صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۲۹ آذر ۱۳۸۸ - ۱۰:۱۱  ، 
کد خبر : ۱۳۴۴۸۹

گزیده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های صبح 29آذر88


بصیرت: برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

* تهران امروز

روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "آزمون بزرگ مردان عدالت "به قلم حمید رضا مفیدی آورده است:‏ اطلاعیـه سازمان قضایی نیـروهـای مسلـح که در آن برای سه نفر از متهمان بازداشتگاه کهریزک در خواست مجازات شده است را می‌توان سرآغاز جدی‌ترین آزمون قوه‌قضائیه در دوران جدید آن دانست. رسیدگی جدی و بدون مسامحه با همه عاملان و آمران وقایع کهریزک از نخستین روزهای برملا شدن وقایع این بازداشتگاه مورد تاکید و اجماع تمامی مسئولان و دلسوزان نظام و انقلاب و در راس همه مقام معظم رهبری بوده است. دستور رهبر معظم انقلاب مبنی‌بر تعطیلی این بازداشتگاه و تحت تعقیب قرار گرفتن مجرمان مرتبط با آن علاوه‌بر آنکه نشان دهنده عزم جدی نظام اسلامی برای مقابله با هر نوع عامل تهدید کننده امنیت ملی و حیثیت اجتماعی است، می‌تواند نشان دهنده اهمیت قانونگرایی به‌عنوان یک رکن اصلی در نظام جمهوری اسلامی نیز تعبیر شود. مقام معظم رهبری با تاکیدات مکرر خویش در خصوص لزوم پیگیری واقعه کهریزک و بیان اینکه نظام در این خصوص به هیچ‌وجه اهل مسامحه نیست به همگان بخصوص مسئولان امر اعلام کردند که قانونگرایی را باید به عنوان یک راهبرد کلان ورای تمام سلایق و منافع سیاسی و گروهی در راس تمامی اقدامات خود قرار دهند. همگان شاهد بودیم که چگونه بازگشت به قانون و تمکین از آن به‌عنوان یگانه راهبرد حل مسائل جاری کشور، اصلی‌ترین تاکید مقام معظم رهبری به تمامی طرفین مناقشات اخیر طی ماه‌های گذشته بوده است. ایشان بارها از همگان خواستند تا با الزام عملی به قانون، موجبات ایجاد آرامش و امنیت به‌عنوان مهم‌ترین ضرورت و نیاز امروز جامعه را فراهم آورند.

با توجه به این تاکیدات و ضرورت‌ها، اکنون و با آغاز مرحله نهایی رسیدگی به متهمان وقایع کهریزک، قوه‌قضائیه در آستانه دو داوری و آزمون بزرگ قرار گرفته است. این قوه از یکسو با یک واقعه دلخراش و متهمان آن روبه‌روست و باید نسبت به آن به عنوان یک وظیفه قانونی، داوری و قضاوت کند؛ و از سوی دیگر در قضاوتی فراتر، نوع مواجهه و عملکرد این قوه در برابر این پرونده در معرض داوری ملت ایران و کلیت نظام قرار دارد. اکنون قوه‌ای که بزرگ‌ترین پشتوانه قانونگرایی در کشور است، خود در معرض آزمون بزرگ ولایتمداری و قانونمندی قرار گرفته است. آزمونی که سربلندی از آن، سربلندی کل نظام و سرفرازی ملت را به‌دنبال خواهد داشت. رسیدگی دقیق و بدون اغماض نسبت به متهمان کهریزک از آن‌رو آزمونی بزرگ به حساب می‌آید که متهمان خود به بدنه نیروهای قضایی و انتظامی تعلق دارند و اکنون این قوه باید برای نخستین‌بار در خصوص وقایع پس از انتخابات به تخلفات بخشی از ضابطان خود رسیدگی کند. برخورد قاطع با متهمین وقایع کهریزک می‌تواند نقطه عطفی در مواجهه قاطع با تمامی متخلفان وقایع اخیر و نشان دهنده عزم جدی مجموعه نظام برای برخورد با هر نوع تخلف و تعدی از قانون در هر جایگاه و تحت لوای هر پوشش باشد. ملت بزرگ ایران امروز چشم به قضاوت عدالت‌مردان خود دوخته است. قضاوتی تاریخی و سرنوشت‌ساز که می‌تواند نقشی تعیین کننده در حل و فصل مسائل اخیر ایفا کند. برخورد قاطع با متهمان کهریزک همچنین می‌تواند واجد عنصر مهم بازدارندگی در حساس‌ترین قسمت‌های قضایی و انتظامی نیز باشد و به‌دنبال خود ارتقای امنیت و سلامت قضایی و انتظامی را به‌دنبال آورد. قضایایی نظیر ماجرای کهریزک یا واقعه کوی‌دانشگاه و همچنین ماجرای حمله به مجتمع مسکونی سبحان از جمله وقایعی بودند که سوای از ماهیت حقوقی یا عواقب سیاسی و اجتماعی آن باعث ایجاد صدماتی به وجهه عمومی برخی نهادهای قانونی نیز شدند. از این‌رو پیگیری این وقایع، رفع تردید از اذهان عمومی و بهبود چهره نیروهای حافظ امنیت و عدالت در جامعه را نیز به‌عنوان رهاوردی گرانبها به‌دنبال خواهد داشت؛ امری که جز با قانونگرایی و قاطعیت دستگاه قضا حاصل نخواهد شد. روزهای آینده و خبرهایی که از درون دستگاه قضا خواهد رسید، نشان خواهد داد که مردان عدالت از آزمون بزرگ ولایتمداری و قانونگرایی چگونه بیرون خواهند آمد.

* اعتماد

روزنامه اعتماد در یادداشت خود با عنوان "حافظه متصل یک ملت "به قلم جعفر گلابی آورده است:‏ مطالعه تاریخ نشان می دهد ملت ها و جوامع درست مثل یک انسان متولد می شوند، کودکی می کنند، بزرگ می شوند، به بلوغ می رسند، جوان می شوند و گاهی می میرند. ملت ها واقعاً دارای یک قوه فاهمه، انواع احساس ها و ادوار مختلف فکری و ذهنی هستند. یک ملت چون یک انسان به خواب می رود، بیدار می شود، گاهی شاد، گاهی افسرده، گاهی خلاق و گاهی فرسوده می شود. فرق یک ملت با یک فرد انسانی در پیچیدگی های بیشتر و قرار گرفتن در زمانی به درازای یک تاریخ است. صبح تا شب یک ملت گاهی چندین قرن به طول می کشد، سرزندگی او صدها سال و فکر کردن و به تصمیم رسیدن و تحولش ده ها سال زمان می برد. در این میان تاریخ ملت ایران از طرفی یکی از پرقدرت ترین تاریخ ها و از طرفی دیگر یکی از پرحادثه ترین و پیچیده ترین داستان هاست.مثلاً ایرانیان با کوروش خیلی خوب شروع کردند. عظمت امپراتوری که وی به کمک مردم بنا نهاد بی سابقه بود و جالب اینکه یکی از متخلق ترین تمدن ها در تاریخ باستان به ایرانیان تعلق یافت؛ آنجا که پیش از دیگران حقوق بشر را شناختند و در عمل به آن اهتمام ورزیدند. اما ملتی که اینچنین خیره کننده آغاز کرد چنان به تکلف و جلال و جبروت پادشاهانش گرفتار آمد که اسکندر مقدونی با سپاهی نه چندان گران طومار عظیم هخامنشیان را در هم پیچید. زخمی که او بر پیکر ایران و ایرانیان زد دو، سه قرن طول کشید تا التیام یابد و دوباره از زیر آوار یک تمدن، تمدنی دیگر سر برآورد. این سریال فراز و فرود بارها ایران را دربر گرفت و هر بار معدل فکر و تدبیر ایرانی کوشید اشتباهاتش را کمتر کند، عیوبش را برطرف سازد و راه های مطمئن تر سربلندی و پیشرفت را انتخاب کند. شاید برای همین بود که هنگام هجوم اعراب ایرانیان طرحی نو درانداختند و میان فاتحان و پیام فاتحان تفکیک قائل شدند. اسلام را پذیرفتند ولی با سلطه امویان و عباسیان بی وقفه مبارزه کردند، در مقابل بغداد هزار و یک شب و قصر و قدرت خلیفه قامت «تشیع» را برساختند و مغز ناب اسلام را در سادگی و اخلاق اهل بیت پیامبر(ص) جست وجو کردند.ایرانیان در همه این دوران در فکر بوده اند، آزمون و خطا کرده اند، آرام شده اند ولی تن به مرگ ندادند، حتی وقتی سیل بنیان برکن مغول همه شهرها و روستاهای کشور را فراگرفت ایران تا مرز فنای ابدی رفت ولی در برابر دیدگان خیره تاریخ ناگهان دوباره قامت راست کرد و مهاجمان را در چنگال فرهنگ خود فرو گرفت. بعدها باز هم نه بر اساس جبر تاریخ که بر مبنای فکر و اندیشه و خلاقیت و عیب و نقصی که وجود داشت فراز و نشیب مردم ایران ادامه پیدا کرد تا اینکه دنیای مدرن غرب از راه رسید و ایران را در برابر پرسش ها و چالش ها و تحولات جدیدی قرار داد. اولین و مهم ترین بازتاب تماس ایران و غرب جدید در انقلاب مشروطه بروز یافت و ایرانیان در این حرکت بزرگ خود تلاش کردند راه پیشرفت را در کسب و تحصیل و بعد از آن بومی کردن دستاوردهای جدید بشری پیگیری کنند. این حرکت نشان داد ایرانیان در مقابل تحولات جهان از حساسیت ویژه یی برخوردارند، به فکر فرو می روند، تصمیم می گیرند و دست به اقدام می زنند. از مشروطه تا انقلاب اسلامی حدود 70 سال طول کشید، 70 سالی که هرگز یک خط سیر ثابت نداشت و حوادث گوناگون و بزرگ و کوچک نشان داد نهاد و ضمیر ناآرام ایرانی به کار است تا مقام و موقعیت شایسته خود را پیدا کند. در انقلاب اسلامی می شود به جرات ادعا کرد ایرانیان نه در پی توالی چند حادثه و بروز ناخواسته زمینه که در اثر فکر و احساس خویش به «تصمیم انقلاب» رسیدند و این کار را کردند و در اقدام خویش علل و عوامل عدم موفقیت انقلاب مشروطه را لحاظ کردند.از چیدن همه مقدمات بالا می خواهم این نتیجه را بگیرم که ایرانیان یک عضو منفعل تاریخ نبوده اند. آنها همواره در فکر و اندیشه و عمل سیر کرده اند و توانسته اند در ضمیر بین الاذهانی خویش حرکت تکامل آسا داشته باشند. هر بار که در فکر فرو رفته اند بعدها به تصمیم رسیده اند و هرگاه تصمیم گرفته اند مردانه عمل کرده اند. بعد از انقلاب اسلامی هم هرگز جهان شاهد یک ملت منفعل در ایران نبوده است. ملتی که فکر می کند و توان تصمیم گیری دارد یک ملت منفعل نیست. آنها در جنگ از تصمیم خود حفاظت کردند و نگذاشتند نابسامانی های طبیعی یک انقلاب تمامیت ارضی شان را هدف هوس یک دیکتاتور متجاوز قرار دهد.به نظر می رسد بعد از جنگ هم این طور نبود که فکر مردم خاموش و خیال شان راحت شود و از دقت در امور و تعقیب حوادث باز بماند. پیداست که همین فکر و اندیشه یی که همواره ذهن و دل ایرانیان را به خود مشغول کرده است و مرتباً درصدد یافتن عیب ها و کم کردن نقص هاست دارای آهنگی مستدام است و برای همین هم تحول آسا و جلورونده است.نکته بسیار مهم در این میان این است که در پی کوتاه شدن «زمان» میان حوادث بزرگ حافظه تاریخی مردم به صورت روزافزونی در حال تقویت شدن است، مثلاً اگر در تاریخ باستان ظهور و سقوط یک سلسله صدها سال به طول می انجامید و یکپارچگی و اتصال حافظه تاریخی مردم را برای شناسایی عیب ها و نقص ها دشوار می ساخت از حدود صد سال پیش تاکنون «زمان کوتاه بین حوادث» به مدد مردم آمده و آنها را دچار هوش و تدبیر و تجربه بی سابقه کرده است. وقوع دو انقلاب بزرگ در کمتر از صد سال توانایی مردم در درک و تحصیل و امعان نظر حتی به جزییات را مضاعف ساخته است. مردم دیگر امواج را شناخته اند و حتی گاهی عمداً خود سوار آنها می شوند. شاید دیگر هیچ موجی نتواند ناخواسته و نادانسته مردم ایران را با خود به مقصد دلخواه اش ببرد.این آگاهی، این درایت و تجربه یی که آثار آن قابل مشاهده است یک سرمایه عظیم است که به واسطه آن حتماً تحولات مثبتی در پی خواهد آمد. در شرایط خاصی کنونی امید می رود مردم ما بدون هزینه های گزاف و بدون مخدوش شدن آرامش جامعه و بدون افراط و تفریط گام های مهمی در جهت اعتلای کشور و نزدیک شدن به جامعه آرمانی خویش بردارند. از پس آن همه حوادث و یک تاریخ بزرگ دیگر عیب است که ما در اثر یک دعوای خانوادگی دچار خسارت های بزرگ شویم. اتفاقاً پیروزی بزرگ در ورای پیروزی های مقطعی آن است که ملت ایران راه آرام و مطمئن و بی هزینه و عادلانه غلبه بر مشکلات را بیابد و حافظه متصل تاریخی خود را چون سرمایه یی بی بدیل و گرانمایه و مشعشع به کار گیرد. از این حافظه نباید ترسید. باید آن را غنیمت شمرد و در راه پیشرفت کشور با آن هماهنگ شد.

* وطن امروز

روزنامه وطن امروز در یادداشت خود با عنوان "میشل در بن‌بست خاورمیانه "به قلم حسین افتخاری* آورده است:‏ جورج میشل، نماینده ویژه اوباما در امور خاورمیانه به علت شکست تلاش‌هایش در مذاکرات سازش میان فلسطینی‌ها و رژیم صهیونیستی اعلام کرد، استعفا خواهد داد. آخرین گزارش‌ها نیز حاکی از آن است که میشل بشدت در چند روز اخیر سرخورده شده و احساس می‌کند در این میان بازیچه بوده است. هیلاری کلینتون در ماه اکتبر در بیت‌المقدس اعلام کرد، فلسطینی‌ها پس از اقدام اسرائیل درباره توقف 10 ماهه شهرک‌سازی به میز مذاکرات بازگردند، این در حالی است که میشل خواهان توقف کامل شهرک‌سازی بوده است.

حال در این مجال به تجزیه و واکاوی روند به بن‌بست رسیدن صلح خاورمیانه و دلایل استعفای میشل می‌پردازیم. میشل به‌عنوان نماینده آمریکا در چند ماه اولیه حکومت اوباما تصدی این امر را برعهده داشت تا بتواند رهیافتی برای حل مساله فلسطین، بین فلسطینی‌ها، حکومت خودگردان و رژیم صهیونیستی بیابد و آن را اجرایی کند. این مساله از 2 سو قابل توجه بوده است؛ اول اینکه کشورهای عربی منطقه ادامه همکاری خود و گسترش این همکاری‌ها با آمریکا را منوط به آن می‌دانند که مساله فلسطین به نحوی آبرومندانه پیش برود و یک راه‌حل معقول به اجرا گذاشته شود. دولت آمریکا هم از طرف دیگر نیازمند این مساله بود که بتواند در سطح خاورمیانه چهره خود را بهبود بخشد و خود را دشمن مسلمانان و مردم کشورهای خاورمیانه معرفی نکند.از این‌رو میشل به شکل جدی دنبال این بود در سفرهای مکرر و متعددی که به منطقه داشت در گفت‌و‌گو با مقامات صهیونیست و دولت خودگردان ابومازن و کشورهای عربی که مصر، عربستان و اردن هستند به راه‌حلی دست پیدا کند. اساس این حرکت با تمایلات و ماهیت افراطی‌ای که در دولت ائتلافی نتانیاهو هست کاملا در تضاد بود و هیچگونه تطبیقی با هم نداشت. نتانیاهو از همان ابتدا با طرح سیاسی‌ای که بخواهد به دولت فلسطینی مستقل منتهی شود، مخالف بود و در واقع با شروطی که مطرح کرد این مساله را تا به حال عقیم گذاشته است. وی برای اینکه بتواند مقابل جامعه جهانی پاسخگو باشد طرحی را تحت عنوان طرح اقتصادی صلح مطرح کرد مبنی بر اینکه تعاملات اقتصادی بین رژیم صهیونیستی، فلسطینی‌ها، حکومت خودگردان و دیگر کشورهای عربی توسعه پیدا کند، کشورهای عربی رژیم صهیونیستی را به رسمیت بشناسند و به‌عنوان یک دولت یهودی به وجود آن اعتراف کنند.

پس از تحقق یافتن آن اهداف که در فضای تعاملات اقتصادی به وجود‌آمده زمینه دوستی و نزدیکی و همگرایی بیشتر فراهم می‌شود تا مشکلات اساسی فی‌مابین به نحو کم‌هزینه‌تری حل شود. در واقع نتانیاهو با این طرح خودش که با طرح تونی بلر هماهنگ است و شاید بلر نقش مهمی هم در طراحی این مساله داشته است، می‌خواهد موضوعاتی مانند بیت‌المقدس، بلعیدن تدریجی سرزمین‌های کرانه باختری با ادامه شهرک‌سازی و موضوعات متعدد دیگری را به نحوی پشت سر بگذارد به جای اینکه به آنها بپردازد و پاسخی را به آنها بدهد.موضوعاتی مانند مساله آوارگان، بیت‌المقدس شرقی، وسعت و نوع مرزهای 2 دولتی که بوش در سال‌های حکومتی خود وعده داد و اوباما الان آن را وعده می‌دهد چیزهایی است که نتانیاهو سعی داشت با طرح خودش آنها را پشت سر بگذارد به جای اینکه به آنها بپردازد. سفرهای میشل به نتیجه نرسید و اگرچه از ابتدای فعالیت میچل، وزارت خارجه و هیلاری کلینتون از این فرآیند حذف شده بود، کلینتون هم به مجموعه تیم رایزنی‌کننده اضافه شد. اوباما در شرایط سختی قرار گرفت به شکلی که آن وجاهت و اقتداری که سعی می‌کرد از آمریکا به نمایش بگذارد زیر سوال رفت، تحت این عنوان که درخواست آمریکا برای توقف شهرک‌سازی از طرف اسرائیلی‌ها پذیرفته نشده است. طرف‌های فلسطینی و عربی هم در شرایط انفعالی خاصی بسر می‌بردند و ابومازن با رسوایی‌هایی که در مساله گلدستون، قتل یاسر عرفات و مساله همکاری‌ با رژیم صهیونیستی داشت (که این همکاری‌ها، همکاری‌های اطلاعاتی برای ترور فرماندهان مقاومت بود) امکان باقی ماندن در حکومت را برای خود میسر نمی‌کرد لذا ابومازن و حکومت‌های عربی سازشکار منطقه برای اینکه بتوانند وجاهت خود را مورد تاکید قرار دهند و آن را حفظ یا دوباره احیا کنند شرط توقف کامل شهرک‌سازی را از سوی رژیم صهیونیستی به‌عنوان مبنایی برای آغاز مذاکرات مطرح کردند. در مذاکره‌ای که نتانیاهو با اوباما در نیویورک داشت، در خلال مجمع عمومی سازمان ملل یا در واقع نشست سازمان‌های صهیونیستی در آمریکا که نتانیاهو در آن شرکت کرده بود، رژیم صهیونیستی رسما اعلام کرد که آماده ورود به مذاکرات راه‌حل نهایی برای تشکیل دولت فلسطینی نیست و باید به یک راه‌حل موقت فکر کند؛ یک دولت موقت، مرزهای موقت و تمام مولفه‌ها در شکل موقت دنبال شود تا بعدها شرایط راه‌حل نهایی به وجود آید. طرف‌های فلسطینی و آمریکا‌یی خواستار توقف کامل شهرک‌سازی شدند و هم کشورهای اروپایی و هم آمریکا فشارهای جدی‌ای را به حکومت اسرائیل آوردند. نتانیاهو در کابینه امنیتی خود با ترفند سیاسی سعی کرد همه این فشارها را دور بزند و باز اهداف قبلی خود را مورد تاکید قرار دهد. او در کابینه امنیتی تصویب کرد که برای مدت 10 ماه شهرک‌سازی را در کرانه باختری متوقف می‌کنند ولی ساخت مدارس، کنیسه و موسسات عمومی مثل شهرداری‌ها و دستگاه‌های خدمات شهری را در شهرک‌های صهیونیستی ادامه خواهند داد و بیت‌المقدس شرقی را از موضوع توقف شهرک‌سازی در 10 ماه آینده استثنا کرده و اعلام کردند که اینجا پایتخت ابدی رژیم صهیونیستی است و به هیچ‌وجه هیچ بحثی درباره آن صورت نمی‌گیرد و هیچ تدبیری هم برای آن اعمال نمی‌شود. اگرچه ابومازن و مقامات ساف تاکنون مستقیما با این اقدام نتانیاهو برخورد منفی نداشته‌اند اما گفته می‌شود وی بشدت دنبال این است که هرچه سریع‌تر به مذاکرات با نتانیاهو بازگردد چرا که نپذیرفتن مذاکره با اسرائیل به معنای پایان عمر سیاسی عباس است. با توجه به اینکه وی اعلام کرده بود در رقابت‌های انتخاباتی ریاست‌جمهوری فلسطین شرکت نمی‌کند، یک خلأ سیاسی در بخش ساختار حکومتی فلسطین به وجود می‌آید که نه آمریکا، نه رژیم صهیونیستی و نه کشورهای سازشکار عربی به این مساله تمایل ندارند، لذا ابومازن به‌رغم مخالفت با ایده نتانیاهو حتما به مذاکره بازخواهد گشت اما موضوع قابل توجه اینکه نتانیاهو موضوعاتی مانند قدس و مرزها را از دستور کار حذف کرده اما طرف‌های آمریکایی آن را به عنوان دستور کارهای خودی تصور می‌کنند و معتقد هستند که موضوع وسعت و مرزهای دولت فلسطینی در مذاکرات 10 ماه آینده مشخص می‌شود و بعد از 10 ماه هرکس می‌داند که در کجا باید شهرک‌سازی کند و مناطق ممنوع و غیرممنوع برای شهرک‌سازی مشخص خواهد شد. در مجموع نتانیاهو با مصوبه اخیر خود در کابینه امنیتی به فشار غربی- آمریکایی علیه خودش پایان داده و وجهه کسی که خواستار مذاکره و صلح است را به خود گرفته است تا بتواند فضای جامعه جهانی را علیه خودش تلطیف کند. ثانیا نتانیاهو شروط خودش را عملا در این مصوبه گنجانده و با توجه به ضعفی که حکومت خودگردان و کشورهای سازشکار عربی دارند ناچار هستند که این شرایط را بپذیرند و اوباما هم چاره‌ای جز همراهی با نتانیاهو ندارد و نمی‌تواند به دولت او فشار وارد کند، لذا به نظر می‌رسد در ماه‌های آینده ضمن اینکه به نحو دیگری شهرک‌سازی در کرانه باختری ادامه خواهد یافت، شهرک‌سازی در بیت‌المقدس شرقی و تخریب مناطق فلسطینی نیز با شدت بیشتری ادامه پیدا ‌می‌کند و از طرف دیگر زمینه را برای اینکه ابومازن با سقوط همراه نشود هم موجه می‌‌کند و عباس می‌تواند طی مذاکرات 10 ماه آینده یعنی در واقع تا یک سال آینده بر حکومت باقی مانده و بحران انتخابات ریاست‌جمهوری و پارلمانی در فلسطین را تحت پوشش قرار دهد. با این اقدام نتانیاهو توانسته است هم به نحوی مهندسی داخل ساخت قدرت فلسطین را مدیریت کند و از طرف دیگر اهداف خود را کاملاً طی 10 ماه آینده به اجرا بگذارد که عبارتند از: کسب وقت، توسعه شهرک‌سازی در بیت‌المقدس (همان‌گونه که لیبرمن اعلام کرده امسال سال یهودی کردن مسجدالاقصی و بیت‌المقدس شرقی است) و تخریب منازل فلسطینی، ثالثا از فضای فشار کشورهای غربی به مرحله حمایت آنها از رژیم صهیونیستی نزدیک‌تر شده‌اند.

*کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "بیایید به «تفسیر راهنما» عمل کنید " به قلم محمدکاظم انبارلویی آورده است:

و اعلموا ان فیکم رسول الله لو یطیعکم فی کثیر من الامر لعنتم سوره حجرات، آیه7 «و بدانید که رسول خدا در میان شما است . اگر در بسیاری از امور از شما اطاعت کند به رنج می افتید....»

و اعلموا ان فیکم رسول الله لو یطیعکم فی کثیر من الامر لعنتم

سوره حجرات، آیه7

«و بدانید که رسول خدا در میان شما است . اگر در بسیاری از امور از شما اطاعت کند به رنج می افتید....»

آیت الله هاشمی رفسنجانی در تفسیر راهنما در نگاه به این آیه

27 نکته کلیدی ، مطالب و آموزه های اجتماعی و سیاسی خوبی استخراج کرده که بخشی از آن را در زیر می خوانید:

1- اقدام نکوهیده برخی از مسلمانان به تحمیل آرای شخصی خود بر پیامبر (ص)

2- تلاش برخی مسلمانان ، برای واداشتن پیامبر (ص) به پذیرش خبر «ولید»1()

3- خودسرانه عمل نکردن مردم در مسائل مهم اجتماعی و وانهادن آن به رهبری الهی مایه مصونیت از خطرات ندامت بار است . خداوند از مومنان خواسته است تا در زمینه مسائل اجتماعی و خطرآفرین خودسرانه عمل نکنند و وجود رهبری الهی را نادیده نینگارند.

4- تحمیل آراء و تمایلات سطحی مردم به رهبری الهی

پیامبر (ص) مایه مشقت و زیان حتمی خود آنان است.

5- برنامه های پیامبر(ص) براساس واقعیت ها و مصالح واقعی و نه تابع تمایلات مردم است.

6- اطاعت محض از رسول خدا (ص) نمود ایمان و موضع گیری در برابر آن حضرت نمود کفر است.

7- کفر و فسق وعصیان مانع رشد اجتماعی بشر است.

8- رشد و تعالی جامعه در پرتو وجود رهبری الهی و نفوذ رهنمودهای وی است.

و ....

ارزیابی مواضع و عملکرد آیت الله هاشمی رفسنجانی قبل و بعد از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در مسیری غیر از آنچه ایشان در آیه یاد شده به عنوان تفسیر ارائه می فرمایند ، است.

بویژه آنکه تفسیر آن را به ماجرای «ولید» ربط می دهند. ولید بن عقبه که بود؟

ولید بن عقبه کسی بود که پیامبر او را برای جمع آوری زکات از قبیله بنی المصطلق اعزام داشت .هنگامی که اهل قبیله با خبر شدند که نماینده رسول الله (ص) می آید با خوشحالی از او استقبال کردند ولی از آنجا که میان آنها و ولید در جاهلیت خصومت شدیدی بود ، تصور کرد آنها به قصد کشتنش آمده اند.خدمت پیامبر بازگشت و عرض کرد: آنها از پرداخت زکات خودداری می کنند. پیامبر خشمگین شد و تصمیم گرفت با آنها پیکار کند که آیه ، « یا‡ ای^ه#اال^ذ&ین# ءام#ن\و ءان ج#اء# ک\م ف#اس&ق\ ب&ن#ب#اء? ف#ت#ب#ی^ن\وا (ای کسانی که ایمان آورده اید ! اگر فاسقی خبری مهم برای شما بیاورد درباره آن تحقیق کنید- حجرات آیه6 )

پیامبر در مقام تحقیق، خالد بن ولید بن مغیره را فرستاد، او خبر آورد که بنی المصطلق به اسلام کاملا وفا دارند و صدای اذان و نماز آنها را با گوش خود شنیده است .ولید براساس یک دروغ می خواست آرامش جامعه اسلامی را به هم بریزد. اما با تبیین آن خبر نادرست از این کار جلوگیری شد . آقای هاشمی در برداشت از آیه ای که در صدر مقاله آمد یکی از آموزه های این آیه را در سرزنش کسانی دانسته که می خواستند خبر ولید را به پیامبر تحمیل کنند و یا بقبولانند.

خبر دروغ تقلب در انتخابات را که به قول ابطحی رمز آشوب بود چه کسانی می خواستند به مردم و رهبری معظم انقلاب تحمیل کنند؟ پس از بررسی کامل و حتی بازشماری10 درصد صندوقها که معلوم شد این خبر کذب محض است، چرا عده ای همچنان برآن اصرار دارند؟ و متاسفانه آقای هاشمی در مورد آن

می گوید تردید دارم! آقای هاشمی در سفر به مشهد همچنان برمواضع خود در نمازجمعه88/4/27 اصرار دارد حال آنکه اکنون حکم ریاست جمهوری تنفیذ شده و مواضع رهبری در دو خطبه نماز جمعه و سخنرانی های پس از آن صریح و شفاف در خصوص اصحاب فتنه و موضوع انتخابات روشن است .

مقام معظم رهبری فرمودند: «موضع نظام جذب حداکثری و دفع در حد ضرورت است اما عده ای اصرار بر فاصله گرفتن و طرد شدن از نظام دارند.»

اما آقای هاشمی همچنان بر مواضع گذشته خود مبنی بروحدت با آن جماعت اصرار دارد در حالی که آن جماعت روسیاه همچنان برطبل بی مهری به امام و نظام و انقلاب می کوبند.

مردم براساس همین آموزه های قرآنی که جناب آقای هاشمی در تفسیر راهنما فرموده اند طی دو جمعه گذشته به خیابانها ریختند و پشتیبانی خود را از مواضع رهبری و نیز محکومیت هتک حرمت به ساحت امام (ره) اعلام کردند. اما دفتر آقای هاشمی دو روز قبل از راهپیمایی بزرگ مردم دوباره متن کامل سخنان ایشان را در مشهد که در واقع تحمیل یک نظر به رهبری است منتشر می کند.

و حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در دیدار جمعی از روحانیون همان روز می فرمایند:

«اگر برخی با ارعاب به دنبال حل مسائل هستند در اشتباهند» (اندیشه نو

پنج شنبه26 آذر88صفحه اول تیتر اول)

این موضع چقدر با تفسیر آقای هاشمی با آیه : «و اعلمو ان فیکم رسول الله لویطیعکم فی کثیر من الامر لعنتم » که خود مفسر آن است، می خواند.

آقای هاشمی بارها در سخنرانی خود از وجود راه حل هایی برای حل آنچه که او «بحران» می خواند سخن گفته است . در حالی که راه حل قرآنی این مشکل همان است که در تفسیر آیه7 سوره حجرات فرموده اند ؛ «تمکین در برابر رهبر الهی و خودسرانه عمل نکردن در مسائل مهم اجتماعی !»

40 میلیون نفر در این انتخابات شرکت کردند. دو سوم مردم به یک نامزد رای دادند و کسانی هم که به کسان دیگر رای داده اند به اعلام نتایج التزام قانونی دارند. چرا عده ای برخلاف رای اکثریت و داوری6 فقیه و6 حقوقدان شورای نگهبان و حکم تنفیذ رهبری همچنان به دروغ تقلب یا تردید در اعلام نتایج انتخابات تفوه می کنند ؟ عجیب آنکه کار به جایی رسیده فاسقانی که این دروغ را در رسانه های شیطان تکرار می کنند آنها را وادار کرده اند که مطالبات خود را تا سرحد سرنگونی نظام و اهانت به رهبری و امام (ره) ارتقا دهند!

به نظر می رسد حل این مشکل راه حل قرآنی دارد و آن همان چیزی است که آقای هاشمی در تفسیر راهنما در مورد آیه یاد شده به آن خوب پرداخته اند.

پی نوشت:

1- ولید بن عقبه

* کیهان

روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "... و باردیگرخواص " به قلم حسین شریعتمداری آورده است:1- اینجا مدینه است، مسجد النبی(ص) و ظهر یکی از روزهای جمعه هزار و چهارصد و چند ده سال قبل. نمازجمعه برپاست و رسول خدا(ص) به امامت ایستاده و خطبه می خواند. ناگهان صدایی در فضا می پیچد، جارچی یکی از کاروان های تجاری است که از ورود کاروان به مدینه خبر می دهد. نمازگزاران از گوشه چشم به یکدیگر نگاه می کنند، بسیاری از آنان وسوسه شده اند، وسوسه پیشدستی در خرید کالای از راه رسیده، اما، نمازجمعه است، با آنهمه سفارش، و رسول اکرم(ص) برترین و شایسته ترین خلق خدا، امامت جمعه را برعهده دارد. اگر تا پایان نماز صبر کنند، دیگران در خرید پیشی می گیرند. بسیاری از نمازگزاران دو دل می شوند. این پا و آن پا می کنند و سرانجام، شماری از آنان که چندان هم اندک نبودند، آهسته و پاورچین صف های نماز را ترک می کنند و چند قدم که دورتر می شوند، گام ها را بلند برمی دارند و به سوی صدا و محل اتراق کاروان می دوند... رسول خدا(ص) غمزده می شود- شاید- و خدای سبحان به ملامت می فرماید: «چون تجارتی یا لهو و بازیچه ای ببینند به سوی آن می شتابند و تو را -ای پیامبر- در نماز تنها می گذارند...» آیه 11 سوره جمعه. می گویند فقط 8 یا 12 تن از نمازگزاران بر جای ماندند و نمازجمعه آن روز را ترک نکردند و رسول خدا(ص) فرمود؛ اگر این عده نیز می رفتند، عذاب الهی نازل می شد.

2- اینجا تهران است، دانشگاه تهران و هزار و چهارصد و چند ده سال بعد از آن روز مدینه، باز هم ظهر یکی از روزهای جمعه است، امام جمعه منصوب امام خمینی(ره) و امام بعد از ایشان به خطبه ایستاده است. یک روز جمعه از روزهای جنگ 8 ساله تحمیلی است. مدتی است دشمن به بمباران شهرها و مناطق مسکونی روی آورده است.

از چند روز پیش تهدید می کرد که روزجمعه مراسم نمازجمعه را در دانشگاه تهران بمباران می کند. جمعیت در دانشگاه تهران و خیابان های اطراف موج می زند، همیشه همینطور بوده و هست، وقتی تهدید دشمن در میان است، حضور جمعیت بیشتر و پرشورتر می شود و آن روز جمعه هم... آقا در میانه خطبه است که بمبی قوی با صدایی مهیب در میان نمازگزاران و در زمین چمن منفجر می شود، تعدادی از نمازگزاران به خون می غلتند و پاره های بدن آنها تا دهها متر آن طرف تر پرتاب می شود. صدای جمعیت به الله اکبر بلند می شود و شعار «خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست» به آسمان برمی خیزد. نمازگزاران با صلابت ایستاده اند. چند نفری به انتقال مجروحان مشغولند-14 شهید و 88 مجروح- امام جمعه به خطبه ادامه می دهد. در رکعت دوم نمازعصر و به هنگام قنوت، سر و کله جنگنده های عراقی در آسمان تهران پیدا می شود، برای بمباران آمده اند، مثل روزهای قبل. صدای انفجار بمب ها و شلیک پی در پی ضدهوایی ها فضا را پر کرده است. نمازگزاران اما به نماز مشغولند. هیچکس از جای خود تکان نمی خورد.

جمعه شب- شب همان روز- سیمای ملکوتی حضرت امام(ره) بر صفحه تلویزیون دیده می شود؛

«من فراموش نمی کنم قصه روزجمعه را که آنطور باشکوه، با نورانیت، با استقامت گذشت. آنطور مردم با طمأنینه، با آن صداهایی که می آمد، با آن رگبارهایی که می آمد، من ملاحظه می کردم، نگاه می کردم، مخصوصاً نگاه می کردم ببینم در بین مردم چه وضعی هست، ندیدم حتی یک نفر را که یک تزلزلی درش پیدا باشد. و آن وقت امام جمعه آنطور با آن طنین قوی صحبت کرد، مردم آنطور گوش کردند، آنطور فریاد زدند که ما برای شهادت آمدیم». صحیفه امام(ره) جلد 19، ص 195

3- اینجا کوفه است، دارالخلافه حضرت امیرعلیه السلام و باز هم هزار و چهارصد و چند ده سال قبل. علی(ع) به خطبه ایستاده است و با دلی گرفته، زبان به ملامت گشوده است «یا اشباه الرجال و لارجال ای نامردان مردنما... دلم از دست شما پرخون است، جرعه جرعه اندوه به کامم ریختید... دشمنان به پیکارتان برخاسته اند و شما دست به جنگ نمی گشائید، تابستان شما را فراخوان می دهم، می گوئید هوا گرم است و زمستان، سرما را بهانه می آورید...» خطبه 27 نهج البلاغه.

4- اینجا ایران است، همین چند سال پیش... امام راحل ما (ره) پیرمردها را به ماندن دعوت می کند، اجازه می خواهند که بروند و می روند، نوجوانان در شناسنامه های خود دست می برند تا سن خویش را برای رفتن به جبهه قانونی نشان بدهند. جوانان برای رفتن روی مین از یکدیگر سبقت می گیرند، پیرزن دستکش و جوراب پشمی را که با دستهای لرزان خود بافته است برای رزمندگان می فرستد همراه با چند خط که یکی از دانش آموزان روستا برایش نوشته است «فرزندان نادیده ام! از من بپذیرید... چه کند بی نوا ندارد بیش»...

5- و امام راحل ما رضوان الله تعالی علیه می فرمود؛ « من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله-صلی الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمومنین و حسین بن علی- صلوات الله و سلامه علیهما- می باشند. آن حجاز که در عهد رسول الله- صلی الله علیه و آله- مسلمانان نیز اطاعت از ایشان نمی کردند و با بهانه هایی به جبهه نمی رفتند، که خداوند تعالی در سوره «توبه» با آیاتی آنها را توبیخ فرموده و وعده عذاب داده است.(26) و آنقدر به ایشان دروغ بستند که به حسب نقل، در منبر به آنان نفرین فرمودند. (27) و آن اهل عراق و کوفه که با امیرالمومنین آنقدر بدرفتاری کردند و از اطاعتش سر باز زدند که شکایات آن حضرت از آنان در کتب نقل و تاریخ معروف است. و آن مسلمانان عراق و کوفه که با سیدالشهدا-علیه السلام- آن شد که شد. و آنان که در شهادت دست آلوده نکردند، یا گریختند از معرکه و یا نشستند تا آن جنایت تاریخ واقع شد.» وصیت نامه حضرت امام (صحیفه جلد 21 ص 410 )

6- و اکنون به موضوع اصلی یادداشت پیش روی نزدیک می شویم و این سوال را پی می گیریم که چرا لغزش و انحراف خواص در دوران حضرت امیرعلیه السلام، لغزش مردم را به دنبال داشت و فاجعه می آفرید، اما در این دوران وقتی خواص می لغزند، به جای آن که مردم را بلغزانند و به انحراف بکشانند، خود رفوزه می شوند و سقوط می کنند؟ راستی چرا...؟!

7- پاسخ این سوال را باید در دو تفاوت عمده میان دوران ما- بعد از انقلاب اسلامی- با دوران حضرت امیر علیه السلام جستجو کرد.

الف: تعداد خواص آلوده در دوران ما در مقایسه با دوران مولایمان حضرت امیرالمومنین علیه السلام - با احتساب جمعیت- بسیار اندک و کم شمارتر است. علی(ع) یاران مخلص و پا به رکاب اندکی داشتند تا آنجا که نخلستان های خلوت کوفه و چاه های تاریک آن دیار، مخاطب دردهای فروخورده و غصه هایی بود که در گلوی مبارک مولایمان مانده بود. چه تنها بود علی مظلوم(ع) آن روز که یاران به حق پیوسته خویش را به خاطر می آورد و در حالی که اشک در چشمان مبارک و خدایی اش نشسته بود، می فرمود؛ «کجایند برادران من که راه حق را سپردند و با حق رخت به دیار باقی بردند؟ کجاست عمار؟ کجاست ابن تیهان؟ کجاست ذوشهادتین؟ و کجایند همانندهای ایشان؟...» خطبه 182 نهج البلاغه.

و اما، در این دوران تعداد بزرگان صاحب اندیشه و خواص مومن و پا به رکاب که از ژرفای دل پیرو امام راحل (ره) و خلف حاضر او هستند بیرون از حد شمار است.

ب: دومین تفاوت عمده این دوران با دوران مولای مظلوممان حضرت امیرعلیه السلام را باید در شور و شعور و ایمان و پاکباختگی مردم در ایران اسلامی و ناآگاهی اکثریت مردم در دوران امیرمومنان(ع) و رخوت و سستی آنان جستجو کرد. نکته ای که امام راحل(ره) بارها به آن اشاره فرموده اند و نه فقط مردم ما و ملت های مسلمان به وضوح شاهد آن بوده اند، بلکه دشمنان تابلودار انقلاب نیز به آن اعتراف دارند. بیهوده بود- اما بی حساب نبود- که وزیر دفاع وقت آمریکا در دوران ریاست جمهوری ریگان با صراحت توأم با وقاحت گفته بود «ریشه ملت ایران باید از بیخ و بن کنده شود»! و دهها شاهد مثال دیگر.

8- نتیجه آن که مردم دوران حضرت امیر علیه السلام به علت ناآگاهی و بینش کمتر، از نقشه اصلی راه بی خبر بودند و چشم به دهان خواص داشتند و چنین بود که وقتی یکی از خواص می لغزید و از راه راست منحرف می شد، جماعتی از مردم را نیز با خود به لغزش و انحراف می کشید و اما، مردم در دوران ما به دلیل برخورداری از بینش عمیق و تجربه گرانقدری که در حرکت پا به پای خویش با امام راحل(ره) و خلف حاضر او کسب کرده اند، نقشه راه را می شناسند و از این روی، چشم به دهان رهبر دارند نه خواص و دقیقاً به همین علت است که لغزش و انحراف خواص در این دوران نمی تواند لغزش و انحراف مردم را در پی داشته باشد، چرا که معیار مردم برای ارزش گذاری هر یک از خواص، میزان نزدیکی مواضع و عملکرد آنان با رهبرانقلاب- یعنی همان خط اسلام ناب محمدی(ص)- است بنابراین بسیار طبیعی و بدیهی است که در این دوران، وقتی یکی از خواص می لغزد نه فقط مردم را نمی لغزاند، بلکه خود از دایره انقلاب و نظام بیرون افتاده و سقوط می کند.

نگاهی به انحراف برخی از خواص- مخصوصا طی چند ماه اخیر- بیندازید. هر یک از آنها به همان اندازه که از «عروه الوثقی»ی رهبری دور شده اند به همان اندازه از چشم ملت افتاده اند، تا آنجا که کار برخی از آنان به رسوایی کشیده و به اعماق ناکجاآباد سقوط کرده اند.

* جمهوری اسلامی

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان "نقش قاهره در تکمیل حلقه محاصره غزه " آورده است: نمایندگان مجلس مصر در اعتراض به ساخت دیوار فولادی در مرزهای این کشور با غزه از دولت قاهره توضیح خواسته اند. فراکسیون « اخوان المسلمین » در مجلس مصر از رئیس مجلس خواسته است درباره ساخت این دیوار فولادی توضیحات قانع کننده ای ارائه کند.

توضیحات قانع کننده اشاره به تکذیب رسمی دولت مصر درخصوص این دیوار است که عملا هیچگونه تغییری در اصل ماجرا به وجود نیاورده و کمتر کسی صداقت دولت قاهره در این تکذیب ها را باور دارد و بولدوزرها در امتداد محور صلاح الدین سرگرم خاکبرداری بمنظور احداث این دیوارهای فولادی هستند.

طی روزهای گذشته روزنامه صهیونیستی « هاآرتص » فاش کرد دولت مصر درحال فراهم ساختن مقدمات ساخت دیوار فولادی در زیرزمین در امتداد مرزهای این کشور با نوار غزه هستند تا در امتداد محور صلاح الدین احداث شوند و پیشروی فلسطینی ها به داخل خاک مصر از طریق حفر تونلهای زیرزمینی را سد کنند.

رژیم کمپ دیویدی قاهره در طول سالهای اخیر بویژه پس از شکست خفت بار اسرائیل در جنگ 22 روزه علیه غزه به شناسائی تونل های زیرزمینی در محور صلاح الدین پرداخته و ضمن انهدام این تونل ها با همکاری آمریکا و رژیم صهیونیستی سعی کرده از ارسال سوخت مواد غذائی و تجهیزات بیمارستانی و داروئی برای نوار غزه جلوگیری کند.

هم اکنون محاصره نوار غزه توسط صهیونیست ها باعث بحران غذائی و داروئی در غزه شده و نیروهای مقاومت از طریق حفر تونل های زیرزمینی سعی دارند آثارو تبعات محاصره غزه را مهار کنند و به حداقل ممکن برسانند. خشم رژیم قاهره از اینست که نیروهای مقاومت از طریق همین تونل ها توانسته اند بخش قابل توجهی از نیازهای غذائی و داروئی مردم غزه را تامین کنند و تلاشهای قاهره برای تکمیل محاصره و افزایش فشارها بر مردم غزه را به ناکامی و شکست کشانده اند. دولت مصر رژیم صهیونیستی تشکیلات خودگردان به ریاست محمود عباس و دربارهای عرب امیدوار بودند با تداوم فشارها و استمرار محاصره غزه مردم غزه علیه دولت اسماعیل هنیه وارد عمل شوند و سر به شورش بردارند ولی آنچه رخ داد کاملا بر عکس این انتظارات بود و مردم غزه با وحدت بی نظیر خود جنگ 22 روزه را به فرصتی برای شکست اسرائیل و پیروزی مقاومت مبدل ساختند.

اطلاعات جدید پیرامون طرح احداث دیوار فولادی نشان می دهد که اصل طرح توسط آمریکا و اسرائیل ارائه شده و رژیم قاهره و دربارهای عرب نیز با آن موافقت کرده اند و حتی پرداخت بخشی از هزینه های آنرا دربارهای عرب منطقه تقبل کرده اند. کارین ابوزید نماینده آژانس امداد و کاریابی آوارگان فلسطینی (آنروا) ضمن تایید خبر احداث دیوار فولادی در مرز مشترک مصر و نوار غزه جزئیات تازه ای از این طرح را بازگو کرده است . مطابق اظهارات کمیساریای « آنروا » این دیوار در آمریکا ساخته شده و قدرت آن در برابر بمب و عملیات تخریبی ـ انهدامی نیز مورد آزمایش قرار گرفته و عملا به تایید مراکز تصمیم گیرنده در آمریکا و اسرائیل نیز رسیده است . بطوریکه استحکام این دیوار عملا از « خط بارلو » که پیش از جنگ 1352 در ساحل شرقی کانال سوئز احداث شده بود بیشتر و اطمینان بخش تر است . قرار است این دیوار به عمق 30 متر در زیرزمین احداث شود و تا 10 کیلومتر در امتداد محور صلاح الدین اجرا گردد و در واقع زمینه ساز « محاصره ابدی غزه » است ! رژیم قاهره اگرچه احداث این دیوار فولادی را تکذیب کرده ولی هم اکنون سرگرم عملیات خاکبرداری برای ایجاد عمق لازم در جهت احداث و جاسازی این دیوار فولادی است . آنچه برای رژیم کمپ دیویدی قاهره ننگ بزرگی محسوب می شود همکاری حقارت آمیز با رژیم اشغالگر صهیونیستی در تکمیل محاصره در اطراف غزه است که ماهیت شرارت آمیز و ضدانسانی رژیم مفلوک قاهره را به تصویر می کشد. البته رژیم مبارک پیش از این هم از هیچ کوششی برای ابراز دشمنی علیه مردم مظلوم فلسطین فروگذار نکرده و ماهیت پلید و ضد بشری خود را در هر فرصتی به نمایش گذاشته است که مرور این موارد می تواند آگاهی ها در این زمینه را بیشتر کند.

اصرار برای استمرار جنگ علیه غزه و عدم برقراری آتش بس تا نابودی کامل حماس

مسدود نگهداشتن « گذرگاه رفح » و جلوگیری از ارسال مواد غذائی و داروئی به غزه

تلاش همه جانبه در جهت شناسائی تونل های زیرزمینی بین غزه و خاک مصر و جلوگیری ازارسال مایحتاج اولیه برای مردم غزه

موافقت با بمباران مسیر احداث تونل های زیرزمینی در امتداد محور صلاح الدین توسط صهیونیستها و ارائه اطلاعات دقیق به صهیونیستها درخصوص مختصات و مشخصات کلی تونل های احداثی

اعمال فشار بر حماس و سایر گروههای مقاومت اسلامی برای تحمیل ریاست محمود عباس در دور آینده

جلوگیری از تفاهم فتح و حماس و به بن بست کشاندن مذاکرات جناحهای فلسطینی بمنظور تامین اهداف و برنامه های مشترک آمریکا و اسرائیل در جهت انزوای مقاومت اسلامی

آموزش اعضای گروه فتح در جهت مقابله با دولت اسماعیل هنیه و تبدیل عناصر فتح به « خبرچین اسرائیل » در غزه و تجهیز آنها به سلاحهای خودکار

همکاری با فتح و طیف محمود عباس بمنظور کودتا علیه حماس در غزه که البته با افشای این طرح با نتایج معکوسی مواجه شد و عملا به بازداشت عوامل فتح منجر گردید.

تشکیل اجلاس شرم الشیخ به فاصله چند ساعت پس از برقراری آتش بس یکطرفه از جانب رژیم صهیونیستی در پایان جنگ 22 روزه بمنظور یافتن راه حلی برای « خلع سلاح مقاومت » در غزه !

معرفی مقاومت اسلامی بعنوان عامل اصلی ایجاد جنگ و درگیری با صهیونیست ها و توجیه جنایات جنگی ارتش صهیونیستی در غزه

این فهرست را می توان با بررسی بیشتر و دقیق تر باز هم تکمیل نمود ولی درک ابعاد همین فهرست نیز کافی است که ماهیت خیانت آمیز رژیم کمپ دیویدی قاهره و نقش آن در تضعیف موقعیت فلسطینی ها در برابر رژیم صهیونیستی را بهتر از گذشته درک نمائیم .

نباید از نظر دور داشت که رژیم قاهره هم اصل عملیات احداث دیوار فولادی در امتداد مرز مشترک مصر با نوار غزه را تکذیب می کند ولی همهمه و صدای ناشی از تحرکات عظیم بولدوزرها و دستگاه های مجهز حفاری و خاک برداری در امتداد محور صلاح الدین بلندترین فریادی است که از دروغ پردازی و خیانت رژیم دست نشانده قاهره پرده بر می دارد. اهداف و برنامه های عاملان احداث این دیوار هرچه باشد در این نکته تردید نیست که هرچه رژیم صهیونیستی از احداث « خط بارلو » سود برد رژیم قاهره هم از احداث دیوار فولادی در امتداد محور صلاح الدین بهره خواهد برد هرچند رژیم قاهره در اجرای این توطئه پادوئی بیش نیست .

* مردمسالاری

روزنامه مردمسالاری در یادداشت روز خود با عنوان "ضرورت پاسداشت عملی اندیشه امام خمینی (ره) "به قلم مهدی قوامی پور آورده است:

در خبرها آمده بود که علی اکبر جوانفکر مشاور مطبوعاتی محمود احمدی نژاد در گفت و گو با سایت جوان فردا گفته است: در زمان فقدان امام (ره) نیازی نیست که به نظر ایشان متمسک شد. سپس در متن خبر آمده بود که وی در پاسخ به سوالی مبنی بر این که طبق سخنرانی امام (ره) در سال 1358 در رابطه با اهانت به ایشان و پاره کردن عکسشان و لزوم حفظ آرامش جامعه در شرایط حساس آیا بهتر نبود از رسانه ملی تصویر پاره کردن عکس امام پخش نمی شد افزود : امام وقتی در قید حیات بودند این را فرمودند. در زمان حیات خودشان اشکالی نمی دیدند در زمان فقدان امام دیگر چنین چیزی نیست که ما متمسک بشویم به آن چیزی که ایشان فرمودند.

وی با بیان این که الآن آرامش جامعه بر هم نخورده، گفت: مردم نگران شدند به حضرت امام هتک حرمت شده، این نگرانی مردم نگرانی به جایی است.

آقای جوانفکر در باره توصیه امام (ره) مبنی بر عدم برخورد با خاطیان تصریح کرد: این امر در زمان حیاتشان بوده و خودشان فرمودند و مشکلی نداشت و نباید هم آن کار صورت می گرفت و صورت هم نگرفت ولی در زمانی که ایشان در قید حیات نیستند حرمت حضرت امام بیشتر از قبل باید رعایت بشود و این مستمسک، مستمسک خوبی نیست.

وی همچنین در دفاع از عملکرد صدا و سیما گفت که وظیفه صدا و سیما اطلاع رسانی است و در مورد اتفاقی که افتاده فقط خبر رسانی کرده است.

در این رابطه لازم است به چند نکته توجه شود; اول این که اتفاقا یکی از انتقادات اصلاح طلبان به مخالفان همین برخورد گزینشی با امام (ره) و اندیشه هایش است چیزی که طی سالیان متمادی به شکل های متفاوت به اجرا درآمده و جریان اصلاح طلبی معتقد است تنها راه حل ممکن برای حل مشکلات کشور برخورد غیر گزینشی با افکار و اندیشه های امام است. اصلاح طلبان معتقدند که هر قدر که زاویه انحراف ما با اندیشه های امام بیشتر شود کشور با مشکلات جدی تری مواجه خواهد شد لیکن مخالفان اصلاحات صرفا تا آن جا به اندیشه های امام پای بندی نشان می دهند که منافع آنان تامین شود.

همین برخورد گزینشی را آنان با سخنان رهبری نیز دارند چنان که وقتی رهبری همه را به جذب حداکثری و دفع حداقلی فرا می خواند و از حفظ حرمت و احترام آیت الله هاشمی سخن می گوید ناگهان موجی از توهین ها و تخریب ها علیه آیت الله هاشمی به راه می افتد . وقتی رهبری مصرانه از کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها سخن می گوید و می گوید حقیقت تنها از این راه آشکار می شود آنان هر منتقدی را منافق و آمریکایی می خوانند حتی اگر این منتقد دفتر تنظیم و نشر آثار امام باشد.

و اما نکته دوم این که اگر حرمت امام پس از وفات ایشان بیشتر از قبل است که هست و همه اصلاح طلبان نیز بر این امر اعتراف دارند توجه بیشتر به سخنان ایشان نیز حرمت بیشتری دارد مگر این که بخواهیم این حرمت را صرفا به احترام و تکریم به تمثال مبارک ایشان تقلیل دهیم لیکن اصلاح طلبان به عنوان یاران و فرزندان امام بر این باورند که این نوع تکریم امام خمینی(ره) در واقع دردرازمدت موجبات انحراف انقلاب را از آرمان هایش فراهم می آورد لذا همگان باید در جهت احیای اندیشه های امام در عرصه سیاست از هیچ کاری فروگذار نکنند.

و نکته سوم این که یکی از اشکالات این آقایان انکار واقعیت های جامعه است آن جا که می گوید در جامعه هیچ بحرانی وجود ندارد. در حالی که همه بزرگان و دلسوزان انقلاب با درک بحران موجود در کشور در پی ارائه راهکاری برای حل مساله و برون رفت از این وضعیت هستند این آقایان موضع گیری هایی این چنینی موجبات تشدید بحران را فراهم می آورند و هزینه های وارده به کشور و ملت را افزایش می دهند در حالی که اصلاح طلبان از آغازین روزهای پس از انتخابات با طرح وحدت ملی درصدد حل بحران و حفظ اتحاد بودند که با برخوردهای ناصواب رو به رو شدند.

و نکته آخر این که یکی از انتقادات دیرینه اصلاح طلبان به صدا و سیما که متاسفانه تا به امروز پاسخ درخوری نیافته است تعهد به رسالت خبری خویش است، نکته ای که آقای جوانفکر در دفاع از اقدام صدا و سیما در پخش تصاویر بی حرمتی به عکس حضرت امام به آن توسل جسته اند. به راستی آیا صدا و سیما به این وظیفه خطیر خویش پای بند بوده است؟ اگر چنین است حذف اصلاح طلبان از تمام برنامه ها و پخش جانبدارانه اخبار مربوط به آنان چه معنایی دارد ؟!مگر نه این که 14 میلیون به اصلاح طلبان رای داده اند سهم آنان در برنامه های تلویزیونی چه قدر است؟ این را در نظر داشته باشید که صدا و سیما با توجه به فراگیری بی نظیر و دریافت سهل و آسانش از سوی مردم نقش مهمی را در عرصه های سیاسی اجتماعی ایران امروز بازی می کند. در این مورد نیز کافی است به انتقادات رهبری از صدا و سیما رجوع شود.

* جوان

روزنامه جوان در یادداشت امروز خود با عنوان "خط امامی‌های دیروز و حریم‌شکنان امروز " به قلم مهدی امامقلی آورده است: پس از آنکه عموم مردم آگاه ایران با قلب‌های مالامال اندوه و افسوس، مراتب انزجار خود را نسبت به اهانت به ساحت حضرت امام(ره) اعلام کردند، عده‌ای در قبال این فاجعه که از سوی هواداران موسوی در دانشگاه امیر کبیر روی داد، سکوت اختیار کرده و عده‌ای دیگر از عناصر رادیکال گرچه پس از چند روز آن را محکوم نمودند اما با فرافکنی و فرار رو به جلو، سالوسی و ریا را پیشه ساخته و بیشتر از این جهت فریاد وااسفا سرداده‌اند که چرا در رسانه ملی تصاویر این فاجعه منتشر شده است؟ اکنون که همزمان با اولین روز از ماه محرم‌الحرام موج خشم و انزجار ملت ایران از اهانت به ساحت حضرت امام‌(ره) را شاهد بودیم فرصت خوبی است تا بیشتر به نوع عکس‌العمل خط امامی‌های دیروز در برابر اهانت به معمار سفرکرده انقلاب اسلامی پی ببریم.

سایت جماران که مورد حمایت و پشتیبانی مالی و معنوی مجمع روحانیون مبارز و دفتر نشر و آثار امام‌(ره) است نه تنها در هفته‌ای که گذشت در برابر هتک حرمت به عکس امام راحل‌(ره) واکنشی نشان نداده بلکه با تقطیع سخنان حضرت امام (ره) در تیتر خود درصدد توجیه جنس موضع‌گیری و سکوت عده‌ای از اصلاح‌طلبان نشانه‌دار و عادی‌سازی این حرمت‌شکنی برآمد. این پایگاه خبری که پیش‌تر از این به تریبون جریان رادیکال اصلاحات تبدیل شده و برخی اعضای ستاد مجازی میرحسین موسوی پس از انتخابات لحاف خود را در آن پهن کرده‌اند در صدر اخبار خود آورد: «امام خمینی(ره): اگر به من و یا به عکس من اهانتی شد مردم عکس‌العملی نشان ندهند» و دیگر از جملات قبل و بعد آن و فضای سیاسی حاکم بر آن زمان نخواسته است که در نظر مخاطب بیاید!

جمله اصلی حضرت امام که در صحیفه نور؛ ج 13، ص 406-407 آمده، این است: « با توجه به حساسیت زمان در مقطع فعلى که ما گرفتار جنگ با دشمنان اسلام هستیم، و با توجه به اینکه بارها اعلام کرده‏ایم به خاطر حفظ وحدت، اگر به من و یا به عکس من اهانتى شد مردم عکس‏العملى نشان ندهند. بدین‌وسیله از عموم آنان تقاضا مى‏شود از تعطیل و یا راهپیمایی‌هایى که قرار است به این عنوان انجام شود صرف‌نظر نمایند و به رفع مشکلات و کارهاى دیگرى که دارند بپردازند، و حتى‏الامکان مردم را به آرامش و نظم دعوت کنند». خوانندگان محترم بایستی بدانند که حضرت امام خمینى رهبر انقلاب اسلامى ضمن تشکر و تقدیر و سپاسگزارى صمیمانه از احساسات و عواطف همگى این جملات را در سال 59 و در فضای انقلابی و اتفاقات زمان بنی‌صدر و حضور منافقین و در زمانی که سه ماه از جنگ با دشمن می‌گذشت ایراد فرمودند و در ابتدای آن نیز شروط این توصیه را برای اذهان آگاه برشمرده‌اند (حساسیت زمان، جنگ با دشمنان اسلام، حفظ وحدت.)

پرواضح است که این نوع توجیه پایگاه خبری جماران سؤالات مهمی را متبادر اذهان کارشناسان و تحلیلگران سیاسی کرده است:

1- آیا در نظر عوامل آن سایت خبری اصلاح‌طلب، میرحسین موسوی همان بنی‌صدر است؟

2- آیا به‌زعم خود آنها جریانات اصلاح‌طلب و یا مجمع روحانیون مبارز در نقش منافقین زمان امام (ره) هستند؟

3- آیا اکنون در جنگ با دشمنان اسلام هستیم و مقطع فعلی به اندازه دورانی که حضرت امام (ره) فرمودند حساس است؟

4- اگر به ادعای دوستانشان گزارشی مبنی بر هتک حرمت صورت نگرفته است، چرا اینان عنوان می‌کنند که در برابر پاره کردن عکس حضرت امام (ره) نباید عکس‌العملی نشان داد؟

5- و اصولاً چرا درصدد توجیه و عادی‌سازی این فاجعه برآمده‌اند، در حالی‌که بارها حضرت امام (ره)، بر لزوم کیان اسلامی، جهاد، حفظ ارزش‌ها و برخورد سرسختانه و جدی با معاندین. . . بسیار تأکید‌ فرموده‌اند؟ آن حضرت در «صحیفه نور - ج21- ص 339» فرموده‌اند «... این مسأله که نظام در اهداف خود جدی است و با هیچ‌کس شوخی ندارد و در صورت به خطر افتادن ارزش‌های اسلامی با هر کس در هر موقعیت قاطعانه برخورد می‌نماید، باید به عنوان یک اصل خدشه‌ناپذیر برای تمامی دست‌اندرکاران و مردم تبلیغ شود...»

 

* سیاست روز

روزنامه سیاست روز در یادداشت روز روز خود با عنوان "پهلوان سپر بلا می‌شود؟ "به قلم مهدی طلایی آورده است:‏ سه شنبه شب هفته گذشته پرتشنج‏ترین نشست کمیته فنی فدراسیون وزنه برداری برگزار شد که طی آن در پی عدم قانع شدن حاضرین، جدال کلامی رضازاده با برخی اعضاء این کمیته بالا گرفت و نهایتاً منجر به ترک این جلسه از سوی آنها شد. چنین بود که صورتجلسه‏ای تنظیم و کادر فنی که حسین رضازاده نیز میان آنها بود تا اطلاع ثانوی و نه مادام العمر محروم شدند و این محرومیت ریشه در اتفاقاتی داشت که در مسابقات اخیر قهرمانی جهان به وقوع پیوست.

روز چهارشنبه سریع تر از آنچه تصور می‏شد خبری که قرار بود به سادگی رسانه‏ای نگردیده و در پرده باقی بماند، رسانه‏ای شد و با رد خبر مذکور، خبرگزاری ایسنا از وجود فایل صوتی که در آن از سوی مسئولان فدراسیون این خبر تایید شده بود، خبر داد و اینچنین شد که علی رغم تکذیب‏های ناقص، نشریات روز پنجشنبه عمدتاً با تیتر محرومیت مادام العمر این قهرمان سابق و سرمربی تیم ملی وزنه برداری منتشر شدند.

اما چهارشنبه شب و پیش از آنکه زینگ روزنامه‏ها بر روی دستگاه‏های چاپ بسته شود، نشستی با حضور رئیس و معدودی از مدیران سازمان ورزش و مسئولان این فدراسیون از جمله بهرام افشارزاده و حسین رضازاده در ساختمان سفید سئول برگزار شد که جزئیاتی از آن روز پنجشنبه در خروجی سایت رسمی سازمان تربیت بدنی قرار گرفت که ماحصل این نشست منتشر نشد.

اما روز گذشته برخی از خبرگزاری ها خبر سرپرستی رضازاده را بر روی خروجی اخبار خود قرار دادند؛بر طبق این اخبار با تاکید علی سعیدلو به زودی اعضای جدید و هیات رییسه فدراسیون مشخص خواهند شد که در این میان گفته می‏شود با حل یک مشکل بزرگ که افشارزاده پیگیر آن است و بازگشت اوضاع به حالت طبیعی در این رشته، حکم حسین رضازاده به عنوان سرپرست فدراسیون وزنه‏برداری روز دوشنبه صادر خواهد شد.

شنیده‏ها حکایت از آن دارد که بستر مساعدی برای ریاست رضازاده پس از سرپرستی‏اش بر این فدراسیون به وجود آمده و در صورت حل مشکلات پیش رو و امضاء حکم سرپرستی رضازاده توسط سعیدلو، او در مدت زمانی نه چندان طولانی کرسی ریاست این مجموعه را برای چهار سال در اختیار خواهد گرفت و اتفاقی که به نظر می‏رسید وقوعش با نتایج وزنه برداری و نقادی‏های منتقدین منتفی شده، بالاخره انجام پذیرد.

رفع اتهامات پهلوان

سوال این است: آیا حسین رضازاده (قوی ترین مرد جهان) باعث و بانی محرومیتها، دوپینگ ها، مصدومیتهای پی در پی و جریمه هایی است که امروز از بیت المال باید پرداخت شود؟

پاسخ به این سوالها که این روزها در اذهان می چرخد قطعا می تواند راه گشا باشد و پاسخ این است:رضازاده عضو کادر فنی است و اعضای کادر فنی به لحاظ تکنیکی تنها تمرین دهنده، کوچ کننده، انتخاب کننده و تعیین کننده زمان اردوها هستند و وظیفه نهایی آنها به هیچ وجه نظارت کنترل دوپینگ، نظارت بر امور پزشکی و مسائل غیرفنی نیست و این وظیفه اصلی رئیس فدراسیون است که از تیم پزشکی و تیم کنترل دوپینگ گزارش هفتگی بخواهد و آنها را به کار بیشتر وادار کند اما امروز متأسفانه می‌بینیم که برخی سعی دارند همه آوار اشتباهات فدراسیون وزنه برداری را روی سر رضازاده بریزند .

اسطوره هایی چون دایی، میراسماعیلی، علیرضا حیدری و ... دقیقا با چنین واکنشهای تکراری مواجه شده‌اند و با اولین شکستها برکنار شده اند آن هم در حالی که خیلی پیش از موعد آنها را نفر اول تیم ملی کرده بودیم در حالی که آنها باید همچنان به معلومات وتجربیات خود اضافه می کردند. گویا دوستان قصد دارند توپ را به زمین رضازاده انداخته و خود کنار گود بنشینند.

اما سخنی با رضازاده و مدیران ورزش

امروز حسین رضازاده سرپرست فدراسیون وزنه برداری شد تا در آینده ای نه چندان دور رئیس این فدراسیون گردد اما آیا دادن این مسئولیت بزرگ به کسی که تا 2 سال پیش خودش در جدال با آهن سرد بود و جز تقویت بازو و بالا بردن تکنیک زیر وزنه رفتن مجالی برای یادگیری مدیریت نداشته درست است؟

چرا باید راه رفته را یک بار دیگر تکرار کنیم؟ آیا او را به خاطر بزرگی اش انتخاب می کنیم تا در ناکامی پشتش سنگر بگیریم؟

حسین رضازاده را زودتر از تاریخ مصرفش نسوزانیم و بهتر است مرد سرد و گرم چشیده‌تری این مسئولیت را قبول کند تا پهلوان قواعد این بازی را بیشتر بیاموزد و کار آمد تر شود و البته تاریخ مصرفش به این زودی ها همچون دیگر اسطوره ها به سر نیاید.

بهتر است از حاج حسین امروز در تعاملاتمان با فدراسیون جهانی به دلیل جایگاه او استفاده کنیم تا زمان مناسبتر و مفید تر.

* آفتاب یزد

روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله خود با عنوان "واقعاً‌ غرامت می‌خواهیم؟! " آورده است:‏ در اوج اظهار نگرانی بسیاری از فعالان سیاسی و مقامات مذهبی کشور نسبت به برخی نابسامانی‌های داخلی، محمود احمدی‌نژاد از تشکیل گروهی خبر داد که وظیفه آن، محاسبه خسارت‌های وارده به ایران در طول جنگ جهانی دوم است. به گفته احمدی‌نژاد، قرار است نتیجه کار این گروه، برای مطالبه غرامت، تسلیم سازمان ملل متحد شود. اگر کسی در خارج از مرزهای ایران باشد و تا دیروز هر نوع دسترسی به اخبار مرتبط به ایران را بر خود تحریم کرده باشد با شنیدن خبر جدید، مطمئن خواهد شد که مدیران دولتی ایران در انجام وظایف روزمره خود هیچگونه عقب‌افتادگی ندارند و همه کارهای جاری کشور به خوبی پیش می‌رود. از جمله همکاران رئیس دولت، بودجه سالیانه و برنامه پنج ساله کشور را به موقع آماده و به مجلس ارسال کرده‌اند و اکنون با فراغت بال، می‌توانند بخشی از وقت و انرژی خود را صرف پیگیری خسارت‌های وارده به ایران در حادثه‌ای نمایند که بیش از 60 سال پیش به وقوع پیوسته است. کسانی هم که از حادثه جنگ ایران و عراق آگاهند به این نتیجه خواهند رسید که احتمالا موضوعات مربوط به این جنگ از جمله برآورد خسارات مالی و انسانی آن، به دقت بررسی شده و اکنون ‌‌باید به سراغ اشغال کنندگان ایران در جریان جنگ دوم جهانی رفت و از آنها مطالبه غرامت نمود. سوالات جزئی پیرامون این موضوع نیز چندان اهمیتی ندارد. مثلا نباید سوال کرد که برای تعیین گروه مورد نظر احمدی‌نژاد، کدامیک از صاحب‌نظران مسائل تاریخی و سیاسی، مورد مشورت قرار گرفته‌اند؟ نکته کم اهمیت دیگر آن است که آیا همه اشغالگران و یاران آنها، طرف مطالبه ایران هستند یا مثلا »دوستان روس« ‌از این مقوله مستثنا خواهند بود؟

اما آنچه نمی‌توان از آن عبور کرد یک سوال نسبتا مهم است که به رفتار خصمانه بعضی از کشورها در سال‌های اخیر باز می‌گردد و برای اثبات آن، نیازی به تشکیل کارگروه و اعلام خبر آن در دانمارک نیست. امروز نمی‌توان تردید کرد که خسارت ناشی از رفتارهای روسیه و چین در پرونده هسته‌ای ایران، به مراتب سنگین‌تر از خساراتی است که از توطئه‌چینی مستقیم آمریکا و انگلیس ناشی می‌شود. زیرا دوستان شرقی دولت احمدی‌نژاد، در موضوع هسته‌ای نهایتا همان راهی را می‌روند که اربابان غربی در جلوی پای این دو »ابرقدرت‌نما « - روسیه و چین - گذاشته‌اند و از این لحاظ، خسارت‌زنی آنها با یکدیگر برابری می‌کند.

اما اروپا و آمریکا همواره از همراهی دقیقه نودی چین و روسیه در تصویب قطعنامه‌های ضد ایرانی بیشترین استفاده تبلیغاتی را برده و می‌برند تا نشان دهند نگرانی ادعایی آنها از برنامه هسته‌ای ایران، یک دغدغه برای همه کشورهاست؛ حتی دوستان نزدیک ایران و کشورهایی که نجات اقتصاد آنها مدیون بازشدن بازار ایران به روی اجناس و خدمات بنجل آنها بوده و هست!

کشورهای دیگر، در شرایطی خسارت خواهی ما برای جنگ‌جهانی دوم را جدی خواهند گرفت که ببینند امروز ما با استفاده از راه‌های حقوقی و قانونی، تاخیر غیرموجه روس‌ها در راه‌اندازی نیروگاه بوشهر - یا به عبارت بهتر خوش رقصی آنها در برابر غرب - را با جدیت پیگیری می‌‌کنیم نه اینکه چشم‌های خود را بر این تاخیر ببندیم و از زبان یک مقام رسمی اعلام کنیم »روس‌ها در این زمینه، تعللی نداشته‌اند«. کشورهای دیگر، چگونه جدیت ما برای مطالبه حق 65 سال پیش را باور کنند در حالی که شاهد هستند همزمان با جدیدترین رای ظالمانه روسیه علیه پرونده هسته‌ای ایران، در تهران با مقام روسی، دست دوستی می‌دهیم و آنها را به گرفتن دهها پروژه بزرگ نفتی در ایران، بشارت می‌دهیم؟ اگر قرار است از فاتحان جنگ جهانی دوم خسارت بگیریم لابد باید از عاملان اصلی آن جنگ نیز »طلبکار« باشیم نه آنکه در آمارهای رسمی، نام آلمان را در صدر طرف‌های تجاری و منتفع شدگان از بازار پرجاذبه ایران قرار دهیم. مگر می‌توان از خسارت‌زنندگان به ایران سخن گفت و چینی‌ها را همچنان عزیز داشت؛ چینی‌هایی که هم امنیت ایرانیان را با صادرات کامیون‌های غیر استاندارد و شیرخشک آلوده به خطر انداخته‌اند و هم برخی محصولات آنها، مقدس‌ترین ارزش‌ها برای ایرانیان را به تمسخر می‌گیرد؟ گرفتن خسارت جنگ جهانی دوم، کاری پسندیده است اما قبل از آن بهتر است جلوی زمینه‌چینی عراقی‌ها را بگیریم که با طرح ادعاهایی جدید درخصوص اشتراکات مرزی یا چاه‌های نفتی واقع در مناطق مرزی، خود را برای خسارت‌زنی‌های آینده علیه ایران آماده می‌کنند.

آنچه در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد ناشی از زیاده‌خواهی بعضی کشورها و سکوت برخی کشورها- با اعلام بی‌طرفی- بود؛ همان حادثه‌ای که امروز در جریان است و تعدادی از کشورها با اعلام »بی‌طرفی ظاهری« در پرونده هسته‌ای ایران به دنیا نشان می‌دهند که تعداد دفاع کنندگان از حق کشورمان در برابر مخالفان ایران و کسانی که انگیزه‌ای برای دفاع از ایران ندارند- صاحبان آرای ممتنع- بسیار ناچیز است. متاسفانه بعضی از مقامات ‌‌دولت دهم، به جای انتقاد از »ممتنع«‌ها به کمک آنها شتافتند و به خاطر این بی طرفی از آنها تشکر کردند. ‌‌

قطعنـامه‌های شــورای حکـام آژانس بیـن المللـی انرژی اتمی، تلاش قدرت های بزرگ جهانی برای سلب حق مسلم ایـران در دسـتـیـابی بــه آخرین فن‌ا~وری‌های روز است. کشورهایی که با این قطعنامه مخالفت کردند، نشان دادند که حـاضـر نـیستنـد بر این تضییـع حق، مُهـر تایید بزننـد اما رای ممتنع در این داستان به این مفهوم است که صاحبان رای ممتنع، نسبت به حق مسلم ایران یا صلاحیت مسئولان فعلی ایران برای استفاده از این حق، قانع نشده‌اند. مسئولانی که امروز از آرای ممتنع در قضیه اخیر سپاسگزاری می‌نمایند بعید است در آینـده بتـواننـد مدعی کشورهایی شونـد کـه جمع‌ا~وری مدرک در خصوص »خسارت زنی« آنها به ایران در جنگ جهانی دوم به اندازه اقدامات آشکار تعدادی از کشـورها در سوژه های اخیر مرتبط بــا ایران، آسـان نیست؛ اگرچه مهرورزی‌های ویژه دربرابر بعضی‌حق‌کُشی‌های مسلم چین و روسیه و برخی اعراب بــه ظاهر دوست، ‌‌وجود عزم جدی برای هرگونه غرامت‌خواهی نسبت به حال و گذشته را زیر سوال برده است اما اگر دولتمردان ایران، این موضوع را از وظایف اصلی خود برمی‌شمارند و آن را در مقایسه با جریان امور عادی کشور از اولویت برخوردار می‌دانند، بهتر نبود قبل از رسانه‌ای کردن - آن هم در یک کشور خارجی- برای آن، فراخوان داخلی می‌دادند تا این موضوع حیثیتی، مانند بعضی اظهارنظرهای دیگر، درمیانه راه به تفسیر و تاویل یا توجیه و تکذیب، دچار نشود!‌

* گسترش صنعت

روزنامه گسترش صنعت در سرمقاله خود با عنوان "کنترل تورم با تنوع در ابزارهای مالی " آورده است:‏ هفته گذشته بررسی لایحه‌ای در دستور کار نمایندگان مجلس قرار گرفت که خلأ وجود آن سال‌هاست در بازار مالی کشور به خوبی احساس می‌شود و آن لایحه توسعه ابزارها و نهادهای مالی است که یک فوریت آن در هفتم تیر 88 به تصویب رسیده بود. طی چند سال گذشته که فعالان تولیدی و اقتصادی به دنبال گسترش فعالیت و ظرفیت‌های تولیدی و همچنین ایجاد واحدهای اقتصادی جدید در کشور بوده‌اند کمبود منابع مالی همواره پای ثابت مشکلات فراروی آنها بوده است. البته این مشکل تا حدودی در اکثر اقتصادهای جهان وجود دارد اما آنچه که موجب شده تا در کشور ما مزید بر علت باشد مشکل محدودیت در نحوه تامین مالی است به‌طوری که به‌دلیل عدم وجود ابزارها و نهادهای مالی مختلف، تنها منبع تامین‌کننده نقدینگی مورد نیاز در اقتصاد، بانک‌ها هستند، اما با توجه به این‌که میزان تقاضا برای تسهیلات از منابع بانک‌ها که همان سپرده‌های مردم نزد بانک‌ها می‌باشد بیشتر است، تامین مالی از طریق بانک‌ها به ناچار همراه با آثار تورمی است.

دلیل این مساله نیز آن است که با افزایش تقاضای تسهیلات، بانک‌ها متمایل به استفاده از منابع بانک مرکزی می‌شوند که در سال‌های گذشته به اضافه برداشت بانک‌ها از منابع بانک مرکزی منجر شد. با تزریق منابع بانک مرکزی که به آن پول پرقدرت گفته می‌شود حجم پایه پول افزایش و این پول با چند بار گردش در جامعه حجم نقدینگی را چند برابر افزایش می‌دهد که به تبع آن سطح عمومی قیمت‌ها نیز بسته به نحوه هزینه کردن پول افزایش می‌یابد. در دو سال گذشته با رسیدن حجم نقدینگی به نقطه هشدار و صعودی بودن روند تورم کشور، تلاش برای کنترل نقدینگی به صورت جدی‌تر شد به‌طوری که نرخ رشد نقدینگی از 39 درصد در سال 85 به 17 درصد در سال گذشته رسید. این اقدام بانک مرکزی اگرچه در کاهش نرخ تورم موثر بوده است اما از طرف مقابل هم‌اکنون واحدهای تولیدی و اقتصادی زیادی با مشکل کمبود نقدینگی روبه‌رو هستند. پس تا اینجا می‌توان گفت که اقدام بانک‌ها به عنوان تنها منبع تامین مالی به مثابه تیغ دو لبه شده است. اما اقدام مهمی که دولت‌ در سال‌های اخیر به دنبال تحقق آن است و چند ماه قبل نیز لایحه آن را تهیه نمود در راستای هدف کاهش اتکای بنگاه‌ها به تسهیلات بانک‌هاست و مسلما این هدف با توسعه ابزارهای مالی قابل تحقق است. چنانچه ابزارهای مالی دیگری همچون اوراق مشارکت، صکوک، امکان‌پذیری فروش سهام قبل از پذیرش در بورس و... فراهم شود بنگاه‌ها می‌توانند منابع مالی خود را از روش‌های فوق تامین نمایند البته در ماه‌های اخیر گام‌های مهمی نیز در این زمینه برداشته شده است به عنوان مثال افتتاح بازار فرابورس بازاری برای فروش سهام شرکت‌های عدم پذیرفته شده در بورس می‌باشد که به نحو مناسبی نیز در حال فعالیت است. بنابراین می‌توان گفت تصویب لایحه توسعه ابزارها و نهادهای مالی می‌تواند اقدام مهمی در راستای کاهش اتکا به منابع بانک مرکزی و به گردش درآوردن سرمایه‌ها بخصوص سرمایه‌های خرد مردم باشد که در نهایت می‌تواند بر کاهش تورم ساختاری اقتصاد ایران بسیار موثر باشد.

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
پربیننده ترین
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات