بصیرت:یک نشریه آمریکایی با بررسی گسترش تنشهای میان دو کشور چین و هند، تصریح کرده است که آمریکا سعی دارد با استفاده از این تنشها و با حمایت از هند، خطر چین علیه خود را خنثی کرده و با آن مقابله کند.
"ریچارد واکر " نویسنده و کارشناس هفتهنامه "امریکنفریپرس "، طی مقالهای به بررسی حرکت هند به سوی هرچه بیشتر نظامی شدن و حمایت آمریکا از این حرکت پرداخته است.
در این مقاله میخوانیم: دفعه بعدی که "مانموهان سینگ "، نخستوزیر هند از کاخ سفید دیدار نماید، مشتاق خواهد بود تا در مورد تهدید چین صحبت کند. همچنین او قطعا چکی به مبلغ دهها میلیارد دلار برای خرید آخرین سیستمهای تسلیحاتی آمریکا، همراه خواهد داشت.
بنابراین گزارش، پیشبینی میشود هند آماده است تا متجاوز از 90 میلیارد دلار هزینه کند تا اطمینان کسب کند که نیروهایش قادر به ایستادگی در برابر ماشین نظامی همیشه در حال گسترش چین هستند.
واکر در ادامه با اشاره به بروز تنش میان چین و هند، مینویسد: این روزها تنشها بین این دو قدرت آسیایی شدت گرفته است. بطوریکه این تنش در مشاجرات داغ رسانهای دو طرف نیز آشکار است؛ روزنامههای هندی مطالبی را در رابطه با تهدید بالقوه چین در طول مرز هیمالیایی هند و مکانهایی که بین چین و هند قرار دارند، یعنی "تبت "، "نپال "، "بوتان " و غرب پاکستان، مطرح کردهاند. پکن نیز از طریق انتشار مقالاتی در روزنامه "پیپل دیلی " چین، به مطالب منتشر شده در رسانههای هندی پاسخ گفت و تاکید کرد که هند میبایست از انتشار عمومی برخی نظرات که ممکن است نتایج پیشبینی نشدهای در پی داشته باشند، خودداری کند. چین همچنین به این نکته اشاره کرد که هیچگاه مرز "مکماهون لاین "، که مرز این کشور با چین را تعریف میکند، به رسمیت نشناخته است.
این گزارش میافزاید: اظهار خصومت میان دهلینو و پکن چیز جدیدی نیست، اما تنشها پس از آن شدت یافت که هند شاهد تلاش چین برای توسعه نیروی دریاییاش از طریق ساخت پایگاههای بزرگی در بخشهایی از جنوب دریای چین بود. در حقیقت چین با ساخت این پایگاهها، میکوشد تا راههای کشتیرانی دریایی را که بیشترین حجم نفت خام مورد نیاز برای مصرف در زیرساختهای عظیم این کشور را عبور میدهد، تحت کنترل خود دربیاورد.
در همین حال چین اقدام به ارتقای توانایی هستهای خود در طول مرز با هند و به ویژه در منطقهای موسوم به "آرونچال پرادش " نموده است که هند ادعای مالکیت آن را جزیی از قلمرو خود میداند. این در حالی است که چین با رد ادعای هند، منطقه آرونچال پرادش را جزیی از تبت جنوبی و در نتیجه یک منطقه چینی میداند.
واکر توضیح میدهد که سابقه تنشها بر سر آرونچال پرادش را میتوان از سال 1959 پیگیری کرد که هند با پذیرفتن "دالایلاما " به وی پناهندگی داد. پس از آن بود که سربازان چینی در سال 1962 با عبور از مرزهای خود، جنگی را شروع کردند که به "جنگ چین و هند " معروف شد.
این گزارش ادامه میدهد: جنگ چین و هند بسیار شدید بود و ارتش هند در ابتدا غافلگیر شده و نتوانست حریف نیروهای بسیار زیاد چینی شود. اما پس از گذشت یک ماه از جنگ و هنگامی که هر دو طرف تلفات بسیار زیادی داده و تعداد زیادی از نیروهای دو طرف بر اثر سرمازدگی کشته شده بودند، چین با خروج از مرزهای هند، به پشت مرز مکماهونلاین آمد که در قرن 19 توسط بریتانیا ایجاد شده بود.
واکر در ادامه بازگویی سابقه تنشهای میان چین و هند، مینویسد: از سال 1962، کشمکشهای مرزی زیادی میان دو کشور وجود داشته اما مشاجرات لفظی اخیر در رابطه با منطقه آرونچالپرادش که هماکنون تحت کنترل هند اداره میشود، موجب هرچه بیشتر آشکار شدن این تنشها شده است.
این نویسنده آمریکایی تصریح میکند: در سطح بنیادین، هند به دقت نظارهگر تلاش چین برای چیره شدن بر منطقه بوده است؛ چین با امضای معاهدهای با شاخه نظامی حاضر در همسایگی میانمار که سابقا "برمه " نامیده میشد، خشم سران هند را برانگیخت. زیرا رهبران هند، این اقدام چین را بخش دیگری از استراتژی چین برای محاصره هند میدیدند.
در همین حال استراتژیستهای نظامی دهلینو نسبت به اشتیاق چین برای پیوستن به شاخه نظامی که به منظور حصول بهرهگیری از بندر میانمار طراحی شده، هشدار دادند. زیرا نیروی دریایی چین با پیوستن به این شاخه نظامی، بطور مستقیم به اقیانوس هند دسترسی خواهد داشت.
واکر ادامه میدهد: چین بطور مداوم ناخشنودی خود را از نزدیکی رو به افزایش دهلینو به واشنگتن، ابراز داشته و حتی در اعلامیه رسمی که در روزنامه پیپلدیلی منتشر شد نیز این احساس را منعکس کرده است. در حقیقت چین دریافته است که هند با در اختیار داشتن پول کافی، قصد دارد تا از رابطهاش با ایالات متحده برای ایجاد توانایی نظامی که قابلیت رویارویی با ارتش آزادیبخش خلق چین را داشته باشد، استفاده کند. به همین خاطر، هند طی دو سال گذشته اقدام به توسعه نیروی دریایی و هوایی خود کرده و توانایی هستهای خود را نیز افزایش داده است؛ بطوریکه نیروی دریایی هند که روابط بسیار نزدیکی نیز با نیروی دریایی آمریکا دارد، هماکنون پنجمین نیروی دریایی بزرگ دنیا محسوب میشود. تا جایی که این باور وجود دارد که نیروی دریایی هند آنقدر قدرتمند است که بتواند مانع از تلاشهای رو به رشد چین برای تحت کنترل درآوردن خطوط کشتیرانی اقیانوس هند، دریاهای جنوبی و شرقی چین و آبهای اطراف تایوان که در واقع دروازهای به اقیانوس آرام است، شود.
بنابراین گزارش، تا جایی که مردم منطقه به یاد میآورند، هند بطور سنتی، پاکستان را مهمترین تهدید علیه خود میدید، اما هماکنون و با توسعهطلبی رو به رشد ارتش و اقتصاد چین، توجه هند از پاکستان به سوی چین جلب شده است.
واکر ادامه میدهد: بسیاری از سیاستمداران و مشاوران نظامی هند، هشدار دادهاند که چین گرایش هوشمندانهای دارد تا خود را به عنوان یک دوست و همسایه صلحطلب، معرفی کند. این در حالی است که چین همزمان به افزایش توانایی نظامی خود در طول مرزهای هند ادامه داده و از سرمایهاش برای افزایش اهداف انرژی (نفت و گاز) خود در سرتاسر آسیای مرکزی و جنوبی استفاده میکند. برای مثال، چین مبالغ هنگفتی را به "سریلانکا " داده تا این کشور بندر جنوبی خود به نام "هامابانتوتا " را توسعه دهد. اما اهمیت سریلانکا برای چین در این است که این کشور امکان ورود مستقیم به خطوط کشتیرانی اقیانوس هند را فراهم کرده و مسیر مناسبی را برای رسیدن به دریای عرب و کشورهای اصلی صادر کننده نفت همچون عربستان سعودی، به دست میدهد.
این گزارش میافزاید: برخی از ژنرالهای هندی به سیاستمداران دهلینو یادآوری کردهاند که چین چشمانداز درازمدتی در اهداف نظامی خود دارد که بهترین شیوه بیان آنها استفاده از ایده " جنگ بدون محدودیت " است. این ایده برای اولین بار در کتابی به همین نام که توسط دو تن از افسران ارشد ارتش چین در سال 1999 نوشته و منتشر شده بود، مورد بررسی قرار گرفت و این نظریه را ارایه میکرد که چین میتواند در رویارویی احتمالی با آمریکا با استفاده از انواع گستردهای از ابزارهای غیر قراردادی و خلاف عرف، آمریکا را شکست داده و پیروز شود. نویسندگان این کتاب تاکید کردند که بهترین راه برای موفقیت چین آن است که بپذیرد هیچ قانونی در جنگ وجود ندارد و هیچ تاکتیکی نیز نیست که نتوان از آن استفاده کرد. چنین جنگی شامل تروریسم در شکلهای اقتصادی و یا نظامی، حملات سایبر و جنگهای روانی و رسانهای نیز خواهد بود که میکوشد حتی آنچه را که مردم بیان میکنند را نیز تحت کنترل درآورد.
همچنین جنگ محیطی نیز در این نظریه بدان معناست که مسموم کردن منابع تامین آب نیز میتواند به اندازه توزیع مواد مخدر قوی، کارساز باشد. نویسندگان کتاب جنگ بدون محدودیت همچنین به این مطب اشاره کردهاند که ارتش آمریکا دیدگاه محدودی به جنگ داشته و تاکید زیادی نیز بر تکنولوژی میکند. بنابراین آمریکا نسبت به روشهای غیرقراردادی آسیبپذیر است.
این کارشناس آمریکایی میافزاید: در نهایت، تاکید اصلی کتاب آن است که چین میباید اقدام به توسعه یک " روش جنگ بزرگ " نماید که با استراتژیهای نظامی و غیرنظامی نیز ترکیب شده است.
بنابراین گزارش، ژنرالهای هندی که به دقت بر روی چین و ارتش آزادیبخش خلق آن مطالعه میکنند نیز هشدار دادهاند که چینیها اغلب روشهای غیرقراردادی را برای ایجاد تنش و تضعیف عزم هند برای ایستادگی در برابر قدرتطلبی چین، انتخاب میکنند. این ژنرالها بر این عقیده هستند که چین اغلب خود را صلحطلب و بخشنده معرفی میکند در حالی که از ذخایر عظیم مالی خود برای چیره شدن بر همسایگان و کاهش تاثیرگذاری هند استفاده میکند. زیرا به گفته ژنرالهای هندی، چین با درک توانایی هند برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت همسان با چین، تصمیم گرفته تا نقش دهلینو در آسیا را محدود نماید.
این نویسنده آمریکایی با اشاره به رویکرد آمریکا در قبال هند و چین مینویسد: پیش از آنکه باراک اوباما وارد کاخ سفید شود، دولت بوش، با وجود نزدیکی واشنگتن به پاکستان به دلیل جنگ علیه ترور، گامهای بلندی برداشت تا هند را متقاعد کند که این کشور به همراه آمریکا توانایی بوجود آوردن یک ائتلاف سیاسی- اقتصادی پراهمیت را دارند.
بنابراین گزارش، واشنگتن همچنین تاکید کرده است که علاقهمند به کاهش وابستگی اقتصادی خود به چین از طریق بازگشایی یک تبادل دو طرفه با هند و بازار عظیم این کشور است.
واکر مینویسد: اگرچه اینکه اوباما اهداف پیشین آمریکا را تعقیب میکند یا خیر، چیزی است که میبایست منتظر ماند و دید اما تا به حال اوباما نشان داده که اهمیت ایجاد روابط نزدیکتر با هند را درک نکرده است.
این نویسنده با تاکید بر این مطلب که روابط نزدیکتر آمریکا با هند، به حدی مهم است که حتی ارزش ناخشنودی سران پاکستان را نیز دارد، مینویسد: هند یک بازار بسیار گسترده است که دارای نیروی کار تحصیلکردهای است که قادرند به انگلیسی صحبت کنند. همچنین این بازار از تواناییهای تکنولوژیکی بالایی برخوردار است که میتواند حتی در تحقیق و توسعه فناوریهای سطح بالا، از چین نیز پیشی بگیرد.