حسین عبداللهی‌فر
کارشناس مسائل سیاسی
چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی فرصتی ایجاد کرد تا اصحاب رسانه با اختصاص بخشی از فضای رسانه خود، از اصل انقلاب و رویکردهای کلان آن دفاع کرده و برخی عملکردها را آسیب‌شناسی کنند. در این میان، عجیب مقاله بلند یکی از روزنامه‌ها بود که ذیل عنوان 40 سالگی انقلاب اسلامی، به نقش دکتر محمد مصدق در انقلاب اسلامی پرداخته و در تیتر آن آورده بود: «نقش پیشوای ملت در پیروزی انقلاب اسلامی».
عجیب‌تر اینکه، در میان آن همه مطلبی که در تطهیر مصدق از همان اوان جوانی، از ابتدای کسب مقام مصدق‌السلطنه و قرار گرفتن در مناصب حکومتی از وزارت تا استانداری، نخست‌وزیری تا ماجرای ملی شدن نفت نگاشته شده است، هیچ نامی از انقلاب اسلامی به میان نیامده، الّا آنکه در سطر پایانی آمده است:
«صاحب‌نظران بر این عقیده‌اند که نوع مبارزات مصدق که باعث بیداری و مسئولیت‌پذیری روشنفکران و ملّیون ایرانی شد، بستر را برای پیروزی انقلاب اسلامی فراهم کرد.» 
این در حالی است که نقش ملی‌گرایان و مصدقی‌ها در پیروزی انقلاب اسلامی واقعیات دیگری را نشان می‌دهد. به منظور جلوگیری از تحریف تاریخ به گوشه‌ای از آن اشاره قرار می‌شود:
از اواسط نیمه دوم سال 1356 که آمریکایی‌ها خود را از رویارویی با امواج قیام ملت ایران ناتوان دیدند، به فکر طراحی توطئه‌ای افتادند تا با استفاده از ملی‌گراها و برخی وزرای کابینه مصدق، از سقوط رژیم پهلوی جلوگیری کنند. 
اولین اقدام در این زمینه تلاش برای تغییر در شعارها و مسیرهای راه‌پیمایی مردم در تاسوعا و عاشورا و استفاده روحانیت از ظرفیت محرم بود؛ از این رو وقتی از برنامه روحانیت مبارز برای راه‌پیمایی بزرگ در محرم با خبر شدند، اولاً، از طریق بازرگان تلاش کردند تا روز دیگری را به جای عاشورا برای راه‌پیمایی اعلام کنند. بازرگان در مقام مسئول کمیته حقوق بشر، روز 14 محرم را که مصادف با روز جهانی حقوق بشر بود، برای مراسم اعلام کرد. اما با تأکید روحانیت بر روز تاسوعا و عاشورا، این توطئه برملا شد. 
گام بعدی آنها تحریف محتوای راه‌پیمایی از طریق وادار کردن برخی از عمال خود به حمل تصاویری از آیت‌الله شریعتمداری و مصدق بود؛ لذا هفتم محرم سنجابی و فروهر که به ظاهر بازداشت بودند، آزاد شدند و ساواک ملاقات شاه با سنجابی را برنامه‌ریزی کرد. سولیوان سفیر وقت آمریکا پس از راه‌پیمایی بزرگ عاشورا به زاهدی داماد شاه می‌گوید: «حامیان رژیم تلاش کرده بودند با حمل این تصاویر، آن را به میانه‌روی بکشانند.»
بر اساس اسناد سرّی ساواک با کریم سنجابی هماهنگ شده بود تا اگر تصاویر امام حمل شود، عده‌ای نیز به حمل تصاویر مصدق و برخی آیات اقدام کنند. با وجود این، شاه از طریق بالگرد به تماشای راه‌پیمایی پرداخته و به ازهاری می‌گوید: «فایده ماندن من در این مملکت چیست؟» چند روز بعد ساواک دوباره ملاقاتی را بین شاه و دبیرکل جبهه ملی برگزار می‌کند. کریم سنجابی در این دیدار می‌گوید: «ما ممکن است آخرین تیر در ترکش باشیم. اگر این تیر درست هدف‌گیری نشود، به هدف نمی‌رسد.»
نقش دیگر ملی‌گرایان مصدقی این بود که از یک سو به شاه قول می‌دادند سلطنتش را حفظ می‌کنند، از سوی دیگر به حضرت امام(ره) فشار می‌آورند تا از تغییر نظام شاهنشاهی صرف‌نظر کند. به گفته احسان نراقی مشاور شاه، داریوش فروهر در مهر ماه 57 به شاه قول می‌دهد که از رژیم شاه و حتی پسرش به شرط رعایت قانون اساسی مشروطه حمایت می‌کند. از آن طرف بازرگان هم در ملاقاتی که در مهر ماه 57 با امام در نوفل‌لوشاتو داشته به ایشان می‌گوید: «شما می‌گویید شاه باید برود. اولاً، کجا برود. شاه رفتنی نیست. به فرض که برود، با ارتش و آمریکا چه می‌کنید؟ فکر این دو رکن را کرده‌اید؟»  
اقدام دیگر غرب برای مصادره انقلاب ملت ایران و حفظ نظام سلطنتی، معرفی شخصیت‌های ملی‌گرا و دوستان مصدق به نخست‌وزیری بود که از جمله آنها می‌توان به شریف امامی، کریم سنجابی و شاپور بختیار اشاره کرد. این در حالی بود که ملّیون تلاش می‌کردند حمایت حضرت امام(ره) را جلب کنند؛ لذا از طریق بستگان ایشان رایزنی می‌کردند. اما امام امت به آیت‌الله پسندیده (برادر امام که از سوی ملی‌گرا واسطه جلب حمایت ایشان شده بود) می‌فرمایند: «اینجانب نمی‌توانم از جبهه‌ای‌ها و نه بزرگ‌شان (مصدق) اسمی ببرم و ترویجی بکنم، راه آنها با ما مختلف است.»۱
ناصر میناچی یار نزدیک بازرگان در دیدار با «استمپل» مأمور سفارت آمریکا می‌گوید: «بختیار مطمئناً در تشکیل دولت موفق خواهد شد، چون روحانیون میانه‌رو از تلاش‌های او به اندازه کافی طرفداری می‌کنند. شریعتمداری زنگ خواهد زد و او در 12 دی ماه در قم برای تحکیم حمایت میانه‌روها از کابینه، با بختیار ملاقات خواهد کرد. بازرگان هم در حد مخالفت نکردن با بختیار موافق خواهد بود.»
چند روز بعد میناچی در ملاقات با استمپل از برنامه گام‌به‌گام نهضت آزادی برای حفظ سلطنت خبر می‌دهد و مدعی می‌شود، به زودی آقایان طالقانی، منتظری و هاشمی‌رفسنجانی به پاریس می‌روند و امام را برای پذیرش طرح تشکیل شورای سلطنت، شکل‌گیری یک دولت ائتلافی و انجام انتخابات متقاعد می‌کنند. 
چندی بعد برخی از شخصیت‌های نهضت آزادی از موافقت حضرت امام با پذیرش بختیار در پاریس خبر می‌دهند و مدعی می‌شوند که قرار است بختیار در حضور امام استعفا دهد و مجدداً از سوی ایشان به نخست‌وزیری منصوب شود. با پخش این شایعات و بروز نگرانی در میان انقلابیون، حضرت امام طی پیامی می‌فرمایند: «به ملت ابلاغ فرمایید توطئه‌ای در دست اجراست و از این امور جاریه گول نخورند.»۲
پی‌نوشت‌ها:
۱ـ صحیفه امام، جلد 3، ص 439.           ۲ـ همان، جلد 5، ص 535.


دكتر امير محبيان
استاد دانشگاه و کارشناس‌ سیاسی

سياست در جهان کنونی به شدت متأثر از رسانه است و روز به روز به اقتصاد و به ويژه بهره‌گيري از روش‌هاي بازاريابي نزديك مي‌شود. اصطلاح بازاريابي سياسي و منطق و محتواي جهت‌آفرين آن، يعني «مديريت برداشت» به امري كليدي در سياست تبديل شده است. ديگر همگان اذعان دارند كه «سخن خوب گفتن» كفايت نمی‌كند؛ بلكه «خوب سخن گفتن» هم ضرورت دارد. اين موضوع به ظاهر ساده اكنون از چنان اهميتي برخوردار است كه صعود و سقوط دولت‌ها را رقم مي‌زند. 
فلسفه انتخاب سخنگو براي سازمان‌هاي اداري، ايجاد مركزيت و سامان محتوايي در انتقال اخبار و اطلاعات به رسانه‌هاي نشردهنده در راستاي ايجاد تصوير مطلوب و مناسب از آن سازمان است. انتخاب سخنگو آن‌گاه اهميت ويژه مي‌يابد كه ايجاد تصوير مناسب و ارتباط مطلوب با افكار عمومي با اختلال مواجه شده باشد. 
دولت آقاي روحاني بنا به اذعان همه آگاهان به حوزه اطلاع‌رساني دچار اختلال شديد ارتباطي با افكار عمومي است؛ اين اختلال به معناي نداشتن توليد محتوا يا ارسال خبر و اطلاعات به رسانه‌ها نيست؛ بلكه به معناي ناتواني در ايجاد تصوير مطلوب است.
پيدايش پرسش و شبهه در افكار عمومي امري غيرعادي نيست، اما اتلاف زمان در پاسخگويي يا پاسخگويي‌هاي متفاوت و بعضاً متناقض از سوي افراد مسئول، اما نامرتبط با حوزه اطلاع‌رساني كه از طريق استخدام لغات نامناسب صورت مي‌گيرد؛ نه تنها افكار عمومي را سردرگم مي‌كند؛ بلكه گاهی تصويري در تعارض با واقعيت كه طبعاً منظور گوينده بوده است، پديد مي‌آورد؛ تصويري گاهی چنان منفي كه در اعماق ضمير ناخودآگاه شنونده جاي گرفته و تمامي كنش‌ها و تصميمات آتي او را تحت‌تأثیر قرار مي‌دهد.
از سخنگو انتظار می‌رود جريان‌سازی رسانه‌ای داشته باشد، در حالی که فقط بخشی از ابزارها را در دست خود دارد. اما در واقع بايد گفت که سخنگو شعبده‌باز نيست که بتواند برنامه يا سياستی را که موفق نيست، موفق جلوه دهد، يا اينکه از موفقيت‌هایی سخن بگويد که عملاً وجود ندارند و کسانی را خوب جلوه دهد که اين خصلت را ندارند، اما اين يک انديشه غالب در بسياری از کشورها است که سخنگو بايد از چنان تبحر، زرنگی و هنرمندی برخوردار باشد که نه تنها شعبده‌بازی کند؛ بلکه سليقه مقامات بالاتر را نيز در اعلام مواضع در نظر بگيرد.
متأسفانه از دولتي كه شعار خود را تدبير و اميد قرار داده، چنين بي‌توجهي به موضوع انتخاب سخنگوي مناسب، افكار عمومي و به ويژه مديريت برداشت عمومي تعجب‌آور است. 
روشن است كه «اميد» پديده‌اي روانشناختي بوده و با دريافت اخبار مثبت رابطه‌اي مستقيم دارد؛ اميد به راحتي با اخبار منفي انكار نشده، به نااميدي مبدل می‌شود.
در هنر يا فن «مديريت برداشت» نه فقط براي اخبار مثبت و نحوه اعلام آن براي ايجاد تأثير بيشتر بر مخاطب، بلكه براي اخبار منفي و كاستن اثرات منفي آن حتي مبدل‌سازي آن به يك ارزش افزوده، برنامه و سياست وجود دارد. هنر و علمي كه متأسفانه دولت كنوني به آن توجهی ندارد. 
در تمامی کشورها، انتظار از سخنگو بسيار بالا بوده و وی نه تنها مسئول اطلاع‌رسانی و توجيه برخی مواضع اتخاذ شده از سوی شخصيت‌های رسمی و غير رسمی است؛ بلکه در عين حال وظيفه پردازش، تزئين و زيبا‌سازی مواضع اعلامی را نيز بر عهده دارد.
اما چرا بايد نگران اين ضعف دولت بود؟روشن است؛ زيرا در دولت جمهوري اسلامي ایران، هر خط و گرايشي باشد بخشي مهم از نظام جمهوري اسلامي بوده و ايجاد تصوير ناكارآمد از آن در اذهان توده‌ها كه تفكيكي ميان نظام و دولت قائل نیستند، به تخريب تصوير كارآمد نظام مي‌انجامد.
از‌اين‌رو؛ هشدار درباره اين ضعف راهبردي دولت وظيفه همه علاقه‌مندان به اسلام، ايران و انقلاب اسلامي است.


آیت‌الله آملی‌لاریجانی گفت: اروپایی‌ها بعد از ۹ ماه تعلل و مذاکره، یک سازوکار با ظرفیت محدود، آن هم نه برای تبادل پول، بلکه برای تأمین غذا و دارو ایجاد کرده‌اند. کشورهایی که در مقابل رذالت آمریکا در خروج از برجام، مدعی پایبندی به این توافق بودند، اقدامات‌شان محدود به «اینستکس» شده و حسب گزارش‌ها دو شرط عجیب نیز گذاشته‌اند؛ یکی اینکه ایران به FATF بپیوندد و دیگری آنکه در زمینه موشکی وارد مذاکره شود. لازم است این کشورها بدانند، جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه این شروط تحقیرآمیز را نخواهد پذیرفت.

نگاهی به چند و چون بازسازی خرابی‌های جنگ در سوریه
  امین پناهی/ سوریه این روزها طعم خوش آزادی را می‌چشد. آزادی از دست داعشی که با نقشه آمریکا و پول عربستان و البته، حمایت برخی کشورهای منطقه چون ترکیه به وجود آمد تا با نابودی سوریه و عراق، محور مقاومت در منطقه را از بین ببرند.
اسپوتنیک در گزارشی اسنادی را افشا می‌کند که به وضوح نشان‌دهنده حمایت عربستان از داعش و القاعده است. در این گزارش آمده است: «اسناد دیپلماتیک سفارت قطر در واشنگتن به تاریخ 26 اکتبر 2016 حکایت از حمایت محمد‌بن‌سلمان ولی‌عهد سعودی و محمد‌بن‌زاید ولی‌عهد امارات از برخی رهبران تروریست‌های القاعده و داعش در یمن دارد.»
گروه تروریستی داعش که روزی چنین حمایت‌هایی را در اختیار داشت، حالا به دست محور مقاومت از بین رفته و به زمان افول خود رسیده است. حالا سوریه آزاد که طی این چند سال از طریق داعش و حامیانش ویران شده به بازسازی نیاز دارد. برخی کشورهای غربی و منطقه که بر ریشه‌کن شدن حکومت سوریه و از بین رفتن تمامیت ارضی آن مصر بودند، حالا با یک تغییر سیاست می‌کوشند برای بازسازی ویرانی‌های ناشی از جنگ در این کشور گوی سبقت را از هم بربایند.
چندی پیش پایگاه خبری الوقت از بازسازی سوریه به دست عربستان خبر داد. این پایگاه نوشت: «دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در توئیتی اعلام کرد، عربستان با تأمین بودجه لازم برای بازسازی سوریه به جای آمریکا موافقت کرده است.» همچنین ترامپ در پایان توئیتش نوشته بود: «تشکر عربستان.»
هر چند این بازسازی ممکن است برای عربستان هزینه‌بر باشد، اما با انجام چنین کاری می‌خواهد سوریه را در مقابل ایران قرار دهد. در واقع کشوری که یک روز برای نابودی سوریه می‌کوشید، حالا پرچم صلح به دست گرفته تا این کشور را به یکی از نزدیک‌ترین متحدان خود در منطقه و البته دشمنان ایران تبدیل کند.
ترکیه هم در بحبوحه جنگ داعش یکی از مشتریان نفتی بود که داعش از زمین بیرون می‌کشید، حالا و در زمانی که دیگر داعشی وجود ندارد، نقش پدرخواندگی برای سوریه ایفا می‌کند و تلاش می‌کند در داستان بازسازی سوریه نقش قهرمان اصلی داستان را بر عهده بگیرد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم جنگ در سوریه تمام شده و هر چند دولت و ملت سوریه همواره قدردان کسانی خواهند بود که در این جنگ با آنان همراهی کردند و نگذاشتند جنگ سبب نابودی کشورشان شود، اما حالا دیگر برای آن مردم جنگ موضوعیت ندارد و آنان می‌خواهند زندگی خود را در صلح و آبادانی ادامه دهند.
اما جمهوری اسلامی ایران که همواره در این سال‌ها یاور مردم و حامی دولت سوریه بوده است، چه نقشی در این زمینه ایفا می‌کند؟
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور دوشنبه هشتم بهمن ضمن سفر به سوریه با مسئولان این کشور دیدار کرد. هر چند این سفر دیرهنگام انجام شد، اما حرکتی جدی از سوی دولت ایران برای کمک به بازسازی سوریه بود. ماحصل این سفر تصمیم برای هدایت بخش خصوصی برای بازسازی سوریه و از بین بردن موانع برای همکاری دو کشور در این زمینه بود.
هر چند این کافی نیست و دو کشور باید گام‌های جدی‌تری در این زمینه بردارند. البته، نباید غافل شد که بشار اسد رئیس‌جمهور سوریه هم قائل به این است که جمهوری اسلامی در بازسازی سوریه نقش اصلی را بر عهده بگیرد. اما باید بدانیم که برخی از کشورهای منطقه، مانند عربستان و ترکیه به منظور کم‌رنگ کردن نقش ایران در تحولات سوریه بسیار زودتر به این کشور رفته و مقدمات بازسازی را آغاز کردند. 
برخی از رسانه‌ها که عمدتاً تلاش‌شان به ثمر رساندن اهداف آمریکا و عربستان در منطقه است، از اینکه مسئولان کشور به سوریه سفر کنند و مساعدت‌هایی را برای بازسازی این کشور انجام دهند، انتقاد کرده و آن را در قیاس با کم‌کاری برخی مسئولان برای حل مشکلات کشور که این روزها بیشتر در مباحث اقتصادی و معیشت مردم خلاصه می‌شود، قرار داده و چنین نتیجه گرفته‌اند که پول مردم ایران قرار است برای سوریه خرج شود و چنین نمایانده‌اند که این بازسازی آورده‌ای برای ایران نخواهد داشت. هرچند مسئولان باید بیش از پیش برای حل مشکلات اقتصادی مردم کشورمان بکوشند، اما این به آن معنا نیست که یکی از این دو نافی دیگری است؛ یعنی هم می‌توان برای مشکلات اقتصادی موجود تلاش کرد و هم نقش خود در بازسازی سوریه را ایفا کرد.
اما همان‌طور که گفته شد، این رسانه‌ها کاری جز تلاش برای اهداف صاحبان خود ندارند؛ چرا که اگر جمهوری اسلامی ایران میداندار بازسازی کشوری باشد که آن را به پیروزی رسانده، به چند دلیل می‌تواند به سود کشور و البته ملت ایران تمام شود. 
اول اینکه، ملت و دولت سوریه همواره خود را وامدار ایرانی‌ها خواهند دانست و این یعنی جمهوری اسلامی ایران یک متحد منطقه‌ای نزدیک دارد که همواره در معادلات جهانی وزنه را به سود جمهوری اسلامی ایران سنگین خواهد کرد.
دوم آنکه، در صورتی که ایران، سوریه را بسازد، سوریه جدید با مختصاتی ساخته خواهد شد که به مؤلفه‌های جبهه مقاومت و انقلاب اسلامی نزدیک‌تر است و این یعنی کمک به امنیت جمعی منطقه غرب آسیا.
سوم آنکه، در صورتی که ایران زیرساخت‌ها را بنا کند، در مراحل بعدی، یعنی فعالیت‌های اقتصادی که قرار است در آینده صورت پذیرد، شانس مشارکت ایران بالاتر می‌رود.
چهارم آن است که، می‌توان به پروژه بازسازی سوریه نگاهی مادی و اقتصادی داشت که می‌تواند برای کشور و البته کسانی که درگیر بازسازی سوریه هستند، سودآور باشد و به یقین واگذاشتن چنین سودی برای کشورهای دیگر عقلانی به نظر نمی‌رسد.
و پنجم آنکه، با تعامل بیشتر با سوریه، ایران به بازار بکر این کشور برای فروش کالاهای خود دسترسی بیشتری پیدا می‌کند. در زمانه‌ای که به دلیل وجود محدودیت‌هایی برای تجارت با کشورهای اروپایی کنار گذاشته می‌شویم، به راحتی می‌توانیم بازار کشورهایی را فتح کنیم که جزو نزدیک‌ترین متحدان منطقه‌ای ما شناخته می‌شوند. در صورتی که خود را از حالا کنار بکشیم، بازار سوریه از کالاهای اروپایی، آمریکایی و ترک پر خواهد شد و در آن صورت دیگر نخواهیم توانست به آن وارد شویم.
سخن پایانی اینکه؛ حالا که مردم سوریه و دولت آن حاضرند با ایران به عنوان اصلی‌ترین متحدشان در جنگ همکاری بیشتر و نزدیک‌تری داشته باشند و خود از مسئولان ایرانی می‌خواهند قدم جلو بگذارند و در روند بازسازی سوریه نیز همانند دفاع نظامی از تمامیت ارضی‌اش نقش‌آفرینی کنند، حضور تجاری‌ـ اقتصادی ایران در سوریه پساداعش می‌تواند تأثیرات مثبتی بر تجارت هر دو کشور داشته باشد و فرصت‌های جدیدی بیافریند.


«سعید لیلاز» از اقتصاددانان اصلاح‌طلب و از اعضای حزب کارگزاران به تازگی در بخشی از مصاحبه با پایگاه جماران درباره مقایسه دستاوردهای اقتصادی انقلاب اسلامی با رژیم پهلوی گفت: «جمعیت دو برابر، اما تولید خودرو حدود ۱۷ یا ۱۸ برابر شده است. سرانه تقاضای واقعی خودرو در ایران هشت برابر زمان شاه است. مثلاً در سال ۱۳۵۷ میزان تولیدات مواد کشاورزی در ایران به حدود ۲۰ میلیون تن رسید. ما امسال درباره تقریباً ۱۴۰ میلیون تن صحبت می‌کنیم. میزان تولید فولاد ایران هم شاید ۱۵ برابر شده است. طبیعتاً باید جلو می‌رفتیم و هنوز که هنوز است، مطالبه اصلی ما از انقلاب وجود دارد، اما من این حرف را که کشور اصلاً جلو نرفته، قبول ندارم. ما باید ۱۰ سال اول انقلاب را نادیده بگیریم. هیچ انقلابی در دنیا نیست که در ۱۰ سال اول پسرفت‌های وحشتناک نداشته باشد. مثل انقلاب اکتبر یا انقلاب کبیر فرانسه. من انقلاب ایران را در زمره این دو انقلاب بررسی می‌کنم. رشد اقتصادی ایران در همه این مدت بیش از دو برابر یا سه برابر روسیه بوده است. ایران بهترین عملکرد در بین کشورهای نفتی را در انطباق شرایط کشور با سقوط قیمت جهانی نفت خام دارد.»
دیپلماسی نتیجه صفر
چندی پیش عراقچی گفته بود، مزایای برجام برای ایران نزدیک به صفر شده است. ظریف نیز گفته بود دستاوردهای برجام روی هواست. قرار بود به واسطه برجام همه تحریم‌ها در اولین روز اجرای توافق در دی ماه 1394 به یکباره لغو شود و پول‌های بلوکه شده ایران آزاد شده و مبادلات بانکی عادی شده و سرمایه خارجی به کشور سرازیر شود؛ ولی به دلیل رعایت نکردن توازن و همزمانی و پیش‌بینی نکردن عهدشکنی آمریکا در متن توافق، در نهایت با وجود بتن‌ریزی در صنعت هسته‌ای، هیچ دستاوردی عاید مردم کشورمان نشد. برجام نه تنها دستاوردی نداشت، بلکه خسارات متعددی را نیز متوجه کشور کرد. از کاهش شدید ارزش پول ملی تا گرانی افسارگسیخته در اقلام ضروری خانوار. اکنون عملیات روانی گسترده‌ای برای تصویب پالرمو و FATF در دستور کار قرار گرفته است و شاید زمان اقرار به اشتباه‌شان به دوره مسئولیت‌شان نرسد.
ویژگی نیروی مسلح
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: «ما در مقایسه با نیروهای مسلح دیگر کشورها، نیروی مسلح پرهزینه‌ای برای کشور نیستیم. اگر دشمنان منطقه‌ای ما، مانند رژیم صهیونیستی، عربستان و امارات سالیانه حدود یکصد میلیارد دلار هزینه می‌کنند، ما شاید یک نیروی مسلح حدود ۷ یا ۸ میلیارد دلاری داریم.» سرلشکر باقری ادامه داد: «ما امروز در تأمین هیچ یک از اقلام نیازمند خارج نیستیم، شاید بیش از ۹۰ درصد از تجهیزات‌مان را در داخل کشور می‌سازیم. ما نیروی مسلحی هستیم که روی پای خود ایستاده‌ایم؛ اما افتخار دشمنان منطقه‌ای ما این است که پول‌های خود را برای خرید تجهیزاتی صرف کنند که توان استفاده از آن را ندارند. این در حالی است که امروز رزمندگان موشکی ما موشکی را به کار می‌گیرند که پس از طی ۱۳۰۰ کیلومتر با خطای کمتر از ۱۰ متر به هدف اصابت می‌کند.»
ناکارآمدی اصلاح‌طلبان
«علی تاجرنیا» از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ گفت: «فکر می‌کنم در مورد انتخابات ریاست‌جمهوری، مهم‌ترین اقدام اصلاح‌طلبان «گفتمان‌سازی» است. گفتمان‌سازی هم باید عمدتاً با رویکرد کارآمد کردن دولت انجام بگیرد. آنچه امروز با آن مواجه هستیم، بحران ناکارآمدی دولت است و طبیعتاً اصلی‌ترین مخاطب این ناکارآمدی، اصلاح‌طلبان هستند. باید به خوبی روشن شود که دولت شکل گرفته فعلی، از سر ناچاری و ناگزیری و برخاسته از شرایط خاص کشور در سال ۹۲ بود. این دولت برآمده از تمام ظرفیت جریان اصلاحات نبوده است.» این طیف باید به جای دندان تیزکردن برای انتخابات‌های 1398 و ۱۴۰۰ و تقلا برای جداکردن سفره خود از دولت، برای بهبود وضع فعلی اقدام کند.


  مهدي سعيدي/ لغو سخنراني رئيس مجلس که قرار بود در مراسم 22 بهمن امسال در شهر کرج صورت بگيرد، ماجرايي است که اين روزها با واکنش‌هاي متفاوتی همراه شده است. لغو اين سخنراني پس از آن انجام شد که عده‌اي از نمازگزاران کرجي با امضای طوماري خواهان حضور نیافتن آقاي لاريجاني در اين مراسم شدند. مواضع امام جمعه اين شهر نيز مزيد بر علت شد و حاصل آن لغو برنامه آقاي لاريجاني بود. در همين راستا، برخي نمايندگان مجلس چنین اقداماتی را ناشایست دانستند. همچنين بيانيه‌اي با امضاي 191 نفر از نمايندگان مجلس صادر شد که اين اقدام را محکوم کرده و خواستار رسيدگي به اين امر شدند. درباره چنين مناقشاتي بايد به چند نکته توجه کرد:
وقوع چنين رویدادی در ايام جشن چهلمين سالگرد پيروزي انقلاب اسلامي و در آستانه راه‌پيمايي ملي 22 بهمن ماه، بدون شک اتفاق ناميموني است که به هيچ وجه قابل توجيه نیست. راه‌پیمایی 22 بهمن نماد وحدت ملت ايران با همه گرايش‌ها و تفاوت‌هاست و نبايد اجازه داد این روز به روز اختلاف و دودستگی تبدیل شود و با این اقدامات ناشیانه جورچین دشمن کامل شود. اگر اختلاف‌ نظری نیز وجود دارد باید در زمانی دیگر و از طریق متفاوت‌تری دنبال شود تا هم اثربخش باشد و هم منافع بزرگ‌تری را ضایع نکند.
اقدامات این‌چنینی بارها از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد نقد و اعتراض واقع شده است؛ اما متأسفانه همچنان شاهد تکرار آن هستیم. پیش از این نیز در 22 بهمن سال 1391 در قم شاهد اقدامی غیرقابل قبول بودیم که با واکنش علما و مراجع عظام تقلید همراه بود. پیش از آن هم در مراسم سالگرد حضرت امام(ره) در سال 1389 حواشی ایجاد شد که به نفع کشور و انقلاب نبود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در همان سال 1391 و پس از حوادث قم در دیدار با مردم آذربایجان فرمودند:
«اینکه شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عده‌ای راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهایی که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهایی که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسئولان و کسانی که می‌توانند جلوی این چیزها را بگیرند، تذکر داده‌ام. آن کسانی که این کارها را می‌کنند، اگر واقعاً حزب‌اللّهی و مؤمنند، خب نکنند. می‌بینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساسات‌شان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادن‌ها کاری از پیش نمی‌برد. این خشم‌ها را، این احساسات را برای جای لازم نگه دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجی‌ها می‌خواستند همین طور بروند یک جایی، طبق میل خودشان حمله کنند، که خب پدر کشور در می‌آمد. نظمی لازم است، انضباطی لازم است، مراعاتی لازم است. اگر چنانچه به این حرف‌ها اعتنایی ندارند، آنها که خب حساب‌شان جداست؛ اما آن کسانی که به این حرف‌ها اعتنا دارند و مقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارها نکنند.» (28/11/1391)
ملاحظه دیگر آنکه این گونه اقدامات دستاوردی برای طراحان چنین برنامه‌هایی ندارد و اتفاقاً نتیجه عکس می‌دهد و موجب تقویت جایگاه فرد یا جریانی می‌شود که مظلوم واقع شده است. چنین اقداماتی زمینه را برای بهره‌برداری فرصت‌طلبان نیز فراهم می‌کند. کافی است، به مواضع چند روز گذشته برخی رسانه‌های جریان‌های سیاسی نگاه کنیم که چطور چنین رخدادی را به فرصتی برای تخریب جریان سیاسی رقیب بدل کرده‌اند! رسانه‌های ضد انقلاب نیز بدون شک چنین فرصت‌هایی را از دست نمیدهند و در چند روز گذشته از شرایط به دست آمده برای تخریب جریان انقلابی بهره جسته و این جریان را به افراطی‌گری، انحصارگرایی و قلدرمآبی متهم کرده‌اند. انقلاب اسلامی در آغاز دهه پنجم خود به دوران بلوغ رسیده است و انتظار می‌رود افراط‌گرایی به حاشیه رفته و از تشتت و واگرایی پرهیز شود و همه توان کشور برای ایستادگی در برابر دشمن و پیشبرد چرخ‌های پيشرفت و تعالی کشور به کار گرفته شود.

  محسن فخری/  سال 1395؛ فیش‌های حقوقی و دریافت‌های بی‌حساب و کتاب از بیت‌المال و انتشار تصاویر فیش‌های حقوقی در فضای مجازی جنجال بزرگی ساخت و جلوگیری از ادامه پرداخت‌های نجومی و برخورد و برکناری نجومی‌بگیران به مطالبه جدی تبدیل شد و رهبر معظم انقلاب نیز در خطبه‌های نماز عید فطر در این‌باره فرمودند:
 «حقوق‌های غیر منصفانه و ظالمانه از بیت‌المال، نامشروع، گناه و خیانت به آرمان‌های انقلاب اسلامی است. قطعاً در گذشته کوتاهی شده است، دریافت‌های نامشروع باید برگردانده بشود و اگر کسانی بی‌قانونی کرده‌اند مجازات بشوند و اگر سوءاستفاده‌ شده است بایستی اینها را از این کارها برکنار بکنند؛ اینها کسانی نیستند که لیاقت این را داشته باشند که در این مراکز قرار بگیرند، اگر این قضیّه دنبال‌گیری نشود، اعتماد مردم به نظام کاسته می‌شود که این فاجعه‌ بزرگی خواهد بود.» دولت به ناچار برخی از این مدیران را جابه‌جا کرد، اقدامی که اظهارات محمدباقر نوبخت در  مراسم تودیع صفدر حسینی که نزدیک به 700 میلیون تومان در یک سال از بیت‌المال و از صندوق توسعه ملی دریافتی داشت، به خوبی نشان می‌دهد چقدر با اکراه این تغییرات صورت پذیرفته است. 
سخنگوی دولت در آن روز از صفدر حسینی به عنوان «ذخیره نظام» و «امانت‌داری بزرگ» یاد می‌کرد! آن روزها همچنین در مجلس تکاپوهایی درباره شفافیت حقوق مدیران آغاز شد و سخن از ایجاد سامانه بر خط برای شفافیت، آگاهی عمومی و نظارت بر دریافتی مدیران کشور به میان آمد!
سال 1397؛ با گذشت نزدیک به دو سال از آن روزها حالا یکی از خبرگزاری‌های مطرح کشور خبری عجیب را بر روی خروجی خود قرار داده که در آن آمده است: «شنیده می‌شود صفدر حسینی، مدیرعامل سابق صندوق توسعه ملی که پس از ماجرای حقوق‌های نجومی ناگزیر از کناره‌گیری شده بود، به زودی جایگزین رضا ویسه به عنوان دستیار معاون اول ریاست‌جمهور خواهد شد.» البته از این مهم‌تر پس از گذشت دو سال و بحث‌های فراوان در مجلس همچنان هیچ خبری از  سامانه شفافیت حقوق مدیران دولتی نیست! 
نتیجه‌گیری افکار عمومی از عملکرد دولت و مجلس درباره برخورد با حقوق‌های نجومی طی این دو سال چه خواهد بود؟ آیا اعتماد افکار عمومی با این نوع از عملکرد جلب خواهد شد؟ پاسخ روشن است.


 قدرت منطق انقلاب
علیرضا زاکانی با اشاره به عناصر انقلابی، غیر انقلابی و ضد انقلابی در جامعه گفت: «ضد انقلاب می‌خواهند نظام سرنگون شود. غیرانقلابی‌ها می‌خواهند جمهوری اسلامی بدون محتوا باشد و در تبعیت نظام سلطه راه خود را طی کند، عناصر انقلابی اما توجه‌شان به ظرفیت‌ها و اهداف انقلاب است.» نماینده سابق مجلس تصریح کرد: «چرا در سوریه و عراق پیروزیم و آمریکا با هفت تریلیون دلار باید منطقه را ترک کند؟ به این دلیل که منطق انقلاب ما تأثیر خود را گذاشته و جنگ اراده‌ها برپاست. این اراده انقلاب در مسائل خارجی دنبال نمی‌شود. در مقابل ما یک مافیای پنهان است که بعد از دفاع مقدس اثر خاص خود را اعمال می‌کند و سه ضلعی قدرت‌پرستی، ثروت‌پرستی و بیگانه‌پرستی در مقابل ماست. باید به میدان بیاییم و مسیر آینده را هموار کنیم.»
تحمل نقد را ندارند
عزت‌الله ضرغامی، عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی در جمع دانشجویان دانشگاه تهران در واکنش به ماجرای مشاجره با روحانی در یک جلسه رسمی که به تازگی خبرش منتشر شده بود، گفت: «فیلترینگ، آن است که در یک جلسه تخصصی می‌خواهید حرف‌تان را بزنید، اما اجازه ندهند و تحمل یک نقد سازنده را در یک جلسه کارشناسی نداشته باشند.» 
پیشنهاد معامله بزرگ
اندیشکده آمریکای جدید، 12 توصیه به ترامپ برای محدودسازی ایران ارائه کرده بود که این ۱۲ پیش‌شرط ماه مه گذشته از سوی پمپئو اعلام شد؛ اما به نظر آنها هم این‌گونه هدف‌گذاری اشتباه است و هم این‌گونه تدوین پیش‌شرط‌. کاخ سفید و وزارت خارجه نباید صرفاً بر رویکرد «تهاجمی» تأکید کنند. این کافی نیست، بلکه باید راهبردی «هوشمندانه، عملگرایانه و صبورانه» اتخاذ کرد. در این گزارش آمده است: «کاخ سفید باید شفافیت‌سازی کند که راهبردش در قبال ایران، تغییر رژیم نیست؛ بلکه یک معامله بزرگ است و در این مسیر باید پاداش‌های بیشتری برای ایران در نظر گرفته شود. از سیاست‌های مختلف به ویژه تحریم برای بیشینه‌سازی فشار بر ایران از طریق برجسته‌سازی فعالیت‌های غیرقانونیِ غیرهسته‌ای ایران بهره بگیرید.»


نکته: برای وزیر محترم نیرو در یکی از گران‌قیمت‌ترین رستوران‌های شهر همدان تدارک ناهار دیده شده بود؛ اما وزیر محترم متواضعانه با توجه به وضعیت معیشتی مردم در این شرایط، در این رستوران حضور پیدا نکرد و با حضور در منزل یکی از اهالی محل به منظور اقامه نماز، پس از صرف چای و پذیرایی مختصر برای ادامه مأموریت به استانداری همدان رفت.
نظر: چنین رفتاری در چهلمین سال انقلاب نشان می‌دهد، هنوز ارزش‌های اولیه انقلاب اسلامی در میان برخی از مدیران و مسئولان وجود دارد و با وجود سم‌پاشی‌های فراوان، مردم نیز این رفتارها را از مسئولان خود انتظار دارند. رهبر معظم انقلاب در این باره می‌فرمایند: «یکی از شعارهای ما قبل از پیروزی انقلاب‌ـ نه شعارهای انقلاب، شعارهای دوستانه‌ خودمان در مجموعه‌ رفاقتی و مجموعه‌هایی که با هم بودیم، با هم فکر می‌کردیم و کار و مبارزه می‌کردیم‌ـ «ساده‌زیستی» بود؛ زندگی ساده و کمتر بهره بردن از جلوه‌های دنیا! بعد که انقلاب پیروز شد، سعی کردیم باز هم همین روش، همین شعار و همین مبنا را دنبال کنیم.» حمایت از طبقات ضعیف، ساده‌زیستی، نگاه به مناطق دوردست و محروم، توجه به مشکلات گوناگون مردم اصولی است که اگر رعایت بشود و بر اینها پای فشرده بشود، هم خدا را راضی می‌کند، هم مردم را از هر مسئول و از هر نظامی خشنود و دلشاد می‌کند.