«حجتالاسلام مجتبي ذوالنوري» با تأكيد بر اينكه آمريكاييها شكستهاي متعددي را از جمهوري اسلامي پذيرا شدند و به دنبال جبران اين شكستها هستند، گفت: «ما اسنادي را در اختيار داريم كه آمريكاييها از انگليسيها مُصِراً خواستهاند براي جبران شكستهاي پيدرپي در منطقه اقدامي انجام شود و درخواست كردند نفتكش گريسـ يك را متوقف كنند، اما اين مسئله نيز به شكستي ديگر براي آنها تبديل شد.»
بيبيسي: بيثباتي و ادامه نارضايتيها در بحرين، موضعگيريهاي غير خصمانه كويت، قطر و عمان درباره ايران، فرسايشي شدن حمله عربستان و امارات به يمن و... كارايي حضور نظامي آمريكا در مورد تداوم توازن قوا در منطقه را با پرسش مواجه كرده است. سياست ستيزهجويانه بخشي از كشورهاي شوراي همكاري خليجفارس با جمهوري اسلامي، علي رغم حضور پرقدرت نظامي آمريكا، نه تنها موجبات ترس و انفعال تهران و كاستن از حضور نظامياش در منطقه نشده، بلكه اراده تهران را براي پيشروي هر چه بيشتر در راستاي تغيير ساختار سياسي منطقه دست نخورده باقي گذاشته است. سياست خارجي غير منسجم و سردرگم واشنگتن در خاورميانه به پيشروي تهران در ژئوپلتيك منطقه كمكهاي فراوان كرده است.
القدس العربي: چهار سال پيش زماني كه جنگ يمن آغاز شد، رسانههاي نزديك به «محمدبنسلمان» وليعهد سعودي انيميشني منتشر كردند كه در آن محمدبنسلمان به ايران حمله ميكند و وارد تهران ميشود؛ اما اين گفتمان پيروزمندانه و اعتماد به نفس سعودي با توجه به رخدادها در حال افول است، همانند افول گفتمان رياض در پرونده سوريه. ايران به قدرت منطقهاي تبديل شده و رياض نيز سياست خود در برابر تهران را تغيير داده است. حتي رسانههاي سعودي ديگر عليه ايران موضع نميگيرند. آنها فهميدهاند بدون لحاظ كردن اين كشور هرگونه تصميمگيري راهبردي در منطقه دشوار خواهد بود.
تاگس سايتونگ: لحظهاي را تصور كنيد كه پهپادي ايراني در نزديكي سواحل فلوريدا سرنگون شود. در آن صورت هيچ كس درباره مكان دقيق هدف قرار گرفتن پهپاد صحبت نخواهد كرد، بلكه همه خواهند پرسيد اين پهپاد آنجا چه ميكرده؟ اما وقتي ايران پهپاد آمريكايي را نزديك مرزهاي خود سرنگون كرد، هيچ رسانه غربي مشروعيت حضور آمريكا در خليجفارس را زير سؤال نبرد! به اين ميگويند گزارشگري نامتقارن و استاندارد دوگانه در غرب.
اينترسپت: ترامپ در ماههاي گذشته تهران را بارها تهديد به نابودي كامل كرده است. آقاي «تام كاتن» نيز پيشبيني كرده است كه آمريكا به راحتي تهران را در جنگ شكست خواهد داد؛ اما بدون شك اين ادعاها اغراقآميز و خندهآور هستند. ايران در حال حاضر هيچ شباهتي با عراق در دوره رژيم صدام حسين ندارد. جنگ با جمهوري اسلامي ايران فاجعهآميز خواهد بود.
العرب: واشنگتن ميداند پيروزي انصارالله، پايان حكومت آلسعود است. ايران قدرت بلامنازع منطقه به شمار ميآيد و انگليس مزه زيادهخواهي در برابر ايران را به خوبي چشيد. واشنگتن ميداند كه هر گونه پيروزي حوثيها در اين جنگ، به معناي پايان حكومت آلسعود خواهد بود. رسانههاي سعودي ديگر سياست «دشنام و حمله به ايران» را در پيش نميگيرند، بلكه براي مرحله گفتوگو با سران ايران آماده شدهاند.
بلومبرگ: تعداد اعضاي خاندان آلسعود حدود 15 هزار نفر برآورد شده كه شامل نوزادان تا كهنسالان ميشود. به گزارش بلومبرگ، مجموع ثروت اين خاندان بيش از 100 ميليارد دلار برآورد شده كه بر اساس آن چهارمين خاندان ثروتمند جهان به شمار ميآيند. بدون ترديد نفت خام ثروت خاندان پادشاهي را تغذيه ميكند.
رأياليوم: جنگ در عدن در جريان است و تصميم شوراي انتقالي جنوب يمن (مورد حمايت ابوظبي) براي بيرون راندن شبهنظاميان طرفدار دولت مستعفي و رياض از اين شهر ثابت ميكند كه روابط سعودي و امارات به شكلي شتابنده از وضعيت همپيمان به متخاصم و جنگ نيابتي منتقل شده است.
ديلي اكسپرس: اگر بوريس جانسون، نخستوزير جديد انگليس نتيجه گرفته باشد كه بريتانيا آنقدر مجهز است كه بتواند از كشتيها در برابر نيروهاي سپاه پاسداران ايران در تنگه هرمز دفاع كند، خود را گول زده است.
احمد كاظمزاده/ با درگيريهاي اخير ميان نيروهاي جداييطلب وابسته به امارات و نيروهاي وابسته به عربستان در عدن اين پرسش مطرح است كه تأثير اين رخدادها بر اهداف و موقعيت بازيگران درگير در اين ماجرا چه خواهد بود؟
امارات ميخواهد با تجزيه جنوب يمن به حضور خود در اين مناطق ادامه دهد. امارات در خلال پنج سال گذشته براي حضور بلندمدت خود در جنوب يمن به ويژه در بنادر و جزاير راهبردي آن تلاش كرده است. نخستين نتيجهاي كه ميتوان از اين اقدامات گرفت اين است كه از همان ابتدا حضور امارات در جنگ يمن نه براي بازگرداندن «عبدربه منصور هادي» به صنعا بلكه به منظور تحقق مطامع ارضي بوده است؛ بنابراين اعلام مواضع اين كشور در خروج از جنگ يمن به مفهوم پايان دادن به چشمداشتهاي خود نبوده و نيست و در واقع امارات اكنون ميخواهد با اتكا به نيروهايي كه در پنج سال گذشته آموزش داده يا با تكيه بر جدايي طلبان جنوب به اهداف و خواستههاي خود جامه عمل بپوشاند.
رخدادهاي اخير در عدن براي عربستان نه شكستي نظامي بلكه شكست تمام عيار سياسي بوده است؛ زيرا عربستان تاكنون محور ائتلاف و تحركات سياسي و تبليغاتي خود را بر اين قرار داده بود كه به درخواست به ادعاي آنها، دولت قانوني يمن به رهبري عبدربه منصور هادي به اين كشور حمله كرده و براي بازگرداندن آن به صنعا تلاش ميكند؛ حال آنكه اكنون هيچ عنصري از دولت به اصطلاح قانوني در عدن وجود ندارد كه براي بازگرداندن آن به صنعا تلاش كند؛ از اين رو زير پاي عربستان كاملاً خالي شده است.
از سوي ديگر امارات تنها و آخرين كشور باقي مانده در كنار عربستان بود. اكنون با كودتاي نيروهاي وابسته به امارات عليه دولت مورد حمايت عربستان در يمن، رياض ديگر هيچ كسي را در كنار خود ندارد؛ بنابراين ديگر نميتواند از عبارت ائتلاف استفاده كند. اكنون اگر عربستان بخواهد به حملات نظامي عليه نيروهاي وابسته به امارات در عدن ادامه دهد، بايد در دو جبهه شمالي و جنوبي در يمن بجنگد؛ حال آنكه تاكنون از ادامه جنگ در جبهه شمالي بازمانده و تلفات سنگيني متحمل شده بود؛ اما اگر بخواهد وضعيت جديد را در عدن بپذيرد، بايد خيانت شريك ائتلافي خود را تحمل كند.
همچنين در صورت ادامه رويارويي با امارات امكان دارد همكاريهاي دو كشور در ساير مناطق بحراني از جمله سودان و ليبي نيز با چالش همراه باشد كه بر محور مبارزه و سركوب جنبشهاي اخوان بوده است؛ از اين رو به نظر ميرسد رخدادهاي اخير در عدن، عربستان و شخص محمدبنسلمان را در وضعيت دشوار و انتخاب سخت قرار داده كه هر يك با پيامدهاي خاص خود همراه است.
براي راستگرايان آمريكايي و اسرائيلي نيز كه به محمدبنزايد و محمدبنسلمان براي پيشبرد اهداف و طرحهاي منطقهاي خود از جمله طرح موسوم به معامله قرن تكيه كرده بودند درگيريهاي اخير ميان نيروهاي وابسته به امارات و عربستان كه خطر رويارويي دو كشور را نيز به همراه دارد، نوعي شكست محسوب ميشود؛ به ويژه اينكه فروپاشي ائتلاف امارات و عربستان در يمن با تلاشها و تحركات آمريكا براي تشكيل ائتلاف دريايي در خليجفارس و تنگه بابالمندب نيز همزمان شده و شوك رواني جديدي به اين تلاشها وارد كرده است. با اين حال نبايد از اين واقعيت غافل شد كه هدف نهايي تندروهاي آمريكايي و اسرائيلي دامن زدن به روند تجزيهطلبي در منطقه است و از اين ديد اقدام امارات براي تجزيه يمن با اين اهداف و برنامهها همخواني دارد.