تاریخ انتشار : ۰۶ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۰:۱۴  ، 
کد خبر : ۱۱۴۸۰۱

جریان‌شناسی نفاق جدید (بخش سوم و پایانی)

نویسنده: رضا سراج مقدمه: در دو قسمت گذشته این مقاله، مفهوم نفاق، نحله های آن و آثار مخربش در جامعه مورد بررسی قرار گرفت. در این قسمت (قسمت پایانی) به راه و روش شناخت خط نفاق اشاره شده و راهکارهایی برای رسیدن به این شناخت ارائه می شود.

6- فتنه آفرینی
«ایجاد بحران های امنیتی و فتنه آفرینی» ششمین رهاورد شجره ملعونه نفاق است. منافقین به دلیل آشتی ناپذیری با مومنین، از یک طرف شدت عمل خود را نسبت به آنان ابراز می نمایند و از طرف دیگر، عطوفت و مهربانی خود را نثار جبهه ضددینی می کنند. هم گرایی و همراهی جریان نفاق با دشمنان شناخته شده و کمین کرده بیرونی، باعث می شود حکومت دینی به لبه پرتگاه آشوب و فتنه براندازی و تسلط اجانب سوق پیدا کند.
حضرت امیر (علیه السلام) درباره فتنه آفرینی و آشوب طلبی منافقین در خطبه ای می فرمایند: «رنگ به رنگ می شوند، آشوب های گوناگون به پا می کنند به هر تکیه گاهی برای ضربه زدن به شما تکیه می کنند و به هر کمین گاهی برای نقشه کشیدن علیه شما پناه می برند. عمل آنان معیوب و گفته های آنها جالب است. کار آنان دردی کشنده است. دشمن نعمت و آسایشند. بر معصیت تأکید دارند و ناامیدکننده هستند.»(32)
منافقین با فتنه آفرینی و ایجاد آشوب، نظام زندگی اجتماعی را مختل و امنیت عمومی را به مخاطره می اندازند. حضرت علی(علیه السلام) درخصوص فتنه آفرینی منافقین و اختلال در زندگی مردم و امنیت عمومی می فرمایند: «آنها کسانی هستند که هرگاه متحد شوند، زیانبار خواهند بود و هرگاه متفرق شوند سود به بار خواهد آورد.» در این هنگام برخی از حاضرین که از فرمایشات حضرت متعجب شده بودند، از امام سؤال کردند: «زیان اتحادشان را دانستیم، اما سودپراکندگی آنان در چیست»؟ حضرت در پاسخ آنان فرمودند: «پیشه وران و اهل کسب به کارهای خود باز می گردند و مردم از تلاش آنها سود می برند، بنا به کار خود می پردازد، بافنده مشغول بافندگی می شود و نانوا به پخت نان می پردازد.»(33)
به راه انداختن جنگ «جمل»، «صفین» و «نهروان» ناظر بر فتنه آفرینی نحله های نفاق در دوران تأویل بود که علاوه بر از هم پاشیدن نظام زندگی اجتماعی و از میان بردن امنیت عمومی، باعث شهید و کشته شدن جماعت بسیار زیادی از مردم و درنهایت سست شدن پایه های حکومت دینی گردید.
در زمان کنونی نیز رهاورد مذکور جریان نفاق جدید، به ویژه در چند سال اخیر، غائله هایی را به کشورمان تحمیل نموده که حوادث پس از انتخابات و فتنه مخملین از آن جمله می باشد و باعث وارد آمدن ضرباتی به نظام زندگی اجتماعی و امنیت جامعه گردید.
در وسایل الشیعه حدیثی از امام رضا(علیه السلام) پیرامون فتنه انگیزی جریان نفاق نقل شده که حضرت می فرمایند. «برخی از کسانی که مودت و دوستی ما اهل بیت (علیه السلام) را دستاویز ساخته اند، زیان و فتنه انگیزشان بر شیعیان ما از دجال بیشتر است.» از حضرت پرسیدند: «ای فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و آله) چرا فتنه شان از دجال بیشتر است؟.» حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند: «زیرا با دشمان مهر و مودت می ورزند و نسبت به دوستان، دشمنی و عداوت می نمایند. هرگاه چنین شد، حق و باطل به هم می آمیزد و حقیقت مشتبه گردید، در نتیجه انسان مؤمن از منافق بازشناخته نمی شود.»(34)
چگونگی شناسایی جریان نفاق جدید
در دوران تأویل یکی از مهمترین تهدیدها و چالش های جامعه اسلامی، جریان نفاق و نحله های آن می باشد. این جریان تاکنون ضربات جبران ناپذیری را بر پیکره اسلام وارد کرده است. از سوی دیگر ناشناختگی و پیچیدگی این شجره ملعونه و جریان شوم، آن را خطرناک تر می سازد. بر همین اساس، شناخت منافقین و مقابله با آنها یکی از ضرورت های جامعه اسلامی در دوران تأویل می باشد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در بحثی پیرامون جریان نفاق، چگونگی شناخت این جریان را تبیین نمودند. ایشان با ارائه ملاک و معیار برای شناسایی منافقین فرمودند: «امروز برای شناسایی منافقین دسته دوم (منافقین جدید) نشانه وجود دارد و نشانه آن همراهی با دشمن شناخته شده است. جمهوری اسلامی دشمنان معروفی داردکه هیچ پرده پوشی در دشمنی خود ندارند، مانند جهان استکبار که رأس آنها آمریکاست. حالا که دشمن صریح داریم، کوچک و ضعیف هم نیست، منافق را می شود از همراهی با دشمن شناخت. این وسیله امروز در اختیار ماست، ولی در اختیار مسلمانان دوران پیامبر(ص) نبود.»(35)
همراهی با دشمن، پیروی و متابعت از او را به همراه می آورد و افرادی که از دشمن تبعیت کنند، دچار ضلالت و گمراهی شده، از حیطه ولایت الهی خارج و در زمره ولایت طاغوت قرار می گیرند. بر این اساس می توان از این نشانه و معیار برای شناخت جریان نفاق استفاده کرد.
در آیات نورانی قرآن آمده است: «ولن ترضی عنک الیهود و لا النصاری حتی تتبع ملتهم: هرگز یهود و نصاری از تو خشنود نخواهند شد مگر آنکه پیروی از آیین آنها نمایی.»(36)
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در ادامه تبیین چگونگی شناخت جریان نفاق جدید می فرمایند: «هرکسی با دشمن همراهی کند، مورد سوءظن قرار می گیرد. هر کس برای دشمن و در جهت او کار می کند، مورد سوءظن است. هر کس از کار او، دشمن استفاده می کند، مورد سوءظن است. هر کس برای دشمن استدلال درست می کند، مورد سوءظن است.»(37)
رهبر معظم انقلاب اسلامی، «وجود عناد» در افراد همراه شده با دشمن را نشانه قطعی نفاق دانسته و می فرمایند: «مورد سوءظن یعنی چه؟ منافق است؟ نه. شاید از روی غفلت کار انجام می دهد، مورد سوءظن است، یعنی این امکان به وجود می آید دشمن به سوی خود کشانده و جزء دشمن باشد. راه برای امتحان هم باز است. اگر نشانه «غفلت» در اوست، غافل است. اگر دیدیم نشانه «عناد» در اوست منافق است.»(38)
چگونگی مقابله با جریان نفاق
شهید مطهری، مبارزه با منافقان را «سخت ترین میدان مبارزه موحدان» دانسته و تنها راه جلوگیری از به قدرت رسیدن و یا حذف آنان از معادلات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را بسترسازی فکری، فرهنگی و بالابردن سطح آگاهی افراد جامعه می داند. ایشان در این باره تصریح می فرمایند: «مشکل ترین مبارزه، مبارزه با نفاق است که مبارزه با زیرکی هاست که احمق را وسیله قرار می دهند. این پیکار از پیکار با کفر به مراتب مشکل تر است، زیرا در جنگ با کفر، مبارزه با یک جریان مکشوف، ظاهر و بی پرده است. اما مبارزه با نفاق در حقیقت مبارزه با کفر است و شیطنت و درک آن، برای توده ها و مردم عادی، بسیار دشوار و گاهی غیرممکن است و لذا مبارزه با نفاق غالباً شکست خورده است، زیرا توده ها، شعاع درکشان از سرحد ظاهر نمی گذرد و نهفته را روشن نمی سازد و آنقدر برد ندارد که تا اعماق باطن ها نفوذ کند.»(39)
جهل و ناآگاهی مردم، سپر مستحکم و دژ مطمئن برای جریان شوم و شجره ملعونه نفاق می باشد. در این هنگام تنها راه چاره، آگاه سازی مردم از طریق روشنگری خواص است. بر همین اساس شهید مطهری می فرمایند: «باید توجه داشت که هر اندازه احمق زیاد باشد، بازار نفاق داغ تر است. مبارزه با احمق و حماقت، مبارزه با نفاق نیز هست. زیرا احمق، ابزار دست منافق است. قهراً مبارزه با احمق و حماقت، خلع سلاح کردن منافق و شمشیر از دست منافق گرفتن است.»(40)
از این رو و براساس سیره پیامبر عظیم الشان اسلام (ص) و ائمه معصومین(ع) نباید ابتدا به ساکن منافقین و یا مردم ناآگاه و همراه شده با منافقین را حذف کرد. بلکه می بایست با حفظ آرامش و متانت توأم با صلابت، جامعه را از «ظاهربینی» به «دقیق بودن» رهنمون ساخت تا با به وجود آمدن امنیت تفکر، مردم فرصت یابند در فضای آرام بیندیشند و انتخاب نمایند. لذا جبهه حق و مؤمنین برای مقابله با جریان نفاق به عناصری همچون، متانت، پایداری، پویایی و استمرار نیاز دارند.
سخن پایانی
به تصریح قرآن کریم، قوانین و سنن الهی حاکم بر تاریخ یکسان بوده و تغییر ناپذیر است. در آیات نورانی قرآن آمده است: «فلن تجد لسنت الله تبدیلا و لن تجد لسنت الله تحویلا: طریقه خدا هرگز مبدل نخواهد شد و طریق حق و سنت الهی هرگز تغییر نمی پذیرد.»(41)
بر همین اساس مطالعه تاریخ و فراگیری درس های آن که قرآن و سنت بر آن تأکید دارند، تأثیر فراوانی در آسیب شناسی و آسیب زدایی جوامع، به ویژه جامعه اسلامی دارد. بنابراین با توجه به قاعده مذکور، در سخن پایانی به تحلیل جریان نفاق نحله های آن در جامعه اسلامی پس از انقلاب اسلامی می پردازیم.
انقلاب اسلامی و نظام دینی برآمده از آن، از یک سو بخشی از تاریخ دوران تأویل می باشد و از سوی دیگر و از آنجا که نظام جمهوری اسلامی در درون خود، دو برهه استقرار و استمرار را تجربه کرده و می کند، به مثابه دوران تنزیل و تأویل درصدر اسلام است. به عبارت دیگر می توان دوران پرافتخار امام عظیم الشان راحل را دوران تنزیل انقلاب و دوره پربرکت رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را دوران تأویل انقلاب نامید.
در این راستا و چنانچه بخواهیم براساس قاعده تغییرناپذیری سنت های الهی، انقلاب اسلامی و جریان نفاق را در چارچوب دوران تأویل تحلیل نماییم، باید گفت که مصادیقی از نحله های نفاق (ناکثین و قاسطین) در تاریخ پس از انقلاب به منصه ظهور رسیده است.
در این رابطه برخی از گروه های مخالف نظام را می توان مصداق بارز قاسطین نامید. جریان ها و گروه هایی که علاوه بر باورهای سست و التقاطی در خصوص انقلاب، از ابتدا دارای حسادت و کینه نسبت به امام عظیم الشان راحل بودند و همانند جریان قاسطین و حزب طلقاء، تزویر و نیرنگ همواره در قول و عمل آنان نمایان بوده است.
«تجدید نظر طلبان سکولار» و «تکنوکرات های لیبرال» و همچنین «افراد قدرت طلب» را نیز باید مصداق مبرهن ناکثین دانست که از چهار عنصر «وجاهت»، «ثروت»، «قدرت» و «سیاست، برخوردار هستند. برآیند رفتار این نحله از جریان نفاق جدید باعث گردیده که بعضاً نظام و جامعه با چالش های «حقانیت و مشروعیت»، «غوغاسالاری و جنجال آفرینی» و همچنین «فتنه های خطرناک» مواجه شود که فتنه مخملین اخیر یکی از آن موارد می باشد. در این میان نکته بسیار جالب توجه آن است که جریان های مذکور، داعیه دار اصلاح طلبی نیز بوده اند.
در تحلیل جریان نفاق جدید، نکته بسیار مهم، پیوند این دو نحله از جریان نفاق (ناکثین و قاسطین زمان حاضر) با یکدیگر می باشد که به ویژه در اتفاقات پس از انتخابات مشاهده گردید و این مسأله، بار دیگر تغییرناپذیری قوانین و سنن الهی حاکم بر تاریخ را به اثبات رسانید. چرا که ناکثین و قاسطین درصدر اسلام نیز جبهه ائتلافی را علیه حکومت امام علی(ع) تشکیل داده بودند.
از سوی دیگر چنانچه بخواهیم براساس تحلیل تاریخی و تطبیقی، انقلاب اسلامی را در دو برهه دوران تنزیل و تأویل تحلیل نمائیم، می بایست تصریح کرد که نظام اسلامی و جامعه دینی تاکنون با هر سه دسته از منافقین مواجه شده است. در دوران استقرار یا به تعبیر دیگر تنزیل و شکل گیری نظام اسلامی، جامعه با منافقین دسته اول و دسته سوم (شبیه دوران تنزیل در صدر اسلام) مواجه گردید.
منافقین دسته اول، گروه ها و جریان هایی را در برمی گیرند که نه تنها اعتقاد به نظام دینی و امام عظیم الشأن راحل نداشتند، بلکه با برقراری ارتباط پنهانی با آمریکا و جاسوسی برای آنان، در انتظار براندازی نظام اسلامی بودند. این جریان ها و گروه ها همانند دسته اول منافقین در صدر اسلام، در نقش ستون پنجم ظاهر گردیده و دشمن بعثی با جهت دهی و گرای آنها، جنگ شهرها را با بمباران و موشک باران مناطق مسکونی آغاز کرد.
همچنین نظام اسلامی و جامعه دینی در دوران تنزیل (شکل گیری و استقرار انقلاب اسلامی)، منافقین دسته سوم (منافقین محارب) را نیز تجربه کرده است که نماد آن سازمان منافقین می باشد. این سازمان همانند منافقین محارب در صدر اسلام، در خرداد 1360 علیه جمهوری اسلامی، اعلام جنگ مسلحانه نمود و بیش از پانزده هزار نفر را در طی چندسال به شهادت رسانید.
در این تحلیل تاریخی و تطبیقی، چنانچه دوران پس از رحلت امام عظیم الشان راحل را دوران استمرار و یا به عبارت دیگر برهه «تأویل نظام اسلامی» و مبارزه برای چگونگی پیاده سازی اهداف و آرمان های انقلاب اسلامی بدانیم، آنگاه و همانطور که منافقین دسته دوم و نحله های آن در دوران تأویل در صدر اسلام شکل گرفتند، دراین برهه نیز براساس قوانین و سنت های الهی حاکم بر تاریخ، می بایست شاهد ظهور و بروز منافقین دسته دوم (نفاق جدید) باشیم که البته این چنین نیز شد.
ظهور قاسطین (گروه های مخالف و معاند نظام) و ناکثین (تجدیدنظر طلبان سکولار، تکنوکرات های لیبرال و همچنین برخی افراد قدرت طلب) و ائتلاف آنان در فتنه مخملین پس از انتخابات، مؤید تغییر ناپذیری سنت های الهی و ضرورت عبرت آموزی از تاریخ است.
به طور خلاصه عملکرد جریان نفاق جدید پس از رحلت امام عظیم الشان راحل را اینگونه می توان برشماری کرد:
- برهم زدن انسجام اجتماعی
- آرمان زدایی و ایدئولوژی زدایی
- امام زدایی
- میدان دادن به دشمنان اسلام، انقلاب و امام(ره)
- ترویج تجمل گرایی و اشرافی گری
- درهم آمیختن مرزبندی خودی و غیرخودی
- تضعیف ولایت و رهبری
- ایجاد جنجال و تشنج در فضای سیاسی کشور
- ناکارآمد نشان دادن حکومت دینی
- تضعیف ارکان و پایه های اقتدار نظام اسلامی
- تضعیف اعتقادات و باورهای دینی و هجمه ارزش ها
- زیرپا نهادن قانون و ترویج قانون شکنی در جامعه
- غوغاسالاری و التهاب آفرینی
- اعمال شدت عمل نسبت به نیروهای وفادار به انقلاب و مرعوبیت در برابر دشمنان
- فتنه آفرینی و بردن نظام به لبه پرتگاه آشوب و براندازی
پایان بخش این نوشتار دو جمله از امام عظیم الشان راحل و رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون جریان نفاق خواهد بود.
حضرت امام خمینی(ره) می فرمایند: «بزرگترین معصیت، امروز در کشور، ایجاد اختلاف است، ایجاد نفاق است.»(42)
رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز پیرامون جریان نفاق می فرمایند: «با پدیده نفاق هوشمندانه برخورد کنید. پدیده نفاق خطرناک است، چیزی که توانست در صدر اسلام، کوشش مجاهدین و مؤمنین را در نهایت معطل بگذارد، نیروها و لشگریان قداره کش نبودند، بلکه حیله ها و مکرها و خدعه های دشمنان نقابدار منافق بود.»(43)
والعاقبه للمتقین

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات