صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۰۹ دی ۱۳۸۸ - ۰۹:۴۴  ، 
کد خبر : ۱۳۴۸۳۹

گزیده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های صبح نهم دی 88


بصیرت: برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

* تهران امروز :

روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "پیام حضور مردم و وظیفه نخبگان "به قلم حسن وزینی آورده است:‏ حوادث در ایران شتابی روبه فزاینده یافته است. اعتراضات به سرعت به‌دیوار اغتشاش می‌رسد. اتهامات علیه همدیگر ضرورت دادرسی، دادگاه و اثبات اتهام حتی ارائه دلیل و برهان را ضرورت نمی‌داند. صبر و تحمل حاکمیت، نظام و دلسوزان با مانورها و جولان‌های خارج از کنترل روبه‌رو می‌شود. اقتصاد، فرهنگ و سایر حوزه‌های جامعه به حاشیه رانده می‌شوند. این است حاصل حاکم شدن حوادث حاشیه‌ای بر متن وقایع کشور که در ماه‌های اخیر نگرانی دلسوزان را برانگیخته است. .

اگر از دریچه سیاست‌ورزی مدبرانه به مقوله وجود اختلاف و حتی اعتراض در سطوح سیاسی و عمومی کشور بنگریم، قوانین موضوعه و اساسی ارزش‌ها و هنجارهای دینی و میثاق‌های ملی هرگز اجازه خدشه‌دار کردن منافع عمومی و مصالح کلان کشور را نمی‌دهد.
در جوامع زنده، پویا و خلاق دیرزمانی لازم است تا اختلافات حتی ریشه‌ای و اساسی از دایره و شعاع منافع مشترک بگذرد، چه اینکه این خطوط قرمز از جنس شعائر دینی، اعتقادات مذهبی و باورهای عمیق تاریخی باشد. اگر از نگاه امنیتی و کارشناسی به مقوله اعتراض‌ها نگریسته شود، امری طبیعی می‌نماید که جماعتی اندک اما معاند رخنه در صفوف معترضین را چتر ایمنی خود بپندارند. از این منظر شناسایی و سد کردن منافذ چنین رخنه‌‌گری خواست و مورد استقبال حتی معترضان غیرمعاند است. اینکه در این ایام دستگاه‌های مسئول و اجرایی تا چه حد در این راستا عملکرد موفقی داشته‌اند را می‌توان به طور جداگانه بررسی کرد. در این اجمال می‌توان گفت چه بسا سوءاستفاده جماعت اندک از مناسبت‌های عمومی نشانگر ناتوانی آنها برای ایفای نقش خود در سایر شرایط است. آنچه اکنون اهمیت دارد توجه به پیام حضور امروز مردم در صحنه است. مردمی که امروز به صحنه می‌آیند همگی در دلسوز بودن و از آن خود دانستن نظام، اشتراک نظر دارند، آنها می‌آیند که راه را بر سوءاستفاده از احساسات و باورهای عمیق دینی و مذهبی خود سد کنند، می‌آیند که میزان ارادت و پیوند ناگسستنی خود را با خاندان اهل بیت به نمایش بگذارند. همانطور که بارها مسئولان نظام از امام (ره) تا مقام معظم رهبری و سایر دست‌اندرکاران تاکید کرده‌اند مردم همیشه جلوتر قدم برداشته‌اند. حضور امروز مردم پیامی دارد که امید است به درستی شنیده شود.
اما این حضور نباید نخبگان، صاحب‌نظران و شخصیت‌های موثر را از ایفای نقش خود غافل کند. این واقعیت تلخ را نمی‌توان نادیده گرفت که اگر صدای قانونگرایان و دلسوزان در این ایام رسا بود و ابتکار عمل در دست داشتند هیچ‌گاه اسائه ادب به آستان ولایت نمی‌رسید، تااکنون مردم آن را جبران کنند. انتظار این بود و است که سرمایه‌های ملی کشور که در سه دهه اخیر سرمایه سنگینی هزینه رشد و بلوغ مدیریتی آنها شده است با شهامت و جسارت میدان را از حضور تندروها در هر سویی کنار بزنند.
مقامات روحانی و شخصیت‌های بزرگ که خود را در دوره‌های مختلف برای اداره مناصب میانی و کلان اجرایی، قانونگذاری و... دارای قابلیت می‌دانند و مورد احترام مردم نیز هستند، آیا جز با قانون و میثاق ملی قصد اداره کشور را داشتند و آیا هرگز انتظار شرایط سخت و دشوار را نداشتند؟ اکنون اگر صدای آنها نارساست و طرح‌هایشان منشا اثر و نتیجه ندارد، چه معنایی دارد این سکوت و ضعف ناشی از چیست؟ متاسفانه محصول و سرریز اختلافات سیاسیون و شخصیت‌های موثر است که به گفت‌وگوی سازنده و مفید تن نمی‌دهند. حاکمیت لجاجت بر روابط چنین شخصیت‌هایی و سد نشدن دامنه افتراافکنی و اتهام‌آفرینی مسیر پرهزینه‌ای است که نه با سنت‌های ایرانی همخوان است و نه با آموزه‌های دینی نسبتی دارد. .

* اعتماد:

روزنامه اعتماد در یادداشت خود با عنوان "اصلاح طلبی با اعتقاد به اصول "به قلم الیاس حضرتی آورده است:‏ همه دلسوزان و صاحب نظران منصف و خصوصاً آشنایان به تاریخ معاصر کشور اذعان دارند که انقلاب اسلامی سال 57، تبلور تام و تمام خواسته های بحق ملت ایران و برآمده از آرزوهای فروخورده آنها طی قرن های متمادی بود. شاید در طول تاریخ این اولین بار بود که ایرانیان طعم شیرین یک پیروزی کامل و بی عیب و نقص را چشیدند و برای همین هم با جان و مال خود همواره به دفاع از آن برخاسته اند. اما انقلابی با آن شکوه و عظمت نیاز به چارچوب های مشخص و صریح و روشن داشت که به سرعت با تدبیرهای حکیمانه امام راحل در قالب قانون اساسی عینیت یافت و با رای بالای مردم سند و میثاق مهم و اصلی مردم انقلاب کرده شد.
در واقع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران حاصل زحمات و تلاش ها و شهادت ها و خون دل خوردن های ملت ایران بوده و هست و همین ماحصل گرانبهاست که در هر زمان و هر مکانی و در هر شرایطی علاوه بر اینکه بذر امید و شادابی را در دل ها می کارد، تکیه گاه مطمئنی است که می توان بر اساس بند بند اصول آن راه را از بیراهه تشخیص داد و در جهان پرتلاطم کنونی کیان کشور و جامعه را حفظ و حراست کرد.قانون اساسی مترقی ما مشحون از اصولی است که هر کدام تبلور خواست و اراده دین مدارانه مردم را به اثبات می رساند و عمق باورهای ایرانیان را مدون و مشخص می سازد.انقلابی که بر اساس الله اکبرهای مردم شکل گرفته باشد و نظامی که با حسین(ع) و عاشورا پیوندی ناگسستنی داشته باشد، نمی تواند از این ریشه های سترگ خود دور شود و در بزنگاه های حادثه پایه های هویت خود را فراموش کند.اما جناح خط امام که از دیرباز بر اساس سیره نورانی رهبر سفرکرده این امت شکل گرفت و همواره بر همین راه روشن تاکید کرده و می کند، نمی تواند نسبت به اصلی ترین میراث آن فرزانه دوران بی تفاوت باشد یا اینکه اجازه دهد افراط و تفریط ها، آرزوهای امام خمینی را با چالش جدی مواجه سازد. این تعارف نیست که همه اصول قانون اساسی مهم اند و باید تک تک به اجرا درآیند اما این هم تعارف نیست که اصل ولایت فقیه یکی از کلیدی ترین اصول همین قانون و ضامن اسلامیت نظام است و رهبری حضرت آیت الله خامنه یی هم عینیت و مصداق مشخص این اصل است. پس ما پیروان و معتقدان به خط حضرت امام نباید در دفاع از قانون اساسی و اصل کلیدی آن کمترین تردیدی به خود راه دهیم و حفظ این میثاق ملی را در بد حادثه و در اثر هیجانات حاصل از حادثه ها و افراط کاری ها مورد بی توجهی قرار دهیم.ما می توانیم و باید که از روندهای اجرایی نادرست انتقاد کنیم ولی این انتقادها نباید از خطوط قرمز فراتر روند و اصولی که به آنها اعتقاد داشته ایم را مخدوش سازند. توصیه حقیر به عنوان یک چهره سیاسی که از بدو شکل گیری جناح خط امام و جناح چپ اسلامی افتخار عضویت و حضور در آن را داشته است به همه اصلاح طلبان محترم و دلسوز این است که در تلاطم و امواج حوادث هیچ گاه از اصول خود غفلت نکنیم و از ریشه های اعتقادی خود در اسلامیت نظام و جمهوریت آن در قانون اساسی مترقی و اصل ولایت فقیه بدون مجامله به دفاع و پاسداری برخیزیم.
ما جداً طرفدار و معتقد به نظام جمهوری اسلامی هستیم و بر اساس همین اعتقاد هم هست که وارد انتخابات می شویم و از طرق قانونی و هنجارهای موجود جامعه قصدی جز اصلاح دلسوزانه امور نداریم.امروز جامعه ما بیش از هر زمان دیگری نیاز به آرامش دارد و اتفاقاً این آرامش با تمسک جدی به قانون اساسی و اهتمام همگانی به آن قابل دسترسی است. با خشونت و بی اعتنایی به ارزش ها، با ایجاد هیجانات و بر هم خوردن ثبات کشور هیچ کس از دلسوزان و هیچ گروه معتقد به اعتلای میهن اسلامی سود نخواهد برد و اصلاح طلبان بیش از دیگران باید نسبت به مرزهای خطر حساس باشند.اگر مرزبندی ها مشخص نباشد و اگر اسلام خواهان و خط امامی ها مرز خود با دیگران را روشن نسازند، چه بسا موج سواران از راه برسند و امیال و اهداف خود را در حرکت های اعتراضی پیگیری کنند.
معتقدان به اسلام ناب محمدی(ص) حتی در شرایط خطیر بعد از انتخابات بر میثاق ملی یعنی قانون اساسی تاکید کرده اند و باید بر این تاکید خود استوار بمانند و در اعلام این استواری تردید به خود راه ندهند.اگرچه بحث پیرامون حوادث روز عاشورا زیاد است و افراط کاری ها سبب ساز بسیاری از مسائل شده است ولی چیزی که مشخص است و نمی تواند در لابه لای بحث ها گم شود این است که اولاً هر حرکت ناهنجاری خصوصاً در این روز مقدس و محترم محکوم است و ثانیاً کسی نمی تواند و نباید اصول قانون اساسی خصوصاً اصل ولایت فقیه را به چالش بکشد. با اینکه این روزها اصلاح طلبان نامهربانی های زیادی را می بینند و با اینکه مردم همچنان اصلی ترین منبع مشروعیت جریان های انقلابی هستند ولی باز هم نمی توان پرچم اصول انقلاب اسلامی را بالا نبرد و بر اهتزاز همیشگی اش تاکید نورزید. با هوش، درایت، آرامش، احتیاط، تعهد، دلسوزی و عقلانیت همه معتقدان به اسلام و نظام و انقلاب ان شاء الله از گردنه سخت موجود کشور به سلامت عبور می کنند و سازندگی و اعتلای میهن اسلامی رونقی روزافزون بیابد و مردم خوب سرزمین مان با تاکید بر ارزش های والای الهی و انسانی به پیشرفت و رفاه و عدالت و آزادی کامل تری نائل آیند.

* سیاست روز:

روزنامه سیاست روز در یادداشت روز خود با عنوان " شکست دوباره آمریکا در غزه "به قلم قاسم غفوری آورده است:‏ بسیاری از کشورهای جهان در اولین سالگرد جنگ 22 روزه غزه در حالی شاهد تظاهرات مردمی در حمایت از 5/1 میلیون انسان تحت محاصره در غزه هستند که آمریکا به رغم ادعای حمایت از آزادی بشریت و به اصطلاح مجری گری طرح صلح خاورمیانه با مواضع سوال برانگیز خود ،همچنان در برابر درد و رنج ملت فلسطین راه سکوت در پیش گرفته است.
رژیم صهیونیستی در حالی پس از گذشت یک سال از جنگ 22 روزه غزه همچنان به جنایت و کشتار و محاصره این منطقه ادامه می‌دهد که همکاری گسترده و عملی آمریکا با این رژیم در اجرای این جنایت بزرگ آشکارا اجرا می شود.

در طول جنگ 22 روزه غزه که با پایان دوران ریاست جمهوری بوش و آغاز فعالیت اوباما همراه بود افشای اسناد و مدارک ارسال تجهیزات نظامی به ویژه بمب‌های هوشمند از آمریکا برای رژیم صهیونیستی و نیز همکاری اطلاعاتی ناو آمریکایی در دریای مدیترانه با این رژیم،اعمال فشار بر کشورهای عربی برای عدم کمک به غزه و حتی همکاری با صهیونیست ها در کشتار مردم غزه و... باردیگر اثبات کرد که آمریکا جز حمایت از صهیونیست ها حتی به قیمت قربانی شدن 5/1 میلیون فلسطینی ساکن غزه ، هدفی در دستور کار ندارد. هرچند که آمریکایی ها در طول جنگ 22 روزه ادعا می کردند که این اقدامات بر اساس استراتژی بوش صورت گرفته و با آمدن اوباما این روند تغییر خواهد کرد اما بررسی کارنامه یک ساله اوباما در قبال غزه نکته ای دیگر را آشکار می سازد. عدم اجرای تعهد 900 میلیون دلاری برای بازسازی غزه بر اساس نشست شرم الشیخ (12/12/87) ، مشارکت در ادامه محاصره غزه و عدم اعمال فشار بر رژیم صهیونیستی برای بازگشایی گذرگاههای این منطقه که در نتیجه آن بیش از 360 نفر که اکثریت‌آنان را زنان و کودکان تشکیل می دادند به شهادت رسیدند، مخالفت با انجام تحقیقات بین المللی درباره جنایات صهیونیست ها در جنگ 22 روزه غزه و رای منفی به گزارش کمیته حقیقت یاب سازمان ملل درباره فجایع انسانی روی داده در غزه (گزارش گلدستون ) در نشست شورای حقوق بشر و مجمع عمومی سازمان ملل و حتی تهدید به وتوی این گزارش در شورای امنیت ،ارائه طرح های متعدد برای به اصطلاح اجرای طرح صلح خاورمیانه در حالی که در آن هیچ گونه اشاره ای به لغو محاصره غزه در این طرح نشده است و... تنها بخش های کوچکی از اقدامات دولت اوباما در یک سال اخیر در قبال غزه بوده است. البته اقداماتی نظیر عدم مخالفت با ادامه حملات صهیونیستها به غزه و عقب نشینی در برابر شهرک سازی صهیونیست ها در کرانه باختری و قدس را نیز باید به کارنامه یک ساله اوباما در قبال فلسطین و غزه اضافه کرد. نکته قابل توجه در زمینه تحرکات آمریکا در قبال غزه که 5/1 میلیون نفر ساکن آن در بدترین شرایط به سر می برند ، اقدامات اخیر واشنگتن در اعمال فشار بر مصر برای تشدید محاصره غزه است.در شرایطی که در روزهای اخیر تظاهرات و اعتراض های گسترده جهانی علیه ساخت دیوار فولادی از سوی مصر در مرز این کشور با غزه برگزار شده ، اسناد و گزارش های منتشره نشان می دهد که دیوار مذکور در آمریکا ساخته و مورد آزمایش قرار می گیرد و سپس برای نصب در مناطق مرزی به مصر منتقل می شود. به عبارتی دیگر در اصل آمریکا عامل اصلی طرح دیواری است که بر اساس آن محاصره غزه در شدیدترین ابعاد اجرا می شود که عملا 5/1 میلیون نفر را در زندانی بزرگ در بدترین شرایط زندگی محاصره خواهد کرد. البته اقدام آمریکا به همین جا ختم نشده و این کشور با اعمال فشار بر مصر مانع از آن شده تا کاروان های حامل کمک های مردمی که از سراسر جهان گردآوری و با نام کاروان "شریان حیات 3 " به مصر وارد شده ، به خاک غزه ارسال شود.
رسوایی های مذکور در حالی در کارنامه یک ساله اوباما در قبال غزه ثبت شده است که ناتوانی واشنگتن در به سازش کشاندن مردم غزه بر اساس خواست صهیونیست ها و تشدید اعتراض های جهانی به اقدامات سوال برانگیز آمریکا در قبال فاجعه انسانی حاکم بر غزه ، ابعاد دیگری از شکست را بر دولت اوباما که ادعای اجرای سیاست های بشر دوستانه را دارد ،تحمیل کرده است.
به هر تقدیر با بررسی کارنامه آمریکا پس از گذشت یک سال از جنگ 22 روزه غزه می توان گفت که در کنار صهیونیست ها ، برخی کشورهای عربی و غربی و نهادهای بین المللی ، آمریکا از بازندگان اصلی تحولات غزه می باشد. پیامدهای این امر که رسواکننده دروغین بودن ادعاهای به اصطلاح بشر دوستانه و صلح طلبانه اوباما می باشد نه تنها در فلسطین و روند صلح خاورمیانه بلکه در سراسر جهان پیامدهای سنگینی برای آمریکا به همراه دارد چنانکه هم اکنون نیز مردم بسیاری از کشورها همزمان با برپایی تظاهرات ضد صهیونیستی ، آمریکا را شریک جرم صهیونیست ها در جنایت علیه ملت فلسطین دانسته و خواستار محاکمه سران کاخ سفید شده اند.

* رسالت :

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "رونمایی در عاشورای88 " به قلم محمدکاظم انبارلویی آورده است: ریخت شناسی رفتار فرقه سبز و حامیان خارجی آنها طی6 ماه گذشته فراز و فرودهای زیادی داشته است. اینکه چرا آنها در انتهای راه، اهانت به مقدسات نظام و انقلاب را در دستور کار قرار دادند مهم است. سکوت برخی مدعیان پیروی از امام (ره) در جریان اهانت به ساحت مقدس امام امت و بنیانگذار جمهوری اسلامی، بهانه ای داشت و آن اینکه این کار مشکوک است . اما روز عاشورا هیچ جریان مشکوکی در کار نبود. خود فرقه بدون نقاب به خیابانها آمده بود وبنای خشونت و درگیری با مردم را در پیش گرفت. حرمت شکنی، آتش زدن قرآن ، حمله به دستجات سینه زنی، اهانت به مقدسات و هتک حرمت شعایر الهی عاشورا چیزی نبود که بتوان آن را به امری مشکوک نسبت داد.
حمایت فوری کاخ سفید از اهانت کنندگان به حریم سید الشهداء را دیگر نمی شود پنهان کرد.
وقتی منافقین در آمریکا صریحا از عبیدالله بن زیاد به عنوان یک سردار رشید تجلیل می کنند، طبیعی است عمال آمریکا در تهران افتضاحی به بار بیاورند که با هیچ چیز نتوان آن را پنهان کرد.
وقتی عالم و آدم در روز عاشورا در عزای امام حسین (ع) مشغول عزاداری بودند پیاده نظام فرقه سبز با سوءاستفاده از حضور مردم در هیئت های عزاداری با آمدن به چند خیابان، عمق کینه خود را به اسلام، انقلاب و نظام نشان دادند. سوت زدند و رقصیدند و حیا نکردند.
مفهوم این شرارت و لجاجت و دهن کجی به اصیل ترین اعتقادات مردم چیست؟ چرا آنها به سیم آخر زدند؟ ما از این شرارتها چه پیامی دریافت می کنیم؟
نوع برخورد موسوی و کروبی با ملت طی6 ماه گذشته این بوده است که چون مردم به ما رای نداده اند و با «دنیای» ما در افتاده اند ما هم با همه «دین» و «اعتقاد » و «مقدسات» مردم در می افتیم و از آنها انتقام می گیریم! اهانت به امام (ره) و حرمت شکنی در روز عاشورا ، کف و سوت زدن ها و حمله به دسته های عزاداری و آتش زدن قرآن اوج این انتقام کشی است.
طبیعی است مردم ما به تبعیت از امام (ره) که بر سرآمریکا فریاد کشید و فرمود، (اگر شما با دین ما در افتید ما هم با همه دنیای شما در خواهیم افتاد و روزگارتان را سیاه خواهیم کرد) (نقل به مضمون)، عمل خواهند نمود. حادثه روز عاشورا به قدری شفاف و روشن مقاصد ضد مردمی و ضد اسلامی سران فتنه را رونمایی می کند که هرکس را که از روی جهل و غفلت به این جماعت پیوسته پشیمان می کند. امروز کف فرقه را عناصر لائیک و ضد دین تشکیل می دهند، همانها که در اهانت به مقدسات در دوران اصلاحات و پس از آن با هم مسابقه گذاشته اند.
رونمایی از جنبش سبز اموی در روز عاشورا یک نقطه عطف است که صفوف برخی مدعیان طرفداری از امام و انقلاب و اسلام را از دنباله فرقه سبز که در لندن و واشنگتن هستند جدا می کند.
این یک گام به جلو برای شفاف سازی است. ما باید با آغوش باز از کسانی که وارد خیمه مردم و امام حسین (ع) می شوند استقبال کنیم . به شرط آنکه مردم در آنها صدق و منطق «حر» را مشاهده کنند. اکنون مردم کیفر خواستی به بلندای تاریخ ستم امویان در ذهن خود علیه فرقه سبز دارند و امروز در راهپیمایی سراسری آن را بازخوانی می کنند.

* کیهان :روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "بازی تمام؟! اول ماجراست... " به قلم محمد ایمانی آورده است: پیرمرد پای دیگ نذری ایستاده بود و می گریست. آمده بود کمک کند. مسیحی بود. «وارطان». می گفت 3 بار به زیارت کربلا رفته ام. می گفت من حسین(ع) را دوست دارم. می گفت و می گریست..

در کشوری که مسلمان و غیرمسلمان و ارمنی و زرتشتی در موسم محرم چنین حسینی و عاشورایی می شوند، کار بزرگی است شکستن حرمت عزا و صاحب عزا. این یک قلم خیانت، جز از ترکه و تبار یزید و شمر برنمی آمد. ملت بعد از این هر جا فتنه گری جست، دیگر نیاز نیست مرگ بر مزدور و منافق و مرگ بر آمریکا و اسرائیل بگوید تا هویت او را نشان دهد. مردم کافی است بگویند بر یزید لعنت! حسین(ع) راست گفته بود که «مثل من با مثل یزید بیعت نمی کند». آنها که روز عاشورا حرمت عزای حسین علیه السلام را شکستند، با همه حقارت و کم شماری به چشم آمدند چون خلاف موج ملت و انسانیت و کرامت، با یزید بیعت نموده و کار یزیدی کرده بودند. مگر شمر و حرمله به چشم نیامده اند در ماجرای عاشورا و مگر نامشان نمانده، ولو به لعنت؟! نام بانیان ماجرای عاشورای 1431هجری قمری نیز در تاریخ خواهد ماند، به لعنت. سران فتنه را می گویم. تو بگو بر شمر و یزید و یزیدیان لعنت.
تهران، ام القرای جهان اسلام، 10 میلیون نفر جمعیت دارد. آری تهران در روز عاشورا ملتهب بود و چرا ام القرای جهان اسلام در تب و التهاب نباشد در روزی که زمین و آسمان و در و دیوار داغدار سرور مظلوم آزادگان جهان است. سراسر شهر و کوچه به کوچه و خیابان تا خیابان آن در عاشورا، لبریز جمعیت سوگوار و عزادار بود. در این میان به خیابان آوردن چند هزار لمپن سازماندهی شده در خیابانی پرآوازه و تاریخی در غیاب مردم عزادار و حمله به عابران یا آتش زدن موتورسیکلت های پارک شده آنها و چند بانک و مغازه و از جا کندن چند تابلو و نرده با چاشنی کف و سوت و هلهله و فحاشی علیه سرمایه های اجتماعی و فرهنگی ملت ایران و... سرانجام گریختن از معرکه پس از مشاهده دسته های عزادار، چه قدر می تواند واجد ارزش و اعتبار باشد؟ اگر لمپن ها ده هزار نفر می شدند- که یک سوم این رقم هم نمی شدند- تازه می شدند یک هزارم جمعیت نجیب تهران. اینکه جماعتی به اندازه یک سه هزارم (از هر 3 هزار نفر یک نفر) جمعیت یک شهر از سوی رسانه های رسمی انگلیس و آمریکا و اسرائیل و رژیم سعودی در روز عاشورا قاب گرفته شوند و براساس این قاب دروغ ادعاشود «کنترل تهران از مدیریت نیروهای امنیتی خارج شده»، «شهر به دست مخالفان افتاده» و... حاوی پیام های بزرگی است. یعنی اینکه 4 ضلع مربع رسانه های استکباری و ارتجاعی مذکور با همه حقه های تصویری و با زبان بی زبانی شهادت می دهند پس از یک جنگ 6 ماهه تمام عیار و بی سابقه در طول تاریخ جنگ نرم اطلاعاتی- رسانه ای، جز «باد» غنیمت نگرفته، جز در بادکنک ندمیده و به غیر از «سراب جنبش» تصویر نکرده اند. این مربع جنگ نرم در چشم بندی های خود خواستند آن «نقطه» یک سه هزارم ( )را خط ممتد «جنبش» نشان دهند و انصافا خیلی هم زحمت کشیدند از صبح تا شام عاشورا. اما این دیگر فیلم و سینما نبود که بتوان یک استخر کوچک یا چند سطل آب را به عنوان «اقیانوس» جا زد یا یک دیوار چوبی ساخت و با تروکاژ سینمایی به مخاطب چنین القا کرد که با یک کاخ بلند واقعی مواجه است، یا 100نفر را جای سیاهی لشکر 20 هزار نفره جا زد.
مخاطب معمولی- و نه حتی تیزبین- حق دارد بپرسد این حرکت نقطه ای لمپنی با مشی «مغولیستی» و مرام «نامردم و فرار می کنم»، چه قماش جنبشی است که با پاک کن پاک می شود و به جای جاذبه و فزایندگی، مدام در حال نفرت آفرینی و ریزش و فرسودگی است؟ البته برای بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو فردا و صدای اسرائیل و العربیه سعودی که آبرویی ندارند تا از دست بدهند و عار ندارند که در بی پدری و دروغ بافی- و عورت نمایی به هنگام خطر!- مریدان راستین عمروعاص باشند، سیاه بازی اخیر جای شگفتی و ملامت نیست. آنها سالها- و بعضا دهه هاست- همین گونه در رذالت سر می کنند. اما همه ننگ این ماجرای عبرت آموز و سیاه برای بانیان وطنی فتنه باقی خواهد ماند که با نقاب الله اکبر و «یاحسین- میرحسین» آغاز کردند، تابلوی اسلام و انقلاب و امام خمینی(ره) بلند کردند، دروغ را زشت شمردند و پایان کارشان به اینجا کشید که با رذالت تمام به هر چه سرمایه اجتماعی و فرهنگی و دینی و سیاسی یک ملت بود، وحشیانه و مغول وار هجوم آوردند. کار رسوایی به آنجا کشیده که سه تن از سران فتنه با وجود سپری شدن 48 ساعت از ماجرا، همچنان زبانشان قفل شده و تنها شعبان بی مخ آنها- که بیش از همه از وضعیت خود ساخته به ستوه آمده و انتحار را گشایشی برای خویش می بیند- لب گشوده و به جای دفاع از حریم هتک شده سالار شهیدان(ع)، از اجامر و اوباش حمایت کرده است. آیا این قمار آخر- با شرط خودکشی- جز رفتن در ورطه ای است که یزید برای خویش دست و پا کرد؟
از زبان علمدار و پیام رسان نهضت کربلا حضرت سیدالساجدین علی بن الحسین (علیهما السلام) باید گفت «سپاس خداوندی را که دشمنان ما را از احمق ها قرار داد». ماجرای عاشورای 1431 هجری قمری اثری از تلخی ماجرای عاشورای 61 هجری را با خود داشت و جان یک ملت حسینی را تلخ تر از نیش مار گزید. اما این ثلمه با همه تلخی، برکات بزرگی به همراه خواهد داشت اگر به اندازه کافی عبرت آموز باشد. معلوم شد اگر ولو برای مقطعی کوتاه در برابر دشمن مهاجم، انفعال و غفلت و تشتت و حیرت پیش آید، امویان معاصر آماده اند تا کجا پیش بیایند و کدام سرمایه های هویت بخش، ملت ساز و قدرت آفرین را یکجا به آتش بکشند. معلوم شد مسئله نه انتخابات و پیروزی این نامزد و ناکامی آن نامزد، نه اولویت بندی سیاست خارجی (غزه یا ایران)، نه دعوای جناح ها و سلیقه ها، و نه حتی شخص امام و رهبری- با همه اهمیت- است. آشکار شد دشمن تمامیت ایران و «روح ایرانی» را که 30 سال پیش در بهمن 1357 جوانه زد، گل کرد و به ثمر نشست و به 2 قرن ذلت و تحقیر و استبداد و استعمار پایان داد، با بغض و حقد تمام هدف گرفته است. دشمنان احمق ملت ایران با شاهکار یزیدی در روز عاشورا، عمق استراتژی خود را در پی تاکتیک های فریبنده و گمراه کننده نشان دادند تا خوارج نیز بدانند اگر روزی جلد قرآن سرنیزه شد تا با قرآن ناطق مقابله کند، غایت آن، به نیزه کشیدن قرآن ناطق (حسین) و به زیر پا کشیدن پیکره قرآن و عدالت و حقوق و کرامت انسانی است. دشمنان احمق ملت ایران خواهند فهمید که به سودای سود در این قمار، چه زیان استراتژیکی را به جان خریده اند. آنها و شبکه داخلی شان پس از این می آموزند به سان آن میمون قصه ها، دیگر خرما را با هسته نخورند و اگر هم با هسته خوردند لااقل اول هسته را اندازه بزنند و بعد بخورند!
فتنه پس از فریبندگی اولیه، اکنون آن روی زشت و کریه خود را به تمامیت نشان داده است. امیرمؤمنان فرمود: «قلب مرد خردمند دیده ای است که با آن عاقبت کارش را می بیند و پست و بلند آن را می شناسد... گروهی به دریای فتنه فرو رفتند، سنت ها را رها کردند و به بدعت ها چنگ زدند» و به معاویه نوشت: «بین ما و شما جدایی افتاد زیرا ما ایمان آوردیم و شما کفر ورزیدید. استقمنا و فتنتم. ما بر حق ایستادیم و استقامت کردیم و شما کجی و ناراستی فتنه را برگزیدید» و نیز در جای دیگری فرمود «ایام مهلت تبهکاران طولانی شد تا خواری و رسوایی را تکمیل کنند و مستوجب حوادث ناگوار شوند... گروهی برای راحتی به فتنه پیوستند... اما مومنان حقیقی بر خدا منت ننهادند و جانبازی در راه حق را بزرگ نشمردند... و از روی بصیرت دست به اسلحه بردند و به امر راهبرشان تن به فرمان خدا سپردند» و هشدار داد که «ای مردم عرب نشانه تیر بلاها هستید. پس، از مستی نعمت و سختی عقوبت بپرهیزید... آغاز فتنه مانند جوانی نیکوست و آثار آن مانند اثر سنگ سخت است... زمانی نمی گذرد که تبعیت کننده از تبعیت شونده برائت و بیزاری می جوید، با کینه و دشمنی از هم جدا می شوند و با لعنت یکدیگر را ملاقات می کنند... فتنه گران در فتنه چون گورخران- در جمع خود- یکدیگر را گاز می گیرند... فتنه با سرنوشتی تلخ وارد می شود و خون تازه می دوشد... در آن، کشته ای است خونش به هدر رفته... ای اهل ایمان، پرچم فتنه و نشانه های بدعت نباشید و به آنچه ]ولایت[ پیوند جماعت با آن گره خورده و ارکان اطاعت بر آن بنا شده، ملتزم باشید».
«یوم علی آل الرسول عظیم». اعقاب شمر و عبیدالله ابن زیاد- الدعی ابن الدعی- حرمت چنان روز بزرگی را شکستند و به روح یک ملت بزرگ جسارت کردند. مگر شعار ماندگار این ملت نیست که «بأبی انت و امی یا حسین. پدر و مادرم فدای تو حسین جان»؟ آیا می شود با دل و جان یک ملت و عزیزتر از جان او گستاخانه بازی کرد؟ آیا می توان خون غیرت را در رگ های ملتی دوستدار سیدالشهدا(ع) به جوش آورد و بعد گفت بازی تمام؟! اول ماجراست یزید! خطا پنداشتند یزیدیان که خیال کردند این هم یک تفنن و بازی است مثل چند ماه و چند سال قبل. از هم اکنون می شنویم عربده آل یزید را که همدیگر را گاز می گیرند و لعنت می کنند. وارثان خون حسین، گریبان فتنه گران را رها نمی کنند.
تو هم بگو! گریه کن و بگو! مولای ما حسین گفت «من کشته گریه ام، مومنی مرا یاد نمی کند مگر که می گرید». مولایت را یاد کن و بگو! بگو بر یزید و عبیدالله و شمر و عمر سعد و حرمله لعنت! این لعنت بنیادبرافکن است. این لعنت دودمان فتنه را به باد می دهد.

* جمهوری اسلامی:

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان "کارنامه سیاه مسیحیان در کشورهای اسلامی " آورده است: در آستانه سال جدید میلادی قرار داریم و درحالی که دنیای مسیحیت خود را پیرو حضرت مسیح (ع ) معرفی می کند سئوال منطقی اینست که آیا عملکرد دولتها در دنیای مسیحیت نیز منطبق بر تعالیم حضرت مسیح (ع ) است خوبست به بررسی کارنامه سیاه کشورهای غربی در طول دوره یکساله اخیر بپردازیم تا ببینیم آیا عملکرد آنها کمترین سنخیتی با دستورات الهی حضرت مسیح (ع ) دارد یا آنکه آنها با رفتار غیرانسانی و ضد مردمی خود باعث ننگ مسیحیت هستند
1 ـ سه روز پیش از آغاز سال جدید مسیحی در سال گذشته ارتش صهیونیستی حملات همه جانبه خود علیه یک و نیم میلیون نفر از مردم فلسطین در نوار غزه را آغاز کرد. اگرچه ظاهرا اقدامات رژیم صهیونیستی ارتباطی با دنیای مسیحی ندارد ولی آمریکا و انگلیس با ایجاد پل هوائی از طریق لندن به ارسال جنگ افزارهای مورد نیاز ماشین جنگی صهیونیست ها پرداختند.
ارتش رژیم صهیونیستی با استفاده از سلاحهای اهدائی غرب در نوار غزه به جنایات جنگی پرداخت و با بمب های فسفری بمب های لیزری بمب های تاخیری بمب های ناپالم و بمب های هدایت شونده مردم را به خاک و خون کشید و خانه هایشان را ویران کرد. دقیقا به طور همزمان وزیر خارجه آمریکا سعی داشت به رژیم صهیونیستی فرصتهای بیشتری بدهد تا بلکه پیش از برقراری آتش بس بتواند ریشه های حماس و مقاومت اسلامی در غزه را کاملا از میان ببرد. موضع دولت شرور انگلیس نیز دقیقا بر همین محور استوار بود. با اینکه آمریکا و سایر حامیان رژیم صهیونیستی در این جنگ هر آنچه توانستند انجام دادند ولی باز هم شکست خفت بار اسرائیل در جنگ 22 روزه رقم خورد و دنیا از طریق دوربین ها و شبکه های ماهواره ای تمامی جنایات جنگی رژیم صهیونیستی در غزه را به طور همزمان مشاهده می کرد . تقریبا بلافاصله پس از برقراری آتش بس یکطرفه در جنگ 22 روزه رژیم قاهره با برپائی اجلاس شرم الشیخ به یاری صهیونیستها شتافت . در آن اجلاس 4 9 میلیارد دلاری برای بازسازی غزه تعهد مالی شد ولی امروز یکسال پس از آن تاریخ حتی یکی از ویرانه های غزه در جنگ 22 روزه هم بازسازی نشده و کمترین کمکی به 1 5 میلیون ساکن غزه بعمل نیامده است .
محاصره غزه اکنون 2 سال و نیم است که استمرار یافته و نه تنها هنوز هم احتمال پایان آن وجود ندارد بلکه اسرائیل و آمریکا به کمک رژیم مفلوک قاهره درحال احداث دیوار فولادی در مرز غزه با مصر هستند . این دیوار به طول 10 کیلومتر و به عرض 30 متر در عمق خاک ایجاد می شود تا از کمک رسانی به غزه از طریق تونلهای زیرزمینی جلوگیری کنند و محاصره غزه را تکمیل نمایند. مهمتر آنکه این ننگ بزرگ و ابدی برای دنیای مسیحیت همچنان باقیست که اصل ماجرای فلسطین هم توسط انگلیس و سپس آمریکا مورد اجرا و حمایت قرار گرفته است .
2 ـ جنایاتی که طی یکسال اخیر توسط آمریکا و متحدانش در عراق و افغانستان صورت گرفته و می گیرد از فجایعی است که به یک خبر روزمره تبدیل شده و دیگر حساسیت چندانی را به وجود نمی آورد. اوباما ادعا داشت که میخواهد به جنگ در عراق و افغانستان خاتمه دهد و حتی اصرار دمکراتها این بود که پیش از ورود آنها به کاخ سفید این پرونده مختومه شود. امروزه نه تنها طرحی برای خروج کامل نظامیان آمریکائی از عراق و افغانستان وجود ندارد بلکه اوباما طرح افزایش تعداد نظامیان به میزان 35 هزار نفر در افغانستان را تصویب نموده و مقامات پنتاگون با صراحت اعلام کرده اند که از عراق خارج نخواهند شد. علاوه بر این سیا از طریق حمایت و هدایت القاعده و طالبان به اجرای طرحهای خود در افغانستان و پاکستان سرگرم است و طی دوره یکساله اخیر هزاران نفر را در این دو کشور به خاک و خون کشیده است .

بلافاصله پس از هر بمباران حملات موشکی آمریکا در افغانستان و پاکستان دولتهای محلی ضمن محکوم کردن جنایات آمریکا از تشکیل یک کمیسیون تحقیق خبر می دهند ولی تحقیقی در کار نیست و اساسا آمریکا حاضر نیست درخصوص ارائه اطلاعات مرتبط همکاری کند. همزمان با این وقایع واشنگتن طی دوره یکساله اخیر با اعزام ژنرال استنلی مک کریستال به افغانستان و سپردن فرماندهی جنگ به وی تظاهر می نمود که درصدد سرکوب نظامی طالبان و القاعده است ولی در میدان عمل اوباما و دستیارانش درصدد بازگرداندن طالبان به قدرت مرکزی در کابل هستند.
بدین ترتیب جنگ فریبکارانه ای که آمریکا و متحدانش در افغانستان و پاکستان علیه طالبان به راه انداخته اند فقط ظاهر قضایا را در بر می گیرد و پوششی برای اجرای طرح اصلی به منظور تضمین قدرت و حاکمیت طالبان است . آمریکا و انگلیس از طریق طالبان کنترل مناطق زیرکشت خشخاش در افغانستان را در اختیار دارند و همکاری مشترک آنها زمینه های تسلط آمریکا و انگلیس بر تجارت مواد مخدر جهان را فراهم ساخته است .
حتی حرکتهای تهاجمی نیروهای ائتلاف برای انهدام مزارع خشخاش نیز که گاهی صورت می گیرد بمنظور « حذف رقبا » و « تضمین انحصار » آنها در تولید و توزیع جهانی مواد افیونی رخ می دهد.
3 ـ آمریکا و متحدانش حتی از طریق نهادهای بین المللی نیز درصدد پایمال کردن حقوق سایر ملت ها هستند . طرح مشترکی که آمریکا چین و سه کشور صنعتی دیگر برای جایگزینی « پیمان کیوتو » در کپنهاگ ارائه کردند در واقع حرکتی موذیانه برای از بین بردن زمینه های جبران سهم آمریکا و سایر کشورهای صنعتی درخصوص گرمایش زمین بود. در واقع کشورهای صنعتی که عموما در فهرست کشورهای مسیحی نیز قرار دارند از یکطرف در دوران استعمار سیاه به غارت ثروتهای سایر کشورها و ملتها پرداخته اند و زمینه های پیشرفت صنعتی خود را فراهم کرده اند ولی امروزه از کشورهای درحال توسعه می خواهند که سطح تولید گازهای گلخانه های خود را به سطحی پائین تر از 5 سال پیش برسانند و حال آنکه بطور همزمان خودشان چنین تعهدی را نمی پذیرند!
البته این یگانه موردی نیست که آمریکا و برخی دیگر از کشورهای مسیحی به زیان سایر ملتها عمل می کنند. چرا که در مورد پیمان منع سلاحهای کشتار جمعی و پیمان انهدام سلاحهای هسته ای و پیمان منع تولید و کاربرد « مین » هم دقیقا در موضع رد آن قرار دارند ولی در عین حال سایر کشورها را برای قبول و انجام تعهدات خود تحت فشار قرار می دهند که در واقع نوعی تبعیض آشکار به نظر می رسد. .

4 ـ موضوع مهم دیگری که در یکسال اخیر ابعاد وحشتناکی به خود گرفت اقدامات گسترده ای است که هم در سطح رسانه ای و هم در سطح دولتی برای ایجاد نوعی « اسلام هراسی » در کشورهای غربی به آن دامن زده شده و امروزه بخشی از رفتارهای رسمی برخی حکومتها و ساختار سیاسی ـ تبلیغاتی این قبیل کشورها محسوب می شود.
ایجاد فشارهای سیاسی ـ اجتماعی با ابعاد روانی گسترده علیه مسلمانان در کشورهای غربی و محروم کردن آنها از حجاب تحصیل کار و حتی برخی حقوق اجتماعی دقیقا یک سیاست ظالمانه تلقی می شود که حقوق اولیه برای هر انسانی را در انتخاب مذهب نوع پوشش و سایر موارد شخصی را به کلی زیر سئوال می برد و مسلمانان را تعمدا از آن محروم می سازد.
موج گسترده ای که رسانه های استکباری علیه مسلمانان به راه انداخته اند در طول یکسال گذشته به صورت سازمان یافته ای اجرا شد و با توسل به هر شیوه ای سعی شد که فشارهای سیاسی ـ اجتماعی علیه آنها اعمال شود و در واقع مسلمانان در معرض یک « جنگ روانی » و یک جنگ فرسایشی مستمر و پردامنه قرار بگیرند تا بلکه از شدت گرایش روزافزون ملتها به سوی اسلام کاسته شود و کمتر کسی حاضر شود به اسلام گرایش یابد و یا آنرا اظهار کند.
موضوع مهم دیگری که اخیرا در فهرست جنایات آمریکا علیه سایر ملتها قرار گرفته مشارکت واشنگتن در کشتار دستجمعی شیعیان صعده در یمن است . در واقع واشنگتن برای مدتها سعی داشت با تحریک یمن و عربستان به سرکوب شیعیان صعده از مسلمانان انتقام بگیرد لکن با احساس ناکامی این طرحهای سرکوبگرانه اکنون آمریکا در قامت یک قدرت نظامی سرکوبگر وارد صحنه شده و با بمباران مناطق شیعه نشین یمن سعی دارد با مسلمانان زورآزمائی کند. گزارشات موثق نشانگر ابعاد عظیم جنایاتی است که مثلث آمریکا یمن و عربستان علیه شیعیان مظلوم صعده صورت داده اند و با تشدید حملات هوائی و موشکی سعی کرده اند بر ابعاد خسارات جانی و مالی بیفزایند.
واشنگتن همچنین بطور همزمان با تحریک عربستان و یمن تلاش می کند بار سنگین مسئولیت رویاروئی با شیعیان صعده را متوجه آنها کند تا زمینه ای برای درگیر ساختن آمریکا در یک جنگ جدید و یک کانون بحران تازه فراهم نشود لکن حملات سنگین هوائی آمریکا علیه صعده در روزهای اخیر نشان می دهد که واشنگتن اهداف مهمتری را دنبال می کند و تعمدا سعی دارد که با آتش افروزی در یمن چه بسا که نظرها از عراق و افغانستان به جای دیگری منحرف شود و بر شکست خفت بار آمریکا در این دو کشور سرپوش بگذارد. موارد فراوان دیگری وجود دارند که با نگاه به آنها این فهرست را باید تکمیل نمود. ولی سئوال اساسی اینست که آیا دنیای مسیحیت نمی خواهد این وضعیت تنفرانگیز علیه خود را متوقف کند و بهبود بخشد این سئوالی است که پاسخ روشنی برای آن وجود ندارد و به نظر می رسد دنیای مسیحیت حاضر نیست به آن توجهی نشان دهد.

* مردمسالاری :

روزنامه مردمسالاری در یادداشت روز خود با عنوان "زیاندید گان اصلی ABS "به قلم شهرام صدوقی آورده است: ABS، در ظاهر سه حرف انگلیسی است اما در باطن سیستمی ایمن برای حفظ جان انسان ها در جاده های جهان است. تجهیز وسائط نقلیه به ترمز ضد قفل ABS از سال ها پیش در صنعت خودروسازی جهان امری جا افتاده و هم چون تجهیزات ضروری و پیش افتاده دیگر در اتومبیل ها نصب می شود.

اما علی رغم گام برداشتن خودروسازان کشورمان در خصوص نصب این سیستم ایمن روی خودروهای ساخت داخل، هنوز به طور کامل استفاده از این سیستم ایمنی خودرو در کشور فراگیر نشده است. در چالش ABS که سه ضلع مردم، خودروسازان و پلیس در آن نقش دارند طرفین دعوا یعنی پلیس و خودروساز هر کدام بر پایه استدلالات خود دلا یلی را برای اجرا یا عدم اجرای این استاندارد در خودروهای کشور دارند اما ظاهرا جامعه از ضلع سوم این چالش که مردم هستند سخنی نشنیده است.

واقعا نقش مردم در این گونه مناقشات چیست؟ مناقشاتی که طرفین دعوا حق مردم را پیش می کشند اما هیچ فرصتی برای اظهار دیدگاه ها و به اصطلاح عرض اندام به آنان نمی دهند.
از سویی نیروی انتظامی و پلیس راهنمایی و رانندگی از ضرورت اجرای قانون نصب
ABS روی خودروهای تولیدی دفاع می کند و از سویی دیگر خودروسازان با استناد به توافقات و جداول زمانی نصب سیستم ترمز ضد قفل روی خودروهای خود را به نفع خود می دانند و انتظار فرصت بیشتری را برای نصب کامل ABS روی تولیدات خود می خواهند. این در حالی است که طبق آخرین آمار منتشر شده حدود هشت هزار مشتری روز یکی از شرکت های بزرگ خودروساز کشور، خودروی بدون پلاک از کارخانه تحویل گرفته اند و در انتظار شماره گذاری هستند. ضمنا باید به این تعداد، مشتریان در نوبت خودروسازان را که در روزهای آتی نوبت تحویل خودروشان فرا رسیده اضافه کرد. حال، تنها سازمانی که از سوی مردم و به نفع آنها از مراجع قضایی حق اجرای حکم و ابتیاع حق دارد در این خصوص با حمایت از حقوق مصرف کننده باب اعتراض و احقاق حق را برای مردم و زیان دیدگان اصلی این چالش باز دانست. مهندس موسوی مدیرکل کالاهای فلزی و معدنی سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولید کنندگان در این خصوص گفت: در سازمان حمایت از مصرف کنندگان کمیته ای به نام کمیته خودرو به روابط بین عرضه کنندگان و خریداران خودرو رسیدگی می کند. به گفته وی بیشترین دغدغه های این کمیته رسیدگی به شکایات مطروحه در واحد فروش خودروسازان است. وی در ادامه مصاحبه خود به آمادگی سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولید کنندگان برای بررسی شکایات واصله از سوی مردم در خصوص تاخیر در تحویل خودرو به دلیل وجود اشکال در شماره گذاری خودروها اشاره و اعلا م کرد خودروسازان با پرداخت سود تاخیر حقوق مشتریان را ادا می کنند. البته وی افزود تاکنون هیچ شکایتی از سوی مردم در این خصوص دریافت نشده است.
به عقیده نگارنده، در حال حاضر مردم در چالش موسوم به
ABS به غیر از دریافت سود تاخیر تحویل خودرو، راهکار دیگری را پیش رو ندارند و به همین دلیل وجود خلا » قانونی حمایت بیشتر از مصرف کنندگان (علی الخصوص خودرو) احساس می شود.
* جوان:

روزنامه جوان در یادداشت امروز خود با عنوان "هدف اصلی آشوب " به قلم عباس حاجی‌نجاری آورده است: حادثه روز عاشورای حسینی در تهران بسیاری از ابعاد فتنه اخیر پس از انتخابات را آشکار کرد و سبب شد دست‌های پنهان بیگانگان و صهیونیست‌ها با عوامل داخلی برای مخدوش کردن چهره این حماسه عظیم ملی و اسلامی برای مردم مسلمان ایران و دوستان انقلاب اسلامی افشا شود. حمله به دستجات عزاداری، آتش زدن نمادهای محرم و مهم‌تر از همه تمسخر شعارها و ارزش‌های فرهنگ عاشورا، حرکتی نیست که بتوان از آن به سادگی گذشت. استراتژی دشمن در جنگ نرم علیه ایران اسلامی در روز عاشورا با هدف گرفتن یکی از مؤلفه‌های اصلی انقلاب اسلامی وارد مرحله نوینی شده است. به خاطر بیاوریم که در اجلاسی که در سرزمین‌های اشغالی سال‌ها قبل تحت عنوان «بازشناسی هویت شیعه» تشکیل شده بود یکی از نظریه‌پردازان آمریکایی فرهنگ عاشورا و روحیه شهادت پذیری مردم ایران را یکی از مهم‌ترین ابعاد انقلاب اسلامی قلمداد و راه مقابله با انقلاب اسلامی را تغییر این ارزش‌ها و تغییر ذائقه مردم ایران نسبت به اصول و ارزش‌های دین اسلام معرفی کرده بود. آنچه روز عاشورا در بخشی از خیابان‌های تهران اتفاق افتاد را تنها می‌توان اجرای مأموریت صهیونیست‌ها و دشمنان انقلاب اسلامی توسط پادوهای داخلی آنها قلمداد کرد.
عوامل بیرونی و داخلی فتنه که در ماه‌های اخیر نسبت به آگاهی مردم و فروکش کردن التهابات نگران بودند از مدتی قبل با دعوت اینترنتی و سایت‌های مرتبط با فرقه سبز برای حضور در روز عاشورا فراخوان داده و در صحنه اجرا نیز با حمله به تکایا و دستجات عزاداری و اهانت به ارزش‌ها و نمادهای عاشورا و کشاندن صحنه به خشونت و حمله به عناصر نیروی انتظامی و کشته سازی زمینه تعمیق فتنه و تداوم آن را فراهم کردند. آنچه که برای مسؤولان امنیتی و انتظامی محرز شده است همکاری نزدیک منافقین و گروهک‌های محارب با عوامل داخلی برای گسترش خشونت و بهره‌برداری پس از آن است.
در این زمینه نکاتی قابل ذکر است: 1- عوامل فتنه با زمینه‌چینی مقدماتی در روزهای گذشته و تشکیل چند جلسه حاشیه‌ای و برهم زدن آن کوشیدند انگیزه لازم را برای هواداران خود ایجاد کنند که در این زمینه می‌توان به برنامه خاتمی در جماران و اقدامات تأمل برانگیز هوادارانش در برهم زدن نظم آن منطقه اشاره کرد..

2- در روزهای قبل از حادثه شبکه‌های ماهواره‌ای BBC فارسی، VOA و العربیه و سایت‌های اینترنتی با ایجاد یک فضای روانی کوشیدند زمینه طرح شعارهای هنجارشکنانه را این‌باربر علیه ارزش‌های بنیادین دین اسلام و فرهنگ عاشورا ایجاد کنند..

3- با توجه به پرهیز مأموران نیروی انتظامی در برخورد با زنان، محوریت تحرکات روز عاشورا عمدتاً به برخی از زنان سپرده شده بود. اگرچه این راهبرد قبلاً نیز رسماً توصیه شده بود و حضور فائزه هاشمی در 16 آذر و عاشورا متأثر از آن بود.

 
4- پس از این حادثه آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها مجدداً‌ از عناصر فتنه حمایت کرده و نظام جمهوری اسلامی را به دلیل اینکه می‌کوشید از گسترش دامنه فتنه و تخریب‌ها جلوگیری کند محکوم کردند. اما نکته جالب این است که آنها در صحنه تخریب‌ها و حمله آشوبگران به اماکن و عناصر نیروی انتظامی و مردم، بازهم از آشوبگران حمایت می‌کنند.
5- مرگ مشکوک خواهرزاده موسوی نیز در همین راستا قابل ارزیابی است، چرا که در ماه‌های اخیر بحران رهبری فتنه‌گران به دغدغه اصلی بیگانگان و عوامل داخلی تبدیل شده بود و این حادثه مشکوک می‌تواند به غربی‌ها برای تثبیت موقعیت موسوی در فتنه کمک نماید، اگرچه کروبی نیز با صدور بیانیه هتاکانه خود کوشید که به غربی‌ها پیغام دهد او را نیز نباید فراموش کنند.
6- حادثه روز عاشورا نشان داد که مماشات و تحمل و عدم برخورد با سران اصلی فتنه، روز به روز هزینه بیشتری را به نظام اسلامی تحمیل می‌کند.
اما نکته قابل تقدیر در این میان واکنش به موقع علما و مراجع و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در محکوم کردن حادثه روز عاشورا و اقدامات فتنه‌گران و تلاش برای روشنگری افکار عمومی نسبت به اهداف پیدا و پنهان سران فتنه در تداوم آشوب‌هاست و امید است دیگر شخصیت‌ها و نخبگان نیز رسالت تاریخی خود را در این عرصه به انجام رسانند.

* جام جم:

روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان "انقلاب و ضد انقلاب "به قلم بیژن مقدم آورده است:‏ هر انقلابی، مخالفان، منتقدان و موافقانی دارد که بی‌تردید از مرزهای روشنی برخوردارند.از سویی قطار انقلاب بویژه نهضتی که متکی به ایمان الهی و توده‌های مردم است هرگز متوقف نخواهد شد و برای دستیابی به آرمان‌ها و افق‌های ترسیمی به حرکت خویش ادامه می‌دهد.
در این مسیر، برخی راه خود را جدا کرده، از قطار پیاده می‌شوند و برخی دیگر در طول مسیر، به مسافران قطار می‌پیوندند. این جدایی و افزودن، همان ریزش‌ها و رویش‌هایی است که بدون استثنا هر انقلابی آن را تجربه می‌کند.

تاریخ اسلام بویژه در زمان پیامبر‌(ص) و امیرالمومنین‌(ع) سرشار از ریزش‌ها و رویش‌هاست. آنهایی که در رکاب پیامبر‌(ص) شمشیر زدند،‌ بعدها شمشیرشان علیه علی‌(ع) بلند شد. برخی «السابقون السابقون» تبدیل شدند به «اهل بغی» و در مقابل امیرالمومنین‌(ع) ایستادند. انقلابیونی که ضد انقلاب شدند، کم نبودند و نیستند. امام در نامه 6/1/68 به آقای منتظری یادآور شد که «تاریخ پر است از خیانت بزرگانش به اسلام» و از خدا خواست تا به او صبر و تحمل عطا کند و از این دنیا ببرد تا طعم تلخ خیانت دوستان را بیش از این نچشد. (صحیفه نور، ج 21، ص 330)
وقتی دست‌ها رو می‌شود، پرده‌ها کنار می‌رود و چهره نفاق، نقاب از رخ برمی‌گیرد؛ صف‌بندی‌ها روشن‌تر شده و رنگی دیگر می‌یابد.
به دیگر سخن، در این‌گونه مواقع، دیگر از مخالف و منتقد خبری نیست که این دو، همیشه در انقلاب‌ها قابل تحمل‌ بوده و هستند و در بسیاری از موارد منشأ اصلاح و پیشرفت.
منظور از صف‌بندی‌ جدید، آرایش دیگری است که در دایره موافق و منتقد یا مخالف نمی‌گنجد، بلکه در چنین شرایطی صف‌بندی جدیدی شکل می‌گیرد: «ضد انقلاب» در برابر اصل «انقلاب.»
سه دهه گذشته نشان می‌دهد که انقلاب و امام (ره) همیشه با این گروه درگیر بوده‌اند؛ هر روز با نامی و نشانی، پرچمی و بیرقی؛ از روحانیت متحجر و درباری و وابسته گرفته تا جبهه ملی و چریک‌های فدایی خلق، منافقین و کومله و دموکرات و... نمونه بارز این دیدگاه است.
بنای انقلاب و نظام، همواره مدارا با مخالفان و منتقدان بوده و هست، اما منطقا هیچ‌گاه قرار بر این نبوده و نمی‌تواند باشد که در برابر ضد انقلاب سر تسلیم فرود بیاورد و چنین نیز نخواهد بود.
آنچه روز عاشورا در تهران رخ داد، از چهره صحنه‌گردانان و هتاکان، نقاب نفاق برگرفت و ضد انقلاب معاند با دین و نظام را به مردم نشان داد. نکته ظریف و مهم از قضا همین است که مردم بدانند با منتقدان و مخالفان یک انتخابات یا یک مسوول حکومتی مواجه نیستند، بلکه با گروهی ضد انقلاب وابسته به دشمن چه آگاهانه چه ناآگاهانه مواجهند که هیچ «تفاوت ماهوی» با «گروه‌های محارب دهه 60» ندارند.

در آن هنگام، فرقه رجوی علیه انقلاب سلاح برکشید و امروز، همان فرقه، از فرقه‌ای جدید و حرمت‌شکن حمایت می‌کند. آن روز، رئیس‌جمهور وقت آمریکا از تروریست‌ها و ضدانقلاب حمایت می‌کرد و امروز اوباما، نتانیاهو و سران انگلیس و فرانسه از حرمت‌شکنان عاشورا، آشوبگران و آتش‌افروزان خیابانی حمایت می‌کنند. بنابراین صحنه، همان صحنه است.
اگر قرار بود مردم، پس از 30 سال و با تقدیم صدها هزار شهید و جانباز و تحمل رنج و مرارت و بالاتر از آن ایستادگی در برابر توطئه‌های آمریکا و دیگران، کشور را تسلیم گروهی ضدانقلاب وابسته و بی‌هویت کنند، همان دهه 60 میدان را خالی می‌کردند و صحنه و حکومت را به منافقین تروریست، توده‌ای‌ها، عوامل نهضت آزادی، روحانیون وابسته، کج‌فکر و ساده‌لوح می‌سپردند.
مردم در اجتماع باشکوه و سراسری امروز خود، می‌باید مسوولان قضایی را به اجرای حکم خدا فرا بخوانند؛ آری! قاطعیت در برابر «ضد انقلاب» خواستی است که باید آن را در خروشی عاشورایی فریاد کرد.

* گسترش صنعت :

روزنامه گسترش صنعت در سرمقاله خود با عنوان "ضرورت تلاش همگانی برای رشد اقتصادی " آورده است:‏ مارکس روزی در نقد کاپیتالیسم کتاب سرمایه‌ را به نگارش درآورد و در آن علاوه بر اصرار دوباره بر نظریه تضاد طبقاتی که در نهایت ازطریق ایجاد پرولتاریا، بساط سرمایه‌داری را درهم می‌پیچد نکته دیگری نیز آورد و آن اینکه اقتصاد زیربنا و بقیه ساختارهای جامعه نظیر فرهنگ، سیاست و ... روبنا هستند. هرچند این موضوع در تفکر، دیدگاه و اعتقادات ما پذیرفتنی نیست اما باید اذعان داشت که نمی‌توان از اهمیت اساسی اقتصاد در زندگی بشر گذشت. درواقع اقتصاد به اندازه‌ای از اهمیت برخوردار است که معصوم در تایید آن، طلب روزی برای خانواده را در ردیف جهاد باکفار قرار داده است. «مازلو» در سلسله مراتب نیازهای خود، نیازهای بهداشتی، اقتصادی و امنیت را از مواردی برمی‌شمرد که تا فرد بدان‌ها دست پیدا نکند مراحلی نظیر حس احترام و خودیابی که در آن فرد خود را فدای آرمان‌هایش می‌کند، هیچگاه به منصه ظهور نمی‌رسند، استثناها از این قاعده خارج هستند، به دیگر سخن شکوفایی انسان و حتی رسیدن به امور دینی در گرو تدبیر برای معیشت است. از همین روست که علی(ع) می‌فرماید هرگاه فقر از دری وارد شود ایمان از دیگر سو خارج می‌شود. عطف به مطالب بالا، مردم و حکومت مسوولیت‌هایی بر دوش دارند که به پاره‌ای از آنها اشاره می‌شود.
1) همچنانکه در اقتصاد کلان، شاخص‌های اقتصادی، برآیند مجموعه رفتار فعالان اقتصادی است، همه مردم باید تلاش کنند تا با تلاش بیشتر و مصرف کمتر زمینه را برای سرمایه‌گذاری‌های کلان فراهم کنند. متاسفانه هرچند آماری متقن از میل نهایی به پس‌انداز در مجموعه کشوری در دسترس نیست اما مشاهدات میدانی حاکی از تمایل بیشتر مردم به مصرف است تا پس‌انداز و این خلق و خوی مصرفانه در کنار جوانی جمعیت که از نیروهای مولد جامعه کاسته است، بنیه‌های اقتصادی کشور را در جایگاه مطلوب خود قرار نمی‌دهد. این رویه باید دگرگون شود و مردم باید تلاش برای رشد اقتصادی کشور را به عنوان یک وظیفه دینی تلقی کنند.
2)هرچند با شروع اجرای اصل 44 دولت در تلاش است تا فعالیت خود را به حوزه حاکمیتی محدود کند، اما این حرکت باید تسریع شود.3) مردم و دولت برای بهبود اوضاع اقتصادی وظیفه مشترکی هم دارند و آن هم تامین امنیت برای رونق اقتصاد است، در کشوری که اقتصاد تحت‌الشعاع التهاب سیاسی قرار بگیرد، این اقتصاد است که به حاشیه رانده می‌شود، فضای سیاسی غبارآلود با تزریق بی‌انگیزگی و ابهام در عاملان اقتصادی سرعت پیشرفت را کند می‌کند، دراین باره هم مردم مسوولند و هم مسوولان. ا ز اینرو، اغتشاشگران و آشوب‌طلبان نه تنها مصالح ملی و اصول اعتقادی بلکه معیشت ما را نیز هدف قرار داده‌اند. 
 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات