به گزارش فارس، پایگاه اینترنتی "اسلامنیوز " در مقالهای به قلم دکتر آلن سابروسکی (Alan Sabrosky)، استاد دانشکده جنگ آمریکا، به بررسی دلایل کشتار پایگاه فورتهود و احتمال وقوع دوباره چنین حوادثی پرداخته است.
دکتر آلن سابروسکی (Alan Sabrosky)، نویسنده و مشاور در امور امنیت ملی و بینالمللی، با اشاره به واقعه فورتهود میافزاید: تعجب من از این است که چرا این حادثه زودتر رخ نداد. زمان زیادی لازم خواهد بود تا جزئیات کشتار فورتهود مشخص گردد.
این استاد دانشگاههای آمریکا در ابتدای مقاله به نظرات گوناگونی که در باره این حادثه منتشر شده و همچنین واکنشهای جامعه آمریکا اشاره میکند و مینویسد: تعمیم یک رویداد مجرد به رویدادهای دیگر همیشه کاری خطرناک بوده است، بعضی وقتها یک تراژدی صرفا از یک جنون آنی و فردی ناشی میشود و گاهی اوقات ممکن است نمود یک واکنش سیاسی باشد.
اما در این مورد خاص نظریهپردازیهای زیادی صورت گرفته و نتیجهگیریهای بسیاری از آنها اخذ شده است. امروزه اعضای جامعه سیاسی در مورد توطئههای گوناگون صحبت میکنند. فورا و در بدو امر، بار دیگر، مسلمانان به طور اعم و عربها به طور اخص در معرض تحقیر و توهین قرار گرفتند. رفتاری که بسیار ناشایست بوده اما در آمریکا رواج فراوانی دارد. البته برخی هشدارهای ترسناک نیز در مورد "عملیاتهای انحرافی " موساد میشنویم، اگرچه بسیار نامحتمل است که بتوان تیرانداز این ماجرا را مستقیم و یا غیر مستقیم عامل سازمان موساد نامید.
دکتر سابروسکی در ادامه پیشنهاد میدهد که گفتههای نظریهپردازان توطئه کنار گذاشته شوند تا با دید وسیعتری بدین ماجرا پرداخته شود. وی در ادامه سعی میکند با مقایسه بین وضعیت مسلمانان و سیاهپوستان آمریکا به ریشهیابی حادثه فورتهود بپردازد: یقینا این اولین ماجرایی است که در آن یک مسلمان آمریکایی دخیل شده، اما در دهههای 1960 و 1970 آمریکا با فوران خشم سیاهپوستان مواجه شده بود؛ شهرها در "روزهای داغ و طولانی تابستان " میسوختند و سربازان برای مبارزه با شورشها به اقصی نقاط کشور اعزام میشدند.
سابروسکی، کهنه سرباز جنگ ویتنام، در ادامه میافزاید: حتی ارتش آمریکا نیز از این شورشها بینصیب نماند. در جنگ ویتنام بسیاری از واحدهای ارتش درگیر نفاق و خشونت نژادی بودند؛ مسائلی که در تمام آنها میشد رد پای سربازان "قدرت سیاه " را مشاهده کرد. در چندین ناو جنگی شاهد شورش و تمرد از دستورات بودیم. برای سالیان متمادی پایگاههای نظامی آمریکا در اقصی نقاط جهان با تنشها و حوادث نژادی دست به گریبان بودند. میتوان دلایل زیادی برای این رویدادها برشمرد. اما مهمترین دلیل این بود: سیاهپوستان آمریکایی احساس میکردند دولتی که بدان خدمت میکنند متقابلا بدانها خدمات ارائه نمیکند. بنابراین تنها مسلمانان نیستند که در جامعه و یا ارتش آمریکا یکچنین احساساتی دارند.
نویسنده مقاله بعد از بررسی شباهتهای وضعیت سیاهپوستان و مسلمانان آمریکا، این بار به سراغ یهودیان آمریکا میرود تا آنها را نیز با جامعه مسلمانان آمریکا مقایسه کند و البته این بار تفاوتهای این دو جامعه مذهبی نمودار میگردد: یقینا تعداد بسیار کمی از مسلمانان آمریکایی، چه نظامی و چه غیرنظامی، منافع سیاسی کشور اصلی خود را بر منافع آمریکا ترجیح میدهند. اما بسیاری از یهودیان آمریکایی شهروندان آمریکایی-اسرائیلی هستند و به بهانه عبارت تزویرآمیز "وفاداری دوگانه " همیشه به دفاع از منافع اسرائیل میپردازند. این در حالی است که جامعه مسلمانان آمریکایی همیشه و در همه حال بدین کشور وفادار بودهاند.
پس چه چیز باعث شده امروز مسلمانان آمریکایی در قبال دولت این کشور احساس نارضایتی کنند؟ نویسنده مقاله چنین پاسخ میدهد: اما حوادثی که رخ داده آنها را بسیار ناامید ساخته است. آنها در قبل و بعد از یازده سپتامبر در معرض اسلامستیزی گستردهای قرار گرفتهاند. نقشهای که به طور عامدانه و با دقت بالایی پیاده شده است. رفتار دولت آمریکا آنها را به سختی آزرده خاطر ساخته. دولتی که تبدیل به غلام حلقه به گوش اسرائیل شده و برای حفظ منافع این کشور میلیونها نفر را در عراق و افغانستان کشته، مجروح و یا آواره کرده است. هماکنون همانهایی که ما را بعد از 11 سپتامبر بدین جنگها کشاندند نقشه حمله به ایران را در سر میپرورانند.
بالاخره روزی، در جایی، یک نفر فریادش بلند میشد؛ و این فرد نضال حسن، افسر بخش روانشناسی ارتش آمریکا بود. وی، تنها یا با همکاری دیگران، اتفاقی یا عمدی، تحت تأثیر اعزام قریبالوقوع به جنگ یا مصاحبه با سربازان از جنگ بازگشته، کشتاری در فورتهود به راه انداخت که در اصل ریشه در سیاستهای آمریکا داشت.
نویسنده بار دیگر به حمایتهای ناعادلانه آمریکا از اسرائیل پرداخته و ناراحتی جامعه مسلمانان آمریکا از این رفتار دولتمردانشان را بسیار طبیعی و حق آنها عنوان نموده است: یقینا برای مسلمانان، بالاخص فلسطینیتبارها، بسیار سخت است که برای دولت آمریکا کار کنند. دولتی که شریک جرم اسرائیل شده است. اسرائیل بارها قوانین بینالمللی را نقض کرده و دست به جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت زده است. اما هیچکدام از این اقدامات در آمریکا ثبت نشده و اسرائیل به خاطر آنها محکوم نگردیده است.
اگر من جای آنها [مسلمانان] بودم واقعا نمیتوانستم ادامه دهم. منی که یک دهه در نیروی تفنگداران آمریکایی خدمت کردهام و تمام عمر خود را صرف حمایت و دفاع از سیاستهای آمریکا در دانشگاهها و مجامع عمومی، آن هم در بدترین زمانها، کردهام.
اما به نظر دکتر سابروسکی این تنها مسلمانان آمریکایی نیستند که از این اتحاد شوم آسیب میبینند، بلکه کل کشور آمریکا در معرض تهدید سیاستهای نادرست دولت آمریکا قرار گرفته است. وی در ادامه میافزاید: اما کشورم مهمتر از دولت است، مردم آمریکا برای من مهمتر از یک تعداد مقامات منتخب و منتصبی هستند که هم در عمل و هم در گفتار قسمی که خوردهاند را نقض میکنند. دولت آمریکا هماکنون گروگان گروهیلابیگر است که در خدمت منافع کشوری خارجی قرار گرفتهاند. یکچنین دولتی از درجه اعتبار و مشروعیت ساقط است. این اقدامات نه تنها ناقض قانون اساسی هستند بلکه در تضاد با "بیانیه آزادی " قرار دارند، بیانیهای که روح این سرزمین را تشکیل میدهد و اهدافی را که به خاطر آن این دولت به وجود آمده را مشخص میکند.
نویسنده بار دیگر به واقعه فورتهود اشاره میکند و مینویسد: اگر آمریکا سیاستهای جهانی خود را تغییر ندهد ماجرای فورتهود تبدیل به اولین حلقه از یک سری وقایع تراژیک خواهد شد. هیچ کس دولتی را که به سرنوشت خانوادهاش در آن سوی دنیا بیتوجه است، دوست نخواهد داشت و آن را تحمل نخواهد نمود، دولتی که توسط کشوری خارجی کنترل میشود و تبدیل به عامل آن شده است.
دکتر سابروسکی رفتار نضال حسن و اقدامات نومحافظهکاران آمریکا را به یک اندازه محکوم مینماید، و اظهار امیدواری میکند که این حادثه باعث تسریع در واقعیت یافتن شعار تغییر اوباما گردد. او مینویسد: هیچکدام از این مسائل نمیتوانند رفتار حسن را توجیه نمایند. وی پنجاه نفر را کشته و یا زخمی کرده است، و من هیچگاه در مقام دفاع از وی نیستم. همچنین هیچگاه 6هزار آمریکایی را که به خاطر حملات 11 سپتامبر کشته شدند و یا سربازانی که در جنگهای کنونی و برای دفاع از منافع صهیونیستها کشته میشوند را فراموش نخواهم کرد و مسببین آنها را نخواهم بخشید. آنچه حسن انجام داد بدون شک یک جنایت کامل بود. آنچه که نومحافظهکاران و همدستانشان انجام میدهند نیز بدون شک یک خیانت کامل است. هر دو طرف جنایتکارند و هر دو طرف باید مجازات شوند.
بعضی وقتها تراژدی میتواند تسریع کننده تغییر باشد. شاید واقعه فورتهود باعث آغاز گفتمانی شود و در نهایت باعث تسریع در تغییر سیاستهای خاورمیانهای آمریکا گردد. شاید این حادثه غمانگیز باعث شود سخنان بسیار زیبای اوباما در دانشگاه قاهره، رخت واقعیت بر تنشان کنند. سخنانی که تاکنون در عرصه عمل ظاهر نگشتهاند.