«فیصل مقداد» معاون وزیر خارجه سوریه تأکید کرد: آنچه برای سوریه اهمیت دارد، موقعیت این کشور در منطقه است. هر کس سعی دارد سوریه را نادیده بگیرد، یا برای بازگشت آن به اتحادیه عرب، شروطی را تحمیل کند، موفق نخواهد شد. خبرگزاری «اسپوتنیک» به نقل از وی گزارش داد، امکان ندارد سوریه باج بدهد، یا در خصوص مسائل داخلی خود کوتاهی داشته باشد.  

نگاهی به خروج آمریکا از پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد

 رضا اشرفی/ «پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد» در هشتم دسامبر 1987 بین ایالات متحده آمریکا و روسیه به امضا رسید. این پیمان همه موشک‌های هسته‌ای و متعارف را که شامل سکوهای پرتاب آنها می‌شد، با بردهای 500 تا هزار کیلومتر (کوتاه‌برد) و بیش از هزار تا پنج هزار و پانصد کیلومتر (میان‌برد) را محدود می‌کرد. وقتی میخائیل گورباچف و رونالد ریگان این توافق را نهایی کردند، هر دو طرف به امن‌سازی موقعیت کشور خود در نظام بین‌الملل فکر می‌کردند؛ به این دلیل که رقابت‌های بین دو طرف در برخی موارد شرایطی را فراهم کرده بود که می‌توانست برای هر دو طرف آسیب‌زا باشد. اگر چه این توافق نتوانست شوروی سابق را از مرحله پرتگاه فروپاشی نجات دهد؛ اما پس از آن نیز مسکو و واشنگتن به آن وفادار ماندند. بر همین اساس، در سال 1991 میلادی دو هزار و 692 موشک هسته‌ای میان‌برد نابود شد و پس از آن نیز قرار شد ده سال از نیروگاه‌های هسته‌ای یکدیگر بازرسی به عمل آورند. 
اگرچه این بازرسی‌ها ادامه پیدا کرد؛ اما دونالد ترامپ پیمانی را که رونالد ریگان در واشنگتن امضا کرده بود، نادیده گرفت و 21 اکتبر 2018 اعلام کرد از آن خارج خواهد شد. «رئیس‌جمهور آمریکا در بیانیه‌‌ای که هفته گذشته منتشر شد، تصریح کرد که آمریکا تعهدات خود در چارچوب پیمان INF را به حال تعلیق درآورده و روند خروج از آن را آغاز می‌‌‌کند.» در بیانیه همچنین آمده است، این روند «تا شش ماه به طول خواهد انجامید، مگر آنکه روسیه با نابود کردن همه موشک‌‌ها، پرتابگرها و تجهیزاتی که ناقض متن پیمان هستند، به تعهداتش عمل کند.»
وی برای اینکه موضع خود را در این کار محکم کند، اعلام کرده است کشورهای عضو ناتو نیز از آن حمایت کرده‌اند. وی سعی کرده است در این مسیر هوشمند عمل کند. به این دلیل که از یک سو اعضای ناتو به ویژه در اروپا نگاهی انتقادی به عملکردهای نظامی‌ـ امنیتی روسیه دارند و از سوی دیگر با انتقادات مداوم ترامپ از ناتو که حتی بحث خروج آمریکا از آن مطرح بوده، با این همراه‌سازی، اعضای ناتو را به سمت خواسته خود کشانده است؛ زیرا دست‌کم در این زمان نشان می‌دهد که ترامپ برخلاف مواضع گذشته، نگاهی به ناتو و اعضای آن دارد. 
رئیس‌جمهور آمریکا دلیل تعلیق این پیمان را نقض‌های مکرر روسیه اعلام کرده است. در مقابل روسیه نیز با رد این ادعا نه تنها خروج خود را از آن اعلام کرده؛ بلکه کار بر روی تولید تسلیحات مدرن‌تر، از جمله موشک‌های مافوق صوت را در دستور کار خود قرار داده است. 
البته INF اولین توافقی نیست که آمریکا و ترامپ از آن خارج شده‌اند. این کشور همواره قواعد بین‌المللی را نادیده می‌گیرد؛ برای نمونه می‌توان به دونالد ترامپ اشاره کرد که طی دو سال گذشته از پنج پیمان پاریس، ترانس پاسیفیک، نفتا، INF و برجام خارج شده است. اینکه گفته می‌شود روسیه به توافق پایبند نبوده، تنها یک فرض است که مبتنی بر رفتارهای پشت پرده کشورهایی است که عموماً سعی دارند دستاوردهای مدرن نظامی‌ـ امنیتی خود را مخفی نگه دارند. بر همین اساس، آمریکا بیش از هر کشوری به نقض توافقات نظامی‌ـ امنیتی دست زده است که البته چون به راحتی قابل اثبات نیست،‌ توان دفاع برای آن باقی می‌ماند. ترامپ مبتنی بر همین رویکرد اعلام کرده است، روسیه به پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد پایبند نبوده است، اگر چه بازرسی‌ها آن را ثابت نمی‌کنند. 
اینکه آیا این مسئله، خواسته دونالد ترامپ است یا رویکرد کلان آمریکا به راحتی قابل اثبات نیست؛ اما برای اینکه جهان به پاسخ آن برسد، ضروری است تا پایان دوره ترامپ و روی کار آمدن رئیس‌جمهور بعدی در آمریکا صبر کند و اگر رؤسای بعدی نیز همین رویه را ادامه دادند، مشخص می‌شود که این رویکرد مختص ترامپ نیست؛ بلکه آمریکا همچون آخرین سال‌های فروپاشی نظام دو قطبی، به دنبال آن است تا روسیه را وارد بازی تسلیحاتی کند. به همین منظور ولادیمیر پوتین تأکید کرده است این خروج آمریکا را حتماً پاسخ خواهد داد؛ اما وارد جنگ تسلیحاتی نخواهد شد. همان که در پایان دهه 1980 میلادی به جنگ ستارگان مشهور شد. البته در آن دوره وضعیت اقتصادی روسیه با آمریکا کاملاً متفاوت بودند؛ در حالی که موقعیت اقتصادی واشنگتن در این دوره، دست‌کم نسبت به چین و به طور کل جهان با ضعف‌های قابل توجه مواجه شده است.   
جدای از اینکه این رویه کلان آمریکا نسبت به قدرت‌گیری دوباره روسیه است یا خیر، دونالد ترامپ با توجه به اینکه یک «آنارشیست شورش‌خواه» است، به هر اقدامی دست می‌زند تا گوشه‌ای از جهان با تنش همراه باشد و به این ترتیب رئیس‌جمهور تمایلات ذهنی خود را دنبال کند. 
از سوی دیگر، خروج آمریکا از این پیمان، دست آن را برای هرگونه اقدام در این زمینه و همچنین دیگر حوزه‌ها باز می‌گذارد تا در دوره‌ای که روسیه خواهان نوسازی و توسعه صنعت تسلیحاتی خود است،‌ از قافله عقب نماند. در این زمینه نباید چین را فراموش کرد. اگر چه پکن از دهه 1980 میلادی به سمت توسعه اقتصادی پیش رفته است،‌ اما طی سال‌های اخیر تمایلات نظامی و امنیتی خود را بروز داده است. به ویژه آنکه در حوزه سایبری به همراه روسیه پیشرفت‌هایی داشته است که نگرانی آمریکا را برای نفوذ افزایش داده است. 
آمریکا از این موضوع نیز هراس دارد که چون چین پیمان منع موشک‌های هسته‌ای میان‌برد را امضا نکرده، به راحتی می‌تواند در این مسیر گام بردارد. البته واشنگتن می‌تواند از چین دعوت کند که برای امن‌سازی جهان به این پیمان بپیوندند؛ اما به این دلیل که در این دوره ناامنی بین‌المللی منافع آمریکا را بهتر تأمین می‌کند، به جای وارد کردن چین یا هر کشور دیگر به این پیمان خواهان خروج از آن است تا برای توسعه تسلیحات خود دست بازتری داشته باشد.
اما مسئله بنیادی این است که با این شورش‌آفرینی آمریکا و خروج مداوم از پیمان‌های حساس و استراتژیک بین‌المللی، هر بار جهان بیش از گذشته به سمت ناامنی پیش می‌رود. به نظر می‌رسد، آمریکا هر چقدر به دنبال ناامن‌سازی و شورش‌سازی بین‌المللی است، روسیه و چین در این دوره خواهان تثبیت شرایط و امن کردن جهان هستند. 



  محمدرضا مرادی/ نگاه دوگانه کشورهای غربی به تحولات بین‌المللی سبب شده اصطلاحاتی مانند «تروریسم خوب» و «تروریسم بد» مطرح شود. در واقع، اتحادیه اروپا و آمریکا سعی دارند با سوءاستفاده از برخی ارزش‌های بین‌المللی به اهداف خود برسند. تحولات یمن و ونزوئلا دو نمونه بسیار مناسب برای بررسی این موضوع است. 
همزمان با انقلاب‌های عربی در سال 2011 مردم یمن نیز علیه دیکتاتوری علی‌عبدالله صالح به پا خاستند که سرانجام اين قيام‌ها در ژوئن سال 2011 به فرار عبدالله صالح به عربستان منتهي شد. در ادامه منصورهادی رئیس‌جمهور موقت نیز وادار به استعفا و فرار شد. منصورهادي از عدن، خواستار مداخله نظامي کشورهاي حاشيه خليج‌فارس شد و در نهايت در فروردين سال 1394، عربستان با تشکيل ائتلافي سعودی با شعار بازگرداندن مشروعیت و حمایت از منصورهادی به یمن حمله کرد. اما عربستان و امارات به دنبال آن بودند که از مستقل شدن یمن جلوگیری کنند. این جنگ از چهار سال گذشته تا امروز ادامه داشته و 100 هزار کودک یمنی به دلیل محاصره و بیماری شهید شده‌اند. افزون بر این، بر أساس گزارش روزنامه گاردین، بیش از 60 هزار یمنی در حملات ائتلاف سعودی شهید شده‌اند. 14 میلیون یمنی نیز در معرض گرسنگی و قحطی هستند و هر هفته 10 هزار مورد جدید ابتلا به وبا گزارش می‌شود. بر اساس برآورد گروه «کودکان را نجات دهید»، روزانه 77 کودک شهید می‌شود. 
بی‌تردید، این جنایت‌ها در یمن تنها با کمک‌های کشورهای غربی صورت می‌گیرد. آمریکا مدرن‌ترین سلاح‌ها را به عربستان فروخته و تنها در یک قرارداد 110 میلیارد دلار سلاح به آن واگذار کرده است. انگلیس نیز با حمایت‌های تسلیحاتی از عربستان، شریک جنایت‌های عربستان در یمن شناخته می‌شود. به جز فروش تسلیحات نظامی، بارها تصاویری از حضور افسران غربی در اتاق جنگ یمن در ریاض منتشر شده است. این موضوع در حالی است که انصارالله با حمایت اکثر مردم علیه تجاوز یک کشور خارجی به پا خاسته و در حال مقاومت است. در واقع، حتی بر اساس قوانین حقوقی که خود کشورهای غربی ابداع کرده‌اند، حمله و تجاوز به کشوری دیگر عملی خصمانه و مجرمانه بوده و برخلاف حقوق بین‌الملل است و کشورها حق دارند علیه تجاوز دیگران مقابله‌به‌مثل کنند. اما کشورهای غربی نه تنها علیه متجاوزان به یمن اقدامی نکرده‌اند، بلکه عملاً خود شریک جرم بوده و در حال تهیه مقدمات برای جنایات بیشتر عربستان و امارات در یمن هستند.  نمونه دیگر ونزوئلا است. سوم بهمن ماه «خوآن گوایدو» رئیس شورای ملی ونزوئلا و رهبر مخالفان تحت امر آمریکا خود را رئیس‌جمهور موقت ونزوئلا معرفی و سپس سوگند یاد کرد! در پی این اقدام غیر قانونی، کشورهای غربی وی را به عنوان رئیس‌جمهور قانونی به رسمیت شناختند. در واقع، در موضوع ونزوئلا، کشورهای غربی به طور کامل مهر باطلی بر همه ادعاهای حقوق بشری و دموکراسی‌خواهی خود زدند؛ چرا که نیکولاس مادورو اردیبهشت ماه در انتخابات با کسب بیش از 67 درصد آرا رئیس‌جمهور قانونی ونزوئلا انتخاب شده بود. در واقع، کشورهای غربی در حالی رهبر یک گروه مخالف را در جایگاه رئیس‌جمهور قانونی ونزوئلا به رسمیت شناختند که انتخاباتی که خود را مدعی سردمداری آن می‌دانند، نادیده گرفته و عملاً رأی مردم را به سخره گرفتند. در چارچوب نظام بین‌الملل که کشورهای غربی خود آن را ترسیم کرده‌اند، مشروعیت مقامات سیاسی از طریق انتخابات و رأی مردم تأیید می‌شود، اما به ظاهر این موضوع تنها یک ادعا بیشتر نبوده و «انتخابات خوب» و «انتخابات بد» نیز در این باره برای غربی‌ها صدق پیدا می‌کند. کشورهای غربی در حالی مدعی حمایت از رأی اکثریت در کشورهای مختلف هستند که مادورو در ونزوئلا با کسب 67 درصد آرا توانسته حمایت اکثر مردم را به دست آورد. 

  قاسم غفوری/ سال 2011 در حالی آغاز شد که در بسیاری از کشورهای عربی غرب آسیا و شمال آفریقا تحولاتی مهم و تأثیرگذار آغاز شده بود که محور آن قیام‌های مردمی علیه استبداد داخلی، استعمار خارجی و استقرار ارزش‌ها و مطالبات دینی و اعتقادی بود. آغاز این راه با قیام مردم تونس پس از خودسوزی محمد بوعزیزی، جوان تونسی بوده است که در نهایت به سرنگونی بن‌علی پس از 23 سال حاکمیت منجر شد. پس از آن مردم مصر توانستند سرنگونی حسنی مبارک را پس از سه دهه حاکمیت رقم بزنند. همزمان با این تحولات، مردم یمن در 16 فوریه و مردم لیبی در 17 فوریه حرکت‌های مشابهی را آغاز کردند که در نهایت نتیجه آن نیز سرنگونی علی عبدالله صالح در یمن و قذافی در لیبی بود. در میان مجموع حرکت‌های مردمی در کشورهای عربی، نکته قابل توجه قیام مردم بحرین بود که تحت نام جنبش 14 فوریه آغاز شد. آنچه مطالبه مردم بحرین بوده، پایان فضای خفقان سیاسی و اجتماعی، مشارکت واقعی مردم در عرصه سیاسی و تصمیم‌گیری به جای حاکمیت مطلقه خاندان آل‌خلیفه، پایان دادن به وابستگی کشورشان به آمریکا، انگلیس و عربستان و نیز دوری منامه از روابط با رژیم صهیونیستی است. نکته مهم در این حرکت انقلابی آن بود که شیعه و سنی با دادن شاخه‌های گل به یکدیگر بر اصل وحدت و یکپارچگی به منظور تحقق اهداف‌شان تأکید کردند. 
اکنون هشت سال از آغاز این حرکت مردمی می‌گذرد؛ در حالی که نکات تأمل‌برانگیزی در قبال آن مشهود است که تفاوت قیام مردم بحرین با دیگر کشورهای عربی، از جمله مصر، لیبی، تونس و... را آشکار می‌کند. تفاوت‌هایی که نشان می‌دهد، چگونه آن حرکت‌ها یا با انحراف مواجه شد یا اینکه زمینه‌ساز وضعیت بحرانی در کشورها شد؛ در حالی که در بحرین حرکت مردمی با وجود سرکوب‌های گسترده همچنان ادامه دارد. 
مهم‌ترین مسئله‌ای که در تحولات بحرین مشاهده می‌شود، اصل وحدت و یکپارچگی مردم حول محور مرجعیت دینی است. رهبری که موجب شده است میان شیعه و سنی وحدت ایجاد شده و از تفرقه و جدایی مردم جلوگیری شود. افرادی همچون شیخ‌عیسی قاسم مرجع عالی‌قدر جهان، در کنار افرادی، همچون شیخ علی سلمان، دبیر کل الوفاق و... نقشی مهم در این روند داشته‌اند. هر چند آل‌خلیفه با سرکوب مستقیم، لغو تابعیت، استفاده از نیروهای عربی تحت عنوان طرح سپر جزیره، مقابله با نمادهای دینی و مذهبی حتی تخریب مساجد و حسینیه‌ها و ممنوعیت برگزاری نماز جمعه در مراکز شیعه‌نشین، اعمال محاصره اقتصادی علیه ساکنان منطقه الدراز، محل سکونت شیخ‌عیسی قاسم و... به دنبال برهم زدن این وحدت بوده‌اند؛ اما عملاً در تحقق طرح‌های خود ناکام بوده و همچنان این قیام ادامه یافته است. این روند چنان بوده است که حتی اقدام به تبعید شیخ‌عیسی قاسم به عراق کردند؛ اما این اقدام نیز در انقلاب مردم تأثیر منفی نداشته است. نکته مهم دیگر در تحولات بحرین، واکنش کشورهای غربی و مدعیان حقوق بشر بوده است که نه تنها در برابر سرکوب مردم سکوت کرده‌اند؛ بلکه به حمایت تسلیحاتی و حتی مشارکت در شکنجه مردم دست زده‌اند. آنهایی که با ادعای حقوق بشر در لیبی و کویت دخالت نظامی کردند، در قبال بحرین همسو با آل‌خلیفه به سرکوب مردم روی آوردند. 
در جمع‌بندی نهایی از تحولات بحرین می‌توان گفت، این انقلاب در حالی هشت ساله شده که همچنان یکپارچگی مردمی در پیگیری مطالبات‌شان ادامه دارد و این برگرفته از حلقه اتصالی به نام مرجعیت دینی است که شکست سرکوب‌گری‌های آل‌خلیفه و حامیانش و رسوایی مدعیان حقوق بشر غربی را به همراه داشته
 است. 

 ایران مطابق برجام عمل کرده است
خبرگزاری تسنیم: وزیر پیشین انرژی آمریکا اذعان دارد، اقدامات ایران در زمینه برنامه هسته‌ای مطابق توافق برجام است. ارنست مونیز درباره پایبندی ایران به چارچوب‌های مورد نظر برجام گفته است: «تحقیقات دانشمندان ایرانی چیزی خارج از توافق برجام نیست؛ بلکه بر اساس موارد تعیین شده و مورد توافق است. شواهد قطعی داریم که ایران مطابق توافق هسته‌ای [برجام] عمل کرده است.» وزیر پیشین انرژی آمریکا همچنین گفته است: «الزامات مشخصی برای ایران به مدت 15 سال در نظر گرفته شده که این مرحله رویه نظارتی سفت و سختی دارد. امید این بود که بتوانیم در این ۱۵ سال روابطی مبتنی بر اطمینان در حوزه توافق هسته‌ای ایجاد کنیم؛ اما نکته مهم اینکه ذات این توافق بر اساس اعتماد نیست، بلکه بر تحقیق و تصدیق مدام استوار است.»
 تکرار ادعای ضد ایرانی
خبرگزاری مهر: رئیس‌جمهور آمریکا در اظهاراتی توهین‌آمیز بار دیگر ایران را کشوری «شرور» و «تروریست» خواند و گفت: ایران یک «مشکل واقعی» است.» دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در مصاحبه‌ای، بار دیگر به خروج از توافق هسته‌ای با ایران افتخار کرده و گفته است، با جمع‌بندی جامعه اطلاعاتی آمریکا که تأکید کرده ایران به تعهدات خود ذیل این توافق پایبند بوده، مخالف است. وی در بخشی از این مصاحبه با بیان اینکه قصد ندارد نیروهای نظامی آمریکا را از عراق خارج کند، گفت: «ما برای ساخت این پایگاه [در عراق] هزینه هنگفتی کرده‌ایم. می‌خواهیم آن را حفظ کنیم. یکی از دلایلی که می‌خواهم آن را نگه دارم، این است که می‌خواهم کمی حواس‌مان به ایران هم باشد، چون ایران یک مشکل واقعی است.»
 تأثیر محدودتحریم‌ها بر فعالیت ایران
خبرگزاری فارس: وزارت دفاع آمریکا در گزارشی گفته است، تحریم‌های جدید این کشور تأثیری بر توان ایران برای فعالیت در سوریه نداشته است. در بخشی از این گزارش آمده است: «دفتر دستیار وزیر دفاع آمریکا در امور امنیت بین‌الملل به ما اظهار کرده که تحریم‌های بازاعمال‌ شده علیه ایران در ماه آگوست و نوامبر ۲۰۱۸ تأثیر محدودی بر توانایی ایران برای فعالیت در سوریه داشته‌اند.» گزارش دفتر بازرسی کل پنتاگون همچنین یادآوری کرده است، دولت آمریکا از حضور نظامیان خود در سوریه به منزله اهرم فشار برای اثر گذاشتن بر مسائل مربوط به درگیری‌ها در این کشور کمک گرفته است. 
 اقدامات ضد ایرانی سفیر آمریکا در برلین
خبرگزاری فارس: سفیر آمریکا در برلین که به اقدامات ضد ایرانی شهره است، در یادداشتی در یک نشریه آلمانی اعدام یک متجاوز به عنف و آدم‌ربا را نقض حقوق بشر خوانده است. «ریچارد گرنل» سفیر آمریکا در برلین را شاید بتوان ضد ایرانی‌ترین سفیر دولت «دونالد ترامپ» خواند که از ابتدای مأموریت دیپلماتیک خود اقدامات گسترده‌ای را علیه جمهوری اسلامی ایران انجام داده است. سفیر آمریکا در برلین در اقدام تازه خود علیه ایران، از یک آدم‌ربا و متجاوز به عنف حمایت کرده و در یادداشتی در نشریه «بیلد» آلمان مدعی شده است، اجرای مجازات این فرد، «نقض حقوق» بشر بوده است.
 ایران به اصلاحات FATF پایبند نبوده است
خبرگزاری ایرنا: سفیر آمریکا در آلمان در تداوم اقدامات و مواضع مداخله‌جویانه خود مدعی شد، ایران به تعهد خود درباره اصلاح FATF عمل نکرده است. «ریچارد گرنل» سفیر آمریکا در آلمان در ادامه سیاست‌های مداخله‌جویانه خود در قبال کشورهای گوناگون با اشاره به راه‌اندازی سازوکار مالی اروپا با ایران، اظهار داشت: «در انتظاریم که ببینیم کدام یک از کشورهای اروپایی با ایران مشارکت و همکاری می‌کنند.» وی در ادامه با بیان اینکه ایران درباره اصلاحات FATF متعهد شده بود، ادعا کرد: «ایران به تعهدات خود در قبال FATF جامه عمل نپوشانده است.»

نفوذ آل‌سعود در جهان اسلام‌ـ 50


  عبدالله عبادی/ جمهوری یمن در جنوب غربی آسیا و در جنوب شبه‌جزیره عربستان واقع شده است. پایتخت یمن، صنعا و جمعیت آن حدود 24 میلیون نفر و زبانش عربی است. بر اساس برآوردها، در سال 2015 بین 55 تا 60 درصد از مردم این کشور مذهب سنی داشته و بین 40 تا 45 درصد شیعه هستند. اغلب سنی‌ها شافعی و بیشتر شیعیان از شاخه زیدی هستند، اما اقلیت قابل توجهی شیعه اسماعیلیه و دوازده امامی نیز در بین آنان وجود دارد.
سنی‌ها بیشتر در جنوب و جنوب شرق و شیعیان زیدی در شمال و شمال غرب و اسماعیلیه‌ها در صنعا، مرکز کشور زندگی می‌کنند.
یمن به عنوان همسایه عربستان همواره در سیاست خارجی این کشور از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده و از زمان استقرار نظام جمهوری در این کشور در دهه 1970 روابط دو کشور وارد مرحله جدیدی شده است. دو کشور دوره‌های متفاوتی از رویارویی و همکاری را پشت سرگذاشته‌اند، اما وجه مشترک این دوره‌ها تلاش عربستان برای افزایش نفوذ در یمن بوده است. در نگاه عربستان، یمن از نظر اثرگذاری بر امنیت ملی در سطح کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس اهمیت راهبردی دارد. نکته ظریف در روابط دو کشور این است که دو عامل ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک در به خطر انداختن منافع عربستان از سوی یمن مؤثر هستند که در هر برهه زمانی یکی از عوامل به عامل تعیین‌کننده تبدیل شده است. نتایج پژوهش‌های مختلف نشان داده که پیگیری سیاست (یمن ضعیف) و افزایش نفوذ در این کشور با استفاده از دیپلماسی دلار و همراه کردن قبایل با خود در سیاست خارجی عربستان در قبال یمن امری ثابت بوده است. در زمینه توفیق عربستان در دستیابی به اهداف خود در یمن می‌توان گفت، اگرچه عربستان نتوانسته است نفوذ سازماندهی شده‌ای در یمن داشته باشد، اما تا حدودی توانسته با ایجاد پایگاه نفوذ نسبت به رقبای خود موفق‌تر عمل کند.
اقدامات عربستان در یمن 
همان‌طور که گفته شد، بین 40 تا 45 درصد از جمعیت یمن را شیعیان تشکیل می‌دهند که ارتباط خوبی با جمهوری اسلامی ایران داشته و دارند. در زمان پیروزی انقلاب اسلامی شیعیان یمن از انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره) حمایت کردند، به طوری که در منازل‌شان عکس امام(ره) را نصب کردند. حتی برخی از علمای زیدی اعتقاد داشتند امام خمینی(ره) امام داعی از اهل بیت(ع) است. شیعیان زیدی پس از انقلاب اسلامی ایران فشارهای فراوانی را تحمل کردند. بسیاری از جوانان زیدی دستگیر شدند و برخی از مساجد و حوزه‌های علمیه‌شان بسته شد. در زمان جنگ ایران با صدام، علی‌عبدالله‌صالح برای کمک به عراق نیروی نظامی فرستاد، اما در این میان بسیاری از سربازان و افسران زیدی در ارتش یمن، رفتن به عراق برای جنگ با ایران را نپذیرفتند و اعدام شدند. همین سبب شد تا رژیم سعودی ضمن جلوگیری از به قدرت رسیدن شیعیان در یمن، با ایجاد اختلاف در بین فرق مختلف شیعه به نوعی آنان را تضعیف کند. علاوه بر آن عربستان سعی کرد با ایجاد اختلاف مذهبی بین شیعیان و اهل سنت به نوعی شیعیان را در برابر دولت قرار دهد. یکی از تهدیدهای جدی متوجه شیعیان بین سال‌های 2001 تا 2011 این بود که دولت وابسته این کشور سعی می‌کرد بین شیعیان و شافعی‌ها اختلاف ایجاد کند. بر این اساس، مأموران دولتی طرفدار عربستان تمام تلاش‌شان را به کار گرفتند تا شیعیان را خطری برای اهل سنت معرفی کنند؛ از این رو در پوشش نهادهای دولتی در مناطق شافعی‌نشین کتاب‌های ضد شافعی توزیع کرده و ادعا می‌کردند که این کتاب‌ها را شیعیان زیدی نوشته‌اند و در مناطق شیعه‌نشین نیز کتاب‌هایی ضد شیعه توزیع و چنین القا می‌کردند که این کتاب‌ها را شافعی‌ها نوشته و توزیع کرده‌اند البته، با هوشیاری علمای شیعی و شافعی این
 توطئه خنثی شد.
1‌ـ ساخت مسجد: از جمله اقدامات رژیم سعودی در یمن برای نفوذ هرچه بیشتر در بین سنی‌های شافعی ساخت مسجد است. بر اساس آمارها، حدود 20 هزار مسجد بزرگ و کوچک در شهرها و روستاهای مناطق سنی‌نشین ساخته شده است و از آنجا که دولت یمن وضع اقتصادی مطلوبی ندارد، تمامی هزینه‌های تعمیر و نگهداری این مساجد بر عهده سفارت و سازمان‌های عربستانی است.
2‌ـ ساخت مدارس قرآنی: یکی دیگر از فعالیت‌های نرم عربستان که سالیانه هزینه زیادی نیز صرف آن می‌شود، ساخت مدارس قرآنی است. مردم یمن علاقه خاصی به حفظ و قرائت قرآن کریم دارند، از سوی دیگر فقر آموزشی سبب شده در بسیاری از روستاها و شهرها خانواده‌های فقیر استطاعت فرستادن فرزندان‌شان به مدارس دولتی را نداشته باشند؛ از این رو با توجه به رایگان بودن این مدارس تعداد زیادی از این خانواده‌ها فرزندان خود را به این‌ مدارس اعزام می‌کنند. بر اساس آمارها، دولت و سازمان‌های سعودی حدود پنج هزار دارالقرآن در یمن ساخته‌اند.
3ـ ساخت دانشکده و مراکز علمی: بخش دیگری از فعالیت‌های فرهنگی رژیم آل‌سعود در یمن ساخت مراکز علمی و تحقیقاتی است. با توجه به رقابت شدید جوانان شیعی و سنی برای کسب مدارج علمی بالا و شغل‌های دولتی، سعودی‌ها برای تقویت بنیه جوانان اهل سنت اقدام به تأسیس صدها مرکز علمی در شهرهای سنی‌نشین از جمله صنعا کرده‌اند. 
4ـ ایجاد دفاتر امور خیریه برای حمایت از خانواد‌ه‌های بی‌سرپرست: اکنون بیش از 1000 دفتر امور خیریه با هدف حمایت‌ از خانواده‌های بی‌سرپرست در مناطق سنی‌نشین یمن ایجاد شده است که بنا به مقتضیات زمان به خانواده‌های بی‌سرپرست و فقیر کمک‌های مادی می‌کنند. برای نمونه ماه مبارک رمضان با ارائه مواد غذایی و در آغاز سال تحصیلی با ارائه بسته‌های کمک‌آموزشی از این خانواده‌ها حمایت می‌کنند.
5‌ـ حفر چاه آب: یمن کشور خشک و سوزانی است و بسیاری از مناطق آن با کمبود شدید آب دست به گریبان است، از جمله اقدامات رژیم سعودی در این کشور حفر صدها حلقه چاه آب در مناطق مختلف آن
 بوده است.