تاریخ انتشار : ۰۴ مهر ۱۳۸۸ - ۱۱:۴۶  ، 
کد خبر : ۱۱۹۸۸۵

نگاهى نو به ثابت شدن ماه و گوناگونى افقها (بخش اول)

مقدمه: درباره دیده شدن هلال در افق و ثابت گردیدن ماه قمرى از این راه، تاکنون چندین پژوهش، بویژه در مجلّه فقه، با عنوانهایى چون: (اتحاد و اختلاف افقها) و (معیار آغاز و انجام ماههاى قمرى)، به چاپ رسیده است.1 که در همه آنها به این موضوع پرداخته شده: آیا دیده شدن ماه قمرى در سرزمینى و ثابت گردیدن آن از این راه، به کار همان سرزمین مى آید و به اصطلاح، امرى نسبى است که بسان طلوع خورشید، تنها در همان افق رخ مى دهد و دیگر افقها را در بر نمى گیرد، یا این که دیده شدن ماه در افقى، فراگیر و غیرویژه است و همه سرزمینها و اقلیمها را در بر مى گیرد و بستگى به افقها و اقلیمهایى که در آنها هلال دیده شده و ماه قمرى ثابت گردیده، ندارد. آنچه از آراى فقیهان و از پژوهشهاى ارائه شده به دست مى آید، در این باره، دو دیدگاه وجود دارد: مشهور و غیر مشهور. در این نوشتار، ما برآنیم در ضمن بررسى دو دیدگاه یاد شده دیدگاه جدیدى ارائه دهیم:

دیدگاه غیر مشهور:
دیدن هلال و ثابت شدن ماه در سرزمینى، براى دیگر سرزمینها کافى است و مى توان با دیدن هلال و ثابت شدن ماه در هر سرزمینى از کره زمین، روزه گرفت، یا روزه گشاد.3
شمارى از باورمندان این دیدگاه، مى گویند: ماه اگر در سرزمینى ثابت شد، سرزمینهایى را در بر مى گیرد که در شب، با سرزمینى که در افق آن هلال دیده شده، یکسان باشند، هر چند این یکسانى در پاره اى از شب باشد.4 بر این دو دیدگاه، اشکالهایى بدین شرح وارد است:
دیدگاه غیر مشهور در بوته نقد
بنابر قول نخستِ این دیدگاه، اگر بنا باشد با دیدن هلال و ثابت شدن ماه در افق و اقلیمى، در تمام کره زمین، ماه ثابت و آغاز شود، از آن جایى که پاره اى از سرزمینها در روز قرار دارند، این امر، سبب آغاز، یا انجام ماه، در طول روز در آن سرزمینها خواهد شد، چیزى که از نظر عرف و شرع، پذیرفته نیست5; زیرا آنچه از نظر عرف و شرع، پذیرفته است، شروع و پایان ماه، از هنگام شب است. افزون بر پیامد یاد شده، چنین دیدگاهى، سبب مى شود گاه ماه به بیست وهشت روز پایان یابد، امرى که باطل بودن آن از هر نظر، روشن است.
محقق اردبیلى در این باره مى نویسد:
(قد یحصل العلم بعدم امکان الرؤیة فى هذا البلد ولزوم صوم اقل من تسعة و عشرین یوماً و کان لهذا رجع المصنّف فى سائر کتبه.)6
گاهى، به ناممکن بودن دیدن هلال در سرزمینى که هلال را ندیده اند، علم حاصل مى شود. [از این روى، اعتبار دادن به دیدن هلال در دیگر سرزمینها براى این سرزمین] لازم مى آید روزه از بیست ونُه روز کم تر شود و شاید همین امر، سبب شده که مصنف [علامه حلى] در دیگر آثار خود، از نظر خود برگردد و تغییر دیدگاه دهد.
علاّمه شعرانى، پس از یادآورى عرف و عادت: دیدن هلال، ویژه همان سرزمینى است که هلال دیده شده،و تقریر این عادت و عرف از سوى شارع، درباره بازدارنده دوم از پذیرش دیدگاه گسترش و تعمیم، مى نویسد:
(والمانع الثانى من التعمیم انه ما شهر تام فى بلد الاّ ویمکن رؤیة الهلال لیلة الثلاثین منه فى بلد آخر; مثلاً اذا کان فى بلدنا غیر قابل للرؤیة غروب الجمعه فلایبعد ان یصیر قابلاً للرؤیة بعد اربع ساعات فى بلاد المغرب، فیصیر لنا هذا الشهر ایضاً ناقصاً فیتوالى ویکثر فى السنة الینا الشهور الناقصه، بل یمکن ان یصیر شهر بالنسبة الینا ثمانیة و عشرین یوماً، مثلاً رئى هلال رمضان فى بلاد جاوه غروب یوم الجمعه وفى مراکش غروب یوم الخمیس وهلال شوال فى جاوه غروب یوم السبت و فى مراکش غروب یوم الجمعه بحیث کان شهر رمضان فى کل منها تسعة وعشرین یوماً فاذا اخذنا نحن هلال رمضان، من بلاد جاوه بالتلغراف یوم الجمعه وهلال شوال من مراکش یوم الجمعه، صار شهر رمضان بالنسبة الینا، ثمانیة و عشرین یوماً وهذا مما لایکون.)7
بازدارنده دوم از پذیرش دیدگاه کسانى که دیدن ماه را در افق و سرزمینى، به همه سرزمینها گسترش مى دهند، این است که: در هر جایى که ماه کامل باشد، دیدن هلال در شب سى ام آن، در جاى دیگر، ممکن مى شود; در مثل، هر گاه در کشور ما، هلال در غروب جمعه غیر در خور دیدن باشد، دور نیست که چهار ساعت بعد در سرزمینهاى غربى، در خور دیدن باشد. از این روى، با گسترش ثابت شدن ماه در شهرها و سرزمینهاى غربى، به شهرها و سرزمینهاى شرقى، این ماه، نسبت به ما، ناتمام مى شود و با پى درپى شدن این کاستى و افزایش آن در سال، سرانجام ممکن است، ماهى فرا برسد که براى ما بیست وهشت روز باشد. در مثل، اگر هلال رمضان در جاوه، غروب روز جمعه و در مراکش، غروب روز پنج شنبه و هلال شوال در جاوه غروب روز شنبه و در مراکش، غروب روز جمعه، دیده شود; به گونه اى که ماه رمضان در هر یک از دو منطقه، بیست ونه روز باشد، آن گاه، ما، هلال رمضان را روز جمعه با تلگراف از جاوه و هلال شوال را روز جمعه از مراکش بگیریم، ماه رمضان نسبت به ما، بیست وهشت روز مى شود.
امّا بنابر قول دوّم دیدگاه گسترش، گستراندن ثابت شدن ماه در سرزمینى، به سرزمینهایى که در شب با هم یکسانند، افزون بر این که هیچ روایتى بر این قول دلالت نمى کند، چنین امرى، گاه، سبب سى ویک روز شدن ماه، در سرزمینهایى مى شود، امرى که از هر نظر باطل است.
در مثل، هرگاه در منطقه A هلال دیده و ماه آغاز شود، براى منطقه B که در آستانه طلوع و در حال خارج شدن از شب است نیز، به سبب یکسانى در شب و با منطقه A، آغاز ماه و شب اول ماه خواهد بود، هر چند هلال در آن دیده نشده است. آن گاه، اگر هلال ماه، بعد از سى روز، دوباره در منطقه A دیده شود، ممکن است منطقه B در همان وقت، به جهت کوتاه شدن تدریجى شب (در حدود یک ساعت در ماههایى مثل بهمن، اسفند، فروردین و اردیبهشت) از شب خارج شده و در روز واقع شود و در نتیجه، به سبب یکسان نبودن با منطقه A در شب، ماه در آن ثابت نشود و این در حالى است که منطقه B، شب سى ام را پشت سر گذاشته و با گذراندن روز و دیدن هلال در غروب، ماه در آن ثابت خواهد شد، امّا ماهى سى ویک روزه، نه سى روزه.
در ضمن، در این جا، براى خارج شدن از تنگنا، نمى توان از قاعده (گذشت سى روز) استفاده کرد و براساس این قاعده، شب سى ام را براى منطقه B پایان ماه به شمار آورد; زیرا:
نخست آن که: زمان آغاز ماه، مورد نزاع و اول کلام است و بحث از این است که آیا ماه با دیدن هلال در یک نقطه از کره زمین، در همه کره زمین آغاز مى شود، یا این که ماه آغاز یکسانى ندارد. بلکه با دیدن هلال در بخشى از کره زمین، تنها در همان بخش، ماه آغاز مى شود و دیگر سرزمینها، پیرو دیده شدن هلال در افق خود هستند.
دو دیگر: این قاعده، که دلیل شرعى و برابر با دلیل تجربى و علمیِ بیش از سى روز نبودن ماه هلالى است، در جایى به کار بسته مى شود که از ماه پیشین، سى شبانه روزِ کامل، گذشته باشد; امّا در این جا، به سبب قرار داشتن منطقه B در آستانه طلوع فجر، یا طلوع شمس و خارج شدن از شب، در واقع بیست ونه شب و سى روز، سپرى شده است، نه سى شب و سى روز.
افزون بر موردهاى یاد شده در رد قول دومِ دیدگاهِ گسترش، باید افزود: از آن جایى که حدود شب، روشن نیست، این قول نیز از اعتبار مى افتد; چه روشن نیست که آیا شب از آغاز غروب، تا طلوع فجر است، یا از آغاز غروب، تا طلوع شمس. اگر نا روشنى و در پرده ابهام را نپذیریم و شب را در یکى از دو انگاره بدانیم، باز هم در هر صورت، با اشکال روبه رو خواهیم شد; زیرا اگر شب را تا طلوع فجر بدانیم، چنین حسابى، با حساب طرح کننده این قول، که حدود شب را تا طلوع خورشید مى داند، ناسازگارى پیدا مى کند و اگر آن را تا طلوع خورشید بدانیم، با توجه به این که آغاز روزه، از طلوع فجر است، سرزمینهایى که در هنگام دیدن هلال، در جایى از کره زمین، در بین دو طلوع قرار مى گیرند، دچار سرگردانى خواهند شد; زیرا امر بر روزه، پیش از داخل شدن وقت و آغاز روزه، طلوع فجر است. در حالى که سرزمینهایى که در بین دو طلوع قرار دارند، ماه براى آنان، بنابر فرض، زمانى پس از آغاز روزه، آغاز شده است; از این روى، قدرت بر روزه، نخواهد بود و اگر بخواهند از زمان آغاز ماه روزه بگیرند، چنین روزه اى شرعى نخواهد بود; چه آن که روزه اى از نظر شرع درست است که از طلوع فجر باشد، نه پس از طلوع فجر.
یکى از دلیلهایى که باورمندان دیدگاه گسترش دیدن هلال در سرزمینى به دیگر سرزمینها، براى دیدگاه خویش بدان استناد جسته اند، صحیحه محمد بن عیسى است:
(کتب الیه ابوعمرو، اخبرنى یا مولاى، انّه ربّما اشکل علینا هلال شهر رمضان فلا نراه و نرى السماء لیست فیها علّة فیفطر الناس ونفطر معهم ویقول قوم من الحساب قبلنا انّه یرى فى تلک اللیلة بعینها بمصر و افریقیه والاندلس، فهل یجوز یا مولاى ما قال الحساب فى هذا الباب حتى یختلف الفرض على اهل الامصار فیکون صومهم خلاف صومنا و فطرهم خلاف فطرنا فوقع علیه السلام: لاتصومنّ الشک افطر لرؤیته وصم لرؤیته.)9
ابوعمرو، به امام نوشت: سرورم! گاهى امر دیدن هلال ماه رمضان بر ما دشوار مى شود، در حالى که آسمان صاف است و علتى که از دیده شدن هلال باز دارد، وجود ندارد. پس مردم روزه مى گشایند و ما با آنان روزه مى گشاییم. در همان حال، اهل حساب و منجمان، از دیده شدن هلال در آن شب در آفریقا، مصر و اندلس خبر مى دهند. آیا چنین چیزى ممکن است، تا در بین شهرها اختلاف در روزه، پدید آید؟ در نتیجه، روزه و فطر آنان، برخلاف روزه و فطر ما شود.
امام فرمود: با شک روزه نگیر. با دیدن هلال روزه بگیر و با دیدن آن روزه بگشاى.
باورمندان به هماهنگى افقها مى نویسند:
(بازداشتن امام، به خاطر شکى است که از قول منجم پدید آمده، در حالى که اگر بر دیده شدن هلال در سرزمینهاى دور، علم پیدا شود، حکم همه یکسان خواهد بود.)10
در برابر، شمارى، از جمله علاّمه تهرانى، این روایت را نه تنها براى ثابت کردن دیدگاه کسانى که به گسترش باور دارند، کافى ندانسته، بلکه آن را از دلیلهاى دیدگاه کسانى به شمار آورده که به فراگیرى باور ندارند.11
نقد و بررسى صحیحه محمد بن عیسى
با درنگ در این روایت، چند نکته، روشن مى شود:
1. از پرسش راوى بر مى آید: در آسمان، غبار و ابرى وجود نداشته، تا از دیدن هلال باز بدارند و از خبر منجم، بر مى آید: دیدن هلال در سرزمین راوى، ناممکن بوده است.
2. از پرسش راوى روشن مى شود که وى نمى انگاشته زمین کروى است، بلکه بنابر انگارى که از هموار بودنِ زمین داشته، گمان مى کرده در هر سرزمینى که هلال دیده شود، در تمام کره زمین ، هلال دیده مى شود و اگر در جایى دیده نشود، در دیگر سرزمینها نیز دیده نمى شود. از این روى، دیده شدن هلال در آفریقا و… و دیده نشدن در شهر و دیار او، براى او شگفت انگیز بوده است و پرسش وى، درباره روایى و ناروایى رجوع به گفته منجم نبوده، تا شمارى از این حدیث و پاسخى که امام فرموده، بى اعتبارى گفته منجم را استفاده کنند و نه هم پرسش کننده تکلیف شرعى خود را مى خواسته بداند; زیرا پُرسنده به خاطر دیده نشدن هلال، به تکلیف خود آگاه بوده و در آن شک و گمانى نداشته است، بلکه از یک امر نجومى; یعنى دیده شدن هلال در سرزمینى و دیده نشدن آن در سرزمینى که خود مى زیسته، پرسیده و این که وظیفه کسانى که در نقطه اى زندگى مى کنند که هلال دیده نشده، چیست.
3. امام به روشنى پرسش پُرسنده را پاسخ نگفته; زیرا پُرسنده مى پرسد: آیا دیده شدن هلال در آفریقا و مصر، ممکن است، در همان حالى که در سرزمین ما ممکن نیست؟
امام، پاسخ نمى فرماید: بله، ممکن است، تا امر اختلاف در روزه و فطر ثابت شود، یا نمى فرماید: ممکن نیست، تا نادرست بودن سخن منجم و یکسان دیده شدن هلال در تمام اقلیمها، با توجه به انگاره هموار بودن زمین، براى پُرسنده روشن شود، بلکه مى فرماید: با شک روزه نگیر، با دیدن، روزه بگیر و با آن، روزه بگشاى. آن گاه از این موردهاى روشن، نتیجه هایى به دست مى آید:
1. یقین داشتن پُرسنده به تکلیف خود، به خاطر دیده نشدن هلال، حاکى از این است که ثابت نشدن ماه به خاطر دیده نشدن هلال، یک امر ارتکازى بوده و در ذهن پُرسنده و دیگران، جاى و ارتکاز داشته و این خود، ناظر به سیره و رسم معمول زمان شارع بوده است که در آسمان صاف، تا هلال را نمى دیدند، به حلول ماه جدید، حکم نمى کردند و شارع نیز از این کار بازنداشته است.
2. پُرسنده مى گوید، آیا امکان دارد هلال، در حالى که در سرزمین وى دیده نمى شود، در جایى دیگر دیده شود، تا روزه اهالى شهرها، ناسان شود؟
امام، پرسش و نتیجه گیرى پُرسنده را (تا روزه شهرها ناسان شود) رد نمى کند. این رد نکردن، دلیل بر این است که امام دیده شدنِ هلال را در هر مکانى، تنها براى همان مکان، معتبر مى شمارد وگرنه، شایسته بود، امام با جواب درخور به این پرسش، به این نکته نیز به روشنى اشاره فرماید که اگر به دیدن هلال در اقلیمهاى دور قطع حاصل شود، حکم همه، یکى خواهد بود و بدین وسیله انگار پُرسنده را، مبنى بر ناسانى روزه شهرها، درست مى فرمود و او را از این پندار به در مى آورد.
3. از آن جایى که پُرسنده، تکلیف خود را مى دانسته، معلوم مى شود، امام در صددِ بیانِ تکلیف شخصى وى نبوده، بلکه به یادآورى یک قاعده کلى، یعنى پرهیز از شک و وابسته کردن روزه دارى و روزه گشایى بر دیدنِ هلال، بسنده مى فرماید، تا از سویى از بیانِ پاسخِ روشن سرباز زند و از دیگر سوى، عمل پُرسنده و در یافتهاى ذهنى وى را تقریر و ثابت کند، تا مبادا وى در آسمان صاف و در حالى که دیدنِ هلال، دشوار شده: (ربما اشکل علینا هلال…) با شک روزه بگیرد: (لاتصومن الشک) و مبادا به جاى تکیه بر دیدن، با اعتماد به گفته منجم، دیده شدنِ هلال را در آفریقا و مصر، مبناى روزه قرار دهد: (افطر لرؤیته وصم لرؤیته) امّا این که به چه دلیل، امام از پاسخ روشن: امکان دیده شدن هلال در پاره اى از سرزمینها و دیده نشدن آن درپاره اى دیگر، سرباز زده، شاید پذیرفتن آن بر پُرسنده دشوار بوده; زیرا هموار بودن زمین و یکسانى افقها، در ممکن بودنِ دیدن هلال، براى پُرسنده امر ارتکازى بوده است. و شاید پاسخ ندادن امام، ناشى از انگارهاى منفى نسبت به منجمان، یا از روى تقیه و… بوده است.
4. با توجه به نوع پرسش که پُرسنده از ممکن بودنِ یا نبودنِ دیده شدنِ هلال، در سرزمینهاى دور مى پرسد و قاعده اى که امام(ع) ارائه مى دهد، معلوم نیست باورمندان به گسترش دیدن هلال به همه سرزمینها، از کدام قسمت این پرسش و پاسخ نتیجه گرفته اند که اگر به دیده شدن هلال در سرزمینهاى دور قطع پیدا شود، حکم همه یکسان خواهد بود; چرا نخست آن که: همان گونه که ذکر شد، جواب امام(ع) پاسخ روشن این پرسش نبوده، تا از این پاسخ، آن نتیجه گرفته شود. دو دیگر: بر فرض که امام(ع) براى این پرسش، پاسخ روشن بیان فرموده بود، این پاسخ از دو حال خارج نیست: یا چنین امرى امکان دارد که در این صورت، روزه و فطر شهرها مختلف مى شود، چنانچه پُرسنده بر این عقیده است و یا امکان ندارد که در این صورت، ضمن باطل بودن قول منجم، همه سرزمینها در امکان دیده شدن هلال، یکسان خواهند بود. به این معنى که هر گاه هلال در سرزمینى دیده شود، در تمام سرزمینها دیده خواهد شد و اگر در جایى دیده نشود، در دیگر سرزمینها نیز دیده نخواهد شد; از این روى، بنابر هر دو جواب، نمى توان دیدگاه گسترش را که بیانگر گسترش حکم حلال به تمام سرزمینها، در صورت ثابت شدن آن در اقلیمى است، نتیجه گیرى کرد.
بدین ترتیب، نگریسته مى شود که صحیحه محمد بن عیسى، نه تنها کمکى به بنیه دیدگاه گسترش نمى کند که آن را سُست مى کند و سرانجام در ردیف دلیلهایى که ثابت کننده باور کسانى است که حکم دیدن هلال را در سرزمین و دیارى به دیگر سرزمینها جارى نمى سازند، قرار مى گیرد.
تحلیل تکوینى باورمندان به گسترش
شالوده ریزان و طرح کنندگان این دیدگاه، در کنار چنگ زدن به قرآن و روایات، از تحلیل تکوینى نیز براى ثابت کردن دیدگاه خود، بهره جسته اند که نتیجه این تحلیل، عبارت است از: ماه قمرى، با خارج شدن از مُحاق و ظاهر شدن در افق یکى از سرزمینها آغاز مى شود و چون این امر، بستگى به افقهاى زمین و حتى اصل کره زمین ندارد; از این روى براى تمام اقلیمهاى زمین، امر یکسانى بوده و سبب ثابت شدن ماه براى تمام اقلیمها، چه آن جاهایى که هلال دیده شده و چه آن جاهایى که دیده نشده، مى شود.13
آقاى خویى مى نویسد:
(الهلال، عبارة عن خروجه عن تحت الشعاع بمقدار یکون قابلاً للرؤیة ولو فى الجمله وهذا کما ترى امر واقعى وحدانى لایختلف فیه بلد عن بلد.)14
هلال، عبارت است از: خارج شدن ماه از تحت شعاع، به اندازه اى که در خور دیدن شود، گرچه به اجمال. و این همان گونه که مى نگرى، امر واقعى و یکسانى است که براى هیچ یک از سرزمینها، فرقى نمى کند.
تحلیل یاد شده، دو عامل را سبب ثابت شدن ماه دانسته است:
1. خارج شدن ماه از مُحاق.
2. دیده شدن هلال در یکى از افقها.
آقاى خویى، این دو عامل را براى تمام کره زمین، یکسان دانسته و بر این اساس ثابت شدن ماه را در افقى، براى تمام افقها نتیجه گیرى کرده است.
مى گوییم: امر نخست; یعنى خارج شدن ماه از مُحاق را مى پذیریم که براى تمام کره زمین یکسان رخ مى دهد و بستگى به اقلیمهاى گوناگون زمین و حتى خود کره زمین ندارد. امّا نمایان شدنِ ماه در افقى که براى تمام افقها و اقلیمهاى زمین، یکسان باشد نمى پذیریم; زیرا نمایان شدن ماه در افقى، تنها براى همان اُفق است، نه براى تمام افقها. به دیگر سخن، ثابت شدن ماه، امر مرکّبى است که از دو جزء تشکیل مى شود و با به حقیقت پیوستن و نمود خارجى این دو جزء، ماه ثابت مى شود:
1. خارج شدن ماه از مُحاق، یا ثابت شدن هلال
2. دیده شدن ماهى که از مُحاق خارج شده و در بالاى افق قرار گرفته، یا ثابت شدن هلال، یا اهلال.
جزء نخست، یعنى خارج شدنِ ماه از مُحاق، یا ثابت شدن هلال براى تمام زمین در یک آن و با خارج شدن جزئى از ماه از مُحاق، اتفاق مى افتد و به اصل کره زمین، آفاق، یا اقلیمهاى گوناگون آن، و بود و نبود ناظر بستگى ندارد. امّا جزء دوم، یعنى نمایان شدن ماه در افقى، یا ثابت شدن هلال براى همه افقها و سرزمینها، در یک آن، رخ نمى دهد، بلکه با توجه به کروى بودن زمین، به اقلیمها، سرزمینها و افقهاى گوناگون، بستگى دارد و براى هر منطقه، جداگانه است.
از این روى، مى توان گفت: نسبت بین ثبوت هلال و اثبات هلال از لحاظ منطقى، عموم و خصوص مطلق است; یعنى با هر اثبات هلالى، ثبوت هلال نیز هست، چون لازمه اثبات هلال، ثبوت هلال است; امّا با هر ثبوت هلالى، لازم نیست اثبات هلال باشد. به دیگر سخن، اهلال، اعم از هلال و فرع بر آن است. آنچه از نظر شرع، در مورد ثابت شدن و آغاز ماه قمرى و بار شدن احکامى مانند: روزه، فطر و… مورد نظر است، همان اثبات هلال است، نه ثبوت هلال; چرا که اگر ثبوت هلال; یعنى خارج شدن ماه از مُحاق، معیار ثابت شدن ماه و آغاز آن باشد، در این صورت، تمام ماهها، (حسابى) یعنى 29 شبانه روز و 12 ساعت و 44 دقیقه خواهد شد و هیچ ماهى 29 روزه، یا 30 روزه نخواهد بود. بدین ترتیب، روشن شد که یک جزء از استدلال باورمندان دیدگاه گسترش، درست و جزء دیگر آن نادرست است: خارج شدن ماه از مُحاق و یکسان بودن آن براى همه کره زمین درست; ولى یکسان بودن نمایان شدن هلال در یک افق، براى تمام افقها، امرى است نادرست. پس وقتى هلال در افقى ظاهر نشود، درست است که بگوییم: یک جزء از دو جزء، امر مرکبِ ثابت شدنِ ماه، به حقیقت نپیوسته و نمود نیافته و به طور طبیعى، هلال ثابت نشده است.
شهید صدر، به گسترش باور دارد و عقیده دارد: اگر هلال در افقى دیده شد، مى توان به دیگر افقها، آن را گستراند. تحلیل تکوینى دقیقى هم ارائه مى دهد. ولى در پایان، براى رسیدن به نتیجه، تنها از دلیلهاى شرعى کمک مى گیرد، نه تحلیل تکوینى.
وى در پایان بحث علمى و طرح چند پرسش، مى نویسد:
(والاقرب على اساس ما نفهمه من الادلة الشرعیة هو الثانى وعلیه فاذا رأى الهلال فى بلد ثبت الشهر، فى سائر البلاد.)15 ارتباط ماه، با امکان دیدن هلال، درهر منطقه که باشد، چیزى است که ما از دلیلهاى شرعى، به دست مى آوریم. بنابراین، هرگاه هلال در هر شهرى دیده شود، در دیگر شهرها نیز، ثابت مى شود.
دیدگاه مشهور:
دیدن هلال و ثابت شدن ماه در افقى، تنها براى همان افق و افقهاى نزدیک به آن، اعتبار دارد و سرزمینهاى دور و افقهاى گوناگون را در بر نمى گیرد. برابر این نگاه، دیده شدن ماه در عربستان، ویژه همین کشور است و ایران را در بر نمى گیرد. شمارى بر این دیدگاه، ادعاى اجماع کرده اند.2
دیدگاه مشهور در بوته نقد
همان گونه که یادآورى شد، بنابر نظر مشهور، دیدن هلال و ثابت شدن ماه در منطقه اى، تنها براى همان منطقه و سرزمینهاى نزدیک و هم افق با آن سرزمین، معتبر است و سرزمینهاى دور دست و داراى افقهاى گوناگون را در بر نمى گیرد. طرح کنندگان این دیدگاه، براى (نزدیکى) که در اساس، امرى اعتبارى و غیر قاعده مند است، تعریفها و معیارهاى گوناگونى ارائه داده اند که هیچ یک از این معیارها، بر دلیلها و برهانهاى علمى و تجربى معتبر، استوار نبوده و نتیجه اى به دست نمى دهند. به گونه اى که شمارى، (اتحاد در طلوع و غروب خورشید)16، شمارى (اختلاف اقالیم و تفاوت مناظر طبیعى)17، شمارى (مسافرت قصر)18 و شمارى (منزل و مرحله)19 را معیار نزدیکى و جداکننده سرزمینهاى نزدیک از دور بر شمرده اند.
افزون بر این، در خود این معیارها نیز، از نظر حدود و زوایا، آراى گوناگونى ارائه شده است. درحد و مرز نزدیکى، معیارى مانند: اتحاد در طلوع و غروب خورشید، حد و مرزهایى مانند: هزار میل20، 15 درجه تفاوت در عرض جغرافیایى21، هشت فرسخ22 و بیست و چهار فرسخ23، بیان شده است. فیض کاشانى درباره این معیارها مى نویسد:
(فما اشتهر بین متأخرى اصحابنا من الفرق ثم اختلافهم فى تفسیر القرب والبعد بالاجتهاد، لاوجه له.)24 آنچه در بیان پسینیان از اصحاب ما، مبنى بر ناسانى شهرهاى دور و نزدیک دیده مى شود و آنچه در باب تفسیر دورى و نزدیکى، بر اساس اجتهاد بیان داشته اند، همه، بى وجه است.
همین گونه است مسأله هم افقى که در دیدگاه هاى معاصران درباره فراگیر نبودن دیده مى شود،25 بى آن که مفهوم روشنى از آن ارائه شده باشد; چه آن که روشن نیست هم افقى; یعنى شهرهایى که از نظر طول جغرافیایى برابرند و به اصطلاح روى یک نصف النهار قرار دارند، مثل تهران، قم، شیراز، بندرعباس، ابوظبى، یا هم افقى; یعنى شهرها و سرزمینهایى که از نظر طلوع و غروب خورشید، یکسانند، هرچند از نظر طول جغرافیایى، مختلف باشند، مانند: مسکو، حیدرآباد هند که غروب هر دو نقطه در بخشى از سال به طور تقریبى، ساعت 3/5 به وقت تهران است; امّا از نظر طول جغرافیایى، اختلاف زیادى با هم دارند، یا هم افقى; یعنى سرزمینى که در آن هلال دیده شده و تمامى سرزمینهایى که ماه در افق آنها، پیش از غروب خورشید قرار گرفته; امّا به علت روشنى افق، هلال دیده نشده است.
به هر حال، هم افقى، به مفهوم نخست (هم افقى نصف النهارى) باشد، یا به مفهوم دوم (هم افقى خورشیدى) دیده شدن هلال در سرزمینى، با دیده شدن آن در دیگر سرزمینها و شهرهاى هم افق، با وجود هلال در افق آن منطقه ها، ملازمه ندارد; زیرا بنابر مفهوم نخست، ممکن است در سرزمینهایى که عرض جغرافیایى بالایى دارند و نزدیک به قطب هستند و روزهاى کوتاهى در حدود 6 ـ 7 ساعت دارند، خورشید در این سرزمینها، پیش از خارج شدن ماه از مُحاق، غروب کند، حال آن که در سرزمینهاى معتدل، با روز طولانى و با طول جغرافیایى یکسان با اقلیمهاى قطبى، خورشید پس از خارج شدن ماه از مُحاق و پیش از غروب ماه، غروب مى کند. در نتیجه هلال در این جا دیده مى شود و در آن جا که ماه از محاق خارج نشده و در اساس، هلالى شکل نگرفته، دیده نمى شود.
بنابر مفهوم دوم، هر چند در هر دو منطقه، خورشید در یک زمان غروب مى کند، امّا ممکن است در یک منطقه هلال دیده شود و در منطقه دیگر، که از نظر عرض جغرافیایى ناسانى زیادى با سرزمینى که هلال در افق آن دیده شده، دارد، دیده نشود. همچنین برآمدگى سطح زمین از سویى و کم بودن ارتفاع از دیگر سو، سبب قرار گرفتن هلال، در زیر افق و در نتیجه، دیده نشدن هلال در افق آن سرزمین گردد.
در بررسى هم افقى به مفهوم سوّم، یا هم افقى قمرى26 (یعنى هم افق بودن تمام سرزمینهاى شرقیِ سرزمینى که در آن هلال دیده شده و پیش از غروب خورشید، هلال را در افق خود داشته اند، لکن به دلیل روشنایى افق، هلال دیده نشده، با منطقه اى که هلال در آنها دیده شده) باید یادآور شد: از آن جایى که بنابر نظر بیش تر باورمندان دیدگاه مشهور و غیر مشهور، دیدن هلال، براى ثابت شدن ماه، راه است، نه موضوع و مقصود. آنچه که موضوع است، ثابت کردن هلال است، یعنى علم به وجود هلال; هلالى که در خور دیدن در سطح افق باشد. از این روى، در صورتى که از راه چشم، علم به هلال پیدا نشد، هر آنچه که این علم را پدید آورد، مانند شهادت دو شاهد، شیاع و سپرى شدنِ سى روز، مى توانند جایگزین دیدن گردند; زیرا در علمى که از همه این راهها پیدا شده، وجودِ هلال در افق در نظر گرفته شده است. هر آنچه این علم را به دست ندهد و به هلال در افق نظر نداشته باشد، بسان عدد و جدول، نمى تواند براى ثابت کردن ماه، از شایستگى برخوردار باشد و راه براى آن قرار گیرد. زیرا چنین راهى، هم مخالف قرآن است27، که هلال را براى نظم و سامانِ وقتها معرفى مى کند: (یسئلونک عن الاهلّة، قل هى مواقیت للنّاس والحج)28 وهم مخالف با روایتهایى است که تنها دیدن را معیار روزه گرفتن و روزه گشادن مى دانند:
(لیس على المسلمین الاّ الرؤیة)29
(لاتصم الاّ للرؤیة)30
حصر در این روایتها، بدین معنى نیست که ماه و روزه، جز با دیدنِ هلال، ثابت نمى شود، بلکه مراد، تأکید بر چیزهایى است که بر دیدن استوارند:
(بان یکون المراد، الحصر فیما ینتهى الى الرؤیة وشهادة العدلین انّها تعتبر اذا استند الى الرؤیة لا الى الجدول ومثله.)31
مراد از حصر این است که راههاى دیگر، باید به دیدن باز گردند. در مثل، گواهى دو عادل، زمانى اعتبار دارد که مستند به دیدن باشد، نه جدول و مانند آن.
حال اگر براى ثابت کردنِ ماه، به راه و روشى تمسک شود که در آن، نه دیدن، به طور مستقیم درنظر گرفته شده، نه به طور غیرمستقیم، مانند: عدد و جدول که به حساب گریهاى نجومى استوار است، یا تقویمهایى که تنها زمان رویارویى ماه و خورشید و آنِ خارج شدن ماه را از مُحاق باز مى نمایند، یا شهادتى که مستند به دیدن نباشد. در این صورت، ضمن این که با قرآن و سنّت، ناسازگارى رخ داده، آن علم یاد شده نیز، به حقیقت نپیوسته و ماه، ثابت نشده است. از همین مقوله است هرگاه هلال در سطح افق وجود داشته باشد; امّا به سبب روشنایى افق، دیده نشود، چه آن که، به چنین چیزى از نگاه لغت، هلال، گفته نمى شود، تا آنچه در قرآن و روایات در مورد هلال وارد گردیده، بر این مورد (هلال نادیدنى) صادق باشد. دیگر آن که، گیریم بر چنین امرى، هلال گفته شود، این هلال، آن هلالى نیست که از نظر شرع، پسندیده و هماهنگ با روایتهاى دیدن هلال باشد; زیرا همان گونه که پیش از این یاد شد، تنها آن هلالى که در سطح افق قرار گرفته و به اندازه اى رسیده که با چشم دیده مى شود، مى تواند ثابت کند بودن هلال را و سبب ثابت شدنِ ماه قمرى گردد، نه هلالى که تنها به مرحله ثبوت رسیده است.
در اساس، وقتى هلال در هنگام غروب با چشم دیده نشود، این امر کشف کننده از این است که این هلال، به سن بلوغ نرسیده و شایستگى دیده شدن نیافته و به دیگر سخن، از مرحله ثبوت، به مرحله اثبات راه نیافته و اندازه و شاخصهایى مانند: سن ماه (مدت زمان سپرى شده از آنِ قران نیّرین، تا آنِ غروب خورشید) یا جدایى ماه (فاصله زاویه اى ماه از خورشید در آنِ غروب خورشید)، یا اختلاف سمت ماه با خورشید در آنِ غروب، یا… به حدّ تجربى خود نرسیده اند وگرنه این هلال نیز باید دیده مى شد، آن گونه که در سرزمینهاى غربى دیده شده است. بدین ترتیب، نمى توان براساس پاره اى از شاخصها، مانند ارتفاع هلال و مدت ماندگارى و ایست آن در بالاى افق سرزمینى که هلال دیده شده و سرعت حرکت زمین، حد ومرز سرزمینهاى واقع در شرق منطقه هلالى، که هلال نادیدنى را در افق خود داشته اند، حساب و مرزبندى کرد و در این سرزمینها و افقها، به ثبوت ماه حکم کرد; زیرا همان گونه که گفته شد، تنها چیزهایى شایستگى دارند براى ثابت شدن ماه، راه واقع شوند که علم به وجود هلالِ درخور دیدن را در صحنه افق، سبب شوند، در حالى که با این حساب گریها، علم به وجودِ هلالِ غیر درخور دیدن، در صفحه افق، به دست مى آید، هلالى که نه هماهنگ با لغت است و نه با شرع. شاید بتوان ادعا کرد: این گونه حساب گریها، از نمونه هاى (رأى) است که در صحیحه محمد بن مسلم، از آن بازداشته شده; زیرا (رأى) یاد شده در این حدیث، فراگیر است، هم رأى و نظر بنا شده بر گمان و هم رأى و نظر استوار بر این گونه حساب گریها را در بر مى گیرد:
(اذا رأیتم الهلال، فصوموا واذا رأیتموه فافطروا ولیس بالرأى والتظنى ولیس الرؤیة ان یقوم عشرةنفر ینظرون فیقول واحد منهم: هو ذا وینظر تسعة فلایرونه ولکن اذا رأه واحد، رأه الف.)32
با دیدن هلال، روزه بگیرید و با دیدن آن، روزه بگشایید. هلال، با گمان ثابت نمى شود. دیدن، این نیست که ده نفر، به جست وجوى هلال بپردازند، تنها یک نفر ادعاى دیدن هلال بکند و نُه نفر دیگر آن را نبینند، بلکه دیدن آن است که هر گاه یک نفر هلال را ببیند، هزار نفر هم [اگر به جست وجوى هلال در افق بپردازند] آن را مى بینند.
در ضمن، حساب گریهاى یاد شده، در مورد اُفقِ آن قسمت از سرزمینهاى شرقى صادق است که عرض جغرافیایى یکسان، با منطقه اى که هلال در آن دیده شده، دارند; امّا در مورد سرزمینهاى شمالى، یا جنوبى سرزمینى که هلال در آن دیده شده، یا سرزمینهاى شرقى و غربى غیرِ هم عرضِ با این سرزمین، که برآمدگى زمین و ارتفاع کم هلال در شبِ بیست ونهم، مانع از این مى شود که این سرزمینها، هلال را در اُفق خود داشته باشند، این حساب گریها، صدق نمى کند. یعنى نمى توان با استفاده از ارتفاع هلال و زمان ماندگارى و ایست آن در بالاى افق سرزمینى و با توجه به سرعت زمین، حکم کرد که این اقلیمها در هنگام غروب، هلال را در افق خود داشته اند.
افزون بر تحلیل و بررسى بالا در نارسایى هم اُفقى به مفهوم سوم، باید افزود: گسترش وجود و ثبوت ماه به سرزمینهایى که تنها هلال را پیش از غروب خورشید در افق خود داشته اند، آغاز و انجام ماه را با اشکال روبه رو مى سازد و در امورى بسان روزه، زکات فطر و… خلل وارد مى کند; زیرا بنابر چنین گسترشى، زمانِ آغاز و انجام ماه براى این سرزمینها، به طور طبیعى هنگامى است که هلال را در افق خود داشته اند و این زمان، زمانى جز پیش از غروب خورشید نیست. حال آن که نادرست بودن چنین زمانى براى نمایاندن و اعلام آغاز و پایان ماه، از مقوله هاى روشن است و در آن هیچ گمانى نیست.
با این شرح، روشن مى شود که قسمت دوم دیدگاه مشهور (معتبر شمردن ثابت شدن ماه در سرزمینى براى دیگر سرزمینهاى نزدیک، یا هم افق) نمى تواند درست باشد و تنها قسمت اول آن; یعنى ثابت بودن ماه براى همان سرزمینى که هلال در آن دیده شده (آنچه که قدر متیقّن هر دو دیدگاه است و غیرمشهور هم با آن هماهنگ است)33 درست است. بدین ترتیب، دیدگاه جدیدى پا به عرصه مى گذارد و نمود مى یابد و آن، ثابت بودن ماه براى سرزمینهایى که هلال در آنها دیده شده است.
دیدگاه اختصاص
براساس این دیدگاه، هرگاه در کشور ما، در شب بیست ونهم، با فرض این که آسمان صاف باشد و مردم به جست وجوى ماه نو برخیزند; ولى درپاره اى از شهرها، هلال دیده نشود، در این صورت، دیده شدن هلال در دیگر شهرها، براى شهرهایى که هلال در آنها دیده نشده، اعتبارى ندارد.
در شهرهایى که هلال دیده نشده، شب سى ام، ماه ثابت خواهد بود، حال چه ثابت بودنِ ماه در شب سى ام، به دیدن هلال باشد، یا بنابر قاعده گذشت سى روز (در صورتى که آسمان ابرى باشد) زیرا، همان گونه که گفته شد، دیدن، راه ثابت کردن هلال است. از این روى، در صورت نبود آن، دیگر راه هاى شرعى، مانند: گذشت سى روز، که سبب علم به خارج شدنِ ماه از مُحاق و نمود آن در افق و در نتیجه، ثابت شدن هلال است، جایگزین مى گردد.
دلیلها
در این بخش، از دلیلهایى سخن مى رود که ثابت مى کنند دیده شدن هلال، تنها براى سرزمینى که در آن هلال دیده شده، معتبر است، نه سرزمینى که آسمان آن صاف بوده و هلال در آن دیده نشده، هر چند به سرزمینى که هلال در آن دیده شده، نزدیک باشد.
دلیل نخست، آیه شریفه:
(فمن شهد منکم الشّهر فلیصمْه)34
هر کس این ماه را درک کند، باید روزه بدارد.
محقق اردبیلى، در استدلال به این آیه شریفه، مى نویسد: (ولانّ الظاهر انّ المراد بمن شهد الشهر انّهم رأوا فى البلد الذى هم فیه کما هو المتبادر.)35 ظاهر این است که مراد از: (من شهد الشهر) دیدن ماه در سرزمینى است که در آن حضور دارند و آنچه به ذهن تبادر مى کند، همین امر است.
همو مى نویسد:
(فانّ الافق الذى لم یظهر فیه القمر لم یشهد فیه الشهر فلاصوم فیه)36 افقى که هلال ماه در آن دیده نشود (شهد الشهر) در آن صدق نمى کند; از این روى، روزه واجب نخواهد بود. بنابراین، تا (شهد الشهر) و حضور در افقى که هلال در آن وجود دارد، به حقیقت نپیوندد، ماه پیشین، همچنان ادامه خواهد داشت و چون در شهرهاى نزدیک، بنابر فرض، هلال دیده نشد، پس (شهد الشهر) جامه عمل نپوشیده و ماه پیشین، در این شهر ادامه خواهد داشت و نزدیکى این شهرها، به شهرى که هلال در آن دیده شده، دلیل پذیرفته اى، براى ثابت کردن ماه در آنها نخواهد بود.
البته، شمارى از مفسران از جمله: امین الاسلام طبرسى37، زمخشرى38، فیض کاشانى39 و… (شهد) را در این آیه شریفه به معناى (حضر) گرفته اند و بر این باورند که این آیه در مقام بیان حکم مسافر است، نه این که بر دیدن هلال در افقى، با شرط حضور، دلالت داشته باشد. علامه طباطبایى، در تفسیرى برخلاف هر دو دیدگاه، بر این باور است: مراد از (شهد الشهر) علم به فرا رسیدن ماه است; از این روى، گمان بریهایى چون: (دیدن هلال در افقى که ماه حاضر است)، یا (حاضر در مقابل مسافر) بى دلیل است.40
دلیل دوم، اطلاق روایتهاى دیدن:
روایات مطلق متواترى وجود دارد که بر آغاز و انجام ماه، با دیدن، دلالت دارند و در این روایتها، امورى مانند: هم افقى و نزدیکى دیده نمى شود:
(صم للرؤیة و افطر للرؤیة)41
(صوموا للرؤیة وافطروا للرؤیة)42
(اذا رأیت الهلال فصم واذا رأیته فافطر)43
(اذا رأیتم الهلال فصوموا واذا رأیتموه فافطروا)44
بنابر مفاد این روایتها، روزه گرفتن و روزه گشادن و به دیگر سخن، ثابت شدن ماه، به دیدن هلال است. و چون بنابر انگار، در شهرهاى نزدیک به شهرى که در افق آن هلال دیده شده، دیدن هلال رخ نداده، ماه نیز ثابت نخواهد بود.
دلیل سوم، روایات خاص بیّنه:
دراین مورد مى توان به روایت حبیب خزاعى و صحیحه خزاز استناد کرد.
حبیب خزاعى از امام صادق(ع) نقل مى کند:
(لاتجوز الشهادة فى رؤیة الهلال دون خمسین رجلا عدد القسامه وانّما تجوز شهادة رجلین اذا کانا من خارج المصر وکان بالمصر علّة فاخبرا انّهما رأیاه واخبرا عن قوم صاموا للرؤیة.)45
در امر دیدن هلال، شهادت کم تر از پنجاه مرد که معادل عدد قسامه (پنجاه سوگند) است، جایز نیست و گواهى دو شاهد مرد عادل جایز است، در صورتى که از بیرون شهر باشند و در شهر علت و عارضه اى باشد، پس آن دو خبر دهند که ماه را دیده اند و خبر دهند از مردمى که با دیدن ماه روزه گرفته اند.
خزاز از امام صادق(ع) نقل مى کند:
(…ولایجزى فى رؤیة الهلال اذا لم یکن فى السماء علّة اقل من شهادة خمسین و اذا کانت فى السماء علّة قبلت شهادة رجلین یدخلان و یخرجان من مصر.)46 هرگاه آسمان صاف باشد، شهادت کم تر از پنجاه نفر در دیدن هلال، معتبر نخواهد بود و هر گاه در آسمان علتى باشد که از دیدن هلال باز دارد، شهادت دو مرد از داخل و خارج شهر پذیرفته است.
با چشم پوشى از بخش اول این دو روایت (شهادة خمسین) که راجع به شیاع موجب علم است، 47 بر اساس بخش دوم این دو روایت، پذیرش شهادت گواهان، بسته به موردى است که آسمان صاف نباشد; از این روى با صاف بودن آسمان منطقه اى که با فرض جست وجو، هلال در آن دیده نشده، دیده شدن هلال در دیگر اقلیمها و شهرها هرچند نزدیک به این منطقه باشد، براى این شهر و سرزمین، کافى نخواهد بود.
دلیل چهارم، روایاتى که از شک و گمان، باز مى دارند:
امام صادق(ع) مى فرماید:
(فى کتاب على علیه السلام، صم لرؤیته و افطر لرؤیته و ایّاک و الشکّ و الظنّ.)48 در کتاب حضرت على، علیه السلام، است که با دیدن هلال، روزه بگیر و با دیدن آن، روزه بگشاى و در امر هلال از شک و گمان 49 بپرهیز. بر اساس این روایت، وقتى در شهرى آسمان، صاف و بى علت باشد و هلال دیده نشود، اگر قطع را نسبت به ثابت نبودن هلال انکار کنیم، وقوع شک و گمان نسبت به ثابت بودن هلال را نمى توانیم انکار کنیم و چیزى به عنوان نزدیکى و هم افقى نیز، از این شک و گمان، باز نمى دارد تا شهرها و سرزمینهاى نزدیک و هم افق با منطقه اى که هلال در آن دیده شده، مشمول راى و گمان مورد نظر حدیث واقع نشوند و ماه در آنها نیز ثابت شود.
دلیل پنجم، صحیحه محمدبن عیسى:
این صحیحه، پیش از این در بخش دیدگاه غیر مشهور در بوته نقد مورد تحلیل و بررسى قرار گرفت.
دلیل ششم، اصل:
هرگاه در اقلیمى نزدیک و هم افق با اقلیم و شهر ما، هلال دیده شود و در سرزمین و شهر ما به خلاف صاف بودن آسمان، هلال دیده نشود،آن گاه نسبت به ثابت شدن ماه جدید، تنها به نزدیکى و هم افقى، شبهه پدید آید، به این شبهه، توجه نمى کنیم و مى گوییم: اصل بقاء ماه پیشین و داخل نشدن ماه پسین است; زیرا ثابت بودن ماه پیشین یقینى است و به اعتبار این وجود یقینى، به بقاى ماه حکم مى کنیم و این یقین را با آن شک، نمى شکنیم:
(الیقین لا یدخله الشک، صم للرؤیة و افطر للرؤیة)50 ییا مى گوییم: بقاء ماه را در محاق و خارج شدن آن را از محاق، استصحاب مى کنیم. صاحب جواهر این اصل را معمولاً سالم از معارض مى داند.51
مقدّس اردبیلى درباره اصل و استصحاب، مى نویسد: (ولواشتبه شعبان… لانّ الاصل و الاستصحاب یقتضى عدم الخروج عن الشهر الاول حتى یعلم ولا یعلم الا بالعدثلاثین.)52 اگر ماه شعبان در غروب روز بیست ونهم، اشتباه و پوشیده شد، ماه را تا سى روز کامل کن، زیرا اصل و استصحاب، خواستار خارج شدن از ماه اول است، تا این که معلوم شود و معلوم نمى شود، مگر این که از ماه اول سى روز بگذرد.
دلیل هفتم،
تمام روایتهایى که از آنها، اعتبار (گذشت سى روز)، استفاده مى شود، مى تواند براى ثابت کردن این نظریه، یعنى ثابت بودن ماه، تنها براى سرزمینهایى که هلال در آنها دیده شده است، مورد استناد قرار گیرد و با آنها از گسترش آن، به دیگر سرزمینهاى نزدیک و هم افق، که هلال در آنها دیده نشده و ثابت شدن ماه مشتبه شده، بازداشت.
رسول اکرم(ص) مى فرماید:
(صوموا لرؤیته و افطروا لرؤیته، فان غم علیکم فعدوا ثلاثین.)53 با دیدن هلال روزه بگیرید و با دیدن آن روزه بگشایید. پس اگر بر شما پوشیده ماند، سى روز کامل کنید.
امام صادق(ع) مى فرماید:
(شهر رمضان یصیب ما یصیب الشهور من النقصان فاذا صمت تسعة و عشرین یوما ثم تغیمت السماء فاتم العدة ثلاثین.)54 همان گونه که دیگر ماهها کمبود دارند، ماه رمضان نیز کمبود دارد. هر گاه بیست و نه روز، روزه گرفتى و هلال شوال پنهان ماند، سى روز را کامل کن.
امام صادق(ع) مى فرماید:
(فى کتاب على علیه السلام صم لرؤیته و افطر لرؤیته و ایاک و الشک و الظن فان خفى علیکم فاتموا الشهر الاول ثلاثین.)55  در کتاب على، علیه السلام، است که با دیدن هلال روزه بدار و با دیدن آن افطار کن و از شک و گمان بپرهیز، پس اگر ماه از شما پنهان شد، ماه پیشین را سى روز بشمارید.
بنابر مفاد این روایتها، هر گاه هلال در شب بیست ونهم پوشیده شود (حال این پوشیدگى به جهت ورود ماه در محاق و باقى ماندن آن در محاق باشد، یا به جهت ابرى بودن یا غبارى بودن آسمان .) پایان ماه دانسته نمى شود و ثابت کردن ماه جدید، به شب سى ام واگذار مى گردد، هر چند در سرزمینهاى نزدیک و هم افق با این منطقه، ماه ثابت شده باشد.
اگر گفته شود که این حدیثها براى موردى صادر شده است که آسمان ابرى و غبارى یا … باشد نه موردى که آسمان صاف و ماه در محاق باشد; از این روى، این احادیث شامل این مورد نمى شود و ماه در این سرزمینها،به جهت نزدیکى و هم افقى ثابت مى گردد. مى گوییم: بر فرض که این طور باشد، از قیاس اولویت استفاده مى کنیم; زیرا وقتى در آسمان ابرى که احتمال وجود هلال هست و با این وجود، به بقاى ماه پیشین حکم مى کنیم، پس در صورتى که آسمان صاف است و احتمال وجود هلال نیست، به طریق اولى به بقاى ماه پیشین و ثابت نشدن ماه جدید، حکم مى کنیم.
بعد از بیان این دلیلها، یادآور مى شویم: نظریّه اختصاص، بدون اقامه این دلیلها نیز، مى شد ثابت کرد; زیرا درباره (نسبى یا مطلق بودن ثبوت ماه قمرى) به طور کلى بیش از سه نظریه نمى توان ارائه داد:
1. با دیده شدن هلال در منطقه و ناحیه اى، در همان سرزمین و ناحیه ماه ثابت مى شود.(نظریه اختصاص)
2. با دیده شدن هلال در اقلیمى، افزون بر آن اقلیم در اقلیمهایى نزدیک و هم افق با آن اقلیم نیز ماه ثابت مى شود.( نظریه غیر فراگیر یا مشهور)
3.با دیده شدن هلال در اقلیمى در تمام کره زمین یا اقلیمهایى که در شب با اقلیمى که هلالى دیده شده، یکسان هستند، ماه ثابت مى شود.( نظریه گسترش، یا غیر مشهور)
چون در دیدگاه مشهور و غیر مشهور، بررسى و نامعتبر بودن آنها روشن گردید; از این روى، تنها دیدگاه : ویژه بودن ماه براى منطقه اى که هلال در آن دیده و ثابت شده که در واقع هر دو دیدگاه: مشهور و غیر مشهوردر آن هماهنگى دارند، ثابت خواهد شد، بدون این که به اقامه دلیلى نیاز باشد.
دیدگاه اختصاص در بوته نقد
شاید بر این دیدگاه اشکال شود: روایتهاى مطلقى درباره بیّنه وجود دارد که به دیده شدن هلال در ناحیه و سرزمینى، براى دیگر سرزمینها، چه دور و چه نزدیک، ترتیب اثر مى دهند. از این روى، ویژگى دیدن هلال و ثابت شدن آن در سرزمینى، براى همان سرزمین، با اشکال روبه روست.           ادامه دارد...

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات