صفحه نخست >>  عمومی >> آخرین اخبار
تاریخ انتشار : ۱۹ دی ۱۳۸۸ - ۱۰:۲۱  ، 
کد خبر : ۱۳۵۴۵۱

گزیده سرمقاله‌ برخی از روزنامه‌های صبح 19دی 88


بصیرت: برخی روزنامه های صبح امروز سرمقاله های خود را به موضوعات زیر اختصاص دادند.

* تهران امروز

روزنامه تهران امروز در یادداشت خود با عنوان "روزگاری از جنس این روزها "به قلم حسن وزینی آورده است:‏

اکنون پس از گذشت قریب به هفت ماه از فضای جدید سیاست ایران، فرصت مناسبی برای ارزیابی نتایج روش‌‌ها و الگوهای طرف‌ها و طیف‌های وابسته سیاسی مهیا شده است. به‌‌خصوص آنکه در روزهای پایانی و منتهی به این دوره روزنه‌های جدیدی گشایش یافته است.نشست هیات رئیسه مجلس خبرگان زیرسایه‌ای از آرامش و امیدواری، سخنان عمومی چهره‌های معتدل تا برخی اقدامات حاکی از یأس و استیصال تندروها در قوه مقننه و... را می‌توان ذیل یک اتفاق مطلوب دانست، که اخیرا به وقوع پیوسته است. اگر روندی که از روزهای میانی هفته گذشته آغاز گشته، تداوم یابد، نشانه‌ها و رفتارهای فوق به لحاظ کمی و کیفی رونق خواهد گرفت. اما در این فرصت می‌توان از دوزاویه به وقایع روزهای اخیر نگریست.

1 - بدبینانه: از این منظر اگر به رصد مسائل اخیر و تازه بنگریم، ترتیب وقوع اموری که مبتنی بر غلبه آرامش و اعتدال بر فضای سیاسی کشور امری اتفاقی و تصادفی است، بنابراین نباید چندان به تداوم و اثرات مثبت آن خوش‌بین‌ بود. این گزاره گرچه دلیلی برای ارائه چنین تحلیلی در منطق درونی خود ندارد اما متکی بر عقبه‌ای است که دلیل و عامل بروز و ظهور رفتارهای بی‌نتیجه گشته است.سکوت نخبگان در این دوره، ابتکار عمل تندروها و ناکام ماندن باب گشایش از دلایل مورد توجه بدبین‌هاست.

2 - خوش‌بینانه: در سوی دیگر خوش‌بین‌ها قرار دارند. این گروه با در نظر داشتن ظرفیت عمیق و کارآمدی سیاسی نظام جمهوری اسلامی و افق‌های قانون اساسی کشور معتقدند که با وجود نهادهایی چون ولایت فقیه و اصول متعالی قانون اساسی، هر تنش و یا حتی بحرانی یک «شیشه عمر» دارد. بنابراین «کمی زودتر یا کمی دیرتر» نظام قادر به تامین منافع عموم و حتی معترضان خواهد بود و در این چارچوب امکان اقناع عموم و کنترل هر وضعیتی وجود دارد. این طیف معتقدند خوش‌بینی ذیل چنین خصلت‌هایی، بی‌دلیل و بی‌عقبه نیست. آنچه نگاه خوش‌بینی را واجد اهمیت بیشتری می‌کند این است که اگر بدبین‌ها دوره هفت‌ماهه را در نظر دارند خوش‌بین‌ها دوره سه دهه را به یاد می‌آورند.گرچه هنوز زود است که عیار وقایع و سخنان اخیر را با ترازوی خوش‌بین‌ها یا بدبین‌ها سنجید اما یک واقعیت را نمی‌توان نادیده گرفت و آن‌ اینکه در این روزها چه اتفاق نامطلوبی رخ داد که در لحظات پرتب و تاب رخ نمی‌داد و چه خدشه‌ای بر منافع ملی وارد شده که پیشتر اتفاق نمی‌افتاد. با توجه به تاثیرپذیری رونق اقتصادی و سایر فعالیت‌های امیدبخش جامعه از فعل و انفعالات کلان قدرت و سیاست، طبیعی است که هر اقدامی در این بستر، موجی در بسترهای دیگر می‌آفریند و بدین طریق اثرات آنی و فوری موج‌های سیاسی به بازارهای اقتصادی و... منتقل می‌شود. حاصل الگوهای حل اختلافات و تنش‌ها اکنون پیش‌روی همگان و نخبگان قرار دارد. ممکن است هر گروه یا طیفی تصور کند که مدیریت مدیرانه‌ای داشته است. یعنی برخی گمان کنند که قانون مورد اعتراض خود را مخدوش کرده یا برخی بپندارند که راه‌های همکاری و تعامل میان نیروهای شکاف ایجاد شده را سد کرده‌اند و این را نمره‌ای مطلوب در کارنامه خویش یا خویشان ثبت کنند. اما درست‌تر آن است که بنگریم کدام اعتراض یا برخورد با آن با کمترین هزینه و بیشترین منفعت عمومی همراه بوده است. بی‌شک در فضای آرام که در روزهای اخیر تجربه شده بهتر می‌توان عملکرد هر جریان یا طیفی را در ترازوی عدالت و مصلحت عموم سنجید، بدون آنکه شعائر دینی، میثاق‌های ملی و منافع عمومی صدمه ببیند. شاید یک دلیل برای تداوم وضعیت نامطلوب نگرانی برخی نیروها از در میان بودن قضاوت عدالت باشد. گرچه این نگرانی مشروعیت اخلاقی و ارزشی ندارد اما چه باک که این قضاوت دیر یا زود صورت خواهد گرفت و اگر مجری آن دستگاه قضا نباشد قطعا وجدان عمومی و بیدار جامعه خواهد بود. به هر حال استیصال تندروها خبر خوشی برای مردم تلقی می‌شود و امیدبخش آرامش و ثبات، شبیه آنچه که این روزها هرچند معدود بوده است.

* اعتماد

روزنامه اعتماد در یادداشت خود با عنوان "مطبوعات به صف، صف "به قلم احمد پورنجاتی آورده است:‏ اگر وضع به همین سیاق پیش برود، به سلامتی متولیان مطبوعاتی وزارت ارشاد، کار به جایی خواهد رسید که هر روز صبح، سردبیران روزنامه ها در محوطه دفتر آقای معاون به صف شوند و پس از استماع نطق ارشادیه ایشان، دیکته مفصلی بنویسند، متاسفانه فضای غبارآلود و بدبینانه یی هم که در ماه های اخیر عرصه سیاسی داخل کشور را فراگرفته، انگار مجال مناسب و مغتنمی برای پختن یک غذای مطبوع و مطلوب از این «مرغ عزا و عروسی» یعنی مطبوعات

- البته از نوع مستقل و بی پشت و پناهش- فراهم ساخته است. مساله دیروز و امروز نیست. می دانم که همیشه کم یا بیش همین گونه بوده است. دیواری کوتاه تر از مطبوعات و رسانه های مستقل پیدا نمی شود که دست آخر همه کاسه کوزه ها بر سرش شکانده شود. گیرم که غرولندی هم می کنند اما چه فایده؟، انگار هیچ پناه و مرجع و ملجایی هم نیست یا ترجیح داده می شود که نباشد که آه و استغاثه این جماعت روزنامه نگار را بشنود و اگر حتی کار نمی تواند کرد، دست کم غمگساری کند و سنگ صبور شود و آهنگ «بزک نمیر» را برای آنها زمزمه کند، ای همه آنان که دغدغه آسیب دیدن رابطه اعتمادآمیز «نظام و مردم» را دارید، این قلم به عنوان کوچک ترین شهروند این کشور که دل در گرو آرمان های اصیل انقلاب اسلامی و موفقیت نظام و حشمت و محبوبیت آن دارد، هشدار می دهم؛ این روند «گیر سه پیچ» که به ویژه در این چند ماه به صورت پیشرونده از سوی معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و هیات نظارت و جاهای دیگر در جریان است مصداق «عاقبت سرکنگبین صفرا فزود» خواهد شد. کار به جایی رسیده که حضرات وزارت ارشاد، صدور اخطاریه در پی اخطاریه، امریه در پی امریه، «به این موضوع و آن شخص نپردازید و وارد فلان حریم نشوید» را کافی و وافی به مقصود ندیده اند و برخلاف روح و نص صریح قانون اساسی و قانون مصوب مجلس، رسماً و بی تعارف به مطبوعات رهنمود می دهند و حتی الزام می کنند که به چه چیز بپردازند و به چیز نپردازند و حتی خبر و تصویر مربوط به کدام مقام مسوول را در چه حد و اندازه در نشریه خود درج کنند. اگر شخصاً در برخی روزنامه ها نخوانده بودم باور کردنش بسیار سخت بود اما ملاحظه کنید که آقای معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد در جلسه توجیهی با خبرنگاران مطبوعات چه می گوید و از کجا به کجا می رسد؛ «اگر کسی بخواهد به هر نحوی- چه مستقیم و چه غیرمستقیم- مرتکب این موارد (وهن و افترا) شود مصداق خلاف قانون است و با او برخورد می شود. به عنوان مثال اینکه در رسانه یی خبر یا تصویر یک شخص حقوقی رده دوم و سوم، بالاتر و بزرگ تر از یک شخص حقوقی ردیف اول قرار گیرد در واقع حاکمیت مورد وهن و اهانت قرار گرفته است. کوچک سازی بزرگان و بزرگنمایی دیگران قطعاً خلاف قانون است.» مفهوم واقعی سخن آقای معاون این است که مثلاً اگر روزنامه یی به طور همزمان بخواهد خبر و تصویر مربوط به تشرف یک آقای وزیر را به حرم حضرت عبدالعظیم(ع) برای زیارت و سیاحت شخصی و در همان حال گزارش یا خبر مهمی از برنامه های آن وزارتخانه توسط مدیرکل جناب وزیر درج کند، لازم است تیتر و تصویر درشت را به خبر اول و عنوان و تصویر کوچک تر را به دومی اختصاص دهد، در غیر این صورت حاکمیت مورد وهن و اهانت قرار گرفته است. وقتی «زاویه دید» یکسره بدبینانه و پیشداورانه باشد و سعه صدر و ساحت فرهنگی حکم کیمیا را پیدا کند و از همه مهم تر، آنگاه که سکان برخی مسوولیت ها بی توجه به معیارهای حرفه یی و تخصصی در اختیار امثال بنده قرار گیرد، «این هنوز از نتایج سحر» خواهد بود، هر کارآموز مبتدی و طرح کادی در عرصه فعالیت خبرنگاری و اطلاع رسانی نیز می داند که آنچه «جایگاه» خبر را در رسانه تعیین می کند، «اهمیت خبر» است. متاسفانه برخی از دوستان روزنامه یا نشریه را با «اعلامیه مجلس عروسی یا مجلس ترحیم» عوضی می گیرند که معمولاً ترتیب درج نام ها بر اساس از بزرگ تر به کوچک تر یا حتی بر مبنای حروف الفباست. همکاران عزیز من در سازمان صدا و سیما- به ویژه پیشکسوتان حوزه خبر- به خوبی خاطرشان هست که در همان سال های نخست پس از استقرار نظام که حضرت امام خمینی(ره) در هفته چندین بار با مردم یا مسوولان یا مقامات خارجی دیدار و سخنرانی داشتند، به حرمت جایگاه والای ایشان، خبر و گزارش آن دیدارها در صدر برنامه های خبری صدا و سیما پخش می شد اما به گواهی مدیران و مسوولان وقت سازمان، شخص ایشان از آن روند غیرحرفه یی و غیررسانه یی جلوگیری کردند و حتی با ذکر مثال فرمودند؛ «چه بسا خبر مربوط به فعالیت یک کشاورز در گوشه یی از کشور، مهم تر از خبر مربوط به من (یعنی امام(ره)) باشد. آن را باید ترجیح بدهید. تصویر او را باید نشان بدهید.»

* سیاست روز

روزنامه سیاست روز در یادداشت خود با عنوان "فصل جدید مناسبات "به قلم قاسم غفوری آورده است:‏ منوچهر متکی وزیر امور خارجه ایران در سفری رسمی به عراق با مقامات ارشد این کشور دیدار و گفت وگو کرد.حاصل این دیدارها سه توافق مهم بوده است. یکی این‌که ظرف یک هفته کلانتران مرزی با یکدیگر دیدار کنند، دوم این‌که ظرف دو هفته گروه‌های فنی جلسه خود را در منطقه مرزی قصر شیرین برگزار کنند و سوم این‌که ظرف سه هفته کمیته مختلف فنی در موضوع مرزهای آبی دو کشور در خرمشهر برگزار شود.

جمهوری اسلامی ایران و عراق با داشتن مرزهای مشترک طولانی و نیز اشتراکات‌ دینی، فرهنگی و تمایل ملت‌های دو کشور ،روابط فراگیر و همه‌جانبه‌ای را که تجربه کرده‌اند. هر چند این روابط در مقاطعی با چالش‌هایی مواجه بوده اما اراده دولت‌ها و ملت‌های دو کشور همواره بر بهبود و تحکیم مناسبات بوده است بویژه اینکه دو کشور دارای اشتراکات دینی و اعتقادی بسیاری می‌باشند.

در طول سالهای اخیر بویژه پس از سرنگونی دولت صدام و با توجه به روی کار آمدن دولتی مردمی و دموکراتیک در عراق، پیوندها میان دو کشور ابعاد جدیدتری به خود گرفت. در این چارچوب جمهوری اسلامی ایران با توجه به اصول سیاست خارجی خود که مبتنی بر حسن همواری، کمک به توسعه و پیشرفت تمام همسایگان می باشد ،همواره تلاش کرده تا روابطی فراگیر با عراق را اجرایی سازد. با توجه به شرایط حاکم بر عراق بویژه خسارت‌های وارده بر این کشور به دلیل شرایط اشغال، ایران همواره با حمایت از اصل استقلال این کشور با محوریت خروج کامل اشغالگران ،تمام ظرفیت‌های خود را برای کمک به دولت و مردم عراق بویژه در عرصه بازسازی مبذول داشته است.

جمهوری اسلامی ایران برای اجرای این مهم حتی حاضر به برگزاری چندین دور نشست با آمریکا در زمینه امنیت عراق شد که به نوبه خود اقدامی بس مهم در جهت کمک به برقراری ثبات و امنیت در این کشور می‌باشد. تهران همچنین تلاش کرده تا در نشست‌های بین‌المللی مربوط به عراق حضوری فعال وکارآمد داشته باشد و حتی سایر کشورها را به کمک های عملی برای یاری رساندن به عراق تشویق کرده است. جالب آنکه سازمان ملل و حتی کشورهای غربی بر حضور فعال و موثر ایران در توسعه و پیشرفت و بازسازی ویرانه‌های عراق اعتراف کرده و خواستار درس‌آموزی سایر کشورها بویژه کشورهای عربی از این مقوله شده‌اند. این نکته مهم قابل ذکر است که دولت و ملت عراق نیز همواره از ایران به عنوان اصلی‌ترین دوست و یار خود یاد کرده و حتی اتهامات مطرح شده از سوی اشغالگران عراق مبنی بر دخالت ایران در امور داخلی این کشور را رد و آن را بی‌پایه و اساس عنوان کرده‌اند.

هرچند که برخی تحرکات مانند ادعاهای مطرح شده مبنی بر دخالت ایران در امور عراق، جوسازی درباره مناطق مرزی فکه، مطرح شدن ادعاهایی درباره قرارداد الجزایر، انجام برخی تحرکات ضد ایرانی نظیر بمب‌گذاری در مسیر زائران ایرانی و ... از سوی برخی محافل رسانه‌ای و سیاسی در عراق، کشورهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای برای تخریب این روابط و به نحوی به چالش کشاندن پیوندهای دولت‌ها و ملت‌های دو کشور صورت گرفته اما ملتها و دولتهای دو کشور همچنان بر توسعه روابط تاکید و این روابط را عاملی برای شکست این توطئه ها عنوان کرده اند.

روند تحولات عراق نشان می‌دهد که ائتلافی از احزاب و گروه‌های سکولار ولائیک عراقی، گروه‌های بر جای مانده از حزب بعث، برخی کشورهای عربی منطقه ،کشورهای حاضر در عراق بویژه انگلیس و آمریکا و ... که در طول سالهای اخیر تلاش کرده‌اند سلطه خود را بر عراق حاکم سازند به رغم ادعاهایشان مبنی بر کمک به عراق همواره بر آن بوده اند تا با بحران‌سازی و ایجاد فضای ناامنی ، تخریب چهره دولت حاکم بر عراق، به چالش کشاندن دموکراسی حاکم بر این کشور و تضعیف نهادینه شدن آن و در نهایت به چالش کشاندن روابط این کشور با همسایگان بویژه ایران و سوریه به اهداف قدرت‌طلبانه خود دست یابند. همین ائتلاف که اکنون در آستانه انتخابات عراق تلاش دارد تا با تکرار سیاست‌های گذشته و با اصل بحران‌سازی ضمن تضعیف دموکراسی در این کشور به خواسته‌های انتخاباتی خود دست یابد. در این چارچوب آنها با به چالش کشاندن روابط عراق با همسایگانش بر این گمانند که می‌توانند ضمن ایجاد تنش در روابط عراق با همسایگانش از آن در جهت اهداف خود بهره‌برداری کنند که بخشی از این سناریو نیز علیه روابط ایران و عراق به کار گرفته شده است.

با تمام این تفاسیر هرچند که ائتلاف مذکور با صرف مبالغ سنگین برای ایجاد تبلیغاتی منفی علیه روابط ایران و عراق به هر ترفندی متوسل می شوند اما تاکیدات مقامات دو کشور بر همکاری همه جانبه و اجرایی ساختن توافقات و قرار دادهای گذشته ، مسلما شکست این توطئه ها را به همراه دارد.

نشانه بارز این توافقات را می توان در سفر متکی وزیر خارجه به عراق مشاهده کرد که طرفین با امضای سه توافقنامه گامهای عملی برای تحکیم مناسبات و تعیین چارچوب های سازنده در روابط برداشته اند. در این میان اجرایی شدن این توافقات در کوتاه ترین زمان ممکن ضمن تحکیم مناسبات دو کشور می تواند شکست و ناکامی دیگر تفرقه افکنان در این مناسبات را به همراه داشته باشد که دستاوردی بزرگ در روابط طرفین خواهد بود.

* رسالت

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "19 دی و ربع قرن روزنامه نگاری " به قلم محمد کاظم انبارلویی آورده است: 32 سال پیش در چنین روزی مردم قم برای دفاع از حریم مرجعیت و روحانیت به خیابان ها ریختند. بیت آیت الله نوری همدانی در قم کانون این اجتماع انقلابی بود. مردم قم از اهانت روزنامه اطلاعات به امام خمینی(ره) مرجع شیعیان جهان بر افروخته بودند. یک بغض فرو خفته در این روز ترکید و پژواک صدای آن خیلی زود در سراسر کشور شنیده شد. 12 سال پیش از آن رژیم مستبد پهلوی، امام (ره) را به جرم آزادیخواهی و اسلام خواهی و ایستادگی در برابر مظالم آمریکا و به خاطر خروش انقلابی علیه لایحه کاپیتولاسیون به ترکیه و سپس نجف تبعید کرده بود.

تبعید امام(ره) از او یک سیمای نورانی که نماد دفاع از استقلال و شرف ایرانیان بود در تاریخ ایران به ثبت رساند.

19 دی سال56 یک پیچ تند در تاریخ سرزمین ماست که تمامی انرژی متراکم و غنی شده ملت انقلابی ما را در خود یکجا جمع کرده بود. در این روز ملت ما سیر و سلوکی را آغاز کرد که در مدتی کوتاه یعنی در روز22 بهمن57 شاهد آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی را در آغوش کشید.

پیام ملت ما بویژه مردم غیور و شجاع قم در روز19 دی این بود که شکنجه و شلاق در زندان های رژیم و سختی های مبارزه را تحمل می کنیم اما توهین و تحقیر به مرجعیت و روحانیت را هرگز! این پیام مهمی برای دشمن بود که متاسفانه یا - بهتر بگوییم خوشبختانه- این پیام را نتوانست درست دریافت کند.

امروز پس از سه دهه از آن حادثه بزرگ، دشمن دوباره در همان راه اهانت و تمسخر پای نهاده است. اهانت به تصویر نورانی امام(ره) توسط فرقه سبز و سپس هتک حرمت شعائر الهی نهضت کربلا در روز عاشورا، تکرار اشتباه دشمن در اهانت به امام(ره) در دی ماه56 بود.

اگر رژیم شاه از آن اهانت توانسته بود طرفی ببندد، فرقه سبز و عمال آمریکا و استکبار جهانی از این رویکرد زشت و سخیف هم طرفی خواهند بست.

آنچه جالب و شنیدنی و عبرت آموز است، آن است که امروز نیز بیت شریف آیت الله نوری همدانی که بحق آن را باید «بیت انقلاب» نامید و بیوت مراجع عالی قدر که نماد بیداری و هوشیاری ملت ایران است با همان انرژی و با همان طراوت و تازگی و نشاط در صحنه حضور دارند و دست رد بر سینه نامحرمان انقلاب و دشمنان نظام الهی زده اند.

آن روز ما در برابر تهدید سخت آمریکا در رژیم شاه قرار داشتیم، امروز مبارزه در پیچیده ترین شکل آن نمود دارد این بار در برابر تهدید نرم دشمنان قسم خورده نظام قرار داریم.

جبهه کفر، نفاق و الحاد در یک صف بی پرده و نقاب به همه نمادها و سمبل های عزت، شرف و پایداری و در یک کلمه مقدسات مردم اهانت می کنند، بدون شک تاریخ ایران در حال ثبت وقایعی شورانگیزتر و حماسی تر از روزهایی چون19 دی ماه سال56 است. روز9 دی ماه امسال نیز در تاریخ ایران و حتی اسلام یک روز تاریخی است. یک کاروان40 میلیونی چون سیل در خیابان های ایران و بویژه در تهران به حرکت درآمدند تا قدرت نرم جمهوری اسلامی را به رخ دشمنان نظام بکشند.

لحن دشمن و عمال آن در داخل پس از9 دی تغییر کرد. مردم مصمم هستند در حضوری دیگر که بزودی رخ خواهد داد به تکرار این پیام عبرت آموز تاریخی بپردازند.

***

از سوی دیگر19 دی ماه روز تاسیس روزنامه رسالت است. اینکه بنیانگذاران روزنامه رسالت چرا چنین روزی را برای تاسیس این جریده انتخاب کردند، خود حکایتی است.

روزنامه رسالت از امروز وارد بیست و پنجمین سال انتشار خود می شود. دقیقا24 سال پیش یک صدا به صداهایی که در عرصه رسانه در کشور مطرح بود، اضافه شد.

جمعی از علما و شخصیت های ملی کشور تصمیم گرفتند گفتمان جدیدی را در فضای سیاسی کشور آغاز کنند تا یک ظرفیت جدید برای دفاع از انقلاب و نظام و ولایت فقیه را پدید آورند.

تولد این گفتمان آغاز یک رقابت جدی، قانونمند و جوانمردانه با کسانی بود که اداره کشور را و فضای گفتمانی انقلاب را تک صدایی می خواستند و اجازه شنیدن صداهای دیگر را نمی دادند. این جریان همانی است که بعدها مبلغ پلورالیسم سیاسی و حتی دینی شد! دشواری های کار رسالت در آغاز هزینه ای به اندازه خار در چشم و استخوان در گلو داشت. به دلیل شرایط خاص جنگ و برخی ملاحظات، صدایمان را در حد آنچه به عنوان رسالت الهی درک می کردیم تنظیم می کردیم. رسالت طی ربع قرن روزنامه نگاری محفل انسی برای طرفداران واقعی امام(ره) و رهبری و شیفتگان عدالت اسلامی و فقاهت است.

ما در آن دوران گرفتار جمعیتی بودیم که حداقل سه دهه برای افشای ماهیت آنها فرصت لازم بود. امروز که پرده ها بالا رفته و همه چیز عریان در نگاه مردم وجود دارد آنچه که می گفتیم خیلی راحت شنیده می شود.

آن روز عده ای به ناحق ما را متهم به دفاع از سرمایه داری و طبقه مترف جامعه معرفی می کردند امروز همین جماعت در آغوش سرمایه داران علیه آرای مستضعفان و محرومان، تبدیل به بزرگترین تهدید علیه جمهوریت نظام شده اند.

آن روز همین جماعت خود را طرفدار اسلام ناب و ما را متهم به اسلام آمریکایی می کردند. امروز تمام بوق های آمریکایی و صهیونیستی یکصدا از آنها دفاع می کنند و با کسانی همپیمان شده اند که با تمام نمادهای دینی و مذهبی و بزرگان اسلام اعلام جنگ کرده اند.

کار را به آنجا رسانده اند که حتی در روز عاشورا کف و سوت می زنند و هلهله می کنند و به شعایر الهی فرهنگ عاشورا و کربلا اهانت می کنند.

امروز نگاه ما به تلخی های گذشته نیست. امروز حتی نگاهمان به تبهکاری های این قوم و فرقه جفاکار نیست. ما به آینده فکر می کنیم. آینده ای که در آن پیشرفت کشور تضمین شده و خدمت به مردم یک هدف مقدس و بسط عدالت در جامعه ما یک رسالت الهی باشد!

امروز ما می گوییم باید از باب تکریم جمهوریت به رای محرومین و مستضعفین احترام گذاشت و صدای آنها را که از صندوق های رای به گوش می رسد به رسمیت شناخت. امروز ما می گوییم چهره اسلام در ایران، منطقه و جهان نورانی تر از سه دهه گذشته است. نباید یک فرقه با سوء استفاده از آزادی در کشور به خود اجازه دهد که آن را سیاه نشان دهد. اما آنها به تبهکاری خود ادامه دادند و در سیاه نمایی رکوردی باقی گذاشتند که لعن و نفرین ملت ایران و همه آزادیخواهان جهان را رایگان برای خود خریدند.

امروز ما با همان قوت و قدرت بر عهد روزهای آغازین خود استوار هستیم.

عهد و پیمان ما تلاش در تبلیغ رسالت الهی، تحقق همه جانبه احکام الله و حاکمیت فقه و ولایت فقیه است.ما طرفدار حق هستیم و مدافع حزب الله و بر این مسیر به یاری خداوند پای می فشاریم.

* کیهان

روزنامه کیهان در یادداشت روز خود با عنوان "زنگ خطر در «سوکوترا» " آورده است:دیوید پترائوس فرمانده نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه چند روز پیش حامل پیامی از باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا برای علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن بود. درباره محتوای پیام او اطلاعات دقیقی منتشر نشده است ولی نگاهی به مجموعه تحرکات آمریکایی ها در یمن و تحولاتی که طی روزهای اخیر در این خصوص مشاهده شده تا حد زیادی از محتوای آن نامه پرده برمی دارد.

از آنجا که فرمانده نظامیان آمریکا در خاورمیانه حامل این نامه بوده می توانیم با قطعیت بگوئیم این نامه «امنیتی» و «ویژه» بوده است اما برای آنکه به محتوای این نامه پی ببریم توجه به خبرهایی که در حول و حوش آن وجود دارد، ضروری است:

1- علی الاحمد که سعودی الاصل و تبعه آمریکاست در مصاحبه با یک شبکه تلویزیونی از راه اندازی یک پایگاه نظامی توسط آمریکا در جزیره استراتژیک «سوکوترا» (SOCOTRA) که متعلق به یمن است خبر داد. این جزیره در دهانه باب المندب و حدود 380 کیلومتری مرزهای جنوبی یمن واقع شده و مساحتی به اندازه چند کشور کوچک حاشیه جنوبی خلیج فارس دارد. این جزیره به شاخ آفریقا، اولین تنگه استراتژیک دنیا، دریای سرخ و اقیانوس هند اشراف دارد.

2- آمریکا، اتحادیه اروپا و کشورهای عرب شبه جزیره در تاریخ هشتم بهمن ماه آینده (28 ژانویه) در یک کنفرانس در لندن گردهم خواهند آمد. در این بین دفتر گوردون براون- نخست وزیر انگلیس- در تاریخ 11 دی ماه طی بیانیه رسمی اعلام کرد: «براون همه بازیگران بین المللی کلیدی را به نشستی در سطح مقامات عالی رتبه به منظور گفت وگو برای یافتن بهترین راه حل مبارزه با افراط گرایی فراخوانده است» انگلیسی ها و آمریکایی ها در دو سطح رسانه ای و دیپلماتیک، اسلام گرایی را با واژه افراط گرایی بیان می نمایند.

3- نشریه آلمانی «دی ولت» دو روز پیش نوشت: «آمریکا در نظر دارد در پاسخ به حمله تروریستی به هواپیمای مسافربری دلتا که به سمت دیترویت آمریکا پرواز می کرد، خود را برای انجام عملیات نظامی در یمن آماده کند.» آمریکایی ها مدعی شده اند که در روز اول کریسمس - 11 دی ماه- القاعده در صدد انفجار این هواپیما برآمده است. مدت ها بود که از القاعده در یمن خبر چندانی منتشر نمی شد اما پس از شکست سنگین ارتش یمن، ارتش عربستان و حملات هوایی آمریکا در جنگ علیه مبارزان صعده، مسئله پیدایی «القاعده جدید» مطرح گردید.

4- شبکه سعودی العربیه- که در منطقه به العبریه معروف است- سه روز پیش اعلام کرد که تدابیر امنیتی در اطراف سفارتخانه های غربی در صنعا متمرکز شده است. آمریکا و چند کشور دیگر غربی سفارت خانه خود را در این کشور تعطیل کرده اند و وزیرخارجه آمریکا اعلام کرده است که: «بی ثباتی یمن، امنیت منطقه و جهان را تهدید می کند.»

5- مارتین نسیرکی، سخنگوی دبیر کل سازمان ملل درباره اجلاس جهانی پیرامون یمن به خبرنگاران گفت: «بان کی مون گفته است که باید از نقش رئیس جمهور یمن هم در چنین نشستی اطمینان حاصل شود.» این اظهارات از وجود مباحثات بسیار جدی در میان کشورهای غربی طراح نشست 8 بهمن لندن پیرامون آینده یمن خبر می دهد.

6- معاون نخست وزیر یمن- راشدالعلیمی - در واکنش به نقشه های آمریکا پیرامون این کشور گفت: «مداخله مستقیم آمریکا در امور یمن به تقویت القاعده منجر می شود.» وی در عین حال بر تعهد کشورش در همراهی با برنامه آمریکا تأکید نمود.

7- روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن در تاریخ 23 آذرماه گذشته از اعزام نیروهای ویژه آمریکا به یمن پرده برداشت. این روزنامه به نقل از یک مقام امنیتی آمریکا نوشت: «هدف از اعزام نیروهای ویژه ارتش آمریکا به یمن، جلوگیری از تبدیل شدن این کشور به پایگاه افراطیون است.» سه روز پس از درج این خبر، هواپیماهای آمریکایی به یک روستا-الماجله- حمله کردند و مدعی شدند که مرکز آموزش نیروهای القاعده در این روستا بوده است اما در عین حال عملیات آمریکا در کوهستان مران از مرز 220 حمله تجاوز کرد و در این بین دهها نفر جان خود را از دست دادند. عملیات هوایی آمریکا علیه ساکنان روستای الماجله با حمله نیروهای زرهی ارتش یمن به این منطقه همراه بوده است.

8- دولت های مصر و اردن از حملات نظامی آمریکا- بطور تلویحی- ابراز نگرانی کردند. نخست وزیران مصر و اردن ضمن دفاع از عملیات عربستان علیه نیروهای الحوثی اعلام کردند که با هرگونه دخالت خارجی در امور یک کشور عربی مخالفند. این موضوع بیانگر نگرانی ناشی از کنار گذاشتن نقش کشورهایی نظیر مصر و اردن در حوزه عربی می باشد.

9- یک روز بعد از سفر دیوید پترائوس، آمریکایی ها سناتور «جان مک کین» -رقیب انتخاباتی اوباما- را در راس هیاتی به یمن اعزام کردند. کین بلافاصله پس از ورود به صنعا اعلام کرد که «آمریکا از دولت علی عبدالله صالح در برابر مبارزان صعده حمایت می کند.» اما او ظاهراً ماموریت دیگری داشته است.

10- دو روز پیش «تایمز مالی» چاپ انگلیس طی مقاله ای- که دیروز واحد مرکزی خبر ترجمه آن را منتشر کرد- نوشت: کارشناسان غربی امور یمن پیش بینی می کنند که دولت کنونی یمن تا سال آینده سقوط می کند و این در حالی است که احساسات ضدغربی در این کشور بسیار بالاست.

از مجموعه موارد یاد شده و موارد دیگر استنتاجات زیر- که با قطعیت زیادی همراه می باشد- بدست می آید:

1- آمریکا، اروپا و کشورهای محور آمریکا در منطقه در تلاشند تا یک دگرگونی اساسی در وضع امنیتی منطقه- شامل شبه جزیره، شاخ آفریقا و دریای سرخ- پدید آورند. محور یاد شده در این منطقه با چند مشکل جدی مواجه است. بن بست روند سازش به دلیل محور بودن مقاومت، وضعیت مبهم عربستان سعودی و احتمال جدی فروپاشی این رژیم از درون و حاکم شدن اسلام گراها بر کشوری که جایگاه قلب را در تن جهان اسلام دارد، فروپاشی دولت غرب گرای علی عبدالله صالح و قدرت گرفتن شیعیان مبارز در یک کشور عربی دیگر، فروپاشی رژیم صهیونیستی به دلیل رشد مقاومت فلسطینی-اسلامی، شکست جدی برنامه های نظامی آمریکا در منطقه و احتمال مواجه شدن غرب با وضعی که چاره ای جز خروج نظامی و سیاسی از این منطقه نداشته باشد.

2- آمریکا که کماکان روی استفاده از عنصر نظامی- بعنوان مهمترین نقطه امتیاز این دولت از سایرین- تاکید می کند، توجه خود را روی یافتن پایگاه ثابت و دارای ظرفیت لازم معطوف کرده است. به نظر آمریکایی ها می رسد که جزیره بسیار استراتژیک سوکوترا با حدود 3600 کیلومتر مربع مساحت و اشراف توامان بر شبه جزیره، شاخ آفریقا و دریای سرخ یک نقطه مناسب باشد. براین اساس باید گفت آمریکایی ها به دنبال احداث یک پایگاه نظامی در سوکوترا نیستند چرا که این پایگاه را در این جزیره از سال 1373- بعد از وحدت دو یمن- در اختیار گرفته اند. این پایگاه در دوره حاکمیت چپ ها بر یمن جنوبی در اختیار شوروی بود. بلکه می توان با قاطعیت گفت که آمریکایی ها به دنبال تبدیل کامل این جزیره بزرگ به پایگاه نظامی و بلکه مهمترین پایگاه نظامی خویش در منطقه هستند.

3- کنفرانس 8 بهمن ماه لندن و مشارکت سه ضلع آمریکا، اروپا و کشورهای عربی در واقع برای یافتن راه مهار اسلام گرایی است چرا که دغدغه و نگرانی مشترک این سه ضلع- و ضلع چهارم که حضور دارد ولی در پشت چهره های دیگران پنهان می شود یعنی صهیونیست ها- بطور قطع اسلام گرایی است. البته آنان نوعاً عنوان های دیگری نظیر مبارزه با تروریسم، کنترل موج خشونت در منطقه و مبارزه با القاعده را مطرح می کنند ولی کیست که نداند اولا تروریسم در منطقه- و از جمله القاعده- مولود خود غرب است و از سوی دولت های عربستان، کویت و... تغذیه مالی می شود، از سوی دیگر کیست که نداند تروریسم در منطقه از حمایت های مردمی برخوردار نیست و برای ریشه کن شدن گروه های کوچک و وابسته کافی است غرب دست خود را از پشت آنان بردارد.

4- شکست جبهه مشترک غربی- عربی از شیعیان مظلوم صعده و رو به فزونی گذاشتن هواداران حوثی ها در یمن، مربع آمریکا، اروپا، صهیونیسم و کشورهای وابسته عربی را بشدت به وحشت انداخته است. این مربع منحوس سعی دارد که با احیای یک جریان وابسته شبه مذهبی- القاعده- شکست خود را بپوشاند و توجهات را به نقطه ای دیگر سوق دهد.

5- یک نکته مهم در این میان، به حاشیه راندن محور مقاومت می باشد. این مربع منحوس با طرح بحث «القاعده جدید» درصدد است که حساسیت محور مقاومت روی تحرکات خود را بکاهد و در سایه آن طرح بسیار خطرناک تحول در ساختار امنیتی منطقه و انهدام ساختارهای منطقه ای امنیت را جلو ببرد. بر این اساس، محور مقاومت با تعقیب جدی تحرکات محور غرب باید مانع تحقق طرح های خطرناک و در عین حال خیال پردازانه غرب شوند.

6- کشورهای اسلامی محور مقاومت و هواداران آن باید دریابند که محور چهارگانه فوق علی الظاهر دست اندر کار طراحی کلان امنیتی هستند ولی در واقع آنان سرگرم احداث یک کمربند امنیتی برای حفظ رژیم های رو به فروپاشی وابسته به خود در این منطقه هستند و بر این اساس بزرگترین پادزهر طرح های شیطانی آنان تداوم هجوم موج اسلام گرایی به اضلاع پوسیده این هندسه است. گام اول این هجوم در عرصه رسانه ها با افشاگری رقم می خورد. همه می دانند که ظرفیت مبارزه ملت ها با آمریکا بسیار بالاست. جبهه اسلام گراها می تواند با تکیه بر نفرت فزاینده مسلمانان از محور آمریکا، نیروهای عظیمی را به میدان بفرستد تا طی چند سال آینده دیگر در منطقه ما برج و بارویی برای غرب نماند.

* جمهوری اسلامی

روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز خود با عنوان "راه باز است " آورده است: هر چند اراده بیگانگان بر اینست که نگذارند ایران کشوری مستقل پیشرفته و آزاد باشد اما این اراده شوم فقط تا بهمن ماه 1357 عملی بود و با پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 نفوذ آمریکا انگلیس و صهیونیسم بین الملل که تا آن زمان حاکمیت ایران را در دستان خود داشتند قطع شد و اراده ملت ایران جای اراده آنها را گرفت . این جابجائی هرچند برای قدرت های شیطانی بسیار گران تمام شد و آنها برای باز گرداندن نفوذ خود به عرصه حاکمیت ایران از هیچ توطئه ای فروگذار نکردند ولی استقرار نظام جمهوری اسلامی و پایه های مستحکمی که توسط امام خمینی برای این بنای رفیع تدارک دیده شد چیزی نبود که با تکان های ناشی از این توطئه ها بلرزد و آسیب ببیند.

این واقعیت همواره در کلام امام خمینی به این شکل بیان میشد که قدرت های خارجی نمی توانند به نظام جمهوری اسلامی آسیبی برسانند اما امام همواره نسبت به خطری که این نظام را از درون تهدید می کند هشدار می دادند. اختلاف و تفرقه رفاه طلبی دنیازدگی بدبینی قدرت طلبی و خودمحوری اموری بودند که امام خمینی از آنها به عنوان مواد اولیه کارگاه خطرسازی یاد می کردند و همگان را به پرهیز از آنها توصیه میفرمودند.

بدون مجامله بگوئیم و بپذیریم که امروز آن خطر رخ نموده و همه را تهدید می کند. البته ما چه بخواهیم و چه نخواهیم چه بپذیریم و چه نپذیریم زنگ خطر به صدا درآمده است . خطر زنگ می زند اما برای ورود اجازه نمی گیرد و منتظر باز شدن در هم نمیماند حتی از در بسته هم وارد می شود.

با اینحال هنوز دیر نشده و فرصت مقابله با این خطر وجود دارد بشرط آنکه به هشدار آن پیر فرزانه توجه کنیم و توصیه هایش را بکار ببندیم .

اولین توصیه اینست که هر کسی تلاش نکند خود را تبرئه نماید و طرف مقابل را مقصر جلوه دهد. دوم اینست که طرفین بپذیرند که اشتباه کرده اند. سوم آنکه برای تعیین میزان اشتباهات چانه زنی نکنند مهم این نیست که هر طرف چه میزان اشتباه کرده بلکه پذیرفتن اصل اشتباه مهم است . چهارم اینکه همه درصدد جبران این اشتباهات برآیند و اراده ای جدی برای این کار داشته باشند و پنجم اینکه همه حفظ نظام را اصل بدانند و برای تامین این هدف که اساس است هر جا که لازم باشد گذشت کنند.

امروز دانستن صورت مساله بسیار مهم و حیاتی است . بدون آشنائی باصورت مساله و یا با پاک کردن آن نمی توان خطر را احساس کرد. هیچیک از دو طرف هم نباید ناامید باشند فقط با امید است که می توان برای حل مشکل اقدام کرد و موفق هم شد.

اجمالی از صورت مساله فعلی اینست :

1 ـ مردم در موقعیت ها و مناسبت های مختلف نشان داده اند که با اسلام انقلاب و نظام جمهوری اسلامی همراهند و برای حفظ استقلال ایران و پاسداری از اعتقادات خود آمادگی دارند هر هزینه ای را بپردازند. بدون آنکه وارد ماهیت حوادث ماه های اخیر شویم این واقعیت را همه با تمام وجود لمس کرده ایم که وقتی پای مقدسات و اساس و اصول به میان می آید همه مردم به صحنه می آیند و از هیچ تلاش و کوششی برای پاسداری از آنها دریغ نمی نمایند.

2 ـ همین مردم با اظهارنظرهائی که می کنند این واقعیت را هم نشان داده اند که از دعواها خسته شده اند و تحمل ادامه این کشمکش ها را ندارند. مردم ایران از اینکه برای حفاظت از استقلال کشور و پاسداری از دین و اعتقادات و مقدساتشان تا ابد در صحنه باشند هرگز احساس خستگی نمی کنند ولی از اینکه مشاهده کنند مسئولان و نخبگان و فعالان سیاسی کشور به جان همدیگر افتاده اند و وقت و امکانات کشور در این میان تلف می شود و دشمنان نیز شادی می کنند خسته می شوند و ادامه این وضعیت را تحمل نمی کنند.

3 ـ علاوه بر خسته شدن مردم احساس خطر هم می کنند . دعواها در هفته های اخیر بقدری بالا گرفته و تند و خشن شده که همه را نگران کرده است . به کف زدن ها و ابراز احساسات عده ای خاص نگاه نکنید توده مردم از اینکه اطراف دعوا برای همدیگر خط و نشان می کشند و به همدیگر عناوینی همچون یزید و ابن زیاد و عمر سعد و شمر میدهند نگران می شوند و به همدیگر می گویند آیا قرار است در آینده شاهد جنگ داخلی و برادرکشی باشیم این نگرانی و احساس خطر را باید عقلای قوم جدی بگیرند و برای رفع آن چاره ای بیاندیشند.

4 ـ گستاخی هاو اهانت ها به مقدسات بسیار زیاد شده و تردید نباید کرد که این روند به نفع کشور و ملت نیست . هیچکس نباید از شعارهای گستاخانه ای که علیه مقدسات دینی و ملی و حاکمیتی داده می شود خرسند باشد. این سیل که به راه افتاده اگر متوقف نشود همه چیز را با خود می برد و گزینشی عمل نخواهد کرد. این گستاخی یکباره متولد نشده نتیجه عملکردهای ناصواب است . هرچه زودتر باید ریشه ها را شناخت و سوزاند تا جلوی این سیل بنیان کن گرفته شود.

5 ـ ادبیات خشونت آفرینی که اکنون بسیاری از زبان ها قلم ها و بلندگوها و متاسفانه بعضی از منبرهای نماز جمعه را در بر گرفته بهیچوجه در شان نظام جمهوری اسلامی نیست . نظام جمهوری اسلامی یک نظام اخلاقی و فرهنگی است که باید با کارکرد مومنانه و متدینانه خود جامعه را به سوی اخلاق و احترام و ادب و متانت و اخوت و وحدت سوق دهد نه تهمت و بی حرمتی و تهدید و اختلاف و تفرقه . امروز ادبیات بعضی زبان ها و قلم ها و بلندگوها ادبیات خون است و چنین ادبیاتی از ساحت مقدس نظام جمهوری اسلامی دور است . اینکه از روی خشم و عصبانیت سخن از جویدن خرخره طرف مقابل به میان بیاید و این و آن از منبر نماز جمعه مفسد فی الارض معرفی شوند و از فلان بلندگو فتوای قتل صادر گردد و تکفیر و تفسیق به نرخ شاه عباسی و سکه رایج جامعه تبدیل شود با کدامیک از موازین اسلامی سازگاری دارد آیا اسلام جدیدی درحال ظهور است که درباره آن تاکنون در هیچ کتابی چیزی نخوانده ایم

6 ـ در کشور ما فرهنگ اعتراض جائی ندارد . نه اینکه فقط حقوق معترضین به رسمیت شناخته نمی شود بلکه حتی خود معترضین هم قواعد اعتراض را رعایت نمی کنند. به جای آنکه در موقع مقتضی مواضع خود را با صراحت روشن کنند همواره حرف خود را تکرار می کنند و ساختارشکنان را محکوم نمی کنند. طرف مقابل هم تا زمانی که معترض مواضع و دیدگاه های خود را درباره مسائل مختلف روشن نکرده او را آمریکائی و انگلیسی و منافق و ضد نظام و مخالف امام حسین علیه السلام معرفی می کند و هنگامی که صریحا علیه منافقین و آمریکا و انگلیس موضعگیری می کند و در بیانیه خود می نویسد « السلام علیک یا اباعبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم وعدو لمن عاداکم » می گویند ببینید او ثابت کرده که در اردوگاه عمر سعد است ! تا زمانی که فرهنگ اعتراض در جامعه ما اینگونه بی حساب و کتاب است و طرفین به قواعد آن پای بندی نشان نمی دهند ما نمی توانیم شاهد شکوفائی آرمان های نظام اسلامی باشیم .

7 ـ رسانه ها و متولیان امور رسانه ای که باید فرهنگ ساز باشند و بستر حاکمیت عقل و قانون و اخلاق و تدین و تعهد را در جامعه فراهم کنند خود دچار مشکلات حاد هستند. رسانه ملی کشور را خیابان یکطرفه ای می داند که هیچکس حق ندارد در جهت مقابل حرکت کند و متولیان مطبوعات وقتی آن بخش از بیانیه فلان شخص معترض که در حمایت از نظام و ابراز تنفر از آمریکا و انگلیس و منافقین است در یک روزنامه چاپ می شود به آن روزنامه به خاطر آنکه تیتر خبرش سبز بود تذکر می دهند! گوئیکه این حضرات دستگاه « نیت خوان » دارند و می توانند کشف کنند که قسمت فنی روزنامه که به آن تیتر رنگ سبز داده هدفش سبز معاویه ای بوده یا سبز علوی !!

8 ـ سیاست حذف اکنون تا سرمایه های ملی دینی و سیاسی در بالاترین رتبه ها پیش رفته است . این تیغ تا کجا قرار است به بریدن ادامه دهد این چه تفکری است که حتی مرجع تقلید را نیز مشمول تیغ حذف میداند و به جای شنیدن سخنان او و به جای راه انداختن بحث علمی با او و نقد فتاوای او اعلام عدم صلاحیت را ترجیح می دهد ما با مواضع سیاسی و بعضی از فتاوای آیت الله صانعی موافق نیستیم اما سیاست برخورد را به نفع روحانیت و نظام جمهوری اسلامی نمیدانیم . اینکه فردی از رسانه ملی چنین بحثی را مطرح کند و آقای صانعی را با آقای شریعتمداری مقایسه کند و نتیجه بگیرد همانطور که آنجا اعلام عدم صلاحیت برای مرجعیت کار درستی بود اینجا هم درست است این یا ناشی از بی اطلاعی است و یا خود را به بی اطلاعی زدن . زیرا آقای شریعتمداری از دهه 30 با دربار شاه مرتبط بود و بعد از پیروزی انقلاب غائله خلق مسلمان را به راه انداخت و در کودتای قطب زاده شرکت داشت و به این جرم های سنگین فاقد صلاحیت برای مرجعیت شناخته شد. چنین واقعه ای را با آنچه این روزها رخ داده مقایسه کردن آنهم از رسانه ملی یا مطبوعات رسمی و یا بلندگوی مجلس آیا حتی مادران تازه فرزند مرده را به خنده وادار نمی کند اگر به جای این اقدام غیرمدبرانه تلاش های وسیعی برای جذب و یا حل مشکلات از طریق نقد علمی صورت می گرفت فواید بسیاری عاید میشد بدون آنکه زیان های فعلی حاصل شود. میدانید حاصل کار آقایان چیست افزایش مقلدان آقای صانعی کما اینکه حاصل یکطرفه رفتن های رسانه ملی نیز بالا رفتن سرسام آور مشتریان تلویزیون های ماهواره ای و رادیوهای بیگانه بوده است و زهی تاسف از اینهمه بی تدبیری .

9 ـ یک جریان صاحب اقتدار در کشور اکنون فقط بر طبل جنگ می کوبد و هر اقدامی برای آشتی را محکوم و طرد می نماید . از ابتکارات این جریان اینست که همه را به جان همدیگر انداخته و حملات را متوجه اساس نظام ساخته و خود را دور از تیررس شعارها و حملات نگهداشته و همواره منتظر فرصت است تا از این آب گل آلود ماهی مقصود را بگیرد. به جرات می توان ادعا کرد که هدف این جریان از اینهمه هیزم ریختن به تنور داغ دعواها خدمت به نظام و دین خدا و پیغمبر و مردم نیست . حرف های دیگر درباره این جریان بماند برای بعد...

10 ـ امروز آتش اختلاف به خانه ها راه یافته و دشمنی های سنگینی میان پدران و فرزندان مادران و دختران و برادران و خواهران پدید آورده است . این اختلاف حتی به درون جبهه اصولگرایان نیز نفوذ کرده و همان جریان افراطی هر سخن خردمندانه ای را اگرچه از درون همین جبهه و از افراد شناخته شده در جهت وحدت و حل مشکل صادر شود محکوم می نماید و خود او را به انواع تهمت ها متهم و به شکل های مختلف تخریب می کند. این یعنی خطر!

اکنون با ترسیم صورتی اجمالی از مساله روز جامعه میخواهیم بر این واقعیت تاکید نمائیم که علیرغم این وضعیت بغرنج و پیچیده معتقدیم راه باز است . درست در همین شرایط دشواراست که باید عقلای قوم وارد صحنه شوند و با سرپنجه تدبیر مشکل را حل کنند.

حل این مشکل به مشخص کردن محور نیاز دارد. محور باید ولایت فقیه باشد همان که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بر آن تکیه دارد. ما معتقدیم رهبر معظم انقلاب حضرت آیت الله خامنه ای محور وحدت هستند و همه باید زیر چتر ولایت فقیه با تدبیر و درایت عمل کنند و به حل مشکل بپردازند. ما معتقدیم باید همه بزرگان و نخبگان و حتی سران معترضان پشت سر رهبری قرار بگیرند و برای پایان دادن به وضعیت کنونی تلاش کنند. این کاری است قابل انجام که فقط به مقداری شجاعت تدبیر و از خودگذشتگی نیاز دارد. ولایت فقیه ستون فقرات نظام جمهوری اسلامی است و امروز دشمنان ملت ایران برای درهم شکستن این نظام و ستون فقرات آن بسیج شده اند. غفلت عقلای قوم در این برهه حساس تاریخ بشدت زیان بار است زیانی که هرگز قابل جبران نخواهد بود. خشونت و برخورد و حذف نه تنها مشکلی را حل نمی کند بلکه اوضاع را پیچیده تر خواهد کرد. راه حل فقط تدبیر است و این راه باز است .

* مردمسالاری

روزنامه مردمسالاری در یادداشت روز خود با عنوان "جلب اعتماد جوانان به سیاست ها و برنامه ها "به قلم میرزا بابا مطهری نژاد آورده است:

حضرت علی (ع) در خطبه 216 نهج البلا غه به صراحت از تقابل حقوق سخن می گویند و «یک سویه بودن» حق را نفی می کنند و در فرازی از این خطبه می فرمایند: «خداوند سبحان برای من بر شما به جهت زمامداری و حکومت حقی قرار داده و برای شما همانند من حقی تعیین فرموده است... حق به نفع هیچکس به جریان نمی افتد، مگر این که علیه او نیز جاری شود، و علیه هیچکس جاری نمی شود مگر این که به نفع او نیز جریان یابد.» حقوقی که حضرت علی (ع) به آن اشاره دارند، هم شامل عرصه هائی است که منشا آسمانی و وحیانی دارند و هم عرصه هائی است که مستقیما منشا آسمانی ندارند و ریشه های آن را باید در قرار دادهای اجتماعی که شهروندان با یکدیگر و حاکمان خود منعقد ساخته اند جست و جو کرد.

در همین زمینه می توان به خطبه 34 نهج البلا غه اشاره کرد که در آن جا هم حضرت می فرماید:

«مردم، به درستی که مرا بر شما حقی است و شما را بر من حقی، حقی که شما بر من دارید این است خیرخواه شما باشم، در راه افزون ساختن دارائی های شما همت گمارم، در امر آموزش شما بکوشم تا از ورطه جهل رهایی یابید و به شما آداب زندگی بیاموزم تا دانا و فرهیخته گردید و اما حق من بر شما این است که بر بیعتی که با من بسته اید وفادار بمانید در حضور من و در پشت سر من، خیرخواه باشید و نصیحتم کنید و...» جامعه جوان امروز ما و جوانان جامعه ما حق دارند که از دولت و مسوولین بپرسند، برنامه شما برای تحصیل، اشتغال، ازدواج، تفریح، مسکن، بهداشت، درمان، امنیت و... من چیست؟ و چگونه من می توانم به این رنامه ها اعتماد کنم؟

برای جلب اعتماد جوانان باید برنامه های دولت از پشتوانه علمی، تجربی و جهانی برخوردار باشد. وقتی به صراحت همه برنامه های اجرا شده گذشته را نفی می کنیم و گاهی خیانت بار می خوانیم، وقتی هیچ اعتبار و اعتمادی به دولتمردان گذشته را نمی پذیریم، به جوان القا می کنیم که ده سال دیگر، بیست سال دیگر، آیندگان در مورد ما چنین خواهند گفت. در این شرایط محورها و پایه های اعتماد کجا بنا شده است؟

تفاهم در کلیات، وظیفه فلاسفه و نظریه پردازان است. با عامه و بدنه جامعه و در رابطه با زندگی روزمره نمی توان کلی سخن گفت.باید اجزای زندگی جوان را در نظر گرفت و در رابطه با هر جز» با او سخن گفت. باید از برنامه و کارنامه مسکن مهر او را آگاه کرد و در تاخیر آن با او به تفاهم رسید. باید از خیل بیکاران به ویژه در قشر تحصیلکرده با او سخن گفت و به تفاهم رسید. باید از توانمند سازی ها و ظرفیت های اشتغال به صورت موردی در هر منطقه با او سخن گفت و به تفاهم رسید. باید از چگونگی در نظر گرفتن مسائل او در برنامه پنجم با او سخن گفت و به تفاهم رسید و بالا خره باید حقوق شهروندی و حقوق اجتماعی او را به رسمیت شناخت و با او سخن گفت و به تفاهم رسید. تفاهم در اجزا و تفاهم در مسائل عینی یعنی مسائلی که در ظرف جامعه صورت وقوع دارد، باید با او سخن گفت و به تفاهم رسید، که اگر چنین شود اعتماد حاصل خواهد شد و گسترش اعتماد، رابطه حسنه را به ارمغان خواهد آورد و رابطه حسنه عالی ترین تجلی زندگی اجتماعی و هدف نهایی حکمرانی خوب است. جوهره اصلی نظریه حکمرانی که تاثیر ماهیت حکومتگران بر وضعیت شهروندان و سطح توسعه جامعه است، به وسیله آموزه های اسلا می تایید می شود.

جلب اعتماد جوانان به سیاست ها و برنامه ها را مهم بشماریم و جوانه های امید را در جوانان آبیاری کنیم.

* جام جم

روزنامه جام جم در یادداشت امروز خود با عنوان "دور باطل جمع‌آوری متکدیان " به قلم کتایون مصری آورده است: کودک را در آغوشش جابه‌جا می‌کند، با یک دست کودک را گرفته و با گوشه دندان چادر سیاهش را. یک دست را به سمت شما دراز می‌کند. با صدایی زیر و مبهم چیزی می‌گوید که نیاز نیست بدانید چه می‌گوید چون منظورش برایتان آشناست.

مردد می‌مانید که چه کنید، خیلی وقت‌ها او را پس می‌زنید و به راهتان ادامه می‌دهید، ولی کسی در گوشه وجدان حتی برای چند ثانیه به شما نهیب می‌زند که «کاش کمکش می‌کردید»! ، گاهی هم بدون آن که نگاهش کنید ، سکه‌ای یا اسکناسی را در کف دستش می‌گذارید تا از نهیب وجدان در امان باشید ، اما چند قدمی دور نشده‌اید که کودک 78 ساله‌ای آویزانتان می‌شود و در حالی که با دست‌های چرکش، بسته فالی را تعارف می‌کند ، 10 تا 15 متر با شما همراه می‌شود و...

تقریبا محال است در خیابان‌ها و کوچه‌های اصلی شهر، مسافتی را پیاده‌روی کنید و چنین صحنه‌هایی را نبینید. ما به دیدن این افراد همان قدر خو کرده‌ایم که دیدن بسیاری از متکدیان مقابل بیمارستان‌ها، داروخانه‌ها، بانک‌ها، فروشگاه‌ها، گوشه پیاده‌روها، بالای پل‌های عابر و...

این افراد بخشی از پیکره شهرهای ما شده‌اند و با وجودی که مسوولان هزاران بار قول جمع‌آوری آنان را داده‌اند، باز هم در شهر پرسه می‌زنند و شاید به جرات بتوان ادعا کرد در برخی نقاط تعدادشان نیز افزایش یافته است.

گفته می‌شود بسیاری از این متکدیان ، گاه تا 10 بار توسط ماموران شهرداری جمع‌آوری می‌شوند ، اما این ارگان فقط قادر است تا 10 یا حداکثر 14 روز آنها را نزد خود نگه دارد. بنابراین باز هم در شهر رها می‌شوند.

این امر نشان می‌دهد بین شهرداری‌ها، سازمان بهزیستی ، دادستانی ، نیروی انتظامی و وزارت بهداشت هیچ هماهنگی و برنامه‌ای جامع وجود ندارد. این سازمان‌ها چنان با کمبود اعتبارات و نیروی متخصص روبه‌رو هستند که توان ساماندهی متکدیان را ندارند.

این وضعیت بخصوص در شهرهای مرکز استان که بیش از سایر شهرستان‌ها، مهاجرپذیرند یا شرایط آب و هوایی بهتری دارند یا حتی شهرهای مذهبی آزاردهنده است.

از سوی دیگر سازمان‌های دولتی با وجود تدوین آیین‌نامه‌ کودکان کار در تابستان 1384 و ابلاغ آن به تمامی استان‌ ها در زمستان همان سال، هنوز برنامه‌ای برای گردآوری و ساماندهی این کودکان ندارند ؛ کودکانی که بیشتر در رده سنی 6 تا 15 سال قرار دارند ، بیشترشان افغانی‌اند و امکاناتی برای تحصیل و مدرسه ندارند حتی برخی از آنها مشکوک به بیماری‌هایی هستند که نیازمند مراقبت‌های درمانی‌اند ؛ کودکانی که با لباس‌های مندرس و نامناسب در فصول سرد سال در خیابان پرسه می‌زنند و مشمول آیین‌نامه سال 84 هستند.

طبق این آیین‌نامه ، ارگان‌هایی چون شهرداری ، بهزیستی ، وزارت کار ، دادگستری و سازمان‌های بیمه‌گر مسوولیت ساماندهی کودکان خیابانی را به عهده دارند و موظفند هر 3 ماه گزارش فعالیت خود را به وزارت رفاه ارائه کنند اما با گذشت 4 سال از اجرای آیین‌نامه، نه از گزارش خبری است و نه از تغییری در وضعیت این کودکان.

به نظر می‌رسد با توجه به مشکلات این سازمان‌ها، دولت موظف به گسترش تعامل با سازمان‌های مردم‌نهاد و استفاده از ظرفیت آنها در اجرای طرح‌های نیمه‌تمام اجتماعی حمایتی است.

بخش دولتی هنوز به این ظرفیت‌ها ناآشناست و حتی در این بخش با آنها رقابت می‌کند ؛ نکته‌ای که منجر به دور باطل جمع‌آوری متکدیان و کودکان خیابانی شده است.

* آفتاب یزد

روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله خود با عنوان "چند سوال پیش پا افتاده! " آورده است:‏ سـه روز قبل، یک مقام دولتی افاضه فرموده‌اند که <سوالات خبرنگاران روزنامه‌ها و برخی خبرگزاری‌ها از وزیران، سوالات پیش پاافتاده است> البته خدا را سپاسگزاریم که نه رزق و روزی خبرنگاران به دست این <مشاور کم لطف> است و نه آنها در امور اخلاقی و شرعی، مقلد افرادی مانند او هستند. ضمن آنکه بر این باوریم که قضاوت اغلب مردم نسبت به عملکرد‌ها و اظهارنظرها، بر استاندارد‌های عقلی و اخلاقی منطبق است ولذا حتی اگر ما برای دلخوشی مقام دولتی، سوالات خود را <پیش پا افتاده> بنامیم از ارزش این سوالات کاسته نخواهد شد. علاوه بر آن، بی‌تابی بعضی مسئولان در برابر برخی پرسش‌ها، نشان می‌دهد که سوالات مطرح شده، مهم و تاثیرگذار است و گاهی هم <عصبانی کننده.> به هر حال با اجازه پزشک مطبوعات – که قبلا خواستار فرستادن روزنامه‌ها به مرخصی استعلاجی، شده بود –چند سوال دیگر مطرح می‌کنیم و قضاوت در این مورد که عنوان <پیش‌پا افتاده> بیشتر شایسته سوالات است یا پاسخ‌ها را به مردم می‌سپاریم.

سوال مشخص این مقاله، پیرامون لایحه بودجه سال 1389 است. عدم تلاش برای تقدیم به موقع این لایحه به مجلس در تمام 5 سال گذشته به ویژه تاخیر رسمی و غیرقانونی سال جاری، نشان می‌دهد که از نظر برخی مسئولان دولتی، این لایحه نیز یک سند پیش پاافتاده می‌باشد و لابد تاخیر بیش از یک ماهه در ارائه آن به مجلس و کاهش حدود 50 درصدی از فرصتی که برای بررسی آن در اختیار نمایندگان مجلس می‌باشد، هیچ مشکلی در دقت و پختگی آن ایجاد نخواهد کرد. اما همه تاخیرها را که نادیده‌بگیریم، تعویق مجدد تقدیم بودجه و عدم ارائه آن تنها به دلیل سفر خارجی رئیس دولت، از عجایب عرصه مدیریتی کشور ماست. آقای احمدی‌نژاد بارها اعلام کرده که دولت او قانون‌گراترین دولت ایران بوده است. قاعدتا این دولت باید برای عدم اجرای مصوبه قانونی مجلس درخصوص ارائه لایحه بودجه به مجلس تا 15 آذرماه، یک حجت قانونی ارائه نماید. دولت‌های نهم و دهم، همچنین <علمی‌ترین> دولت ایران، معرفی شده‌اند. لابد دولت علمی، برای ضعف در بررسی و تنظیم بودجه در مدت قانونی، دلیل محکمی ارائه خواهد نمود. مسئولان دولتی همچنین ادعا کرده‌اند که بحران اقتصادی جهانی را دو سال زودتر پیش بینی کرده بودند پس همگان حق دارند که توانمندی‌ این دولت در پیش‌بینی علمی و عملیاتی از تحولات مالی سال آینده کشور– که آنها را به تنظیم و تقدیم به موقع بودجه به مجلس، قادر می‌سازد – توقع داشته باشند. از دیگر ویژگی‌هایی که برای دولت فعلی و رئیس آن، مطرح شده، اظهار نظر مشاور رئیس دولت است که در سال نخست فعالیت دولت نهم اعلام کرد <کارهایی که تصمیم‌گیری آنها قبلا 5 سال طول می‌کشید، توسط احمدی‌نژاد در یک شب تصمیم‌گیری می‌شود .> پس لابد یکی از سوال‌های پیش پا افتاده این خواهد بود که <‌چرا کاری که دولت‌های قبلی تا پایان آذرماه هر سال به پایان می‌‌رساندند با رسیدن به نیمه دوم دی ماه، هنوز انجام نشده است؟> اما از همه این‌ها مهمتر آن است که مگر دولت، از برنامه سفر رئیس‌خود بی‌اطلاع بوده است؟ مقامات دولتی وعده ارائه بودجه به مجلس در هفته گذشته را مطرح کرده بودند و پس از آن اعلام شد که به دلیل سفر خارجی احمدی‌نژاد، تقدیم بودجه به تعویق افتاده است.*‌ البته بعید است که کسی به این پرسش پاسخی بدهد؛ همانطور که چهار ماه قبل، پرسش صاحب این قلم از مسئولان دولتی، در خصوص علت معرفی چند تن از وزیران به مجلس در تاریخ 16 شهریور 88 و بازپسگیری معرفی آنها پس از یک روز (17 شهریور) بی پاسخ ماند. در آن زمان، علت بازپسگیری <معرفی نامه وزیران> فرارسیدن شب‌های قدر اعلام شد اما کسی برای مردم توضیح نداد که <مگر رئیس دولت و همکاران و مشـاوران او، هنگام ارسال معرفی نامه ‌به مجلس، از فرارسیدن شب‌های قدر، بی‌اطلاع بوده‌اند؟> به هر حال، اگر برخلاف نوبت قبل، این بار به این پرسش <پیش‌پا افتاده> جواب دادند آنگاه سوال مهم‌تری را مطرح و از مدیران قوه مجریه خواهیم پرسید که <از میان تعیین تکلیف بودجه – که تاخیر در تقدیم آن به مجلس، به معنای کاهش دقت در بررسی آن و یا تاخیر در تعیین تکلیف وظایف مالی همه دستگاه‌ها در سال آینده خواهد بود– و سفر به یک کشور همسایه برای افتتاح یک پروژه نه چندان مهم، کدامیک از اهمیت بیشتری برخوردار است و در صورت ضرورت برای تاخیر یکی برای ساماندهی دیگری، اولویت با کدام است؟ البته رئیس دولت، بارها نشان داده که اگر اراده جدی برای انجام کاری داشته باشد، نه سفر مانع اوست و نه هیچ چیز دیگر؛ همانطور که اخیرا برای به نتیجه رسیدن یک پروژه، سفر خود به شیراز را نیمه کاره رها کرد و پس از حضور چند ساعته در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی، مجددا به شیراز بازگشت. او همچنین بارها، قبل از آغاز یک سفر داخلی و خارجی، در جلسات مهم داخلی از جمله جلسات مجلس شرکت کرده و شاید مستقیما از مجلس به فرودگاه رفته است. ما سوالات خود را پرسیدیم . گمان هم نمی‌کنیم این سوالات از برخی سوالاتی که در مصاحبه‌های سفارشی با ‌ CNN‌ و سایر شبکه‌های آمریکایی مطرح می‌شود پیش پا افتاده‌تر باشد. پس امیدواریم ما را هم در حد خبرنگاران چشم آبی ‌ CNN‌ قابل بدانند و یکبار به این سوالات پیش پا افتاده پاسخ دهند زیرا برخی از همین سوالات در هفته‌های اخیر به دغدغه‌ بسیاری از نمایندگان مجلس و صاحب‌نظران امور اقتصادی و مدیریتی کشور نیز تبدیل شده است.

 

نظرات بینندگان
آخرین مطلب
ارسال خبرنامه
برای عضویت در خبرنامه سایت ایمیل خود را وارد نمایید.
نشریات