آيتالله بهجت(ره) ميفرمايد: ما وظيفه داريم كه در تعليم، تعلّم، تلاوت و عمل به قرآن كوشش كنيم، ولي شبهاي احيا قرآن بر سر ميگذاريم و در مقام عمل آيههاي حجاب، غيبت، كذب و آياتِ «وَيلٌ لِلْمُطَفِفِينَ»، واي بر كمفروشان و نيز «فَلاَ تَقُل لهُمَآ أُف» پس به پدر و مادر اُف نگو، همچنين «لاَ تَمْشِ فِي الأرْضِ مَرَحًا» و با ناز و تكبر در روي زمين راه مرو و… را زير پا ميگذاريم و پامال ميكنيم.
محمدرضا قضايي/ شب قدر يعني شب بزرگ و با عظمت؛ در قرآن كريم «قدر» به معناي منزلت و بزرگي خداوند عالم آمده است؛ «ما قدروا الله حقّ قدره»، يعني آنان عظمت خداوند را نشناختند؛ قدرتي كه خداوند براي بخشش بندگان استفاده ميكند و آنان را مورد لطف خود قرار ميدهد. از پيامبر(ص) روايت شده است: «هر كس شب قدر را احيا كند و مؤمن باشد و به روز جزا اعتقاد داشته باشد، همه گناهانش بخشيده ميشود.»1 در احاديث رسيده از جانب رسول خدا(ص) و ائمه معصوم(ع) از نازل شدن مقدرات يك سال آتي در اين شب بر نبي خدا يا اوصياي ايشان خبر دادهاند و اين سنت الهي از ابتداي آفرينش زمين وجود داشته است و ادامه خواهد يافت. در آيه 39 سوره مباركه رعد آمده است: خدا هر چه را بخواهد محو مىكند و هر چه را بخواهد ثابت و پابرجا مىنمايد و «امّ الكتاب» نزد اوست. حضرت امام محمدباقر(ع) تحقق معناي اين قول خداوند را در شب قدر دانستهاند2.
احمدبنمحمد از هشام روايت كرده است، به حضرت امام صادق(ع) عرض كردم: اين سخن خداي متعال كه ميفرمايد: «در آن شب هر كارى محكم و استوار(از حقّ و باطل) جدا ميشود، خداى تعالى آن را مقدّر و معلوم ميگرداند(دخان/ 4) به چه معنا است؟ فرمودند: اين همان شب قدر است كه در آن برات حاجيان و آنچه از طاعت خدا يا معصيت يا مرگ يا زندگي و آنچه بخواهد در شبانهروز حادث ميشود، حواله ميگردد و به صاحب زمين القا ميشود. حرثبنمغيره بصري پرسيد: صاحب زمين كيست؟ فرمودند: صاحب شما امام زمانتان (عليهالسّلام)3.
به نظر ميرسد خداوند دوست دارد در اين شب بندگان به شناخت خود و خداي خود روي آورند، شايد مهمترين عمل در شب قدر، شناخت قدر و قيمت خودمان و دينمان و محبتي كه خداوند از اهل بيت(ع) در قلب ما قرار داده، باشد.
پينوشتها
1ـ منهجالصادقين، ج 10، ص 308 .
2ـ الأمالي طوسي، ص 60.
3ـ بصائرالدرجات، ص 462.
سيدحسين خاتميخوانساري/ نقش رهبران الهي در هدايت مردم به سمت خداوند نه تنها قابل انكار و كتمان نيست؛ بلكه بايد الگويي براي همه رهبران جهان و همه مردم در دورانهاي گوناگون باشد. پيامبران الهي كه اصليترين هدايتگران تاريخ به شمار ميآيند، تلاش خود را براي تعليم معارف به مردم و حفظ آن از وسوسههاي شيطاني به كار بردند؛ اما آنچه آنان را به هدفشان رساند، ثبات قدم و استحكام در برابر فريبها و نيرنگهاي دشمنان خدا بود. در شمارههاي قبل از لزوم ثبات قدم گفتيم و اشارهاي كوتاه به نقش همين رهبران الهي داشتيم. آنجا كه حضرت موسي(ع) مردم را به خدا دعوت فرمود و براي شروع سفرشان به سمت خدا به توبه و استغفار دستور داد، به ما آموخت براي گام نهادن در مسير دينداري بايد از هر آلودگي پاك بود و براي حفظ اين پاكي تلاش كرد، البته به شرط مستحكم بودن در هدف كه چيزي نبود جز اجراي احكام الهي براي لقاي پروردگار. يكي از رهبران الهي امام حسين(ع) بود كه حمايت از دين را فلسفه قيامش دانست و فرمود: «و انا ادعوكم الي كتابالله و سنة نبيّه فانّ السنة قد اميتت و انّ البدعة قد احييت»؛ من شما را به كتاب خدا و سنت پيامبر فراميخوانم. سنت مرده و بدعت زنده شده است. آري هدايت به سمت خداوند البته با استقامت در برابر دشمنان و شياطين. روش رهبران الهي در هر زمان تغيير ميكرد، امّا هدف اصلي كه همان بندگي بود هيچ گاه فراموش نشد. لزوم مطالعه و تحقيق درباره زندگي پيامبران و رهبران ديني براي شناخت و تسلط بر همين تاكتيكهاست كه نشان از بصيرت و زمانشناسي آنها داشت كه براي ما بسيار كاربردي است.
نمونههاي تاريخي زيادي وجود دارند كه ميتوانند ما را در مسيري كه قرار داريم راهنمايي كنند. نمونهاي از حركت پيامبران و حتي مردم براي اقامه دين خدا. از تلاشهاي حضرت نوح گرفته تا زحمات پيامبر اسلام(ص) و ائمه معصوم(ع) براي احياي حق در جهان. البته همه اين تلاشها با كمك خداوند بود و همانطور كه گفته شد اين ارتباط مخلوق با خالق او را پيروز ميكرد. حضرت نوح(ع) در لحظه لحظه عمر خود و در تبليغ رسالت خود خداوند را فراموش نميكرد و هر موفقيتي را از او ميخواست. دعاهاي حضرت نوح(ع) در قرآن نشان ميدهد، آن حضرت هر حركتي را با طلب ياري از خداوند شروع ميكرد.
از دعاهاي حضرت نوح(ع) اين بود كه «پروردگارا، قوم من مرا تكذيب كردند. بين من و آنان داورى كن و مرا و كسانى كه با من ايمان آوردهاند از دست آنان نجات بخش»1؛ «بارالها، من در هدايت مردم شكست خوردم؛ تو خود مرا يارى فرما»2؛ «بارالها، در برابر تكذيب اين مردم مرا يارى كن»3 و هنگامي كه در كشتي مستقر شدند، گفت: «حمد براى خدايى است كه ما را از دست ستمكاران نجات داد... بارالها، مرا در منزلگاهى مبارك جاى ده، تو بهترين فرود آورندگانى»4. همين دعا از سفارشهاي پيامبر گرامي اسلام(ص) به اميرالمؤمنين(ع) است كه ميفرمايد: «اى على، هرگاه در جايى منزل كردى، بگو: «اللّهمّ أنزِلنى مُنْزَلاً مبارَكاً و أنتَ خيرُ المُنزِلين»؛ چرا كه خير و خوبى آن منزل روزى تو مىشود و شرّ و بدى آن از تو دور مىشود5.
منابع:
1ـ شعراء/ 117 و 118. 2ـ قمر/ 10.
3ـ مؤمنون/ 26. همين جمله در همين سوره در آيه 39 از زبان پيامبر ديگر آمده و نام او به صراحت ذكر نشده است. بعضى آن پيامبر را هود «پيشواى قوم عاد» و بعضى ديگر صالح «پيامبر قوم ثمود» مىدانند.
4ـ مؤمنون/ 28 و 29.
5ـ تفسير صافى، ج 3، ص 399.
محمد گنجي/ با آغاز و گسترش جنگ جهاني اول انگلستان به امپراتوري عثماني اعلام جنگ كرد و حمله خود را به سرزمينهاي تحت سيطره اين امپراتوري آغاز كرد؛ از جمله اين سرزمينها شهر بصره عراق بود كه در 9 خرداد 1293 ه.ش به اشغال قواي انگليس درآمد.
با شكست عثمانيها و پايان جنگ جهاني اول در سال 1918 ميلادي طبق قرارداد پاريس، كشورهاي عربي به اشغال قواي انگليس و فرانسه درآمدند و در سال 1921 با موافقت «جامعه ملل» عراق، فلسطين و اردن تحت قيمومت امپراتوري انگليس، سوريه و لبنان تحت اداره امپراتوري فرانسه قرار گرفتند.
مبارزه مردم مسلمان عراق براي اخراج قواي اشغالگر انگليسي از آغاز جنگ جهاني اول تحت رهبري علماي حوزههاي علميه نجف، كربلا و كاظمين آغاز شد و در دهه 1920 با حوزه علميه قم ارتباط پيدا كرد. آيتاللهالعظمي محمدتقي شيرازي در فتواي خود اعلام كرد هيچ مسلماني نبايد فرد غير مسلمان را به عنوان حاكم خود انتخاب كند و از همه ساكنان عراق چه شيعه و چه سني و حتي مسيحي و يهودي دعوت كرد براي مبارزه با قواي اشغالگر انگليسي در صف متحد مبارزه بايستند. در قيام بزرگ سال 1920 كه عليه استعمار انگليس صورت گرفت و آسيب جدي به قواي اشغالگر انگليسي وارد شد، حدود 20 هزار نفر از مردم عراق قتل عام شدند و اين يكي از بزرگترين مصيبتهايي بود كه بيگانگان به مردم عراق وارد كردند.
آيتاللهالعظمي شيرازي در اواخر سال 1920 به رحمت ايزدي پيوست و بلافاصله آيات عظام شريعتاصفهاني و ميرزامحمدحسين نائيني از حوزه علميه نجف، رهبري مبارزات مردم عراق را عليه استعمار بريتانيا و اشغالگران انگليسي به عهده گرفتند. وقتي كه قواي وهابي به تحريك خارجيها به جنوب عراق حمله كردند و نگراني فوقالعادهاي بين مردم به وجود آمد، اصفهاني و نائيني هر دو به آيتالله شيخ محمدمهدي خالصي كه يكي از مراجع تقليد مقيم كاظمين بود، تلگراف كرده و از او براي تجمع عمومي و مذاكره در كربلا دعوت كردند. در همايش عظيمي كه در آن زمان در كربلا تشكيل شد، بيش از سيصد هزار نفر از مردم و بيش از دو هزار و پانصد نفر از رؤساي طوايف مختلف عراق براي مبارزه با انگليس و پشتيباني از رهبري علما شركت و با صدور بيانيهاي تأييد كردند، به مقاومت و مبارزات خود عليه هرگونه دخالت بيگانگان در امور عراق ادامه خواهند داد.
مبارزات مردم عراق عليه اشغالگران انگليسي به قدري دامنهدار و محكم بود كه امپراتوري انگليس براي جلوگيري از انقلاب اسلامي عراق تصميم گرفت از قيمومت رسمي عراق دست كشيده و فيصل يكي از فرزندان شريف حسين را به پادشاهي عراق منصوب كند. به اين ترتيب، عراق به ظاهر از قيمومت به يك نظام و كشور سلطنتي تحت نفوذ لندن منتقل شد، ولي طبق قراردادي كه انگليس با فيصل در سال 1922 ميلادي امضا كرد همه حقوق و مزاياي متعلق به امپراتوري انگليس در باطن حفظ شد. انتصاب فيصل به پادشاهي و تأسيس نظام سلطنتي به دست انگليس نه تنها از نارضايتيها و مقاومت مردم نكاست؛ بلكه شعله اعتراضات و مقاومت را عليه دستنشاندگان لندن گسترش داد.
در اين دوره دولت دستنشانده تصميم گرفت براي استحكام حيات خود مجلس نمايندگاني تشكيل دهد، كه آيات عظام حوزههاي علميه عراق شركت در انتخابات براي تشكيل چنين مجلسي را تحريم كردند. فتواي مشترك شريعتاصفهاني، ميرزامحمدحسين نائيني و شيخ مهدي خالصي شركت مردم عراق را در اين انتخابات منع كرد؛ زيرا چنين انتخاباتي تحت شرايط نفوذ انگليس نامشروع و غير قانوني محسوب ميشد.
با وجود اعلام استقلال عراق از سوي انگليس در 1932ميلادي، الگوي نظام سلطنتي كه امپراتوري انگليس پس از اشغال عراق و دوران قيمومت براي آن كشور تجويز كرده بود، نتوانست مشروعيتي كسب كرده و دوام يابد. در سال 1958 ميلادي رژيم پادشاهي عراق در نتيجه شورش گروهي از افسران ارتش آن كشور منقرض شد و اين آغاز دوران حكومت حزب بعث و مليگرايان عراق بود.
حسين معيني/ عمليات «خيبر»، عمليات منحصربهفردي بود كه پس از تثبيت فتح جزاير مجنون در پايان سال 1362، جنگ را در وضعيت جديدي قرار داد. ورود قواي ايران به خاك عراق تحول جديدي به حساب ميآمد؛ زيرا جزاير مجنون يكي از مناطق راهبردي به شمار ميرفت. اين فتح بزرگ با بازتابهايي جهاني همراه بود؛ براي نمونه روزنامه «فايننشالتايمز» در اين زمينه نوشت: «ذخاير نفتي جزاير مجنون حدود هفت ميليارد بشكه تخمين زده شده، به طوري كه توليد اوليه آن روزانه 350 هزار بشكه است.»
ابتكار جديد ايران در عمليات خيبر دور از ذهن نظاميان و كارشناسان نظامي بود و اين نگراني آمريكا را دو چندان ميكرد؛ به گونهاي كه راديوي آمريكا گفت: «آمريكا خواستار پيروزي هيچ طرفي نيست و حل جنگ را از راه گفتوگو ترجيح ميدهد.»
رسانههاي آمريكايي در شبكه سيبياس گزارش ميدهند، آمريكا اطلاعاتي را كه از طريق ماهوارههاي شناسايي خود دريافت ميكند، در اختيار عراق قرار ميدهد. ريگان، (رئيسجمهور وقت آمريكا) نيز كه دچار هراس شده بود، دستور تهيه طرحهاي جديدي را به منظور تقويت عراق در جنگ با ايران صادر ميكند.
پديده نبوغ ايرانيها در عمليات خيبر به گونهاي بود كه رهبران عراق به تلاشهاي متعددي دست زدند. صدام به كشورهاي خليجفارس هشدار ميدهد عراق خاكريز دفاع از آنها است، اگر اين سد فرو ريزد طوفان در مرزهاي خليجفارس متوقف نخواهد شد.
عراق به جامعه جهاني براي مقابله با ايران و نجات خود اعلام ميكند، خواستار تلاش مجدانه بينالمللي براي تحميل صلح به ايران است. همچنين فشار اقتصادي ناشي از جنگ بار سنگيني را بر نظام سياسي عراق وارد كرده است. به گفته سفير وقت رژيم عراق در كنيا، جنگ ماهيانه يك ميليارد دلار هزينه بر دوش حكومت تحميل ميكند.