گروه سياسي/ خيمهشببازي آمريكا با عروسك تحريمها عليه جمهوري اسلامي ايران، نه تنها اين روزها اعتباري براي اين كشور در جامعه بينالمللي محسوب نميشود، بلكه ناتواني و ضعف آن را بيشتر برملا ميكند. در حال حاضر اين پرسش مطرح است كه سقف تحريمهاي آمريكا عليه ايران كجاست؟
مؤلفههاي گوناگوني را ميتوان در پاسخ به اين پرسش مدنظر قرار داد كه همگي نشان ميدهد آمريكا دچار «توهم تحريم» شده است. كاخ سفيد با استفاده از تحريمها درصدد بود قدرت و توان خود را به عنوان هژموني برتر در جامعه بينالمللي به رخ همگان بكشد و اين پيام را به جامعه بينالمللي بدهد كه از طريق تحريمها ايران را پاي ميز مذاكره كشانديم؛ در حالي كه امروز آمريكاييها در مقابل منطق مقاومت جمهوري اسلامي چنان شكست خوردند كه نخبگان آمريكايي نه تنها معترفند كه به تأثيرگذاري تحريمها ديگر هيچ اميدي نيست، بلكه آمريكا ديگر هيچ اهرم فشاري مقابل ايران نخواهد داشت؛ بنابراين در ادامه در ناتواني تحريم آمريكا بر منافع ايران به چند مؤلفه اساسي اشاره ميكنيم:
الفـ تحريم آمريكا پس از انقلاب شكوهمند اسلامي با قانونهايي همچون «كاتسا» ادامه يافت و در زمان ترامپ با مطرح شدن به صفر رساندن فروش نفت ايران به اوج خود رسيد. در اين مرحله، آمريكا با راهاندازي تبليغات عظيم رسانهاي و عمليات دروغ رواني تحريمها را طوري در جامعه بينالمللي مطرح كرد كه حتي خودشان نيز تأثيرگذاري آن را باور كردند و از تابستان داغ براي ايران سخن گفتند؛ اما كفگير تحريمهاي آمريكايي چنان به ته ديگ خورد كه در اقدامي غير ديپلماتيك و تعجببرانگيز رهبر معظم انقلاب اسلامي و رئيس دستگاه ديپلماسي ايران را مورد تحريم خود قرار داد. تقليل تحريمها از حوزه اقتصادي به مسئولان عالي نظام نشان ميدهد آمريكا به كف تحريمها رسيده است. اينكه به وزير امور خارجه كشورمان در نيويورك گفته ميشود نبايد از محدوده دفتر ايران در سازمان ملل بيشتر رفتوآمد كنيد، نشان ميدهد آنها دچار ضعفي اساسي شدهاند؛ بنابراين ميتوان نتيجه گرفت كه ايالات متحده از تأثيرگذاري تحريم بر ايران به شدت نااميد شده است. به اعتقاد بسياري از تحليلگران داخل خود آمريكا، تحريمهاي اخير نمادين و بدون آثار عملي و اقتصادي است و هدف از اعمال آنها نوعي نمايش تبليغاتي و ارسال پيام به متحدان آمريكا در منطقه مبني بر نشان دادن قاطعيت عليه تهران است.
بـ از آنجا كه عمليات رواني در تأثيرگذاري بر يك موضوع نقشي بيبديل ايفا ميكند، اين امر در القاي تأثيرگذاري تحريمها بر جمهوري اسلامي ايران نيز مدنظر آمريكاييها قرار گرفت؛ موضوعي كه «نفيو» در كتاب هنر تحريمها به وضوح به آن اشاره ميكند؛ بنابراين خروج آمريكا از برجام و اعلان مجدد احياي تحريم بيشتر بار رواني داشت؛ زيرا هيچگاه بعد از برجام، تحريمهاي اعمال شده بر كشورمان برداشته نشد كه با خروج آمريكا دوباره احيا شود. در وضعيت كنوني و با توجه به كاهش نرخ ارز و اعلام بانك جهاني مبني بر خارج شدن اقتصاد ايران از ركود و پيشبيني رشد تقريباً يك درصدي اقتصاد كشورمان، رنگ باختن تحريم در داخل كشور مشاهده ميشود.
جـ دست و پا زدن آمريكا براي مذاكره با ايران از راههاي متفاوت، مؤلفه ديگري است كه نشان ميدهد دولت آمريكا در حوزه تأثيرگذاري تحريمها به نااميدي اساسي رسيده است. اين روزها كه طرح توقف در برابر توقف مبني بر عقبنشيني آمريكا از تحريمهاي اعمال شده از سوي فرانسه به ايران پيشنهاد شد، دريافتيم كه پشت قضيه خود آمريكاييها هستند؛ مبني بر اينكه با وادار كردن ايران به مذاكره مجدد بيشتر از اين اجازه بيآبرو شدن آمريكا و سياست تحريمياش داده نشود.
در پايان بايد گفت خبر اعلام تحريمهاي جديد، نشانگر نااميدي آمريكا از اثربخشي تحريمهاي نفتي بود. طبق وعدههاي جان بولتون، مشاور امنيت ملي آمريكا، پس از اعمال تحريمهاي نفتي، جمهوري اسلامي ايران بايد تا پيش از 22 بهمن 1397 از بين ميرفت.
اكنون نه تنها نظام جمهوري اسلامي همچنان پابرجاست، بلكه امروز در بهترين شرايط ممكن در منطقه حضور دارد و هر روز در مقايسه با گذشته از شرايط ايدهالي برخوردار ميشود. به اذعان منابع بينالمللي، پس از افت نسبي درآمدهاي نفتي ايران به دليل اجراي تحريمهاي نفتي، صادرات نفت ايران در ماههاي اخير روند صعودي داشته است؛ يعني دولت و وزارت نفت آرام آرام مسيرهاي دور زدن تحريمها و رساندن نفت خود را به بازارهاي جهاني فراگرفتهاند. حالا دولت آمريكا مجبور است حيثيت بر باد رفته در اجراي سياست تحريمي آمريكا را با بهانههاي مختلف احيا كند و در اين ميان، متوسل شدن به دروغهاي بزرگ بخشي از سناريوي احياي حيثيت بر باد رفته خواهد بود. اين در حالي است كه هنوز جمهوري اسلامي ايران وارد استفاده از سقف مقاومت و ايستادگيهايش در برابر سقف تحريمهاي اعمال شده آمريكايي نشده است.