مرحوم آيت‌الله‌العظمي «سيدمحمد شاهرودي» مي‌گويد: «در درمان دو مرحله وجود دارد؛ مرحله علاج و پناه بردن به اسباب طبيعى و مرحله شفا كه از سوى خداست. به اين ترتيب كه خداوند به عوامل و پديده‌هاى طبيعى، اثر درمانى مى‌دهد؛ شخص دعا مى‌كند و خداوند شفا را در دارو قرار دهد. همچنين ممكن است خداوند، ادعيه و مانند آن را گاهى مستقلاً عامل شفا قرار دهد و همان‌طور كه اثر را در دوا قرار داده است، در دعا قرار دهد.»

گفت‌وگو با پروفسور «التون دانيل» استاد دانشگاه بريتيش كلمبيا

گروه تاريخ/  شناخت اروپايي‌ها از ايران در گام نخست با حضور سياحاني ميسر شد كه يا با عنوان سفير سياسي و وزير مختار به ايران مي‌آمدند، يا تاجراني بودند كه براي مبادله كالا به ايران سفر مي‌كردند. اين افراد در نگارش آثار خود، فارغ از روش‌ نگارش و تحقيق، به جزئيات مسير، آداب و رسوم عمومي، خوراك‌ها، پوشش و رفتارهاي عمومي ايرانيان مي‌پرداختند و با دقت نسبتاً بالايي در آثار خود در اروپا، اين موارد را منعكس مي‌كردند.

خبرگزاري ايلنا گفت‌وگويي را با پروفسور «التون دانيل»، استاد بازنشسته تاريخ ايران دانشگاه كاروليناي شمالي و استاد كنوني كرسي مطالعات تاريخ ايران اسلامي دانشگاه بريتيش كلمبيا انجام داده است كه سابقه سردبيري مجله مطالعات ايران (ICA) را نيز در كارنامه دارد و به چرايي مهم بودن «سفرنامه‌ها» در رابطه با مطالعات ايران مي‌پردازد.

آيا پيش از ماركوپولو، سفرنامه منبع مطالعه سرزميني شرق براي اروپايي‌ها به شمار مي‌آمد؟

بسياري از تاريخ‌نويسان، با توجه به اهميت سفرنامه ماركوپولو، آن را نقطه عطف مطالعات مربوط به ايران و به طور كلي شرق‌شناسي مي‌دانند؛ اما اين‌طور نبوده كه سفرنامه‌نويسي در اروپا با ماركوپولو آغاز شود. سفرنامه نئاركوس يوناني كه پيش از اسلام به ايران آمده بود، منبع بسيار مهمي در ميان سفرنامه‌ها به شمار مي‌آيد. همچنين سفرنامه رابي بنيامين تودلايي اسپانيايي به ايران، در دوران پس از اسلام و پيش از سفر ماركوپولو به ايران، منبع مهمي در ميان سفرنامه‌هاست. اهميت سفرنامه ماركوپولو، علاوه بر نگارش جزئيات اقتصادي، در زمان نگارش اين اثر، گستره نگارش آن و همچنين تصويرگري و نقاشي‌هاي بسيار جذاب آن سبب شد اين سفرنامه به اثري مرجع در ايران‌شناسي و شرق‌شناسي بدل شود.

سياحت‌نامه‌نويسان فرانسوي چه مسائلي را درباره ايران بيشتر بازنمايي كرده‌‌اند؟ آيا وضعيت زنان و نظام حكمراني در ايران، تا اين اندازه اهميت راهبردي داشته است؟

 نخستين سياحت‌نامه‌نويس فرانسوي در ايران، ژان شاردن بود كه در اثر پنج جلدي و مفصل خود، به نكات مهمي در رابطه با ايران توجه كرد. در اين سفرنامه آمده است كه زنان ايراني در شرايط مختلفي به سر مي‌برند و تفاوت چشمگيري ميان زنان روستايي و شهري در ايران عصر صفوي (زمان نگارش سياحت‌نامه شاردن) در كارويژه‌ها و رفتارها و سبك زندگي‌شان وجود دارد؛ به همين دليل، تصوير يكساني از زنان ايراني در اين سياحت‌نامه‌ها بازتاب پيدا نمي‌كند. زنان ايراني در سفرنامه‌هاي ديگر اروپايي‌ها هم مورد توجه قرار مي‌گيرند. به طور كلي، يكي از اصول بازنمايي تمام وضعيت اجتماعي، ترسيم وضعيت زنان در آن جامعه است. اتفاقاً وضعيت دربار و سلطنت هم به همين دليل اهميت دارد كه تفاوت‌هاي ميان دربار و مردم را به نمايش مي‌گذارد و نشان مي‌دهد اطلاع حاكميت از وضع زيست مردم چگونه است و آنها درباره مشكلات مردم، چگونه تصميم‌گيري و سياست‌گذاري مي‌كنند. همچنين وضعيت زنان دربار (حرمسرا)، نشان‌دهنده بخش ديگري از وضعيت زيست اجتماعي و بازتاب‌دهنده تفاوت‌هاي زنان خاندان سلطنتي با زنان ديگر اقشار اجتماعي خواهد بود؛ به همين دليل، به نظر مي‌رسد كه فرانسوي‌ها بر موضوع مهمي براي بازخواني وضعيت اجتماعي ايران در آن زمان تأكيد و توجه مي‌كردند. هرچند كه به نظر من، آثاري مثل حاجي باباي اصفهاني از جيمز موريه، زياده‌روي و سياه‌نمايي در وضعيت ايران به شمار مي‌آمد! نهاد سلطنت در ايران قديم، رابط ميان مردم، بازار و نهاد روحانيت بود. وضعيت نهاد سلطنت، در واقع بازنمايي روابط اين سه نهاد را بازنمايي كرده و نسبت اين نهادها را در ارتباط با يكديگر ترسيم مي‌كند؛ البته اگر به جزئيات آن به درستي اشاره شود.

بازنمايي خوراكي‌هاي محلي و مرسوم در سراسر ايران، چه اهميتي براي سفرنامه‌نويسان داشت؟ آيا توضيح‌دهنده وضعيت اقتصادي مردم بود؟

 مللي كه تمدن پيشرفته دارند، از فرهنگ غذايي غني و پرباري برخوردار هستند و آداب خوراكي آنها، بازتاب‌دهنده بخش‌هاي مهمي از وضعيت زيست اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و حتي سياسي مردم آن سرزمين است. در منابع تاريخي ادوار كهن نيز به منابع غذايي و خوراكي‌هاي مرسوم در هر سرزمين اشاره مي‌شده است. يكي از مواردي كه بسيار مورد بازنمايي سفرنامه‌نويسان اروپايي قرار گرفته، آداب حاكم بر سفره در ميان ايرانيان است. من بارها به ايران سفر كردم و از اين رفتار شگفت‌زده شدم. نحوه تهيه خوراكي‌ها و نوشيدني‌ها در ايران بسيار مورد توجه سياحان اروپايي بوده است. پيترو دلاواله ايتاليايي يكي از اين افراد بود. در ايران شاعر كمتر شناخته‌ شده‌اي به نام «بسحاق اطعمه» زندگي مي‌كرده كه ديوان اشعارش فقط درباره خوراكي‌هاست كه اين موضوع جذابيت بسياري براي اروپايي‌ها داشته است. برخي خوراكي‌ها جنبه ملي داشته و برخي از آنها تنها به طبقات خاصي تعلق داشت. در بسياري از اين تحقيقات مشخص شد كه رسوم مذهبي و ساير رفتارهاي سنتي ايران چگونه در فرهنگ خوراكي مردم ايران بازتاب مي‌يابد. گفتني است كه ايرانيان فرهنگ غذايي بي‌نظيري دارند!

 با توجه به اينكه از دوران ايلخانان، رفت‌وآمدهاي سياحان اروپايي به ايران آغاز شده بود و تا پايان دوران قاجار نيز تداوم داشته است، چرا دوران صفويه پررنگ‌ترين عصر در سفرنامه‌نويسي مرتبط با ايران است؟ آيا از جانب شاهان صفوي تشويقات خاصي در اين زمينه صورت مي‌گرفته است؟

در عصر صفوي، بسياري از بنيادهاي فرهنگي و سياسي و اقتصادي ايرانيان دستخوش تغييرات گسترده‌اي شد و سياحان اروپايي كه دوران پيش از آن را ثبت و ضبط كرده بودند، متوجه اين تغييرات شدند. اهميت ايران در مقابله با پرتغالي‌ها براي انگلستان به شكل روزافزوني زياد شده بود و عثماني هم به عنوان دشمن شماره يك اروپايي‌ها، دشمن ايران نيز بود و اين سبب شد كه سفرهاي اروپايي‌ها به ايران افزايش يابد. تغييرات گسترده در رفتارهاي مذهبي ايرانيان و تغييرات زياد در سبك شهرسازي و معماري ايرانيان در عصر صفوي، به اندازه‌اي براي اروپايي‌ها جذاب بود كه هركدام تلاش كردند از منظر خودشان به اتفاقات ايران در آن دوران بپردازند. براساس مطالعات سفرنامه‌هاي سياحان در دوران قاجار، نوع نگاه توأم با احترامي كه در دوران صفوي وجود داشت، به نوعي از نگاه‌هاي غيرمحترمانه درباره تاريخ و تمدن ايران منجر شد و بيشتر به گزارش‌هاي سياسي شباهت داشت.

در ميان متون منتشر شده از سوي سياحان غربي، تأكيد ويژه‌اي بر آداب و رسوم خرافاتي در ميان مردم ايران صورت پذيرفته است. آيا اين بازنمايي ريشه در واقعيت داشته است؟

بسياري از پژوهش‌هاي منصفانه كه با روش‌هاي تحقيق محافظه‌كارانه‌تر هم نوشته شده‌اند، به كثرت باورهاي خرافاتي در ايران و شيوع اپيدميك بيماري‌هاي واگيردار و خطرناك در اواسط دوران قاجار تأكيد دارند. اسناد تلفات گسترده در قحطي بزرگ در ايران نيز موجود است كه اين نمي‌تواند تنها يك سياه‌نمايي سياسي باشد. اتفاقاً ما در اين گزارش‌ها متوجه كيفيت حكمراني قاجارها بر عموم مردم ايران مي‌شويم؛ البته بايد بگويم كه شيوع اين بيماري‌ها و قحطي گسترده، به دوران پس از ناصرالدين شاه مربوط است و پيش از آن، وضعيت خوراكي و بهداشتي مردم ايران، به بدي اواخر دوره قاجار نبود. چيزي كه در تمامي سفرنامه‌ها مشترك است و تمامي سياحان در دوره‌هاي گوناگون بر آن تأكيد داشته‌اند، مهمان‌نوازي بدون چشمداشت ايراني‌هاست. همچنين خصلت توجه ايرانيان به شعر و اساطير دوران باستاني و خصلت‌هاي پهلواني و قصه‌گويي، از ديگر ويژگي‌هاي ايرانيان است كه بسيار مورد توجه سياحان اروپايي واقع شده است. سفرنامه‌ها منابع بسيار مهمي در مطالعات ايرانشناسي هستند و بايد بتوانيم با تصحيح آنها، اين ذخاير ارزشمند را براي مطالعات آتي رشته ايرانشناسي حفظ كنيم.

مهدي دنگچي/ در عمليات افتخارآفرين والفجر 8 پل‌ها نقش كليدي داشتند. با اين هدف طي يك روز همه پل‌هاي رودخانه بهمن‌شير منهدم مي‌شوند. پل ايستگاه هفت آبادان بدون استفاده مي‌شود و پل مهم و راهبردي بقيه‌الله(عج) زير آب مي‌رود. لحظاتي پس از اين اقدام نيز رژيم عراق در راديوي خود محاصره رزمندگان اسلام در فاو را اعلام مي‌كند. در اين سوي جبهه، قواي مهندسي از نصب پل‌هاي معلق سود چنداني نمي‌برند. انتقال خودروهاي سنگين كه گاهي جنبه حياتي هم دارند از عرض بهمن‌شير عملاً غير ممكن مي‌شود. بدين ترتيب دستاوردهاي عمليات در معرض تهديد جدي قرار مي‌گيرد و تمام توجه فرماندهان به بهمن‌شير معطوف مي‌شود.

جنگ مهندسي از اروند به بهمن‌شير برمي‌گردد. جنگ پل‌ها آغاز شده است. هر تحركي در دو سوي بهمن‌شير زير حمله‌هاي سنگين دشمن قرار دارد. ساخت سدي خاكي روي رودخانه بهمن‌شير آغاز مي‌شود. حدود صد كاميون كمپرسي بدون وقفه كار خود را آغاز مي‌كنند و ظرف 36 ساعت اولين سد خاكي زده مي‌شود. جنگ پل‌ها نيز با پيروزي سلحشوران به پايان مي‌رسد.

با آنكه روزها از شروع عمليات گذشته است، همچنان پاتك‌ها و حمله‌هاي توپخانه‌اي و هوايي عراق با شدت ادامه دارد. حمله‌هاي فراواني براي بازپس‌گيري كارخانه نمك و پيشروي از جاده فاو‌ـ بصره صورت مي‌گيرد. در تبليغات خود از پيشروي‌هاي چند ده متر و چند صد متر به سوي فاو ياد مي‌كنند و به دنبال تخليه آب درياچه نمك از پاتك قريب‌الوقوع قواي زرهي براي بازپس‌گيري فاو و عقب راندن نيروهاي اسلام در رسانه‌هاي گروهي جهان سخن مي‌رانند؛ اما اين بار تلخي شكستي ديگر را تجربه مي‌كنند.