شما هر روز با واژهی جهانی شدن (Globalization) از طریق اخبار، خواندن روزنامهها یا شنیدن از مردم به طور اتفاقی مواجه میشوید که به نظر میرسد در هر مورد از معنای متفاوتی برخوردار است. پس جهانی شدن چیست؟
جهانی شدن در سطوح بالای اقتصادی و سیاسی، فرآیند خصوصیسازی بازارها، سیاستها و سیستمهای حقوقی و به عبارت دیگر جهش اقتصاد جهانی است. پیامدهای این تغییر ساختار اقتصادی و سیاسی بر اقتصاد داخلی، رفاه و آسایش بشر و محیط زیست، موضوعی برای بحث آزاد در بین سازمانهای بینالمللی، موسسات دولتی و دانشگاهی دنیا گشته است.
در سطح تجاری و بازرگانی، زمانی از جهانی شدن سخن به میان میآوریم که شرکتها تصمیم میگیرند در پدید آمدن و شکل گرفتن اقتصاد جهانی شرکت نمایند و موقعیت خودشان را در بازارهای خارجی تثبیت کنند. آنها ابتدا محصولات و خدماتشان را با توجه به آخرین مقتضیات فرهنگی و زبانی کار ر منطبق میکنند و سپس از تحول عظیم اینترنت حداکثر استفاده را مینمایند و به طور مجازی با استفاده از یک وب سایت اشتراکی چند زبانه در مراکز تجاری بینالمللی حضور مییابند.
جهانی شدن در رابطه با جهانی شدن، توسعه و فقر: پیریزی یک اقتصاد جهانی فراگیر و گسترده
گزارش تحقیقی تحت عنوان فوق حاکی از آن است که جهانی شدن در کاهش فقر بسیاری از کشورهای در حال توسعه نقش بسزایی داشته است، اما برای کمک به بهبود زندگی مردم در عقبماندهترین کشورها باید آمادهتر و مجهزتر گردید. این مسئله خصوصا به دنبال حادثه یازده سپتامبر و کاهش فعالیتهای اقتصاد جهانی از اهمیت بیشتری برخوردار گشته است.
این تحقیق نشان میدهد که در طول دو دهه منتهی به دهه 1990، 24 کشور در حال توسعهای که روند الحاق خود را به اقتصاد جهانی شدت بخشیدهاند، به رشد درآمدی بالاتر، متوسط عمر طولانیتر و تحصیلات بهتر دست یافتهاند. این کشورها از یک نرخ رشد 5 درصدی در درآمد سرانه نسبت به نرخ 2 درصدی کشورهای ثروتمند برخوردار بودهاند، بسیاری از این کشورهای در حال توسعه همچون چین، هندوستان، مجارستان و مکزیک سیاستهای داخلی اتخاذ نمودهاند که امکان استفاده از بازارهای جهانی را برای مردم فراهم آورده است و به این ترتیب موجب افزایش ناگهانی سهم تجارت در تولید ناخالص داخلی آنان شده است. مردم این کشورها شاهد افزایش دستمزدها و کاهش تعداد افراد فقیر بودهاند.
پیوستن همه کشورها به اقتصاد جهانی با موفقیت همراه نبوده است. براساس این گزارش دو میلیارد نفر از مردم خصوصا در مناطق حاشیهای صحرای آفریقا، خاورمیانه و اتحاد جماهیر شوروی سابق در کشورهای عقبمانده زندگی میکنند. این کشورها قادر به توسعه روند الحاق خود به اقتصاد جهانی نبودهاند. نسبت تجارت به تولید ناخالص داخلی آنان یا بدون تغییر مانده و یا سیر نزولی پیدا کرده است و بطور کلی میتوان گفت این کشورها دچار رکود اقتصادی و افزایش فقر میباشند. میزان تحصیلات در آنان از یک رشد کندتری نسبت به کشورهای جهانی شده برخوردار بوده است.
در این تحقیق به منظور کمک به بهرهبرداری مطلوبتر از مزایای جهانی شدن توسط کشورهای در حال توسعه یک طرح 7 مادهای پیشنهاد شده است. این طرح کشورهای فقیر را به بهبود شرایط سرمایهگذاری خود و قرار دادن جایگاهی بهتر برای بیمه اجتماعی (توجه بیشتر به بیمه اجتماعی) که پشتیبان مردم فقیر در بهرهمندی از فرصتها و سازگاری در یک محیط اقتصادی بیثبات است، فرا میخواند و از کشورهای ثروتمند تقاضا میکند تا بازارهای خود را به روی محصولات صادراتی کشورهای در حال توسعه بگشایند و سوبسیدهای سنگین کشاورزی را که موجب تضعیف صادرات کشورهای فقیر میشود، کاهش دهند.
مراحل طرح هفت مادهای یاد شده به شرح زیر میباشد:
نشست مذاکرات تجاری در راستای توسعه
کشورهای در حال توسعه به پیشرفتهای چشمگیری دست خواهند یافت، اگر ممالک ثروتمند برنامه توسعه سازمان تجارت جهانی را مدنظر قرار دهند و با از میان برداشتن موانع تجاریشان موافقت کنند، در حال حاضر کارگران کم درآمد کشورهای در حال توسعه همچون کارگران کشورهای ثروتمند باید به تعرفههایی دو برابر تن در دهند که این امر مستلزم تغییر است. کشورهای ثروتمند همچنین باید اقداماتی در جهت کاهش قابل ملاحظه سوبسیدهای کشاورزی بعمل آورد که اخیرا بالغ بر 350 میلیارد دلار در سال میگردد. این مبلغ هفت برابر مبلغی است که کشورهای ثروتمند صرف کمک به توسعه مینمابند. این سوبسیدها نه تنها به مردم فقیر کشورهای در حال توسعه لطمه وارد میسازد بلکه موجب افزایش نرخ مالیات و قیمتها در کشورهای ثروتمند میگردد. کشورهای در حال توسعه به علت دستیابی بهتر به بازارهای یکدیگر بهره خواهند برد. لازم به ذکر است که موانع موجود در میان بازارهای این کشورها بیشتر از موانعی است که آنان در کشورهای ثروتمند با آنان مواجهند.
بهبود شرایط سرمایهگذاری در کشورهای در حال توسعه
تشویق به سرمایهگذاری و ایجاد اشتغال مستلزم کنترل اقتصادی مطلوب است که خود به اقداماتی همچون مبارزه با رشوهخواری و فساد، عملکرد بهتر دستگاههای اداری و نظارت مطلوبتر و حمایت از حقوق مالکیت شخصی میانجامد. این مورد خصوصا برای بنگاههای تجاری و مزارع کوچک و متوسط که از عوامل مهم در ایجاد شغل و بالا بودن استانداردهای زندگی مردم فقیر روستایی هستند، از اهمیت زیادی برخوردار است.
پیشرفت در عرصه خدمات آموزشی و بهداشتی
کشورهای در حال توسعه که حداکثر استفاده را از الحاق به اقتصاد جهانی بردهاند، به پیشرفتهای قابل ملاحظهای در زمینه آموزش ابتدایی و کاهش مرگ و میر نوزادان دست یافتهاند. این امر بیانگر آن است که بسیاری از کشورها در زمینه خدمات بهداشتی و آموزشی سرمایهگذاری کردهاند تا امکان استفاده از این رشد و توسعه را برای مردم فقیر فراهم آورند.
تامین بیمه اجتماعی در یک بازار کار بیثبات
طرح بیمه اجتماعی با توجه به نیازهای یک اقتصاد بیثبات به کارگران در سازش یافتن به چالشهای یک اقتصاد بازتر کمک مینماید، پوشش (بیمه) اجتماعی بهتر و مطلوبتر ظرفیت ریسکپذیری کارگران و کارفرمایان را افزایش میدهد و امکان بهرهبری از فرصتهای جدید را برای آنان فراهم میآورد.
افزایش کمکهای خارجی از سوی کشورهای ثروتمند
شواهد حاکی از آن است که سرمایهگذاران بخش خصوصی زمانی که در شرایط سرمایهگذاری کشورهای کم درآمد بهبود حاصل میشود، میتوانند دیرتر واکنش نشان بدهند و دقیقا در این مرحله است که کمکهای گسترده و با مقیاس وسیع میتواند در توسعه و کاهش فقر تاثیر چشمگیری داشته باشد. این کمکها باید پاسخگوی مشکلات جغرافیایی و بهداشتی اکثر کشورهای عقبمانده باشد. کمکهای خارجی تا 22/0 درصد تولید ناخالص داخلی کشورهای اهداءکننده تنزل یافته است، یعنی کمترین حد خود از زمانی که برای اولین بار در سال 1947 با طرح مارشال نهادینه شد.
کمک به تسهیل بدهی برای کشورهای در حال توسعه
کاهش بدهی کشورهای عقبمانده خصوصا در آفریقا امکان مشارکت بیشتر در روند جهانی شدن و برخورداری از مزایای آن را برای آنان فراهم میسازد. کاهش بدهی خصوصا برای کشورهایی که وضعیت خدمات اجتماعی و شرایط سرمایهگذاری خود را بهبود بخشیدهاند، نقش موثر و کلیدی دارد. راهکارهای تسهیل بدهی هماکنون برای 25 کشور تحت عنوان "کشورهای فقیر به شدت بدهکار" در حال اجرا است، بطوری که کمکهای اختصاص داده شده به آنها بالغ بر 36 میلیارد دلار میگردد، البته به این مسئله باید توجه داشت که کاهش بدهیها نباید از محل کمکهای خارجی تامین گردد، چرا که این عامل به راحتی باعث از بین رفتن منابع کمکی میگردد. (هزینه کاهش بدهیها باید از محلی غیر از کمکهای خارجی تامین گردد).
پرداختن به مساله گازهای گلخانهای
میان دانشمندان یک اتفاقنظر کلی در رابطه با این موضوع وجود دارد که فعالیت بشری به گرم شدن نابودکننده و ویرانگر جهان منجر شده است و این تغییرات اقلیمی خصوصا برای کشورهای فقیر و مردم آن لطمات سنگینی در بر خواهد داشت. این گزارش مصرانه خواستار همکاریهای بینالمللی موثرتر به منظور حل و فصل این مشکلات میباشد.
جهانی شدن چیست؟
عصر جدید جایگزین عصر جنگ سرد و عصر فضا میگردد.
مردم سراسر دنیا نسبت به گذشته از ارتباط بیشتری با یکدیگر برخوردارند. اطلاعات و پول با سرعتی بیشتر از قبل در جریان هستند. کالا و خدماتی که در یک بخش از دنیا تولید و عرضه میگردد در سایر بخشهای دنیا قابل دسترسی است. سفرهای بینالمللی بیشتر و متداولتر شده است.
ارتباطات بینالمللی عادی و پیش پا افتاده شده است به این پدیده عنوان جهانی شدن داده شده است. عصر جهانی شدن اصطلاحی است که برای توصیف دوران فعلی در نظر گرفته شده است. اصطلاحات عصر جنگ سرد و عصر فضا برای توصیف دورههای خاصی از تاریخ مورد استفاده قرار میگیرند و جهانی شدن برای توصیف جو فرهنگی، اقتصادی و سیاسی حاکم بر دوره فعلی بکار میرود.
بعضی از مردم در وهله اول تصور میکنند جهانی شدن مترادف تجارت جهانی است در حالیکه فراتر از آن است و جهانی شدن به شرکتهای تجاری این امکان را میدهد که طوری فعالیت نمایند که گویی مرزهای بینالمللی وجود ندارند. همچنین برای مبارزان اجتماعی و گردانندگان اتحادیههای کارگری، روزنامهنگاران و استادان دانشگاه و شمار دیگری از افراد این امکان را فراهم میآورد که در یک عرصه جهانی فعالیت نمایند.
تاریخچه:
با اولین امپراتوریهایی که به وجود آمدند، بحث جهانگرایی نیز مطرح شد. در امپراتوری رم، چین ایران و مصر جهانی شدن مطرح بود که البته وجه غالب آن سیاسی و فتح سرزمین بود.
مفهوم جهانی شدن محصول رشد نظام سرمایهداری است که از قرن 16 و 17 میلادی تجلی پیدا میکند. در این وضعیت، علاوه بر فتح سرزمین، بعد اقتصادی نیز به آن افزوده شد. یعنی به دنبال تولید انبوه در نظام سرمایهداری، نیاز به بازارهای فروش بوجود میآمد که آن هم نیازمند دولتی بود که به لحاظ اقتصادی این جهانگشایی را فراهم آورد.
در این مرحله علاوه بر وجه سیاسی، وجه اقتصادی هم به آن افزوده میشود. فتح سرزمین مانند دوره قبل یک اصل نبود.
جهانی شدن در مفهوم پستمدرن آن، محصول یکی دو دهه اخیر است. این بار جهانی شدن وجوه مختلفی دارد و تا زوایای زندگی انسانها هم رسوخ پیدا میکند و اقتصاد، سیاست، اجتماع، فرهنگ و حتی زندگی خصوصی افراد را نیز در برمیگیرد.
اینکه بحث از مک دونالدی شدن میکنند، یعنی همین، یعنی در شیوه غذا و مصرف مردم جهان نیز تاثیرگذار است.
بطور کلی ویژگیهای جهانی شدن در مفهوم متاخر آن، یکی همین چند وجهی بودن آن است.
دوم جهانی شدن در این مقطع با ابزارهای زور وارد نمیشود. بلکه این بار از طریق نفوذ مسالمتآمیز در خانهها است و مخاطب با طیب خاطر به استقبال این جهانی شدن میرود.
ویژگی سوم، سرعت شتاب و فراگیری است. اگر در مرحله اول، کشور جهانیگستر بوسیله نظامیان، خود را در مدت زمان زیادی گسترش میداد، در مفهوم جدید اینگونه نیست.
با امکانات ارتباطی جدید، میتوان روح و قلب مخاطبان را در دقایق کوتاهی فتح کرد.
ویژگی چهارم، جهانگرایی پستمدرنیستی است که برخلاف گذشته، متاسفانه در مفهوم کلان، الگوهای رقیب نداریم. اما به لحاظ تئوریک هم، بسته به اینکه ما کدام مفهوم آن را در نظر بگیریم، آغاز طرح مساله جهانی شدن متفاوت است.
اگر مفهوم کهن را در نظر بگیریم، باید به آن دوران رجوع کنیم، بحث جهانی شدن در اندیشمندان دوره مدرن هم وجود دارد. ولی بحث جهانی به مفهوم اخص در دههی1970 شروع و در دههی 1990 اوج گرفت. با فروپاشی شوروری و جنگ کشورهای موتلف علیه عراق این مفهوم اهمیت بیشتری یافت.
در دههی1970 "مارشال مک لوهان" کانادایی نظریه دهکده جهانی را مطرح کرد و حالا در قرن بیست و یکم، بحث جهانی شدن بحث فراگیری روشنفکری حتی در کشور خودمان نیز هست.
گات و سازمان تجارت جهانی
امروز جهانی شدن در ایران بواسطه برداشتهای تئوریک بیشتر از منظر اقتصادی مورد توجه قرار میگیرد. از همین رو اطلاعاتی در این خصوص در زیر میآید:
با پایان جنگ دوم جهانی، کشورهای صنعتی که تحت تاثیر تبعات جنگ، تا حد گستردهای دچار رکود اقتصادی شده بودند، تصمیم گرفتند تا موانع را از سر راه تجارت بینالمللی بردارند. به همین منظور صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی تاسیس شدند.
موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات) در سال 1947، بمنظور رفع موانع در داد و ستد جهانی شکل گرفت. که پنج اصل اساسی را شامل میشد. اصول پنج گانه "گات" در حقیقت از همه کشورها درخواست میکرد تا روابط دوستانهای با یکدیگر داشته باشند و موانع تجاری غیرتعرفهای را حذف کنند، بسوی یک نظام بازرگانی چندجانبه روی آورند و فقط تعرفهها را برای تجارت بینالمللی به کار گیرند.
این موافقتنامه همچنین کشورها را ملزم میکرد تا از اجرای تحریم سایر کشورها دوری گزیده و اختلافات خود را از طریق دوستانه حل و فصل کنند. در پیش گرفتن سیاستهای فوق سبب رشد اقتصادی کشورهای مورد بحث شد و درآمدهای آنها را بیش از پنج برابر افزایش داد. اقدامی که در مجموع افزایش تجارت جهانی به میزان 12 تا 13 درصد و صادرات کالاهای صنعتی تا 23 درصد را همراه آورد. در طول دهه 1980، ایالات متحد آمریکا، اروپا و ژاپن موافقت کردند تا دوره جدیدی از گفتگوها را در این زمینه شروع کنند که این گفتگوها در سال 1986 در کشور اروگوئه شروع شد. این فرآیند امروز بنام گفتگوهای دور اروگوئه شهرت خاصی دارد.
گفتگوهای دور اروگوئه نه سال بطول انجامید و منجر به تشکیل سازمان تجارت جهانی "WTO" در سال 1995 شد.
از همین رو در سال 1995، نه فقط کالاهای صنعتی، بلکه تولیدات کشاورزی، منسوجات و الیاف نیز تحت پوشش قوانین تجارت بینالمللی قرار گرفتند.
در همین سال بود که جهانی شدن جنبه فرهنگی نیز پیدا کرد و حوزه فرهنگ و هنرها را شامل شد.
جامعه بینالمللی همچنین موافقت کرد تا آئیننامههای ویژهای را برای بخش خدمات از قبیل بانکداری، بیمه، سرمایهگذاری و گردشگری تدوین کند.
بطور خلاصه، همه کشورها توافق کردند تا در چارچوب "سازمان تجارت جهانی"، در بهای خود را روی یکدیگر بگشایند. موانع غیرتعرفهای را دور بریزند و میانگین نرخ تعرفهها را نیز از 8/5 درصد به 6/3 درصد کاهش دهند، ضمن آنکه 43 درصد تجارت جهانی را از برقراری انواع تعرفهها معاف کنند.
به این ترتیب هر کشوری که بخواهد عضو WTO , شود، یک دوره انتقالی و آمادهسازی به او داده میشود، تا خود را کاملا با آئیننامههای آن سازمان تطبیق دهد.
این امور وظیفهای مشکل و در برخی اوقات غیرممکن برای فرهنگهای سنتی و دولتهای غیر محبوب به شمار میرود.
به عبارتی دیگر، آنچه گفته شد به این معنی است که هر چه یک دولت، در سطح محلی و ملی از مدیریت بهتری برخوردار باشد، شانس بیشتری برای الحاق به موافقتنامههای جهانی تجارت دارد.
کشورهای تازه صنعتی شده نظیر کشورهای جنوب شرقی، آسیا، ترکیه و شیلی هماکنون نظام تجارت خود را با تغییرات جهانی وفق دادهاند.
سایر کشورها نظیر هندوستان، پاکستان، مصر، آرژانتین و برزیل در حال گذر از مرحله مشابهی هستند. هر چند وضعیت برخی از کشورها در هالهای از ابهام قرار دارد.
برای کشورهایی که خود را با این تغییرات تطبیق دادند، اثرات آن مثبت بوده است.
جهانی شدن به آنها کمک کرد تا تکنولوژی و سرمایه کشورهای صنعتی را جذب کنند و بهرهوری خود را بالا ببرند. از همین رو بود که مالزی بصورت یک کشور صنعتی درآمد و امروز بیش از 70 درصد صادرات آنرا قطعات الکترونیک تشکیل میدهند.
مالزی موفق شده است موقعیتهای شغلی برای مردم کشورش را به چند برابر برساند و درآمد سرانه را تا 10 برابر بالا ببرد.
زمانیکه یک کشور به نظام تجارت جهانی ملحق میشود، در فاکتورهای تولید جابجایی رخ میدهد، اقتصاد دولتی کوچک شده و در نتیجه شماری از کارخانهها تعطیل و مساله بیکاری بواسطه اخراج شمار زیادی از کارکنان رو به وخامت میرود.