تاریخ انتشار : ۱۹ شهريور ۱۳۸۸ - ۱۰:۴۷  ، 
کد خبر : ۱۰۴۹۷۸
گزارشی از سناریوی پرونده هسته‌ای ایران در آستانه نشست سوم شورای امنیت

تورق صفحات پرونده هسته‌ای ایران


جواد نوری زاده
دور تازه ای از رایزنی ها و تحرکات دیپلماتیک بعد از ارائه گزارش محمد البرادعی مدیرکل آژانس بین المللی انرژی اتمی )IAEA( حول پرونده هسته ای ایران آغاز شده است. این رایزنی ها عمدتا شامل تصمیم گیری در مورد عدم تمکین ایران در قبال خواسته های تعلیق غنی سازی اورانیوم وامضای پروتکل الحاقی است که در قطعنامه نخست شورای امنیت سازمان ملل (1737) از ایران خواسته شده بود.
در چهارمین سال سناریوی پرونده هسته ای ایران، شورای امنیت سازمان ملل در دسامبر 2006، قطعنامه (1737) را علیه فعالیت های ایران صادر کرد و بر طبق آن محدودیت هایی را در زمینه تسلیحات نظامی و تکنولوژی مرتبط با مباحث هسته ای و در قالب تحریم اعمال کرد. قطعنامه محمد البرادعی را مامور کرد گزارشی از فعالیت های هسته ای ایران و تکمین یا عدم تکمین ایران در قبال قطعنامه بر طبق سنت چند سال اخیر و در مدت 60 روز به شورای امنیت ارائه کند؛ همچنین از تهران خواسته شد که تا 60 روز فعالیت های هسته ای خود را در زمینه غنی سازی اورانیوم به حالت تعلیق درآورده و پای میز مذاکره با طرف های غربی بنشیند.
در آستانه نشست سوم شورای امنیت در مورد پرنده ایران بعد از نشست اخیر که نشست دوم بود و نیز نشست اول که قطعنامه (1969) جولای 2006 را در پی داشت شورای امنیت قصد دارد بعد از قطعنامه (1737) دومین قطعنامه را علیه ایران صادر کند. رادیکال ترین هدف در مسیر تلاش برای صدور قطعنامه از سوی آمریکا پیگیری می شود. این کشور قصد دارد با کشاندن موضوع پرونده هسته ای ایران به مصادیق فصل هفتم منشور سازمان ملل که ارتباط مستقیم با صلح و امنیت جهانی دارد شدت و عمق بیشتری به تنش ایجاد شده بین طرفین بدهد. به همین خاطر است که به موازات فرآیند مذکور اراده ای مبنی بر حل و فصل مناقشه ایجاد شده از طریق دیپلماسی و مذاکره همواره خود را در طول این فرآیند نشان می دهد و هرازچندگاهی لازم می نماید طرفین پشت میز مذاکره سعی در اقناع همدیگر و جلوگیری از حادتر شدن هرچه بیشتر مسئله داشته باشند. مذاکرات اخیر دکتر لاریجانی دبیر شورای امنیت کشور و مسئول ارشد پرونده هسته ای ایران با البرادعی مدیرکل آژانس و خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نیز مذاکرات گذشته ایران با کشورهای چین و روسیه و با اعضای تروئیکای اتحادیه اروپا از همین منظر قابل درک است.
نگاهی به تاریخ فناوری هسته ای و پیشینه فعالیت های ایران مقارن با رشد و توسعه دانش هسته ای ما را در فهم بهتر مسائل جاری یاری می کند. سابقه فعالیت های هسته ای در دنیا در چارچوبی صلح آمیز ، ریشه در تلاش و تحقیقات دانشمندان علوم مختلف مرتبط با دانش هسته ای دارد. اما در زمینه نظامی وغیرصلح آمیز همزمان با آخرین روزهای جنگ جهانی دوم (1949) بود که بمب های اتمی “پسر کوچک” و “مرد چاق” که توسط آمریکا بر دو شهر هیروشیما و ناکازاکی در ژاپن فرود آمدند نوید تلخ ظهور بازیگری جدید در عرصه مسائل نظامی و استراتژیک دادند. این بمباران علاوه بر اینکه سیصد هزار نفر از شهروندان ژاپنی را به کام مرگ فرستاد و انواع امراض و بیماری های ژنتیک را برای آنها به ارمغان آورد، پیروز نهایی جنگ ومهمتر از آن ابرقدرت و هژمون دنیا را در نظم نوین جهانی پس از جنگ مشخص کرد. بعد از پایان جنگ آمریکا و شوروی به عنوان سرسلسله های بلوک غرب و شرق دست به رقابت گسترده تسلیحاتی در قالب جنگ سرد زدند و با خرج میلیاردها دلار تولید و گسترش تسلیحات اتمی را به عنوان پیشرفته ترین و مخرب ترین تسلیحات نظامی در دستور کار خود قرار دادند با درک هزینه بر بودن رقابت تسلیحاتی و ظهور علائم ضعف دو ابرقدرت در زمینه های اقتصادی وخرج هزینه های بسیار کلان سیاست تنش زدایی و مهار متقابل را در پیش گرفتند.
در کنار معاهدات 1Salt و 2Salt و... یکی از این معاهدات که به توافق طرفین رسید و بعدها کشورهای دیگر به آن پیوستند، معاهده ( NPTعدم اشاعه سلاح های هسته ای) بود. هدف اصلی این معاهده علاوه بر کنترل تسلیحات همدیگر از طرف بلوک غرب و شرق، الحاق سایر کشورهای هسته ای به آن به منظور جلوگیری از گسترش تسلیحات آن کشورها در زمینه هسته ای بود. بندهای 1، 2 و 4 در ان.پی.تی اشاره به ممنوعیت تولید تسلیحات هسته ای کرده و حق کشورها را در دستیابی به دانش صلح آمیز هسته ای به رسمیت می شناسد و از کشورهایی که فعالیت هایی در زمینه هسته ای داشته اند خواسته شده کشورهای دیگر را در کسب و بهره برداری از مزایای انرژی صلح آمیز هسته ای که اهمیت آن روز به روز پررنگ تر می شود، کمک و یاری رسانند از این تاریخ به بعد بود که تبعیض آنچنان که در روح ان.پی.تی موج می زد- به صورت دیگری خود را نشان داد. اینکه قدرت های هسته ای می توانستند تلاش کشورها برای دستیابی به دانش صلح آمیز هسته ای را به بهانه تولید تسلیحات زیرسوال برده و درصدد توقفشان برآیند. به دنبال پیوستن ایران به ان.پی.تی در سال 1350 آمریکایی ها طرح مفصل و بلند پروازانه ای را برای رژیم پهلوی تهیه کردند که برطبق آن قرار شد تلاش هایی در زمینه تولید 22 هزار مگاوات برق هسته ای، تولید سوخت هسته ای و مبادله اورانیوم غنی سازی شده انجام شود؛ مهمتر از این تعهدات ساخت 20 نیروگاه هسته ای در ایران بود که آمریکا متعهد به حمایت سیاسی از آن و ایجاد زمینه های همکاری با شرکت زیمنس آلمان به عنوان سازنده نیروگاه- و شرکت اوردیف فرانسه- به عنوان تامین کننده سوخت هسته ای- شد.
به بیان دیگر کشورهای غربی و بخصوص آمریکا برای تقویت حافظ منافع خود در خاورمیانه سنگ تمام گذاشتند و آن موقعی بود که ایران مطمئن تر از اسرائیل برای تقویت و مسلح سازی در خاورمیانه بود چرا که ایران با مسئله نفت و انرژی حاصل از خلیج فارس و دریای خزر درگیر بود در حالی که اسرائیل این توانایی و خصیصه را نداشت و نهایتا اینکه عوامل ایدئولوژیکی امکان مساعی جمعی ایران با سایر کشورهای خاورمیانه چون عربستان، ترکیه، کویت، امارات و... را قوت می بخشید.
پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 (فوریه 1979) شوک بزرگی در ذهنیت غرب نسبت به ایران ایجاد کرد و بلافاصله بعد از آگاهی از تحقق استقلال کشور از سلطه 57 ساله پدر و پسر پهلوی که مطیع محض استعمار پیر و جوان (انگلیس و آمریکا) بودند همکاری های خود را با ایران را- که شامل مسائل هسته ای نیز می شد- قطع کردند. آلمان و فرانسه هم تحت فشار آمریکا از همکاری هسته ای با ایران شانه خالی کردند.
تا مدتها بعد از جنگ صحبتی از مسائل هسته ای نبود اما ایران از دستاوردهای جنگ مسائل زیادی آموخت. جمهوری اسلامی با پرتاب و پرشی که از جایگاه ایدئولوژیک و مذهبی داشت و با آگاهی کامل از علل جنگ تصمیم به خوداتکایی در عرصه های مختلف گرفت. اینک از همکاری های بلوک غرب و شرق نه تنها خبری نبود بلکه به اذعان اسناد محرمانه که بعدها از طبقه بندی خارج شدند کشور همسایه یعنی عراق برای به کارگیری سلاح های شیمیایی، هسته ای از نوع بمب کثیف و بمب میکروبی در طول جنگ بارها از آنها سیگنال دریافت کرده بود.
در عرصه دانش هسته ای با هدف تحقق وجهه راستین انقلاب و پرستیژ بین المللی برای اعاده غرور ملی و اثبات توانایی ادامه راه قبلی لازم بود گام هایی برداشته شود.
جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب و دهه 60 فعالیت های صلح آمیز هسته ای را تقریبا از صفر شروع کرد. خسارات ناشی از جنگ و دوراندیشی در مورد تمام شدن سوختهای فسیلی ولزوم جایگزینی سوختهای غیرفسیلی- که به سوخت تمیز معروف است- و کاربرد وسیع این دانش در صنعت، پزشکی، کشاورزی و تامین انرژی ، ایران را مصمم کرد که این راه را به هرنحو که شده طی کند.
علی رغم عضویت ایران در ان.پی.تی و تعهد قدرت های هسته ای به کمک در جهت دستیابی به دانش هسته ای، کشورهای دارنده این تکنولوژی ایران را تنها گذاشتند و نه تنها درصدد همکاری برنیامدند بلکه دولت های متخاصم با ایران را حتی در ابعاد میلیتاریستی مسلح کردند.
فعالیت ها و پیشرفت های هسته ای ایران رفته رفته اوج گرفت. این پیشرفتها ثمره و ماحصل خود را به نمایش انظار جهانی گذاشت. کشورهای غربی با مشاهده پیشرفت های عظیم ایران در تکنولوژی هسته ای در طول ربع قرن بعد از پیروزی انقلاب دچار بهت و حیرت شدند و همان طور که پیش بینی می شد. ایران را متهم به تلاش برای دستیابی به تسلیحات کشتارجمعی کردند و با وجود شروع بازرسی های کامل و مرتب آژانس از سایت های هسته ای کشور، با بهره گیری از قدرت فوق العاده رسانه ها و ارتباطات سعی در القای این مطلب به جهان کردند که ایران در راستای تولید تسلیحات کشتار جمعی هسته ای فعالیت می کند.
از این تاریخ به بعد بود که سناریوی پرونده هسته ای در مقطع زمانی جدید تا مرحله ای که در آن قرار داریم کلید خورد این روند در مقاطع زمانی ریزتری هم قابل مطالعه است که در پی می آید.
مقطع اول زمانی در این دوره از سال 81 تا اواخر 82 بود که منجر به موافقت نامه ها و بیانیه های تهران و پاریس شد. از زمان شروع این دوره بلندمدت اتخاذ موضع منطقی و لازم با حکمت، عزت و مصلحت- به عنوان اصول اساسی پروتکل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران- بسیار مهم می نمود. فلذا در قبال این فعالیت های دیپلماتیک دو گزینه از طرف کارشناسان مسائل سیاسی و بین المللی مطرح شد و این دو گزینه به صورت دو راهی ای که کشور ناگزیر از انتخاب یک گزینه باشد جلوه نمود.
راهکار اول قطع همکاری ها با آژانس بود خصوصا با اطلاع کامل از اینکه همواره فشارهای آمریکا و لابی های صهیونیستی در سوءاستفاده از نهادهای بین المللی برای به کرسی نشاندن خواسته های نامعقول و غیرحقوقی و تحمیل آنها در جهت تحقق اهدافشان مشاهده شده است این وضع تقویت می شد. به دنبال اعتقاد به لزوم عدم همکاری با آژانس فعالیت هایی در کشور به شکل درخواست از مسئولین سیاست خارجی وامنیت ملی برای توقف همکاری ها، خروج از ان.پی.تی- که با وجود فرض گرفتن حقوق مسلم ایران تحقق شان عملی نبود- و عدم امضای پروتکل الحاقی- که در آن بازرسان اجازه می یافتند به تاسیسات هسته ای ایران دسترسی نامحدود سرزده و حتی فراتر از آن داشته باشند-انجام شد.
در کنار موضع منفی مذکور گزینه دومی هم روی میز تصمیم گیری دیپلماسی ایران قرار داشت و آن اینکه با توجه به حسن نیت و اطمینانی که در مورد فعالیت های هسته ای وجود دارد، با ارائه پیش شرط هایی که حق هسته ای ایران وغنی سازی اورانیوم و استفاده و بهره مندی از مزایای دانش هسته ای را تضمین کند مذاکرات و رویکرد دیپلماتیک در دستور کار قرار گرفته و با امضای شروط پروتکل الحاقی در راستای اثبات سازگاری فعالیت ها با مقررات آژانس و پادمان آن اقناع جامعه بین الملل و خنثی کردن سوءاستفاده های آمریکا از موضوع هسته ای ایران فعالیت شود.
حاصل تمام رایزنی ها و مشورت های کارشناسان و فعالان سیاست خارجی انتخاب راهکار دوم بود- به دلایلی که عنوان شد- مهمترین پیامد اتخاذ رویکرد دیپلماتیک در کنار تاکید بر حقوق مفروض در توافقنامه های بین المللی برای ایران، پذیرش وزرای خارجه فرانسه، انگلیس و آلمان در اکتبر 2003 و تعدیل قطعنامه های شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی در مورد صلح آمیز بودن و عدم انحراف برنامه های هسته ای ایران با تاکید بر همکاری طرفین بود.
در بیانیه ای که به امضای متقابل ایران و سه کشور اروپایی طرف مذاکره رسید، ایران متعهد شد داوطلبانه 2 سال غنی سازی اورانیوم را متوقف کرده و پروتکل الحاقی را زودتر از تصویب مجلس امضا کند در مقابل اروپا متعهد شد حق دستیابی به فناوری هسته ای را از جانب ایران به رسمیت شناخته و به مفاد ان.پی.تی که کمک به کشورها در مسیر استفاده صلح آمیز هسته ای از انرژی اتمی جامه عمل بپوشاند اما مهمترین پیامد حقوقی بیانیه اظهارات و گزارشات البرادعی در آن موقع بود که هرازچندگاهی به شورای حکام ارائه می شد. این گزارش ها هرچند تعهدات طرف ایران را تصریح می کرد و همکاری ایران با آژانس را تائید می کرد ولی باز به صورت دوپهلو اشاره به فعالیت های اشاره نشده هم داشت.
با وجود درخواست های ایران از آژانس در خارج کردن پرونده از دستور کار شورای حکام آژانس، این نهاد با فشار آمریکا و کشورهای اروپایی به تعهدات خود عمل نکرد. برخورد تحقیرکننده غرب با لیبی در قطع کامل فعالیت های هسته ای اش- هرچند که همزمان با خروج پرونده لیبی از دستور کار شورای حکام آژانس بود- و همچنین برخوردهای سیاسی و غیرحقوقی با ایران در طول این سناریو چشم انداز روشنی در مقابل ایران قرار نداده بود. رای گیری های مکرر شورای حکام در محکومیت ایران با وجود همکاری ها و تعلیق 2 ساله فعالیت های مربوط به غنی سازی و درخواست از ایران در سرعت بخشیدن به همکاری ها و اشاره های مکرر به مفاهیمی چون “مشکلات باقی مانده” و “لازم و کافی نبودن اطلاعاتی که به آژانس تحویل می شد” و... این ادعا را تائید می کرد. اقدامات پنهانی تهیه کنندگان پیش نویس های قطعنامه هایی که آن موقع شورای حکام صادر می کرد و در این بازه زمانی از طرف شورای امنیت صادر می شد و فشار به اعضای دیگر آژانس و شورای امنیت برای همراهی در جهت تنبیه ایران- که معمولا با ارائه امتیازها و مشوق هایی به آنها همراه می شد- موید نقض بیانیه تهران و عدم پایبندی به تعهدات آن بود. بیانیه پاریس دومین توافقنامه ایران با کشورهای غربی بود تا در مسیری خارج از شورای حکام از طریق چانه زنی با کشورهای مهم اروپایی حقوق ایران و اعتماد غرب تضمین شود اما مشکلاتی که در مورد بیانیه تهران گریبانگیر ایران بود همچنان در بیانیه پاریس نیز مشخص و واضح دیده می شد.
مهمترین عکس العمل جمعی علیه برخوردهای غیرشفاف و غیرحقوقی آمریکا و متحدانش با ایران از طرف کشورهای جنبش عدم تعهد )NAM( اتخاذ شده است. در بعضی مقاطع زمانی روسیه و چین نیز تا آن حد که به منافعشان لطمه ای نخورد انتقاداتی داشته اند. کشورهای NAM و تا حدودی روسیه و چین موضوعات پیرامون ان.پی.تی و پروتکل را قبل از آنکه نقض قرارداد از طرف ایران بدانند، سوءتفاهمی می دانسته اند که آمریکا با زیر پا نهادن فرآیند بررسی حقوقی و فنی سعی در تبدیل آن به قطعنامه و سپس ارجاع آن به شورای امنیت داشت.
این موضع گیری با شفافیت و صراحت ایران به صورت تهدید به از سر گیری غنی سازی اورانیوم و عدم همکاری در قبال نقض تعهدات از طرف تروئیکای اروپا و آژانس همراه شد. کشور ایران که همواره تعامل مثبت خود را منوط به همکاری متقابل طرف های قراردادهای بین المللی دانسته بود همچنان مصر بود که پرونده به دور از هرگونه تبعیض و غرض ورزی مورد بررسی حقوقی و فنی قرار گیرد.
با تصمیم دولت خاتمی مبنی بر ازسرگیری تولید سانتریفیوژها در نطنز و فک پلمپ مراکز تولید این تجهیزات پرونده ایران وارد مقطع زمانی دیگری شد. این تصمیم بخصوص موقعی رنگ واقعیت به خود گرفت که خواسته های اروپا و آمریکا در سلب حقوق مسلم ایران روز به روز فزونی می یافت. تعلیق دائمی کل فعالیت های هسته ای، قطع همیشگی فرآیند تولید کیک زرد و سانتریفیوژ و حتی توقف تحقیقات علمی در مورد انرژی هسته ای نمونه ای از خواسته های غیرحقوقی غرب بود.
فراوری گسترده کیک زرد و تولید انبوه سانتریفیوژ- که غنی سازی درون آنها و با تزریق گاز پلوتونیوم انجام می شد- ایران را در آستانه اصطکاک دوباره با غرب قرار داد. علی رغم توافقات تهران و پاریس و ادامه تعلیق در طول دو سال تضمین حقوق ایران در هاله ای از ابهام واقع شد. رفتارشناسی سیاسی غرب ایران را به این نتیجه رساندکه آنها قصد خرید زمان را دارند فلذا ایران اعلام کرد ممکن است غنی سازی اورانیوم را از سر بگیرد کشورهای آمریکا و تروئیکای اروپا گمان می بردند بعد از انتخابات ریاست جمهوری در جولای 2005 شرایط عوض شده و بتوانند خواسته های غیرحقوقی خود را به رئیس جمهور بعدی تحمیل کنند. اتخاذ رویکرد جدی و استوار توسط دستگاه سیاست خارجی دولت نهم واعلام ادامه مذاکرات با اروپا و تعامل مثبت با آژانس ضمن ابطال فرضیه غرب آنها را وارد در کارزار جدیدی کرد. مجلس طرح از سرگیری غنی سازی اورانیوم را تصویب کرده و اعلام کرد به عنوان نمایندگان ملت ایران معتقد است با 2 سال تعلیق غنی سازی و اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی زمان دست رفته است.
تمام این تحولات نشان داد انگاره سلب حقوق کشور که در توافقنامه های بین المللی و در راس آنها ان.پی.تی و پادمان آژانس مورد تاکید و تصریح بود نمی تواند حالت واقعیت به خود بگیرد.
دولت که موظف به اجرای مصوبات مجلس است در آگوست 2005 در حضورخبرنگاران داخلی وخارجی غنی سازی اورانیوم را از سر گرفت واعلام کرد به زعم پیشنهاد اروپا برای ارائه رآکتور آب سبک، ساخت رآکتور آب سنگین اراک را که مکمل فعالیت های اصفهان و نطنز بود متوقف نخواهد کرد. سیاست چماق و هویج دیگر کارآیی خودرا از دست داده بود و امتیازها و مشوق هایی که غرب ادعا می کرد در حال اعطای آنها به ایران است در قالب متون حقوقی بین المللی آمده بود و سنخیتی با اعتمادسازی ایران نداشت.
دور جدید تحولات پیرامون پرونده هسته ای ایران از این تاریخ به بعد قابل مطالعه است. محکومیت ایران از طرف اروپا و شورای حکام آژانس، لغو شدن اتوماتیک بیانیه های تهران و پاریس، دستیابی کامل ایران به دانش هسته ای در مسیر صنعتی شدن در تکنولوژی هسته ای، گزارش و در نهایت ارجاع پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت از عمده ترین سرفصل های دوره جدید زمانی می باشد. مهمترین اتهامات علیه ایران آلودگی تجهیزات هسته ای ایران است که گزارشات آژانس و تیمی مستقل از بازرسان ثابت کرد این آلودگی ها منشا خارجی داشته و ناشی از اقلام آلوده وارد شده بوده است. در سپتامبر 2005 شورای حکام از مجلس ایران خواست پروتکل الحاقی را تصویب کند. غنی سازی متوقف شده و مذاکرات از سر گرفته شود. ایران مصوبه اخیر را فاقد مبنای حقوقی و بدون توجیه فنی خواند که با رهنمودهای غلط سیاسی صادر شده است. با این وجود آمادگی خود را برای ادامه مذاکرات به عنوان سیاست اصلی اش در مسئله هسته ای اعلام کرد. اجلاس های بعدی آژانس در نوامبر 2005 و فوریه 2006 برگزار شد.
در اجلاس فوریه “ارسال” پرونده هسته ای ایران به شورای امنیت تصویب شد. مقارن با ارسال پرونده و انتظار برای گزارش البرادعی که آخرین اولتیماتوم به ایران قبل از “ارسال” پرونده به شورای امنیت بود طرحی از جانب روسیه تحویل ایران شد که برطبق آن غنی سازی مشترک در خاک روسیه انجام شده و سوخت حاصل از آن تحویل ایران می شد. این طرح به خاطر عدم تامین خواسته های فنی و حقوقی که همان ادامه فعالیت در مسیر هسته ای شدن و به کارگیری آن در تولیدات صنعتی و تضمین حقوق در داخل مرزها و نه در کشوری دیگر بود، رد شد. طرح روسیه از حیث دیگری هم قابل تجزیه و تحلیل بود در آغاز این سناریو درخواست تعلیق کلیه فعالیت های مربوط به انرژی هسته ای در دستور کار غرب و کشورهای متحد آمریکا بود ولی این طرح و مسائل بعد از آن نشان داد که لاجرم باید ایران هسته ای را بپذیرند و اذعان به قابلیت ورود ایران به باشگاه هسته ای جهان داشته باشند. آوریل 2006 با دستیابی کامل به دانش غنی سازی و هدایت آن در مسیر تولید صنعتی بدون کمک خارجی رویای تاریخی بهره مندی کامل از این تکنولوژی رنگ واقعیت به خود گرفت و کشور ایران را وارد در باشگاه هسته ای که منحصر به 8 کشور بود کرد. بازتاب وسیع این پیشرفت در رسانه های خارجی دلیلی بر صدق مدعاست.
خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در ادامه مامور مذاکرات با لاریجانی شد تا در قالب بسته پیشنهادی جدید اروپا که در ماه ژوئن به ایران دادند، مذاکره کنند. تروئیکای اروپا به عنوان متحدان آمریکا سعی داشتند آخرین تلاش هایشان را در توقف کامل و یا حرکت کند قطار پیشرفت هسته ای ایران در قالب این طرح که خط قرمز ایران یعنی عدم تعلیق غنی سازی را مورد عنایت قرار نداده بود، به منصه ظهور برسانند. ماحصل این مذاکرات سنگین بودن وزنه اعتماد سازی متقابل، استناد به متون حقوقی مربوط به موضوع و آمادگی کامل در رفع نگرانی ها در میز مذاکرات بر وزن تعلیق بود. ایران در آوریل به تکنولوژی غنی سازی 5 درصد دست یافته بود که مناسب فعالیت های صلح آمیز بود در حالی که برای تولید بمب هسته ای اورانیوم باید تا بیش از 98 درصد غنی سازی شود.
بعد از کش و قوس های فراوان و علی رغم وجود بیش از چندین هزار صفحه گزارش آژانس که در آنها بر عدم انحراف ایران و فقدان مدرک دال بر تولید تسلیحات تصریح شده و بازرسی های بیش از 2600 چه از طریق نصب دوربین های آژانس در سایت های هسته ای ایران و چه مراجعه حضوری، دوئل آمریکا و متحدانش با ایران ادامه دارد.
در جولای 2006 قطعنامه 1696 شورای امنیت علیه ایران صادر شد. کشورهای روسیه و چین که دارای منافع گسترده ای در جریان روابط تجاری اقتصادی خود با ایران هستند، مقابل زیاده خواهی های آمریکا در تحریم های بیشتر و فوری ایران مقاومت می کنند هرچند که کشورهای فرانسه و انگلیس به عنوان اعضای دیگر شورای امنیت رویه مشابهی بعضا اتخاذ کرده اند ولی فارغ از اتفاق نظر اعضای شورای امنیت در لزوم تعلیق اختلاف نظرها در مورد تنبیه ایران که به صورت طیفی از روسیه- به عنوان طرف قرارداد نیروگاه بوشهر- تا آمریکا قابل مشاهده است.
در فاصله قطعنامه های 1696 تا 1737 دو اتفاق قابل توجه نیز قابل مطالعه است. نخست اعتراف اولمرت نخست وزیر رژیم صهیونیستی به داشتن تسلیحات هسته ای بود که عدم برخورد با این کشور طبق معمول رویکرد تبعیض آمیز دو گانه غرب را در قبال صلح و امنیت جهانی به اثبات رسانید و دوم آزمایش های هسته ای کره شمالی بود که به دلیل اصرار غرب بر انزوا این کشور از حیطه تعامل با غرب گریخته و هوای دیگری در سر می پروراند و سرکشی کره شمالی در برابر غرب و خروج از ان.پی.تی عدم تحقق اهداف آمریکا در مسیر توفیق و محتوم به شکست بودن سیاست های خصمانه آمریکا را به اثبات رساند. اما باز این سیاست های دوگانه و خصمانه در مقابل ایران از طرف آمریکا ادامه داشت جالب اینکه به خاطر عدم موفقیت آمریکا در تامین امنیت عراق که بدون موافقت شورای امنیت کشورهای مهم دنیا به اشغال این کشور دست یازیده بود موضع پارادوکسیکال این کشور در قبال ایران و مسئله هسته ای اش نمود بهتری یافت. از طرفی خصومت همیشگی خود با ایران بعد از انقلاب را در قالب موضوع پرونده هسته ای به رخ جهانیان می کشد واین اواخر بارها بر طبل جنگ کوبیده و اعلام می دارد که اقدام نظامی علیه ایران یکی از گزینه های تصمیم گیری نومحافظه :اران حاکم بر کاخ سفید است و از طرفی دیگر با اطمینان به اینکه بدون کمک گرفتن از ایران- به عنوان قدرت برتر خاورمیانه و کشوری که امنیت همسایه اش را عین منافع ملی خود می داند- قادر به کنترل بحران عراق نیست و از کانال های مختلف سعی در مذاکره با ایران اعلام کرده است.
کشورهای روسیه و چین و گه گاه فرانسه و انگلیس با مشاهده تجربه تلخ عراق برای آمریکا و یک جانبه گرایی آن سعی در تفهیم این مهم به ایالات متحده دارند که ایران عراق نبوده و شرایط مختلف دو کشور با دهها فاکتور قابل اثبات است. این کشورها نگران روابط تجاری و اقتصادی خود با ایران هستند و با وجودی رای مثبت به قطعنامه 1737 در دسامبر 2006 بر رویکرد دیپلماتیک و حتی مذاکره آمریکا با ایران تاکید دارند.
صفحات سناریوی پرونده هسته ای ایران این گونه ورق خورده و اوضاع را به شرایط کنونی رسانده است. ایران، اتحادیه اروپا، آژانس بین المللی انرژی اتمی، کشورهای 1+5، آمریکا، شورای امنیت و کشورهای -NAM که بازرسی های مستقیم از سایت های هسته ای ایران چند هفته پیش به عمل آورده و با صدور بیانیه ای در شورای حکام آژانس فعالیت های تهران را صلح آمیز ارزیابی کردند- به عنوان بازیگران اصلی این سناریو به ایفای نقش خود در صحنه بین المللی ادامه می دهند. با وجود تغییرات در تاکتیک ها در مقاطع زمانی مختلف این بازیگران استراتژی و ماهیت نقش های خود را ثابت و اصولی می انگارند. تضاد، تقابل، تعامل، همگرایی و واگرایی در روابط متقابل ایران بازیگران به انحای مختلف قابل مشاهده بود و این کنش- واکنش ها شرایط را مرحله به مرحله پیش می برد.
کدامیک از طرفین نقش موثرتری در کاستن از شدت اصطکاک ها ایفا خواهند کرد؟ آیا محروم کردن کشورها از حقوق طبیعی شان منجر به تضعیف توافقنامه ها و کنوانسیون های بین المللی نمی شود؟ آیا کشورهای غربی به هزینه فرصت تحریم های بیشتر ایران و تحدید روابط تجاری، اقتصادی و سیاسی خود با کشوری که در طول 27 سال گذشته محدودیت ها و چالش های پیش رو را یکی پس از دیگری و با موفقیت پشت سر گذاشته است، اندیشیده اند؟
این سوالات در کنار دهها مسئله مهم دیگر پاسخ از طرف گذر چرخ زمان و تاریخ را در تعامل با سناریوی پرونده هسته ای ایران می طلبد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات