اورانیوم غنی شده ۵/۳ درصد تا ۳۰۰ کیلو، همین نوع محدودیت نگهداری در آب سنگین، تغییر در ماهیت تأسیسات آب سنگین اراک، پذیرش محدودیت‌ها در تحقیق و توسعه و همچنین اجرای داوطلبانه پروتکل‌ الحاقی است. جمهوری اسلامی ایران طبق برجام این تعهدات را با این هدف پذیرفت و عمل کرد که تمامی تحریم‌های هسته‌ای برداشته شود و هیچ نوع تحریم جدیدی وضع نشود. آمریکایی‌ها که عامل اصلی وضع تحریم‌ها علیه ملت ایران بودند، از همان ابتدای اجرایی شدن برجام به تعهدات خود عمل نکردند و اکنون با خارج شدن از برجام با صراحت از برگرداندن تمامی تحریم‌های هسته‌ای گذشته و وضع شدیدترین تحریم‌ها در آینده سخن می‌گویند!
حال اروپایی‌ها می‌گویند ما می‌خواهیم برجام را بدون آمریکا حفظ کنیم و دولت آقای روحانی هم، برای حفظ برجام با اروپایی‌ها تلاش می‌کند. در چنین فضا و چنین شرایطی رهبر حکیم، دوراندیش و فرزانه انقلاب اسلامی، در راستای تأمین حقوق و منافع ملت ایران، بر روی راهبرد «گرفتن تضمین از اروپایی‌ها» تأکید دارند. تأکید معظم‌له بر اخذ تضمین، مبتنی بر واقعیاتی است که نباید آن را نادیده انگاشت، واقعیاتی چون؛
۱ـ اروپا متحد راهبردی آمریکا در مسائل مهم جهانی است. ۲ـ اروپایی‌ها هم از زمان اجرایی شدن برجام تاکنون به تعهدات خود به درستی عمل نکرده‌اند. ۳ـ اروپا هم مانند آمریکا، منتفع شدن ملت ایران از برجام را به پذیرش برجام‌های دیگری چون برجام موشکی و منطقه‌ای از سوی جمهوری اسلامی مشروط می‌کند. ۴ـ اروپایی‌ها هم در سابقه خود به ویژه در موضوع هسته‌ای، بدعهدی‌هایی از جنس بدعهدی آمریکا دارند.
بدعهدی اروپایی‌ها را رهبر معظم انقلاب در دیدار با مسئولان نظام در هفتم ماه رمضان این‌چنین توضیح دادند: «سه کشور اروپایی در ۱۳، ۱۴ سال قبل، یک بدعهدی و بی‌صداقتی بزرگی با ما کرده‌اند بر سر همین قضیه هسته‌ای؛ سال‌های ۸۳ و ۸۴ یک بی‌صداقتی بزرگی با ما کردند؛ یک چیزی را قول دادند، عمل نکردند، برخلافش عمل کردند. بایستی ثابت کنند که آن حالت را دیگر ندارند؛ این به عهده آنها است.»
نکته اصلی این است که اروپایی‌ها، چگونه باید ثابت کنند و چه چیزی را باید ثابت کنند؟ رهبر معظم انقلاب راه این کار را، در تضمین دادن اروپا به ایران می‌دانند. معظم‌له در دیدار به مسئولان نظام، مصادیق تضمین‌های اروپا را به این شرح بیان فرمودند:
۱ـ «آمریکا قطعنامه ۲۲۳۱ را نقض کرده است؛ آنهایی که عضو شورای امنیتند بایستی در مقابل این حرکت آمریکا، قطعنامه‌ای علیه او به شورای امنیت ببرند؛ یک قطعنامه علیه آمریکا به عنوان اینکه این [کشور] ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ است. یکی از کارهایی که باید بکنند این است.»
۲ـ «اروپا باید متعهد شود که بحث موشک و حضور جمهوری اسلامی در منطقه را مطرح نکند.»
۳ـ «باید با هرگونه تحریمی علیه جمهوری اسلامی مقابله بکنند.»
۴ـ اروپا باید فروش نفت ایران را تضمین کند.»
۵ـ «بانک‌های اروپایی باید دریافت و پرداخت و انتقال وجوه مربوط به تجارت دولتی و تجارت خصوصی با جمهوری اسلامی را تضمین کنند.»
رهبر معظم انقلاب با بیان مصادیق روشن تضمین‌ها که تأمین‌کننده منافع ملت ایران در ازای عمل جمهوری اسلامی به تعهدات برجامی است، حکمت این تضمین گرفتن را این‌گونه بیان داشتند: «ما با این سه کشور دعوا نداریم، [اما] اعتماد نداریم. مسئله ما مسئله دعوا کردن و اختلاف ایجاد کردن نیست؛ مسئله ما اعتماد نداشتن است؛ ما به این کشورها اعتماد نداریم و این هم متکی به یک سابقه‌ای است.»
سؤال این است که آیا اروپایي‌ها تضمین می‌دهند؟ بسیار بعید است. این نکته‌ای است که خود اروپایی‌ها هم می‌گویند. در چنین شرایطی منافع ملت ایران، در دو وضعیت زیر تأمین می‌شود:
۱ـ اروپایی‌ها برای حفظ برجام تضمین بدهند و در عمل به آن پایبند باشند.
۲ـ اگر اروپایی‌ها تضمین ندادند و حقوق و عزت ملت ایران تأمین نشد، جمهوری اسلامی ایران به شرایط پیش از برجام برگشته، به سرعت غنی‌سازی ۲۰ درصد را شروع کند.
اروپایي‌ها باید این اراده بازگشت به شرایط پیش از برجام را در مسئولان نظام ببینند.
چه بسا اگر آمریکایی‌ها مطمئن بودند با خروج آنها از برجام، ایران هم به شرایط پیش از برجام برمی‌گشت، در خروج‌شان از برجام تأمل بیشتری می‌کردند.
بر همین اساس رهبر معظم انقلاب این اراده را برای اروپایی‌ها آشکار کردند و فرمودند: «اگر اروپایی‌ها در پاسخگویی به این مطالبات تعلل کردند، حق ما برای آغاز کردن فعالیت‌های تعطیل شده هسته‌ای محفوظ است و مسئولین سازمان هسته‌ای ما بایستی آماده باشند. من البته نمی‌گویم الآن بروید ۲۰ درصد را شروع کنید به غنی‌سازی کردن، اما می‌گویم آماده باشید.»
اروپایی‌ها این اراده را در سال ۱۳۸۴ در فک پلمب‌ها از تأسیسات هسته‌ای تجربه کرده‌اند. به یقین اگر تعلل کنند و منافع برجامی ملت ایران را تأمین نکنند، یک‌بار دیگر اراده ملت ایران را تجربه خواهند کرد.

جیم دبلیو دین نویسنده و تحلیلگر آمریکایی در گفت‌وگوی اختصاصی با صبح صادق
یاسر مرادی / پس از خروج آمریکا از برجام، وزیر خارجه این کشور گفته که به زودی راهبرد جدیدی را علیه ایران اعلام می‌کند؛ راهبردی که بعید به نظر می‌رسد فراتر از سیاست تحریم و فشار باشد که دولت‌های پیشین آمریکا هم به کار گرفته‌اند. شاید از همین روست که «جیم دبلیو دین» سردبیر پایگاه تحلیلی وترنز تودی تأکید دارد که ایران تنها باید به خودش اتکا کند. 
او وضعیت این روزهای واشنگتن را «کودتای نومحافظه‌کاران» در کاخ سفید می‌داند؛ افرادی که حتی برای افکار عمومی و خواست مردم خودشان هم ارزشی قائل نیستند. 
در ادامه مشروح گفت‌وگوی اختصاصی «صبح صادق» با این نویسنده و تحلیلگر آمریکایی را می‌خوانید.

*نظر شما درباره خروج آمریکا از توافق هسته‌ای با ایران و گروه 1+5 چیست؟
خروج آمریکا از برجام صرفاً موضع شخص دونالد ترامپ نیست؛ بلکه موضع ترامپ و نتانیاهو است و پیش‌بینی می‌شد که ترامپ از برجام خارج شود. مهم‌ترین دلیل این اقدام ترامپ این است که آمریکا به دنبال روابط صلح‌آمیز با ایران نیست؛ بلکه پیوسته می‌خواهد ایران را تهدید معرفی کند.
آنها امیدوارند با کنار گذاشتن برجام، بهانه‌ای داشته باشند که تحریم‌ها علیه تهران را دوباره اجرا کنند و منتظرند تهران دوباره برنامه هسته‌ای خود را شروع کند تا بهانه‌شان را برای حضور نظامی در منطقه خلیج‌فارس و همچنین فروش سلاح به کشورهای منطقه توجیه کنند. با چنین وضعیتی تنش و احتمال درگیری در منطقه افزایش خواهد یافت.
کاربرد دوم این است که وقتی ایالات متحده ایران را تهدیدی علیه آمریکا جا بزند، می‌تواند افکار عمومی مردم خود را درباره حضور نیروهای نظامی در منطقه هم توجیه کند.

*خروج آمریکا از برجام نشان داد که این کشور هیچ التزامی به تعهدهای بین‌المللی ندارد،‌ آیا پس از این اقدام ترامپ، کشورهای دیگر می‌توانند به وعده‌ها و تعهد‌های آمریکا اعتماد داشته باشند؟
 برخی چنین استدلال می‌کنند که واشنگتن با بر هم‌ زدن توافق هسته‌ای با ایران خود را منزوی کرده است، چنین برداشتی الزاماً درست نیست؛ چرا که جریان‌هایی در داخل واشنگتن آشکارا از خروج یکجانبه آمریکا از برجام استقبال کرده‌اند، این گروه اغلب کسانی هستند که از ایده «جهان تک‌قطبی»‌ حمایت می‌کنند و توجه چندانی به این موضوع ندارند که دیگر کشورها چه می‌گویند، یااینکه دیگران اقدامات آمریکا را دوست داشته باشند، یا نداشته باشند؛ بر اساس این ایده آمریکا قدرت نظامی و مالی و همچنین بانک «فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا)» دارد و آنها را به کار می‌گیرد و استفاده می‌کند. 
این رویکردی جنایتکارانه است که اگر کسی توانایی اخاذی از دیگران را داشته باشد،‌ این حق را دارد که چنین کاری را انجام دهد. انتظار و امید این بود که این رفتار با واکنش‌هایی روبه‌رو شود، اما متأسفانه آن‌گونه که پیش‌بینی می‌شد، واکنشی قاطع و عملی از سوی اروپا و فضای داخلی آمریکا دیده نشد. واقعاً حیرت‌آور و هراس‌انگیز است که مردم نسبت به این مسئله بی‌تفاوت هستند؛ مردم آمریکا روزبه‌روز با نشان ندادن واکنش به چنین رفتارهایی به مردمی تو سری ‌خور تبدیل می‌شوند که سوء‌استفاده از آنها راحت‌تر می‌شود.
*پیامدهای بین‌المللی چنین اقدامی از نظر شما چیست؟ 
این اقدام پیام مهمی را به جهان مخابره کرد که کسانی که فکر می‌کنند هم‌پیمان و دوست و متحد آمریکا هستند باید در دوستی خودشان تردید داشته باشند که در صورتی که منافع سیاسی آمریکا ایجاب کند، در چشم بر هم زدنی دوستان آن به دشمن تبدیل می‌شوند. این وضعیت را همان تئوری آشوب می‌دانیم که همه را در تردید نگه می‌دارد که چه رابطه‌ای با آمریکا دارند. 
بدتر اینکه، گزینه‌هایی که ترامپ دور و بر خودش جمع کرده، افرادی مانند جان بولتون و مایک پمپئو یک کابینه جنگ‌طلب را تشکیل داده‌اند.  

*اما حضور چنین افرادی در رأس قدرت آمریکا جدید نیست، این بار چه تفاوتی با دوره‌های پیشین دارد؟ 
در حال حاضر گویی کودتای نومحافظه‌کاران در کاخ سفید رخ داده است؛ زیرا جماعتی بر سر قدرت هستند که برای‌شان مهم نیست افکار عمومی چه می‌اندیشند و چه می‌خواهند  و متأسفانه رئیس‌جمهوری داریم که با زد و بندهایش با باندهای مافیایی توانسته برای خودش ثروتی دست و پا کند. 
زمانی که آمریکا سرخ‌پوست‌ها را از کارولینای شمالی اخراج کرد و آنها را  به سرزمین‌های دیگر فرستاد، مجبورشان کرد پنج هزار مایل را پیاده بروند، در طول این مسیر نیمی از جمعیت سرخ‌پوستان در شرایط نامساعد جان خود را از دست دادند. نگاه به تاریخ آمریکا نشان می‌دهد که برای ایالات متحده تا زمانی که منافعش تأمین می‌شود، آسیب‌ها و ضررهایی که به دیگران وارد می‌شود، اهمیتی ندارد.

*با این اوصاف آیا ایران می‌تواند به آمریکا اعتماد کند؟ 
خیر‌، ایران فقط باید به خودش تکیه کند و حتی به جامعه جهانی و دیگر کشورها هم نمی‌توان اعتمادی کرد. در نظر داشته باشید که آمریکا از اتحاد دیگر کشورها علیه خودش هراسی ندارد، مثلاً ببینید برای آمریکا حتی مهم نیست که کشورهای اتحادیه اروپا چه فکر می‌کنند و حتی چه می‌کنند، برای همین همه کشورها در حالت دفاعی هستند. 
مهدي سعيدي/ سال‌هاست که اردوگاه اصلاح‌طلبي دچار آفت نفوذ بيگانه و مدعيان بدلي است! به ادعاي بنيانگذاران اين جريان، قرار بوده که اصلاح‌طلبي در چارچوب آرمان‌هاي انقلاب اسلامي و قانون اساسي جمهوري اسلامي تعريف شود و تداوم‌بخش خط امام(ره) باشد، اما در طول اين سال‌ها مدعياني خود را اصلاح‌طلب ناميده‌اند که با صراحت در برابر آن آرمان‌ها و قانون اساسي کشور ايستاده‌اند!
نمونه عيني آن فتنه‌گراني بودند که در سال 1388 همه آرمان‌هاي انقلاب را به سخره گرفتند و در برابر رأي ملت ايستادند. برخي ديگر با توهين به امام(ره) از پايان عصر خميني سخن گفتند و برخي ديگر هتاکانه به عاشوراي حسيني بی‌حرمتی کردند! مهم‌ترين انحراف بخشي از اين جريان ايستادگي در برابر رهبري نظام اسلامي و تبعيت نکردن از ايشان بود! پذيرش جايگاه رهبري به عنوان فصل‌الخطاب در جامعه اسلامي، آموزه‌اي برآمده از نظريه ولايت فقيه‌ است که ابعاد آن را حضرت امام خميني(ره) در پايان قرن بيستم بازخواني کردند و محور و اساس شکل‌گيري جمهوري اسلامي قرار گرفت. اما اصلاح‌طلباني که روزگاري خود را مدعي خط امام(ره) معرفي مي‌کردند! امروز دست از بيعت با امام جامعه اسلامي کشيده‌اند و مرجعيت سياسي ايشان را نمي‌پذيرند! همين رويکرد موجب شده جريان اصلاح‌طلب اعتبار اجتماعي خود در ميان نيروهاي مخلص و ارزشي جامعه را از دست رفته ببيند و به ناچار در ميان مخالفان نظام به دنبال هوادار و پايگاه اجتماعي بگردد!
از شرح ماجراي تلخ اعراض اصلاح‌طلبان از تبعيت فرامين رهبري که بگذريم، آخرين پست اينستاگرامي محمدعلي ابطحي رئیس دفتر رئيس‌ دولت اصلاحات حال و هواي ديگري دارد. وي که در ديدار ماه رمضان رهبر معظم انقلاب اسلامي(چهارشنبه 2 خرداد 1397) در جمع سياسيون و مسئولان امروز و ديروز کشور حضور داشت چنين نوشته است: «بعد از سال‌هاي طولاني من و جمع ديگري از دوستان به مراسم افطاري رهبري دعوت شديم و رفتيم. من هميشه معتقد بوده‌ام اختلافات جدي جريانات سياسي، در زير سقف نظام و رهبري بايد حل‌وفصل شود. تقريباً نظر اکثر فعالان سياسي اصلاح‌طلب غير بدلي هم همين است. مرز اصلاح‌طلبي و براندازي در همين نقطه قرار دارد.
حل مشکلات کشور در داخل وقتي عملي است که حرمت و جايگاه کليت نظام محترم بماند. به همين دليل از دعوت افطاري رهبري حس خوبي داشتم. در همه نوشته‌هايم، چه پیش از سال 88 و چه پس از آن بر اين باور بوده‌ام که استقلال و سربلندي کشور و تحقق آرمان‌هاي اصلاح‌طلبانه با نقد بيرحمانه بخش‌هاي مختلف قدرت و حفظ حرمت و جايگاه رهبري امکان‌پذير است.
با اين حساب نه تنها اين دعوت را دوست داشتم، بلکه اميدوارم دايره دعوت‌ها وسيع‌تر از اين باشد که از بزرگاني که دعوت نمي‌شوند هم دعوت شود و بيت رهبري محل حضور همه علاقه‌مندان به انقلاب و نظام باشد. بي‌تعارف و واقع‌بينانه حرف زدن را بر حرف‌هاي دو پهلو ترجيح مي‌دهم.»
اين نوشتار داراي نکات قابل ملاحظه‌اي است که اگر واقعاً از تغيير نگرشي در اصلاح‌طلبان واقعي(نه بدلي) حکايت داشته باشد و اين نوشتار آن‌طور که ادعا شده مورد قبول اکثر فعالان سياسي اصلاح‌طلب باشد، مي‌تواند فرآيندي براي بازگشت به نظام و اعتباربخشي به جريان اصلاح‌طلب در ميان نيروهاي ارزشي جامعه قلمداد شود! اين نکات عبارتند از:
ـ استقبال از همنشيني و مؤانست با رهبري و ترميم روابط با معظم‌له؛
ـ پذيرش جايگاه رهبري به عنوان فصل‌الخطاب و مرجع حل اختلافات جريان‌هاي سياسي؛ 
ـ اعتراف به وجود اصلاح‌طلبان بدلي؛
ـ اعتراف به مقارنت اصلاح‌طلبي و براندازي؛
ـ تلاش براي ارائه شاخص و معياري جهت مرزبندي اصلاح‌طلبي واقعي با جريان‌هاي برانداز و بدلي؛ 
ـ حفظ حرمت و جايگاه کليت نظام و فهم اين حقيقت که استقلال و پيشرفت کشور از طريق حمايت از رهبري ممکن خواهد بود.
در تبیین مسائل مطروحه بايد به چند نکته توجه کرد:
1ـ اعتراف به وجود اصلاح‌طلبان بدلي و مقارنت اردوگاه اصلاح‌طلبي و جريان برانداز، نکته قابل ملاحظه‌اي است که سال‌هاست جريان ارزشي نسبت به آن هشدار داده است، اما گوش شنوايي براي شنيدن در اردوگاه اصلاح‌طلبي نيافته است! اصلاح‌طلبان ترجيح داده‌اند خود را به نشنيدن بزنند و همه چيز را از دريچه تنگ رقابت سياسي ملاحظه کنند و حقيقتي آشکار را کتمان کنند! يا آنکه جرئت اعتراف و مقابله با اين جريان انحرافي را نداشته‌اند! اما حال که اين انذار را يکي از خودي‌ها بيان کرده، چه خوب که موجب بيداري بزرگان اصلاح‌طلبان شود و اقدامي جدي براي درمان آن طرح‌ريزي شود، نه آنکه از فردا هجمه‌ها عليه گوينده سخن به راه بيفتد و وي را وادار به عقب‌نشيني و تغيير موضع کند!
در گام بعدي براي تعريف مرزبندي با ضدانقلاب و بدلي‌ها بايد شاخص‌هاي متعددي ارائه کرد که البته مسئله تبعيت از رهبري به مثابه فصل‌الخطاب که مورد تأکيد ابطحي نيز است، يکي از کامل‌ترين و آشکارترين فرقان‌ها براي اين تفکيک مي‌باشد!
2ـ پذيرش جايگاه فصل‌الخطابي رهبري در حل اختلافات جريان‌هاي سياسي، گام ارزشمندي در حل بخشي از مشکلات کشور است که بايد به مثابه راهبرد کلاني در رقابت‌هاي سياسي به وفاقي عمومي تبدیل شود. اگر همين اصل مورد قبول جريان اصلاح‌طلب بود، هيچ‌گاه شاهد حوادث تلخ فتنه‌گري در سال 1388 نبوديم! اما بايد توجه کرد که اين فصل‌الخطابي تنها محدود به حل اختلافات جريان‌هاي سياسي نيست! بلکه در همه امور بايد اين جايگاه مورد قبول و تأکيد قرار گيرد! امروز در مسائل متعددي نيازمند اين پذيرش از سوی جريان‌هاي سياسي مختلف کشور هستيم که دچار اختلاف نظر با رهبري بوده و گاه خود را جلوتر از ايشان تعريف مي‌کنند و حاضر به تبعيت از معظم‌له نيستند و گاه فرسنگ‌ها فاصله دارند! 
3ـ سخن آخر آنکه، بيت رهبري همواره محل حضور و رفت و آمد همه علاقه‌مندان به انقلاب و نظام بوده است! و اگر به گماني، برخي چهره‌ها از حضور در اين بيت محروم شده‌اند، بايد علت را نه در میهمان‌نوازي صاحب بيت، که در تغيير رويه میهمانانی دانست که روزگاري بر سر سفره انقلاب حاضر بوده‌اند، اما نمک خورده و نمکدان شکسته‌اند و اينک از حضور در اين بيت احساس شرم دارند! با اين احوال راه بازگشت به بيت رهبري، پذيرش خطاهاي گذشته، مرزبندي با بيگانگان و تبعيت از فصل‌الخطابي است که در جايگاه رفيع ديده‌باني انقلاب اسلامي ايستاده و امروز مفسر آرمان‌هاي نهضت اسلامي ملت ايران است و مانند پدري دلسوز، به همه جريان‌هاي سياسي پايبند به آرمان‌ها و قانون اساسي به يک چشم مي‌نگرد.


صبح صادق با بررسی تجارب گذشته و دلایل بی‌اعتمادی به غرب، راهبرد آینده جمهوری اسلامی را بررسی می کند
با خروج عهدشکنانه ترامپ از برجام، رئیس‌جمهور کشورمان در نطقی تلویزیونی ادامه برجام منهای آمریکا را پیشنهاد داد که بیشتر، رویکرد برجام اروپایی از سخنانش فهمیده شد. حال پرسش مهمی که در اذهان جامعه شکل گرفته، این است که آیا اروپا می‌تواند منافع اقتصادی مورد نظر ایران از برجام را تضمین و تأمین کند؟ برای رسیدن به پاسخ درست و منطقی، لازم است از دو منظر موضوع عملکرد و رفتار اروپایی‌ها نسبت به جمهوری اسلامی ایران را بررسی کرد؛ اول‌ـ مرور تجارب پیشین رفتار و عملکردهای اروپایی درباره جمهوری اسلامی ایران در سال‌های گذشته و در عرصه‌های مختلف؛ دوم‌ـ توجه به اینکه اساساً اروپایی‌ها در برجام با آمریکا چه نقشی را ایفا کردند و آیا می‌شود با اتکا به عملکرد گذشته، در برجام بدون آمریکا نیز به آنها اعتماد و روی حمایت‌های آنها حساب باز کرد؟ مطلب پیش رو که در دو بخش تنظیم می‌شود، درصدد است با نگاهی به راهبردهای رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان و همچنین تمهید نقطه‌نظرات کارشناسی، زاویه دید و زمینه صائبی را برای پاسخ درست به پرسش فوق از سوی مخاطبان عزیز فراهم کند.

تجربه عبرت‌آموز گذشته؛ همراهی اروپا با آمریکا در بزنگاه‌ها  
در بخش اول، مبتنی بر مستندات موجود از سابقه و لاحقه روابط اروپایی‌ها با جمهوری اسلامی ایران به ویژه در سال‌های 1383 تا 1385 و همچنین بر اساس تحلیل و تبیین حکیمانه رهبر معظم انقلاب در دوم خرداد 97 در جمع رؤسای قوا و مسئولان و کارگزاران نظام که به مثابه نقشه راه باید مد نظر تمامی مسئولان کشور قرار بگیرد، می‌توانیم به تصویر روشنی از عملکرد اروپایی‌ها در آینده مواجهه آنها با برجام و تمهید شرایط تأمین منافع ملت ایران دست یابیم. رهبر معظم انقلاب در این باره به شش تجربه بسیار مهم اشاره کردند و بر اساس آنها راهبردهای پیش روی مسئولان نظام را تعیین کردند.
در موضوع تجربه عملکردی، بهترین استناد سخنان رهبر معظم انقلاب است، آنجا که فرمودند: «یک تجربه دیگر که این هم تجربه مهمّی است، تجربه همراهیِ اروپا با آمریکا در مهم‌ترین موارد است. ما بنای دعوا کردن با اروپایی‌ها را نداریم؛ با این سه کشور اروپایی بنای معارضه و مخالفت و بگومگو نداریم، امّا واقعیّت‌ها را باید بدانیم. این سه کشور نشان داده‌اند که در حسّاس‌ترین موارد با آمریکا همراهی می‌کنند و دنبال آمریکا حرکت می‌کنند.»
امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) در همین بخش دو شاهد مثال را اینگونه مطرح کردند: «حرکت زشت وزیر خارجه فرانسه در جریان مذاکرات را همه یادشان هست؛ در بازی «پلیس بد و پلیس خوب» می‌گفتند او نقش «پلیس بد» را ایفا می‌کند؛ البتّه قطعاً با هماهنگی آمریکایی‌ها بود؛ یا برخورد انگلیسی‌ها در قبال حقّ خرید کیک زرد که مسلّم شده بود و قطعی شده بود و در برجام پیش‌بینی شده بود که ما از یک مرکزی و محلّی کیک زرد تهیّه کنیم و بخریم و بیاوریم، [امّا] انگلیسی‌ها جلویش را گرفتند؛ یعنی اینها با آمریکا همکاری می‌کنند، همراهی می‌کنند؛ تاکنون این جور بوده. این هم یک تجربه است؛ این را فراموش نکنیم. اینها در مقام حرف یک چیزهایی می‌گویند امّا در مقام عمل، تا الآن ما ندیده‌ایم‌ـ یعنی به نظر من تا الان ما این را مشاهده نکرده‌ایم؛ بنده یادم نمی‌آید‌ـ که اینها به معنای واقعی کلمه ایستاده باشند و در مقابل آمریکا از حق دفاع کرده باشند.»
راهبردهای حال و آینده
حاصل تجارب عبرت‌آموز گذشته در عملکردها و رفتارهای سیاسی اروپایی‌ها در قبال جمهوری اسلامی ایران که به همراهی اروپا با آمریکا در مسائل مهم اشاره شد، بی‌اعتمادی است که امروز در بیانات رهبر معظم انقلاب ملاحظه و دلیلی می‌شود که ایشان به صراحت به متولیان امر هشدار دهند که برای ادامه برجام با اروپایی‌ها چند پیش شرط را به عنوان راهبرد تنظیم رفتار مناسب در برابر آنها در کانون تصمیم‌گیری‌های امروز و فردای خود قرار دهند.
1‌ـ تعهد اروپا به طرح نکردن مباحث موشکی و حضور منطقه‌ای جمهوری اسلامی؛ «این را باید قول بدهند. اینکه در هر برهه‌ای از زمان یک چیزی بگویند و مسئله موشک را به شکل‌های مختلف مطرح کنند، اصلاً ‌قابل قبول نیست. بایستی سران این سه کشور قول بدهند و قبول بکنند که مطلقاً مسئله موشک را مطرح نخواهند کرد.» دلیل این تأکید رهبر معظم انقلاب را می‌توان در فرازی که به احصای تجارب می‌پردازند، یافت؛ آنجا که مسئله توانمندی موشکی و عمق راهبردی نظام را جزء مؤلفه‌های قدرت ملی و دفاعی می‌دانند که نه تنها جمهوری اسلامی ایران، بلکه «هیچ دولت عاقلی» نمی‌تواند از آنها صرف‌نظر کند. 
2ـ ضرورت مقابله اروپا با هرگونه تحریم علیه ایران؛ «حالا او می‌گوید من تحریم می‌کنم ایران را، اینها باید صریح در مقابل تحریم آمریکا بایستند. اگر بنا است معاهده‌ای وجود داشته باشد بین ما و اروپایی‌ها، این جزو شرایطش است.»
3ـ اروپا باید فروش کامل نفت ایران را تضمین کند؛ «یعنی حالا اگر چنانچه آمریکایی‌ها توانستند به فروش نفت جمهوری اسلامی لطمه بزنند، آنها بایستی به قدری که جمهوری اسلامی می‌خواهد [خریداری بکنند].»
4ـ تضمین مراودات مالی و بانکی با ایران؛ بانک‌های اروپایی باید دریافت و پرداخت و انتقال وجوه مربوط به تجارت دولتی و تجارت خصوصی با جمهوری اسلامی ایران را تضمین کنند. «اینکه گفتیم باید تضمین کنند، تضمین، [انجام] این چیزها است؛ اینها را باید تضمین کنند... ما به این کشورها اعتماد نداریم و این هم متّکی است به یک سابقه‌ای؛ لذاست که باید این تضمین‌ها به طور واقعی انجام بگیرد.»
5ـ آماده‌باش بازیافت فعالیت‌های تعطیل شده در صورت تعلل اروپا؛ «اگر اروپایی‌ها در پاسخگویی به این مطالبات تعلّل کردند، حقّ ما برای آغاز کردنِ فعّالیّت‌های تعطیل شده هسته‌ای محفوظ است. مسئولان سازمان هسته‌ای ما بایستی آماده باشند. من البتّه نمی‌گویم الان بروید 20 درصد را شروع کنید به غنی‌سازی کردن، امّا می‌گویم آماده باشید.» 
بازخوانی عملکرد اروپا در قبال تأمین منافع انتظاری از برجام
در بخش دوم این مطلب، به بازخوانی عملکرد اروپا در زمان اجرای برجام در چهار حوزه مهم اقتصادی خواهیم پرداخت که دولت به دنبال تحقق هر یک از این منافع مورد انتظار بود؛ یعنی انتظار و توقع طبیعی از انعقاد برجام، اساساً لغو تحریم‌ها به ویژه در حوزه‌های اقتصادی بود. به منظور ارزیابی تأمین منافع اقتصادی ایران باید شرایط را با قبل از برجام مقایسه کرد و نقش احتمالی اروپا در برآورده شدن این منافع را مورد بررسی قرار داد. در این صورت می‌توان تصمیم معقولانه‌تری درباره ادامه همکاری با اروپا و حفظ برجام اتخاذ کرد. 
منافع اقتصادی مورد انتظار ایران از قبَِل برجام در چهار دسته کلی قرار می‌گیرند:
1ـ افزایش فروش نفت: تحریم‌های نفتی آمریکا و اروپا در سال ۲۰۱۲ میلادی میزان صادرات نفت ایران را به حدود یک میلیون بشکه در روز کاهش داده بود، اما پس از اجرای توافق هسته‌ای، صادرات نفت ایران به بیش از دو برابر زمان تحریم‌ها رسید. پس از آنکه در اوایل سال ۲۰۱۶ میلادی توافقنامه هسته‌ای اجرایی شد و تحریم‌های بین‌المللی علیه صنعت نفت ایران برداشته شد، توانستیم به جایگاه گذشته خود در این صنعت دست یابیم. اکنون ایران بعد از عربستان سعودی و عراق بزرگ‌ترین صادرکننده نفت خام در میان اعضای سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) است. صادرات نفتی ایران در ماه آوریل ۲ میلیون و ۶۰۰ هزار بشکه در روز برآورد شده است؛ چین، هند و اتحادیه اروپا مشتریان اصلی ایران هستند. هر چند در ظاهر ایران منافع مورد انتظار خود را از افزایش فروش نفت و بازگشت به شرایط گذشته به دست آورده (همانطور که در نمودار زیر مشاهده می‌کنید)، اما یکی از موضوعاتی که باید به آن توجه ویژه داشت، سخت‌تر شدن انتقال درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت پس از روی کار آمدن ترامپ است.
 
2ـ تسهیل حضور سرمایه‌های خارجی: یکی از موتورهای محرکه برای رشد اقتصاد هر کشوری حضور سرمایه‌های خارجی است، که می‌تواند با عرضه نقدینگی به بخش‌های تولیدی موجب توسعه و رشد اقتصادی شود و از سوی دیگر میزان بیکاری در کشور را به طور چشمگیری کاهش دهد. شاید بتوان گفت، یکی از مهم‌ترین دستاوردهای مورد انتظار تیم اقتصادی دولت پس از برجام تسهیل ورود سرمایه‌گذار خارجی به کشور بود، ولی در عرصه میدانی این هدف توفیق چندانی نیافت و میزان سرمایه‌گذاری خارجی با انتظارات بسیار متفاوت بود. آمریکایی‌ها با تهدیدهای پی در پی موجب افزایش ریسک سیاسی برای حضور سرمایه‌گذاران خارجی در کشورمان شده و امنیت سرمایه‌گذاری را با خطر و چالش مواجه کردند. البته ساختارهای موجود و حاکم بر اقتصاد کشور نیز به گونه‌ای است که کار را برای حضور سرمایه‌گذار خارجی دشوار می‌کند؛ ساختارهایی که دولت تلاشی برای بهبود آنها نکرد. در مجموع می‌توان گفت، میزان جذب سرمایه‌گذاری خارجی در زمان اوج تحریم‌ها و پس از آن تفاوت چشمگیری نداشته است، ولی دولت به ‌دنبال بزرگنمایی از دستاوردهای برجام است. زمانی که سرمایه خارجی در کشور جذب و تخصیص پیدا کند، اثرگذار است، اما صرف امضای قرارداد مسئله‌ای را حل نمی‌کند. این مسئله در خصوص بسیاری از شرکت‌های که در ایران فعالند صدق می‌کند، برای نمونه شرکت توتال در بیانیه‌ای اعلام کرد که از زمان حضور و امضای قرارداد در ایران فقط 40 میلیون دلار در کشور سرمایه‌گذاری کرده است، ولی دولت با بزرگنمایی از قرارداد 5 میلیارد دلاری در پی انحراف افکار عمومی است. این هدف‌گذاری نادرست سبب شد تمرکز تیم اقتصادی دولت از توجه به داخل کشور منحرف شده و اوضاع واحدهای تولیدی و صنعتی داخلی با بحران رو‌به‌رو شود.
3ـ روان‌سازی مراودات مالی و بانکی: یکی از اصلی‌ترین منافع مورد انتظار ایران از برجام، تسهیل مراودات بانکی بوده و هست. هرچند پس از امضای برجام تعدادی از بانک‌های کوچک اروپا با ایران مراودات مالی داشتند؛ ولی به اذعان مقامات دولتی هنوز در برقراری ارتباط با بانک‌های بزرگ با مشکل مواجه هستیم. در واقع، گشایش‌هایی صورت گرفته؛ ولی هنوز به طور کامل با سراسر جهان ارتباطات بانکی برقرار نشده است. البته نباید از این مسئله غافل شد که بخش قابل اعتنایی از مشکلات بانکی به واسطه ناکارآمدی نظام بانکی کشور ایجاد شده است و ارتباطی به تحریم‌ها ندارد. پاشنه آشیل برجام بحث بانکی است که هنوز درست نشده است. اگر مشکل مبادلات بانکی حل شود، بسیاری از مسائل دیگر نیز برطرف خواهد شد. هنوز نمی‌توانیم آن گونه که باید و شاید با خارج تعامل داشته باشیم. برای ورود سرمایه‌گذار خارجی نیز مشکلاتی وجود دارد که مهم‌ترین مانع نارسایی‌های نظام بانکی است.
4ـ افزایش سطح تجارت خارجی (صادرات و واردات): یکی از اهداف دولت از انعقاد برجام بازگشت ایران به جامعه جهانی و دستیابی به سهم اقتصادی خود از کیک اقتصاد جهان بود که تا حدودی به سطح پیش از تحریم‌ها رسیده‌ایم، اما یک نکته در نمودار زیر نهفته است و آن غالب بودن واردات بر صادرات. زمانی که به آمارهای دولت در این زمینه مراجعه می‌کنیم درمی‌یابیم که متأسفانه بخش قابل توجهی از این افزایش مربوط به واردات کالاهای مصرفی است که مشابه داخلی آن وجود دارد.
 چرا اعتماد به اروپا سخت است؟
بی‌عملی اروپایی‌ها در برخی از بخش‌های چهارگانه فوق بی‌نیاز از هر گونه استدلالی است و صرف مراجعه به آمار و ارقام‌ها، حکایت از عامل مهم بی‌اعتمادی به اروپایی‌ها دارد. اروپایی‌ها نخواستند یا نتوانستند در برابر تحریم‌های غیرقانونی و حتی تهدید و تشرهای غیر رسمی آمریکا در قبال نقض برجام در گذشته و خروج از آن در شرایط کنونی بایستند؛ از این رو مرور تجارب گذشته و برخی دلایلی که در زیر مورد اشاره قرار می‌گیرد، اعتماد به اروپا را سخت می‌کند؛  
1ـ اشتراک نظر راهبردی اروپا و آمریکا درباره مهار ایران: اروپا و آمریکا بر سر مهار نفوذ ایران در منطقه و توانمندی‌های حوزه موشکی آن هم‌عقیده‌اند؛ اما اختلاف اروپایی‌ها با آمریکایی‌ها بر سر روش‌ها و تاکتیک‌ها است. اروپایی‌ها با ترامپ در زمینه اصلاح برجام موافق بودند، اما اعتقاد داشته و دارند که با حفظ ساختار کنونى توافق‌نامه هسته‌ای، در آینده‌ای نزدیک ایده اصلاح آن را مطرح کنند و در کنار آن و در قالبی جداگانه مذاکرات و احیاناً تحریم‌ها و اقدامات تنبیهی علیه برنامه موشکى و سیاست‌هاى منطقه‌اى ایران را مدیریت کنند.
2ـ محقق نشدن انتظارات از سوی اروپا در زمان حضور آمریکا در برجام: اروپا زمانى که هنوز ایالات متحده از توافق‌نامه هسته‌ای خارج نشده بود، نتوانست انتظارات دولت ایران را در دو حوزه جذب سرمایه‌های خارجی و تسهیل مبادلات بانکى و تجارى با بانک‌هاى درجه اول دنیا برآورده کند. بنابراین هیچ تضمینی وجود ندارد که اروپا بتواند منافع مورد انتظار ایران از برجام را تحقق بخشد.
3- درهم‌تنیدگی اقتصاد اروپا و آمریکا: اگر صرفاً از نظر اقتصادی به موضوع بنگریم، پی بردن به سرنوشت برجام بدون آمریکا سخت نیست، چرا که میزان و حجم مراودات اقتصادی اروپا و آمریکا در قیاس با مراودات اروپا و ایران، قابل مقایسه نیست. بر اساس نمودار و جداول آماری تجارت بین آمریکا و اروپا و سهام‌دار بودن آمریکایی‌ها در شرکت‌های بزرگ اروپایی بسیاری از شرکت‌ها از جمله توتال و ایرباس، منافع بسیاری در ایالات متحده دارند و این منافع به اندازه‌ای است که حاضر نیستند به دلیل مناقشات سیاسی از آن بگذرند و خود را در معرض تحریم‌ها و جریمه‌های وزارت خزانه‌داری آمریکا قرار دهند. 
4- اظهارات ناامیدکننده مقامات اروپایی: پس از خروج ایالات متحده از برجام، وزیر اقتصاد آلمان در اظهار نظری گفت: «دولت این کشور به لحاظ حقوقی نمی‌تواند به شرکت‌های آلمانی فعال در ایران در صورت اعمال تحریم‌های جدید آمریکا کمک کند.» به گفته وزیر خارجه آلمان معاف کردن شرکت‌های آلمانی از تحریم‌های آمریکا بسیار مشکل خواهد بود. زمانی که این اظهارات در کنار هم قرار می‌گیرند، می‌توان از آن استنباط کرد که اروپا به دنبال القای این موضوع به مذاکره‌کنندگان ایرانی است که منافع ژئوپلیتیک میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا به گونه‌ای است که این اتحادیه نه می‌خواهد و نه می‌تواند در مقابل آمریکا بایستد.
5-موضع‌گیری برخی از شرکت‌ها: برخی از شرکت‌ها از هم اکنون موضع خود را در برابر وضع تحریم‌های ایالات متحده مشخص کرده‌اند؛ از جمله شرکت «زیمنس» که از قطع همکاری‌های جدید سخن گفت. برخی نیز همانند توتال خود را در دایره تصمیمات آمریکا دیده‌اند و معافیت‌های ایالات متحده را تنها راه ادامه همکاری با ایران بیان کردند. این موضع‌گیری‌ها قبل از به نتیجه رسیدن مذاکرات ایران و اتحادیه اروپا حاکی از اثرگذاری اندک این اتحادیه در مناسباتش با ایالات متحده است؛ به گونه‌ای که شرکت‌های اروپا تأثیرپذیری بیشتری از تهدیدهای ایالات متحده در مقابل توصیه‌های اتحادیه اروپا دارند. 
6- خروج آرام شرکت‌های اروپایی از برجام: غول‌های انرژی و حمل‌ونقل جهان از همین حالا می‌گویند که بازگشت تحریم‌های آمریکا دست آنها را می‌بندد و نمی‌توانند در بازار ایران بمانند. توتال فرانسه و مرسک تانکرز دانمارک نام های پرآوازه دنیای انرژی و حمل‌ونقل می‌گویند که تاب پرداخت جریمه به آمریکا را ندارند. 
نتیجه‌گیری
نحوه حفظ برجام با اروپا برای پیش‌بینی وضعیت اقتصادی بسیار حائز اهمیت است. جمهوری اسلامی نیز به دنبال برهم زدن برجام نیست و با کشورهای اروپایی هم حرف و سخن روشن و مستدلی دارد؛ ضرورت تأمین منافع ملت ایران از طریق همین برجام و قطعنامه 2231. اگر اروپایی‌ها حاضر به پذیرش هزینه‌های ایستادگی در برابر آمریکا باشند و بتوانند همانند سال 1996 که تحریم‌های فرا سرزمینی ایالات متحده درباره کوبا را دور زدند، در قصه ایران عمل کنند، در چنین شرایطی ایران می‌تواند در برجام بماند و الا حق ایران برای گزینه‌های دیگر محفوظ خواهد بود. 
اما چه اروپا این قابلیت را داشته باشد و چه نه، درس و دستاورد بزرگ برجام، ضرورت تداوم راه استقلال کشور و اتکا به داشته‌ها و ساخت درونی قدرت است. باید وابستگی به درآمدهای نفتی را کاهش داد و به سمت درآمدهای پایدار از قبیل اقتصاد دانش‌بنیان و اقتصاد مقاومتی حرکت کرد. 


گزارش هشدارآمیز صبح صادق نسبت به چند و چون فیلتر یک پیام‌رسان خارجی
امین پناهی / فیلترینگ تلگرام را می‌توان یکی از جنجالی‌ترین اتفاقات دور دوم ریاست‌جمهوری آقای روحانی دانست. اتفاقی که یک شبه عملی نشد، بلکه مدتی بود بحث بر سر شدن یا نشدن آن بالا گرفته بود. در واقع، این اولین بار نبود که یک شبکه اجتماعی به دلیل همکاری نکردن با دولت جمهوری اسلامی ایران و پایبند نبودن به اصول اساسی کشور و حتی فتنه‌انگیزی و کمک به آشوبگری در کشور از دسترس خارج می‌شد؛ اما این اتفاق برای تلگرام یک تفاوت عمده با دیگر شبکه‌ها داشت که دچار چنین سرنوشتی شده بودند، آن هم اینکه تلگرام در طول چند سال اخیر توانسته بود آمار بسیار بالایی از کاربران در داخل کشور را جذب خود کند تا جایی که برخی این عدد را بالای 40 میلیون می‌دانند. در شرایطی که تلگرام سهم بسیار بزرگی از زندگی ایران را به خود اختصاص داده و تأثیرگذاری‌اش هم در مسئله‌های مهمی، چون انتخابات و اتفاقات دی ماه 96 مشهود است، دولت اقدام به مسدود کردن این پیام‌رسان می‌کند. هر چند دولت و شخص رئیس‌جمهور در این باره حتی حاضر به پذیرش مسئولیت فیلترینگ نیست و در بیانیه‌ای اعلام می‌کند: «سیاست دولت یازدهم و دوازدهم مبتنی بر ایجاد فضای امن مجازی بوده و نه امنیتی و تاکنون هیچ شبکه اجتماعی یا پیام‌رسان «توسط این دولت» مسدود نشده و نخواهد شد. فیلتر و مسدودسازی اخیر تلگرام نیز نه توسط دولت اجرا شده و نه مورد تأیید دولت است.» اما شاهد آن بودیم که بخش‌های زیر نظر دولت در روزهای پیش از شروع فیلترینگ با دستور معاون اول رئیس‌جمهور مکلف شدند که از تلگرام رخت بربندند و به پیام‌رسان‌های داخلی بپیوندند و این خود نشان از برنامه‌ریزی درون دولت برای اجرای فیلترینگ داشت.
آغاز فیلترینگ تلگرام
پس از آن و البته با شروع فیلترینگ بسیار از کانال‌ها و گروه‌های تلگرامی به پیام‌رسان‌های داخلی منتقل شد و این آغاز حمایت مردم و البته صاحبان کانال‌هایی که عمدتاً نزدیک به جبهه انقلاب اسلامی بودند، از پیام‌رسان‌های داخلی بود؛ اما از یک سو فیلترینگ ناقص اعمالی بر تلگرام و از سوی دیگر عملکرد ضعیف پیام‌رسان‌های داخلی در سایه بی‌مهری‌های دولت سبب شد که کوچ نیروهای انقلابی از تلگرام به نوعی برای کانال‌های ضد انقلاب فضا ایجاد کند.
در واقع، داستان از آنجایی شروع می‌شود که دولت شیوه صحیحی در فیلترینگ تلگرام به کار نمی‌گیرد و اجازه می‌دهد کاربران بتوانند با نصب اپلیکیشن‌هایی فیلترینگ را دور زده و وارد تلگرام شوند و همین سبب می‌شود مردم از یک سو خیلی به حضور در پیام‌رسان‌های داخلی احساس نیاز نکنند و از سوی دیگر اگر هم بخواهند در آنها حضور یابند، با فضایی مواجه می‌شوند که با سرعت پایین و قطع و وصل‌های مکرر ظرفیت و توانایی رفع نیازهای آنها را ندارد؛ همین نکته سبب می‌شود افراد ناگزیر پس از مدت کوتاهی این پیام‌رسان‌ها را رها کرده و دوباره به سمت تلگرام بروند.
هر چند وزیر ارتباطات چندی پیش اعلام کرد: «درست است که بسیاری از فیلترشکن‌ها خدمات ظاهری خوبی به کاربر ارائه می‌دهند و به همین دلیل کاربران به استفاده از آنها علاقه‌مندند؛ اما بنا به گزارش‌هایی که مراکز معتبر منتشر می‌کنند، این نوع نرم‌افزارها استفاده ضد امنیتی دارند و نوعی باج‌افزارند... نباید اجازه داد فضای کشور پر از باج‌افزار شود و باید جلوی اینها گرفته شود. به همین دلیل این حرکت برای مسدود کردن فیلترشکن‌ها آغاز شده و طبق قانون هم بوده ‌است و مشکل مقرراتی درباره این مسئله وجود ندارد.»
هر چند انتظار می‌رفت این صحبت‌ها زمینه‌ساز مقابله جدی وزارت ارتباطات با فیلترشکن‌ها باشد؛ اما تنها سبب اختلال چند ساعته در برخی فیلترشکن‌ها می‌شود و دیری نمی‌پاید که در نهایت مردم به راحتی در حال استفاده از فیلترشکن و دسترسی آسان به تلگرام هستند.
تلگرام عرصه تاخت‌وتاز دشمن
از زمانی که شبکه اجتماعی تلگرام به پرکاربردترین پیام‌رسان در میان مردم ایران تبدیل شد، نیروهای انقلابی نیز پا به پای مردم در این فضا حضور پیدا کردند و با تلاش شبانه‌روزی توانستند سنگر خود را برای صیانت از اسلام و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران حفظ کنند و جبهه منسجمی را در برابر دشمنی‌های دشمنان برون‌مرزی و البته ضد انقلاب داخلی به وجود آورند؛ اما در هفته‌های اخیر و در حالی که نیروهای انقلاب تصمیم گرفتند برای حمایت از پیام‌رسان‌های داخلی از تلگرام خارج شوند، شاهد ایجاد خلأیی عمیق در فضای تلگرام بودیم. این در واقع نتیجه مدیریت نادرستی بود که بر فیلترینگ تلگرام اعمال شد. در نهایت بیش از آنکه شاهد فایده این عمل دولت باشیم، شاهد این هستیم که ضد انقلاب در فضای بی‌رقیب در حال تاخت‌وتاز است. به این معنا که با خروج نیروهای دغدغه‌مند انقلابی از تلگرام شاهد باز شدن فضا برای دشمنی هستیم که از هیچ حربه‌ای برای ضربه زدن به نظام اسلامی و منافع ملت ایران فروگذار نمی‌کند.
در سالی که بنا به فرموده رهبر معظم انقلاب باید همه اعم از مردم و دولت حمایت از کالای ایرانی را سرلوحه فعالیت‌های خود قرار بدهند، دولت موظف است این کالایِ مجازیِ ایرانی را بیش از پیش حمایت کند. دانستن این موضوع که اگر به فرض همه کاربران ایرانی تلگرام که بیش از 40 میلیون هستند، بخواهند به پیام‌رسان‌های داخلی بپیوندند، به سرویس‌دهنده‌های مرکزی بسیار قوی نیاز بوده و هست، کار خیلی دشواری نبود. در واقع، این را حتی یک کارشناس معمولی شبکه هم می‌تواند درک کند که نتیجه هجوم حتی یک دهم این عدد به سرورهای یک پایگاه یا پیام‌رسان می‌تواند در آن اختلال ایجاد کند؛ اما با این‌حال هیچ تلاشی برای جلوگیری از این اختلالات نشد و مردم در برخی از این پیام‌رسان‌ها برای یک نام‌نویسی ساده ساعت‌ها در صف انتظار بودند و این یعنی هنوز ظرفیت مورد انتظار مردم در آنها ایجاد نشده است.
این در حالی است که شخص وزیر ارتباطات اعلام کرد تسهیلاتی برای پیام‌رسان‌های داخلی در نظر گرفته شده است تا آنها بتوانند بدون مشکل کار خود را پیش ببرند. تسهیلاتی از قبیل وام با قابلیت دریافت آسان و سرورهای رایگانی که قرار بود در اختیار پیام‌رسان‌ها قرار بگیرد؛ اما گویا این وعده نیز جامه عمل به تن نکرده و مدیران پیام‌رسان‌ها را از دستیابی به چنین تسهیلاتی ناامید کرده است.
وظیفه دولت در حمایت از پیام‌رسان‌ها
دولت بیش از دیگران وظیفه دارد از این پیام‌رسان‌ها حمایت کند، این‌گونه که از یک سو زیرساخت مورد نیاز برای فعالیت آسان این اپلیکیشن‌ها را فراهم کند و از سوی دیگر تلاش کند برای استفاده مردم از آنها اعتمادسازی کند. به عبارتی، باید کاری کند که مردم بفهمند بر اساس فتوای رهبر معظم انقلاب که فرمودند: «مسئولان باید امنیت و حریم داخلی مردم و کشور را حفظ کنند. تعرض به امنیت و حریم داخلی مردم «حرام شرعی» است و نباید انجام شود.» هیچ یک از دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی کشور به اطلاعات مردم دسترسی نخواهند داشت و این به اقبال بیشتر مردم به پیام‌رسان‌های داخلی کمک شایانی خواهد کرد.
در حال حاضر، باید اقدام جدی و تأثیرگذاری از سوی دولت و مسئولان ذی‌ربط انجام پذیرد تا پیام‌رسان‌های داخلی بتوانند جای خود را در فضای حال حاضر جامعه پیدا کنند. از سوی دیگر، صاحبان این پیام‌رسان‌ها وظیفه دارند همه تلاش خود را برای برآورده کردن نیازهای کاربران خود به کاربندند.
باید بدانیم که اگر اقدام جدی و سریعی در این زمینه صورت نپذیرد، باید منتظر پیامدهای آن در آینده نه چندان دور باشیم.
اول اینکه ممکن است کاربران نسبت به پیام‌رسان‌های داخلی ناامید شده و حتی اگر نخواهند دوباره به تلگرام برگردند، به پیام‌رسان خارجی دیگری هجوم ببرند که این تمام رشته‌ها را پنبه خواهد کرد و تا محیط جدید شناخته شود، دشمن ضربات خود را وارد خواهد کرد.
دوم تا زمانی که تلگرام به راحتی و با نصب یک فیلترشکن که دستیابی به آن هم بسیار سهل‌الوصول است در دسترس باشد، می‌تواند به منزله منشأ فتنه‌گری‌های جدی دشمنان داخلی و خارجی مورد استفاده قرار بگیرد. این در حالی است که در غیاب نیروهای انقلابی در این فضا و حضور بیش از پیش ضد انقلاب تلگرام می‌تواند یک فضای خطرناک برای مسموم کردن فضای جامعه نظام اسلامی باشد.
سوم در صورتی که پیام‌رسان‌های داخلی با سرعت هر چه تمام‌تر تقویت نشوند و مشوق‌هایی برای مردم به منظور حضور در این فضاها در نظر گرفته نشود، بر اساس آنچه مدیر تلگرام ادعا کرده است بلاک چِین این پیام‌رسان به زودی وارد بازار می‌شود و در این صورت در فضای رقابتی به وجود آمده بسیار سخت می‌توان روی پیام‌رسان‌های داخلی مانور داد و مردم را مجاب کرد که به پیام‌رسان داخلی بپیوندند یا کسانی را که به این پیام‌رسان‌ها پیوسته‌اند، حفظ کرد.

مدیر مؤسسه مطالعاتی‌ـ پژوهشی 27 بعثت در گفت‌وگو با صبح صادق

حسن ابراهیمی/ گنج تمام نشدنی دفاع مقدس اگر مکتوب و مستند نشود نمی‌تواند برای نسل‌های بعد ماندگار باشد و این یک رسالت زینبی است. خطابه‌های روشنگرانه حضرت زینب(س) بود که حماسه حسینی را زنده نگه داشت. بر همین اساس مطالبه امام انقلاب همواره مکتوب و مستند کردن وقایع و مسائل دفاع مقدس و پژوهش‌های این حوزه است. مؤسسه مطالعاتی و پژوهشی 27 بعثت با تلاش عده‌ای از فرماندهان، رزمندگان و نسل جوان مجموعه سپاه محمد رسول‌الله(ص) چند سالی است که به همین منظور شکل گرفته تا یاد و خاطره دفاع مقدس و شهدای لشکر همیشه پیروز 27 محمد رسول‌الله(ص) را در تاریخ جاودان کند. مازیار حاتمی مدیر این مؤسسه بانی این اتفاق را امام خامنه‌ای(مدظله‌العالی) می‌داند که با خطاب‌هایی که به سردار شهید حاج‌حسین همدانی داشتند موجب شدند این مؤسسه با هماهنگی‌ها و تلاش‌های حاج‌حسین شکل بگیرد. در ادامه در خصوص کمّ و کیف فعالیت‌های مؤسسه مصاحبه ما با آقای حاتمی را می‌خوانید.   
*‌ لطفاً بفرمایید این مجموعه چگونه شکل گرفت؟
بنده چند سال پیش روز 14 خرداد در مراسم ارتحال امام(ره) شهید حاج‌حسین همدانی را دیدم، چون دغدغه داشتم گفتم حاج‌حسین این‌طوری نمی‌شود! باید کاری کرد. ایشان گفت صبر کن خبرهای خوبی در راه است. چند مدت بعد شهید همدانی با من تماس گرفت و گفت فردا اول صبح بیا فلان جا. (محل فعلی همین مؤسسه) من صبح رفتم دیدم سایر دوستان هم آنجا حضور دارند. شهید همدانی گفت این بحث نوشتن در خصوص تاریخ لشکر و حضور لشکر در دفاع مقدس و شهدای لشکر از مطالبات رهبر معظم انقلاب بوده که به ایشان فرموده‌اند و به من گفتند شما دیگر سر کار قبلی نرو و بیا اینجا مشغول شو. در واقع، بنای کار را شخص شهید همدانی گذاشتند. البته بنده یک سالی می‌شود که مدیر این مجموعه هستم، پیش از این در بخش‌های دیگر مجموعه فعالیت داشتم.
*‌ در این مؤسسه چه فعالیت‌هایی دارید؟
مؤسسه سال 91 با هدف نشر و تألیف آثار دفاع مقدس و به صورت تخصصی آثار لشکر 27 حضرت محمد رسول‌الله(ص) به راه افتاد. در همین زمینه یک‌سری سرگذشت‌نامه‌ها برای فرماندهان شهید خودمان داریم. لشکر نزدیک 200 فرمانده شهید دارد، از فرمانده لشکر تا فرمانده و معاون گردان که شناسایی شدند و باید روی آنها کار شود. تاکنون نزدیک به 30 کتاب نوشته شده است و بخشی را جناب آقای بابایی به عنوان مجموعه 27 در 27 کار کردند که جانشین‌ها و و فرماندهان محورهای لشکر هستند و بخشی را هم با عنوان بیست‌وهفتی‌ها که فرمانده گردان‌ها و واحدها هستند، داریم که مجموعه ادبیات مؤسسه با نویسندگان دیگر بر روی آن کار می‌کنند. زندگی‌نامه شهیدان همت، چراغی و اخیراً شهید مهتدی و نیز زندگی‌نامه حاج‌احمد متوسلیان را داریم.
در کنار این سرگذشت‌نامه‌ها یک‌سری تاریخ شفاهی را هم داریم. همچنین کارنامه عملیاتی را داریم که به دنبال کتاب «ضربت متقابل» و «هم‌پای صاعقه» به کوشش انتشارات سوره مهر منتشر شد و آقای بابایی کتاب «شراره‌های خورشید» را کار کردند که با توجه به سیر تاریخی، کتاب شماره شش کارنامه عملیاتی لشکر است و کتاب‌های سوم، چهارم و پنجم هنوز کار نشده است. عملیات‌های والفجر مقدماتی و 1، مسلم، والفجر 4 وقایع مابین اینها است و بعد از عملیات خیبر که با عنوان «شراره‌های آتش» چاپ شده شماره بعد عملیات بدر است. جدای از کارنامه‌های عملیاتی، شهدای مدافع حرم هم هستند که خود شهید همدانی در رأس آنها قرار دارند و سایر شهدا که برنامه‌ریزی در خصوص کتاب‌های اینها انجام و بعضاً اجرایی شده است. در مجموع تا الآن 74 اثر منتشر شده است. آثاری هم در حوزه راهبردی جنگ داریم؛ مثل «رؤیای آمریکایی».
* لطفاً درباره حمایت‌هایی که از شما می‌شود و وابستگی‌های مجموعه و نحوه درآمد و هزینه‌ها بفرمایید.
همان‌طور که می‌دانید مجموعه‌ای پویا و موفق است که بتواند روی پای خودش بایستد. نشر 27 به سمت خودکفایی پیش می‌رود. ما به جایی وابسته نیستیم. نشر ما مستقل است و پرونده مستقل دارد. اما قطعاً به سپاه تهران نیازمندیم چون اصلاً نوع عملکرد ما برای سپاه تهران است و محتواهایی که می‌خواهیم همگی در اختیار سپاه تهران است. البته حرکت در مسیر خودکفایی به کیفیت کار ما کمک می‌کند.
*‌ به چه نحو به این مقصود می‌رسید؟
در این راستا ما امسال 9 فروشگاه و کتابکده 27 را که در سطح تهران داریم، برنامه‌ریزی کردیم که ارائه مکتوبات نشر 27 و دیگر ناشران حوزه دفاع مقدس را داشته باشند،  بخشی از درآمد از طریق این فروشگاه‌ها تأمین می‌شود. کار بعدی حضور پر قدرت در نمایشگاه‌های تهران و تمامی نمایشگاه‌های استانی است. اقدام بعدی حضور نشر 27 در اکثر مجامع مذهبی برای عرضه محصولات فرهنگی و کتب دفاع مقدس است.
*‌ کارهای غیر مکتوب هم دارید؟
بله در حوزه دیداری و شنیداری فقط در سال 95 دو هزار دقیقه تولید داشتیم. مستند عملیات خیبر، عملیات مسلم، عملیات والفجر 4 و کربلای 1 مستندهای تولیدی مجموعه هستند که از صداوسیما هم پخش شد‌ه‌اند. 
*‌ در حوزه ترجمه کتاب‌های خود به دیگر زبان‌ها هم اقدامی کرده‌اید؟ 
14 عنوان از کتاب‌های‌مان را به دو زبان عربی و انگلیسی ترجمه کرده‌ایم؛ کتاب زندگی‌نامه حاج‌احمد متوسلیان، شهید همت، کتاب شهید قجه‌ای و کتاب گردان نهم، کتاب شهید حاج‌عباس کریمی و... ما بخشی از کتاب‌ها را که ترجمه کردیم در اوج دوره مقاومت در سوریه و لبنان ارسال کردیم که به ویژه از مجموعه حاج‌احمد که شناخته شده‌تر بود استقبال شد. 
با این کتاب‌ها در نمایشگاه مسکو و فرانکفورت شرکت کردیم. انتظار نداشتیم از کتاب‌ها استقبال شود، ولی استقبال خوب بود. 
* از نمایشگاه کتاب امسال بگویید.
امسال 74 عنوان کتاب داشتیم که هشت تای آن جدید بود. استقبال مردم از کتاب‌های مؤسسه  خوب بود. مثلاً خداحافظ سالار که پارسال اواخر نمایشگاه رسیده بود، امسال خیلی با قدرت در نمایشگاه بود که شش هزار جلد آن امسال به دست مردم رسید. «آب هرگز نمی‌میرد»، «تمنای بی‌خزان»، «رؤیای آمریکایی» کتاب‌های پر فروش ما شدند. خداحافظ سالار در روز هشتم نمایشگاه تمام شد و باید به چاپ جدید اقدام کنیم. الآن عمده کتاب‌های ما نوبت چاپ دهم به بالا هستند و خداحافظ سالار در آستانه چاپ چهلم است. 
*‌ نویسنده‌های شما چه کسانی هستند؟ 
در ابتدا نویسنده‌هایی که افتخار دادند آقای بابایی، بهزاد و شکری و بعد جناب آقای حسام که با مجموعه همکاری می‌کنند. سرگذشت‌نامه‌های شهدا را الآن یک‌سری از نویسندگان جوان انجام می‌دهند که هم قلم خوبی دارند و هم رتبه آورده‌اند. علاوه بر مفاخری که عرض کردم، حدود 20 نویسنده با ما همکاری می‌کنند. 

کسب و کار پر رونق یک معلم بازنشسته

 اکبر کریمی/ بسیاری از ما وقتی اسم گلاب و عرقیات را می‌شنویم، اولین جایی که به ذهن‌مان می‌رسد، شهر کاشان است؛ جایی که بیشترمان تصور می‌کنیم تنها در آنجا پرورش گل محمدی انجام می‌شود؛ اما جالب است بدانید استان فارس یکی از مناطق مهم رویش انواع گیاهان دارویی است که با تولید 50 درصد گیاهان دارویی کشور، رتبه نخست پرورش و صادرات را دارد. در این گزارش یکی از فعالان این استان در حوزه کارآفرینی و تولید عرقیات گیاهی را معرفی
 می‌کنیم.

از معلمی تا مدیرعاملی 
خانم آفاق سالاری نصرآباد، معلم بازنشسته آموزش و پرورش است. او پس از خدمت در شغل مقدس معلمی و بازنشستگی در سال 1373، به عرصه اقتصادی روی آورد و تا کنون چندین شغل را تجربه کرده است. در حال حاضر، وی با راه‌اندازی کارخانه گلاب‌گیری و عرقیات گیاهی توانسته است برای 14 نفر به صورت دائمی و برای چندین نفر به صورت فصلی شغل ایجاد کند. خانم سالاری با هدف توسعه کسب‌وکار روستایی و محرومیت‌زدایی، فعالیت اقتصادی خود را در شهرستان بوانات آغاز کرد. این شهرستان در شمال شرق استان فارس قرار دارد و به گفته وی، از نظر امکانات رفاهی یکی از محروم‌ترین مناطق کشور محسوب 
می‌شود.

تعطیلی دامداری‌ها بر اثر خشکسالی
مؤسس مجتمع صنایع غذایی آریا، پیش از این فعالیت، کارخانه فرآورده‌های لبنی در محل فعلی دایر کرده بود که به دلیل تداوم خشکسالی‌های چند سال اخیر، پرورش دام و تولید شیر در منطقه کاهش جدی پیدا کرد و او مجبور شد کارخانه را در سال 90 تعطیل کند. کارخانه‌ای که در دوران فعالیت خود رونق خوبی داشت و در آن روزانه ۵۰ تن فرآورده لبنی تولید می‌شد. سالاری در این حوزه رتبه‌های خوبی نیز کسب کرده بود. عنوان كارآفرين نمونه استان فارس در سال 1386؛ كارآفرين نمونه كشوری در بخش صنعت در سال 1387 و واحد نمونه معاونت صنايع و توسعه روستايي در سال 87، بخش‌هایی از موفقیت‌هایی است که وی در این فعالیت تجربه کرده بود. با وجود این، سالاری با تعطیلی کارخانه، دست از تولید برنداشت و مأیوس نشد. با از بین رفتن ظرفیت دامداری در بوانات، هنوز یک ظرفیت اقتصادی مناسب در آنجا باقی بود که با وجود همین وضعیت کم‌آبی نیز امکان توسعه آن وجود داشت و آن، وجود انواع گیاهان دارویی و امکان کشت گل محمدی در منطقه بود.
سالاری درباره وضعیت رویش گیاهان دارویی در شهرستان بوانات می‌گوید: «بسیاری از مواد اولیه کارخانه ما از مراتع بوانات تأمین می‌شود. روستاییان انواع گیاهان دارویی را در فصل‌های مختلف جمع‌آوری می‌کنند و به کارخانه می‌آورند.» او می‌گوید: «اقلیم بوانات همچنین قابلیت بالایی برای توسعه کشت گل محمدی دارد. کشت این گل به آب کمی نیاز دارد و این برای شرایط خشکسالی بوانات و روستاییان منطقه کاملاً مناسب
 است.»
تولیدات کارخانه
کارخانه فرآورده‌های لبنی در سال 95 به مجتمع صنایع غذایی آریا تغییر کاربری داد و تولید عرقیات گیاهی از همان سال به صورت نیمه‌صنعتی شروع شد. سالاری بخش اعظمی از سرمایه اولیه شغل جدید خود را با فروش دارایی و منزل مسکونی تهیه کرده بود که شامل سالن و زمین کشاورزی می‌شد. 60 میلیون تسهیلات بانکی نیز از سوی بسیج سازندگی استان به این کارخانه تعلق گرفت تا بخشی از هزینه‌های خرید دستگاه‌های فرآوری و عرق‌گیری تأمین شود. گفتنی است، همه دستگاه‌ها و دیگ‌های مورد نیاز کارخانه آریا از تولیدات داخلی و بومی استان تأمین شده است. وی می‌گوید: «بخش اصلی فعالیت ما تولید گلاب است. تا پیش از راه‌اندازی کارخانه آریا، گل محمدی در منطقه به صورت خودرو می‌رویید؛ اما مردم منطقه استفاده چندانی از آن نمی‌کردند، حتی آن را می‌بریدند و مانند خار آتش می‌زدند.» در حال حاضر، شهرستان بوانات حدود 80 هکتار زمین زیر کشت گل محمدی دارد که از این میزان 40 هکتار آن در اطراف کارخانه آریا واقع شده است. این کارخانه بیش از 40 محصول در حوزه عرقیات گیاهی، شامل عرق کاسنی، برگ بید، شاطره، خارخاسک، برگ چنار، بومادران، گل گاو زبان، مرزنجوش، اسطوخودوس، بوقناق، زردچوبه، بیدمشک و... تولید می‌کند. از تولیدات دیگر کارخانه عرق بهارنارنج است. درخت بهارنارنج در بوانات وجود ندارد؛ به همین دلیل بهارنارنج مورد نیاز کارخانه از شیراز، داراب و دیگر شهرستان‌های استان فارس تهیه می‌شود. در مهر ماه نیز که فصل انگور است، تولید شیره انگور بخشی از فعالیت کارخانه محسوب می‌شود. سالاری متولد یزد است و به خوبی ارزش آب را می‌داند. به همین دلیل در کارخانه جدید خود آب پسماند دستگاه تقطیر را به پرورش ماهیان گرمابی مانند کپور و آمور می‌رساند. آب حاصل از استخرهای پرورش ماهی نیز پس از تصفیه به مصرف کشاورزی و تولید گیاهان دارویی می‌رسد. مجتمع آریا در فصل گلاب‌گیری در دو شیفت کاری و در دیگر ایام سال یک شیفته فعالیت می‌کند. این مجموعه در هر شیفت کاری 360 لیتر محصول تولید می‌کند که این محصولات را با نام تجاری «آناهید» و به صورت مویرگی در قنادی‌ها، بستنی‌فروشی‌ها، عطاری‌ها و دیگر فروشگاه‌های استان و تعدادی از استان‌های همجوار توزیع می‌کند.

توصیه یک فعال اقتصادی
طلایه‌دار اقتصاد مقاومتی در سال 95 می‌گوید: «دوران بازنشستگی بهترین دوران برای کارآفرینی است، چرا که فرد کوله‌باری از تجربیات را با خود دارد؛ تجربیاتی که به قیمت از دست دادن جوانی‌اش به دست آورده است. آنچه در کارآفرینی حتی از سرمایه هم می‌تواند مهم‌تر باشد، داشتن یک ایده بکر و مناسب برای کاری است که هر فرد می‌خواهد انجام دهد. هر زمان که ایده‌ای به ذهن‌تان رسید، همان را پیگیری کنید، با آگاهی جامع و با پشتکار فعالیت‌تان را شروع کنید و در این راه اهل خطر کردن باشید.»
برای تهیه گزارش از فعالیت‌های اقتصاد مقاومتی در استان خود با شماره تلفن 09193472981  تماس بگیرید. 

تحلیل صبح صادق بر چالش‌هايي که بر سر راه افزايش جمعيت وجود دارد

زهرا چیذری
هر چند هنوز پنجره جمعيت باز است و بحران جمعيت در کشور قابل حل شدن، اما با وجود سپري شدن چهار سال از ابلاغ سياست‌هاي جمعيت از سوي رهبر معظم انقلاب هيچ اقدام مثبت و قابل قبولي در اين حوزه صورت نگرفته است و با میزان رشد جمعيت ۲/۱ همچنان بر لبه پرتگاه سقوط جمعيت حرکت مي‌کنيم و طي سه دهه آينده به جمع پيرترين جوامع جهان مي‌پيونديم. در اين ميان کم‌رنگ شدن ارزش‌هاي خانواده با بالا رفتن سن ازدواج هم فرصت فرزندآوري زنان را تحت تأثير قرار مي‌دهد و موجب مي‌شود بحران جمعيت به شکلي جدي‌تر از پیش مطرح شود.
پيري جمعيت کشور مهم‌ترين چالشي است که میزان رشد فعلي جمعيت براي کشور به بار خواهد آورد. اما اگر به سراغ سياست‌هاي جمعيتي کشور برويد، هنوز هم آثار سياست‌هاي تحديد نسل و تنظيم خانواده را مي‌توانيد پيگيري کنيد. 
ترويج تفکرات فمینیستی براي دوري از مادري 
یکی از اصلی‌ترین راهکارهای غرب برای جدایی زن از خانواده و در پی آن پایین آمدن میزان باروری و تمایل زنان به مادر شدن، نفوذ تفکرات فمینیستی در جوامع مسلمان بود. این روند در کشور ما از اواخر دوره‌ قاجار شکل گرفت و در دوره‌ پهلوی اول و دوم به اوج خود رسید. این موضوع با طرح‌ مسئله‌‌ رشد فکری‌ زن‌ و بالا بردن‌ سطح‌ آگاهی‌ وی‌ در کشورهای‌‌ اسلامی آغاز شد، اما در نهایت اجرای این طرح به تغییرات مهمی در سبک زندگی خانواده و در نهایت کاهش‌ سطح‌ رشد جمعیت‌ انجامید.
اگرچه تغییر موقعیت‌ زن‌ و نقش‌ وی‌ در جامعه‌ تحت عنوان رشد زنان به جامعه‌ ما ارائه شد؛ اما‌ به‌ عقیده‌‌ پایه‌گذاران‌ سیاست‌های‌ جمعیتی،‌ به‌ معنای‌ جدا شدن‌ زن‌ از ‌ارزش‌های‌ اخلاقی‌ و اجتماعی‌ با‌ ریشه‌ مذهبی‌ است و همین‌ امر یکی‌ از ابزارهایی است‌ که‌ موجب‌ می‌شود سطح‌ رشد جمعیت‌ در کشورهای‌ اسلامی‌ سیر نزولی‌ داشته‌ باشد.
بر اساس تحقیقات‌، اغلب زنانی‌ که به‌ بازار کار روی‌ می‌آورند، کاندیدای جدا شدن‌ از ارزش‌های‌ اجتماعی‌ خود هستند و راحت‌تر الگوهای‌ غربی‌ را می‌پذیرند و حتی سایر زنان جامعه را متقاعد می‌کنند بچه‌دار شدن‌ (زایمان‌) با آزادی‌ و استقلال‌ و تحقق‌ هویت‌شان‌ در تضاد است‌!
رها کردن جمعيت 83 درصدي زنان خانه‌دار
از سوي ديگر، نمي‌توان همه تقصيرها را به گردن اشتغال زنان انداخت. اگرچه انتظار مي‌رود دولت‌ها زمينه‌هاي لازم را براي حمايت از زنان شاغل فراهم کنند تا آنها هم بتوانند مادر شدن را تجربه کنند، اما آمار اشتغال زنان در کشور ما نشان مي‌دهد، اصل برنامه‌ها را بايد به سمت زنان خانه‌دار برد و حمايت از مادران خانه‌دار را پیگیری کرد؛ چرا که آمارها نشان مي‌دهد در جامعه ایران تنها ۳/۱۶ درصد زنان 15 تا 64 ساله مشارکت اقتصادی دارند. بنابراین باید سیاست‌گذاري‌هاي کشورمان در حوزه جمعيت و خانواده رويکردهاي متفاوت و متناسب با فضاي خود را داشته باشد. بديهي است اگر ما جامعه هدف‌مان را به درستي انتخاب کنيم، به سراغ جامعه 83 درصدی زنان خانه‌دار خواهيم رفت و  مباحثي همچون بيمه زنان خانه‌دار از جمله اموري است که بايد مورد توجه قرار بگيرد و مي‌تواند نقش مثبتي در تصميم خانواده‌ها براي فرزندآوري داشته باشد. 
بحران ازدواج 
شايد نگران‌کننده‌ترين بخش در مباحث جمعيتي افزايش تأمل‌برانگیز سن ازدواج در ميان جوانان باشد. بر اساس آمارهاي ارائه شده از سوي سازمان ثبت احوال میانگین سن ازدواج مردان به  ۵/۲۸ و سن زنان به 24 سال رسيده است. اين در حالي است که مطابق با توصيه‌هاي پزشکي حداکثر سن ايمن براي باروري زنان 35 سالگي است و برخي پزشکان معتقدند بعد از اين سن بارداري و فرزندآوري با چالش‌هايي مواجه مي‌شود. اما فاصله بین سن 24 تا 35 سالگی که 11 است با فاصله‌گذاری ۵/۳ تا 5 سال بین فرزندان، نهایتاً‌ یک زن ایرانی می‌تواند دو فرزند به دنیا بیاورد. از سوي ديگر اما سن ازدواج در کشور همه ساله با افزايش بيشتري مواجه بوده است و اين افزايش مي‌تواند سيماي آينده جمعيت را با چالش‌هاي جدي‌تري مواجه کند. با اين اوصاف اما تنها چالش جمعيت گريبانگير جامعه ايراني نخواهد بود و بالا رفتن سن ازدواج به همراه بحران طلاق که از هر 3 تا 4 ازدواج گريبانگير يکي از آنها مي‌شود، ‌موضوعاتي هستند که مي‌تواند آينده خانواده را هم در کشور ما با چالش مواجه کند و ما را به بحراني دچار کند که غرب در آن دست و پا مي‌زند؛ بحرانی به نام‌ بحران خانواده. 
قوانين کاغذي 
براي گريز از بحران‌هايي چون بحران خانواده و بحران جمعيت در کشورمان قانون کم نداريم؛ ‌قوانيني که مهجور مانده‌ و به اجرا نزديک نشده‌اند. 
برای نمونه مصوبه بیمه زنان خانه‌دار سال 81  تصویب شد، اما از آن سال از جمعیت 20 میلیونی زنان خانه‌دار تنها 100 هزار نفر برای این بیمه نام‌نویسی کردند. مهم‌ترين دليل استقبال کم‌رنگ از بيمه زنان خانه‌دار هم يک موضوع بود؛ بسیاری از زنان خانه‌دار درآمدی ندارند تا به عنوان حق بیمه پرداخت کنند. این‌گونه بود که اين مصوبه عملاً شکست خورد.
قانون تسهیل ازدواج جوانان هم مصوبه‌اي 13‌بندي است که در سال 84 تصویب شد، اما تاکنون آیین‌نامه اجرایی آن بیرون نیامده و همین هم موجب شده تا سال به سال به جاي تسهيل ازدواج جوانان با سخت‌تر شدن شرايط و کاهش آمار ازدواج مواجه باشيم. 
جمعيت بالقوه‌اي که مي‌تواند بالفعل شود
اما امروز 3 ميليون زوج نابارور،‌ حدود 12 ميليون جوان در آستانه خروج از سن مناسب باروري و همچنين جوانان مطلقه‌اي که در سال نخست يا پنج ساله نخست ازدواج‌شان از يکديگر جدا مي‌شوند، تنها فهرستي از آسيب‌هاي اجتماعي پيرامون ما نيستند؛ بلکه جمعيتي هستند که بي‌صدا از حوزه باروري و افزايش جمعيت خارج مي‌شوند. با کمک به سه ميليون زوج نابارور براي درمان يا تسهيل ازدواج 12 ميليون جوان و اضافه شدن حدود شش میلیون خانواده به کشور بخش عمده‌اي از عقب‌ماندگي‌ها در حوزه جمعيت جبران و نگراني‌هاي ناشي از پيري جمعيت برطرف مي‌شود، اما اين امر نيازمند عزمي جدي است.