تاریخ انتشار : ۲۴ دی ۱۳۸۸ - ۰۹:۲۵  ، 
کد خبر : ۱۲۵۳۷۸
پیامدهای حملات موشکی حزب‌الله

اسرائیل بر روی گسل

محمد صرفی مقدمه: بحران اخیر در خاورمیانه از زوایای گوناگونی قابل تحلیل و بررسی است. تحلیلگران روابط بین الملل و کارشناسان مسائل خاورمیانه نیز تاکنون از زوایای مختلفی به این موضوع نگریسته و آن را مورد کنکاش قرار داده اند. هرچند سیر تحولات در این مناقشه به قدری سریع، عمیق و گسترده است که نمی توان در یک مقاله کوتاه به تمام زوایای این بحث پرداخت اما در این مجال کوتاه سعی شده است به برخی از وجوه این درگیری و تأثیرات آن پرداخته شود.

عدم عمق استراتژیک رژیم صهیونیستی
درگیری اخیر در سرزمین های اشغالی به وضوح نشان داد رژیم اشغالگر قدس با مشکل عدم عمق استراتژیک روبرو است. این در حالی است که رزمندگان حزب الله از تجهیزات آن چنانی و مدرن در این درگیری استفاده نکردند. حمله موشکی حزب الله به شهرک های صهیونیست نشین آسیب پذیری این رژیم را بیش از پیش و به صورت عینی به اثبات رساند.
بحران جمعیتی و مهاجرت معکوس
یکی از پایه های تشکیل دهنده هر کشوری عنصر جمعیت است که در ادبیات سیاسی از ویژگی های خاصی برخوردار است. در یک تعریف کلی می توان جمعیت را به عده ای از مردم نسبت داد که در سرزمینی معین ساکن بوده و دارای مشترکاتی هستند. زبان، فرهنگ، تاریخ، دین از جمله این مشترکات هستند. با این تعاریف می توان به وضعیت ناهنجار جمعیتی در سرزمین های اشغالی پی برد.
از سال 1949 تا 1951م طی عملیاتی به نام «فرش سحر آمیز» 50 هزار یهودی از یمن به اسرائیل مهاجرت کردند. سال 1950م در عملیات «ازراء» و «نخیمیا» بیش از 120 هزار یهودی عراقی، 1984 م در عملیات «موسی» 15 هزار یهودی اتیوپیایی و در سال 1991 م در عملیات «سلیمان» 14 هزار نفر دیگر (باقیمانده یهودیان اتیوپی» کشور خود را ترک و در سرزمین های اشغالی اسکان یافتند. آنچه ذکر شد نمونه ای از ده ها عملیات آژانس یهود برای تولید یک ملت است. آژانس یهود با چاپ کتب و مقالات متعدد در مورد تاریخ قوم یهود و اتصال آن به بنی اسرائیل کوشید تاریخی مشترک نیز برای این مهاجران بسازد. اینک یهودیان اتیوپی که در اسرائیل به «فلاشه» معروفند به عنوان شهروندان درجه دوم و در حاشیه شهرها ساکنند. با این اوصاف آیا می توان یهودیان اروپا و آفریقا را نیز یک ملت نامید.
صهیونیسم بین الملل ظرف ده ها سال و با صرف هزینه های هنگفت و توسل به انواع و اقسام روش ها چند میلیون یهودی را از اطراف و اکناف جهان گردهم آورده است. مجموعه ای شکننده که بیشتر به یک «چهل تکه جمعیتی» شبیه است تا یک ملت واحد.
بسیاری از شهروندان رژیم اشغالگر قدس تابعیت دوگانه دارند تا بتوانند در مواقع بحرانی به کشور و موطن واقعی خود بازگردند. به ویژه این روزها که بحران در این سرزمین شدت یافته و مهاجرین آرزوهای خود را برباد رفته می بینند برای ترک سرزمین های اشغالی به فرودگاه ها هجوم برده اند.
وضعیت مهاجرت معکوس در سرزمین های اشغالی به حدی وخیم است که مسئولان رژیم صهیونیستی از سفارتخانه های غربی در تل آویو خواسته اند از اعلام آمار کسانی که خواستار ویزا برای خروج از اسرائیل شده اند خودداری کنند. با این حال منابع خبری از صف های طویل مقابل سفارتخانه ها خبر داده اند.
درخواست تل آویو از سفارتخانه ها برای عدم صدور ویزا و ایجادتأخیر طولانی در پروازها نیز نتوانسته است مانع این موج فزاینده فرار از اسرائیل شود. تداوم روند معکوس مهاجرت می تواند این رژیم جعلی را با چالش جدی و بی سابقه روبه رو کند.
آوارگی مهاجران صهیونیست
برای نخستین بار است که دولت نامشروع اسرائیل از زمان تأسیس (1948م) با مشکلی به نام آوارگی شهروندان خود روبرو شده است. رژیم صهیونیستی که طی این چند دهه با توسل به تهدید و جنایت فلسطینیان را از خانه و زمین های خود آواره می کرد اینک خود با چنین بحرانی روبرو است.
به گزارش منابع رژیم صهیونیستی، براساس برآورد مسئولان این رژیم نیمی از ساکنان شمال فلسطین اشغالی از بیم حملات موشکی حزب الله از این منطقه متواری شده اند. این حملات موشکی که به شهرهای حیفا، عکا، نهاریا، کریات شمونا، کارمیل، کرمئیل و... صورت گرفت برای موجودیت نامشروع اسرائیل یک فاجعه به حساب می آید.
آوارگان یهودی مناطق شمالی به مناطق مرکزی و جنوبی روی آورده اند اما حملات موشکی گروه های مقاومت فلسطینی این مناطق را نیز برای آنان ناامن کرده است. هرچند آوارگی میلیون ها فلسطینی طی ده ها سال با آوارگی چند صد هزار یهودی آن هم فقط برای چند روز قابل مقایسه نیست اما همین میزان نیز برای مهاجرین یهودی که با وعده امنیت و رفاه پای به «سرزمین موعود» گذاشته اند بسیار سخت و غیرقابل تحمل است.
اوضاع متشنج اجتماعی
رژیم غاصب صهیونیستی علاوه بر مشکلات خارجی اینک با مشکلی به نام اوضاع به هم ریخته اجتماعی نیز دست به گریبان است. شهروندان یهودی چندین بار بر علیه جنگ افروزی دولت «اولمرت» دست به تظاهرات و اعتراض زده اند. این اعتراض ها که به خشونت نیز کشیده شده است حاکی از عمق بحران اجتماعی صهیونیست ها است. بحرانی که مانند آوارگی برای اولین بار گریبان این رژیم را به طور جدی فشرده است.
نشریات اسرائیلی نتایج یک نظرسنجی را در مورد عملکرد اولمرت منتشر کردند.
این نظرسنجی نشان می دهد تنها 43درصد از اسرائیلی ها از عملکرد اولمرت رضایت دارند.
مهمترین دلیل بروز این بحران عدم موفقیت دولت اولمرت در تأمین امنیت صهیونیست ها است. هرچند آنان همیشه با کابوس عملیات شهادت طلبانه مواجه بوده اند اما اینک احساس می کنند در هیچ جای فلسطین اشغالی امنیت نخواهند داشت. رسانه های خبری اعلام کرده اند رژیم اشغالگر اسرائیل برای کاهش تبعات اجتماعی درگیری اخیر به استفاده از روانشناسان نیز روی آورده است. این رژیم سعی می کند با اعزام گروه های متخصص روانشناسی به شهرک های زیر آتش حزب الله فضای ترس، ناامنی و یأس حاکم بر اهالی این مناطق را تغییر دهند.
از دیگر دلایل بروز این هرج و مرج ضربات اقتصادی ناشی از حملات موشکی حزب الله است. کارشناسان از زیان یک میلیارد دلاری اسرائیل طی درگیری اخیر خبر داده اند 0081 کارخانه در شمال فلسطین اشغالی تعطیل شده است و شهر بندری حیفا به عنوان یکی از پایه های اقتصادی این رژیم عملا فلج شده است. مناطق ساحلی که در فصل تابستان پذیرای انبوه جهانگردان است اینک بی رونق شده اند.
وعده آمریکا برای تأمین سوخت جت های ارتش این رژیم و اهدای تجهیزات نظامی مدرن را می توان راهکار کاخ سفید برای جبران بخشی از این ضربات و تقویت روحیه از دست رفته صهیونیست ها دانست.
سانسور شدید رسانه ای
مسئله عملکرد رسانه های خبری غربی، منطقه ای و اسرائیلی در بحران جدید از چنان اهمیتی برخوردار است که می تواند خود به عنوان موضوعی جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. تحلیل گران سیاسی معتقدند تحولات میدان نبرد 20 درصد از سرنوشت جنگ را تعیین می کندو 80 درصد باقیمانده در جنگ رسانه ها مشخص می شود. رسانه های داخلی رژیم صهیونیستی با اعمال سانسور شدید سعی می کنند از انتشار اخبار که خبرگزاری ها روزانه چند صد عکس و گزارش خبری از لبنان و فلسطین منتشر می کنند اما از وضعیت سرزمین های اشغالی و صهیونیست ها به تعداد انگشتان دست نیز عکس و گزارشی منتشر نمی شود.
رژیم صهیونیستی همچنین برای پنهان ماندن شکست ها و جنایت های خود در لبنان و فلسطین ساختمانی را که مقر شبکه تلویزیونی المنار در آن قرار دارد به شدت بمباران و در نهایت آن را با خاک یکسان کرد.
جالب آن که هنوز هیچ تصویر خبری از کشتی جنگی منهدم شده این رژیم یا پالایشگاه نفت شهر حیفا که هدف حمله موشکی قرار گرفت منتشر نشده است.
به هر حال انتشار اجباری و محدود اخبار و گزارش های مربوط به سرزمین های اشغالی خود بهترین دلیل موفقیت عملیات حزب الله علیه نیروهای متجاوز صهیونیستی است.
فرافکنی رژیم صهیونیستی
عملیات حزب الله و حماس اقتدار و حیثیت دروغین مقامات و نظامیان صهیونیستی را با تمام تجهیزات نظامی و توانمندی های اطلاعاتی زیر سئوال برده و آنان را مجبور کرده است برای فرار از پیامدهای منفی این ماجرا دست به اقداماتی برای فریب و انحراف افکار عمومی از ضعف های خود بزند.
رژیم اسرائیل در آخرین ادعاهای خود این بحث را مطرح کرده است که موشک های شلیک شده به ناوچه جنگی و شهرهای این رژیم ساخت ایران بوده است. صهیونیست ها از مطرح کردن این بحث دو هدف عمده را دنبال می کنند. اولا می خواهند توانمندی ها و قدرت نظامی جنبش مقاومت را زیر سوال ببرند. ثانیا با مطرح کردن نام کشورهای دیگر مانند ایران و سوریه مقداری از فشارهای فزاینده بین المللی علیه خود را کاهش داده و متوجه آنها کنند.
بیداری ملت‌ها
بزرگترین تاثیر حوادث و رویدادهای اخیر بیداری ملت ها در سراسر جهان بوده است. این بیداری محدود به مسلمانان نشده و مرزهای جغرافیایی و ایدئولوژیک را درنوردیده است، اینک ملاحظه می شود افراد و گروه هایی که هیچ سنخیتی از دریچه دین و مذهب با حزب الله ندارند از این جنبش حمایت می کنند. ملت ها دریافته اند با سلاح مقاومت می توان غرور و هویت از دست رفته خویش را احیا کرد. آنان شاهد کاری از سوی جنبش حماس و حزب الله هستند که ارتش کشورهای عربی با تمام امکانات و طی چهار جنگ از انجام آن عاجز بودند.
می توان گفت اینک دو راه بیشتر پیش روی اسرائیل باقی نمانده است یا باید تن به آتش بس داده و از تجاوز دست بکشد و یا آن که همچنان به حملات جنون آمیز خود ادامه دهد. آتش بس در این شرایط به معنای پذیرفتن پیروزی حزب الله است و ادامه جنگ نیز رژیم غاصب را هرچه بیشتر در گرداب سقوط فرو خواهد برد. به نظر می رسد آنان خود نیز شکست را لمس کرده و تنها در پی کاهش تبعات آن هستند.
عملکرد حزب الله در این میدان چنان است که «اولیوت کوهن» نظریه پرداز برجسته آمریکایی و سردبیر نشریه معتبر دفاعی «جینز دیفنس» در مورد آن می نویسد: «این که مشتی جوان با اسلحه سبک و بدون پشتیبانی دیگران، چهارمین ارتش مدرن و مجهز جهان یعنی ارتش اسرائیل را زمینگیر می کنند، نشانه ای از یک پایان است. نظریه پایان تاریخ «فرانسیس فوکویاما» را باید فراموش کرد. آغاز این هزاره آغاز سیطره نظام لیبرال دموکراسی آمریکا نخواهد بود. بر پیشانی این هزاره تولد قطب قدرت اسلام نقش بسته است.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات