تاریخ انتشار : ۱۹ آذر ۱۳۸۸ - ۱۰:۴۲  ، 
کد خبر : ۱۱۷۰۰۹

اسرائیل، ایران و آینده خاورمیانه


 ریچارد فالک*
مترجم: مهدی ایرانی کرمانی
بازی خطرناکی در منطقه خاورمیانه در جریان است و چنانچه تدابیر فوری دیپلماتیک اندیشیده و به مورد اجرا گذاشته نشوند این بازی به یک جنگ خانمانسوز بدل خواهد شد. قرائن متعدد نشان می دهند که اسرائیل با تهدید یا با بلوف زدن از اهرم هایی برای تشویق و ترغیب دولت آمریکا در جهت اتخاذ مواضع سرسختانه تری در برابر برنامه های هسته ای ایران استفاده می کند و از این راه در حال تحریک و وادار ساختن ایالات متحده علیه ایران است.از جمله این شواهد اظهارات پرطمطراق رهبران سیاسی و نظامی اسرائیل نظیر شارون و مقاماتی چون وزیر دفاع، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل و دیگران است که همگی علناً عنوان می کنند ایران امنیت اسرائیل را تهدید می کند و مشکل از راه های دیپلماتیک قابل حل نیست. حل مسئله مستلزم اقدامات حادتری است.پس حالا می توانیم از خودمان بپرسیم که چرا دنیا باید نگران عواقب حمله به تاسیسات هسته ای ایران باشد؟شواهد بر این دلالت دارند که ایران برنامه هسته ای خود را دنبال می کند و حداقل این است که حق انتخاب تولید تسلیحات هسته ای را در سال های آینده برای خویش محفوظ نگه داشته است. البته نباید از یاد ببریم که مدت ها پیش از آنکه این گونه افکار به ذهن جورج بوش خطور کند اسرائیل در سال های ۱۹۶۷ و ۱۹۸۱ جنگ های پیشگیرانه ای را آغاز کرد و بارها در پی نابودی دشمنانش برآمده و به شیوه های گوناگون به مرزهای بین المللی تجاوز کرده است.اما اسرائیل در مسائل امنیتی همه چیز را از جمله حساب هزینه ها را به دقت می سنجد و در یک بررسی هوشمندانه به این نتیجه می رسد که حمله هوایی به ایران به مخاطرات و پیامدهایش نمی ارزد. اول آنکه تهدید (از جانب ایران) هم بعید است و هم دور از ذهن، دوم اینکه اسرائیل از نیروی نظامی، بازدارنده برخوردار است، سوم اینکه بر خلاف وضعیت بمباران اوسیراک عراق که همه فعالیت های هسته ای عراق در یک نقطه متمرکز بود، تاسیسات هسته ای ایران متکثر، پراکنده و حفاظت شده اند و در فضاهای زیرزمینی مستقر هستند، چهارم اینکه چنانچه ایران مورد هجوم قرارگیرد، امکاناتی نظیر موشک های شهاب سه دارد که می تواند با آنها دست به مقابله به مثل بزند و هیچ نقطه ای در اسرائیل از آن تقابل درامان نخواهد بود، پنجم، ایران در موقعیتی است که می تواند جنگ را به همه منطقه و حتی احتمالاً به کل جهان بکشاند، در اوضاع عراق دخالت کند و به تقویت نیروهای مقاومت فلسطینی ضداسرائیل بپردازد و ششم، تهاجم اسرائیل به ایران بدون هیچ شک و شبهه گرایش های اسلامی منطقه را تشدید و تقویت خواهد کرد و دولت های عرب تحت فشار روزافزون قرار خواهند گرفت که علیه اسرائیل واکنش نشان دهند.ما می توانیم مطمئن باشیم اسرائیلی ها از این مخاطرات آگاه هستند و بنابراین برنامه و خط مشی شان ورای چیزهایی است که به نظر می رسد.
هم و غم آنها فعلاً معطوف به ترغیب واشینگتن در جهت اقدامات دیپلماتیک و بعداً با استفاده از نفوذ بی حد و حصرشان در کنگره و سازمان های اجرایی آمریکا، توسل به حملات هوایی محدود است.گذشته از اینکه اسرائیل آمریکا را به هر طرفی که بخواهد می کشد و مصادیق آن هماهنگی سازمان یافته فعالیت های گروه های فشار یهودیان آمریکا است که مستقیماً از تل آویو خط می گیرند، افرادی در گروه رهبری بوش / چنی برای منحرف کردن اذهان عمومی از ناکامی هاشان در عراق، از اینکه به وسیله اسرائیل به این طرف و آن طرف کشانده می شوند، استقبال می کنند. از یاد نبریم که بوش (پدر) با رشوه دادن به اسرائیل از آن کشور خواست تا در جنگ ۱۹۹۱ خلیج (فارس) در حاشیه بایستد تا آمریکا با تایید و دعای خیر سازمان ملل حاکمیت کویت را احیا کند و دشمن شماره یک اسرائیل را از میان بردارد.یک امکان دیگر نیز وجود دارد که مربوط به اوضاع داخلی اسرائیل است. بزرگ نمایی تهدید ایران مخصوصاً با توجه به اظهارات احمدی نژاد در انحراف اذهان مردم اسرائیل از بحران های عمیق اجتماعی، فقر روزافزون، بیکاری و اختلاف فاحش ثروت و درآمد بسیار کارساز است. تاریخ انتخابات [برای تعیین دولت] اسرائیل ماه مارس ۲۰۰۶ است و بهتر است مردم سرگرم مسائل امنیتی باشند تا مسائل و مشکلات داخلی را فراموش کنند و رهبری را انتخاب کنند که نشان داده در مقابل مخاطرات امنیتی و در سیاست خارجی عزمی راسخ دارد و قوی پنجه است.مجموعه این وقایع ترکیه را هم به گونه ای درگیر می کند.
شواهدی وجود دارد که مقامات آمریکایی در چندماه گذشته در حال آمد و رفت به آنکارا بوده اند تا میزان همکاری ترکیه را در اقدامات احتمالی بسنجند. به نظر می رسد که معاملات پنهانی نظیر آزاد گذاشتن دست ترکیه در منکوب کردن پایگاه های PKK در ترکیه و عراق و حتی ایران مطرح است. البته هرگونه تجاوزی به ایران مخصوصاً اگر ترکیه هم در آن دخالت داشته باشد پیامدهای خطرناکی خواهد داشت و مسلماً روابط ترکیه را با کشورهای مسلمان تیره و تار خواهد کرد. در حقیقت ترکیه را در موضعی قرار می دهد که مجبور شود بین روابط استراتژیکی خود با ایالات متحده آمریکا و وابستگی های فرهنگی و جغرافیایی اش با کشورهای همجوار منطقه یکی را برگزیند. مشارکت ترکیه در اقدام نظامی علیه ایران خصومت اغلب کشورهای اروپا را بر خواهد انگیخت که منجر به تقلیل احتمال پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا ظرف یک دهه آینده خواهد شد. همچنین اتخاذ چنین تصمیمی از سوی ترکیه شرایط بحرانی و ناپایدار منطقه را تشدید می کند و منجر به گسترش فعالیت های اسلام گرایان می شود که این نیز گسترش دامنه جنگ را به دنبال دارد.سرانجام، چشم انداز عملیات علیه ایران در این مقطع ترسناک است. پیامدهای غیرقابل پیش بینی زیادی وجود دارند و چنین اقدامی ممکن است یک رشته واکنش زنجیره ای را بیاغازد که سرانجامش یک جنگ واقعی بین تمدن ها باشد. ورای این نکته، هیچ تهدیدی از سوی ایران وجود ندارد که به صورت جدی چنین اقدامی را ایجاب کند و بشود برای آن توجیهی عقلانی پیدا کرد.دست زدن به تهاجم نظامی علیه ایران منجر به تضعیف سازمان ملل و قوانین بین المللی می شود که هر دو در پی حمله نظامی و اشغال یک جانبه و غیرقابل دفاع عراق آسیب دیده اند. بهتر است امیدوار باشیم که عقل سلیم و هوشیار پیروز شود یا این هیاهوی جنگ افروزانه بلوفی باشد برای مصرف سیاست داخلی ایالات متحده و اسرائیل.ملاحظات گسترده تری نیز قابل بررسی هستند، آیا خاورمیانه و حتی کل دنیا باید تن به این آپارتاید هسته ای بدهند، یعنی این طبیعی است که چند کشور از ما بهتران حق برخورداری از سلاح هسته ای را داشته باشند در حالی که اگر دیگران بخواهند به چنین سلاحی دست پیدا کنند تبدیل به «محور شرارت» می شوند و باید مورد حمله نظامی قرار گیرند؟ مخصوصاً اسرائیل مترصد است که به هیچ عنوان اجازه ندهد قدرت های منطقه مجهز به سلاح هسته ای شوند و به سلطه منطقه ای او که در اثر انحصاری بودن حق داشتن سلاح هسته ای به وجود آمده پایان دهد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات