«كوين برت» تحليلگر سياسي ارشد آمريكايي گفت: تحريم‌هاي جديد ترامپ عليه سپاه پاسداران و دفتر رهبر معظم انقلاب اسلامي كاملاً نمادين است. اين كار ترامپ و مشاوران احمق تنها سبب مي‌شود تا مردم ايران در دفاع از كشورشان مصمم‌تر شوند.

حميد خوش‌آيند/ برجام براي ايران، توافقي بود كه به منظور گشايش اقتصادي و تجاري انجام شد؛ در حالي كه طي 14 ماه گذشته، جمهوري اسلامي شاهد سخت‌ترين و شديدترين تحريم‌هاي يكجانبه ايالات متحده آمريكا بوده است. 

سرانجام پس از يك سال امروز و فردا كردن‌هاي كشورهاي اروپايي و وعده‌هاي توخالي، جمهوري اسلامي ايران نيز از مرحله هشدار گذشته و طي اقداماتي جدي و عملياتي شروع به كاهش تعهدات هسته‌اي خود در برجام كرده است. در صورتي كه اروپا نتواند مطالبات برجامي ايران را محقق كند، به قول سيدعباس عراقچي، معاون سياسي وزارت امور خارجه، «خروج تدريجي از برجام» را در دستور كار خود قرار داده است. 

همان‌گونه كه پيداست، اقدامات ايران علاوه بر اينكه قانوني و منطبق بر مفاد برجام از جمله بندهاي 26 و 36 آن است، پاسخي عملي و جدي به وعده‌هاي غير عملي و بدعهدي‌هاي مكرر و بيانيه‌هاي سياسي اروپا در 14 ماه گذشته است. در طول اين مدت، كشورهاي اروپايي تنها به مواضع سياسي حمايتي و عافيت‌طلبانه و توخالي بسنده كرده‌اند كه به برخي از آنها اشاره مي‌شود:

وعده نخست، فعال‌سازي قانون مسدودسازي پس از خروج آمريكا از برجام بود. اجراي قانون مسدودسازي با يك ماه تأخير در15  مردادماه 1397 اعلام شد؛ اعلامي كه تنها براي گرفتن ژست سياسي بود؛ زيرا به دنبال اجراي اين قانون و تأكيد مقامات اتحاديه اروپا بر آن كه بايد مانع از تمكين شركت‌هاي اروپايي از تحريم آمريكا مي‌شد، شركت‌هاي اروپايي به خروج خود از ايران ادامه دادند و اتحاديه اروپا سكوت اختيار كرد.

وعده دوم اجراي فرايند رسمي برطرف‌سازي موانع براي بانك سرمايه‌گذاري اروپايي (EIB) بود. به رغم اينكه پارلمان اروپا در14  تيرماه 1397 طرحي را تأييد كرد كه به موجب آن بانك سرمايه‌گذاري اروپا بتواند با ايران تجارت كند، از آنجا كه طرح مذكور الزام‌آور نبود، بانك سرمايه‌گذاري اروپا زير بار اجراي اين تصميم نرفت.

وعده سوم تقويت همكاري بي‌وقفه در زمينه‌هاي گوناگون با ايران شامل بخش انرژي و شركت‌هاي متوسط و كوچك بود. در اين مورد هم علي‌رغم بعضي اظهارات در عمل هيچ نتيجه روشن و مشخصي به دست نيامده است.

وعده چهارم راه اندازي كانال مالي موسوم به SPV بود. اين كانال قرار بود تا بازگشت تحريم‌هاي نفتي در 13 آبان‌ماه 1397 راه‌اندازي شود. SPV اجرايي نشد و هيچ كشور اروپايي ميزباني آن را داخل خاك خود نپذيرفت.

آخرين وعده اينستكس بود كه به زبان ساده ‌ساز و كار پاياپاي و تسويه‌اي يا همان نفت در برابر غذا براي نگه داشتن ايران در برجام به شمار مي‌آمد. اين وعده هم به شكلي كه امروز مي‌بينيم فعال شده است؛ خودرويي بدون سوخت!

در يك كلام، كشورهاي اروپايي در بيش از يك سال «هيچ» كاري براي بهره‌مندي اقتصادي ايران از برجام انجام ندادند. اين است كه امروز به روشني مي‌توان به عمق و ژرفاي آن سخن رهبر معظم انقلاب پي برد كه در اولين سخنراني‌شان پس از خروج آمريكا از برجام فرمودند: «من به اين سه كشور هم اعتماد ندارم و مي‌گويم به اينها هم اعتماد نكنيد. اگر مي‌خواهيد قراردادي ببنديد، تضمين واقعي و عملي بگيريد والا فردا اينها هم همان كار امروز آمريكا را به شيوه ديگري خواهند كرد.» وضع امروز اروپا، دقيقاً همان توصيفي است كه رهبر معظم انقلاب 14 ماه پيش داشتند. 

در شرايط كنوني ايران بايد براي رسيدن به حقوق خود در برجام اقدامي عملياتي را انجام دهد و اتفاقاً گام دوم در كاهش تعهدات هسته‌اي است كه مي‌تواند زنگ خطر را براي طرف‌هاي برجامي به صدا درآورد تا بتوانند تلاش‌هاي جدي را براي پايبندي به تعهدات خود شكل دهند. 

واكاوي فرمان 10 ماده‌اي نخست‌وزير عراق درباره حشدالشعبي

محمدامين سواري/ حشدالشعبي مولود مقابله با داعش بود. شكست داعش، فلسفه وجودي حشدالشعبي را با پرسش‌هايي مواجه مي‌كرد؛ بنابراين او براي ادامه حيات نياز به تعريف كاركردهاي جديد داشت. تحول و تعريف كاركردهاي حشدالشعبي مي‌تواند متنوع باشد. برخي‌، به ويژه جريانات آمريكايي سعودي‌ از ابتدا نغمه انحلال حشدالشعبي را به دليل پايان مأموريت آن و شكست داعش سر دادند؛ اما دولت، مرجعيت و نخبگان عراق آن را رد كردند؛ بنابراين بقاي حشدالشعبي نيازمند برنامه‌اي هدفمند بود. عده‌اي تجربه ايران از بسيج را نمونه‌اي خوب معرفي مي‌كردند؛ اما برخي مانند مقتدي صدر‌ ادغام آن را در نيروهاي مسلح تحت فرماندهي نخست وزير و محصور كردن سلاح در دولت را خواستار شدند.

به تازگي عادل عبدالمهدي نخست‌وزير عراق، فرماني 10 ماده‌اي صادر و بر اساس آن نيروهاي حشدالشعبي را در نيروهاي مسلح اين كشور ادغام كرده است و همه نام‌‌گذاري‌هاي گوناگوني را كه براي برخي گروه‌ها در جنگ عليه داعش استفاده مي‌شد و زيرنظر حشدالشعبي عمل مي‌كردند لغو نموده است. 

 

انگاره‌هاي احتمالي

اين اقدام عادل عبدالمهدي ممكن است حاوي مقدمات و داراي علل و برآمده از انگاره‌هاي احتمالي باشد كه در ادامه به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم:

1ـ به نظر مي‌رسد اين فرمان برآمده از شرايط داخلي و خارجي عراق و به دنبال ضرورت نبود گروه‌هايي خارج از چارچوب قانون عراق بوده است و عبدالمهدي با اين اقدام محدود كردن مجموعه‌هاي غير قانوني را خواستار شده است.

2ـ توصيه‌ها و بيانات آيت‌الله سيستاني در محصور كردن سلاح در اختيار دولت و منع استفاده از آن خارج از چارچوب دولتي، از مسائلي بود كه سبب شد عبدالمهدي، اقدامي در اين راستا را شدني تلقي كند.

3ـ اين فرمان با قانون اساسي منسجم است؛ زيرا طبق قانون اساسي عراق، داشتن تشكيلات خارج از دولت از سوي هر حزبي كه در دولت مشاركت دارد ممنوع شده است. حال آنكه برخي احزاب كه در انتخابات 2018 وارد عرصه سياست شده‌اند، تشكيلات و دفاتر نظامي در شهرهاي گوناگون دارند و اين مي‌تواند دليل قانع‌كننده‌اي براي اقدام عبدالمهدي باشد.

4ـ ادغام حشدالشعبي پيامي به كشورهاي منطقه و بين‌المللي درباره اراده و قدرت دولت عراق است. به عبارت ديگر عراق استقلال خود را كه برخي كشورهاي منطقه و بين‌المللي آن را مدام مورد هجمه قرار داده‌اند و اين هجمه حتي به بخش‌هايي از عراقي‌ها تسري پيدا كرده، به اثبات مي‌رساند.

5ـ شأن تأسيس حشدالشعبي مبارزه با داعش بود. يكي از تفاسيري كه از اقدام عبدالمهدي مي‌شود آن است كه نخست‌وزير با اين اقدام خواستار اعلام پايان داعش و پايان مأموريت نيروهاي داوطلب نظامي است.

6ـ آمريكا برخي گروه‌هاي حشدالشعبي را در فهرست تحريم خود قرار داد؛ از اين رو عبدالمهدي با اين فرمان اقدامي پيشدستانه براي دفع تحريم احتمالي حشدالشعبي از سوي آمريكا صورت داد و هزينه اين كار را براي آمريكا بالا برد.

7ـ برخي نيز قائل به تأثيرگذاري فشارهاي آمريكايي سعودي در اين مسئله هستند و اين اقدام عادل عبدالمهدي را اقدامي تعادلي و در راستاي كاهش آسيب عراق ناشي از نزاع ايران با آمريكا يا عربستان دانسته‌اند. اين امر براي مقابله با رهاشدگي نيروهاي نظامي عراقي و نتيجه‌اي از پاسخ گرفتن اولتيماتوم‌هاي آمريكايي سعودي است.

 

نتايج اقدام

1ـ قطعاً منظم كردن تشكيلات نظامي و حركت سازمان نظامي به شكلي واحد مي‌تواند يكي از فوايد اين امر باشد؛ لذا اين فرمان به تكامل حشدالشعبي و تشكيل يك بسيج واقعي و همگاني در سراسر عراق كمك مي‌كند.

2ـ اين پيام به شكل عام به ساير فرقه‌ها داده مي‌شود كه تشكيل هر تشكيلاتي خارج از دولت غير قابل قبول و غير قانوني است. به عبارت ديگر اين فرمان مي‌تواند مانع آن شود كه آمريكا با هر بهانه‌اي به هماهنگي با عشاير سني بپردازد و به تشكيل تشكيلات مسلح سني متناظر با حشدالشعبي اقدام كند. در واقع با اين اقدام اين حربه آمريكا‌، كه زمزمه‌اش در برخي رسانه‌هاي عربي به گوش مي‌رسد‌‌‌ مهار مي‌شود.

3ـ همچنين سبب مي‌شود بسياري از القائات ايران‌هراسانه‌ دشمنان و ادعاها مبني بر مديريت حكومت عراق از سوي جمهوري اسلامي خنثي شود و اين امر مي‌تواند در داخل و خارج عراق اثر مثبتي داشته باشد.

به عبارت ديگر پشتيباني جمهوري اسلامي از حشدالشعبي در جريان جنگ با داعش و حضور مستشاري فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در كنار آنان سبب شده كه نظر بخشي از مردم عراق درباره جمهوري اسلامي كه تحت تبليغات شديد رژيم بعث آسيب ديده بود، بازسازي و ترميم شود؛ اما در دوران پساداعش، رسانه‌هاي غربي عربي، حشدالشعبي را عامل جمهوري اسلامي در عراق معرفي مي‌كنند تا با استفاده از اين حربه بتوانند حضور برخي گروه‌هاي مقاومت را كه در عرصه سياسي نيز حائز اكثريت در پارلمان شده‌اند مسئول مشكلات اقتصادي اجتماعي عراق بدانند و منشأ آن را ايران معرفي كنند.

4ـ مانع فرقه‌گرايي و سوءاستفاده‌هاي ناشي از دفاتر متفاوت و هرج و مرج در عراق مي‌شود؛ زيرا تعدد گروه‌ها مديريت آن را سخت مي‌كند و امكان سوءاستفاده‌هاي احتمالي را افزايش مي‌دهد.

5ـ وجود و اجازه حمل سلاح از سوي گروه‌ها مانع استقرار و امنيت عراق مي‌شود؛ بنابراين اين مسئله مي‌تواند مانع و دافع احتمال جنگ داخلي مسلحانه ميان احزاب شود.

 

آسيب‌هاي اقدام

1ـ ادغام حشدالشعبي با نيروهاي مسلح عراق امري جديد نيست و در قانون حشدالشعبي آمده است؛ اما اينكه ماهيت تشكيلاتي گروه‌هاي حشدالشعبي نيز حذف شود با چالش‌هايي همراه خواهد بود.

2ـ حشدالشعبي براي عراق منافع زيادي داشت كه بايد مراقبت كرد فرمان نخست‌وزير اين منافع را محدود نكند. حشدالشعبي متشكل از نيروهاي مردمي، معتقد و كارآزموده است. حشد با پيروزي خود نماد موفقيت در استفاده از نيروي داخلي شده است و علاوه بر اينكه با اين روحيه توانست جلوي تروريسم را بگيرد، در عرصه‌هاي گوناگون عمراني، خدماتي، بصيرتي و... كشور با روحيه جهادي و مردم‌محور كاربرد دارد. همچنان كه اين اتفاق از سوي نيروهاي برخي گروه‌ها در حال انجام است؛ اما انحصار آن در نيروهاي مسلح اين امر را احتمالاً محدود و عراق را از اين خدمات محروم مي‌كند.

3ـ محبوبيتي كه براي حشدالشعبي حادث شد ظرفيتي براي حشد به وجود آورد كه بتواند به شكل غير رسمي بسياري از مواضعي را كه دولت عراق از آن ابا دارد در نظر بگيرد؛ بدون آنكه دولت عراق هزينه چشمگيري بپردازد و به شكلي كمك كار دولت عراق و اهرم فشار آن در برخي از مسائل باشد؛ اما اين امر اين حربه را از عراق مي‌گيرد.

4ـ مواضع و اقدامات انقلابي حشدالشعبي كه لزوماً نظامي هم نيستند سبب افزايش ديپلماسي عمومي عراق شده است. اين مسئله در حضور حشدالشعبي در مناطق سيل‌زده ايران كه موجب خشنودي مردم سيل‌زده از عراق شد و مواضعي كه در قبال ملت‌هاي يمن و سوريه مدنظر قرار گرفت، قابل درك است.

اقدام نخست‌وزير عراق بازخوردهايي در تأييد و رد آن داشته است؛ اما اين اقدام با اطلاع و آگاهي كامل دولت عراق از شرايط حساس كنوني انجام شده كه تمام تلاش‌ها براي تحقير فلسفه تشكيلات حشدالشعبي و رسالت وجودي آن را ناكام گذاشته است. ملت عراق هيچ‌گاه نقش بي‌بديل جريان مقاومت و در رأس آن حشدالشعبي را در نابودي داعش و برگرداندن آرامش و امنيت به عراق فراموش نخواهد كرد و حضور اين تشكيلات در بدنه ارتش عراق سبب تقويت آن و نويدبخش آينده‌اي امن‌تر در پرتو ارتشي مقتدر و انقلابي است. 

مصطفي فاروئي‌فيروزي/ حوادث اين روزهاي سودان از جنبه‌هاي متنوعي قابل ارزيابي است. از نظر تحليل هزينه‌هاي سازش و چالش، از جهت بررسي تطبيقي با ديگر انقلاب‌هاي منطقه و در نهايت از منظر طرح كلي راهبردي جبهه استكباري، صهيونيستي، تكفيري منطقه براي برخورد با قيام‌هاي مردمي.

در نگاه اول، به بهانه‌ اعتراضات مردمي، با حمايت رژيم‌هاي دست‌نشانده‌ منطقه، كودتايي از سوي نظاميان سودان صورت گرفت. از نظر جبهه تكفيري صهيونيستي اين امر الگوبرداري دقيقي از مدل موفقي است كه پيش از اين در مصر جواب داده بود. به همين جهت نام كودتاي دموكراتيك! به آن دادند تا خود را نماينده مردم سودان معرفي كنند. اگرچه شرح خدمات عمرالبشير به اين جريان، بي‌مانند بود و نمي‌شد به آن بي‌توجهي كرد؛ با وخامت اوضاع، افزايش اعتراضات و از دست رفتن محبوبيت و همراهان داخلي، از نظر جبهه‌ عبري‌ـ عربي‌ـ غربي، تغيير وضعيت اداره كشور از سوي فرد واداده به سازوكاري كه در آينده مي‌توان آن را به هر سمتي هدايت كرد، لازم بود. 

با توجه به شرايط فعلي تحولات سودان دو تصوير از آينده آن قابل ترسيم است؛ نخست اينكه مطابق مدل مصر، انتخاباتي از سوي نظاميان برگزار شود و فردي كاملاً هماهنگ با منافع صهيونيست‌ها و رژيم تكفيري عربستان بر سر كار بيايد و هنگامي كه دست از پا خطا كرد با اشاره همين نظاميان از كار بركنار شود. دوم مطابق الگوي ليبي، بر پررنگ كردن دوگانه‌ نژادي عربي‌ـ آفريقايي و چندگانه قبايل متعارض عرب و همچنين دودستگي احتمالي نيروهاي نظامي وابسته به دولت‌هاي مختلف خارجي، درگير جنگ‌هاي بي‌پايان داخلي تأكيد شود. زماني كه البشير روابط خود را با ايران قطع كرد و جلوتر از همه به ائتلاف وهابي تكفيري براي جنگ عليه يمن پيوست، انتظار داشت دو هدف اصلي را محقق كند:

اول، رفع محاصره اقتصادي و سياسي تحميلي آمريكا بر سودان كه دليل آن درج نام سودان در فهرست تروريسم آمريكا عنوان شده است؛ در حالي‌كه نام سودان همچنان در فهرست تروريسم قرار دارد و دوم، البشير گمان مي‌كرد كشورهاي عربي حاشيه خليج‌فارس كه در جنگ يمن شركت كرده‌اند، ميلياردها دلار به صورت كمك بلاعوض، كمك مالي يا وام و سرمايه‌گذاري به سودان براي نجات اين كشور از بحران اقتصادي ارائه خواهند كرد تا از سقوط ارزش پول ملي سودان نيز جلوگيري كنند؛ اما اين پيش‌بيني‌هاي البشير درست از آب درنيامد و كمك‌هاي مالي عربستان، امارات و قطر، در مقايسه با كمك 50 ميليارد دلاري اين كشورها به مصر ناچيز بود؛ در حالي‌ كه مصر حتي در جنگ يمن نيز شركت نكرده‌ بود. ضمن اينكه با حضور فرماندهان نظامي سودان در اين جنگ، عملاً ارتباطات دستگاه نظامي سودان با جريان دست‌نشانده غرب در منطقه مستحكم شد و آنها را مصمم به تغيير وي و جانشيني مزدوران خود به جاي او كرد.

در طرف مقابل آنچه سودان از دست داد، الگوگيري از قدرت جديد جهاني به نام ايران در مواجهه با تحريم‌هاي ظالمانه بين‌المللي بود. فرماندهان نظامي سودان در شرايط فعلي بايد تمامي درخواست‌هاي امارات و رژيم وهابي سعودي را به منظور حفظ حمايت از آنها بي‌فوت وقت قبول كنند، در برابر درخواست‌هاي صهيونيست‌ها سر تعظيم فرود آورند و طرح‌هاي آمريكايي را در كشور خود موبه‌مو اجرا كنند. در حقيقت همان مسيري را بروند كه عمرالبشير طي كرده بود؛ اما تاريخ نشان خواهد داد سرنوشت آنها با سرنوشت اسلاف خود تفاوتي نخواهد كرد و هنگامي كه مزدوران تازه‌نفس از راه برسند آنها نيز به زباله‌دان پوستين‌هاي وارونه‌ تاريخ پرتاب خواهند شد. 

آنچه در اين مقطع حساس بايد مورد توجه جريانات سياسي و نخبگان و بزرگان جريانات مردمي قرار بگيرد، عبرت‌گيري از سرنوشت كشورهاي منطقه و بررسي سير ذلت يا عزت مردمي است كه راه سازش و مصالحه را در پيش گرفتند يا طريق مقاومت و شهادت را برگزيدند.

محمدرضا مرادي/ چهاردهمين نشست سران گروه 20 جمعه و شنبه (7 و 8 تير 1398) در شهر «اوزاكا» ژاپن بدون نتيجه به پايان رسيد. هرچند اين نشست راه‌حلي براي مشكلات اقتصادي ارائه نداد، با حاشيه‌هاي زيادي همراه بود. اين نشست در حالي برگزار شد كه بسياري از قبل هشدار داده بودند زياده‌خواهي‌هاي آمريكا سبب شكست اين نشست خواهد شد. 

گروه 20 شامل آمريكا، اتحاديه اروپا، فرانسه، انگليس، آلمان، ايتاليا، چين، ژاپن، روسيه، عربستان، اندونزي، استراليا، تركيه، برزيل، آرژانتين، كانادا، هند، كره جنوبي، آفريقاي جنوبي و مكزيك است كه 85 درصد اقتصاد دنيا را در دست دارند. نشست‌هاي اين گروه در سطح سران از سال 2008 و پس از اينكه رهبران كشورهاي عضو براي بحث درباره بحران مالي جهاني جلسه‌اي اضطراري تشكيل دادند، آغاز شد و تاكنون هر ساله برگزار شده است. فرضيه معروف مدافعان گروه 20 اين است كه اين نهاد به اندازه كافي كوچك است كه بتواند تصميم بگيرد و به اندازه كافي بزرگ است كه تصميم‌هايش در شرايط جهان اثرگذار باشد. با اين حال، منتقدان گروه 20 معتقدند وضعيت آشفته امروز اقتصاد جهان نشانگر شكست سران كشورهاي عضو اين گروه است كه از قضا قرار بود با هماهنگي بيشتر، مانع بروز بحران‌هاي مالي و اقتصادي در جهان شوند. آنها بر اين اعتقادند كه در ميان تماميت‌خواهي كشورها در عرصه تجارت جهاني، ديگر دوران اين گروه هم به سر آمده است.

نشست چهاردهم در ژاپن نتيجه خاصي نداشت و بار ديگر آمريكا مخالف بسياري از پيشنهادهاي مطرح بود. حضور عربستان در گروه 20 و ميزباني رياض براي نشست اين گروه در سال آينده ميلادي نيز از جمله موضوعات جالب است؛ زيرا عربستان نه تنها اقتصادي متكي بر صنعت ندارد، بلكه اقتصاد نفتي اين كشور نيز با چالش‌هاي زيادي مواجه بوده و حتي بسياري از اقتصاددانان غربي احتمال ورشكستگي اقتصادي عربستان را در سال‌هاي آينده مطرح كرده‌اند. در واقع سهم عربستان از بازارهاي نفتي تنها دليل حضور اين كشور در گروه 20 به شمار مي‌رود كه البته دليل بسيار مضحكي است.

يكي از حاشيه‌هاي جالب نشست جي ‌20 ستايش خنده‌دار ترامپ از بن‌سلمان بود. ترامپ از «محمدبن‌سلمان» ولي‌عهد سعودي به دليل اصلاحات حقوق بشري! و مبارزه وي با تروريسم! تشكر كرد. آن هم چند روز پس از اينكه سازمان ملل رسماً اعلام كرد، مقامات سعودي از جمله بن‌سلمان در قتل وحشيانه خاشقجي نقش مستقيمي داشته‌اند. ستايش پوچ ترامپ از بن‌سلمان در حالي است كه در 50 ماه گذشته بن‌سلمان به سلاخ كودكان يمن معروف شده و بيش از 85 هزار كودك يمني قرباني تجاوز وحشيانه عربستان به يمن شده‌اند. 

عقب‌نشيني‌هاي ترامپ در برابر چين و تركيه نيز از حاشيه‌هاي جالب نشست جي 20 بود. در چند ماه گذشته جنگ تجاري ميان چين و آمريكا بسيار شدت گرفت و شركت «هوآوي» چين نيز از سوي آمريكا تحريم شد. اعضاي گروه جي ‌20 با وجود ابراز نارضايتي آمريكا، در بيانيه پاياني خود تجارت و سرمايه‌گذاري جهاني را موتور محركه رشد، توسعه و اشتغال‌زايي در كشورهاي مختلف جهان دانستند و خواستار پايان‌دادن به جنگ تجاري واشنگتن و پكن شدند. ترامپ هم پس از ديدار با «شي جين پينگ» رئيس‌جمهور چين گفت مذاكراتي «عالي» با وي داشته است و به اعتقاد او، روابط دو كشور به «وضعيت عادي» بازمي‌گردد. همچنين به گفته وزارت خارجه چين، آمريكا و چين توافق كردند گفت‌وگوهاي تجاري ميان دو كشور از سر گرفته شود و واشنگتن تعرفه‌هاي جديدي بر محصولات چيني اعمال نكند. وي درباره تحريم‌ها بر شركت فناوري هوآوي نيز گفت: «به دليل درخواست كمپاني‌هاي ما و رئيس‌جمهور شي، موافقت كردم به شركت هوآوي اجازه داده شود تا تجهيزاتي را كه بر امنيت ملي ما اثر نمي‌گذارد، از آنها خريداري كند.»

در مجموع با توجه به نشست‌هاي گروه 20 در چند سال اخير مي‌توان گفت اين گروه نه تنها راه‌حلي براي مشكلات اقتصادي جهان ارائه نكرده، بلكه اساساً خود منبع مشكلات اقتصادي در جهان است. در ژاپن نيز مسائل حاشيه‌اي بر اصل نشست غلبه يافت و عملاً اين نشست نيز نتيجه خاصي نداشت.

فرزان شهيدي/ هفتم تيرماه، امارات يكي از اعضاي اصلي ائتلاف عربي به سركردگي عربستان در جنگ عليه يمن، اعلام كرد ابوظبي تصميم دارد بخشي از نيروهاي خود را از يمن خارج كند. اين نيروها قرار است از بندر جنوبي «عدن» و سواحل غربي «الحديده» خارج شوند. 

درباره دلايل و انگيزه‌هاي امارات چند گزاره مطرح است:

ـ «محمدبن راشد آل مكتوم» حاكم دبي از بيم آنكه امارتش در معرض حملات نظامي «انصارالله» قرار بگيرد، به «محمدبن زايد آل نهيان» وليعهد ابوظبي اعلام كرد بايد از يمن عقب‌نشيني صورت بگيرد. بنا بر گزارش‌ها از داخل امارات، حاكم دبي نشست مهمي را با محمد بن زائد برگزار كرده و در آن به بن زائد اطلاع داده است كه دبي قادر به تحمل هزينه‌هاي ناشي از حمله انصارالله به مراكز حياتي اين امارت نيست و در صورت ادامه سياست‌هاي ابوظبي، وحدت امارات به خطر مي‌افتد.

ـ دليل ديگري كه برخي ناظران در تصميم جديد امارات به آن اشاره دارند، افزايش تنش ميان آمريكا و ايران در حوزه خليج‌فارس است. اين نگراني پس از حمله به نفتكش‌هاي امارات افزايش يافت. نكته مهم اين است كه به رغم اتهام آمريكا و عربستان مبني بر دست داشتن ايران در اين حملات، امارات دست به عقب‌نشيني ‌زده و وزير خارجه اين كشور در مسكو اعلام كرده است هيچ سند و مدركي در مورد حمله به نفتكش‌ها عليه هيچ كشوري وجود ندارد.

ـ به گفته يكي از مسئولان يمني، اعلام عقب‌نشيني امارات از يمن احتمالاً تاكتيكي باشد كه دليل آن مهار افكار عمومي در داخل و خارج امارات است كه خواستار خروج امارات از ائتلاف سعودي و توقف جنگ يمن هستند. با اين حال، امارات اگر نقش نظامي خود را در يمن كم‌رنگ كند، نقش سياسي خود را در عرصه داخلي يمن و به ويژه شوراي انتقالي افزايش خواهد داد. 

ـ برخي ناظران به درگيري نيروهاي محلي مورد حمايت امارات با دولت يمن در سوكوترا و شبوه اشاره كرده‌اند كه موجب ايجاد مشكلاتي براي امارات شده و حضور امارات و ناكامي‌اش را در جنگ يمن زير سؤال برده است. به همين دليل امارات با كاهش يا عقب‌نشيني نيروهاي خود از يمن قصد حل اين مشكل را دارد.

ـ جنگ يمن براي امارات از جنبه اقتصادي خسارت‌بار بوده است. به همين دليل بسياري از حكام و شيوخ ساير امارت‌ها از ابوظبي خواسته‌اند به حضور خود در يمن پايان دهد. 

ـ انصارالله يمن چندي پيش پهپادهايي را بر فراز آسمان امارات به پرواز درآورده بود و اين پهپادها موفق شده بودند از مركزي حساس مانند فرودگاه‌هاي دبي و ابوظبي تصويربرداري كنند. انصارالله با اين اقدام نشان داد قادر است دايره حملات خود عليه امارات را گسترش دهد و با اين اقدام پيام مهم خود را به ابوظبي و دبي رساند.

با توجه به دلايل فوق معلوم مي‌شود تغيير معادله ميداني در يمن نقشي مهم در تصميم عقب‌نشيني امارات داشته است. مقاومت يمن با محوريت انصارالله كه از ابتداي سال 2019 راهبرد خود را از حالت «تدافعي‌ـ فرسايشي» به وضعيت «هجومي‌ـ بازدارندگي» تغيير داده است، موجب نگراني ائتلاف سعودي به ويژه اماراتي‌ها شده و خصوصاً پس از حملات موشكي و پهپادي دقيق و مخرب انصارالله به اهدافي در عمق سعودي، از تكرار اين حملات در خاك خود دچار هراس شده‌اند. 

عقب‌نشيني امارات از مناطقي از يمن اگر جدي و مداوم باشد، عربستان سعودي را دچار مشكل خواهد كرد. در ائتلاف ضد يمن به رهبري سعودي، امارات نقش بازوي اصلي را در حمله به يمن داشت از اين رو با خروجش عربستان دست تنها شده و قادر به حفظ و ادامه ائتلاف نخواهد بود.

با توجه به اختلافات جدي كه از مدت‌ها پيش ميان امارات و عربستان در جنگ يمن رخ داده بود، فروپاشي اين ائتلاف دور از انتظار نيست. نتيجه اين روند كه عاملي جز مقاومت مردمي يمن و توانمندي‌هاي كيفي انصارالله نداشته است، شكست حتمي ائتلاف سعودي در يمن و پيروزي مقاومت‌، به رغم جنگ فاجعه‌بار طي چهار سال گذشته است.

واپايش آخرين اخبار منطقه و جهان

اسپوتنيك: مدتي است انگليسي‌ها نقش آتش بيار معركه آمريكايي‌ها را بازي مي‌كنند و جلو افتاده‌اند. اين رفتار انگليس در توقيف كشتي نفتي ايران نوعي دزدي دريايي و بازي با آتش است. قطعاً اين حق براي ايران محفوظ است تا واكنش متناسب به كشتي‌هاي انگليسي نشان دهد. با توجه به تعداد اين كشتي‌ها در خليج‌فارس اين ماجرا مانند اين است كه كسي در كاخ شيشه‌اي نشسته باشد و به سمت عابران سنگ‌پراني كند. 

القدس العربي: ايران داراي مرز زميني و دريايي با 15 كشور همسايه است و حمله زميني به ايران، نياز به حداقل نيم ميليون نظامي آمريكايي دارد كه فراتر از توان آمريكا براي بسيج نظاميان خود در منطقه است. اين امر اهتمام ترامپ در رد حمله زميني به ايران را نشان مي‌دهد، حتي اگر در لفاظي‌هاي مسخره خود تهديد به نابودي ايران مي‌كند. همانطور كه قبلاً از نابودي كره شمالي يا مداخله نظامي براي سرنگوني حكومت مادورو در ونزوئلا سخن مي‌گفت و هيچ گاه جرئت نكرد نه با پيونگ‌يانگ و نه با كاراكاس چنين كاري كند و هرگز هم عليه ايران كه قدرتي بسيار بزرگ‌تر از آنهاست، دست به چنين اقدامي نخواهد زد.

العالم: شتاب آمريكا براي حل درگيري‌هاي مرزي ميان لبنان و اسرائيل تنها طرحي است كه با آن مي‌خواهد با يك تير دو نشان بزند؛ يعني با روسيه رقابت نفتي داشته و لبنان را در معامله قرن دخالت دهد.

الاخبار: ادعاي جديد آمريكا مبني بر پرواز پهپادها از عراق براي حمله اخير به تأسيسات نفتي عربستان در استان‌هاي «الدوامي» و «العفيف» در راستاي فشار واشنگتن بر دولت عراق است تا اين كشور را وادار به محدود كردن گروه‌هاي مقاومت كند. 

الجزيره: جنگ لفظي ميان واشنگتن و تهران در آينده قابل پيش‌بيني، متوقف نخواهد شد؛ اما جنگ نظامي تمام‌عيار هرگز رخ نخواهد داد. حتي اگر درگيري‌هاي پراكنده‌اي رخ دهد، يا واشنگتن از كوره در برود و به حملاتي گزينشي و موضعي متوسل شود تا دونالد ترامپ، رئيس‌جمهور ايالات متحده را از تحقير شدن بيشتر زير فشار حملات لفظي ايراني‌ها نجات بدهد.

نشنال‌اينترست: سپاه پاسداران در چند دهه گذشته توانايي‌هاي ويژه‌اي در حوزه نظامي كسب كرده است و هم اكنون به قوي‌ترين سلاح ايران عليه آمريكا تبديل شده است. توانايي و نفوذ اين نيرو در داخل و در منطقه خاورميانه سبب قدرت روزافزون اين نيروي نظامي شده است. 

رأي‌اليوم: ترامپ آشكارا نيازمند موافقت فوري ايران با مذاكره است؛ به همين دليل گفت كه بدون پيش‌شرط و تنها با تضمين عدم دستيابي ايران به سلاح اتمي آماده گفت‌وگوست. پس از شكست‌هاي سريالي در گام‌هاي گوناگون (ديوار مكزيك، بيمه سلامت، جنگ تجاري، خروج از معاهده پاريس، تلاش براي نابود كردن سازمان ملل و تعليق توافق آنروا) ترامپ نمي‌تواند از پيروزي در انتخابات آتي مطمئن باشد؛ مگر آنكه ايران با مذاكره موافقت كند. در نتيجه، آينده سياسي ترامپ در دست ايران است و آنها مي‌توانند او را سرنگون كنند يا سبب موفقيتش شوند.