صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۴ آذر ۱۳۸۸ - ۱۱:۴۵  ، 
کد خبر : ۱۳۲۲۴۱

گزیده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های صبح 4آذر88


برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

* تهران امروز

روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "بی‌توازنی بین جرم و مجازات "به قلم امیر دبیری‌مهر آورده است:‏قوانین دو دسته‌اند، قوانین موضوعه و قوانین طبیعی. قوانین طبیعی غیرقابل تغییر و جبری هستند و به انسان‌ها تحمیل می‌شوند و انسان‌ها چاره‌ای جز شناختن آنها و تطبیق حیات خود با این قوانین ندارند. مانند قوانین علمی حاکم بر طبیعت. اما قوانین موضوعه سرشت متفاوتی دارند. این قوانین محصول فکر و اندیشه و تدبیر بشری است و انسان‌ها در فرآیند زیست اجتماعی خود و پس از مواجه شدن با مشکلات و معضلات فردی و اجتماعی و با همفکری و مشورت و خردجمعی و اغلب با رای نمایندگان خود در مجالس نسبت به وضع و جعل این قوانین همت می‌گمارند و این قوانین در واقع چارچوب‌های زندگی جمعی را تعیین کرده و مبنای نظم نوین در حیات بشری هستند. به عبارت دیگر قوانین موضوعه مخلوق انسان است و قابل تغییر و گذرزمان و تغییرات اجتماعی الزام روزآمدی قوانین را ایجاد می‌کند. قانون مطبوعات در ایران هم هر چند تا زمانی که رسما قانون است محترم و اجرای آن الزامی است اما از آن دسته قوانینی است که نارسایی‌های آن در سال‌های اخیر بارها آشکار شده است و پاسخگوی نیازهای جدید مطبوعات و ارباب جراید نیست. یکی از ایرادات اصلی این قانون نبود توازن بین جرم و جزاست. مجازات توقیف و تعطیلی مطبوعات به عنوان یک نهاد فرهنگی و اجتماعی با هیچ جرم و خطایی تناسب و سنخیت ندارد. ضمن اینکه متضمن هزینه‌های سنگین اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و حتی سیاسی است. در گفت‌وگویی که اخیرا با دکتر محمدعلی رامین، معاون مطبوعاتی و رسانه‌ای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتیم بر این نکته تاکید کردم و ضرورت تدوین قانون جامع رسانه‌ای را از همین زاویه یاد آور شدم.

عادلانه نیست که یک نهاد مانند روزنامه‌ به علت یک عکس، یک خبر، یک تحلیل که متضمن خطا و تخلفی است به تعطیلی کشیده شود و صدها انسان بی‌گناه مجازات شوند. عدالت این است که به جای مجازات نهادها و افراد بی‌گناهی که جسارت فعالیت مطبوعاتی و رسانه‌ای دارند و روزنامه‌نگار شده‌اند کسی مجازات شود که مرتکب تخلف شده است. به عنوان مثال خطای مسلم بخش آگهی‌های روزنامه همشهری در انتشار عکسی از یک فرقه جعلی و غیرقانونی قابل پیگیری و تعقیب است تا عامل و عوامل این خطای سهوی یا عمدی شناسایی شوند و روا نیست این خطا منجر به تعطیلی یک نهاد باسابقه مطبوعاتی و بیکاری صدها نفر شود.

یا تندروی یک نویسنده مطبوعاتی در هتک ارزش‌های اسلامی و انقلاب که در اواخر دهه 70 در مطبوعات جناح اصلاح‌طلب مرسوم بود نباید منجر به تعطیلی یک‌شبه ده‌ها نشریه‌ای شود که لزوما دیگر نویسندگان و خبرنگاران آن بر موضوع نویسنده متخلف مهر تایید نمی‌زنند.

به هر حال نه می‌توان و نه شایسته است که قانون را برای فعالیت مطبوعات اجرا نکرد و نه می‌توان نگرانی‌های ناشی از بی‌بند و باری ژورنالیستی را نادیده گرفت اما مساله نوع برخورد با این مسائل است که هم باید موثر و هم راهگشا باشد و از سویی کم‌ترین هزینه را برای دیگران ایجاد کند. امروز اگر کارمند یک اداره و حتی رئیس یک سازمان در راستای وظایف محوله خود در آن سازمان دچار تخلفی شود آن سازمان را تعطیل نمی‌کنند بلکه به تخلفات فرد متخلف، حتی اگر رئیس باشد رسیدگی می‌کنند و در مسابقات ورزشی هم اگر بازیکنی دچار تخلف شود تنها او را جریمه نقدی می‌کنند و هیچ‌گاه یک باشگاه را تعطیل نمی‌کنند زیرا نهادهای مذکوربه رسمیت شناخته شده‌اند اما متاسفانه هنوز مطبوعات به عنوان یک نهاد به رسمیت شناخته نشده و سازوکار موجود برخورد با تخلفات احتمالی آنها مناسب با زندگی جدید و امروزی نیست. شایسته است اگر باور داریم رسانه‌ها رکن چهارم دموکراسی هستند، اگر باور داریم جامعه نیازمند نقد و اطلاع‌رسانی و تحلیل است باید در دهه چهارم انقلاب که دهه عدالت و پیشرفت است سازوکارهای قانونی فعالیت پایدار و مستمر رسانه‌ها به ویژه مطبوعات را فراهم کنیم و اجازه ندهیم نارسایی‌های موجود قانونی هزینه‌های ناخواسته بر مردم و نظام تحمیل کند. نقش مهم مجلس شورای اسلامی و قوه مجریه در این اقدام مهم مثال زدنی است که امیدواریم جامه عمل بپوشد.

* اعتماد

روزنامه اعتماد در یادداشت خود با عنوان "خدمات نهاد همشهری "به قلم احمد مسجدجامعی آورده است:‏ در سال هایی که مسوولیتی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داشتم یک بار مسائل مربوط به همشهری در هیات نظارت بر مطبوعات مطرح شد، دوستان در آن زمان خواستار توقیف همشهری شدند، اما این مساله با صحبت هایی که در هیات نظارت صورت گرفت به نحوی حل شد و همشهری توقیف نشد.از زمانی که جمعی از دوستان روزنامه نگار برای انتشار روزنامه ارگان مدیریت شهری- آن هم با ویژگی هایی متفاوت از آن چیزی که تا آن روز منتشر می شد- رایزنی می کردند 18 سال می گذرد. اگر چه ظاهراً 18 سالگی همشهری 10 روز دیگر رقم می خورد و اگر این روزنامه تاثیرگذار کشور به محاق توقیف نمی رفتہمی توانست سن برومندی خود را جشن بگیرد، اما با این وصف از زمانی که نام همشهری بر پیشانی روزنامه صبح تهران ماندگار شد 18 سال می گذرد. حال پس از گذشت این مدت، می توان گفت تولد همشهری و سال هایی که از انتشار آن می گذرد، نقطه عطفی در تاریخ مطبوعات ایران محسوب می شود، البته نه به این دلیل که همشهری با نوآوری های فراوان به عرصه مطبوعات پای گذاشت و نه به این دلیل که همشهری در قطعی کوچک و متفاوت از روزنامه های مشهور آن زمان منتشر شد و نه حتی به دلیل اینکه چهره یی رنگی در میان روزنامه هایی شد که تا آن زمان سیاه و سفید منتشر می شدند، بلکه به این دلیل که همشهری توانست طی این مدت به یک نهاد مطبوعاتی در عرصه ملی بدل شود، چرا که همشهری آغازگر مرحله تازه یی از حیات مطبوعاتی در ایران به شمار می رود که در سال های پرالتهاب دوران پس از انقلاب فصل دیگری را در شیوه اطلاع رسانی در کشور گشود و فضای تازه و پرنشاطی را در عرصه روزنامه نگاری کشور پدید آورد؛ روزنامه یی که با سرمایه مردم شکل گرفته است و طی این سال هایی که از فعالیتش می گذرد توانسته نسلی از فعالان عرصه مطبوعات به ویژه خبرنگاران و روزنامه نگاران برجسته یی را پرورش دهد. به همین خاطر می توان گفت که نهاد همشهری تنها نهاد مطبوعاتی بعد از انقلاب اسلامی است که در همه این سال های پرفراز و نشیب و به رغم همه مشقات توانسته است روال انتشار خود را ادامه دهد و این نهاد بزرگ را همچنان سر پا نگه دارد. همشهری طی سال هایی که از فعالیتش می گذرد عرصه مسائل شهری، اجتماعی، فرهنگی و پاسخگویی به نیاز های شهروندان را به عنوان مشی کاری خود برگزیده و این مشی و منش را تا امروز که در انتظار رای دادگاه است کم و بیش حفظ کرده است. اینچنین شد که سایر رسانه هایی که پس از همشهری متولد شدند فعالیت ها و برنامه هایشان را در رقابت با روزنامه همشهری شکل دادند. تحلیل این موفقیت و اقبال نکته یی است که باید مورد توجه همه دست اندرکاران و مسوولان امور رسانه یی قرار گیرد. به هر حال دسترسی آزاد شهروندان به جریان اطلاعات آزاد، یکی از حقوق شهروندان است و هر محدودیتی که آزادی های اساسی را زیر سوال ببرد باید از جانب مدیریت شهری به نحو مقتضی پیگیری شود. وقتی یک روزنامه تعطیل می شود به بدنه روزنامه نگارها فشار می آید چرا که سیستم روزنامه مجموعه به هم پیوسته یی است که تمام اجزای آن را تحت تاثیر قرار می دهد. این در حالی است که در یک ماه گذشته شاهد خارج شدن سه روزنامه دیگر نیز از گردونه انتشار هستیم؛ روزنامه هایی که هر کدام با سختی هایی که برای انتشار یک روزنامه متصور است به سختی روند انتشارشان را پی می گرفتند و توقیف هر کدام از آنها علاوه بر آسیبی که به جریان آزاد اطلاع رسانی وارد می کند وضعیت معیشتی خبرنگاران شاغل در این روزنامه ها را نیز با مشکل مواجه کرده است. به همین خاطر این ضرورت حس می شود که همانند صندوق حمایت از هنرمندان و نویسندگان که سال گذشته با همکاری شهرداری ایجاد شد، صندوقی نیز برای حمایت از روزنامه نگاران تشکیل شود.

توضیح اعتماد؛ این مطلب پیش از انتشار خبر رفع توقیف روزنامه همشهری نوشته شده بود. ظاهراً با دریافت این خبر چاپ چنین یادداشتی شاید باعث تعجب شود ولی از آنجا که نویسنده محترم ضمن انتقاد از توقیف روزنامه همشهری به مطالبی اصولی و عمومی در این حوزه پرداخته که برای خواندن و استفاده جالب است، آن را چاپ کردیم.

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "ملت خدا دارد! " به قلم محمدکاظم انبارلویی آورده است: نظام چیست؟ چه هویتی دارد؟ استحکام و قوام خود را از چه می گیرد؟ صاحب این نظام کیست؟ چرا طی سه دهه گذشته همه عالم و آدم جمع شدند تا آن را به زیر بکشند اما نتوانستند؟نظام طی حیات30 ساله خود حوادث ناگوار زیاد دیده است . شرارت منافقین ، بنی صدر و گروههای الحادی و مارکسیستی و تبهکاریهای باند خلق مسلمان و کودتای نوژه ، جنگ تحمیلی8 ساله، تحریم های اقتصادی ناجوانمردانه و اعلام جنگ در اندازه نرم و سخت آن نتوانست خم به ابروی نظام بیاورد. حوادث تلخی چون انفجارهای هفتم تیر و هشتم شهریور سال60 که جمعی از بزرگان و مسئولان نظام را راهی دیار باقی کرد، تزلزل در مدیریت نظام پدید نیاورد.به خون کشاندن محراب های نماز جمعه در کرمانشاه ، تبریز، شیراز ، یزد و شهادت استوانه های اخلاق و عرفان و چهره های نورانی چون شهید مدنی، شهید قاضی طباطبایی ، شهید اشرفی اصفهانی ، شهید دستغیب و شهید صدوقی نه تنها خللی در اراده ملت و نظام پدید نیاورد بلکه همان خونهای پاک برقداست و پاکی و لطافت حکومت الهی در ایران افزود.

نظام چیست؟ چه هویتی دارد؟ استحکام و قوام خود را از چه می گیرد؟ صاحب این نظام کیست؟ چرا طی سه دهه گذشته همه عالم و آدم جمع شدند تا آن را به زیر بکشند اما نتوانستند؟نظام طی حیات30 ساله خود حوادث ناگوار زیاد دیده است . شرارت منافقین ، بنی صدر و گروههای الحادی و مارکسیستی و تبهکاریهای باند خلق مسلمان و کودتای نوژه ، جنگ تحمیلی8 ساله، تحریم های اقتصادی ناجوانمردانه و اعلام جنگ در اندازه نرم و سخت آن نتوانست خم به ابروی نظام بیاورد. حوادث تلخی چون انفجارهای هفتم تیر و هشتم شهریور سال60 که جمعی از بزرگان و مسئولان نظام را راهی دیار باقی کرد، تزلزل در مدیریت نظام پدید نیاورد.به خون کشاندن محراب های نماز جمعه در کرمانشاه ، تبریز، شیراز ، یزد و شهادت استوانه های اخلاق و عرفان و چهره های نورانی چون شهید مدنی، شهید قاضی طباطبایی ، شهید اشرفی اصفهانی ، شهید دستغیب و شهید صدوقی نه تنها خللی در اراده ملت و نظام پدید نیاورد بلکه همان خونهای پاک برقداست و پاکی و لطافت حکومت الهی در ایران افزود.

یک وقتی در اوج شرارت آمریکا در جنگ تحمیلی شایعه کردند امام (ره) مرد!

امام فردای آن روز خیلی سرحال و با نشاط در صفحه تلویزیون ظاهر شدند و در دیدار با جمعی از مردم و رزمندگان فرمودند: « امروز شایع کردند فلانی مرده شما باید دعا کنید خدا بمیرد! خدا هست من کی هستم. ملت خدا دارد خداوند متعال پشتیبان ملت ما از اول تا حالا بوده ، منتها گاهی ملموس گاهی غیرملموس بوده است. »1()

ملت ما از آن روز که دست خود را در دست ولی خدا گذاشت و با او بیعت کرد، حیات خود را بیمه کرد.

این از آموزه های قطعی شیعه است که بیعت با ائمه طاهرین و با امام زمان (عج) بیعت با رسول خداست و بیعت با رسول خدا بیعت با خود خداست.

ما از این آموزه الهی به ولایت فقیه رسیدیم و نظام قرآنی خود را براین بنیاد محکم بنا نهادیم.

پس تا خدا هست دست ملت ما در دست اوست. هیچ باکی نباید داشته باشیم و به طور قطع بدانیم نظام ما محفوظ می ماند.

اما امان از روزی که دست از کف او رها کنیم.

گاهی برخی کسانی که دستی در نظام دارند و یا درگذشته کاری برای نظام کرده اند یا باری از روی دوش نظام برداشته اند، خود را «نظام» می دانند که اگر به آنها آسیب رسد به نظام آسیب رسیده است.

گاهی غرور و تکبر آنها را در مکانتی می نشاند که گویی اگر آنها نباشند نظام هم نیست. حتی برخی آنچنان دچار توهم هستند که خود را بالاتر والاتر از نظام می انگارند.

شرط نجات از این توهم آن است که همیشه خود را به نظام و انقلاب و مردم بدهکار بدانیم. هرگونه طلبکاری ما را به وادی شرک و کفر و نهایتا زیاده خواهی می کشاند. آنجاست که دستان خود را به جای اینکه در دستان ملت و خدا ببینیم یک دفعه در دست کفار ، منافقین و ملحدین خواهیم دید.اینکه گاهی صدای دشمنان نظام و امام را از دهان برخی دوستان و انقلابیون - و به تعبیر مقام معظم رهبری «پشیمان» و «فرسوده» - می شنویم همین است.کسانی که از ولایت الله خارج می شوند قطعا به ولایت شیطان وارد می شوند این طور نیست که حتی بتوانند ولایت خود را برخود تضمین کنند، در این تردید نیست.حوادث پس از انتخابات واقعا تاسف بار است. هنوز عده ای بر طبل «دروغ» و «تقلب» می کوبند. هنوز همصدا با آمریکا مشروعیت دولت قانونی را برنمی تابند.

هنوز مصالح ملی و منافع مردم را زیربار مصلحت فردی خود لگدکوب می کنند می خواهند راه خشونت پیش گیرند و راهی راکه منافقین را به صدام و آمریکا پیوند داد، طی کنند. راه طی شده کسانی که در برابر انقلاب ایستادند و عاقبت به خیر نشدند.

حب جاه و مقام آنها را به وادی انتقام از مردم سوق داده است، آنها را به ستم به نظام و ظلم به رهبری کشانده است.آنها باید بدانند خدا نمرده است ، به تعبیر حضرت امام (ره) ملت خدا دارد خدا خوب می داند با این جماعت چه کند. آنچه باقی می ماند نظام مقدس جمهوری است.نقل می کنند یک روزی به امام (ره) گفتند؛ دیشب شیخ علی تهرانی در رادیو بغداد خیلی بدوبیراه به شما می گفت؛ امام فرمودند؛ خودم شنیدم و برای نجات او دعا کردم ( نقل به مضمون) ما هم باید با تاسی به امام بزرگوار برای نجات این جماعت دعا کنیم تا شاید آنها هم اهل نجات شوند.

پی نوشت:

1- صحیفه نور - جلد13 صفحه102

* کیهان

روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "جیک جیک مستان ! " به قلم حسین شریعتمداری آورده است: دیروز برخی از روزنامه های زنجیره ای و سایت ها و رسانه های بیگانه و ضد انقلاب با اعتراض به این که آقای کروبی برای شرکت در همایش روز مجلس دعوت نشده است، این همایش را به انحراف از موضوع آن که «وحدت ملی» است متهم کردند و با تیترهایی نظیر «سران شاخص منتقد دولت به همایش مجلس دعوت نشده اند»! به خیال خود دور جدیدی از جوسازی علیه نظام در فضای مجازی را کلید زدند که در باره آن گفتنی است؛

1- نکته درخور توجه که فصل مشترک فتنه انگیزان داخلی و حامیان بیرونی آنان است، این که هر دو سوی ماجرا اصرار دارند سران فتنه را «منتقد دولت»! معرفی کنند و هویت واقعی و از پرده برون افتاده آنان را که «وطن فروشی» آشکار به نفع آمریکا و اسرائیل است، مخفی نگاه دارند، این پنهان کاری که سر فرو کردن کبک ها در برف ها را به خاطر می آورد در حالی است که سران فتنه تا چند ماه قبل و در اوج «جیک جیک مستانه»! یعنی آن روزهای نه چندان دور که فکر زمستانشان نبود، نه فقط برای پنهان کردن وابستگی خود به کانون های قدرت بیگانه نظیر آمریکا، انگلیس و اسرائیل، اصراری نداشتند، بلکه در برخی از موارد، این وابستگی را نشانه «جهان وطنی»- کاسموپولیتانیزم- دانسته و برخی از حامیان آنها- از جمله کسی که اخیراً همراه با خاتمی و به طور مشترک برنده جایزه «گفت وگوی جهانی» کپنهاگ شده بود- با صراحت اعلام می کردند «ممکن است گفته شود پیوستن به آنها- آمریکا و انگلیس- و همراه شدن با آنان نشانه وابستگی است، اما باید توجه داشت که مشکل وابستگی بحث کاملا کهنه ای شده است... آن وابستگی که زمان مصدق مطرح شد دیگر معنی ندارد»!

خاتمی و موسوی و کروبی طی چند ماه اخیر، به گواهی اسناد غیرقابل انکار که موجود و مضبوط است، دقیقاً و بی کم و کاست فرمول از قبل اعلام شده آمریکا و اسرائیل برای مقابله با جمهوری اسلامی را دنبال کردند. پیروی آنان از فرمول یاد شده به اندازه ای آشکار بود که تمامی مراحل حرکت سران فتنه از قبل و پیشاپیش قابل پیش بینی بود و کیهان به استناد نسخه های آن که تماماً موجود و در دسترس است، فازهای مختلف و فرموله فتنه مورد اشاره را، قبل از شروع و پیش از آن که عملیاتی شود، نشان داده و به آن پرداخته بود. مراحلی نظیر «پیش کشیدن احتمال تقلب در انتخابات»، «تشکیل کمیته صیانت از آراء»، «انتخاب یک رنگ به عنوان نماد این جریان»، «اعلام زودرس پیروزی در انتخابات»، «ادعای تقلب در انتخابات»، «دعوت از هواداران برای ریختن به خیابان ها»، «سازماندهی اراذل و اوباش با هدف آشوب آفرینی»، «خودداری سران فتنه از مراجعه به مراجع قانونی برای پی گیری ادعای تقلب» و... تماماً قبل از عملیاتی شدن در کیهان مورد اشاره قرار گرفته بود. کیهان که غیب گو نیست! هست؟! و از سوی دیگر پیش بینی این مراحل نیز قابل انکار نیست، چرا که نسخه های روزنامه موجود و قابل دسترسی است. بنابراین، آیا کمترین تردیدی باقی می ماند که سران فتنه از فرمول دیکته شده آمریکا، اسرائیل و انگلیس برای کودتای نرم علیه نظام اسلامی پیروی کرده اند و از آنجا که این نسخه، از مدتها قبل در سایت ها و رسانه های غربی ارائه شده بود، پیش بینی مراحل فتنه با مراجعه به فرمول یاد شده امکان پذیر بود، بی آن که نیازی به غیب گویی! باشد و همه شاهد بودند که همان شد. به عنوان مثال - و فقط به عنوان مثال- جین شارپ در کتاب معروف خود با عنوان «ضد کودتا» تاکید می کند؛ «انقلاب های مخملی که عمدتاً نزدیک انتخابات صورت می گیرد شامل مراحل مختلفی است که القای تقلب قبل از انتخابات، دروغگو معرفی کردن حاکمیت، استفاده از نمادها و رنگ ها برای القای پیروزی قبل از انتخابات، دیکتاتور معرفی کردن دولت- بخوانید نظام- سر دادن شعار مرگ بر حکومت و... از جمله آنهاست» و یا «سریرم چولیا-SREERAM CHAULIA » محقق آمریکایی و از مشاوران کاخ-سفید در تشریح کودتای سال 2004 اوکراین ضمن اشاره به ضرورت طرح ادعای تقلب در انتخابات می نویسد «... اما هیچکدام از مکانیزم های تحریک نمی توانست بدون زیر سؤال بردن نتایج انتخابات، جمع کردن مردم در خیابان ها و مهندسی دموکراسی- بخوانید آشوب- از طریق نافرمانی جمعی و مدنی، نتیجه بخش باشد. اینجا بود که بنیاد اعانه ملی برای دموکراسی و خانواده موسسات بین المللی بیش از هر وقت دیگری مفید واقع شده و به کار آمدند».

2- علاوه بر آنچه در بند اول این نوشته آمده است باید به ائتلاف فراگیر سران فتنه با تمامی گروهها و جریانات ضدانقلاب نظیر منافقین، بهایی ها، سلطنت طلب ها، نهضت آزادی، اراذل و اوباش نشاندار و شناخته شده، مارکسیست ها، طردشدگان حضرت امام(ره) و... نیز اشاره کرد. اعلام حمایت رسمی و علنی سران آمریکا، اروپا، رژیم صهیونیستی و تخصیص بودجه های کلان برای حمایت از فتنه انگیزان، در اختیار نهادن صدها سایت اینترنتی و اختصاص بیشترین بخش های تحلیلی و خبری رسانه های معروف آمریکایی و اروپایی و اسرائیلی به دفاع از سران فتنه و دروغ پراکنی علیه جمهوری اسلامی ایران، حمایت موسوی و کروبی و خاتمی از شعارهایی که اندک هواداران باقیمانده آنها در روز قدس به نفع اسرائیل، علیه حضرت امام(ره) سر داده بودند و شعارهایی که روز 13 آبان به حمایت از آمریکا بر زبان داشتند و... نیز از جمله واقعیات تلخ و مشمئزکننده ای است که در پرونده سیاه سران فتنه ضبط و ثبت است.

3- اکنون با توجه به آنچه گذشت که فقط مشتی از خروارها و اندکی از بسیارهاست، کدام انسان عاقل- هرچند با درک و شعوری اندک- می تواند ادعا کند که موسوی و خاتمی و کروبی «منتقد دولت» بوده اند! شواهد فوق الذکر کمترین تردیدی باقی نمی گذارد که هدف اصلی از فتنه مشترک خط نفاق جدید و دشمنان تابلودار بیرونی، مقابله با موجودیت انقلاب و نظام و تحویل ایران اسلامی به آمریکا و اسرائیل بوده است، حرکتی که «وطن فروشی» نیز نمی تواند ماهیت آن را آنگونه که واقعاً بوده و هست معرفی کند. بنابراین سران فتنه مطابق تمامی قوانین جاری و شناخته شده در ایران و جهان فقط مستحق بازداشت، محاکمه و مجازات سخت هستند و بدیهی است دعوت از آنها برای شرکت در همایش مجلس شورای اسلامی، «خیانت» به نظام، امام(ره)، شهدا و مردم شریف و پاکباخته این مرز و بوم است که برای حفظ استقلال، حاکمیت اسلام و بیرون آوردن میهن اسلامی خویش از چنگ بیگانگان خون داده و خون دل خورده اند.

4- سران فتنه اگرچه برای پنهان کردن ماهیت واقعی مأموریتی که با حمایت و دستورالعمل دشمنان بیرونی و به منظور مقابله با نظام اسلامی برعهده گرفته بودند، سعی داشتند حرکت خود را حرکتی علیه دولت معرفی کنند ولی مواضع و عملکرد آنان خیلی زودتر از آنچه انتظار می رفت نشان داد که مخالفت با دولت احمدی نژاد فقط یک بهانه است و در فرمول پیش روی آنان، موجودیت نظام اسلامی هدف گیری شده است. این ترفند متاسفانه در آغاز توانست برخی از خواص را نیز فریب داده و به جای دیدن واقعیت ماجرا مساله را در سطح درگیری موسوی و احمدی نژاد تلقی کنند. شماری از این خواص، در آزمون یاد شده رفوزه شدند و متاسفانه سقوط کردند و شماری نیز به واقعیت ماجرا پی بردند و از این دام اگرچه دیرهنگام ولی به هر حال رهیدند. صلوات خدا بر امیرمومنان علیه السلام باد که می فرمود «آن که میوه را قبل از رسیدن می چیند، مانند کشاورزی است که در زمین دیگران کشت می کند» و سلاله او چه حکیمانه به مقابله با این فتنه رفت و صبر فرمود تا از راه ماندگان نیز به قافله راه یافتگان برسند و... بیدار کرد تا در خواب نمانند.

5- دولت احمدی نژاد بی تردید یک موهبت الهی است و علی رغم برخی از کاستی های قابل انتقاد، درخور تقدیر و شایسته تحسین است، اما، بسیار ساده اندیشانه است اگر تصور شود که در فتنه اخیر، تمامی قدرت های استکباری دنیا و همه دشمنان ریز و درشت داخلی و خارجی دست در دست یکدیگر داده و همه توان خود را برای مخالفت با دولت ایشان به کار گرفته بودند. این نکته بدیهی تر از آن است که به آسانی دیده نشود. از این روی، وقتی هدف فتنه موجودیت اسلام و نظام و مردم است، آنانی که به دولت کنونی انتقاداتی دارند نباید به افسون خط نفاق داخلی و حامیان بیرونی آنها فریفته شده و با این تصور که درگیری میان مثلاً موسوی و احمدی نژاد است، از قافله تقابل با دشمن اصلی غافل شده و خدای نخواسته در جنگ احزاب رفوزه شوند. در این ماجرا، نه موسوی و خاتمی و کروبی در حد و اندازه و قد و قواره ای هستند که توان مقابله با نظام اسلامی را داشته باشند و نه احمدی نژاد هدف اصلی دشمنان است.

6- و بالاخره، گفتنی است تلاش سران فتنه برای معرفی خود به عنوان «منتقد دولت» - و نه مخالف نظام- مخصوصاً بعد از آن که هرچه در توان داشتند برای مقابله با موجودیت نظام به کار گرفته اند، از نکته دیگری نیز حکایت دارد و آن اعتراف صریح آنان به شکست قطعی خود و اذعان دشمنان بیرونی به تمام شدن تاریخ مصرف آنان است. نیست؟ اگر با دقت بنگرید تردید نمی کنید که هست.

* جمهوری اسلامی

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان "بار دیگر صدای پای تورم " آورده است: انتشار آمار رسمی شاخصهای پولی از سوی بانک مرکزی جمهوری اسلامی که وضعیت این شاخصها را تا پایان بهار سال جاری منعکس می کند تصویر جدیدی از اقتصاد ایران پیش روی کارشناسان فعالان و مدیران اقتصادی قرار داده است .

یکی از مهمترین و درعین حال دغدغه برانگیزترین شاخصهای اعلامی نرخ رشد نقدینگی در خرداد ماه امسال است که به مرز 200 هزار میلیارد تومان افزایش یافته است . آمارها نشان می دهند با وجود اعمال سیاستهای سختگیرانه که مدیران بانک مرکزی از آن به « سیاستهای انضباطی » و فعالان اقتصادی به « روشهای انقباضی » تعبیر می کنند نقدینگی در پایان خرداد امسال نسبت به خرداد سال گذشته رشدی 21 4 درصدی داشته و با توجه به رشد 21 درصدی خرداد 87 نسبت به خرداد 86 تقریبا ظرف دو سال گذشته از روند ثابتی برخوردار بوده است ضمن اینکه مقایسه رشد منفی 1 1 درصدی خرداد 87 نیز نشان دهنده آغاز مجدد روند رو به رشد نقدینگی است .

این آمارها گویای این واقعیت هستند که دولت از نیمه دوم سال 86 با لمس پیامدهای ناگوار رشد بی تناسب نقدینگی که پیش از آن به دفعات از سوی کارشناسان نسبت به آن هشدار داده می شد و همچنین پذیرش اصول علم اقتصاد در مورد رابطه نقدینگی و تورم نرخ سود بانکی و تورم و... سیاستهای مهارگونه ای را در مدیریت نقدینگی و به تبع آن تورم در پیش گرفته است که همچنان نیز آن را ادامه می دهد.

این درک و پذیرش اگرچه کمی دیرهنگام اتفاق افتاد و در مقطعی به تغییر سریع یک رئیس کل دیگر بانک مرکزی در سال 87 انجامید ولی پیامدهای مثبتی برای اقتصاد کشور داشت به گونه ای که اکنون شاهد کند شدن نرخ رشد تورم و ثبات نسبی قیمت مسکن هستیم اگرچه در این بین بحران جهانی و کاهش شدید سهم واردات در تورم داخلی نیز نباید نادیده انگاشته شود.

اما در این مقطع آنچه از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است تحلیل درست وضعیت کنونی شاخصهای پولی و پیش بینی حرکات این شاخصها و تاثیر آنها بر دیگر شاخصهای اقتصادی کشور است .

برای این تحلیل باید نگاهی به اجزای نقدینگی انداخت ; روشن است که رشد نقدینگی از دو عنصر اصلی رشد پایه پولی و ضریب فزاینده پولی تاثیر می پذیرد.

در بیانی ساده و فارغ از دقت نظرهای خاص دانشگاهی و تخصصی پایه پولی را می توان متشکل از خالص دارائیهای بانک مرکزی خالص بدهی ها به بانک مرکزی و پول و شبه پول دانست . بدین ترتیب توجه به وضعیت اجزای تشکیل دهنده نقدینگی در شرایط فعلی نشان می دهد که رشد پایه پولی سهم بزرگی در رشد نقدینگی این دوره داشته و کاهش ضریب فزاینده پولی تا حدود زیادی به عنوان عامل اصلی کاهش رشد نقدینگی عمل کرده است .

به این ترتیب واضح است که تغییر رفتار محتمل ضریب فزاینده پولی در آینده با توجه به حجم بالای پایه پولی سرعت عجیبی به نرخ رشد نقدینگی خواهد داد که پیامدهای آن در کمتر از 6 ماه خود را در تورم نشان می دهد .

حال سئوال اینجاست که علت اصلی کاهش ضریب فزاینده پولی طی یک سال اخیر چه بوده و با توجه به این عامل آیا امکان تغییر مسیر حرکتی این ضریب وجود دارد یا خیر

بررسی ها نشان می دهند کاهش ضریب فزاینده پولی در یک سال گذشته عمدتا ناشی از خروج چک پولهای بانکها و جایگزینی ایران چکهای بانک مرکزی بوده است . چک پولها که به پشتوانه سپرده های عمومی نزد بانکها منتشر می شد باعث بلوکه شدن معادل ریالی خود نزد بانکها هم بود. بنابراین با جایگزینی این چک پولها توسط ایران چکهای بانک مرکزی که عملا حکم پول نقد و اسکناس را داشت پایه محاسبات نقدینگی و به عبارت دیگر قدرت خلق پول از سوی بانکها تصحیح شد و بیش از 10 هزار میلیارد تومان چک پول از حساب « سایر » کسر و از دور خارج شد و ما به ازای این رقم وجه نقد به مردم پرداخت گردید. در نتیجه آمار سپرده های جدید بانکی کمتر از میزان واقعی نشان داده شد و ضریب فزاینده پولی در سال نخست اجرا کاهش یافت . با توجه به این پاسخ باید منتظر بود که با پایان یافتن اثرگذاری این فرایند در سال نخست شاهد افزایش ضریب فزاینده پولی در سال دوم باشیم چنانکه طلیعه های این حرکت هم اکنون نیز قابل رصد است .

سخنان اخیر رئیس کل بانک مرکزی در مورد بی فایده بودن تزریق نقدینگی به حوزه تولید طی 6 ماه گذشته و افزایش نرخ رشد نقدینگی به 23 درصد تا پایان سال جاری نیز موید این نکته است .

از این رو به نظر می رسد دولت و بانک مرکزی باید هوشیارانه به پیامدهای سیاستهای خود در مورد برطرف کردن رکود بخش تولید و صنعت اشراف داشته باشند تا مبادا در اثر تزریق بدون مهار نقدینگی آن هم با استفاده از روشهایی مانند استقراض ازبانک مرکزی که به تزریق شدید پول پرقدرت به جامعه منجر می شود مجددا شاهد افزایش نرخ رشد نقدینگی و پیامدهای تورمی آن باشیم چرا که در این صورت اقتصاد کشور پس از تحمل یک دوره سخت رکود که برای مهار رشد نامعقول نقدینگی در سالهای 84 و 85 لازم بود به جای اینکه حلاوت فعالیت در فضای متعادل را بچشد دوباره گرفتار افراط در تزریق نقدینگی و تورم خواهد شد.

* مردمسالاری

روزنامه مردمسالاری در یادداشت روز خود با عنوان " "به قلم پژمان موسوی آورده است: در حاشیه توقیف و رفع توقیف همشهری، کوچکترین خطا;آخرین خطا

آقایه همشهری لطفا!

مگه نمی بینی تو پیشخون نیست؟

خب چرا; واسه همین گفتم از داخل بدی

چی رو؟

روزنامه رو دیگه!

مگه خبر نداری؟

چی رو!

ای بابا میگن همشهری توقیف شده...

این دیالوگ دیروز در سرتاسر دکه های مطبوعاتی پایتخت و چه بسا سراسر کشور طنین انداز بود; صحنه ای به واقع تلخ! صحنه ای که در آن مخاطبین پرتیراژ ترین روزنامه کشور،مات و مبهوت به تیترهای سایر روزنامه ها می نگریستند و خبر توقیف را روی صفحه اول آنها مرور می کردند...

همشهری دو روز پیش و به دنبال یک سری اخبار ضد و نقیض بالا خره توقیف شد و با توقیف خود، موج گسترده ای از انتقادها نسبت به این حکم را به دنبال آورد البته عصر دیروز بازهم درپی یک سری خبرهای ضدونقیض، همشهری رفع توقیف شد. اما تاثیرات توقیف این روزنامه پر مخاطب، حتی برای یک روز، موضوعی نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت.قاطبه صاحبنظران و فعالا ن رسانه ای، دیروزبا تاکید بر احتمال بروز خطاهای سهوی در هر روزنامه ای، از این نوع برخورد ها با اهالی خبر و رسانه انتقاد کرده و خواستار تجدید نظر در حکم صادره از سوی هیات نظارت بر مطبوعات شدند، آن چه دراین بین اما مهم و قابل توجه به نظر می رسد، اصل «کوچکترین خطا، آخرین خطا» است که برپایه آن حتی کوچکترین خطایی، آن هم در حوزه زیر مجموعه سازمان آگهی ها و نه هیات تحریریه می تواند موجب شود کل مجموعه با حکم توقیف مواجه شود; به واقع چاپ یک تصویر در قالب یکی آگهی تبلیغاتی تا چه حد می توانست بر روی افکار عمومی تاثیر گذار باشد؟ آیا به غیر از این است که بیش از 99 درصد از مخاطبین با این مکان آشنایی نداشته و با این آگهی هم هوس سفر به آن را پیدا نکرده بودند؟ آیا فکر نمی کنیم آنگونه که مدیر مسوول روزنامه همشهری هم ذکر کرد هم اکنون بخشی از افکار عمومی ایران و حتی جهان نسبت به این مکان حساس شده و به دنبال کسب آگاهی از آن برآمده اند؟ فارغ از این موضوع و آن چه که نقطه مشترک هر توقیف و تعطیلی است، روزنامه همشهری به واقع یکی از بزرگترین موسسه های مطبوعاتی ایران است و مساله توقیف آن فراتر از توقیف روزنامه هایی است که صرفا در حوزه های سیاسی و فرهنگی فعالیت می کنند. هر چند توقیف و تعطیلی برخی روزنامه ها طی سال های اخیر با توجیهاتی بعضا غیر قابل قبول همراه بوده اما مساله همشهری مساله ای متفاوت است. همشهری موسسه ای است که با انتشار ضمائم و نشریات مختلف در حوزه های گوناگون، طیف وسیعی از مخاطبان را برای خود تعریف کرده است و با تعطیلی یک باره تمامی آنها، به واقع شوکی بزرگ به جامعه وارد می شود و به راحتی نیز نمی توان جای آن را با نشریه ای دیگر پر کرد. از سوی دیگر هزاران نفر به طور مستقیم یا غیر مستقیم از مسیر انتشار این روزنامه امرار معاش می کنند و تعطیلی یک چنین موسسه بزرگی به معنای قطع منبع در آمدی تمامی آنهاست. در نهایت به نظر می رسد باید رفع توقیف همشهری را به فال نیک گرفت و به این نکته اشاره کرد که همان طور که در یک سازمان یا موسسه با خطای یک عضو، کل آن سازمان یا نهاد تعطیل نشده و سعی می شود که آن خطا اصلاح شود، زین پس با روزنامه ها و رسانه ها نیز یک چنین برخوردی شود و با خطای یک عضو، کل مجموعه با خطر تعطیلی مواجه نشود.

* جوان

روزنامه جوان در یادداشت امروز خود با عنوان "بسیج؛ راهبرد بازدارنده دشمن " به قلم سیدمحمدرضاصفوی پور آورده است:با پیروزی انقلاب اسلامی، مظلومان جور کشیده جهان، شاهد قیام ملت ستمدیده‌ای بودند که با تشکیل حکومت نوپای دینی خود، خط بطلان بر فرضیه های مبتنی بر زورمداری، چپاولگری و بی عدالتی می کشید. استکبار جهانی با پیروزی انقلاب اسلامی با شرایط جدیدی مواجه شد. نظام جمهوری اسلامی در ایران با تربیت نخبگان ایثار و شهادت، نه تنها داعیه مقابله با نظام های غاصب حاکم بر منطقه مانند رژیم اشغالگر قدس را داشت، بلکه ادعا می کرد که از نظر فرهنگی بی‌نیاز، محرک و پویاست و توانایی مقابله با مجموعه نظام های سلطه بر جهان را نیز دارد. بسیجیان جان بر کف ایران، با وجود فقدان امکانات و تجهیزات کافی و تفوق قدرت های زورمدار برای جلوگیری از صدور انقلاب اسلامی، بی وقفه علیه نابرابری ها، تبعیض‌ها و بی عدالتی های حاکم بر جهان مبارزه نمودند و به وسیله انتشار فرهنگی مبانی اسلام، اعتراض خود را از وضع موجود به گوش جهانیان رساندند، تا جایی که در رده بندی های جهانی جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک کشور معترض قلمداد می کنند.

بی شک هر کشوری تجهیزات و نیروهای برتر خود را به عنوان عقبه استراتژیکی برای شرایط بحران در نظر می گیرد که بالاترین آن سلاح‌های کشتار جمعی است. در کشور جمهوری اسلامی ایران عقبه استراتژیک آن عبارت است از عناصر مؤمن و فداکار به نام بسیجی که حماسه ساز قرن بیستم است.

حضرت امام خمینی (ره) با پیروی از مکتب سید الشهدا (ع) و با همت ملت ایران دست ستم و سلطه قدرت‌های استکباری را از کشور امام زمان (عج) کوتاه کرد و به احیای سیره رسول‌الله (ص) و اصلاح امور امت و تحکیم پایه های حکومت اسلامی پرداخت و نهادهای پرثمری را یکی پس از دیگری در جامعه‌ اسلامی ایران بنیاد نهاد.

نهاد پربرکت بسیج در پنجم آذر ماه 1359 ه. ش به فرمان حضرت امام‌خمینی (ره) بنیان نهاده شد. به اقتضای گسترش و انسجام بیشتر سازمان، این ارتش20 میلیونی در سال 1368 با نام نیروی مقاومت بسیج سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یکی از نیروهای پنجگانه سپاه مورد تأیید مقام عظمای ولایت و فرماندهی کل قوا حضرت آیت‌الله خامنه‌ای قرار گرفت.

در اصل 151 قانون اساسی نظام مقدس جمهوری اسلامی اشاره شده است: ‌«به حکم آیه «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو‌الله و عدوکم» دولت موظف است برای همه افراد کشور برنامه و امکانات آموزش نظامی را بر طبق موازین اسلامی فراهم نماید به طوری که همه‌ افراد توانایی دفاع مسلحانه از کشور و نظام جمهوری اسلامی را داشته باشند.»

بدین ترتیب در زمان حال و آینده، گسترش بسیج و ایجاد آمادگی در توده‌های مردم به منظور حضانت و صیانت از جمهوری اسلامی ایران مواجه با هیچ‌گونه خلأ ‌قانونی از سوی قانونگذاران و کارگزاران نظام نخواهد شد. علاوه بر آن، آموزه های الهی که اساس تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران بر آن مبتنی است، حفظ آمادگی در برابر دشمن را در هر زمان و مکان برای اهل ایمان (بسیجیان) توصیه نموده است. قرآن کریم می فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده اید! آمادگی خود را در برابر دشمن حفظ کنید و در دسته‌های متعدد، یا به صورت دسته واحد، طبق شرایط هر زمان و هر مکان به سوی دشمن حرکت نمایید.»

بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در همین خصوص فرموده‌اند: ‌

«قضیه بسیج، همان مسأله‌ای است که در صدر اسلام بوده. وقتی جنگ می شد، طوایف مختلف می‌آمدند و به جنگ می رفتند. این مسأله جدیدی نیست و در اسلام سابقه داشته است.»

بسیج به لحاظ مأموریت هایی که برای آن تعریف شده است در تمامی صحنه‌های سیاسی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی و. . . انقلاب حضور فعال دارد و بسیاری از گره‌ها و مشکلات را به دست توانای خود می‌گشاید. برخی از این مأموریت‌ها در کلام امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به شرح زیر است: ‌

1ـ دفاع از انقلاب و ارزش‌های الهی: ‌

«امروز ما موظف به دفاع از ارزش‌‌های الهی ـ که در این نظام اسلامی مجسم است ـ هستیم. دفاع از استقلال این کشور اسلامی، دفاع از تمامیت ارضی آن است.»

«بسیجی کسی است که سینه اش را سپر می‌کند و با هر وسیله‌ای که در اختیارش باشد، دفاع از انقلاب را بر عهده می گیرد چون در حقیقت از اسلام و قرآن دفاع کرده است.»

2ـ دفاع از نظام اسلامی: ‌

«نظام جمهوری اسلامی ایران در مسائل مختلف به نیروهای بسیج متکی است.»

3ـ ایستادگی در برابر دشمن: ‌

«آماده بودن برای فداکاری در راه خدا و جلوگیری از کفر و هجوم بیگانگان ضروری است.»

4ـ سازندگی کشور:

«همه نیروهای بسیجی ما باید در سازندگی روستاها، کشاورزی، راه‌ها، صنایع و در خدمت آبادانی کشور به‌کار گرفته شوند.»

بنا به تعریف مقام معظم رهبری از بسیجی، هر مسلمان مؤمنی که اهل تلاش برای اسلام باشد یک بسیجی مخلص قلمداد می شود و برای دفاع از اسلام و مسلمین هیچ مانعی نمی تواند سد راهش شود. این ویژگی‌های قانونمند و مشروع نوعی بازدارندگی در دشمنان ایجاد می‌نماید. به جرأت می توان گفت در هیچ یک از جنگ های تاریخ بشری چنین نیرویی با چنین وسعت و توان آن هم منبعث از آرمان‌های دینی و عقیدتی برای دفاع از یک سرزمین، متشکل و منسجم نشده است. تنها و تنها در طول حیات انقلاب اسلامی بوده که این نیروی عظیم با رسالتی عظیم تر پا به عرصه ظهور نهاده و در تمامی جوانب از جمله بازدارندگی و مقابله با تهدیدات سخت افزاری (رزمی)، سازندگی، علمی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی وارد شده و به بهترین نحو رسالت خود را به انجام رسانده است. یکی از بارزترین این کارکردها، کارکرد رزمی در عرصه بازدارندگی و مقابله با تهدیدات سخت افزاری است و بسیج این یادگار امام راحل، اولین و مؤثرترین عملکرد خود را به ویژه در ابتدای تأسیس پیرامون این عنوان متمرکز کرد و توانست با بهره‌گیری از تجربیات ارزشمند دفاع مقدس نقش بازدارندگی و مقابله با تهدیدات خود را به بهترین نحو ایفا کند. امروز تحقق دفاع همه جانبه و تنها راه مقابله و مقاومت در برابر تهدیدات دشمن، تقویت، توسعه و گسترش بسیج تا تحقق کامل ارتش 20 میلیونی است چرا که حضرت امام (ره) معتقد بود: « اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین‌انداز شود چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید.»

مبارزه با تحرکات و تهدیدات ضد انقلاب و حضور پر صلابت و سرنوشت‌ساز در طول هشت سال دفاع مقدس کارنامه درخشان و پربرکتی است که مایه افتخار و مباهات بسیج و بسیجیان است.

به اذعان همه‌ متفکران و سیاستمداران اسلامی منطقی ترین اقدام بازدارنده به منظور جلوگیری از نظام سلطه، اتحاد و تفوق ملل و دول اسلامی در بیرون و سازماندهی و گسترش نیروهای مردمی در قالب بسیج در داخل است. بنابراین راهبردهای بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران یکی پس از دیگری در سایه انسجام ملی و اتحاد اسلام

* قدس

روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان "ریاض و گزینه کودتای وهابی در یمن "به قلم حسن هانی زاده آورده است:‏ناتوانی ارتش عربستان در سرکوب شیعیان یمن، گزینه جدیدی را فراروی رژیم عربستان برای برون رفت از بن بست قرار داده است.

جدیدترین گزینه ای که به تازگی عربستان و آمریکا بر روی آن اتفاق نظر پیدا کرده اند موضوع کودتا علیه علی عبدا... صالح رئیس جمهوری زیدی مذهب یمن است.

ریشه بحث در این است که سعودیها نسبت به سیاستهای داخلی و منطقه ای علی عبدا... صالح رئیس جمهور یمن با دیده تردید می نگرند.

سعودیها معتقدند، با وجود هزینه های مالی و سیاسی سنگینی که برای گسترش مذهب ضد انسانی وهابی در شمال یمن متحمل شده اند شاهد گسترش روزافزون تشیع دراین کشورهستند.

گسترش تشیع در یمن نگرانی وهابیهای سعودی را فراهم کرده به گونه ای که رژیم آل سعود تصور می کند که علی عبدا... صالح به دلیل گرایش عقیدتی به مذهب تشیع مایل نیست، برای کاهش نفوذ شیعیان با همسایه شمالی یمن یعنی عربستان همکاری کند.

ازسوی دیگر، اختلاف یمن و عربستان از ابعاد ژئوپولتیکی نیز برخوردار است و عربستان همواره درصدد گسترش حوزه نفوذی خود در دریای سرخ و تنگه باب المندب بوده اما شرایط منطقه ای و بین المللی این فرصت را به حکام سعودی نداده است.

وحدت دو یمن در سال 1990 و فروپاشی رژیم جمهوری دموکراتیک یمن به پایتختی عدن که اجازه تسلط سعودیها بر باب المندب را نمی داد و تشکیل یمن یکپارچه به ریاست علی عبدا... صالح، عربستان را به فکر تسلط بر تنگه باب المندب واداشت.

پس از آن بود که سعودیها به عبدا... صالح رئیس جمهور یمن پیشنهاد کردند، در مقابل دریافت کمک مالی اجازه حضور درازمدت نظامی در عدن و باب المندب را به آنان بدهد.

سعودیها همچنین به رئیس جمهور یمن وعده دادند، در صورت سرکوب کامل شیعیان زمینه پیوستن یمن به شورای همکاری خلیج فارس را فراهم کنند.

هشدار طوایف شیعه مذهب الحاشد، المهاذر، الهمدانی و آل الصیفی که علی عبدا... صالح به این عشایر وابستگی نژادی دارد، رئیس جمهور یمن را از سرکوب جدی شیعیان منع کرد.

این عشایر که با عشایر شیعه عربستان در مناطق نجران، الجازان و الحصامه همخونی دارند، مانع جدی در برابر نفوذ وهابیت در شمال یمن هستند.

بنابراین سعودیها پس از رایزنی های فشرده با آمریکا درصدد بر آمدند تا با سازماندهی یک کودتای نظامی علیه علی عبدا... صالح، راه را برای نفوذ خود بر تنگه باب المندب و کاهش نفوذ شیعیان شمال یمن هموار کنند. از سوی دیگر، با توجه به بن بستی که اکنون ارتش عربستان در استان الصعده با آن روبرو است، سعودیها درصدد یافتن راهی برای فرار از باتلاق صعده بر آمده اند.

شاید به همین دلیل است که هم اکنون رهبران عربستان، رئیس جمهور یمن را به همنوایی با شیعیان الصعده و فرستادن اسلحه برای این مجموعه چریکی متهم کرده اند تا بستر کودتای وهابیهای ارتش یمن را علیه علی عبدا... صالح فراهم کنند.

* آفتاب یزد

روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله خود با عنوان " در حاشیه یک توقیف 24‌ساعته یک بام و چند هوا! " آورده است:‏رفع توقیف روزنامه همشهری، خبر خوشحال کننده‌ای بود. این خوشحالی زمانی بیشتر می‌شود که روزنامه‌های وابسته به جناح اصلاح طلبان هم از این شانس برخوردار باشند و دوره توقیف آنهانیز کوتاه باشد زیرا اگر نیک نگریسته شود توقیف بعضی از آن روزنامه‌ها هم به دلایل و سوء تفاهماتی بوده که همشهری را به محاق توقیف یک روزه برد.

اما خوشحالی ناقص نیز باید ابراز شود تا هم شکرگزاری به درگاه احدیت باشد و هم سپاس از تدبیر صحیح کسانی که یک تصمیم نه چندان خوشایند را تصحیح کرده‌اند. روند توقیف و بازتاب‌هایآن، بیش از هر چیز حاکمیت فرهنگ »یک بام و چند هوا« رادر کشورمان به نمایش گذاشت که در این زمینه به چند نکته اشاره می‌شود.

1‌- دیـروز مـعاون وزیر ارشاد، این انتظار خود از مدیران همشهری را ابراز داشت که »برای عذرخواهی از ملت شریف ایران، چند روز به صورت داوطلبانه از انتشار روزنامه، خودداری می‌کردند«. انتظار ابراز شده توسط معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد، موضوعاً -و نـه به صورت مصداقی - انتظاری زیباست و شاید یکی از حسرت‌های تاریخی ملت ایران باشد. اما آیا واقعا در سطوح بالاتر مدیریتی به ویژه در دولت‌های نهم و دهم، هیچ گاه به خاطر برخی خطاها و کوتاهی‌ها، کسی به فکر عذرخواهی از مردم بوده است؟

آیا کسی تاکنون به مدیران ارشد دولتی به ویژه مدیران مرتبط با حوزه راه و ترابری توصیه کرده است »به احترام هزاران و بلکه میلیون‌ها ایرانی عزادار از مرگ صدها نفر در سوانح هوایی و جاده‌ای، از سمت خود استعفا دهید«؟آیا حتی در مرتبه ای پایین‌تر، تاکنون یکی از مدیران دولتی، به خاطر این سوانح از مردم عذرخواهی کرده است که اکنون به خاطر اشتباه یا غرض‌ورزی یک کارمند، خواستار توقف داوطلبانه انتشار یک روزنامه می‌شوند؟ آیا به خاطر گرانی‌های دست‌ساز بعضی مدیران و سیاست‌های دولتی، تاکنون کسی از مردم عـذرخـواهـی کرده یا هیچ یک از وزیران، برای ابراز همدردیبا میلیون‌ها ناراضی از گرانی‌ها، به صورت داوطلبانه از کار کناره‌گیری کرده است؟

2‌- معاون وزیر ارشاد که ظاهرا پوشیدن لباس معاونت، تغییری در اعلام مواضع ضد استکباری او ایجاد نکرده، در توضیح علت صدور حکم توقیف همشهری، نکته‌ای را مورد اشاره قرار داده تا نشان دهد این کار، از یک جوشش اجتماعی ناشی از غیرتمندی مردم، جلوگیری کرده است. بنابر اعلام معاون وزیر ارشاد »جریانات مختلف داخلی، تذکر داده‌اند که اگر ارشاد، عکس‌العمل نشان ندهد و قانون را پاسداری نکند هنوز هستند غیور مردان و زنانی که آماده دفاع از ارزش‌های دینی خود بوده و اجازه ترویج گروه‌های خبیث چون بهائیت را به هیچ رسانه‌ای نخواهند داد«. با این سخن، بلافاصله سوالی به ذهن می‌آید که آیا معاون وزیر و مقامات بالاتر از او، این حق را برای عده‌ای دیگر از همفکران خود - و نه اصلاح‌طلبان - هم قائل هستند که اگر موضوعی را در تضاد با ارزش‌های خود دانستند و از اقدام به موقع مسئولان دولتی ناامید شدند، راسا غیرت خویش را به نمایش بگذارند؟ آیا مثلا به غیرتمندان اصولگرا اجازه خواهند داد که اعتراض خود به افزایش روز افزون جایگاه نظریه‌پرداز دوستی با مردم اسرائیل در هیئت دولت را با غیرتمندی هر چه تمام‌تر به نمایش بگذارند؟ یا اینکه از این زاویه هم مردم باید نظاره‌گر حاکمیت یک بام و چند هوا باشند؟

3‌- در اوایل کار دولت نهم، سوالات یک آزمون رسمی دولتی، شامل نکاتی سخیف و اهانت‌آمیز علیه پیامبر عظیم‌الشأن اسلام بود. در آن زمان، تریبون‌داران مشهور، به همگان توصیه می‌کردند به این موضوع دامن نزنند زیرا اشاعه این مطلب، گناهی به مراتب بالاتر از تخلف یا اشتباهی است که طراحان سوال، مرتکب شده‌اند. اما امروز هنگامی که به مسئولان دولتی توصیه می‌شود خبط چند کارمند در همشهری را با یک اقدام پر سر و صدا، به سوژه جهانی تبدیل نکنند، دست به توجیهاتی عجیب می‌زنند. تریبون دارانی هم که سه سال پیش، خواستار سرپوش گذاشتن بر موضوع »سوالات موهن آزمون دولتی« بودند با سکوت خود، عملا به مردم نشان می‌دهند که آنها نیز یک بام و چند هوا را به رسمیت‌می‌شناسند. البته آن روز که از رسانه‌ها می‌خواستند به موضوع سوالات، دامن نزنند یک دلیل موجه داشتند. این دلیل، وجود همان عبارات سخیف، در کتابی بود که چهل سال قبل توسط یکی از روحانیون سرشناس جبهه اصولگرایی، تصحیح و ترجمه شده است. اگر این مسئله را دلیل موجهی برای سکوت آن روز می‌دانستند قاعدتا وابستگی شهردار تهران به جبهه اصولگرایان نیز می‌توانست به عنوان دلیل موجه، برای عدم اشاعه خبط روزنامه همشهری باشد.

4-‌تنها سه روز قبل، یکی از نمایندگان اصولگرای مجلسبه خاطره‌گویی از حوادث انتخابات پرداخته و تلویحا مدعی شده است نفوذی‌ها در دو وزارتخانه کلیدی، نظرسنجی‌هایی را تهیه و در اختیار ارکان حکومتی - از جمله شورای‌عالی امنیت ملی - گذاشتند که نشان می‌داد انتخابات ریاست جمهوری به دور دوم کشیده خواهد شد. به ادعای نماینده اصولگرای مجلس، همین نظرسنجی که توسط نفوذی‌ها تهیه شده بود بهانه‌ای به دست اصلاح‌طلبان داد که سوژه تقلب در انتخابات را مطرح کنند. اصولگرایان معتقدند ادعاهای مطرح شده در خصوص تقلب در انتخابات، طراحی دشمن بود و همه آنها بر این باورند که این موضوع، موجب سوء استفاده دشمنان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی شده و هزینه‌های فراوانی به نظام و انقلاب وارد کرده است. اظهارات دیروز معاون وزیر ارشاد نیز نشان می‌دهد کـه بـه اعـتـقـاد متولیان مطبوعاتی کشور، درج آگهی خبط ا~لود در همشهری، براساس طراحی عناصر مرموز بوده و این مسئله به روزنامه همشهری، تحمیل شده است. قطعا مسئولان دولتی قبول دارند که هـزیـنـه‌های تحمیل شده بابت سوژه‌های انتخاباتی، به مراتب سنگین‌تر و عواقب آن، پیچیده تر است. آیا به خاطر عوامل نفوذی- به ادعای یک نماینده اصولگرا که قطعا مورد قبول مسئولان دولتی هم می‌باشد - بخش نظرسنجی در دو دستگاه نزدیک به احمدی‌نژاد را تعطیل کردند که اکنون به عنوان دم دستی‌ترین برخورد با توطئه تحمیل شده از بیرون، قدم در راهی می‌گذارند که می‌تواند به بیکاری و خانه نشینی صدها روزنامه‌نگار منجر شود؟ آیا همین مقایسه، نشان دهنده رسوخ فرهنگ یک بام و دو هوا در عرصه مدیریتکشور نیست؟

در خاتمه، تذکر یک نکته خالی از لطف نیست. معاون وزیر ارشــاد، در اظـهـارنـظـری کـــه بـازتاب دهنـده انتظار همـه مطبـوعاتی‌هـا از او می‌باشـد اظهـار داشتــه‌است: »مـا هیـچ سوءظنی نسبت به مطبوعاتی‌ها نداریم«. این خبر برای همه کسانی که جراید کشور را محلی برای خدمت یا ارتزاق خویش می‌پندارند، بسیار خوشحال کننده است. آقای رامین می‌تواند با گام برداشتن در مسیری که انتهای آن، رفع توقیف از دهها روزنامه و بازگشت صدها نفر به محل کار خود می‌باشد ثابت کند که حداقل در زمینه نگرانی برای اشتغال و رفاه اقشار مختلف مردم، یک بام و یک هوا بیشتر در کشور وجود ندارد. اگر این کار انجام شود بدنه مطبوعات با امید و دقت بیشتر مراقبت خواهند کرد تا اتفاقی که همشهری را تا مرز حذف هــمـیـشـگـی از پـیـشـخوان روزنامه‌فروشی‌ها پیش برد، تکرار نشود.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات