امین پناهی/ سوریه این روزها طعم خوش آزادی را میچشد. آزادی از دست داعشی که با نقشه آمریکا و پول عربستان و البته، حمایت برخی کشورهای منطقه چون ترکیه به وجود آمد تا با نابودی سوریه و عراق، محور مقاومت در منطقه را از بین ببرند.
اسپوتنیک در گزارشی اسنادی را افشا میکند که به وضوح نشاندهنده حمایت عربستان از داعش و القاعده است. در این گزارش آمده است: «اسناد دیپلماتیک سفارت قطر در واشنگتن به تاریخ 26 اکتبر 2016 حکایت از حمایت محمدبنسلمان ولیعهد سعودی و محمدبنزاید ولیعهد امارات از برخی رهبران تروریستهای القاعده و داعش در یمن دارد.»
گروه تروریستی داعش که روزی چنین حمایتهایی را در اختیار داشت، حالا به دست محور مقاومت از بین رفته و به زمان افول خود رسیده است. حالا سوریه آزاد که طی این چند سال از طریق داعش و حامیانش ویران شده به بازسازی نیاز دارد. برخی کشورهای غربی و منطقه که بر ریشهکن شدن حکومت سوریه و از بین رفتن تمامیت ارضی آن مصر بودند، حالا با یک تغییر سیاست میکوشند برای بازسازی ویرانیهای ناشی از جنگ در این کشور گوی سبقت را از هم بربایند.
چندی پیش پایگاه خبری الوقت از بازسازی سوریه به دست عربستان خبر داد. این پایگاه نوشت: «دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا در توئیتی اعلام کرد، عربستان با تأمین بودجه لازم برای بازسازی سوریه به جای آمریکا موافقت کرده است.» همچنین ترامپ در پایان توئیتش نوشته بود: «تشکر عربستان.»
هر چند این بازسازی ممکن است برای عربستان هزینهبر باشد، اما با انجام چنین کاری میخواهد سوریه را در مقابل ایران قرار دهد. در واقع کشوری که یک روز برای نابودی سوریه میکوشید، حالا پرچم صلح به دست گرفته تا این کشور را به یکی از نزدیکترین متحدان خود در منطقه و البته دشمنان ایران تبدیل کند.
ترکیه هم در بحبوحه جنگ داعش یکی از مشتریان نفتی بود که داعش از زمین بیرون میکشید، حالا و در زمانی که دیگر داعشی وجود ندارد، نقش پدرخواندگی برای سوریه ایفا میکند و تلاش میکند در داستان بازسازی سوریه نقش قهرمان اصلی داستان را بر عهده بگیرد.
چه بخواهیم و چه نخواهیم جنگ در سوریه تمام شده و هر چند دولت و ملت سوریه همواره قدردان کسانی خواهند بود که در این جنگ با آنان همراهی کردند و نگذاشتند جنگ سبب نابودی کشورشان شود، اما حالا دیگر برای آن مردم جنگ موضوعیت ندارد و آنان میخواهند زندگی خود را در صلح و آبادانی ادامه دهند.
اما جمهوری اسلامی ایران که همواره در این سالها یاور مردم و حامی دولت سوریه بوده است، چه نقشی در این زمینه ایفا میکند؟
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهور دوشنبه هشتم بهمن ضمن سفر به سوریه با مسئولان این کشور دیدار کرد. هر چند این سفر دیرهنگام انجام شد، اما حرکتی جدی از سوی دولت ایران برای کمک به بازسازی سوریه بود. ماحصل این سفر تصمیم برای هدایت بخش خصوصی برای بازسازی سوریه و از بین بردن موانع برای همکاری دو کشور در این زمینه بود.
هر چند این کافی نیست و دو کشور باید گامهای جدیتری در این زمینه بردارند. البته، نباید غافل شد که بشار اسد رئیسجمهور سوریه هم قائل به این است که جمهوری اسلامی در بازسازی سوریه نقش اصلی را بر عهده بگیرد. اما باید بدانیم که برخی از کشورهای منطقه، مانند عربستان و ترکیه به منظور کمرنگ کردن نقش ایران در تحولات سوریه بسیار زودتر به این کشور رفته و مقدمات بازسازی را آغاز کردند.
برخی از رسانهها که عمدتاً تلاششان به ثمر رساندن اهداف آمریکا و عربستان در منطقه است، از اینکه مسئولان کشور به سوریه سفر کنند و مساعدتهایی را برای بازسازی این کشور انجام دهند، انتقاد کرده و آن را در قیاس با کمکاری برخی مسئولان برای حل مشکلات کشور که این روزها بیشتر در مباحث اقتصادی و معیشت مردم خلاصه میشود، قرار داده و چنین نتیجه گرفتهاند که پول مردم ایران قرار است برای سوریه خرج شود و چنین نمایاندهاند که این بازسازی آوردهای برای ایران نخواهد داشت. هرچند مسئولان باید بیش از پیش برای حل مشکلات اقتصادی مردم کشورمان بکوشند، اما این به آن معنا نیست که یکی از این دو نافی دیگری است؛ یعنی هم میتوان برای مشکلات اقتصادی موجود تلاش کرد و هم نقش خود در بازسازی سوریه را ایفا کرد.
اما همانطور که گفته شد، این رسانهها کاری جز تلاش برای اهداف صاحبان خود ندارند؛ چرا که اگر جمهوری اسلامی ایران میداندار بازسازی کشوری باشد که آن را به پیروزی رسانده، به چند دلیل میتواند به سود کشور و البته ملت ایران تمام شود.
اول اینکه، ملت و دولت سوریه همواره خود را وامدار ایرانیها خواهند دانست و این یعنی جمهوری اسلامی ایران یک متحد منطقهای نزدیک دارد که همواره در معادلات جهانی وزنه را به سود جمهوری اسلامی ایران سنگین خواهد کرد.
دوم آنکه، در صورتی که ایران، سوریه را بسازد، سوریه جدید با مختصاتی ساخته خواهد شد که به مؤلفههای جبهه مقاومت و انقلاب اسلامی نزدیکتر است و این یعنی کمک به امنیت جمعی منطقه غرب آسیا.
سوم آنکه، در صورتی که ایران زیرساختها را بنا کند، در مراحل بعدی، یعنی فعالیتهای اقتصادی که قرار است در آینده صورت پذیرد، شانس مشارکت ایران بالاتر میرود.
چهارم آن است که، میتوان به پروژه بازسازی سوریه نگاهی مادی و اقتصادی داشت که میتواند برای کشور و البته کسانی که درگیر بازسازی سوریه هستند، سودآور باشد و به یقین واگذاشتن چنین سودی برای کشورهای دیگر عقلانی به نظر نمیرسد.
و پنجم آنکه، با تعامل بیشتر با سوریه، ایران به بازار بکر این کشور برای فروش کالاهای خود دسترسی بیشتری پیدا میکند. در زمانهای که به دلیل وجود محدودیتهایی برای تجارت با کشورهای اروپایی کنار گذاشته میشویم، به راحتی میتوانیم بازار کشورهایی را فتح کنیم که جزو نزدیکترین متحدان منطقهای ما شناخته میشوند. در صورتی که خود را از حالا کنار بکشیم، بازار سوریه از کالاهای اروپایی، آمریکایی و ترک پر خواهد شد و در آن صورت دیگر نخواهیم توانست به آن وارد شویم.
سخن پایانی اینکه؛ حالا که مردم سوریه و دولت آن حاضرند با ایران به عنوان اصلیترین متحدشان در جنگ همکاری بیشتر و نزدیکتری داشته باشند و خود از مسئولان ایرانی میخواهند قدم جلو بگذارند و در روند بازسازی سوریه نیز همانند دفاع نظامی از تمامیت ارضیاش نقشآفرینی کنند، حضور تجاریـ اقتصادی ایران در سوریه پساداعش میتواند تأثیرات مثبتی بر تجارت هر دو کشور داشته باشد و فرصتهای جدیدی بیافریند.