حسین عبداللهیفر/ در حالی که هنوز سه سال تا انتخابات 1400 باقی است و انتخابات مجلس یازدهم نیز سال آینده در پیش است، برخی از جریانهای سیاسی موضوع انتخابات ریاستجمهوری را مطرح کرده و حتی تکلیف نامزد خود را نیز روشن کردهاند. در این زمینه میتوان به تیتر برخی از روزنامههای وابسته به اصلاحات اشاره کرد که با ربط دادن چند شایعه و خبر سیاسی روز به انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم، از نامزدی لاریجانی به عنوان نامزد کارگزاران و اصلاحطلبان یاد کردند.
صرفنظر از اینکه اساساً طرح مباحث جناحی و مناقشهبرانگیز در وضعیت کنونی خلاف مصالح نظام و منافع ملی است، ورود زودهنگام به موضوعات انتخاباتی، آن هم سه سال پیش از آن غیر معمول و خلاف رویههای گذشته نیز به نظر میرسد. از آفات ورود زودهنگام به انتخابات، گرفتن فرصتهای خدمت از مسئول یا مسئولان انتخابی کنونی است. خواه ناخواه طرح زودهنگام مسائل مرتبط با انتخابات بخشی از وقت و انرژی مسئولانه را صرف پاسخ به انتقادها و دفاع از برنامهها برای آینده خواهد کرد.
اما طرح مسائل انتخاباتی و سخن گفتن از نامزدهای آن در اوضاع فعلی دلایل سیاسی و جریانی دارد که در ادامه به برخی از آنها اشاره میشود:
۱ـ یک دلیل طرح اینگونه مباحث به ذهنیت و تصور مطرحکنندگان آن بازمیگردد که احساس میکنند وزیر کشور در چینش استانداران و فرمانداران از نیروهای متمایل به اصولگرایان میانهرو استفاده میکند تا زمینه پیروزی لاریجانی در انتخابات 1400 را فراهم کنند. آنچه این گمانهزنیها را تقویت میکند، ارتباط جریانی و سیاسی رحمانیفضلی با رئیس مجلس است، خاصه اینکه شایعاتی نیز درباره معاون اولی وی در صورت تغییر جهانگیری وجود دارد.
۲ـ دلیل دیگر به موضوع رفتن افشانی از شهرداری تهران و برجسته شدن گزینه محسن هاشمی به جای وی است؛ موضوعی که چند ماه پیش به مسئله اختلافی میان شورای شهر و کارگزاران سازندگی تبدیل شد؛ چرا که اعضای شورای شهر تهران حاضر نشدند نام هاشمی را حتی در زمره نامزدهای احتمالی شهرداری قرار دهند. امری که موجب واکنش تند کرباسچی شد. با وجود این، اصلاحطلبان ریسک رفتن محسن هاشمی به شهرداری را نپذیرفتند؛ زیرا این جایگاه را سکوی پرش به پاستور میدانند و یکبار نیز از همین جا شکست خوردهاند. اما این بار موضوع نامزدی هاشمی برای شهرداری تهران آنقدر جدی شده است که خودش نیز میگوید جزو گزینههاست. شاید به همین دلیل نیز لازم دید برای کاهش حساسیت اصلاحطلبان بگوید که خودش هم باور نمیکند رئیسجمهور شود. با توجه به این موضوع میتوان گفت، اعلام کاندیداتوری لاریجانی از سوی کارگزاران، فراهم کردن زمینه شهردار شدن هاشمی و دادن نوعی اطمینانخاطر به اصلاحطلبان است.
۳ـ علت مهمتری نیز وجود دارد که به نگرانی اصلاحطلبان از انتخابات ریاستجمهوری آینده بازمیگردد. امواج این نگرانی را میتوان از اغلب تحلیلها و مواضع آنها به ویژه دوگانگی در تعامل با دولت مشاهده کرد. پیشنهادهای مکرر برای استعفای روحانی، انتخاب استراتژی «حمایت منتقدانه» از دولت، طرح استیضاح و اعلام آتشبس و... بخشی از نمادهای این دوگانگی است. نگرانی اصلاحطلبان کاملاً درست و بجاست؛ چرا که آنها به خوبی میدانند که باید هزینه حمایت خود از روحانی را با پذیرش شکست در رقابتهای انتخاباتی آینده بپردازند. اما هزینه بیشتر افزایش احتمال پیروزی نامزدی از جبهه انقلاب است. احتمالی که از آن به کابوس اصلاحات یاد میشود. ازاینرو، اقبال زودهنگام به امثال لاریجانی میتواند نوعی فرار به جلو بوده و پیروزی آنها ولو با فردی غیرهمسو را تضمین کند و احتمال پیروزی نامزد جبهه انقلابی را کاهش دهد؛ اشتباهی که اصلاحطلبان در انتخابات 92 مرتکب شدند و عوارض آن هنوز دامن آنها را رها نکرده است.