مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابوالقاسم شجاعی


حجت‌الاسلام والمسلمین سیدابوالقاسم شجاعی متولد سال 1312 در محله مولوی تهران است و کمتر اهل هیئتی پیدا می‌شود که با نوای گرم و دلنشین او نگریسته باشد. او سال‌ها هیئت فاطمیون از قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین هیئت‌های تهران را هدایت کرد و این هیئت به برکت وجود او سبب بسیاری از فعالیت‌های اجتماعی چشمگیر است.  آنچه در ادامه می‌آید مصاحبه‌ای است که مجله تخصصی خیمه در زمان حیات ایشان تهیه کرده است.
***

* حاج‌آقای شجاعی آیا گره عمیق زندگی شما با دستگاه حسینی(ع) داستانی داشته است؟
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم؛ من در خانواده‌ای روحانی متولد شدم. پدرم منبری بود و چون لحنی گرم و صدایی رسا داشت، شناخته شده و دوست‌داشتنی بود. به قول علاقه‌مندانش هم گل بود و هم بلبل. چون ریشه‌های اولیه‌ام با نمک حضرت حسین(ع) آمیخته شده بود و در آن مسیر شکل گرفته بودم، یک جرقه کوچک و سرنوشت‌ساز سبب شد ملبس به لباس روحانیت و البته نوکری آستان اهل‌بیت(ع) شوم.

* پس از سال‌های کودکی چگونه این مسیر را جدی‌تر ادامه دادید؟
موفق به بهره‌گیری از محضر حجت‌الاسلام والمسلمین حاج‌آقا جعفر خندق‌آبادی شدم و ایشان تربیت مرا بر عهده گرفت. مقدمات و فلسفه و به طور کلی سطح را خدمت ایشان خواندم.

* دوران همراهی شما با آقای فلسفی طولانی‌ترین دوره بهره‌گیری شما از استادی گرانقدر بوده است، لطفاً درباره این دوره توضیح بیشتری بدهید.
وقتی برای کنگره یکصدمین سال تولد آقای فلسفی خدمت رهبر معظم انقلاب بودیم، عرض کردم ایشان خطیبی بود که در سخن، بر اساس نوع مخاطب نوآوری می‌کرد و البته ما بر این اساس تربیت شدیم. پیش از آقای فلسفی این طور بود که گوینده سخن می‌گفت، حالا آن سخن مخاطب داشته باشد، یا نداشته باشد. آقای فلسفی سخنرانی مذهبی را به باب مفاعله آورد؛ یعنی شنونده را در جریان سخنرانی مؤثر دید و به او ارزش داد. به چهره مخاطب توجه کرد و چهره سخنرانان را بر آن اساس تعریف کرد. به نوع ادبیات مخاطب توجه کرد و بر آن اساس چیدن کلمات را آموزش داد. این اصول کلی آقای فلسفی بود.

 * ترتیب دیدارتان با آقای فلسفی چگونه بود؟
ما هر روز با آقای فلسفی جلسه داشتیم. بنده از نوجوانی با ایشان مأنوس بودم. شاید بین خطبا نزدیک‌تر از من به ایشان نبود. بعد از اینکه ممنوع‌المنبر شدند، محبت کرده بودند و منابر خاص را محول کرده بودند به من. خودشان هم گاهی پای منبر می‌آمدند و بعد از منبر که منزل می‌آمدیم، اشکالات من را گوشزد می‌کردند، به خصوص بعد از مجالس بزرگ و مهم مثل مجلس آیت‌الله شاهرودی.

* لطفاً از خاطرات‌تان با استاد بزرگوارتان بگویید.
همه زندگی من خاطراتم با آقای فلسفی است. یادم هست وقتی می‌خواستند فیلم حضرت محمد(ص) را بسازند؛ در حضور آیت‌الله بهبهانی و سفرای کشورهای اسلامی جلسه‌ای ترتیب داده شد. آقای فلسفی سخنی گفتند که از یاد من نمی‌رود، به سازندگان گفتند: «اگر می‌خواهید سوار و پیاده شدن پیامبر از اسب را نشان دهید و غذا خوردن و راه رفتن و جنگیدن و نشست و برخاست‌شان با مردم را به تصویر بکشید که اینها عادات بشری است و ما روی اینها تکیه نداریم که حالا شما بخواهید این را نشان ما بدهید. آنچه در مقام نبوت برای ما اهمیت دارد، ارتباط ایشان با پروردگار است و حالت وحی. اگر دستگاهی دارید که بتواند آن را ثبت کند و به مخاطب منتقلش کند، انجام بدهید، اما اگر نیست، به این تجربه بکر دست نزنید و سراغش نروید.» آنها هم البته معنای اصلی سخنان آقای فلسفی را متوجه شدند و در هیچ کجای مجموعه‌شان به طور مستقیم به وحی نپرداختند. 

* هیئت‌های متعددی از نفس شما بهره برده‌اند، مهم‌ترین‌شان کدام بوده است؟
کم هیئتی پیدا می‌شود که اصیل و معتبر باشد و من در آن حضور نیافته باشم. در میان همه هیئت‌های فاطمیون جایی بوده که من سال‌هاست در آن نقش داشته‌ام و همراه‌شان بوده‌ام. از عملکرد مثال‌زدنی هیئت‌مدیره این حسینیه یک دانشگاه در نراق، یک بیمارستان در افسریه، یک تالار در خیابان پیروزی و حدود 15 یا 16 مدرسه در تهران و بقیه نقاط کشور ساخته شد. هیئت ما به کوشش اعضای محترمش گره‌گشا بوده و به لطف حضرت صدیقه طاهره(س) آبرومند بوده است. به همین دلیل از معدود جلسات مورد وثوق علما، فاطمیون است که از هر افراط و تفریطی پرهیز دارد و بر اساس دستورهای معصومین و منویات مراجع دینی شعائر مذهبی را برپا می‌دارد. 

* خیلی‌ها علاقه‌مند به اهل بیت(ع) هستند و می‌خواهند بر اساس علاقه مجلس ذکر این بزرگواران را برپا کنند. چه کنند که از آسیب دور بمانند؟
در هیئت‌ها موضوعی که خیلی مهم است و گاهی مغفول می‌ماند، تفهیم اخلاق است. حتی در حوزه‌ها می‌بینیم موضوعی که می‌توانسته مایه نفاق بین علمای شیعی باشد، همیشه با رعایت اصول تقوا، از میان رفته است، نمونه‌ آن حوزه نجف و قم است که اتحاد مثال‌زدنی دارند. هیئتی که در آن سخن از اخلاق باشد و اعتقادی به این مسئله نگاه کند، ماندنی است. کسی که رهبر یک هیئت است باید متخلّق به اخلاق اسلامی باشد و همه بتوانند فضائل را در رفتار او جست‌وجو کنند. باید متواضع باشد. باید راستگو باشد. باید همراه باشد. اینها که اتفاق بیفتد، محبوب می‌شود. نتیجه محبوب شدنش این است که سدی می‌شود در برابر همه نفاق‌ها و دودستگی‌هایی که ناگزیر همه هیئت‌ها و اجتماعات را تهدید می‌کند.

* از حضرت امام خاطره‌ای به یاد دارید؟
بله، من خیلی خدمت ایشان رسیدم و خیلی خاطره دارم. یک صبحی رفتم خدمت‌شان، دست‌شان را ببوسم، تا دست‌شان را گرفتم، فرمودند: «آقای شجاعی! چه می‌کنی؟ عرض کردم نوکری جدتان اباعبدالله» تا گفتم جدتان، ایشان زدند زیرگریه و با دستمال سفیدشان شروع کردند به پاک کردن اشک‌های‌شان. صبیه آقای سعیدنژاد بعد از من آمد که امام سریع دستمال را گذاشتند روی دست‌شان، چشم‌های‌شان تا وقتی من بیرون آمدم تر بود. حساسیت همیشگی ایشان نسبت به نام مقدس حضرت حسین(ع) عجیب بود.

* آیا نکته‌ای باقی مانده که بخواهید به آن اشاره کنید؟
من چون عمری را به نوکری حضرت سیدالشهداء(ع) صرف کرده‌ام، به همه مستمعین و مستمعانم توصیه می‌کنم دست از دامان اهل بیت نکشند که هرچه هست، در این خانه است. سعادت دنیا و آخرت در مکتب اهل‌بیت(ع) است. خودتان را شاگرد مستعد این مکتب نشان دهید.

منذربن‌جارودـ 9

آمده است که در‌ دوران امارت عبیدالله بر بصره شاعری به نام «ابن‌مُفرَّغ حمیری» (179ـ 69 ه.ق.) برای سرودن اشعار هجوآمیز در‌باره عبیدالله و پدرش و معاویه و پدرش مورد تعقیب نیروهای عبیدالله بود. (ابن‌مفرغ با نام کامل ابوعثمان یزیدبن زیادبن ربیعة‌بن مفرغ حمیری شاعری یمنی بود. عمده شهرت وی به ویژه نزد ایرانیان سرودن اشعاری به زبان پارسی بر ضد معاویه، خلیفه اموی بوده است. گفته می‌شود او مورد احترام اهل بیت(ع) بود و او را سید شاعرین می‌نامیدند) 
ابن‌مفرغ در‌ بصره نزد احنف‌بن‌قیس، خالدبن‌عبدالله و عمربن‌عبید رفت که هر یک با وعده‌ای از پناه دادن او امتناع کردند. وی نزد منذربن‌جارود رفت و منذر به اتکای اینکه دخترش همسر عبیدالله است، او را پناه داد.
هنگامی‌که عبیدالله از حضور ابن‌مفرغ در‌ منزل ابن‌جارود مطلع شد، به عذری ابن‌جارود را به حضور طلبید و در‌ غیاب او سربازان را فرستاد تا ابن‌مفرغ را دستگیر کنند و نزد او بیاورند.
منذربن‌جارود که نزد عبیدالله بود ناگهان مشاهده کرد که ابن‌مفرغ را نزد وی آوردند. پس به پا خاست و گفت: ‌ای امیر! من او را پناه داده‌ام. عبیدالله پاسخ داد: ‌ای منذر! ابن‌مفرغ، تو و پدرت را مدح می‌گوید و من و پدرم را هجو می‌گوید، آنگاه تو پناهش می‌دهی! آنگاه عبیدالله دستور داد تا دارویی به ابن‌مفرغ خورانیدند که پیوسته خود را کثیف کند و او را بر خری نشاندند و در‌ بازارها گرداندند. بعدها ابن‌مفرغ با این ابیات به هجو منذربن‌جارود پرداخت: پناهنده قریش شدم و از مردم عبدالقیس پناه گرفتم، پناهم دادند؛ اما پناه‌شان طوفانی از باد بی‌صدای عراقیان بود. پناه دادن، سزاوار مردی هوشیار و بیدار است؛ اما پناه‌دهنده من به خواب بود.
هنگام قیام مختار راهی برای رسیدن او به سعادت و عاقبت به خیری باز شد؛ ولی در‌ رویارویی مصعب و عبدالله زبیر با مختار، دعوت مصعب را رد کرد و با گروهی از خاندان خود به کرمان گریخت. منذر در‌ این منازعه بی‌طرف ماند و در‌ کرمان مردم را به بیعت و همراهی عبدالملک مروان دعوت کرد.
ابن ابى الحديد، منذر را جزو افرادى معرّفى كرده كه رأى و نظر آنها موافق با رأى خوارج بوده است. امّا در تاريخ يعقوبى، وی جزو کسانی است که از مهلب‌بن ابى‌صفره تقاضا كرد خوارج را از اطراف بصره 
دور كند. 
در‌ برخی از منابع آمده است که زیاد، منذر را بر ثغر هند ولایت داد و او به جنگ بوقان و قیقان رفت. مسلمانان ظفر یافتند و غنایمی‌ نصیب‌شان شد و منذر قصدار را نیز فتح کرد. منذر در‌ همان بلاد درگذشت و شاعری در‌باره او سروده است: به قصدار منزل کرد و در‌ آن دیار به گور‌اندر‌ شد و با آنان که بازگشتند، بازنگشت.
یکی از فرزندان او مالک بود که در‌ دوران خالدبن‌عبدالله قسری والی عبدالملک بر بصره والی احداث بصره بود و فرزند دیگرش بشر از کشته‌شدگان سپاه عبدالرحمن‌بن‌اشعث در‌ برابر سپاه حجاج در ‌واقعه دیر جماجم است.
به هر حال، منذر با آن سابقه پدرش و همراهى نخستین خود با امیرمؤمنان علی(علیه‌السلام) به علت پیروى از هواى نفس و کبر و غرور، عاقبت خود را تباه کرد.


 محمدجواد محقق‌نیا*/ در روایتی از امام کاظم(ع) نقل شده است که فرمودند: احتکار از دزدی بدتر است، چون دزد از یک نفر دزدی‌ می‌کند، اما محتکر از کل جامعه می‌دزدد و اموال و نیازهای مورد نیاز کل جامعه را از عرضه و تقاضای اقتصاد حذف‌ می‌کند، به امید اینکه کمبود عرضه موجب افزایش تقاضا و در نتیجه سبب افزایش قیمت در آینده شود! جامعه به بلوغ فکری رسیده و احتکار را بد می‌شمرد و قاعدتاً با آن برخورد می‌کند. در اسلام یک سری احکام فقهی داریم و یک سری احکام اخلاقی. در احکام فقهی به هر صورت باید با فرد محتکر مقابله و او را مجبور کرد کالایی که احتکار کرده به قیمت بازار بفروشد. سهم اخلاق هم در مجموعه احکام و گزاره‌‌های دینی سهم چشمگیری است. در بحث احتکار نیز باید بیشتر بر مسائل اخلاقی تأکید کنیم. 
بر اساس روایات، امام صادق(ع) در زمان قحطی، به خدمتکار خود فرمودند: آن گندمی که در خانه داریم را در بازار بفروش! با تأکید بر گزاره‌‌های اخلاقی،‌ می‌توان حرص و طمع را مهار کرد و حتی احتکار خانگی را هم منتفی کرد. تنها راه مقابله با بروز و ظهور چنین وضعیتی بهره‌گیری از اخلاق است. بزرگان ما باید امام صادق‌وار عمل کنند و اعلام کنند ما خرید خانه را کم کردیم و حتی آنچه در خانه داریم را‌ می‌توانیم به مردمی که کمبود دارند، عرضه کنیم. هم بزرگان هم علما و هم کسانی که تأثیرگذاری خوبی در اخلاق جامعه و قلب‌‌های مردم دارند، باید سطح فکر جامعه و روحیه ایثار و اخلاق جامعه را بالا ببرند. الگوسازی کنیم و مردم را به سمتی هدایت کنیم که باورهای اخلاقی در جامعه نهادینه شود. اوضاع فعلی جامعه، هم تهدید است هم فرصت! فرصت خوبی است برای اینکه گزاره‌‌های اخلاقی بهنجار و مثبت در جامعه نهادینه شود.
*رئیس انجمن اقتصاد اسلامی حوزه علمیه قم

رفتار با همسر در جمع چه آدابي دارد

 مريم زاهدي/ يک شوخي يا يک رفتار نسنجیده با همسر در جمع گاهي مي‌تواند به بروز اختلافاتی عميق در زندگي زناشويي منجر شود. اما همان شوخي يا حرف در فضاي دو نفره ميان شما و همسرتان ممکن است چالش‌برانگيز نباشد. همسران از يکديگر انتظار دارند در برابر ديگران با احترام بيشتري با یکدیگر رفتار کنند و اگر مرزهاي اين احترام جابه‌جا شود، گاهي وقت‌ها آثار عميقي در ارتباط شما بر جاي مي‌گذارد، به همين دلیل بايد سعي کنيد در برابر ديگران به گونه‌اي با همسرتان رفتار کنيد که گويي وي قهرمان زندگي شماست. 
دو نفره‌هاي زندگي مشترک فرق مي‌کند. وقتي شما و همسرتان با یکدیگر تنها هستيد، حتي اگر بعضي وقت‌ها بد اخلاقي کنيد، يا انتقادات تندي داشته باشيد و خلاصه خط قرمزهاي اخلاقي را رعايت نکنيد، ممکن است او در برابر اين رفتار چندان ناراحت نشود و بتواند شما را ببخشد؛ اما وقتي در جمع و مقابل ديگران با همسرتان به درستي رفتار نکنيد، بخواهيد خودي نشان بدهيد، يا سخني بگوييد که موجب شود او در مقابل ديگران کوچک شود و احساس حقارت کند، در اين صورت بايد بدانيد ضربه بزرگي به زندگي مشترک‌تان وارد کرده‌ايد. 

حفظ حرمت همسر
قديمي‌ها و شيوه رفتاري زندگي کردن‌شان هميشه مي‌تواند براي همه دوره‌ها الگويي ويژه باشد. پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها آنچنان حرمت یکدیگر را دارند و آنچنان با احترام با يکديگر رفتار مي‌کنند که کمتر پيش مي‌آيد همديگر را به اسم کوچک صدا کنند و هميشه با عبارات «آقا» ‌و «خانم» ‌يکديگر را مورد خطاب قرار مي‌دهند؛‌ بزرگ‌ترهايي که به خوبي رازها و راه و رسم همسرداري را مي‌دانند و به آن عمل مي‌کنند. شايد به همين دلیل هم بود که زندگي‌هايي پايدار و شيرين داشتند. اما حالا گاهي وقت‌ها زن و شوهرها ترجيح مي‌دهند به جاي همراهي و همدلي با يکديگر، به دنبال تسلط بر هم باشند و حتي گاهي وقت‌ها نمودهايي از اين تسلط را به رخ ديگران بکشند. به همين دلیل هم ممکن است در برابر خانواده خود يا خانواده همسرشان به گونه‌ای با او رفتار کنند که نشانه اين تسلط باشد، اما چنين رفتارهايي مي‌تواند پايه‌گذار اختلافات ميان زن و شوهرها شود. 
زنان و مردان در برابر جمع انتظارات متفاوتي از يکديگر دارند. در واقع، حضور در جمع خانواده خود و خانواده همسر و همچنين جمع دوستان مشترک رفتارهاي متفاوتي را مي‌طلبد. اما يک اصل کلي در رفتار با همسر اين است که به خصوص در برابر ديگران به یکدیگر احترام بگذاريد و همديگر را محترمانه خطاب کنيد. 

حل اختلاف در خلوت 
اگر شما و همسرتان اختلاف‌نظري داريد، طبيعتاً در برابر ديگران موقعيت خوبي براي حل اين اختلافات نيست. پس به هيچ عنوان اختلاف‌نظرهاي‌تان را در برابر ديگران آشکار نکنيد. به طور حتم موضوعاتي که خود شما درباره آن با هم به توافق نرسيده‌ايد نمي‌تواند با طرح در جمع و نظرخواهي از آنان حل‌وفصل شود و طرح آنها فقط مي‌تواند زمينه دخالت ديگران را در زندگي مشترک شما فراهم کند. 
به خاطر داشته باشيد براي طرح موضوعاتي که احتمال اختلاف‌نظر ميان شما و همسرتان وجود دارد، جمع‌هاي خانوادگي يا دوستانه به هيچ وجه جاي مناسبي نيست و براي اينطور صحبت‌ها بايد در شرايطي که دو نفري آرامش و تمرکز بيشتري داريد آن را مطرح کنيد.

همسرتان را تنها نگذاريد
در مجالس و میهماني‌ها به خصوص زماني که در ميان اقوام خودتان هستيد همسرتان را تنها نگذاريد و به گونه‌اي رفتار کنید که او احساس کند همراهش هستيد و در کنارش حضور داريد. 
و اگر امکانش نيست در کنار هم بنشينيد، سعي کنيد هر از گاهی ارتباط چشمي داشته باشيد. از اين طريق شما به همسرتان اطمينان مي‌دهيد در کنار او هستيد. اين موضوع به خصوص درباره زوج‌هايي که عقد کرده‌اند، يا تازه ازدواج کرده‌اند اهميت بیشتری دارد؛ چرا که تازه‌عروس‌ها و تازه‌دامادها ممکن است در برخورد با خانواده همسرشان به دليل شناخت کمي که از يکديگر دارند، معذب باشند و این رفتار شما مي‌تواند اين حالت را به طور جدي کاهش دهد، يا رفع کند. 

تذکر در خلوت 
حتي اگر بخواهيم موضوعی را به فرزند کوچک‌مان تذکر بدهيم، نبايد اين کار را در جمع و پيش چشم ديگران انجام بدهيم. اين موضوع به طريق اولي درباره همسرمان هم صادق است. حتي اگر از برخي رفتارهاي همسرتان در جمع و به خصوص جمع خانواده خودش خوش‌تان نيامد نبايد در مقابل آنها به وي تذکر دهيد و اين نارضايتي را بروز دهيد. در جمع نبايد با همسرتان بدخلقي کنيد. اگر موضوعي بيش از اندازه سبب آزارتان مي‌شود، بهتر است صبر کنيد و  در موقعيتي بهتر با همسرتان صحبت کنيد و صد البته در خلوت و تنهايي و نه در ميان جمع. حتي در برابر فرزندان‌تان با همسرتان بحث و مجادله نداشته باشيد. 

جلب احترام و علاقه 
تأیيد و همراهي شما با همسرتان در جمع به خصوص جمع خانواده خودتان مي‌تواند در اعتماد‌به‌نفس و علاقه او به شما بسيار تأثيرگذار باشد. حتي اگر همسرتان درباره موضوعي اظهارنظر اشتباهي داشت، سعي نکنيد اين اشتباه را به او متذکر شويد؛ بلکه بايد به نوعي اشتباه وي را پوشش دهيد. هنگامي که همسرتان در جمع صحبت مي‌کند به صحبت‌هايش توجه کنيد. اگر بعد از شما وارد مجلس شد، حتماً در برابرش از جا بلند شويد و از او استقبال کنيد. نوع رفتار شما مي‌تواند تعيين‌کننده رفتار ديگران نيز باشد و به آنها اين پيام را بدهد که موظفند به شما، ‌همسرتان و خانواده شما احترام بگذارند. 

کمک مشروط
اما اين نکته آخر مخصوص خانم‌هاست. اينکه مرد خانه شما هر قدر که در کارهاي خانه به شما کمک مي‌کند و با شما همراهي مي‌کند بهتر است در جمع‌هاي خانواده شوهرتان اجازه ندهيد کارکردن همسرتان آنچنان باشد که جلب توجه کند، به خصوص اگر مي‌دانيد خانواده همسرتان اعم از مادر، ‌خواهر يا پدرش روي اين موضوع حساس هستند. در اين صورت کمک کردن همسرتان در پذيرايي و ظرف شستن و ديگر مسائل مي‌تواند حساسيت‌زا و چالش‌برانگيز باشد. در چنين حالتی بهتر است کمک‌هاي همسرتان را در زمينه‌هاي پشتيباني و تدارکات پیش از میهمانی متمرکز کنيد و مسئوليت مستقيم پذيرايي را خودتان بر عهده بگيرید. در چنين حالتی اغلب خود میهمان‌ها هم داوطلب کمک کردن خواهند بود، البته مشروط به اينکه شما هم در میهماني‌ها حضور فعالي داشته باشيد و يک جا ننشينيد! 
در نهايت فراموش نکنيد، ريشه بسياري از اختلافات بزرگ در زندگي زناشويي از يک رفتار کوچک آغاز مي‌شود.