حسین‌‌آقا ممتحنی مشهور به حمید سبزواری از سن ۱۴سالگی شروع به سرودن شعر کرد و اشعارش را در دفتری با نام «فریاد‌نامه» می‌نوشت؛ اشعاری که بیشتر مضمون اجتماعی داشت و این به علت جریان‌های سال ۱۳۲۰ و ورود متفقین به ایران و مشکلات اقتصادی و معیشتی بود. وی ابتدا به سرودن تصنیف پرداخت که در آن زمان معمول و مرسوم بود و آنها را در کتابفروشی می‌فروخت. سبزواری در سال ۱۳۳۱ ازدواج کرد و یک سال پس از ازدواج، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برای او گرفتاری‌هایی به وجود آورد، به طوری که تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی متواری و در اسفراین مخفی شد. مدت زمانی را در شرکت سنگ معدن در اطراف سبزوار و شاهرود کار کرد و مدتی را نیز با اجاره حمام در سبزوار گذراند. او برای مدتی در بانک بازرگانی مشغول به کار و سپس به تهران منتقل شد و در شعبه‌های مختلف آن مثل دروازه دولت و محمودیه تجریش و مدتی هم در روابط عمومی بانک و نشریه داخلی آن فعالیت کرد. حمید پس از انقلاب، ضمن کار در بانک، برای انقلاب شعر می‌سرود و شعار می‌ساخت که در راه‌پیمایی‌ها و نماز جمعه خوانده می‌شد. یکی از این سروده‌ها «آمریکا، آمریکا، مرگ به نیرنگ تو» بود. وی بعدها احساس کرد که باید کاملاً در خدمت انقلاب باشد و از طریق شعر و سرود به انقلاب خدمت کند، به همین دلیل خود را بازنشسته کرد و به صدا‌و‌سیما رفت و از آن زمان در شورای شعر مشغول خدمت شد. شعر حمید، شناسنامه زمان‌مند انقلاب است؛ زیرا که کمتر حادثه یا رویدادی است که انعکاسی از آن در شعر او نباشد. هفته گذشته جامعه ادبی و فرهنگی و مردم انقلابی ایران با پدر شعر انقلاب وداع کردند و ما به منظور تشریح بیشتر ابعاد شخصیتی وی به سراغ علیرضا قزوه نویسنده و شاعر انقلابی کشورمان رفتیم. او در این‌ گفت‌وگو استاد سبزواری را بزرگ جماعت شاعران انقلاب خواند و گفت: «روزهای بزرگ انقلاب با اشعار حمید گره خورده است. در این روزگار که ما به نوعی از سال‌های اول انقلاب دور شده‌ایم، اشعار این بزرگمرد هر زمان که مناسبت‌هایی همچون 22 بهمن یا سالگرد ورود امام خمینی(ره) پیش می‌آید، فضای نوستالژیک ایجاد می‌کند. حقیقتاً اگر امروز اشعار انقلابی می‌درخشد به دلیل وجود مردانی چون استاد سبزواری است.» در ادامه مشروح این مصاحبه را می‌خوانید.
 حمید سبزواری چه ویژگی‌هایی داشت که او را شاعر انقلابی و پدر شعر انقلاب می‌خوانند؟
حمید سبزواری با داشتن 91 سال سن، پیشکسوت و بزرگ شاعران و ادبای معاصر ما بود. وقتی انقلاب شد حمید 51 سال سن داشت و یک شاعر پخته و معروف در کشور بود. از سویی استمرار شاعری‌اش هم بیش از همه شاعران بود؛ چراکه از کودکی شعر گفتن را آغاز کرده بود و طبع شعری داشت؛ چرا‌که او دستِ کم 80 سال سابقه سرودن شعر را در کارنامه درخشان خود دارد. حمید در فضای انقلابی و دینی بزرگ شده بود؛ با اتفاقاتی همچون جریان کشف حجاب و 28 مرداد سال 32  آشنایی کامل داشت. به هر حال شاعر با تجربه‌ای بود و از شروع انقلاب هم بیش از دیگر شاعران برای انقلاب شعر سرود. به همین دلیل است که همگان او را شاعر انقلاب اسلامی می‌شناسند. 

 حضرت آقا دو تعبیر فنی ادبی و انقلابی‌گری درباره ایشان داشتند که در جمع ادبا و شاعران مطرح کردند؛ یکی همان جمله معروف- «ایشان شاعر خوبی هستند؛ هم قریحه شعری خوبی دارند و هم مضمون‌ساز هستند...» یا پیام با مفهوم و تأثیرگذار معظم‌له که در تحسین انقلابی‌گری سبزواری دارد و این طور آورده‌اند که ایشان در شرایط گوناگون پای انقلاب ایستاده‌اند و برای روزهای حسّاس همواره موضع ادبی داشته‌اند. در جایگاه یکی از شاعران و اصحاب ادبی کشور تحلیل شما از این دو تعبیر چیست؟
حمید سبزواری برای تمام مناسبت‌های مهم انقلاب شعر دارد. این نکته حائز اهمیتی است. کمتر شاعری داریم که  تمام مناسبت‌های مهم انقلاب را از سر گذرانده و به موقع واکنش نشان داده باشد. حمید سبزواری بیش از 200، 300 ترانه خوب برای مناسبت‌های مختلف انقلاب سرود. این رکوردی است که هیچ یک از شعرا و ادبای ما ندارند. به علاوه اینکه حمید سبزواری از نظر فنی هم شاعری پخته و بزرگ در سبک‌های مختلف بود. قصاید بی‌نظیر و محکم خراسانی و اشعار تأثیرگذار او در فضای عراقی و سبک هندی را علاقه‌مندان به حوزه ادبیات فراموش نخواهند کرد. او شاعری بود که در همه زمینه‌ها (غزل، مثنوی، قصیده و سرود) حرف‌های بسیاری برای گفتن داشت. 
به هر حال سبزواری تا وقتی که توان جسمی داشت در همه مناسبت‌ها، شعر سرود و در اعتلای نام انقلاب گام‌های تأثیرگذاری برداشت. یادمان نمی‌رود که برای حضور در همایش‌های کشوری به مناطق دور و برای ادای احترام به شهدا و رزمندگان دفاع مقدس به مناطق جنگی می‌رفت. بنده حمید سبزواری را یک بسیجی واقعی دیدم که با قلم هوشمندانه و اندیشمندانه خود اقتدار فضای انقلاب را به رخ جهانیان کشید و تا سال‌های آخر و تا همین سال گذشته، دیدار با رهبر معظم انقلاب را به مثابه یک توفیق ارزشمند مغتنم شمرد و همیشه هم حضور جدی داشت. 

 حمید سبزواری سال گذشته در حضور رهبر معظم انقلاب شعری را خواند که معظم‌له فرمودند «شعر حمید، جوانانه بود...» به نظر شما میزان تأثیرگذاری وی بر روی شاعران جوان چه اندازه بود؟
واقعاً حمید بر روی قشر جوان ما تأثیر بسیاری گذاشت. شاعران نسل جدید ما سبزواری را پیر شاعران انقلاب و پیشکسوت ادبیات کشور می‌دانند. شعری که حمید در محضر رهبر معظم انقلاب خواند جزء سروده‌های جدید او نبود، اما چون با مضمون بود و با آن لحن و آوای زیبا قرائت شد تأثیر خودش را گذاشت. 

  امروز افرادی پرورش یافته‌اند که جایگزین این شاعر بزرگ شوند؛ به نظر شما این امر تحقق خواهد یافت؟
بله، یک تعدادی از جوانان ما در همین خط قدم برمی‌دارند. خوشبختانه شعر در جامعه ما یک ثروت ملی است و همیشه جایگزین‌های خوبی داشته است. زیرا بحمدالله شعر جلوتر از دیگر بخش‌های عرصه فرهنگ و هنر است و سبزواری هم یکی از بهترین تلاشگران ادبی ما بود و شاگردان خوبی هم داشت؛ خیلی‌ها سبک شعری حمید سبزواری را به مثابه یک الگوی بلامنازع ادامه می‌دهند. بسیار خرسندم که بگویم تعداد زیادی از شاعران جوان ما هوشمندانه پا جای پای ایشان گذاشته و می‌گذارند.

 مرحوم سبزواری شاعری پای رکاب ولایت بود؛ شاید اصلی‌ترین مصداق آن تعصب انقلاب در سروده‌ها‌یش و ساده‌زیستی وی باشد، ضمن اشاره به این موضوع بفرمایید از نشست‌هایی که با حضرت آقا داشتند، خاطره‌ای دارید؟
در طول بیش از دو دهه‌ که رهبر معظم انقلاب با شاعران و بزرگان ادبیات کشور جلسات ادبی و شعری دارند همیشه سبزواری را  پای ثابت دیدم. حمید تنها یک سال آن هم به علت بیماری نیامد و حتی سال بعد هم یکسره گفت چرا به من نگفتید به این جلسه بیایم و ما به او می‌گفتیم شما حال مساعدی نداشتید. همیشه جزء اولین نفراتی بود که شعر می‌خواند. 
زندگی‌ او هم زندگی بسیار ساده‌ای با تفکر انقلابی و بسیجی بود. اینکه؛ در مقام یک شاعر پیشکسوت و بزرگ تا دورترین دعوت‌ها را هم می‌پذیرفت و بدون هیچ‌ چشمداشتی قدم برمی‌داشت. حقیقتاً سبزواری یک عمر مجاهدت ادبی کرد. 
 چه نکته یا ویژگی خاصی از حمید سبزواری مد نظر دارید که پیامی باشد برای جامعه ادبی کشور و نسل جوان شاعر ما که از آن برای تقویت بسترهای انقلابی‌گری در شعر معاصر بهره ببرند؟
حمید سبزواری همیشه درد دل می‌کرد و حرف‌هایش را با صراحت می‌زد؛ او همواره گله می‌کرد که بسیاری خودشان را از انقلاب بیگانه می‌دانند و از این فضای بسیار شکوهمند فاصله می‌گیرند. دل‌آزرده می‌شد وقتی می‌دید برخی از مسئولان در خط امام حرکت نمی‌کنند و از مردم فاصله گرفته‌اند. مشکلات مردم همیشه برای او مهم بود. همیشه انقلاب‌مدارانه در برابر آمریکا مواضع بسیار محکمی از خود نشان می‌داد و در مسائل عبادی و اعتقادی نیز الگویی بلامنازع بود. نماز اول وقتش ترک نمی‌شد. برای تمام ائمه شعر داشت. جامعه ادبیات کشور به او افتخار می‌کند. حمید در مقام یک شاعر بزرگ همواره در خاطره مردم ما خواهد ‌ماند. در صد سال اخیر کسی به اندازه حمید سبزواری با اشعار و سروده‌هایش در مردم نفوذ نداشت. به هر حال یک چهره بزرگی را از دست دادیم و حمید سبزواری افتخار فرامو‌ش‌نشدنی همه علاقه‌مندان عرصه ادبیات و حوزه شعر است.

 کدام سروده حمید سبزواری را بیش از دیگر سروده‌هایش دوست دارید؟
«آمریکا، آمریکا مرگ به نیرنگ تو» و «خمینی ای امام» ایشان دو اثر ارزشمند از گنجینه‌های شعری گرانبهای حمید سبزواری است؛ سروده‌هایی که برای نام در حافظه مردم باقی خواهد ماند. نام حمید در مقام مرد شماره یک ادبیات انقلابی کشور برای همیشه در تاریخ خواهد درخشید.


معاون ستاد کل نیروهای مسلح گفت: اکنون دکترین ما یک گام رو به جلو حرکت کرده است و ما در مرز متوقف نمی‌شویم و همان‌طور که گفته شد، در واقع یک نظام بازدارنده پشیمان‌کننده را طراحی و پیاده‌سازی کرده‌ایم.
سردار سیدمسعود جزایری، معاون ستاد کل نیروهای مسلح در گفت‌وگو با خبرگزاری «تسنیم» با بیان اینکه جمله «افزایش توان موشکی مخلّ پیشبرد مناسبات دیپلماتیک است» یک طنز است، تأکید کرد: «اگر فاقد توانمندی دفاعی ـ موشکی باشیم، زیر دست و پای نظام ناعادلانه جهان له می‌شویم.»
وی همچنین خاطرنشان کرد: «اگر بخشی از توانمندی‌ها به عرصه و میدان بیاید و به عقیده بنده اگر آن اتفاق بیفتد، بسیار باعث تعجب خواهد شد که جمهوری اسلامی ایران تا چه میزان به طور ناگهانی در عرصه‌های دفاعی پیشرفت داشته است.»
معاون ستاد کل نیروهای مسلح گفت: «اکنون دکترین ما یک گام رو به جلو حرکت کرده است و ما در مرز متوقف نمی‌شویم و همان‌طور که گفته شد در واقع یک نظام بازدارنده پشیمان‌کننده را طراحی و پیاده‌سازی کرده‌ایم، بر روی آن رزمایش انجام داده و به لطف خداوند به موفقیت‌های خوبی نیز در این زمینه رسیده‌ایم.
سردار جزایری افزود: «آمریکایی‌ها تلاش می‌کنند هر بار به بهانه‌ای جمهوری اسلامی ایران را در کنج دفاعی در معرض افکار عمومی قرار دهند؛ دیروز به بهانه انرژی هسته‌ای، امروز به بهانه توان موشکی، فردا به بهانه به‌اصطلاح خودشان مسائل حقوق بشر یا ضد حقوق بشری و روزهای آتی یا ماه‌های آتی به بهانه‌های دیگری. این در حالی است که ایران تلاش می‌کند مشابه هر کشور دیگری که می‌خواهد روی پای خود بایستد و مستقل باشد، همه ابزارهای دفاعی را برای حفاظت و حراست از خود به کار ببندد.»
وی در ادامه گفت: «اکنون که جمهوری اسلامی ایران به اعتراف دوست و دشمن از توانمندی خوبی در این زمینه برخوردار است، رفتار حکومت‌هایی چون آمریکا، رژیم صهیونیستی، برخی کشورهای اروپایی، ارتجاع عرب و ارتجاع منطقه با کشور ما چگونه است و تا چه حد در معرض تهدید در همه زمینه‌ها هستیم؟ آنها به دفعات اعلام کرده‌اند که می‌خواهند علیه ایران دست به اقدام نظامی بزنند؛ اما هرگز نتوانسته‌اند. در این وضعیت، توان دفاعی و از جمله توان موشکی ایران یک عامل بازدارنده است. خوشبختانه امروز نه‌تنها از بازدارندگی مناسبی برخورداریم؛ بلکه باید گفت از یک بازدارندگی پشیمان‌کننده برخوردار هستیم. به این معنا که هم می‌توانیم به خوبی از خود دفاع کنیم و هم می‌توانیم آفند مؤثر داشته باشیم. مجموع این توانمندی‌ها قدرتی به ملت ما داده است که می‌تواند به پشتوانه آن مستقل بایستد و پیام خود را ارائه کند.
سردار جزایری با اشاره به نیاز کشور برای قوی شدن اظهار داشت: «اگر نگاهی گذرا به منطقه خاورمیانه، غرب آسیا، آفریقا، برخی کشورهای آسیایی داشته باشید درمی‌یابید که آمریکا با این مردم، با زیربناهای اساسی آنها و با آنچه که در طول هزاران سال ساخته شده است چه می‌کند، چگونه همه چیز را ویران می‌کند، چگونه با بیرحمی با کودکان و زنان برخورد می‌کنند و کشتارهای دسته‌جمعی به راه می‌اندازند، حتی اگر مروری بر تاریخ 10 ، 20 سال گذشته برخی کشورهای اروپایی داشته باشید، جای پای این گرگ‌ها را در جنایت‌های ضد بشری به خوبی می‌توانید ببینید و این مسئله پنهانی نیست. بدیهی است در چنین جهانی برای آنکه شما پایدار بمانید و بتوانید در برابر این گرگ‌ها مقاومت نشان داده و روی پای خود بایستید و خصلت کدخدامنشی نظام‌های سلطه و استکباری را نپذیرید، باید از توان لازم برخوردار باشید. مجموع این توانمندی‌ها، قادر خواهد بود منویات شما را در مذاکره، مراوده و هر نوع ارتباطی حفظ کند و پیش ببرد. اگر شما این توانمندی را نداشته‌ باشید زیر دست و پای این نظام ناعادلانه له می‌شوید.
معاون ستاد کل نیروهای مسلح با اشاره به اینکه اگر فاقد توانمندی دفاعی ـ موشکی باشیم، زیر دست و پای نظام ناعادلانه جهان له می‌شویم، افزود: بنابراین چاره‌ای ندارید مگر اینکه هر آنچه می‌توانید بر توان و قدرت خود بیفزایید که از مسائل علمی فناوری گرفته تا مباحث نظامی و دفاعی را در برمی‌گیرد. در حیطه مسائل نظامی نیز در کلیه عرصه‌ها اعم از دریایی، هوایی و زمینی باید قدرتمند باشید. اگر دشمن با هر شکلی به شما هجوم بیاورد باید بتوانید از خود دفاع مستحکم و لازم به عمل آورید و اگر دشمن به شما هجمه آورد و خواست شما را مورد تحمیل نیات شوم خود قرار دهد، ولو در دورست‌ها باید بتوانید علیه دشمن اقدام و او را تعقیب کنید. موشک این ویژگی را دارد و می‌تواند دست بلند شما علیه دشمن در هر کجا باشد. طبیعی است که دشمن این موضوع را برنمی‌تابد و سعی می‌کند این توان را از شما بگیرد. البته، گاهی اوقات نیز این توان را چند 10 برابر نشان می‌دهد؛ زیرا به دنبال همان دکترین ایران‌هراسی، اسلام‌هراسی و شیعه‌هراسی است و برای آنکه از ایران یک موجود ترسناک بسازد و به این وسیله کشورهای منطقه را به خود وابسته‌تر سازد و  مردم جهان را نسبت به ایران با ابهام روبه‌رو کند، سعی می‌کند از قدرت متعارفی که هر کشوری از جمله جمهوری اسلامی ایران دارد، یک غول و هیولا بسازد که همگان از او بترسند؛ از این رو باید مراقب این‌گونه خطوط تبلیغاتی و علمیات روانی دشمنان نیز باشیم.»
سردار جزایری با تأکید بر اینکه آمریکایی‌ها، صهیونیست‌ها و انگلیسی‌ها نیز از بخشی از توان جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های مختلف چون دفاعی و موشکی مطلع هستند، گفت: البته آنها  از «بخشی از توان ما» مطلع هستند. خوشبختانه به این علت که به داخل متکی هستیم دشمنان ما از بخش‌هایی اطلاع ندارند و به این زودی‌ نیز مطلع نخواهند شد، مگر آنکه اتفاقی رخ دهد.
وی درباره توان بازدارندگی قدرت کشورمان گفت: «برآورد بنده این است همان میزان که دشمن از توان ما اطلاع دارد، توانسته‌ایم یک بازدارندگی مؤثر را در سیاست‌ها و در برنامه‌ریزی‌های خود ایجاد کنیم. بارها گفته شده که ممکن است آمریکایی‌ها یا صهیونیست‌ها آغازگر یک منازعه باشند؛ اما جمهوری اسلامی ایران هیچ‌گاه شروع‌کننده نبوده، نیست و نخواهد بود. این اصل در دکترین دفاعی جمهوری اسلامی ایران و مبتنی بر آموزه‌های دینی ما است. البته، آمریکایی‌ها معتقدند که نمی‌توانند از آن مهلکه‌ای که درست کرده‌اند یا دیگران برایشان تهیه دیده‌اند به سلامت بیرون بیایند.»
 سردار جزایری افزود: «این مسئله چندان مهمی نیست؛ یعنی انهدام پایگاه‌های دشمن در صورت دست‌اندازی، برای منطقه و محدوده جغرافیایی که شما ممکن است در ذهن‌تان باشد، ممکن است ولی ما از این مسئله عبور کرده‌ایم. در واقع، اگر قرار باشد جمهوری اسلامی ایران در معرض یک هجمه قرار بگیرد بدون تردید منافع آمریکا، صهیونیست‌ها و کسانی که در این جرگه قرار بگیرند و بخواهند به آنها مستقیم یا غیرمستقیم کمک کنند را تهدید خواهیم کرد، ولی از این محدوده عبور کرده‌ایم. سیاست ما تعقیب دشمن در دوردست‌ها است.»


 آمریکایی‌ها می‌خواستند با اشغال افغانستان و عراق،‌ مقدمات حمله به ایران و فرو ریختن جمهوری اسلامی به‌منزله مهم‌ترین مانع بر سر راه اهداف منطقه‌ای خود را فراهم کنند؛ ولی در عمل نتیجه‌ آن شد که آقای اوباما، رئیس‌جمهور ایالات متحده با گذشت بیش از یک دهه از لشکرکشی به عراق گفت: «آمریکا در عراق تریلیون‌ها دلار هزینه کرد، اما نتیجه آن به نفع ایران شد!»
اکنون قدرت نظامی ایالات متحده، بسیار کمتر از زمان حمله این کشور به افغانستان و عراق است. آمریکایی‌ها در عراق به لحاظ نظامی، در حال فرو ریختن کامل و یک شکست راهبردی بودند، اما در پرتو هوشمندی باراک اوباما و امضای یک سند امنیتی با دولت عراق، «فرار»  از عراق را بر «قرار» ‌ترجیح داده، برای آشکار نشدن آن شکست، عراق را به سرعت ترک کردند. بر اساس همین تجربه‌های تلخ و شکست‌های بزرگ بود که آقای اوباما با صراحت اعلام کرد، آمریکا از جنگ افغانستان و عراق آموخت که در هیچ جنگ دیگری، از نیروی زمینی استفاده نکند. به این ترتیب و بر اساس همین تجربه است که آقای ‌اوباما، تاکنون از اقدام مستقیم نظامی در سوریه خودداری کرده است.
بزرگ‌ترین اشتباه محاسباتی کسانی که با صدور نامه از اوباما، «حمله نظامی هدفمند» به صورت هوایی علیه مواضع ارتش  سوریه را درخواست کرده‌اند، آن است که تصور می‌کنند اقدام آمریکا بدون پاسخ خواهد ماند. آنان اگر می‌دانستند حمله نظامی به ارتش سوریه به معنای زدن جرقه به بشکه‌های باروت در منطقه است، چنین درخواستی را از رئیس دولت خود نمی‌کردند. بدون تردید، دخالت نظامی مستقیم آمریکا در سوریه و درگیر شدن ارتش آمریکا با ارتش سوریه، تمامی معادلات صحنه را به ضرر آمریکا و متحدانش در منطقه (به‌ویژه رژیم صهیونیستی) تغییر خواهد داد و نتیجه آن چیزی جز تسهیل در روند فروپاشی امپراتوری آمریکا نخواهد بود. آمریکا یک امپراتوری فروریخته است که با هر دخالت نظامی جدید، نشانه‌های فروپاشی آن آشکارتر می‌شود.
 بیش از 50 تن از دیپلمات‌های وزارت امور خارجه آمریکا با امضای یک یادداشت داخلی، ضمن انتقاد شدید از سیاست‌های دولت باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا در سوریه، حملات نظامی علیه دولت بشار اسد را خواستار شده‌اند. رسانه‌های خبری به نقل از رویترز از واشنگتن، به این خبر که اولین بار از سوی «وال استریت ژورنال» منتشر شده است، بازتاب گسترده‌ای داده‌اند. این نشریه با استناد به نسخه‌ای از این سند که از سوی خبرنگار آن رویت شده، نوشته است: امضاکنندگان سند، «حملات نظامی هدفمند» را بر ضد دولت سوریه، با توجه به آتش‌بس در آستانه فروپاشی در این کشور خواستار شده‌اند.
پرسش این است که آیا دولت باراک اوباما با توجه به چنین درخواستی، تغییر عمده‌ای در سیاست‌ها و رویکردهای خود در سوریه خواهد داد یا نه؟ پاسخ به این پرسش نیازمند گذر زمان است. آقای جان کربی، سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در پی انتشار خبر این نامه، در پست الکترونیک خود اعلام کرد: «ما از نگارش این سند موسوم به کانال ناراضیان از سوی گروهی از کارکنان وزارت امور خارجه درباره اوضاع سوریه مطلع هستیم. ما هم اکنون در حال بررسی متن این یادداشت داخلی هستیم که به تازگی وصول شده است و بنابراین نمی‌توانیم درباره آن اظهار نظر کنیم.» 
به نوشته نیویورک تایمز، اسامی ذکر شده در این یادداشت داخلی، تقریباً همگی از مقامات رده میانی وزارت خارجه به شمار می‌آیند که بسیاری از آنها دیپلمات‌هایی هستند که طی پنج سال گذشته، چه در داخل و چه در خارج کشور به نوعی در تدوین سیاست‌گذاری دولت اوباما در سوریه نقش داشته‌اند.
شاید به دلیل ماهیت و جایگاه نویسندگان نامه است که آقای جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا، به نامه توجه خاصی کرده است. به گزارش رسانه‌ها جان کری روز جمعه با تأیید انتشار چنین نامه‌ای، تأکید کرد: «اظهارنظر داخلی درباره سوریه که بیش از 50 تن از دیپلمات‌های آمریکایی آن را امضا کرده‌اند، بیانیه مهمی است.» 
نگارنده بر این اعتقاد است که امضاکنندگان این نامه بدون توجه به ماهیت و روند تحولات در منطقه راهبردی غرب آسیا و از جمله سوریه، رئیس‌جمهور کشورشان را به مسیری فراخوانده‌اند که گام نهادن در آن، نتیجه‌ای جز تسهیل فروپاشی آمریکا نخواهد بود. این افراد تصور می‌کنند آمریکا همان قدرت برتر جهانی است که می‌تواند بن‌بست‌هایش را با تکیه بر قدرت نظامی فرو ریخته و به جلو برود. این همان تصوری است که عده‌ای از نخبگان سیاسی و نظامی آمریکا در اواخر دولت کلینتون داشتند و می‌پنداشتند که آمریکای در حال دور شدن از سکوی رهبری جهان، می‌تواند با استفاده از قدرت نظامی خود، رهبری جهان را از آن خود کرده و مدیریت بین‌المللی را برای یک دوره طولانی به دست گیرد. بر اساس همین تفکر و اندیشه بود که حاکمان آمریکا بهانه‌ای چون 11 سپتامبر را برای حمله به کشورهایی در غرب آسیا، با هدف شکل‌دهی به «خاورمیانه بزرگ»  یا «خاورمیانه جدید» پدید آوردند و به دنبال آن، به کشور افغانستان و سپس کشور عراق حمله نظامی کردند. دولتمردان در دولت بوش پسر، چنین تصور می‌کردند که در پرتو قوه قهریه و استفاده از ابزار نظامی، به سرعت خاورمیانه مورد دلخواه را به عنوان مقدمه سلطه کامل بر جهان شکل خواهند داد، اما واقعیت‌های شکل‌گرفته پس از لشکرکشی نظامی آمریکا و اشغال دو کشور اسلامی افغانستان و عراق، بسیار متفاوت‌تر از آن چیزی شد که طراحان این سیاست در سر داشتند.