«علامه عبدالحسين اميني» ميگويد: دعاي «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و انصر من نصره و اخذل من خذله» بر عصمت امام علي(ع) دلالت دارد. از سويي ديگر، كسي كه داراي صفت عصمت است، شايسته مقام امامت است. از ظاهر دعا چنين بر ميآيد كه مراد رسول اكرم(ص) بيان تكليف مردم در اطاعت و موالات در برابر حضرت امير(ع) است. در اين صورت تنها با پذيرش معناي «اولويت در تصرف» سازگار است.
بابك ذبيحي/ سي مردادماه روز جهاني مسجد نامگذاري شده است. سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي ايران به اجلاس وزيران امور خارجه كشورهاي اسلامي در تهران پيشنهاد كرد تا سالگرد آتش زدن مسجد الاقصي از سوي رژيم صهيونيستي را روز جهاني مسجد يا مساجد تعيين كنند كه مورد پذيرش قرار گرفت و اين روز در تقويم رسمي جمهوري اسلامي ايران به ثبت رسيد.
به اين بهانه با مسئول رسيدگي به امور مساجد ناحيه شهيد بهشتي مناطق 4، 7، 8 و 13 شهرداري تهران به گفتوگو نشستيم.
***
* لطفاً ما و خوانندگان را از فعاليتها، اهداف و برنامههاي امور مساجد مطلع كنيد.
امور مساجد به فرمان رهبر معظم انقلاب در سال 1368 تأسيس شد. همان طور كه از نامش مشخص است، هدفش ساماندهي و رسيدگي به وضعيت مساجد است تا ائمه جماعات و ديگر خادمان و امنا از طريق آن وارد مساجد شوند و نظم و هماهنگي حاصل شود. سياستهاي مركز براساس فرمايشهاي رهبر معظم انقلاب براي رسيدن به مسجدي در تراز انقلاب اسلامي طراحي شده و هدف اين است كه مسجد در همه شئونات محله، منطقه و جامعه خودش به شكلي تأثيرگذار باشد. اگرچه هويت مسجد به اقامه نماز است، هدف منحصر به آن نيست. هدف مسجد جهادي است. همانطور كه در قرآن دو نوع انسان مؤمن «مجاهد و قاعد» به ما معرفي ميشود مساجد هم اينگونه هستند. برخي از آنها قاعدند و يك دورهمي دارند، قرآني ميخوانند، جماعتي، دعايي و اگر چند بچه بيايند به آنها تشر ميزنند و آنها را مزاحم ميدانند گويي مالك مسجدند؛ اما برخي مساجد روحيه جهادي و انقلابي دارند و در تمام شئونات فرهنگي و اجتماعي فعال هستند. به قول رهبر معظم انقلاب «هر مسجد بايد يك هسته مقاومت باشد» و توضيح دادند منظور از هسته مقاومت در همه زمينهها، هسته مقاومت فرهنگي، هسته مقاومت اجتماعي و... است.
به نظر ما بهترين مكان براي دستور «آتش به اختيار» مساجد هستند و بايد از اين فرصت استفاده كنند و تأثيرگذار باشند.
* آيا اين اهداف و سياستها به برنامه مدون و مكتوب تبديل شدهاند و قابل ارائه هستند؟
بله، الحمدلله تاكنون سندهاي خوبي تنظيم شدهاند كه در سايت مسجد آمده است. در همين رابطه سال گذشته نمايشگاهي اختصاصي برگزار شد و سندها به نمايش درآمد وعلاقهمندان و مسئولان فرهنگي براي بازديد تشريف آوردند.
* خودتان به منزله يك مدير مسئول چه اولويتي داريد؟
من اعتقاد دارم كه اگر مسجد فعال ميخواهيم، بايد مدير مسجد فعال باشد. مدير طبيعي مسجد هم به فرموده معظمله امام جماعت است و قطعاً اين مديريت تحكمي و اداري نيست، بلكه مديريت بر قلبها و دلهاست.
اگر مدير فعال شود همه اعضا، از خادم و امنا تا بسيج و كانون فعال خواهند شد؛ بنابراين اولويت من اين است كه فضاي حضور روحانيون جوان، با نشاط و با برنامه كه تحول ايجاد كنند فراهم شود؛ البته ائمه جماعات سالمند و معظم قابل احترامند و تلاشهاي بسياري در مساجد انجام دادند و بايد حضورشان را به رسميت بشناسيم؛ اما به خاطر دارم رهبر معظم انقلاب در يكي از فرمايشهاي خود توصيه كردند كه ائمه جماعات معمر يكي دو تا روحاني جوان كنار خودشان بياورند و در فعاليتهاي فرهنگي و اجرايي از آنها استفاده شود؛ بنابراين بايد اين فرايند طي شود تا مساجد فعالتر شوند.
* بحث جوانگرايي در مساجد و انتصاب ائمه جماعات جوان دستور رهبري بوده يا سياستگذاري مركز است؟
انتصابات حضرت آقا به ويژه در چند سال اخير بر اين امر دلالت دارد؛ براي نمونه رئيس سازمان تبليغات، آقاي قمي كه دهه شصتي هستند يا مسئول نهاد نمايندگي رهبري آقاي رستمي يا ائمه جمعه در استانها همگي جوانند و اينها نشان ميدهد كه معظمله از ما هم توقع دارند در اين مسير حركت كنيم.
* آيا ظرفيتها و امكانات مساجد گوناگون شناسايي شده است؟
اطلاعات سختافزاري از قبيل متراژ، قدمت و سال تأسيس، تعداد اتاقها، عقبه و... ثبت شده؛ اما اطلاعات نرمافزاري مانند نيروي انساني، فعاليتهاي شاخص هر مسجد و بقيه موارد به ثبت نرسيده كه در دست اقدام است.
* گاهي حضور نوجوانان و مردم در برخي مساجد كمرنگ است. در اين زمينه طرح و برنامهاي داريد؟
در سايت مسجد يك بانك ايده داريم كه هر كسي ميتواند ايدههاي خود را ثبت كند. دوستان اين ايدهها را موضوعبندي كردند و ذيل هر يك دهها طرح و ايده وجود دارد؛ براي نمونه موضوع مسجد و خانواده يا مسجد و مدرسه كه مسئولان خادمان مسجد ميتوانند از آنها بهرهبرداري كنند و در هر زمينه كه تمايل داشتند مسجد را فعال كنند.
آيا از برنامههاي مساجد در كشورهاي اسلامي باخبر هستيد و آيا از ايدهها و طرحهاي خوب آنها الگوبرداري شده است؟
بله، هر چند مديريت مساجد آنها كاملاً دولتي است و مساجد ما مردمي اداره ميشوند، گاهي از فضاي مسجد استفاده صددرصدي ميبرند و برنامههاي خوبي دارند.
* آيا امكانات خانه خدا و مسجد به راحتي در اختيار عموم مردم قرار ميگيرد؟
توقع رهبري از ما اين است كه مساجدمان برقرار و دربشان به روي مردم باز باشد تا رهگذران و كسبه بتوانند از امكانات اين مكانها بهره ببرند و اگر شخصي خواست نمازش را با تأخير بخواند، در محله و شهر سرگردان به دنبال مسجد و نمازخانه نباشد.
بنابراين ما با مسئولان مساجدي كه دسترسي راحتتري دارند صحبت كرديم تا برقرار باشند و مردم بتوانند نمازي بخوانند يا استراحت كنند؛ البته استفادههاي معمولي مانند مجلس ختم از قديم بوده است؛ اما بايد شرايطي فراهم شود تا بعضي جشنها هم در مسجد برگزار شود؛ مانند مسيحيها كه خطبه عقدشان در كليسا خوانده ميشود و بيشتر آنها زندگيشان را از معبدشان آغاز ميكنند. تصور اين امر كه آغاز زندگيها از مسجد باشد، چقدر زيبا و خاطرهانگيز خواهد بود.
بنده زماني كه امام جماعت مسجدي در گيلاوند بودم هر سال كلاس اوليها را به مسجد دعوت ميكرديم و با شاخه گل يا هديهاي كوچك و لوازم تحرير مختصر با سلام و صلوات و دعاي خيري از زير قرآن ردشان ميكرديم. بارها جوانان در خيابان مرا صدا زدند كه خاطره شيريني از مسجد و شما داريم و هديهتان را هنوز نگه داشتهايم.
* بحث مالي، درآمدها، تعيين هزينه مجلس ختم و غيره چگونه نظارت و مديريت ميشود؟
همانطور كه عرض كردم مساجد ما مردمي است؛ پس نبايد در جزئيات دخالت كنيم، بلكه بايد به امنا و مردم اعتماد كنيم و كار را به آنها بسپاريم؛ اما كمك ميكنيم و آموزش ميدهيم. دستورالعملهاي مالي، نرمافزار حسابداري و فرمهايي تحويلشان ميدهيم تا همه موارد مالي را ثبت كنند و تراز مالي بگيرند و از محاسبات غافل نباشند. از آنها خواستيم حساب مشترك داشته باشند، با امضاي امامجماعت و دو تن از اعضاي امنا تا همه دخل و خرجها از آن مسير باشد. گروههاي حسابرسي ما سالي يك بار به آنها سر ميزنند و اشكالات را بررسي ميكنند و تذكر ميدهند و انصافاً امناي ما امين هستند و اجازه ندادند ريالي جا به جا شود.
* گاهي اختلافاتي در بعضي مساجد ميان امام جماعت و امنا و جوانان فعال شنيده ميشود، براي حل آنها چه تدابيري انديشيدهايد؟
جلساتي به نام «زمزمه محبت» داريم تا دور هم بنشينند و اختلافات و گلهها را بازگو كنند تا انشاءالله برطرف شود. در ضمن شوراي فرهنگي طراحي كرده كه اعضاي آن امامجماعت، فرمانده بسيج، بسيج خواهران، مسئولان فرهنگي امنا و بسيج و دو نفر از نمازگزاران هستند كه سابقه فرهنگي دارند. تمام فعاليتهاي فرهنگي به تأييد و تصويب اين شورا انجام ميشود؛ بنابراين وقتي دور هم مينشينند و تبادل نظر ميكنند اختلافات به حداقل ميرسد؛ البته به ايدهآلي كه ميخواهيم نرسيديم؛ اما در خيلي از مساجد اين شورا شكل گرفته است.
محمدرضا قضايي/ «ميثم تمار اسدي كوفي» خرما فروشي بود در كوفه كه در زمان خلافت اميرالمؤمنين(ع) با ايشان آشنا شد؛ خيلي زود عاشق امام خود شد، جزو شاگردان ايشان قرار گرفت و بر علوم تفسير و حديث تسلط يافت. در روز 22 ذيحجه سال60 هجري همانطور كه اميرالمؤمنين(ع) به او وعده داده بود به دستور ابنزياد دست و پايش را قطع كردند و او را از نخل خرمايي به دار آويختند.
فصاحت و بلاغت ميثم تمار مثالزدني است. او عالمي بود كه بدون هيچ ترسي حقايق را بازگو ميكرد و مردم را به راه و سيره علي(ع) فرا ميخواند و خود بر اساس اين سيره عمل ميكرد او براي شكايت از رفتار مسئول حكومتي بازار نزد والي جديد كوفه اين شاگرد علي(ع) را به دارالعماره رفت. رفتني كه بازگشتي نداشت. شرح حال دقيق ميثم تمار در تاريخ يافت نميشود و حتي از مكالمه كامل او با ابنزياد خبري در دست نيست؛ اما آنچه مسلم است عصبانيت ابنزياد از ميثم تمار به دليل دفاعيات ميثم از علي(ع) بود. اما مگر او در شكواييه اقتصادي خود چه گفت كه اين زياد را برافروخت؟ شايد فقط از عدالت علي(ع) و برخورد او با اموال مردم و آبروي آنان سخن گفته باشد. او در مقابل مفسدان اقتصادي ايستاد و سخنان مولا و رهبر خود را بازگو كرد و از آنان رفتار به رسم مردان عادل را طلبيد. مشكل اينجاست كه مفسدان اقتصادي و سياسي تاب شنيدن رفتارهاي عليگونه را ندارند و به همين دليل متقاضيان عدالت را به زير ميكشند. براي آنها سخت است علي(ع) الگو و معيار «حاكم» معرفي شود. حكومت و اداره امور جامعه به ويژه دين و دارايي مردم به شيوه علي(ع) نزد مفسدان مقبول نيست؛ زيرا آنان از قدرت، مطامع دنيايي را در نظر دارند و چه ميثمها كه در طول تاريخ و در طلب رسم مردانگي و عدالتخواهي جان خود را از دست دادند.
سيدحسين خاتميخوانساري/ تدبر در آيات الهي و كشف حقايق و اسرار عالم در ثبات ايمان و تقوا و افزايش درجه ايمان تأثير مستقيم دارد. در آيات و روايات بر اين موضوع تأكيد شده است كه با ديدن آنچه خداوند خلق كرده و آنچه در اختيار شما قرار داده است ايمان بياوريد و آن را تقويت كنيد. تدبر در آيات الهي در اين امر راهگشاست. آنچه وظيفه ما را در بندگي خدا مشخص ميكند، تدبر در آيات الهي است؛ از آفرينش گرفته تا اسرار نهفته در قرآن، همچنين مشخص شدن تكليف و وظيفه ما. محمدبنفضيل گويد: از امام صادق(ع) درباره تفسير آيه «أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» پرسيدم؛ فرمود: «آيا درباره قرآن نميانديشند تا حق و وظيفه خود را انجام دهند، يا بر دلهايشان قفلهايي نهاده شده است.»1 قرآن ثقل اكبر و تجلي خداوند بر بندگان است. امام صادق(ع) ميفرمايند: «لَقد تجلّي اللهُ لِخَلْقِهِ في كلامه و لكنّهم لايُبصرون؛ خداوند در كلامش (قرآن) براي خلقش ظهور كرده است؛ ولي آنها بصيرت ندارند»2. اهل بيت(ع) نيز مفسر و مترجم قرآن هستند. امام باقر(ع) ميفرمايد: «نَحْنُ خُزَّانُ عِلمِ اللهِ وَ نَحنُ تَراجِمَهُ وَحْيِ اللهِ؛ ما(اهل بيت) خزينههاي دانش خداوند و بيانكنندگان وحي الهي هستيم.»3 تدبر در قرآن و توجه به ترجمه و تفسير اهل بيت(ع) سبب تقويت ايمان ميشود و همانطور كه در حديث فوق آمد بايد بصيرت داشت تا خداوند را شناخت؛ اما معناي تدبر چيست؟ تدبر از ريشه «دَبر» به معناي پشت سر و عاقبت است. «تدبر» نيز به معناي عاقبتانديشي و رفتن از ظاهر به باطن است براي يافتن نكاتي كه در ظاهر ديده نميشود. تدبر خاص و تفكر عام است. تدبر انديشه عميق است و تفكر نظر به اسباب و علل. در قرآن و در روايات به تدبر در آيات الهي امر شده است. حضرت اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايند: «تَدَبَّرُوا آياتِ القُرآنِ وَاعْتَبِرُوا بِهِ فَإنَّهُ أَبْلَغُ الْعِبَرِ؛ در آيات قرآن تدبّر كنيد و به وسيله آن عبرت گيريد؛ چرا كه تدبّر در آن رساترين عبرتهاست.»4 در واقع قرآن و اهل بيت(ع) از ما ميخواهند به وسيله قرآن ايمانمان تقويت شود و آداب ديني، اسباب هدايت ما را فراهم كنند و ما را از بيراهه به راه اصلي و صحيح و همان طراط مستقيم بياورند. آنچه انسانها را دچار غفلت ميكند دوري از قرآن و بيتوجهي به آداب ديني و مناسك است. ائمه معصومين(ع) در فرمايشهاي متعدد بر اثرپذيري از آيات الهي و قرآن تأكيد داشتند، مؤمنان را از ظاهر قرآن به باطن قرآن توصيه ميكردند و هنگامي كه ميخواستند قرآن بخوانند از خداوند درخواست هدايت داشتند. اميرالمؤمنين(ع) ميفرمايند: «قرآن را فراگيريد؛ زيرا قرآن بهترين حرف نو است و در آن انديشه عميق كنيد؛ زيرا آن بهار قلبهاست و به وسيله نور آن شفا گيريد؛ زيرا آن شفاي سينههاست.»5 تدبر در قرآن به اين معني است كه با تلاوت آيات قرآن، رذائل و مفاسدي را كه در وجود دشمنان خداوند بوده از خود دور كنيم و به فضيلتها و اعمال شايسته مؤمنان كه شرح حالشان در قرآن است رو بياوريم. همانطور كه در روايات آمده هنگام رسيدن به كلمه بهشت از خدا بهشت بخواهيد و با رسيدن به كلمه جهنم خواستار دوري از آتش شويد. ائمه معصوم(ع) از مؤمنان خواستند قرآن را به قصد تمام كردن سوره نخوانند، بلكه با آرامش و دقت و تدبر تلاوت كنند و بوسيله آن هدايت شوند.
پينوشتها:
1ـ بحارالأنوار، ج 23، ص 387. 2ـ همان، ج 89، ص 107.
3ـ وسائلالشيعه، ج 2، ص 32. 4ـ غررالحكم، ج 1، ص 318.
5ـ نهجالبلاغه، خ 110.
مهدي دنگچي/ «عمليات والفجر 8» در مطبوعات اروپايي بازتابهاي ويژهاي داشت. نشريه انگليسي «آبزرور» مدعي شد: «ايران اخيراً از انبارهاي اروپايي 10 هزار موشك ضدتانك تاو ساخت آمريكا را به بهاي هر يك 16 هزار دلار خريداري كرد.»
دبير كل سازمان ملل متحد از كشورهاي آمريكا و شوروي خواست كه از نفوذ خود استفاده كرده و جنگ را پايان دهند. رئيس شوراي امنيت نيز با تصريح اينكه اين جنگ از سوي ايران عليه عراق ادامه يافته است، همين درخواست را عنوان كرد. در همين راستا، شوراي امنيت قطعنامه جديدي را در مورد جنگ تصويب كرد. در بند3 پيشنويس اين قطعنامه آمده است: «دبير كل از ايران و عراق بخواهد دو كشور بيدرنگ در زمين، دريا و هوا آتشبس را رعايت كرده و بلافاصله تمام نيروهاي خود را تا مرزهاي بينالمللي شناخته شده به عقب بكشند.»
اين موضع با توجه به قطعنامههاي قبلي اين شورا كه در برابر تهاجمات زميني، دريايي و هوايي عراق تنها به اظهار تأسف، آن هم بدون ذكر نام عراق اكتفا ميكرد، به اتفاق آرا تصويب شد؛ در حالي كه در تصويب قطعنامههاي قبلي اين همگوني در ميان اعضا وجود نداشت. قطعنامه تصويب شده بلادرنگ مورد موافقت عراق قرار گرفت؛ اما وزارت خارجه جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به آن در تاريخ 17/12/64 با صدور بيانيهاي اعلام كرد:
«عدم موضعگيري صريح و قاطع در اين زمينه (تعيين متجاوز) نشانگر آن است كه شورا هنوز اراده سياسي لازم را در اين زمينه ندارد. بر اين اساس آن قسمت از قطعنامه كه به كل موضوع جنگ و خاتمه مناقشات مربوط ميشود، ناقص و بياعتبار و غيرقابل اجراست. اولين قدم براي حركت به سمت حل عادلانه جنگ، محكوميت صريح عراق به عنوان متجاوز است.»