حجت‌الاسلام قمي، رئيس سازمان تبليغات اسلامي گفت: يكي از مهم‌ترين برنامه‌هاي فرهنگي كه بايد انجام شود، تقبيح اشرافي‌گري به ويژه اشرافي‌گري مسئولان است و اصلاً هم در اين موضوع نبايد كوتاه بياييم. جوانان امروز مي‌خواهند جمهوري اسلامي را ارزيابي كنند، عدالت را مي‌گذارند وسط و مي‌گويند چقدر به عدالت رسيديم و دغدغه فاصله طبقاتي دارند، ‌اين يعني مكتب امام(ره) تازه است، ‌مفاد كلام امام(ره) همين است.

سال‌هايي نه چندان دور، در همين روزهاي سال، خانواده‌ها با تعطيل شدن مدارس، برنامه تعطيلات تابستاني فرزندان‌شان را طراحي كرده بودند و دقيقاً مشخص بود قرار است بچه‌ها روزهاي فراغت‌شان از تحصيل و مدرسه را چگونه بگذرانند؛ دخترها معمولاً در كلاس‌هاي هنري نام‌نويسي مي‌كردند و پايان تابستان به مدرك هنري خود دل‌خوش بودند. پسرها هم در مكانيكي، نانوايي، نجاري، بقالي، آهنگري و خلاصه در مغازه‌اي، شاگردي مي‌كردند و با دستمزدي كه از صاحب‌كار مي‌گرفتند و كاري كه مي‌آموختند، حس بزرگي و مردانگي را تجربه مي‌كردند. حتي بچه‌هاي كوچك‌تر، با جعبه‌هاي شانسي و خوراكي‌هاي كوچك، در كوچه مي‌نشستند و شب‌ها، كاسبي اندك‌شان را داخل قلك‌هاي پلاستيكي‌ مي‌ريختند و لذت كسب‌وكار و پس‌انداز را همزمان مي‌چشيدند. بعضي خانواده‌ها پا را فراتر گذاشته و كالاهايي، مانند لباس يا اسباب‌بازي تهيه مي‌كردند تا فرزندان‌شان با دست‌فروشي در معابر و پياده‌روها، درآمدي كسب كنند و بيكار نباشند. دست آخر هم سود حاصل از تلاش تابستاني‌شان را پس‌انداز مي‌كردند تا تأمين‌گر بخشي از آينده‌شان باشد. از آن سال‌ها، مدت زيادي گذشته و آن نوجوان‌ها، حالا پدر و مادرهايي شده‌اند كه قرار است اوقات فراغت فرزندان‌شان را با طرح و برنامه‌هاي متفاوت پر كنند؛ اما ديگر نه اثري از شاگردي و حرفه‌آموزي پسرها ديده مي‌شود و نه دختران، هنري را در تعطيلات دنبال مي‌كنند! سبك زندگي‌هاي امروزي به گونه‌اي تغيير كرده كه پسرها به مصرف‌كننده بودن و خرج درآمدهاي حاصل از تلاش پدر و مادرها عادت كرده‌اند و از سرانگشت هيچ دختري هم هنري نمي‌ريزد تا جايي كه حتي از دوخت و دوز معمولي و پخت غذايي ساده ناتوان هستند؛ چه برسد به درست‌ كردن انواع گل‌ها و ميوه‌هاي تزئيني يا بافتن و دوختن لباس و سفره‌آرايي. شايد بگوييد آن روزها گذشته و در دنياي مدرن و عصر تكنولوژي، جاذبه‌هاي فراواني وجود دارد و بچه‌ها آنقدر سرگرم مي‌شوند كه نيازي به حرفه و هنر نمي‌بينند؛ اما حقيقت اين است كه نمي‌توان تأثير كار و دست‌ورزي و هنر بر آرامش روان، خلاقيت، توانايي و هوش فرزندان را انكار كرد. از سويي كمترين فايده آن تلاش‌ها اين بود كه فكر و ذهن و جسم نوجوان‌ها درگير فعاليت مفيد بود و بيكاري، آنها را به سرگرمي‌ها و تفريحات ناسالم سوق نمي‌داد. در نتيجه هم سلامت رواني و اخلاقي نوجوانان تضمين مي‌شد و هم از كلافگي‌ها و بي‌قراري‌هاي نسل جديد خبري نبود. در واقع والدين با ترغيب فرزندان به هنر و حرفه‌آموزي در ايام فراغت، هم اوقات‌شان را پر كرده و هم آنها را در برابر انبوهي از آسيب‌هاي اجتماعي مصون مي‌كردند. از سوي ديگر، مهم‌ترين فايده آن تلاش‌ها، كسب مهارت و آموختن حرفه و فنون گوناگون بود؛ چه ‌بسا افرادي كه آينده شغلي‌شان را نه از درس‌هايي كه در نه ماه تحصيلي خواندند، بلكه بر مبناي حرفه تابستاني‌شان انتخاب مي‌كردند؛ دختراني كه از همان كلاس‌ها خياط و طراح و هنرمند شدند يا پسراني كه از همان كارهاي كوچك به كارگاه‌هاي بزرگ و حتي اشتغال‌زايي رسيدند. ذكر اين نكته خالي از لطف نيست كه اين شيوه البته در بسياري از كشورها، مانند چين نيز رايج است و نظام آموزشي و والدين در تلاشند فرزندان، حرفه‌اي را در كنار دانش‌اندوزي تجربه كنند و فقط به آموزش‌هاي رسمي اكتفا نكنند؛ اما با وجود اين، اين سؤال مطرح مي‌شود كه چرا در سال‌هاي اخير فرزندان‌مان را از اين مهارت‌ورزي‌ها محروم كرده‌ايم؟ نوجوانان در نهايت تابستان‌شان را با كلاس‌هاي غير‌ ضروري و پرهزينه پر مي‌كنند و خسته از دوندگي‌هاي بيهوده به استقبال ماه مهر مي‌روند. يا اينكه اوقات مفيد را با تفريحات بي‌فايده‌اي، چون بازي‌هاي كامپيوتري، تفريحات مجازي، سريال‌هاي نمايش خانگي، تلويزيون و... تلف مي‌كنند و با روح و جان خسته و بي‌بهره از اين روزها و ساعت‌هاي سرنوشت‌ساز بيرون‌ مي‌روند! ساعات زيادي از روز را خوابند و ساعات زيادي از شب را به بيداري‌هاي بي‌فايده مي‌گذرانند! نه از تعطيلات لذتي مي‌برند و نه در سايه اوقات فراغت به مهارتي مي‌رسند. شايد خوب باشد باز هم به همان روزها برگرديم و لذت اوقات فراغت نوجواني‌مان را به نوجواني فرزندان‌مان انتقال دهيم. از تجربه‌هاي تلخ و شيرين‌مان براي‌شان بگوييم و در مديريت صحيح اين اوقات، ياري‌شان كنيم. البته بايد از بعضي كارها مانند دست‌فروشي و پرداختن به حرفه‌هاي سخت صرف نظر كنيم و در مقابل با كشف استعداد و علاقه حرفه‌اي و هنري فرزاندان‌مان و سپردن آنها به مراكز يا كاسبان مورد اعتماد، بستري مناسب را براي مهارت‌ورزي‌شان فراهم آوريم. كمي دل از دلسوزي‌هاي جعلي و نادرست خالي كنيم و عاقلانه براي ساعت‌هاي فراغت امروز و آينده حرفه‌اي نزديك‌شان، آستين بالا بزنيم و برنامه‌ريزي كنيم. اين روزهاي فراغت از درس و تحصيل، بهترين فرصت براي آموختن مهارت و در عين حال كسب درآمد و آشنايي با پس‌انداز و سرمايه‌گذاري است؛ نعمت و لذتي كه ما در اوقات فراغت كسب كرديم، اما فرزندان‌مان از آن محروم هستند.

جواني هستم 30 ساله كه متأسفانه پنج سال پيش ازدواج ناموفقي داشتم. اكنون هيچ اميد، انگيزه و حتي غريزه‌اي براي جنس مخالف ندارم. لطفاً راهنمايي‌ام كنيد؟

دين اسلام كه كامل‌ترين دين آسمانى است، برنامه‌هاي متنوعى دارد و ازدواج كردن و تشكيل زندگي مشترك را يكى از با فضيلت‌ترين بنيادها مي‌داند. همچنين هيچ مقوله‌اي را دوست‌داشتني‌تر از بنياد ازدواج معرفي نكرده است. پرسشگرعزيز، اينكه چرا ازدواج كنيم دلايل گوناگوني دارد:

پيامبر خدا(ص) ازدواج را سيره خود معرفي مي‌كنند. سر سپردن به دستورهاى خداوند و پيروى از سنت پيامبر در امر ازدواج همان مقوله اطاعت‌پذيري است. اقدام براى ازدواج به منظور احياى سنت پيامبر(ص) در كنار آثار دنيوى و اخروى، ثمرات روشنى دارد كه در فرد و جامعه نيز ظاهر مي‌شود.

 اگر شما در مقوله ازدواج با شكستي روبه‌رو شده‌ايد، دليل بر ترك اصل مسئله ازدواج نيست. يكي از دلايل بي‌انگيزگي شما به جنس مخالف و ازدواج، همان سوءذهنيت و قاعده تعميم است؛ يعني ذهن شما هر نوع تفكر و تأمل در زمينه ازدواج را با قضيه ازدواج قبلي‌تان پيوند مي‌زند؛ بنابراين به خودتان كمك كنيد و با مشاوره حضوري و مستمر براي رفع اين پيشينه منفي در ذهن‌تان، به دنبال ايجاد انگيزه براي امر ازدواج‌ خود باشيد.

ثمره ازدواج را بايد در سه امر جست‌وجو كنيم كه سبب انگيزه حركت به سوي ازدواج و تشكيل خانواده مي‌شود: تكامل، تسكين روح و روان، توليد مثل و تكثير.

ـ هيچ انسانى به تنهايى كامل نيست و در واقع خداوند انسان را به گونه‌اى آفريده كه بدون جنس مخالف ناقص است و با او كامل مى‌شود. مرد به زن نيازمند است و زن به مرد. هر يك از دو جنس از نظر روحى و جسمى به هم وابسته‌اند و با قرار گرفتن در كنار هم يكديگر را تكميل مى‌كنند (تكامل).

ـ مهم‌ترين نيازى كه به دنبال ازدواج تأمين مى‌شود، نياز به آرامش و احساس امنيت و آسودگى است كه در سرشت آدمى ريشه دارد و چنان مهم است كه خداوند در بيان فلسفه ازدواج در سوره روم مى‌فرمايد: «از آيات و نشانه‌هاى خداوند اين است كه براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داديم تا در كنار آنان آرامش يابيد.» (تسكين).

ـ يكى از ثمرات مهم در امر ازدواج فرزند و بقاى نسل آدمى است. توليد نسل را نبايد كوچك و بي‌اهميت شمرد؛ زيرا هدف آفرينش جهان، توليد و پرورش انسان موحد و نيكوكار و صالح است. از ديدگاه اسلام، فرزند صالح براى پدر و مادر، عملي صالح شمرده مي‌شود و در سعادت دنيا و آخرت آنها مؤثر است (توليد نسل)

 

طرح‭ ‬پرسش: ‬3000990033

آسيب‌هاي احتمالي پنهان در اوقات بيكاري بچه‌ها

چند روز بيشتر به آغاز رسمي تعطيلات تابستاني دانش‌آموزان نمانده است. بچه‌ها براي رسيدن اين روزهاي گرم و كشدار ماه‌ها انتظار كشيده‌اند و گاهي هم نقشه‌ها؛ البته اگر فكري اساسي براي اين روزها نشود در چشم بر هم زدني تابستان راهش را مي‌گيرد و مي‌رود و بايد دوباره بساط درس و مشق و مدرسه پهن كرد. پس اين روزها را بايد خوب غنيمت شمرد و از آن بهره برد. قطعاً راه آن ثبت‌نام در اين كلاس و آن كلاس و صد البته بي‌برنامه سر كردن هم نيست. 

 

انتظار رهايي و اشتياق دوباره 

اصطلاح «اوقات فراغت دانش‌آموزان» آن هم در تابستان، شايد كليشه‌اي و نخ‌نما باشد؛ اما اهميت آن تا اندازه‌اي است كه هر سال بايد براي آن تدبيري تازه انديشيد و برنامه‌اي نو چيد. نظام آموزشي در كشور ما به اندازه كافي خشك و رسمي و البته طولاني و خسته‌كننده و فشرده است. در كمتر از 9 ماه بايد همه كتاب‌هاي متعدد برنامه‌ريزي شده تدريس و آزمون‌هاي مربوط به آن برگزار شود. اين برنامه فشرده و دشوار به همراه خود خستگي جسمي و رواني را توأمان دارد. به همين دليل انتظار براي رهايي از اين روزهاي خسته‌كننده معمولاً زياد است و همين‌طور اشتياق براي انجام برنامه‌هاي دلخواه؛ اما آيا واقعاً روزهاي مدرسه كه به آخر مي‌رسد، برنامه‌ريزي به درستي براي روزهاي فارغ از مدرسه شروع مي‌شود؟ 

 

ديداري تازه كنيد

طبيعي است به دليل فراواني برنامه‌هاي مدرسه در طول سال تحصيلي تمركز بر روي آنها زياد است. همين امر سبب مي‌شود وقتي و فرصتي براي پرداختن به چيزي غير از درس و مشق باقي نباشد. ارتباط بيشتر با خانواده و فاميل يكي از همين‌هاست كه كمتر زماني براي آن صرف مي‌شود. تابستان فرصت خوبي است براي توجه به صله رحم. اين مقوله يك تير و چند نشان است؛ هم والدين ديدارها را تازه مي‌كنند و هم بچه‌ها و مهم‌تر اينكه شما در جايگاه والدين در محيطي كه از هر نظر پذيرفته شماست براي بچه‌ها بهينه وقت‌گذراني مي‌كنيد و مانند اوقاتي كه بچه‌ها با دوستان‌شان مي‌گذرانند ديگر نگران نيستيد. 

 

راه سفر در پيش بگيريد 

يكي ديگر از برنامه‌هاي مفيد براي بچه‌ها در تابستان سفرهاي يك روزه و چند روزه با خانواده است. اگر از حساب و كتاب زندگي اندكي خودمان را فارغ كنيم، حتماً امكان سفر با هزينه كنترل شده فراهم مي‌شود. اگر بدانيم كه سفر تا چه اندازه بر روح و روان فرزندان ما تأثير مثبت مي‌گذارد، قطعاً جايي براي نه يك سفر كه بيشتر باز مي‌كنيم. فرصت چند روزه سفر در واقع تجربه كنار هم بودن است كه در اين دنياي ماشين زده و محصور در عالم مجاز غنيمتي بزرگ است. 

 

كسب‌وكار و مهارتي بياموزيم

هميشه ياد مي‌كنيم از سال‌هاي گذشته‌اي كه تابستان براي بچه‌ها مساوي بود با آموختن مهارت و كسب‌وكاري. چرا تجربه موفق آن سال‌ها امروز تكرار نشود. خودمان را رها كنيم از كلاس‌هاي بي‌حد و اندازه‌اي كه گاهي پشت سر هم براي بچه‌ها رديف مي‌كنيم و آنها هم اغلب بي‌رغبت و بي‌ميل سر آنها مي‌نشينند و شايد آخر تابستان هم چيز دندان‌گيري از اين كلاس‌ها نصيب‌شان نشود؛ جز وقت و انرژي‌اي كه از آنها رفته و جيبي كه از شما خالي شده و خستگي‌اي كه با خود آورده است. اين به معني نفي آموزش و كلاس در تابستان نيست؛ اما تا چه اندازه و چطور مهم است. 

 

از اين كلاس به آن كلاس 

متأسفانه در سال‌هاي اخير بابي تازه گشوده شده است و آن چيزي نيست جز فهرست بلند بالايي از كلاس‌هاي تابستاني. گاهي برنامه‌ها آنقدر فشرده است كه بچه‌ها كمتر از روزهاي مدرسه با خانواده وقت مي‌گذارند و مدام در رفت‌وآمد از اين كلاس به آن كلاس هستند و بيشتر از آنكه بچه‌ها بهره ببرند اين خانواده‌ها هستند كه بادي به غبغب مي‌اندازند كه چه برنامه‌هايي براي فرزندشان ترتيب نداده‌اند و چه كارها كه نكرده‌اند!

 

فرصتي براي زندگي تازه فردا 

طولي نمي‌كشد بچه‌ها بزرگ مي‌شوند و بايد وارد زندگي جديد و مشترك شوند. اين روزهاي تابستان و تعطيلي فرصت خوبي است تا كم‌كم بچه‌ها را با مهارت‌هايي آشنا كنيم كه فردا به آن نياز خواهند داشت. بچه‌ها را از همان سن كودكي بايد با اين مهارت‌ها آشنا كرد. از هر كودكي به تناسب سن و توانايي‌اش انتظار داريم نه بيشتر. پس در هر سن مي‌توان مهارتي آموخت. براي نمونه از فرزند كوچك‌مان مي‌خواهيم كفش‌هاي بقيه را داخل جا كفشي بگذارد و از ديگري مي‌خواهيم زباله‌ها را بيرون ببرد يا براي صبحانه نان تازه بخرد و از آن يكي مي‌خواهيم در آشپرخانه و در آشپزي كمك كند. اين مهارت‌هاي كوچك و ساده را دست كم نگيريد. با اين مهارت‌ها زمينه براي آموختن مهارت‌هاي كمي مهم‌تر و كمي بزرگ‌تر مهيا مي‌شود. 

 

تخليه تنش با ورزش

ورزش و تحرك بدني خوب انرژي‌هاي پنهان و تنش‌هاي بچه‌ها را خالي مي‌كند. ثبت‌نام در يك رشته ورزشي از آن پيشنهادهاي خوبي است كه بايد جايي براي آن در روزهاي فراغت بچه‌ها از مدرسه باز كرد. همين‌طور پياده‌روي‌هاي عصرگاهي به اتفاق خانواده را در برنامه تابستاني در نظر بگيريد. دور شدن از چارديواري آپارتمان براي همه ما خوشايند است و اگر اين دور شدن مساوي با جمع شدن دور هم باشد لذت آن دو چندان مي‌شود. 

به هر حال اهميت اين روزهاي تعطيل بچه‌ها آنقدر زياد است كه اگر به درستي هدايت و مديريت نشود خستگي‌هاي رواني و ذهني ناشي از آن ممكن است آسيب‌زا باشد و افكار مزاحم دردسرساز ايجاد شود؛ پس دير نشده بايد آن را دريابيم.

سلبريتي‌پروري و سلبريتي‌سالاري اين روزها دامن بسياري از محافل حقيقي و مجازي را گرفته است، از سينما و تلويزيون و عرصه كتاب و كتابخواني تا حضورشان در عرصه‌هاي سياسي و اقتصادي، از دنياي حقيقي پيرامون‌مان تا صفحات مجازي كه هر روز و هر ساعت با آن سر و كار داريم.

اما شايد آنچه در اين روزها كمتر به آن توجه مي‌شود، همين سلبريتي‌پروري و سلبريتي‌سالاري در تئاتر است؛ به گونه‌اي كه گروه‌هاي جوان و با استعداد زيادي كه اتفاقاً در كارهاي خود كم‌تجربه و كم‌آزموده هم نيستند، از اين موضوع گلايه‌مندند.

در اختيار قرار دادن سالن به شرط آنكه يك سلبريتي در نمايش و تئاتر حضور داشته باشد تا سالن پر شود و بليط‌هاي چند صد هزار توامني به فروش رود، به معضلي براي حرفه‌اي‌هاي اين عرصه تبديل شده است. شايد برخي بگويند چه اشكالي دارد يك سلبريتي بيايد و به اين بهانه كار بهتر ديده شود، همان اتفاقي كه در برنامه‌هاي تلويزيوني شاهد آن بوديم و هستيم و ضربه‌هاي آن را نيز يك به يك دريافت مي‌كنيم. از تأثير ناخوشايند سبك زندگي آن سلبريتي كه مجري يك برنامه ماه رمضاني مي‌شود تا دلخوري مردم از سفر بازيگري كه از ايران‌دوستي و مردم‌دوستي مي‌گويد و بعد مي‌خواهد فرزندش را در خارج به دنيا بياورد و همين موجب واكنش و دلخوري برخي از مخاطبان مي‌شود.

در اين يادداشت مجالي براي پرداختن به حاشيه‌هاي اخير نيست؛ اما مسلم است كه در تئاتر آنچه بيش از هر چيز اهميت دارد، متن و محتواي خوب است، موضوعي كه در ميان اين سلبريتي‌پروري گم مي‌شود و جايگاه خود را از دست مي‌دهد.

زيرا وقتي تا اين حد حضور يك سلبريتي در يك تئاتر ارزش و اهميت پيدا مي‌كند، به طور قطعي ديگر محتوا كمترين چيزي خواهد بود كه به آن بها داده خواهد شد؛ از همين رو آرام آرام تئاترهايي رشد مي‌كنند كه هيچ‌ حرفي براي مخاطب خود ندارند.

 اين روال سبب مي‌شود تئاتر مخاطبان واقعي خود را از دست بدهد و در واقع تنها به بستري تبديل شود كه دنبال‌كننده‌هاي آن آقا يا خانم سلبريتي در شبكه‌هاي اجتماعي براي تماشاي نمايش حاضر شوند.

قطعاً درآمدزايي از فرهنگ و هنر چه براي يك مدير و مسئول و چه براي دست‌اندركاران يك تئاتر و نمايش اهميت دارد؛ اما به چه قيمت؟ به قيمت ناديده گرفتن محتوا كه لازمه و اصول اوليه يك تئاتر و نمايش خوب است؟ اصلاً با حضور مخاطباني كه تنها توجه‌شان به آن سلبريتي است و دل مشغولي‌شان در همه لحظات نمايش اين است كه از بازيگر مورد علاقه‌شان عكس و فيلم و امضا بگيرند، آيا ديگر اهميت دارد كه چه نوشته شود و چه اجرا شود؟

شايد برخي بگويند چاره‌اي نيست و ما هم مجبوريم با اين سيل خروشان خودمان را جلو ببريم، همه جا سلبريتي‌پروري است و اينجا نيز.

موضوع حضور سلبريتي‌ها در تئاترها تا جايي پيش مي‌رود كه تئاتر را لاكچري و قيمت بليط‌ها را لاكچري‌تر مي‌كند؛ البته نبايد بر آن جواني كه به دنبال سلبريتي گاهي هزينه بليط‌هاي 600 هزار توماني را هم مي‌پردازد، خرده گرفت؛ بلكه اين مديران نهادهاي فرهنگي هستند كه بايد مراقب باشند دامن هنر به چنين چيزهايي آلوده نشود.

مديران تئاتري كشور، بارها دم از شعار «تئاتر براي همه» مي‌زنند، اما آنچه به‌تازگي و هنگام اجراي چنين تئاترهاي اشرافي‌اي اتفاق مي‌افتد و شاهدش هستيم، تئاتر براي بعضي‌ها و تئاتر براي از ما بهتران است.