یكی از شبهاتی كه اعضای گروهك غیرقانونی نهضت آزادی در سالهای اخیر تلاش كردند تا در ذهن جوانان نسل سوم انقلاب جا بیندازند این مسئله بود كه مبارز و مجاهد شهید دكتر مصطفی چمران، از اعضای فعال نهضت آزادی بود و در حالی به شهادت رسید كه همچنان به آرمانهای آن متعهد بود.
***
نهضت آزادی از جمله گروههای سیاسی بود كه در فضای به نسبت باز سیاسی در آغاز دهه 40 فعالیت مستقل سیاسی خود را آغاز و اعلام موجودیت کرد. اعضای فعال نهضت پیش از آن در ذیل جبهه ملی ایران فعالیت میكردند و در ماجرای نهضت نفت نیز در دهههای 20 و 30 فعال بودند. حضور مهندس بازرگان و دكتر یدالله سحابی در رأس این تشكل سبب شد تا نهضت آزادی بتواند در دوران فترت گروههای سیاسی ـ اسلامی فعال، از میان دانشجویان مذهبی دانشگاهها و آنها كه بازرگان و سحابی را میشناختند، عضوگیری كند كه از جمله آنهایی میتوان به شهید بزرگوار مصطفی چمران اشاره کرد.
آشنایی با مهندس مصطفی چمران به پیش از اعلام موجودیت رسمی نهضت و در دهه 30 برمیگردد، آنگاه كه چمران در قامت دانشجویی جوان در سال 1332 به دانشكده فنی دانشگاه تهران قدم گذاشت. بازرگان در آن سالها در دانشكده فنی كرسی تدریس داشت و طبیعتاً چمران نیز مدتی در محضر استاد مطالبی در زمینه «ترمودینامیك» آموخت. چمران كه با شركت در درس تفسیر قرآن مرحوم آیتالله طالقانی، آشنایی با مسائل مذهبی و سیاسی را از 15 سالگی در مسجد هدایت، آغاز كرده بود، از اولین اعضای انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران بود كه به تدریج با مهندس بازرگان ارتباط برقرار کرد.
اما این ارتباط دوام چندانی نیافت و مصطفای جوان خیلی زود عزم سفر كرد (سال 1337) و با رتبه شاگرد اول با استفاده از بورس تحصیلی شاگردان ممتاز به آمریکا اعزام شد تا پس از تحقیقات علمی در جمع معروفترین دانشمندان جهان در دانشگاه کالیفرنیا و معتبرترین دانشگاه آمریکا ـ برکلی ـ با ممتازترین درجه علمی در رشته دکترای الکترونیک و فیزیک پلاسما فارغالتحصیل شود.
با اعلام موجودیت نهضت آزادی در سال 1340، چمران در ایران نبود كه بتواند به عضویت آن درآید و سند و مدركی نیز مبنی بر عضویت رسمی وی در نهضت آزادی در این ایام وجود ندارد و همین جدایی و فاصله چند ساله بود كه زمینه واگرایی چمران از نهضت آزادی و شكلگیری «چمرانی جدید» با هویتی متفاوت از تعلقات پیشین را در وی فراهم آورد. در اواخر سال 1349 و آغاز دهه 50 مصطفی چمران تمام مقامات و افتخارات و فرصتهای عالی شغلی و زندگی مرفه در آمریكا را رها كرد و بنا به دعوت امام موسی صدر و به منظور ایجاد پایگاه مبارزاتی جدید (گروه امل)، راهی لبنان شد. (وی پیش از این نیز دو ـ سه سالی در مصر دوره آموزشهای نظامی و مبارزات چریكی و پارتیزانی دیده بود) وی تا پیروزی انقلاب اسلامی و ماجرای ربوده شدن امام موسی صدر هرگز به ایران بازنگشت و نزدیک به 20 سال از ایران و نهضت آزادی دور شده بود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود كه چمران به شوق دیدار حضرت امام(ره) (نه به قصد تجدید دیدار با مهندس بازرگان و اعضای نهضت آزادی!) به طور موقت به ایران آمد، ولی پس از دیدار با حضرت امام چنان شیفته ایشان شد كه همه تشكیلات و برنامههایش در لبنان را رها كرد و برای همیشه در ایران اسلامی ماندگار شد. «غاده چمران» (همسر شهید) در اینباره میگوید: «وقتی که مصطفی به ایران رفت نامه فرستاد که امام از من خواسته بمانم و من هم میمانم!» این عبارات به وضوح نشان میدهد که شاید تنها عاملی که سبب ماندن شهید چمران در ایران شده بود، درخواست امام از وی بود، نه مناسبات حزبی و رفاقتهای سازمانی!
بازگشت چهره شهیری چون دكتر مصطفی چمران كه حال در دوران میانسالی، هم از تجربه بالای مبارزاتی برخوردار بود و هم از نظر علمی در عالیترین سطوح قرار داشت، كافی بود كه سران دولت موقت را تحریك كند تا وی را برای همكاری دعوت کنند. آشنایی چمران و مهندس بازرگان و دوستی چندین ساله چمران و دكتر یزدی در آمریكا نیز زمینه را هموار ساخت تا چمران با سمت معاونت نخستوزیر در امور انقلاب به ظاهر به اعضای نهضت آزادی نزدیك شود.
نكته اساسی در این میان آن است كه ما در این ایام كمترین همگرایی سیاسی بین چمران و جریان نهضت آزادی را نمیبینیم و برعكس چمران بیشترین ارتباط و همراهی را با حضرت امام(ره) و یاران و همراه ایشان دارند از جمله حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای .
در این ایام حوادث متعددی اتفاق افتاد كه به خوبی مرزبندیهای چمران از نهضت آزادی و نزدیكی وی با جریان خط امام را آشكار میسازد و راه را برای مصادره فرصتطلبانه اقدامات افتخارآمیز چمران به نفع نهضت آزادی میبندد:
۱ـ یكی از اختلافات عمده چمران و نهضت آزادی، پافشاری چمران در برخورد قاطع با عوامل ضدانقلاب در کردستان بود؛ مسئلهای که با سیاست دولت موقت همخوانی نداشت. لازم به ذکر است که در پی کوتاهی مقامات دولت موقت و طولانی شدن مذاکرات آنها با تجزیهطلبان مسلح کرد، مناطق آزاد شده کردستان دوباره جولانگاه نیروهای ضدانقلاب شد. دکتر چمران بیش از همه از عملکرد دولت موقت ناراحت بود. البته این ناراحتی، پایان رابطه او با اعضای دولت موقت نبود، اما هرگز سبب نشد که بر سر عقایدش با کسی معامله کند، یا اختلافات خود را با دولت موقت بپوشاند. اینجا بود که تفاوتهای او با کادر رهبری نهضت آزادی بیش از پیش آشکار شد و درست در همان زمان روزنامهها عکسی از شهید چمران به تصویر کشیدند که در عینکش تانک بود و شلیک میکرد! (برای درک کامل این موضوع به دستنوشتههای شهید چمران و نیز نامهای که پس از ختم غائله پاوه به امام(ره) نوشتند، مراجعه کنید).
2ـ یکی دیگر از اختلافات اساسی شهید چمران با نهضت آزادی به ماجرای انحلال مجلس خبرگان مربوط میشود. پس از آنکه در دولت موقت طرحی مبنی بر انحلال مجلس خبرگان به تصویب رسید و قرار شد که آن را نزد امام ببرند، شهید چمران از جمله افرادی بود که از امضای آن خودداری کرد!
3ـ نكته قابل تأمل دیگر نوع همكاری متفاوت نهضت آزادی و چمران با جریان انقلاب و حضرت امام(ره) بود. در حالی كه اعضای نهضت مواضعی مخالف جریان خط امام اتخاذ میكردند و به تدریج از همكاری با انقلابیون كنارهگیری كردند، چمران هر روز بیشتر از گذشته به حضرت امام(ره) نزدیكتر شده اطمینان ایشان را جلب نمود، به نحوی كه در تاریخ 20 اردیبهشت 1359، هنگام تشکیل شورای عالی دفاع، به نمایندگی حضرت امام (ره) در این شورا منصوب شد.
این همه به خوبی حكایت از آن دارد كه در تحلیلی منصفانه دكتر مصطفی چمران را بیش از آنكه بتوانیم به دلیل ارادت و قرابت 25 سال قبلش به مهندس بازرگان عضوی از نهضت آزادی معرفی کنیم، باید به دلیل همسویی با خط امام و قرابت و دلدادگی به انقلاب اسلامی و حضرت امام(ره) عضوی از اعضای جریان خط امام بدانیم كه سرانجام نیز در خط مقدم جبهه ای به شهادت رسید كه كمتر كسی از سران و هواداران نهضت آزادی پایشان به آنجا باز شده بود! به واقع، چمران در میان رزمندگانی جانفشانی كرد و به شهادت رسید كه جز نام و عشق حضرت امام خمینی(ره) را در ذهن و قلب خود نمیپروراندند.