انسان وقتي جاهل است و خودش را گم كرده است، ميگويد بگرديم تا خدا را پيدا كنيم! چون جاهل است چنين ميگويد! اگر مقصد و گمشده، نزديكترين اشيا هم باشد نميبيند، ولي وقتي نور فهم و علم پيدا شد غير از حقتعالي چيز ديگري را نميبيند؛ هرجا مينگرد حق را ميبيند؛ جايي پيدا نميكند كه حقتعالي نباشد! ببين فرق بين علم و جهل چقدر است.
ريشههاي طوبي، حاجشيخ محمداسماعيل دولابي
روزي كه اميرمؤمنان(ع) در بصره بر لشكر طلحه و زبير پيروز شد، فرمود: «آگاه باشيد كه افضل خلق بعد از اوصيا، شهدا هستند و افضل همه شهدا حمزه بن عبدالمطلب و جعفر بن ابي طالب است كه داراي دو بال رنگين است و اين دو بال از اين امت به كسي جز وي داده نشد و خداوند به وسيله او به محمد كرامت و شرافت بخشيد و ديگر دو سبط پيامبر حسن و حسين و ديگري مهدي است كه او را از خاندان ما انتخاب ميكند. (كافي، ج 1، ص 450)
محمدصالح نادري /در چند شماره گذشته، بلاكچين و در ادامه ارزهاي مجازي را توضيح داديم. همچنين بيتكوين و اتريوم را معرفي كرديم. در اين شماره نيز تعدادي ديگر از ارزهاي ديجيتال را به صورت خلاصه معرفي ميكنيم؛ اما پيش از آن بهتر است نكتهاي درباره تلفظ بيتكوين بگوييم. اين واژه از دو كلمه بيت (bit) به معني كوچكترين واحد پردازشي رايانه و كوين (Coin) به معني سكه تشكيل شد و تلفظ صحيح آن بيتكُويْن است؛ از اين رو تلفظهايي مانند بيتكوئين كاملاً اشتباه است و كوئين معني ملكه ميدهد!
ريپل(Ripple): اهميت ريپل مانند بيتكوين است؛ اما كمتر كسي چيزي از آن شنيده است. ريپل يك شبكه پرداخت دارد كه به آن ريپلنت ميگويند. ارز استفاده شده در اين شبكه نيز ريپل نام دارد. اگرچه باقي ارزهاي ديجيتال از سيستم بانكي دوري ميكنند، بانك را رقيب خود ميبينند و عملكرد خود را بسيار كاملتر و بهتر از بانك ميدانند، ريپل بانكها را ميپذيرد؛ يعني به بانكها متصل ميشود و نقل و انتقال پول را راحتتر ميكند. در حقيقت، ريپل براي بانكها ساخته شده است؛ زيرا به آنها اجازه ميدهد پرداختهاي سريعتر، كمهزينهتر و بسته به هر مقداري را بر اساس تقاضاي جهاني انجام دهند. روشهاي سنتي انتقالات بينالمللي، بانكها را مجاب به عبور از يك و گاهي چند واسط ميكند، كه اين مسئله موجب تأخير در انتقالات ميشود. ريپل جايگزيني مستقيم و سريعتر ارائه ميدهد. براي نمونه هنگامي كه مشتري بانكي در ايالات متحده اقدام به انتقال وجهي به مشتري بانكي در چين ميكند، ريپل به سرعت هزينه انتقال را از هر دو بانك ميپرسد و تنها در چند دقيقه انتقال را انجام ميدهد. حتي دفترچه هر دو مشتري را فوراً آپديت ميكند تا بتوانند موجودي حسابشان را بلافاصله پس از انجام اين تراكنش مشاهده كنند. اين رمزنگاري منحصر به فرد، براي بانكها امكان ارائه سرويسهاي پرداختي جديد و بهبوديافته را فراهم ميآورد و انتقالات رايج را براي كاربران در سراسر دنيا ساده ميكند. اساس كار ريپل بر مبناي سرعت در انتقال پول است. حتي در ارزهاي مجازي ديگر مانند اتريوم، نقل و انتقال پول حداقل 2 دقيقه و در بيتكوين حتي تا 5 ساعت زمان ميبرد؛ اما در ريپل اين مقدار تنها 4 ثانيه است! در سيستمهاي سنتي، گاهي ديدهايم كه وقتي حوالهاي، حتي درون بانكي انجام ميدهيم، يك روز زمان ميبرد تا پول به حساب مقصد واريز شود!
يكي از دلايلي كه سبب سرعت ريپل شده است، مقياسپذيري آن است. اين شبكه در هر ثانيه ميتواند 1500 تراكنش انجام دهد؛ اما بيتكوين تنها هفت تراكنش در ثانيه انجام ميدهد. دليل ديگر در اقبال مشتريان براي استفاده از ريپل در نقل و انتقال پول، كارمزد بسيار پايين آن براي انجام تراكنشهاست. در حال حاضر، بيش از 75 مؤسسه از شبكه ريپل براي انتقال پول استفاده ميكنند. گفتني است، بستر ريپل را ميتوان رقيبي براي سوئيفت دانست.
لايتكوين(Litecoin): لايتكوين تقريباً شبيه به بيتكوين است؛ با اين تفاوت كه هميشه ارزشش كمتر خواهد بود. اگر بيتكوين را طلا در نظر بگيريد، لايتكوين نقره خواهد بود. اين ارزش كمتر از ساختار الگوريتم لايتكويت نشئت ميگيرد. در نهايت پس از استخراج تمام بيتكوينها در جهان تنها 21 ميليون بيتكوين وجود خواهد داشت؛ در حالي كه تعداد لايتكوينها 48 ميليون واحد است. اين تعداد بيشتر سبب ارزشمندي كمتر خواهد شد. لايت كوين ابزار مناسب مبتديان براي ورود به بازار ارزهاي ديجيتال است.
دش(Dash): اگرچه دَش ميتواند براي مبادله ميان كاربران استفاده شود، در اصل براي خريد ساخته شده است. بسياري از تجّار، دش را مانند دلار آمريكا قبول ميكنند. به علاوه اينكه انتقال دش بسيار سريعتر است و شما مجبور نيستيد يك تا دو روز منتظر بمانيد تا وجه واريز شده به حسابتان را ببينيد.
زيكش(Zcash): ارز ديجيتالي كه از نظر بسياري نسخه محرمانه بيتكوين است. زيكَش با قابليت محافظت كامل از هويت فرستندههايش، نخستين ارز ديجيتالي شناخته شده بر پايه دانايي صفر است. هر تراكنشي كه در زيكش اتفاق ميافتد به طور كامل رمزگذاري شده است.
مونرو(Monero): مونرو هم درست مانند زيكش ارزي ديجيتالي با تمركز بر محافظت از هويت و حريم خصوصي كاربرانش است. اين ارز به منظور تخصيص كامل كنترل كاربران بر روي پول خود طراحي شده است. با مونرو، شما بانك خودتان هستيد و در مونرو شما ميتوانيد تعيين كنيد چه كساني اجازه دارند ببينند پول شما كجا ميرود. همچنين بحرانهايي كه به دست بانكها و دولتها اتفاق ميافتند، دارايي يا اطلاعات محرمانه شما را تحت تأثير قرار نميدهند. در نهايت، مونرو مانند ديگر ارز هاي ديجيتالي، سيستمي غيرمتمركز است كه كاربرانش آن را اداره ميكنند.
آن حضرت وزير، آن صبحانه كارياش پنير، آن استعفادهنده فيالمجلس، آن ارادتمند و مخلص، آن لژيونر دولت، آن نكشيده از دست معلمان خجالت، آن پرورشدهنده شيخهاي بهايي، آق سيد محمد بطحايي(قدسالله) استعفاعه عزيز. جنتلمن وزرا بود و مخالف مشق شب؛ لكن احساس تكليف در پوست و لحمش ريشه دوانيده بود. به همين سبب، سريعاً عزم استعفا نمود و عجيب آنكه بالمرّه رئيسالرؤسا آن را ممهور كرده، آرزوي توفيق بنمود.
گويند در پاسخ به تعجب مريدان، سيد بطحا به جاي برهان استعفا، تمثيلي ايراد كرد: روزگاري طفلي صغير رؤياي فوتباليست شدن داشت. همچون اسب در ليل و نهار توپ ميزد، گل ميزد، شيشه ميشكاند و لگد ميخورد از پدر و حريف. تا به آرزويش رسيد. روزي فولي كرد و از داور كارت قرمز بگرفت و يك گلش را هم آفسايد نمود. پس از رقابت، با اندكي تأمل به فراست دريافت كه نان و قدرت و سروري در داوري است. بعد از آن بود كه كفش بياويخت و رداي داوري بر تن بكرد تا لذت كارت دادن و آفسايد گرفتن را چشيدن كند.
او را كرامات مشهور است به روايات و سايتات(سايتها). منقول است كه مر خبرنگاران او را بگفتند: خبر نو در باب شادسازي مدارس و رقص دانشآموزان در مكتب، ما را چه مكرمت كني؟ سيدمحمد بفرمودي: چيزي گويم كه در هيچ دكاني يافت نكنيد و در هيچ تريبوني دشت نكنيد و در هيچ دريايي صيد نكنيد. طبق تحقيقات ما كليپها جملگي ساختگي بودي و از تقطيع كلمات و هماهنگ كردن تصاوير با صدا ساخته بودندي. خبرنگاران كه از اين كرامت به وجد آمده بودند، جملگي تصنيف «بدنو ببين جون بابا» را با متعلقاتش اجرا كردند و در افق محو شدند. خبرنگار رندي كه پيش از آن تجربه مصاحبه با «درازهي» را داشت عنان خود به دست گرفت و پرسيد: دريافت پول توسط مدارس چه! سيد گفت: آن هم فتوشاپ است. خبرنگار سماجت كرد: آتشسوزي مدرسه زاهدان به دليل نبود گرمايش صحيح چطور! سيد بطحا اندكي تأمل كرد و سپس گفت: اعتراف ميكنم كه آن ديگر فتوشاپ نبود، بلكه افتر افكت بودي.
احسان ملايي
چند مسئوليت به او پيشنهاد شده بود؛ اما نميپذيرفت. اين اواخر از طرف وزير نفت دولت شهيد رجايي، برايش پيغام و پيشنهادي رسيد؛ مسئوليت امور مالي وزارت نفت؛ ولي محمود همانطور كه پست رياست سردخانههاي مواد غذايي كشور را نپذيرفته و به وزير كشاورزي پاسخ منفي داده بود، روي وزير نفت را هم به زمين انداخت.
به نقل از خانواده شهيد حاج محمود نيكومنظر
شبي كه در منطقه دار خوئين اهواز مستقر بودند، غذا به اندازه كافي به گردان نرسيد. محمود سهم خودش را به ديگران داد و مقداري نان خشك گير آورد و خورد. سپس به مسئول تداركات گردان دستور داد اول غذاي بچه ها را بده، اگر اضافه ماند براي من و خودت نگه دار.
به نقل از همرزمان شهيد
محمود نيكومنظر در سال 1319 در شهر همدان متولد شد. 10 ساله بود كه پدرش را از دست داد و با مشقت فراوان، تحصيلات خود را تا اخذ ديپلم به پايان رساند. در سال 1343 به استخدام اداره تعاون و امور روستاها درآمد و از سال 1345، فعاليتهاي مذهبيـ سياسي خود را آغاز كرد. در خرداد ماه 1357 با اخذ مجوز از امام به لبنان رفت و دوره فشرده نبرد پارتيزاني را در اردوگاههاي شيعيان با موفقيت سپري كرد، سپس با مقاديري سلاح و مهمات مخفيانه به كشور بازگشت. پس از پيروزي انقلاب اسلامي، دست به كار تشكيل سپاه در همدان زد و سپس راهي جبهههاي غرب كشور شد. پس از آن، مدتي مسئوليت امور مالي سپاه منطقه 7 را بر عهده داشت. پس از عزيمت به خوزستان به همراه محمود شهبازي و ديگر همراهانش، تيپ محمد رسولالله(ص) را بنياد نهاد. پس از عمليات فتحالمبين، با سمت مسئول واحد تداركات تيپ حضرت رسول(ص)، نقش مؤثري در تأمين و تداركات رزمندگان اين تيپ ايفا كرده، در مراحل چهارگانه نبرد الي بيتالمقدس شركت كرد. پس از فتح خرمشهر و تجاوز رژيم صهيونيستي به لبنان، در معيت متوسليان و قواي محمد رسولالله 9 عازم سوريه شد. پس از مدتي به همراه ديگران به ايران بازگشت و در نبرد رمضان شركت كرد. سرانجام در 31 تيرماه 1361 در عمليات رمضان به شهادت رسيد و پيكرش در شلمچه بر جاي ماند.
سيدمهدي حسيني /در تاريخ 27 خرداد 1358 با فرمان امام خميني(ره) نهادي به نام «جهاد سازندگي» تأسيس شد و در تقويم انقلاب اسلامي به ثبت رسيد. ايجاد اين نهاد با هدف محروميتزدايي، ساختن ويرانيهاي بجا مانده پس از پيروزي انقلاب، ارائه خدمات به روستاييان در نقاط محروم كشور و مبارزه با فقر به جا مانده در رژيم گذشته ضروري و حياتي بود. در واقع رسالت اصلي جهاد سازندگي ابلاغ پيام انقلاب اسلامي و كاشتن بذر استقلال در دل روستاييان بود. اين نهاد با انجام كارهاي عمراني و ساخت جادهها، پلها، مدرسهها، حمامها و اهتمام به امر توليد در سامانه كشاورزي و توسعه عمران نقش بسيار سازنده و تعيينكنندهاي داشت. ايده ابتدايي تشكيل جهاد سازندگي مرهون مجموعههاي دانشجويي از دانشگاههاي كشور از قبيل اميركبير، صنعتي شريف، دانشگاه تهران، دانشگاه شهيد بهشتي و علم و صنعت بود. با اعزام اين گروهها از اسفند 1357 به استانهاي سيستان و بلوچستان و چهارمحال و بختياري، خوزستان، كردستان، گنبد و تركمن صحرا تا ارديبهشت 1358 دستاوردهاي بسيار خوبي به ارمغان آمد و لذا بر لزوم ايجاد نهضت سازندگي با مشاركت دانشجويان در كشور تأكيد شد. به ويژه در آستانه تعطيلي تابستان اين طرح از سوي شهيد بهشتي تهيه و تدوين شد و به استحضار امام خميني(ره) رسانده شد. امام(ره) طي پيامي در تاريخ 27 خرداد 1358 مرقوم فرمودند: «بحمدالله ملت ما راجع به سازندگي مهيا بودن خود را اعلام كردند. دانشجويان عزيز، متخصصان، مهندسين و بازاريان، كشاورزان، همه قشرهاي ملت داوطلبند ايراني كه به طور مخروبه به دست ما آمده، بسازند از اين جهت بايد ما اين جهاد را به سازندگي موسوم كنيم... من از اشخاصي كه براي زيارتها مثل زيارت مكه معظمه و مدينه منوره ميخواهند به طور استحباب بروند از آنها ميخواهم و تقاضا ميكنم شما كه براي ثواب ميخواهيد به مدينه منوره يا به عتبات عاليات مشرف بشويد، امروز ثوابي بالاتر از اين نيست كه به برادران خودتان كمك كنيد و اين سازندگي را همه با هم شروع كنيم كه ايران خودتان درست ساخته بشود و برادران شما نجات يابند.» در ابتداي كار اين نهاد، شهيد بهشتي به عنوان نماينده شوراي انقلاب در اين نهاد فعال شد. پس از مدتي حكم حجتالاسلام ناطقنوري به عنوان نماينده امام زده شد و او به همراه جمعي ديگر به عنوان شوراي مركزي جهاد سازندگي تعيين شدند. اينها در استانهاي محروم فعاليت سازندگي را شدت دادند و كارنامهاي سراسر افتخار در گمنامي و بينشاني در تاريخ تحولات ايران بر جاي گذاشتند. جهادگران سازندگي در سختترين شرايط بزرگترين موانع را از سر راه انقلاب برداشتند و با همه وجود و اخلاص در جبهههاي حق عليه باطل به ياري رزمندگان دفاع مقدس شتافتند و در بالاترين سطح مهندسي اقدام به ساختوساز پلهاي مهم و استراتژيك و سنگرهاي دفاعي، بيمارستانهاي صحرايي، خاكريزهاي مهم و جادهها و... كردند. جهاد سازندگي در دوران دفاع مقدس قرارگاههايي را در محورهاي عملياتي راهاندازي كرد كه عبارت بودند از: قرارگاههاي نوح، نجف، حمزه سيدالشهداء و رمضان. هدف از استقرار اين قرارگاهها ارسال پشتيباني و تداركات به رزمندگان مستقر در مناطق جنگي بود. اينها با ارائه خدمات صادقانه خود، از طرف امام خميني(ره) لقب افتخاري به نام «سنگرسازان بيسنگر» دريافت كردند و از خود سابقه درخشاني بر جاي گذاشتند. هرچند پس از ادغام نهاد جهاد سازندگي در وزارت كشاورزي و تشكيل وزارت جهاد كشاورزي روحيه انقلابي و جهادي اين مجموعه رفتهرفته به يك مكانيسم اداري تبديل شد اما در سالهاي اخير حركت جديدي به نام اردوهاي جهادي در قالب بسيج سازندگي راهاندازي شد كه با حضور جوانان دانشجو، طلبه و... خدماترساني به مناطق محروم و دورافتاده و مرزي ادامه دارد.
سيدعزتالله ضرغامي: طبق برنامه، بايد جلسه شوراي عالي انقلاب فرهنگي تشكيل ميشد. بعد از چند بار تأييد و تكذيب ميگويند جلسه لغو شده است! بياحترامي به اعضا به كنار، موضوعات مهم و اولويتدار انباشته شده و همچنان در بلاتكليفي مانده است. قرار بود نواب محترم رئيس در اين شرايط و بر اساس آييننامه جلسه را تشكيل دهند.
مهدي محمدي: نخستوزير ژاپن خيال ميكرد مذاكره با آمريكا يك امتياز است كه ميتوان آن را به ايران فروخت؛ اين در حالي است كه ايران اين موضوع را نياز آمريكا ميداند و اساساً نياز را با امتياز اشتباه نميگيرد.
سيدعباس موسوي (سخنگوي وزارت خارجه): كساني كه از ابتدا نه اعتبار داشتند، نه مشروعيت و نه استقلال و همه دلخوشيشان خريد امنيت پوشالي از غرب است و نگاه غرب به آنان مانند گاو شيرده، بهتر است درباره اعتبار مقامات مقتدر جمهوري اسلامي ايران كه حتي با يك توئيت، آب در لانه مورچگان ميريزند، سكوت كنند.
سيد محمود رضوي: وقتي يك واجب فراموش شده، ديگران به خود جرئت برخورد اينچنيني (اشاره به برخورد با يك آمر به معروف در يكي از شهرهاي شمالي) ميدهند! از نيروي محترم انتظامي انتظار رسيدگي عاجل و برخورد با آن خانم هتاك و اطلاعرساني عمومي است.
جرج گالووي: اگر معتقديد كه ايران آن كشتيهاي ژاپني را زده است، آن هم در حالي كه نخستوزيرشان با ايرانيها نشسته بود تا به آنها در اين گرفتاري كمك كند، شما هيچ نيستيد جز «يك احمق مفيد»؛ گوسفندي در خدمت سگان جنگطلب.
نكته: در بيابان يابس، دوازده هزار نفر سواره نظام بودند. آنها با هم عهد و پيماني محكم بستند كه تا آخرين لحظه، دست به دست هم دهند و حضرت محمد(ص) و علي(ع) را بكشند. جبرئيل جريان را به رسول خدا(ص) اطلاع داد و ايشان دو تن از صحابه را با سپاهي چهار هزار نفري به سوي آنها فرستاد كه البته بينتيجه بازگشتند. پيامبر اكرم(ص) در مرحله آخر علي(ع) را به همراه چهار هزار نفر از مهاجر و انصار به سوي وادي يابس رهسپار كرد. حضرت علي(ع) دستور داد در تاريكى شب مركبها را آماده كنند، خوراك لازم به آنها بدهند و زين بر آنها نهند و به حالت آمادهباش كامل درآيند. هنگامى كه پرده تاريكى شب شكافته شد، فوراً نماز صبح را با ياران خود به جا آورد و بلافاصله به دشمن حمله كرد. دشمن زماني بيدار شد كه زير دست و پاى اسبهاى مجاهدان اسلام قرار گرفته بود. اين حمله سريع و غافلگيرانه هم تعداد تلفات را به حداقل رساند و هم در ساعاتى كوتاه به جنگ خاتمه داد.
نظر: سوره والعاديات در حالى نازل شد كه هنوز سربازان اسلام به مدينه باز نگشته بودند، پيغمبر خدا(ص) آن روز براى نماز صبح آمد و اين سوره را در نماز تلاوت فرمود. پس از پايان نماز اصحاب عرض كردند: اين سورهاى است كه ما تا به حال نشنيده بوديم! فـرمود: آرى، على(ع) بر دشمنان پيروز شد و جبرئيل ديشب با آوردن اين سوره به من بشارت داد. چند روز بعد على(ع) با غنايم و اسيران به مدينه وارد شد. بعضى معتقدند اين يكى از مصاديق روشن آيه است نه شأن نزول. بديهى است نه اسب خصوصيت دارد، نه مسئله جرقه ناشى از برخورد سم آنها به سنگهاى بيابان و نه گرد و غبار پاى آنها. آنچه موضوعيت دارد مسئله جهاد و روحيه تهاجمي همراه با تقواي الهي در برخورد با دشمنان و سپس ابزار آن است كه تمام وسايل جنگى امروز را شامل مىشود؛ همانگونه كه در آيه 60 سوره انفال در كنار رباط الخيل (اسبهاى ورزيده) سخن از قوه و نيرو به صورت كلى به ميان آمده است.
تيربارانتان كردند و وجود پاك و رنگ و بوي هدايت گرفتهتان غرق در شقايق شد؛ دشمنتان غافل و بيخبر بود و نميدانست كشتنتان شروع ديگري است؛ شروعي به وسعت قلبهاي جوانان حقيقتجويي كه هنوز پا در پهنه گيتي نگذاشتهاند، آغازتان كردند همچون نواي صبحگاهي مرغان دريايي كه معجزهوار هر خوابماندهاي را مست و هوشيار ميكند؛ آغازتان كردند و اين شروع براي كساني است كه در راه حقيقت برخاسته باشند و براي انسانهايي است كه سكوت در برابر ظلم را عين ظلم ميدانند؛ اين شروع از آن بيعتكنندگاني است كه به محكمي صفار هرنديها و نيكنژادها و بخاراييها و امانيهاست.
آقا جان!
از جدتان به ما رسيد كه ظلم در ستم كردن و در مدد ظالم خلاصه نميشود؛ بلكه ستم از سكوت ما هم ميتواند به همان اندازه وحشيانه و نفرتانگيز و رخوتبار فرياد شود؛ فرياد شود و قلبهاي كودكان گرفتار ظلم را در چنگال شوم خود بفشارد.
مولاي من!
در اين عالم هركسي كه دست بيعتش را با عشق به سوي شما دراز كرد، تمام وجودش فرياد عدالتخواهي شد، ذهنش لحظهاي از ياد مظلوم تهي نگشت، شعله دشمنستيزياش آني در قلبش فروننشست، پاهايش در راه حق در جا نزد، دستانش مشت كرده شد و چشمانش ساعتي آرام نگرفت.
اي آرامبخش دلهاي بيدار!
دلي كه با نظر شما بيدار شد، ديگر از حركت و تكاپو بازنميايستد، خستگي را نميفهمد، درد را احساس نميكند، گوشش به شماست و نگاهش به لبهاي مباركتان و قلبش آتش عشق شماست؛ به دنبال آگاهي ميدود؛ چرا كه ايستادن عين باختن است و نميبازد؛ چرا كه شكستخوردن عين مردن است.
باز كن لب، قلبها را شاد كن
عزت ايران زمين، فرياد كن
رهبرا، محكم بزن بر آن دهن
از دهانش ياوه گويد اهرمن
از فراز آور به پايين، مست را
ضربه فني كن، ترامپ پست را
با تفرعن، با همه گويد سخن
گاو ميدوشد، چنان يك راهزن
آنكه شايسته نباشد بر جواب
بايد از پاسخ نمودن اجتناب
تو حكيمي رهبرا، فرزانهاي
حافظ دين و وطن، جانانهاي
او نميداند كه ما آزادهايم
سربداران مسلمان زادهايم
اين علي، مردي ز اعقاب علي است
بر مسلمانان اين عالم، ولي است
واي اگر لب وا كند، فرمان دهد
شاهدان كوچ كرده، جان دهد
آن زمان كاخ ستم ويران شود
فاتح مستكبران، ايران شود
(24/3/98)
شاعر:عبدالمجید فرائی
كتاب «دلتنگ نباش!» كه انتشارات «روايت فتح» به چاپ رسانده، فرازهايي از زندگاني شهيد روحالله قرباني است و حاصل مصاحبههاي مؤلف با همسر شهيد و نزديكان ايشان. نويسنده اين كتاب و همسر شهيد قرباني اخيراً از سوي رهبر معظم انقلاب تقدير شدند. شهيد روحالله قرباني از جمله مدافعان حرم بود كه در عمليات محرم به شهادت رسيد. خودروي روحالله و دوستش قدير در نزديكي حلب مورد اصابت موشك قرار گرفت. پيكر مطهر شهيد قرباني در قطعه 53 گلزار شهداي بهشتزهرا در جوار محرم ترك و رسول خليلي به خاك سپرده شده است.
كتاب «دلتنگ نباش» نخستين تجربه نويسندگي زينب مولايي است. نويسنده كتاب ميگويد: «تقواي شهيد كه در همه مراحل زندگي از او ميبينيم، ويژهترين خصوصيت اوست، اينكه با وجود تمام مشكلات و سختيهايي كه در زندگي داشته است باز هميشه خدا را مد نظر قرار ميداد.»
حميدرضا حيدري/ هفتهاي كه گذشت پر از اتفاقات جور و واجور در فضاي مجازي بود، فضايي كه مانند جامعه پر از چالش و اتفاقات عجيب و غريب بود و برخي از آنها را مرور ميكنيم؛
داستان راننده اسنپ و دختري كه اطلاعات او را در فضاي مجازي منتشر كرد، يكي از داغهاي مجازي هفته گذشته بود. اتفاقي كه بيشترين واكنش كاربران را در پي داشت و مخالفان و موافقان قانون و حجاب را بر آن داشت تا در اين باره اظهار نظر كنند. در اين باره هشتگهايي چون سعيد عابد، اسنپ و تحريم اسنپ در فضاي مجازي به كرات دست به دست شد. البته برخي معتقد بودند اين مقدار از پرداختن به يك موضوع فرعي دست چندم در فضاي مجازي نياز نبوده و سبب ميشود نتيجه عكس داشته باشد.
ديگر موضوعي كه هفته گذشته در فضاي مجازي مورد توجه كاربران قرار گرفت، صحبتهاي وزير نيرو بود كه گفت چينيها يك وعده در روز غذا ميخورند. يكي از كاربران در واكنش به اين صحبتها نوشت: «آقاي وزير نيرو شما ميگي يه وعده غذا؟ حرف ما حرف شهيد رجايي كه ميگفت يك نان رو 36 ميليون نفري ميخوريم؛ اما زير بار ذلت نميريم. ولي نه با سياستهاي ذليلانه خارجي و احمقانه داخلي شما و دولتتان!»
داستان جشن تولد ملكه انگليس هم كه با اسپانسري ايرانيها در سفارت اين كشور در تهران برگزار شد، در فضاي مجازي با واكنش روبهرو شد. حضور برخي سلبريتيها و ايرانيها در اين جشن مورد توجه قرار گرفت و كاربران سعي كردند اين جشن را به ديگ پلوي سفارت انگليس كه مشروطه از دل آن متولد شد، تشبيه كنند. يكي از كاربران هم با انتشار تصويري از مردم قحطيزده ايران در جنگ جهاني اول نوشت: «اشتباه نكنيد، اينجا آفريقا نيست! اينجا ايرانه، صد سال قبل؛ وقتي روباه پير با همكاري عدهاي وطنفروش همه ذخيره غذايي ايران رو به يغما برد تا در طول دو سال، 9 ميليون ايراني كشته بشن، يعني حدود 40 درصد جمعيت كشور!»