محمد سرشار، مدير شبكه كودك سيما ميگويد: نگراني ما از ورود بيبيسي به حوزه كودك بابت بودجهاي است كه در اختيار دارد. بودجه بيبيسي از وزارت خارجه انگليس تأمين ميشود و ترسي از هزينه ندارد و ميتواند هر برنامهاي را كه ميخواهد به توليد برساند. همچنين آرشيو بزرگي از برنامههاي كودك در دسترس آنهاست كه با دوبله ميتوانند پخششان كنند. ما تا به حال با رويكردي سطحي و تجاري در توليدات ماهوارهاي روبهرو بوديم و حالا شاهديم كه دزدي با چراغ وارد شده است. يك حريف جدي وسط ميدان آمده است كه البته شبكه كودك به دقت حركات رقيب را شناسايي ميكند.
محبوبه ابراهيمي/ پدر اگر هديهاي براي اهل خانه ميخرد، بايد ابتدا به دختر تقديم كند و پيش از همه دل او را به دست آورد. اين توصيه نبي خدا(ص) به دختردارهاست؛ در روزگاري كه هيچ نشاني از شيوههاي روانشناختي و روشهاي نوين تربيتي نبود. اما در اين زمانه، حساسيت ويژه تربيت دختر بر هيچكس پوشيده نيست. نيازها و تفاوتهاي جسمي و روحي دختر و پسر و نقشهاي متفاوتي كه در آينده بر عهده دارند، در شيوههاي تربيتي آنها مؤثر است. بدون شك، دخترها به دليل داشتن روح لطيف و حساس، توجهي ويژه ميطلبند و نقش كليدي و مهم آنها در خانواده و جامعه منوط به همين تربيت صحيح است؛ چرا كه تربيت نسل آينده در گرو تربيت مناسب آنهاست و هرگونه كوتاهي در اين مسير، نه تنها فرد بلكه يك نسل را به تباهي خواهد كشاند. بنابراين بايد اصول ويژه تربيتي آنها را فراگرفت تا مادراني شاد و موفق و سرشار از عاطفه و احساس، براي تربيت نسل آينده مهيا شوند. هريك از والدين در اين مسير، وظايف و نقشهاي خاصي دارند كه بايد مورد توجه قرار گيرد. مادران به دليل اينكه زمان بيشتري را در كنار فرزندان هستند و منبع مهم الگوبرداري آنها به شمار ميآيند، نقش خاصي در اين زمينه دارند. متخصصان علوم تربيتي معتقدند، ميزان تأثيرپذيري دختران بالاست و آنها از والدين و به ويژه از مادران خود بسيار تأثير ميگيرند. نتايج تحقيقاتي كه بر روي دختران گروه سني 13 تا 18 سال انجام شده، نشان ميدهد 63 درصد اين افراد الگوي زندگيشان را مادر و 48 درصد الگوي زندگيشان را پدر ميدانند و تنها 15 درصد از دوستانشان الگو ميگيرند. بر اساس اين، رفتار مادر در الگوگيري دختر تأثيري منحصربهفرد دارد؛ شاد و فعال بودن مادر موجب ميشود تا دختر هم شاد و با نشاط زندگي كند و افسرده و مضطرب بودنش، موجب اضطراب و افسردگي او خواهد شد. مادري كه از زندگي و وجود خود راضي است، با رفتار خود دختري پرورش ميدهد كه رضايتمندي در وجودش موج ميزند و برعكس، زن مأيوس و ناراضي، دختري نااميد خواهد داشت كه همواره در حال ناله كردن و غرزدن است! بنابراين شادي و قوت و نشاط و عاطفه دختران در گرو عملكرد مادران است و بيش از هرچيز نيازمند اصلاح رفتار آنهاست.
از ديگر سو نبايد نقش پدران را در اين ميان ناديده گرفت. از ديدگاه روانشناختي، بچهها گرايش فطري به جنس مخالف خود دارند؛ يعني پسرها به مادران و دخترها به پدران جذب ميشوند. بر مبناي اين جاذبه فطري، مهرباني، صميميت، گردش، تفريح و خريد رفتن هر يك با والد جنس مخالفش ميتواند حس اعتماد به نفس و مهارت ارتباط درست با جنس مخالف را در وجودش شكل دهد. بنابراين لازم است پدرها توجه خاصي به دختران خود داشته باشند و اوقات بيشتري را براي ارتباط درست عاطفي با آنها در نظر بگيرند. گاهي از دختر خود و استعداد و زيباييهايش تعريف كنند و ضمن تقويت عزت و خودباوري فرزندشان، او را از جلب توجه ديگران بينياز گردانند. محبت پدر و در آغوشكشيدن دختر در هر سني، آرامش و امنيتي باشكوه را به دختر هديه ميدهد و به منزله پشتوانه قوي روحي و عاطفي او را از بسياري ناهنجاريهاي اخلاقي و اجتماعي مصون ميكند؛ در حالي كه متأسفانه برخي پدرها بدون توجه به اين نكات، با روحيات مردانه و خشن، دخترهايشان را تربيت ميكنند و در برابر خطا و اشتباه آنها به فرياد و خشونت و حتي تنبيه متوسل ميشوند. غافل از اينكه شايد هيچچيز نتواند اثر فرياد پدر بر روح و روان دختر را از بين ببرد يا در عوض هيچ محبتي نتواند جايگزين رابطه عاطفي پدر با دخترش باشد.
دخترها فوقالعاده عاطفي هستند و به ابراز احساساتشان توجه ويژه دارند. به همين دليل بيش از پسرها حرف ميزنند و به قول معروف شيرينزباني ميكنند. بايد به آنها اجازه داد تا عواطف و احساسات خود را به والدين منتقل كنند تا در آينده مجبور نباشند آن را با غريبهها به اشتراك بگذارند.
نكته آخر اينكه دخترها از كودكي عاشق زيبايياند و حس زيباييدوستي در وجودشان موج ميزند. گيرهسرهاي متنوع، لباسهاي رنگارنگ، شال و روسريهاي جذاب و زيورآلات و انواع جاذبههاي زنانه، آنها را به شوق ميآورد. نميتوان و نبايد اين حس را در وجودشان سركوب كرد. بنابراين بايد در فضاي خانه اجازه داد تا با آنها سرگرم باشند و از داشتنشان لذت ببرند. با اين روش در خانه از لذت خودنمايي و زيبايي اشباع شده و از هر نوع خودنمايي و جلب توجه در جامعه بينياز ميشوند. سختگيريهاي افراطي در تربيت دختر، او را با عقدههاي خودكمبيني و حقارت مواجه ميكند و موجب ميشود در سالهاي نوجواني و جواني با خودنمايي و جلوهگري، درصدد رفع اين عقدهها برآيد. درحالي كه با پرهيز از سختگيريهاي افراطي ميتوان شخصيت موفق و پسنديدهاي را براي اين ريحانههاي باغ زندگي تضمين و آيندهشان را در برابر برخي آسيبهاي رايج در جامعه بيمه كرد.
احمدرضا هدايتي / ترديدي وجود ندارد كه آموزش و پرورش، مهمترين و اصليترين عامل و به عبارت ديگر، شاهكليد پيشرفت علمي و توسعه فرهنگي جوامع محسوب ميشود و هرگونه كاستي و قصور در زمينه تعليم و تربيت نسل جوان، ميتواند در كاهش سرعت و افزايش زمان دستيابي به اهداف موردنظر در اين مسير، نقش اساسي داشته باشد.
اگرچه بهبود شرايط پرورشي، تربيتي و آموزشي مدارس، قبل از هرچيزي نيازمند وجود معلمان واجد شرايط و كارآمد و فراهم كردن ساير زيرساختهاي مورد نياز در نظام آموزش و پرورش كشور است.
در واقع مدت تحصيل جوانان و نوجوانان، بهويژه دوران آموزش ابتدايي و پس از آن در طول تحصيل مقاطع بالاتر در مدرسه و تا حدودي سالهاي اول دانشگاه، بهترين و با ارزشترين فرصتي است كه ميتواند در كنار ارائه مسائل و مطالب آموزشي، به امور تربيتي و پرورشي نسل جوان اختصاص داده شود.
البته همانگونه كه اشاره شد، براي استفاده بهينه از اين فرصت استثنايي، بايد ساير زيرساختهاي سختافزاري و نرمافزاري و نيازهاي مالي كار نيز با سرعت و رغبت ناشي از درك درست مسئله، تأمين و جايگاه آموزش و پرورش و به خصوص نقش و جايگاه متوليان اين عرصه، به ويژه معلمان عزيز در سطح كشور و افكار عمومي جامعه بازيابي و احيا شود.
با توجه به توضيحات مورد اشاره، به نظر ميرسد همزمان با كادرسازي در سطوح مختلف وزارت آموزش و پرورش، تعبيه يك چكليست تربيتي و پرورشي موقت و البته هدفمند در پرونده آموزشي دانشآموزان، ميتواند تا حدود زيادي به رفع مشكل در اين زمينه كمك كند، طبيعتاً در اين چكليست بايد همه مؤلفههاي مؤثر در تربيت و پرورش جوانان و نوجوانان را مورد توجه قرار داد.
برخي مؤلفههاي تربيتي و پرورشي قابل درج در اين چكليست عبارتند از:
مؤلفههاي رفتار فردي، شامل خودشناسي(خودآگاهي)، خداشناسي، صداقت و راستگويي، دينداري، انجام واجبات و مستحبات، ترك حرام و مكروه، همدلي و همراهي با ديگران، يادگيري، پرسشگري، خلاقيت و نوآوري، ايدهپردازي، آرمانگرايي، دقت، نظم و انضباط ظاهري، تأثيرگذاري بر ديگران، تأثيرپذيري از ديگران، منطقي بودن، توان درك مسائل، آيندهنگري و دورانديشي، تفكر و ژرفنگري، قدرت كتابت، سخنوري، تحقيق و مطالعه، قدرت تصميمگيري و تصميمسازي، توانايي حل مسئله، قدرت نقادي، توان كنترل هيجانات، خوداتكايي، خودباوري، شادي و نشاط، قدرت تمركز، ويژگيهاي عاطفي و وقتشناسي.
مؤلفههاي رفتار اجتماعي، شامل نوعدوستي، مشاركت و كار تيمي، مسئوليتپذيري و پاسخگويي، هدفگذاري و برنامهريزي، قدرت تعامل و ارتباط مؤثر با ديگران، نظم و انضباط محيطي، قدرت مديريت، حفاظت از محيطزيست، حفاظت از بيتالمال، امر به معروف و نهي از منكر، مددياري و امدادرساني، قانونمداري، رفتار ترافيكي، رفتار شهروندي، رفتار آپارتماننشيني، ارتباط با مراكز مذهبي، ميهندوستي، دشمنشناسي، ميزان كمك به والدين در امور خانه، كمك به معلمان در انجام امور مدرسه.
مؤلفههاي مهارتي، شامل توانايي استفاده از رايانه، توانايي استفاده از ابزار فني و الكترونيكيِ خانگي و آموزشي، قدرت طراحي و ساخت كاردستي و ساير ابزار و وسايل، توان نقشهكشي اوليه، توانايي انجام امور ضروري خانه مانند آشپزي و تعميرات جزئي، مهارتهاي هنري (هنرهاي هفتگانه).
قطعاً ذكر اين نكات به معناي نفي نقش خانوادهها در آموزش اين مسائل نيست، اما تكميل و توسعه اين مفاهيم در قالب يك برنامه علمي و عملي بر عهده نظام آموزشي و فرهنگي كشور است، ضمن آنكه اجراي اين نقش از سوي خانواده، مستلزم فرهنگسازي از سوي متوليان همين بخشها در محيط آموزشي است.
ليلا وطنخواه/ سوال: با سلام سال چهارم دبيرستان هستم؛ اما علاقهاي به درس خواندن ندارم و در اين زمينه بيانگيزه هستم؛ به همين دليل به سختي نمره قبولي ميگيرم؛ حال نميدانم به تحصيل ادامه دهم يا خير؟ لطفاً راهنمايي كنيد.
در ادامه بحث هفته گذشته و در پاسخ به پرسشي در همين خصوص لازم است مواردي ديگر از دلايل بيانگيزگي و بيرغبتي در درس خواندن را متذكر شويم. همانطور كه خودتان هم ميدانيد، موفق شدن در تحصيل به چند عامل مهم بستگي دارد، از جمله پشتكار و كوشش، انگيزه و رغبت دروني به درس. افزون بر اينها ميتوان به موارد ديگري به شرح زير اشاره كرد:
ـ دقت و تمركز داشتن: اين موضوع بايد به گونهاي باشد كه ذهن در جذب اطلاعات علمي توانمند باشد.
ـ تلقين مثبت: اگر شما به طور مداوم در امر درس و تحصيل و هدف آن افكار منفي داريد، مطمئن باشيد در دوران تحصيل فردي ناموفق خواهيد بود. بنابراين با تلقين مثبت و اميدبخش نتيجه كار و تحصيل خود را روز به روز بهتر كنيد و در هيچ لحظهاي اميد و اتكال به خدا را فراموش نكنيد و بدانيد احساس به پوچي رسيدن و شكست در زندگي، نشئت گرفته از بيايماني و باور نداشتن خداي يكتاست.
ـ داشتن شادي و نشاط درس: يكي از راهكارهاي موفق شدن در تحصيل داشتن شادي است كه به نظر ميرسد در وجود شما كم شده است. در جهت تقويت شادي و نشاط در درس، بيشتر تلاش كنيد؛ چرا كه دارا بودن ميل و رغبت و انگيزه از لوازم اصلي حركت به سوي هدف است؛ حال براي كسب انگيزه و حوصله، ابتدا بايد اعتماد به نفس خود را تقويت كرده و فهرستي از توانمنديهاي خود را آماده كنيد. براي نمونه، من شخصي باهوش و با استعدادي هستم. من ميتوانم در كنكور در رشته خوبي قبول شوم.
ـ نوشتن پيامدهاي درس خواندن يا نخواندن: همه آثار مادي و معنوي درس خواندن را در برگهاي بنويسيد و هر روز چند دقيقه به آنها فكر كنيد. همچنين از پيامدهاي منفي درس نخواندن فهرستي تهيه كرده و معضلات مربوط به آنها را به خود يادآوري كنيد.
ـ سهيم كردن ديگران در برنامهريزي درسي: براي حفظ انگيزه و تلاش خود سعي كنيد طوري برنامهريزي كنيد كه ديگران نيز در آن سهيم باشند، براي نمونه درسها را با كمك يكي از دوستان يا اعضاي خانواده خود بخوانيد و درباره آن بحث كنيد. چنانچه در درسي از دروس خود موفقيتي را به دست آورديد، حتماً براي خودتان جايزه بخريد (هر آنچه باعث خوشحالي شما ميشود از خوراكي گرفته تا ديگر موارد).
گفتني است، پيش از برنامهريزي، نسبت به نحوه درس خواندن با كمك مشاور اقدام كرده و سعي كنيد با جديت برنامه هر روز را دنبال كنيد؛ افزون بر اين، انگيزه را در وجود خود دروني كنيد و به درس خواندن و فوايد آن اعتقاد داشته باشيد؛ وگرنه به اجبار نميتوان درس خواند و در و آينده موفق شد.
طرح پرسش: 3000990033
شهناز سلطاني / پايان سال تحصيلي و شروع تعطيلات مدرسه براي عدهاي از خانوادهها، يعني آغاز دردسر تازهاي به اسم نامنويسي در مدرسه. هفتخان رستمي كه گذر موفقيتآميز از آن كم از موفقيت تحصيلي فرزندان نيست كه در زمان تحصيل بچهها مهمترين رؤياي والدين است. نامنويسي در مدارسي كه طيف آن آنقدر وسعت دارد كه خود به تنهايي مثنوي هفتاد من است. از مدارس غير دولتي چند ده ميليوني گرفته تا مدارسي كه كمترين انگيزه براي بچهها ايجاد نميشود و اتفاقاً در آنها بايد پول هم پرداخت كرد.
انواع و اقسام مدرسه
مدارس غير انتفاعي يا همان غير دولتي، مدارس هيئت امنايي، مدارس شاهد، مدارس نمونهدولتي، مدارس تيزهوشان و... كه صد البته اين فهرست قابليت اضافه شدن دارد. در نظام آموزشي ما طيف وسيعي از مدارس تعريف شده است كه ملاك و معيارها براي حضور در اين مدارس متفاوت است. گاهي هم نامنويسي در يك مدرسه به راحتي آب خوردن همه قوانين و مقررات نوشته و نانوشته را دور ميزند و در چشم برهم زدني كار نامنويسي انجام ميشود، اما گاهي هم در سختترين شرايط خانواده همان قوانين و مقررات چيزي شبيه پتك ميشود بر سر آن پدر و مادري كه هر چه مشكلاتشان را توضيح ميدهند، گوش شنوايي نيست كه نيست و حرف اول و آخر را قانون ميزند. كدام قانون و بر اساس سود و زيان چه كسي آن بحث ديگري است!
مدارس پولي
تنها چيزي كه از مدارس غير دولتي يا غير انتفاعي به ذهن متبادر ميشود، همان نفع و سود بانيان آن است. در اين مدارس پول حرف اول و آخر را ميزند و شكي در آن نيست. اين مدارس براي اينكه به اصطلاح كلاس خود را بالا ببرند و مشتري بيشتر جذب كنند، براي خودشان قوانين جديد و من در آوردي وضع ميكنند؛ البته قانون نظام آموزشي با اين شرايط مخالفت كرده است. شرط معدل و قبولي در آزمون ورودي دو نمونه از مهمترين قوانين ورود به اين مدارس خاص است. در اين مدارس در بدو ورود براي بررسي شرايط نامنويسي، وضعيت چنان تشريح ميشود كه گمان ميكنيد فرزند شما اگر در اين مدرسه تحصيل كند، بيشك در آينده براي خودش كسي ميشود كه در تصور و رؤياي ما هم نميگنجد و همه موفقيتهاي حال و آينده فرزندانمان در تحصيل و زندگي در گرو نامنويسي در اين مدارس است. صد البته همه اين امكان را ندارند كه در اين مدارس تحصيل كنند. مشتريان اين مدارس چند دسته هستند. عدهاي كه پرداخت شهريه اين مدارس براي آنها به منزله آن است كه حساب بانكيشان به اندازه سر سوزني تكان خورده باشد. براي عدهاي ديگر پرداخت شهريه مساوي با وام گرفتن و ماهيانه چك مدرسه را پاس كردن است. گروه دوم گاهي براي همان به اصطلاح كلاس و پز دادن اين كار را ميكنند؛ اما عدهاي به دليل شاغل بودن مادر چارهاي ندارند و ميخواهند فرزندشان را در مدرسهاي با زمان طولانيتر نامنويسي كنند تا خللي در كارشان پيش نيايد.
مدارس كمتر پولي!
مدارس شاهد و نمونه دولتي و تيزهوشان هم تقريباً از نظر قوانين و مقررات دست كمي از مدارس غير دولتي ندارند و تنها تفاوتشان اين است كه اين مدارس محدودترند و گاهي پول كمتري از مدارس دولتي ميگيرند، اما اطلاق مدارس پولي به آنها هم غلط نيست. آزمون برخي از اين مدارس كم از كنكور نيست. استرس آزمونهاي اين مدارس لرزه بر اندام دانشآموزان و والدين آنها مياندازد كه خواهان تحصيل در اين مدارسند.
در سالهاي اخير، عنواني تازه به مدارس كشور افزوده شده است كه هيچ فرقي با مدارس دولتي ندارند و در ارائه خدمات فقط پول بيشتري ميگيرند و عنوان آنها هيئت امنايي است.
مدارس دولتي هم همان طور كه از نام آنها بر ميآيد، در ظاهر نبايد پولي از دانشآموزان دريافت كند، اما واقعيت اين نيست. هيچ مدرسه دولتي پيدا نميشود كه بدون دريافت پول از والدين اداره بشود. كمكهاي مردمي در اين مدارس حرف اول را ميزند نه براي ارائه خدمات بهتر كه براي ارائه حداقلهاي ممكن و در اصل براي قطع نشدن آب، برق، گاز و تلفن مدارس.
تحصيل رايگان در قانون اساسي
حال در اين وانفساي اقتصادي مدرسهاي را پيدا كنيد كه بيآنكه حرفي از پول به ميان بيايد، كار نامنويسي دانشآموزان را انجام بدهد. بر اساس قانون اساسي، تحصيل رايگان تا پايان دبيرستان و گرفتن مدرك ديپلم در مدارس الزامي است، اما آيا واقعاً تحصيل در مدارس رايگان است؟ در همين مدارس دولتي تا مبلغ كمك به مدرسه پرداخت نشود، كارنامه بچهها گرو نگه داشته ميشود. هر چند مسئولان آموزش و پرورش مدام در رسانهها اعلام ميكنند اين كار غير قانوني است؛ اما پشت پرده و براي فرار از مشكلات دامنگير مدارس دولتي دريافت پول نه تنها قانوني ميشود كه ضروري هم ميشود.
حلالي براي مشكلات
البته درست است كه نامنويسي در مدارس معمولاً با مشكلات و نارضايتيهايي همراه است؛ اما اين به معناي آن نيست كه اين مشكلات قابل حل نباشند. توجه به عدالت آموزشي و توزيع مناسب امكانات و نيروي انساني در مدارس مهمترين مسئله در حل مشكلات نامنويسي در مدارس است. يكي ديگر از راهكارها براي كمتر شدن مشكلات نامنويسي در مدارس اصل قرار گرفتن قوانين و ضوابط است تا آنجا كه روابط و به ويژه وعدههاي مالي براي حل مشكلات مالي مدرسه كمرنگتر شود. البته پررنگ شدن ضوابط به حمايتهاي مالي دولت از مدارس دولتي نياز دارد. افزايش سرانه مدارس متناسب با افزايش هزينههاي آنها و پرداخت به موقع آنها قطعاً اين امكان را به مديران مدارس ميدهد كه با قاطعيت بيشتري در برابر قانونشكني ايستادگي كنند. حمايت از خانوادههايي كه بنا به دلايل گوناگون به توجه بيشتري از سوي مديران مدارس براي نامنويسي نياز دارند هم در كاستن از بار مشكلات نامنويسي تأثيرگذار است. براي نمونه، مادران شاغل خواهان نامنويسي فرزندشان در محدوده محل كار خود هستند يا خانوادههايي هستند كه توان پرداخت حداقل كمك هزينه تعيين شده به مدرسه را ندارند؛ حتي برخي از خانوادهها نياز دارند به دليل مشكلات رفت و آمد بچهها آنها را خارج از محدوده تعيينشده نامنويسي كنند. بنابراين با همراهي خانوادهها و اولياي مدرسه و البته مسئولان نظام آموزشي بخش عمدهاي از مشكلات نامنويسي قابل رفع است.