«آیت‌الله‌العظمی حسین وحیدخراسانی» می‌گوید: «زیارت(علی‌بن موسی‌الرضا) را ترك نكنید به این ترتیب به زیارت بروید كه آن زیارت، اكسیر اعظم بشود؛ یك بار به نیابت پدرش حضرت موسی‌بن‌جعفر(ع) به زیارت برو و بار دیگر به نیابت از پسرش امام نهم؛ آن وقت زیارت تو زیارت زید و عمرو نیست، بلكه زیارت موسی‌بن‌جعفر(ع) و زیارت امام محمّد جواد(ع) می‌شود و به نظر دیگر، به تو نظر می‌كند.»

محمدرضا قضایی/ وارونه کردن هر چیزی سبب می‌شود که انسان‌ها نتوانند وقایع را آن‌گونه که وجود دارد، ببینند. حق را باطل نمایاندن یا باطل را حق جلوه دادن از جمله کارهایی است که دشمنان برای رسیدن به خواسته‌های دنیایی خود یا دشمنی با انسان انجام می‌دهند. تحریف واقعه‌های تاریخی، شخصیت‌ها، سخنان و نوشته‌ها از مصادیق این وارونگی است. در تحریف، هدایت به گمراهی، گمراهی به شقاوت، باطل به حق و حق به باطل تبدیل می‌شود و اثر یک واقعه تغییر می‌کند. تحریف‌کنندگان حتماً از میان افراد با سواد نیستند، بلکه در برخی موارد از توده عوامند(بقره/ 78) که با اسطوره‌سازی، اکتفا به محسوسات یا زودباوری مرتکب این کار می‌شوند. تحریف با انواع لفظی و معنوی خود بر خلاف راه حقیقت است و هر شخص و طیفی به میزان ارتکاب تحریف از حقیقت فاصله می‌گیرد. قوم بنی‌اسرائیل در طول تاریخ، گوی سبقت در گمراهی و وارونه جلوه دادن حق را از همه ربوده‌اند. خداوند در قرآن کریم خطاب به مسلمانان می‌فرماید: «آیا شما امید دارید که آنها به شما راست بگویند؟ در حالی که گروهی از آنها کلام خداوند را می‌شنوند و بعد از اینکه تعقل کردند و آن را سخن حقی هم دانستند، با این حال آن را تحریف می‌کنند»(بقره/ 75). «بعضی از یهود، سخنان را از جای خود تحریف می‌کنند و (به جای اینکه بگویند: شنیدیم و اطاعت کردیم) می‌گویند: شنیدیم و مخالفت کردیم!. ولی خداوند، آنها را بخاطر کفرشان از رحمت خود دور ساخته است؛ از این رو جز عده کمی ایمان نمی‌آورند». (النساء/ 46)
جامعه اسلامی در معرض مستقیم این تحریف از ناحیه دشمنان دانا و دوستان نادان قرار دارد. تحریف گرچه در ناحیه لفظ قرآن رخ نداده است، اما تفاسیر و برداشت‌های غیر علمی و هواپرستانه، به نوعی تحریف قرآن به شمار می‌رود که مسلمانان نمی‌توانند در برابر آن بی‌تفاوت باشند. تفسیر و فهم نادرست از قرآن، سنت پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) می‌تواند عاقبت یک جامعه را به کلی تغییر دهد.

دولت اسلامي اندلس در طول حيات خود با فراز و نشيب‌هاي فراواني روبه‌رو شد. قوت و ضعف، اتحاد و تفرقه، عزت و ذلت هر يك زماني بر اندلس غلبه داشت عهد حاجب منصوربن‌ابي‌عامر، از شكوفاترين و باشكوه‌ترين دوره‌هاي اسلامي اندلس به شمار مي‌رود. با عنايت به سياست‌هاي حكيمانه و مقتدرانه منصور كه مسلمانان را به جهاد در راه خدا مشغول داشته و از اختلافات و كشمكش‌هاي داخلي‌ـ كه اندلس اسلامي را در برابر دشمنانش تضعيف مي‌كرد‌ـ جلوگيري كرد از اين رو روز به روز بر عزت و شوكت مسلمانان افزوده مي‌شد. 

پيش از آن اختلافات و تعصبات قبيله‌اي عرب‌ها و بربرهاي مسلمان اندلس زمينه را براي قدرت‌يابي اسپانيايي‌ها فراهم كرده و آنها از اين فرصت براي برپايي دولت‌هايي در شمال اسپانيا، از قبيل آراگون، كاستيل و ليون استفاده كردند. اين دولت‌ها همچون خاري در چشم دولت اسلامي خودنمايي مي‌كردند تا اينكه دوره الحاجب المنصور آغاز شد و او جهاد عليه آنها را آغاز كرد.

الحاجب المنصور (محمدبن‌ابي‌عامر) در سال 326 هجري در جنوب اندلس ديده به جهان گشود. داوطلبانه وارد ارتش مسلمانان شد و به دليل شجاعتش، فرماندهي پليس قرطبه را به عهده گرفت؛ سپس به دليل زيركي‌اش مستشار حاكمان اندلس شد و بعد امير اندلس و فرمانده ارتشيان آن گشت.

المنصور بيش از پنجاه بار با اسپانيايي‌ها جنگيد و در همه جنگ‌ها پيروز شد. پيروزي‌هاي وي بر اسپانيايي‌ها خيره‌كننده بوده و آنها را درمانده و عاجز كرده بود. خود المنصور در رأس سپاه خود براي جهاد حركت مي‌كرد و شخصاً در جنگ‌ها شمشير مي‌زد. رخ سپاه او به هر جهت كه مي‌شد، از مقابل او مي‌گريختند و به كوه‌ها پناه مي‌بردند و ذليلانه با دست خود به وي جزيه مي‌دادند.

سال 378 هجري، منصور در رأس سپاهي بزرگ به مملكت آراگون در شمال اسپانيا حمله كرد؛ ولي صليبيان در تنگه‌هاي كوه‌هاي برانس كه امروزه اروپاييان آلبرت مي‌نامند، كمين كردند و در تاريكي شب بر سپاه مسلمانان شبيخون زدند و باراني از تيرهاي مرگبار بر سر مسلمانان ريختند كه در اثر آن صفوف سربازان مسلمان از هم گسست و پريشان شدند و بسياري فرار كردند؛ ولي المنصور و پسرانش كه مانند پدر خود بي‌باك و جسور بودند، ثابت‌قدم ماندند. همچنين گارد سواره‌نظام حاجب كه از غلامان سيسيلي تشكيل شده بود، فرار نكردند. قاضي سپاه، «ابن ذكوان» هم در برابر دشمن ايستاد. وقتي مسلمانان اين استقامت رهبران سياسي و ديني خود را مشاهده كردند، غيرت آنها جنبيد و برگشته و جنگ شديدي آغاز شد. سرانجام خداوند مسلمانان را پيروز كرد.

المنصور پس از هر فتحي كه به دست مي‌آورد، اذان سر مي‌داد و گرد و غبار لباسش را پس از هر نبردي در شيشه‌اي جمع مي‌كرد و مي‌گفت اين شيشه را همراه وي دفن كنند تا در روز حساب گواه او در نزد الله متعال
 باشد.

غرب به ويژه فرانسه به دليل آنكه حاكمان و فرماندهان بسياري از آنها به دست او كشته شده بودند، دشمني شديدي با وي داشتند؛ چرا كه ربع قرن به صورت مداوم با شدت تمام با آنها جنگيد؛ چنانكه اصلاً استراحتي به خود نمي‌داد و نمي‌گذاشت آنها در آرامش باشند. او از پشت اسب خود پايين مي‌آمد و براي جنگ بعدي بر پشت اسبي ديگر سوار مي‌شد. از خداوند مي‌خواست در جهاد في سبيل‌الله جان سپارد، نه در اتاق‌هاي قصر، همان‌طور كه آرزو كرده بود، هنگامي كه در راه هجوم به مرزهاي فرانسه بود، جان سپرد. عمر وي به هنگام مرگ 60 سال بود، كه بيش از 25 سال آن را در جهاد و فتوحات سپري كرد. 

هنگامي كه امير الحاجب المنصور جان سپرد، سراسر اروپا و فرانسه از خبر مرگ وي شادمان شدند.

ثبات قدم در راه حق-۱۷


سیدحسین خاتمی‌خوانساری/ یاد خداوند ثبات قدم می‌آورد. مؤمنان با یاد خداوند توجه او را به خود جلب می‌کنند و در پی آن رحمت خداوند نازل می‌شود. هدایت به دست خداست و هر کس می‌خواهد در دنیا پیروز و در آخرت رستگار باشد، خداوند را فراموش نمی‌کند. مؤمنان در تمام لحظات زندگی خود به یاد خدا هستند و اتصال قلب‌شان را از خداوند قطع نمی‌کنند. در اصل همین حالت اتصال مداوم است که سبب می‌شود آنها در لحظات خاص بر عقایدشان استوار و ثابت قدم باشند. در قرآن دستور داده شده که هر لحظه به یاد خداوند باشید: «يَا ايُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا ٱذْكُرُوا ٱللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا، وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلًا» ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را بسیار یاد کنید و صبح و شام او را تسبیح گویید. (احزاب/ ۴۱ و 42) در ادامه آمده است: حال این خداوند است که در هنگام دعای مؤمنان و اهل ذکر آنها را مشمول رحمت و آمرزش خود قرار می‌دهد: «هُوَ ٱلَّذِى يُصَلِّى عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ ٱلظُّلُماَتِ إِلَى ٱلنُّورِ وَ كَانَ بِالمُؤْمِنِينَ رَحِيم» او کسی است که بر شما درود و رحمت می‌فرستد و فرشتگان او برای شما تقاضای رحمت می‌کنند تا شما را از ظلمات به سوی نور رهنمون گردد؛ او نسبت به مؤمنان همواره مهربان بوده است.(احزاب/ 43)
در حالی که ما مشغول زندگی هستیم، شیطان به دنبال غافل کردن ما از خداوند و دور کردن از اوست. این کار شیطان به صورت شبانه‌روزی است و یک لحظه از منحرف کردن انسان دست برنمی‌دارد. شیطان بدون هیچ عجله‌ای آرام آرام انسان را از خداوند دور می‌کند؛ تا جایی که دیگر توان بازگشت به سمت خدا را نداشته باشد. یاد خداوند سبب می‌شود از وسوسه‌های شیطان در امان باشیم و اجازه ندهیم شیطان، ثبات قدم ما، ایمان ما و اعتقادات ما را از آن خود کند. ائمه معصومین(ع) یاد خداوند را سرمایه و دارایی ارزشمندی می‌دانند که آدمی را از فریب شیطان در امان می‌دارد. حضرت امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند: «یاد خدا سرمایه هر مؤمنی است و سود آن سالم ماندن از گزند شیطان است.» در سوره اعراف آیه 200 تا 202 آمده «وَ إِمَّا يَنزَغَنَّكَ مِنَ ٱلشَّيْطَنِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللهِ إِنَّهُ‌سَمِيعٌ عَلِيمٌ»، «إِنَّ ٱلَّذِينَ ٱتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِّنَ ٱلشَّيْطان تَذَكَّرُوا فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ»، «وَ إِخْوَنهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِى ٱلْغَىِّ ثُمَّ لَا يُقْصِرُونَ»؛ و هرگاه وسوسه‌ای از شیطان به تو رسد، به خدا پناه بر که او شنونده و داناست. پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسه‌های شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) می‌افتند و (در پرتو یاد او، راه حق را می‌بینند و) ناگهان بینا می‌شوند و (ناپرهیزکاران را) برادرانشان (شیطان‌صفتان‌ گمراه) آنان را پیوسته در گمراهی پیش می‌برند و باز نمی‌ایستند.
شیطان مدام دور انسان می‌چرخد تا در لحظه‌ای که غافل می‌شود او را فریب دهد و بیشترین بهره را از غفلت او ببرد؛ البته نباید تصور کنیم در لحظه‌ای که غفلت حاصل می‌شود، حتماً باید گناهی صورت بگیرد تا بتوانیم به آن بگوییم در دام شیطان افتادن، بلکه خود غفلت و دوری از یاد خدا گناه بزرگی است که مقدمه نابودی انسان را فراهم می‌کند. چه بسیار بودند انسان‌هایی که در یک لحظه غفلت از یاد خداوند اعتقادات‌شان را از دست دادند و مسیر ضلالت را در پیش گرفتند و چه بسیار انسان‌هایی که یک لحظه یاد خدا آنها را نجات داد.

 

مهدي دنگچي/ آمادگي براي عمليات آبي‌ـ خاکي والفجر 8 و عبور از رودخانه وحشي و عريض اروند، نيازمند آموزش‌هاي منحصربه‌فرد فراواني بود؛ بنابراین آموزش‌ها به دو بخش عمومي و تخصصي تقسيم شد. از آنجا که عمده تجربه‌های رزمندگان در جنگ‌هاي آبي و خاکي در آب‌هاي راکد هور حاصل شده بود، آموزش خاص در منطقه اروند و رودخانه بهمن شير و سدهاي آبي که همان شرايط اروند را داشتند آغاز شد و آشنايي با شنا، قايقراني و جنگ تن به تن، به شکلی گسترده و فشرده‌ به دوره‌هاي آموزش يگان‌ها اضافه شد.
در برخي يگان‌ها پنج الي شش ماه پیش از عمليات، آموزش غواصي و تمرينات تخصصي آن به اوج خود مي‌رسد و نيروها، در شرايط مختلف آب رودخانه به مانور مي‌پردازند.
عناصر شناسايي پس از گذراندن دوره‌هاي سخت و طاقت‌فرساي غواصي پا به مرحله حساس و مشکل‌تري مي‌گذارند و در شرايط بسيار خطرناک عمليات شناسايي را آغاز مي‌کنند. عبور از اروند و نزديک شدن به خط دشمن که با تجهيزات و امکانات کامل از تسلط بالايي برخوردار است، مي‌تواند بسيار خطرناک باشد. دشمن با رادارهاي سطحي و دوربين‌هاي ديد در شب و پروژکتورهاي قوي و ديدگاه‌هاي متنوع و سنگرهاي چند دهنه در نزديک‌ترين نقطه ساحل و اسکله‌هاي مستحکم کاملاً بر رودخانه اشراف داشت. اين مرحله از عمليات کاري خطرناک و شاق بود و همه مراحل شناسايي ‌بايد در شب انجام مي‌شد و کوچک‌ترين نقص در کار موجب اسارت، شهادت و لو رفتن عمليات مي‌شد و اصل مهم غافلگيري را خدشه‌دار مي‌کرد برای به حداقل رساندن این احتمال طی شش ماه، همه يگان‌هاي عملياتي بالغ بر ۷۰۰ الي ۸۰۰ بار از اروند عبور کرده و موفق شدند به عمليات شناسايي در خطوط گوناگون بپردازند.