حسین میرچراغخانی/ دیری نپایید که اختلافات درونی گفتمان عقلانیت اسلامی خود را نشان داد و از حدود سال1363 این اختلافات آشکارتر شد. در آغاز، اختلافات حول محورهای اقتصاد، سیاست و روابط بینالملل شکل گرفت. کمکم تفاوت اندیشهای، بهویژه به حوزۀ حکومت اسلامی، سیاست و مبانی مشروعیت نیز کشیده شد و سرانجام به انشعاب مجمع روحانیون مبارز، دفتر تحکیم وحدت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی انجامید و دو طیف معروف به راست و چپ، در آستانه انتخابات سوم مجلس شورای اسلامی، خود را نشان داد. اختلاف اولیه در جامعۀ روحانیت مبارز شکل گرفت و نتیجۀ آن، خروج طیفی از روحانیون و شکلگیری مجمع روحانیون بود که به آنها اشاره میشود. با توجه به ماهیت فرهنگی جامعۀ روحانیت مبارز و حضور علما و اندیشمندان صاحبنظر در آن، اختلاف دیدگاه، امری طبیعی بود؛ اما برخی عوامل، زمینۀ انشعاب جامعه را فراهم کرد. این عوامل عبارتند از:
۱ـ کاهش خطر دشمن مشترک
در دهۀ اول پیروزی انقلاب، بحرانها و خطرهای فراوانی متوجه انقلاب بود: گروهها و جریانهای سیاسی لیبرال، مانند نهضت آزادی، سلطنتطلبها، چپ و حزب توده، التقاطیها و منافقین، در برابر روحانیت مبارز قرار داشتند. عملیاتهای تروریستی، ثبات و امنیت کشور را تهدید میکرد، از سوی دیگر، جنگ تحمیلی، معتقدان به انقلاب و نظام را دور هم جمع کرده بود، اما با کاهش تهدیدات و ثبات انقلاب، انشعاب و اختلاف دیدگاهها رواج یافت، که در این زمینه میتوان به اختلاف در حزب جمهوری اسلامی، جامعۀ روحانیت مبارز و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی اشاره کرد.
۲ـ شهادت شخصیتهای وحدتبخش
با وجود شخصیتهایی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی که از اعضای بانفوذ جامعۀ روحانیت بودند، این امکان وجود داشت که از انشعاب جلوگیری شود، چنانکه اسدالله بیات، عضو شورای مرکزی مجمع روحانیون در این باره میگوید: «مادامی که مرحوم شهید بهشتی شربت شهادت میل نکرده بود، ما اصلاً این نوع قضایا را نداشتیم، یا کم داشتیم. بعد از آنی که مرحوم شهید بهشتی و امثال آقای باهنر، مطهری و دیگران، اینگونه رفتند؛ حتی در سطح پایینتر، شهید بزرگوار مرحوم محلاتی و شهید بزرگوار دیگر مرحوم شاهآبادی، رفتند و شهید شدند؛ کمکم تقریباً نوبت به اینجا رسید که ما اینطوری تغییر بکنیم.»۱
به نظر میرسد، این دلیل خیلی قانعکننده نیست؛ چرا که اختلافنظرهای جدی وجود داشت، حتی خود شهید مطهری و شهید بهشتی نیز با اعضای دیگر اختلاف دیدگاه داشتند.
۳ـ اختلافنظرهای سیاسی و اقتصادی
الفـ میزان پیروی از حضرت امام(ره): یکی از موارد اختلافی در جامعۀ روحانیت مبارز، میزان پیروی از حضرت امام بود. برای نمونه، در ابقای میرحسینموسوی در سمت نخستوزیری، اختلافها در مولوی یا ارشادی خواندن حکم امام بالا گرفت. اعضای مجمع روحانیون مبارز، این حکم امام را لازمالاجرا میدانستند. البته، همسو بودن گرایشهای مجمع روحانیون با دیدگاههای میرحسینموسوی را میتوان از دلایل لازمالاجرا خواندن حکم امام از سوی مجمع روحانیون دانست.۲ مسئلۀ دیگر این بود که مجمع روحانیون مبارز خود را پیرو خط امام و در برابر اسلام آمریکایی میدانست. از نگاه آنها، منظور امام از اسلام آمریکایی اسلامی است که جامعۀ روحانیت مبارز دنبال میکند و مهمترین انگیزه تشکیل مجمع روحانیون را مخالفت با اسلام آمریکایی میدانند.۳
بـ اصلاحات ارضی و قانون کار: مناقشات جناحی دربارۀ برخی قانونها و شیوۀ اجرای آن، به این اختلافات سیاسی دامن میزد. از جملۀ این مباحث، قانون کار و مسئلۀ اصلاحات ارضی و نحوۀ تصمیمگیری دربارۀ زمینهای اربابی بود، که در سال 1360 بین جریانهای سیاسی موضوع بحث واقع شد و دیدگاههای مختلفی دربارۀ آن ارائه گردید. برخی، حق مالکیت و گرفتن ملک از صاحبان رسمی را غیرشرعی میدانستند؛ در مقابل، عدهای تصمیمگیری دربارۀ اموالی که طی اصلاحات ارضی از صاحبان آنها جدا شده بود را از حقوق حکومت اسلامی میشمردند. همچنین برخی افراد معتقد بودند که مجلس و وکلای مردم، حق قانونگذاری و تصمیمگیری درباره اصلاحات ارضی و قانون کار را ندارند؛ برخی دیگر معتقد به تنفیذ این حق از سوی ولیفقیه به مجلس بودند. «مخالفان طرح قانون اراضی شهری و لوایحی که ثروت و مالکیت را محدود میکرد، خطر نفوذ سوسیالیسم را گوشزد میکردند.»۴
جـ اختلاف در لیست انتخاباتی: اختلاف دیدگاههای درون جامعۀ روحانیت، مبنی بر معرفی کاندیدای مجلس دوم و سوم.۵ این اختلاف، در مجلس سوم به اوج خود رسید و به انشعاب سرعت بخشید. افرادی مانند فخرالدین حجازی، هادی غفاری و سیدمحمود دعایی، با رأیگیری شورای مرکزی روحانیت مبارز، از لیست انتخاباتی حذف شدند. در پی این اختلافنظرها، نخستین بیانیۀ روحانیون مبارز در فروردین سال 1367 منتشر گردید.۶
دـ اختلافنظرهای اقتصادی: در این دوره، دولت موسوی به دنبال محدود کردن بخش خصوصی و معتقد به اقتصاد دولتی بود. نوع نگرش اقتصادی، موجب اختلاف در جامعۀ روحانیت شد؛ عدهای از سیاستهای اقتصادی میرحسین حمایت میکردند و عدهای دیگر مخالف آن بودند. یکی از دلایلی که انشعاب را تقویت کرد، همین نگاه اقتصادی بود.۷
عدهای که بعداً با نام مجمع روحانیون مبارز منشعب شدند، از این اختلاف دیدگاه اقتصادی به نفع خود بهرهبرداری کردند. از آنجا که انشعاب مجمع روحانیون با تأیید امام(ره) صورت گرفت، منشعبان، از این تأییدیه چنین برداشت و تبلیغ کردند که امام با دیدگاههای آنها موافق است. آیتالله مهدویکنی دربارۀ این نسبت مجمع روحانیون به روحانیت مبارز، خاطرهای از دیدار با امام نقل میکند و میگوید:
«من خدمت امام شرفیاب شدم... عرض کردم که ما نمیدانستیم بعد از شصت سال طلبگی و مبارزه در راه اسلام و انقلاب، آمریکایی شدهایم؛ ولی حالا فهمیدهایم که ما با مهر تأیید جنابعالی، آمریکایی از آب درآمدهایم و شما اتهام آمریکایی بودن ما را تأیید میفرمایید. گفتم اگر واقعاً جنابعالی بهعنوان امام و رهبر ما، ما را آمریکایی میدانید، قاعدهاش این است که ما را از صفحۀ وجود محو بفرمایید... و درِ جامعۀ روحانیت را ببندند و کرکرهاش را پایین بکشند. ما تا به حال فکر نمیکردیم اسلاممان اسلام آمریکایی است... تا من گفتم، اگر ما آمریکایی هستیم، پس ما را به دریاچۀ ساوه بریزید، ایشان سریع سرشان را بلند کردند و گفتند، نخیر؛ من کی چنین حرفی را زدم؟ من چنین حرفی نزدم. من به شماها علاقه دارم! خیر؛ چنین چیزی نیست. اصلاً من چنین حرفی نزدهام. من چنین چیزی را تأیید نکردهام! من عرض کردم، بله؛ شما صریحاً نفرمودید که ما آمریکایی هستیم؛ ولی وقتی که آقایان انشعاب کردند و فلسفۀ انشعاب را این طور ذکر کردند که اینها اسلامشان آمریکایی است، شما هم اصل انشعاب را تأیید فرمودید، برداشت عرفی این است که فلسفۀ انشعاب را نیز شما قبول دارید. چیزی هم در این مورد نگفتید که حرفی که این آقایان زدند، درست نیست و آن را نفی نکردید. بنابراین، از این سکوت، کاملاً برداشت میشود که اسلام ما آمریکایی است... . فرمودند که من به شما علاقه دارم و باید جبران کنم و این نسبت و تهمت را برطرف کنم. ... بالاخره امام ما را از این تهمت و این نقطۀ سیاه تبرئه کردهاند و از لحاظ سیاسی نیز در انتخابات تأثیر داشت.»۸
پینوشتها:
۱ـ مصاحبه با اسدالله بیات، به نقل از: صادق سلیمی و آیت مظفری، مجمع روحانیون مبارز، قم، پژوهشکدۀ تحقیقات اسلامی، زمزم هدایت، 1390، ص 64.
۲ـ همان، ص 69.
۳ـ همان، ص 77.
۴ـ اکبر هاشمیرفسنجانی، کارنامه و خاطرات (۱۳۶۰: عبور از بحران)؛ به اهتمام یاسر هاشمی،تهران، دفتر نشر معارف انقلاب،۱۳۷۸، ص401.
۵ـ همان، ص 73.
۶ـ برای مطالعۀ نقش اختلافات انتخاباتی در انشعاب روحانیون مبارز، ر. ک. همان، ص ۷۵ـ۷۲.
۷ـ غلامرضا خواجهسروی، خاطرات آیتالله مهدویکنی، همان، ص ۳۲۶ـ۳۲۲.
۸ـ همان، ص ۳۳۴ـ۳۳۱.